صفحه نخست > دیدگاه > من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی

من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی

به عنوان یک برادر کوچک از شما می خواهم که سکوت را بشکنید، دست به قلم ببرید. از مظلومیت فقیر ترین و بی پناه ترین انسان این عصر بنویسید، نقاشی کنید، شعر بگویید.
میرحسین مهدوی
شنبه 22 می 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

هموطنان عزیز، خواهران و برادران گرامی

می توان چشمان خود را بست و هر آنچه را که در بهسود می گذرد ندید، نه دید و نه شنید. اما تنها کسانی می توانند فاجعه ی بهسود را نبینند که وجدان های بیمار، چشمان کور و گوش های کر داشته باشند. برای ما، نه تنها چشمان ما در بسهود است که بهسود در چشمان ماست.

برادران و خواهران گرامی!

کوچی ها بر خلاف هویت تاریخی و مشی اجداد شان، اینک به توپ و تانک مسلح شده اند. با موتر های تویوتا به این طرف آن طرف می روند و به جای آب و علف، جان و مال مردم هزاره را می جویند و به جای چوپانی و گله داری به سوزاندن، غارت کردن و گاه کشتن مصروفند.

دولت کرزی هم که تا گلو در شعار های " دموکراسی" و " حقوق بشر" غرق است نه تنها برای توقف این فاجعه کاری نمی کند بلکه حتی به تحریک و تجهیز آن سر گرم است.

برادر و خواهر گرامی!

بهسود در آتش تبعیض و تجاوز می سوزد. آیا می توان چشمان خود را بست و دیدن خود را با ندیدن برابر کرد و دیده های های خون آلود را نادیده انگاشت؟

یا اینکه می توان فاجعه را دید اما همچننان سکوت کرد؟ آیا می توان در برابر این فاجعه ی کور، این تبعیض سیاه و این تجاوز از پیش طراحی شده خاموش ماند؟

کرزی و هم کاسه های وی در تلاشند تا با حمایت از این فاجعه سیاه، مردم را با یک عمل انجام شده – دارهای برافراشته شده و سرهای بریده – مواجه سازند، این تجاوز را به نام قانون در کتاب های تاریک شان بنویسند و راه را برای تبیض و تصفیه قومی کاملا باز کنند.

برادر و خواهر گرامی!

ما می توانیم، آری، ما می توانیم که فریادی برای خاموشان شویم.

ما می توانیم مظلومیت بهسود را، که نماد مظلومیت قرن ماست، قریاد کنیم. می توانیم عمق این فاجعه را با صدا وسرود، با واژه ها، رنگ ها ، کلمات ، قدم ها و ... به تصویر بکشیم.

برادر و خواهر گرامی!

بیایید به نام خدا و به احترام قامت به خون نشسته ی بهسود از جای خود بر خیزیم. در هر جای این جهان که هستیم و متعلق به هر قوم ومنطقه ای که می باشیم، برای دفاع از حیثیت خود، برای دفاع از حیثیت انسان به پا خیزیم.

اینک بهسود حیثیت ماست و حیثیت انسان و انسانیت است.

برادر و خواهر گرامی!

به عنوان یک برادر کوچک از شما می خواهم که سکوت را بشکنید، دست به قلم ببرید. از مظلومیت فقیر ترین و بی پناه ترین انسان این عصر بنویسید، نقاشی کنید، شعر بگویید.

از شما می خواهم که در اعتراض به این فاجعه سیاه از جای خود بر خیزد و مظلومیت بهسود را فریاد بزنید. " تظاهرات" کنید و دست به دست یکدیگر داده اعتراض سیاسی تان را به تداوم تبعیض وتجاوز ابراز دارید.

برادر و خواهر گرامی!

در هر کجای این جهان که هستید، به سرگ ها بریزید، تظاهرات کنید و خشم و نفرت تان از این فاجعه انسانی به نمایش بگذارید.

تو اگر برخیزی

من اگر برخیزم

همه برمی خیزند

تو اگر بنشینی

من اگر بنشینم

چه کسی برخیزد؟

برادر کوچک تان

میرحسین مهدوی

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • حق را كسى نميدهد انرا بايد بدست اورد. اين فاشيستان حرف انسانيت را نميدانند .با انها باسلاح بايد حرف زد.اين جا فغان ستان است ,سر زمين وحشت و كه قبيله وحشى انجا بيداد ميكند.

    • بینا جان

      تصور شما در افغانستان به خاطری چنین منفی است که قهرمانان شما دو جنایتکار کبیر، دو وطنفروش کبیر و دو منحرف کبیر یکی زنباره و دیگری مفعول و بلاخره دو نامرد کبیر کارملوف و مسعودوف اند.

      این دو ویدیو را تماشا کنید و ببینید که در زمانی که مردم افغانستان بر ضد روسهای جنایتکار بلند شده بودند کارملوف در کابل و مسعودوف در پنجشیر تمام نیرو و قوت شانرا در راه دفاع از منافع روسها مصرف میکردند.

      در ویدیوی اول در دقایق اخیر آن شما اناتولی تیکاشوف را مشاهده میکنید که بعد از چند آتش بس قبلی از طریق رخه به بازرک پنجشیر میرود تا قرارداد همکاری با مسعودوف مفعول را نهایی کند. این ویدیو ها به زبان روسی است و در دقایق اخیر گفته میشود که مسعود از سال 1982 به بعد تضمین نمود که از طرف قوتهای او بالای روسها هیچ حمله ی صورت نخواهد گرفت.

      در ویدیوی دوم افسران روسی میگویند که مسعودوف و نیروهای او با روسها هیچ غرضی نداشتند و چند بار با مسعودوف در طول همان راههای که مشترکا ً استفاده میکردند روبرو شده و دست داده است. افسر دیگر میگوید که مسعودوف بیشتر از نجیب الله میترسید تا از روسها.

      این در زمانی است که روسهای جنایتکار هزاران هزار افغان را به قتل رسانده ، دهات و قریه های شانرا تخریب میکرد. ولی مسعودوف امنیت همان کاروانهای نظامی روسها را در طول شاهراه سالنگ به گردن گرفته بود که به افغانها مصیبت میفرستاد .

      http://www.youtube.com/watch?v...

      http://www.youtube.com/watch?v...

    • بابر عزيز اكر ما به كفته خودت دو خراب داريم ولى تو خودها را نميبينى كه شما دو خوب نداريد.يا خر عيسى يا خر .و خودت كله خر شده يي.باز هم خر خوب است ,كدام اثار تاريخى تخريب نكرده به روى دخترك ها تيزاب نباشيده ,زن خودرا با قاطر تبديل نكرده.وكرنه مانند خودت عرعر ميكرد.عقب ان دو راد مرد تاريخ را رهاكو از نو حرف بزن.هميشه طوطى وارى تكرار ميكنى باز هم اكر انها نميبود امروز نا موست زير باى باكستانى بود.

    • اكر مسعود از نجيب ميتر سيد ,او را ميكشت.ايا اكر مسعود بدست نجيب ميافتيد او را زنده ميماند؟بابه مزارى بيدون سلا رفته بود .اورا جرا كشتند؟ترسو زود ميكشد...درتاريخ مثالها زياد است.اكر يك ترسو است همان افراد قبيله است.غيرتش در تفنك است بس كه تفنكش را كرفتى بس كل قشلاقت را بيار...

    • بینا جان

      حرف های شما مانند گوز خر است. چون شما دهن باز میکنید ولی برای ثبوت حرفهای خویش هیچ چیزی ندارید.

      در بالا من برای شما حرف های روسها را مستند ارائه کرده ام.

      شما میگویید که مسعودوف بر ضد روسها جنگید ولی اسناد میگوید که او نه تنها که نجنگید بلکه با ایشان مانند یک مفعول کثیف و غلام بچه قرار داد امضا کرده بود.

      عین حرف در مورد جنگ او در مقابل پنجابی های کثیف و بویناک چتلستان است. او تا سال 1981 در پای پاکستانی ها بود و در زمان طالبان از سه پای لوچ طالب تا کولاب گریخته و بعداً این جنرال دوستم بود که باوصف نامردی و از عقب خنجر زدنهای مسعودوف او را بخشید و در مزار جاه داد. بعداً او تمام راه های سوراخ خویش را در پنجشیر انفجار داد ولی شما میگویید که او طالبان را شکست داد و امریکایی ها هیچ هم نکردند

      من همچنان حرف های خانم مسعودوف را که میگوید مسعودوف با او بدون رضای پدرش و وقتی فقط 17 سال بیش عمر نداشت و تفاوت عظیم سنی بین شان موجود بود با او عروسی کرده و به او امر کرده بود که روی او را حتی برادران و خواهرزاده اش نبیند.

      شما یک زنباره و بزرگترین وطنفروش جهان چون کارملوف را قهرمان دیگر تان میدانید .

      بلی شما واقعا ً فرزند کبیر کارملوف هستید

    • بینای عزیز السلام علیکم!

      آنانیکه بخاطر منحرف ساختن اذهان عامه وقت ونا وقت ونیزبخاطر فرونشانندن عقده های دوران کودکی شان که بارها مفعول تجاوزات جنیی افراد لواطت کار قرار گرفته اند به دشنام وهتاکی رو آورده اند نباید شمارا احساساتی ساخته وازاصل موضوع خارج سازد.

      متن نوشتهء جناب مهدوی را که دربارهء جلوگیری ازنسل کشی مردم هزار ه میباشد نباید به انحراف کشانید. بگذار که این دوستان عزیز عقده مند روانی باد های خویش را به نحوی خالی کنند. ازنظرمن متن مقالهء جناب مهدوی با اصل بحث جناب شما هیچ ارتباط ندارد. اینها طبق اعترافات خودشان که حتی با جنرال بابر هم در دوران نوجوانی شان ارتباط جنسی داشته اند که ازعشق مفر ط نام او را برخویش برگزیده اند شما ا می توانید راجع به ظلم کوچی ها بنویسد تا دشمنان انسان وانسانیت به اهداف اصلی شان که عبارت ازکتمان حقایق است نرسند شاد باشید

    • این اسناد بدرد کسانی میخورد که خواهرانشان سالها ازفراق مسعود بزرگ سوخته اند وحالا بعدازشهادتش نیز برادران عقده مند خویش را مورد ملامتی قرار میدهند که چرا وسیلهء ملاقات شان را با آن فرمانده بزرگ مساعد نساختند..
      برادران شان بخاطرنفرت قومی وقبیلوی که ازآن بزرگمرد داشتند ودارند حالا به سایتهای یوتوب رو آورده تا بخاطر نجات ازخشم وملامتی خواهران محترمهء شان که سالها زاجع به مسعود شعر وترانه سروده اند حالا میخواهند دردل های شان نفرت ایجاد کنند اما عشق زنان دیر پا است وازمحدوده های قومی وقبیلوی فراتر می رود لعن خواهران محترمه همچنان بربرادران فاشیست وعقده مند که از دوران کودکی خاطرات تلخ دارند همچنان ادامه دارد.

      تا این دم که قبیله گرایان کوراندیش بخاطر حایل شدن میان عشق خواهرانشان ونام نامی مسعود بزرگ ازهیچ پستی ودنائتی روگردان نشده اند و چه دشنامها وجعل سازی های نبوده که نکردند ونمی کنند آیا این دو ویدیو کلیپ که حد اقل قدرت ترجمه آنرا از روسی به فارسی ندارند چه دردی را میتواند دوا کند؟

  • میگن که دمب سگ را هزار سال به نوله بمانید که راست شود ولی وقتی بیرونش کنید ..خواهید دید که هنوز کژ است . بهر حال این دمب سگ بابر درست میگوید در باره مسعود و مسعود با روس ها چندین قرار داد بسته بود و تقریباء یکی از سران روسی بعد از نجیب ( گریخته گی ) تعین شده بود در افغانستان . مسعود همچنین با ای اس ای و استخبارات سعودی عربیه رابطه داشت و این رابطه نظر به ایجابات زمان و اقتضای شرایط جنگ در افغانستان بود به حساب مسعود ( ز هر طرف که کشته میشد باید فایده اول پنجشیری و بعداء افغانستان میبود ) که این خود طرز تفکر را جنگ در وجود هر که باشد خلق میکند . مانند که بابر دمب سگ زمانی پای های ببرک کارمل را میلیسید بعداء خود را به پای نجیب فراری انداخت و حالا در خدمت شهنواز تنی ( طالب - خلقی ) افتاده است تا به مراد وطن فروشی خود برسد . این که در مزار او را " پهلوان دوستم بای قل خان " حفلاظت میکرد درست است . جنگ های مسعود را جنگ های میهنی و یا جنگ های برای نجات افغانستان و یا مردم افغانستان نمیشود خواند . .مانند اینکه حالا برای نجات هزاره های بامیان کمک یک جا کنید و مردم هزاره را از دست طالبان که سی آی ای برای اقدار قدرت خود در رگ و پی افغانستان میخواهد بدواند . . بفرستید . و فقط هزاره ها را نجات بدهید , مسعود هیچ وقت به فکر نجات مردم خوست که توسط حقانی و ملیشه عربی و پاکستان چور شده بودند نبود . او یک ادم من در اوردی بود و در جای پای بزرگان خود چو حبیب الله خان خادم دین اسلام بچه سقو دزد سر گردنه های شمالی و ساخته شده دست نادر خان نوکر و ساخته شده مکتب های عسکری دهرادون هند غول خود انگریز . . . راه پیمایی مینمود .

    • محترم آدم خان!

      سلام برهرکی که اهل هدایت است !

      من هرگزنمیخواستم که با جناب عالی مخاطب شوم زیرا نظریات شما با نظریات بنده دربسا موارد ازریشه باهم متضارب ومتضاد اند. اما دوعلت باعث شد که شما را مخاطب قرار دهم یکی اینکه پیامگذران بیمار وعقده ای که پای منطق شان لنگ شده است وبهترین وسیله برای اطفای آتش خشم ونفرت شان درکابل پرس دشنام واتهام زنی وهتاکی میباشد من وشمارا یکی میداند دوم اشتباه خود شما است که بنده را به عوض شخص دیگری به اشتباه گرفته اید. خدمت شما عرضم این است که من نه دروزارت ساختمانی کارکرده ام ونه هم ساکن گوتنبرگ سویدن هستم ونه هم با شیردخت قهرمان محترمه فرشته حضرتی نسبت قرابت دارم.
      امیدوارم درآینده این اشتباه خویش را اصلاح نموده وبا مسؤولیت پیامهای خویش را به خواننده گان ارائه دارید. تکرارا خدمت شما عرض میکنم که بنده هیچ شناخت حضوری با شیردخت دره های قهرمان پرورپنجشیر محترمه فرشتهء حضر تی ندارم تنها وسیله ای که مارا در دنیای انترنت بهم پیوند داده افکار ونظریات آزادمنشانه آن خواهربزگوار است که درین اواخر همهء نظراتش (به رغم کوری دشمنانش چون پیر سرسفید گوتنبرگ سویدن محترم پوهاند علامه استاد محمداعظم سیستانی کوراندیش ودیگرقبیله اندیشان) تحت عنوان "بازخوانی یک بحران" درقالب یک کتاب درآمده است. غیرازین بنده هیچ شناخت دیگری ازفرشته حضرتی بزرگ ندارم.

      خودم ازآن دیارنازنین نیستم هرچند درسخت ترین مراحل جهاد ومقاومت درکنار مردمان شریف دره های پنجشیر واندراب واشکمش وخیلاب و خوست وفرنگ ونهرین وفرخاردوشا دوش شهید قهرمان احمد شاه مسعود بزرگ با لشکریان سرخ و دشمنان متجاوزرزمیده ام وتاهنوز زخمهای وارده دربدنم التیام نیافته است. اما نسبت به زخمهای بدن، زخمهای روحی که دشمنان کوراندیش قبیله گرا برروح وروانم وارد میکنند بمراتب سوزنده تر است. بنده اکنون مشغول نوشتن کتابی ازآن دوره ها می باشم . برای بنده اشکمش وفرخار وتالقان همان اهمیت را دارد که جاجی ومنگل و تنگی واغجان وپغمان (که علیه روسهای اشغالگر . دفاع کرده اند) دارد.

      دفاعیات بنده ازشخصیت شناخته شده جهاد ومقاومت کشورشیهید احمدشاه مسعود صبغهء حق طلبانه دارد وهیچ بار ایدیالوژیک ویا قومی وقبیلوی درآن مضمرنیست . زیرا طوریکه خود شما مستحضرهستید وبا چشم سرمی بینید ومیخوانید که دشمنان آن بزرگمرد ازهیچ بیحیائی دربرابر روح آن شهید عزیز، روگردان نیستند این گروه ضاله که خود وهمتباران شان مادام العمر درخدمت سازمانهای جاسوسی بیگانه قرار داشته ودارند اکنون میخواهند چتلی بام شانرا بر بام دیگران بیفگنند. کسانیکه دختران باکرهء خویش را زیر پاهای شیخ اسامه بن لادن وایمن الظواهری انداختند واکنون صاحب نواسه ها شده اند حالا میخواهند به روی مرداریهای خویش پرده افگنند وعیوب خویش را بردیگران نسبت دهند. کسانیکه درایام جوانی متهم به همجنس گرائی وانجام فعل شنیع لواط با افرادی چون کرنت کار و..... سرخه بوده اند ودرجراید حزبی وسازمانی خویش یکی بالای دیگراتهام می بستند و ازطریق مقالات ونوشته های توهین آمیزیکدیگررا مفعول خطاب میکردند وحتی بالای یکدیگرشهادت داده اند اکنون هردو گروه دست بدست هم داده وبه جان فرزانه ترین فرزندان این ملت افتیده اند تا حداقل بتوانند آن دشنامهای قبلی شان ازحافظهء تاریخ زدوده شود. منظورم جنگهای قلمی سامایی ها و راوایی ها با حزب گلبدین حکمتیار است که هردو گروه بارهایکدیگر خویش متهم به فحشا وداشتن روابط جنسی با همجنسان خود میکردند اما حالا موقتا دست ازدشمنی بایکدیگر برداشته ومیخواهند نوع ائتلاف انترنتی را برضد مجاهدان حقیقی این وطن بوجود آورند این دو گروه هزاران خرمن ورق را صرف ، به دشنام وهتاکی علیه یکدیگر سیاه کرده اند. این بنده ازتگ تگ ادعاهایم می توانم باسند ومدرک دفاع کنم. محترم ق......... هفته نامهء ........در...... که خود ازیاران نزدیک مرحوم مجید کلکانی بود تاکنون چندین بار گلبدینی وسامائی شده است ایشان دوسال قبل درمورد اشخاص وافراد رده های بالایی ساما در اروپا وامریکا مفصل ترین معلومات را برایم ارسال داشته که در وقت وزمانش آنرا نشرخواهم کرد اما چنانچه گفته اند آش مردان دیرپخته میشود خوب است که افراد اینچنینی تا هنگام پخته شدن آش با نامهای انتخابی شان پیام بگذارند وآنچه درشکم دارند بیرون بریزند تا موقع افشا سازی فرا رسد.

      این گروه نه منطق دارد ونه هم قدرت استدلال. این بنده که ازخدا میخواهم که مخالفی پیدا شود تا بهانه ای برای نوشتن وارائه منطق واستدلال من میسر گردد چنین اشخاصی باهرنوع مرض وبیماری که دارند بهترین وسیله وبهانه برای تبلیغ حقایق من میشوند. وازطرف دیگر خواننده گان وپیامگزارانی مانند شما که هیچ سنخیت فکری وعقیدتی بابنده ندارند هم با خواندن این دشنامهای بی سر وپا به کنه موضوع پی برده وانگیزه ای اصلی دشنامها را درک کرده وازموضع این بندهء عاجز به دفاع برمیخیزند حریف بیمار به این فکرخام است که همهء این افراد یک شخص است درحالیکه عقلش را خداوند گرفته است که بداند سردبیر سایت که همهء ایمیل آدرسها ونمرات آی پی کامپیوترها نزدش ثبت است ازهمه پیشترازین موضوع واقف است که کی کی است. دوم اینکه این راهم نمیداند که محتوای هرپیام با پیام دیگر اززمین تا آسمان فرق میکند چگونه یکفرد میتواند در آن واحد هم دشمن اسلام وقرآن باشد وهم به مسعود طعن لعن بزند واما درپیام دیگر اورا یگانه فرزند فرزانه ئ کشورش خطاب کند.

      تاکنون پیامهای این اشخاص بیمار برای بنده چنان دوستان وهمفکرانی پیدا کرده که بنده هرگز تصورم نمی شد که محترم (خان) بحیث یک پرچمی کارملی وجناب (مزاری) بحیث یک نویسندهء بیطرف محترم (بینا) یکی اززندان دیده گی های عصر حفیظ الهه امین دژخیم وشخص شما بحیث یک نویسندهء لیبرال و لائیک حقایق را درک کردید. علی الرغم تفاوتهای فکری وعقیدتی میان من وشما بازهم مزدوران حقیقی را شناخته اید ودرست تشخیص داده اید وخوب میدانید که این دشنامها چه علیه مسعود ویا چه علیه این بنده فقط بخاطر رد پا گم کردن است تا مردم به عمق وحقیقت مزدور بودن این گروه پی نبرند. درکشورما ضرب المثل عامیانه وجود دارد که میگوید: ازغر نترس اما ازغرنما بترس یعنی اینکه کسی که بیجیا شود وآب چشمش بریزد او همان اتهامی را بردیگران میزند که بالای خودش اجرا شده است . دشنامهای چون پنجابی های کثیف وبویناک پاکستانی فقط جنبهء عوام فریبی دارد و این معنی را دارد که دشنام دهنده محترم تا بیخ درخدمت همان بویناک ها قرار دارد که اکنون هیچ مجال جقیدن برایش میسرنیست. ایشان به مسعود بزرگ توهین روا میدارند که گویا او نوکر ای اس آی است ودرمقابل، کشور هندوستان را درجا جای هند کبیرمیخواند غافل ازآنکه حافظه اش را شیطان رجیم لیسیده است ورنه میدانست که همان هند کبیر دوسال قبل پارلمانش فیصله کرد که جاده (چنیکی پوری) که سفارت افغانستان درآن واقع است به نام نامی احمدشاه مسعود بزرگ مسمی گردد. حالا هردشمنان مردی چون مسعود عزیز که این پیام را بخواند مطمئنا ازفرط عقده یا پدرود حیات خواهد گفت ویا مجبور به تغیر نام مستعار خویش درکابل پرس خواهد شد.

  • این پنجابی های بویناک و کثیف چتلستان نه تنها که بوی متعفن میدهند بلکه خیلی خر هم هستند. آی اس آی باید معاش نوکرانشان گوربز=آدم خان=خان=مزاری را این هفته ندهد.

    گوربز همان کلماتی را در دشنام دادن خواهر و فامیل دیگران استفاده کرده که چند روز قبل عین کلمات را زیر نام آدم خان استفاده کرده بود.

    و در حالیکه به بینا جان نا بینا فرزند کبیر کارملوف مشوره داده تا از موضوع دور نرود خودش چنان احساساتی شده که به عوض کوچی به دشنام دادن خواهر و مادر و فامیل همه آنانی پرداخته که مسعودوف را جنایتکار ملی میگویند.

    ما میدانیم که چرا پنجابی های بویناک وکثیف چتلستان از همه بیشتر در قهرمان سازی جنایتکار ملی مسعود مفعول علاقمند اند. آنها میدانند که ملا مسعود جاهل را قهرمان خواندن توهین به مردم افغانستان است و مایه شفاق ونفاق میگردد.

    • این بندهء فقیر هیپگاه به دشنام متوسل نخواهد شد جز اینکه تحقیقات روانشناسی اهل خبره را راجع به افراد مریض وعقده مندیکه درصباوت مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند خدمت خواننده گان عزیز پیشکش کند. آنانیکه خیلی با شور و ولع زیاد از استعمال کلمهء مفعول خرسند میگردند درایام کودکی خود به بدترین صورت مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند. درمورد خواهر ومادر کسی هم بنده هیچگاه متعرض واقع نگردیده ام اما درزمان اشغال افغانستان توسط روسها بسا شاعره ها و دختران پشتون تبار بودند که دروصف مسعود بزرگ شعرمی سرایندند اما برادران شان آنها را ازین کارمنع میکردند. من سند دارم که درآلمان یکی ازهمین قماش افراد خواهر خودرا به این جرم به قتل رسانده است. شاید درآینده ها با اسناد مکمل مضامین اندرین باب بنویسم که احدی را مجال انکار نباشد.

    • کاش میر هزار جان مرا اجازه میداد که در مورد کرامات این سوپر سکسی بچه که دختران افغان حتی به یادش در جرمنی حامله میشدند ، مینوشتم.

      متاسفانه که کابل پرس? هم تساوی حقوق اعضای راجستر شده خویش را احترام نمیگذارد.

    • بنا به قول مائو هرکی پای منطق اش لنگ شد به دشنام رو می آورد. کابل پرس? جای برای دشنام وبی تربیه گی نیست.

    • خلقی نازنین وعقده ای ما ازعدم رعایت عدالت درکابل پرس حرف زده درحالیکه درجای دیگر بحدی دشنام زنی کرده که خودش به کامران میرهزار صلاحیت حذف وسانسور پیامهایش را داده است. فکرکرده که کابل پرس? هم بیغولهء افغان جرمن است.

  • خواننده گرامی که بدون غرض قضاوت میکند از لابلای نوشته های این مضمون باید درک کند که اگر نوکر پنجابی های بویناک و کثیف چتلستان موضوع را خلاف آنچه به بینا نابینا فرزند کبیر وطنفروش کبیر کارملوف مشوره داده بود به مسایل دیگر از جمله به جنایتکار کبیر مسعودوف نمیکشاند من هم بدون شک به مظلومان هزاره های محل و کوچی ها در افغانستان که فدای منافع اشخاص و گروه های مغرض میگردند ، احترام گذاشته و موضوع را به مسعودوف مفعول و باند جنایتکار او نمیکشاندم ولی طوریکه میبینید نوکر پنجابی های کثیف و بویناک چتلستان به خاطر توهین بیشتر به افغانها و بخصوص قربانیان این جنایتکار جاهل و اخوان الشیاطین کثیف از او میخواهد نه تنها که قهرمان افسانوی بسازد بلکه حتی تلاش دارد از او سوپر سکسی بز بچه بسازد.

    موضوع اما از ویدیو های شروع شده که خیانت همان بز کثیف را نشان میدهد که در 1973 خود را به پنجابی های بویناک و کثیف چتلستان فروخت و در اوایل سالهای 80 در زمانی که مردم مجاهد افغان بر علیه روسهای جنایتکار میرزمیند با دون صفتی که خاصیت وطنفروشان خفاش است خود را به همان روسهای فروخت که هزاران هزار افغان را به خون میکشانیدند.

    ویدیو را تماشا کنید و ببینید که در زمانی که مردم افغانستان بر ضد روسهای جنایتکار بلند شده بودند کارملوف در کابل و مسعودوف در پنجشیر تمام نیرو و قوت شانرا در راه دفاع از منافع روسها مصرف میکردند.

    در ویدیوی اول در دقایق اخیر آن شما اناتولی تیکاشوف را مشاهده میکنید که بعد از چند آتش بس قبلی از طریق رخه به بازرک پنجشیر میرود تا قرارداد همکاری با مسعودوف مفعول را نهایی کند. این ویدیو ها به زبان روسی است و در دقایق اخیر گفته میشود که مسعود از سال 1982 به بعد تضمین نمود که از طرف قوتهای او بالای روسها هیچ حمله ی صورت نخواهد گرفت.

    در ویدیوی دوم افسران روسی میگویند که مسعودوف و نیروهای او با روسها هیچ غرضی نداشتند و چند بار با مسعودوف در طول همان راههای که مشترکا ً استفاده میکردند روبرو شده و دست داده است. افسر دیگر میگوید که مسعودوف بیشتر از نجیب الله میترسید تا از روسها.

    این در زمانی است که روسهای جنایتکار هزاران هزار افغان را به قتل رسانده ، دهات و قریه های شانرا تخریب میکرد. ولی مسعودوف امنیت همان کاروانهای نظامی روسها را در طول شاهراه سالنگ به گردن گرفته بود که به افغانها مصیبت میفرستاد .

    طوریکه در بالا میبینید بخشهای که به مسعودوف ارتباط میگیرد ترجمه شده است و بخش های دیگر به اشتباهات روسها و قتل مردم بیگناه و اشتباهات حزب کمونیست شوروی معطوف گردیده است.

    باید گفت که همانطوریکه روسها اسناد همکاری تره کی ، کارملوف و دیگر اعضای خلق و پرچم را افشا کردند ، همکاری مسعودوف را در زمان جنگ با یک فرق که از او به خاطر حفظ جان هزاران هزار عسکر روس با امنیت گرفتن دره سالنگ سپاسگذاری میکنند.

    http://www.youtube.com/watch?v=KMdl...

    http://www.youtube.com/watch?v=pyhW

  • من یک عطا خیل را میشناسم که در انتر نت خود را قبلاء ( گوربز ) خطاب نمیداد . .بهر حال من به همه احترام دارم و همه حق دارند که از افغانستان نظر به زور و قدرت و توانایی و دانش خود در این مرحله حساس دفاع نمایند و از اینکه خلق افغانستان از فقیر تا امیر اخلاق پادشاهی دارند . . شکی نیست و به هیچ زور اوری تن در نمیدهند همچنان در مهمان نوازی متواضع چنان اند که در تاریخ نام دارند . این مسله دشمنی با روس ها تنها در میان مردم افغانستان نیست بلکه داکتر نجیب در اکثر موارد در زمانی که روس ها از افغانستان خارج شده بودند نشان میدهد که چکونه او در مراحل حساس زنده گی سیاسی خود در مقابل روس ها ماهرانه دفاع نموده است , حالانکه همه معتقد بودند که نجیب کمونیست و روسی است و به هر خواست روس ها سر خواهد نهاد . روز اخر بیرون رفتن اخرین عسکر روسی از افغانستان سقیر روسی با قوماندان کل قوای چهل عسکر روس به دیدن داکتر نجیب به رسم خداخافظی به ارگ میرود و در میان صحبت ها سفیر روس از نجیب میخواهد که در مورد غرامت تجاوز جنگی روس ها به افغانستان نجیب باید به کاغذ رسماء بنویسد که افغانستان چیزی به نام غرامت جنگی از روس ها خواستگار نیست . نجبی با خنده گفته بود که این مسله شخصی من نیست که من شخصاء سند معافی غرامت جنگی عسکر شما را به شما بدهم . شما باید این سند را از پارلمان و یا ولسی جرگه افغانستان میخواستید نه من . . سفیر از این جواب ناراحت میشود و بعد از انخلای تمامی عسکر روس ها جنرالی به دیدن کمپ های مجاهدین به پشاور میرود ولی در اصل با صبغت الله مجددی ملاقات میکند و از طرفی دیگری ملیشه مسعود دو تا از عسکر های روسی را قبل از انخلای نجیب اسیر میسازند که این دو اسیر روسی تا اخر های جنگ و وزیر دفاع شدن مسعود در پنجشیر نزد مسعود زندانی بود .. بهر حال موقعی که صبغت الله مجددی شروع به کنترول حکومت موقت نمود با مسعود در مصاحبه رادیوای اولین بیانی که داد این بود که از غرامت جنگی روس ها گذشته است . در ان لحظه مرحوم نجیب ومرحوم توخی هر دو در حویلی ملل متحد روبرو نشسته بودند . . . منظور در فروختن افغانستان بدست روس ها و یا پاکستانی ها و یا ایرانی ها همه مجاهدین و طالبان دست داشتند و امروز ما به معضله کوچی که همان پلان کهنهء گذاشتن نول تفنگ به شانه یکی از ماه برای کشتن یکی دیگر ما است از پشتون های معصوم سی آی ای یک قدرت تخریبی تازه دمی ساخته است برای ساختن پشتونستانی در قسمت جدیدی از افغانستان و امروز به جای صبغت الله و دیگر کارنده های سی آی ای و پاکستان مستقیماء کرزی با پنتاگون همکاری دارد و درین جنگ همه مردم افغانستان باید شریک شوند تا افغانستان را نجات دهند . اگر ما فقط برای حل مسله هزاره اقدام نمایم دشمن از تجربه های قدیمی استفاده نموده سر از یک گوشه دیگر افغانستان بیرون خواهد اورد . به همین خاطر بهتر است ما همه اقوام , مسله هزاره را بهانه ساخته هرچه وطن فروش است از ایوان های که بر قبرغه مردم ساخته اند پاین کشیده بکشیم تا به کیفر کردار شان رسانیده شود تا روح مرحوم داکتر نجیب و مسعود از همه ما خوش گردد و انتقام خون هزاران افغان که در گم نامی از جان خود برای افغانستان گذشته اند گرفته شده باشد . اگر کسی طرح مصالحه ملی را با عسکر پنتاگون ویا ناتو ویا ملیشه های پاکستان و یا ایرانی ها میخواهد عملی کند اول بابد سر انها را قلم شود .

    • یک اصلاحیه:

      جمله ( اکنون قضاوت را به خواننده گان عزیز میگذارم) درپیام قبلی ازخود بنده است.

    • بابر خان یا اصیل نا اصیل .

      تا جایکه من شخصیت شما را در ذهنم مجسم نمودم شما نیز مثل همه قبیله گریان دیگر تان احساساتی خون گرم و غرق در افکار قبیلوی و ارزش های ناپسند ان هستیدشما با همه!!! تاجک ها ,فارسها , هزاره ها ,ازبکها, ترکمنها ...... مخالف استید حتا پیام تان را در پای یک مسله مذهبی نیز دیدم که مایل به بحث و دامن زدن به اختلافات مذهبی نیز میبشید یعنی بتمام معنی یک فاشیت هتلر گونه .

      من متوجه حرکات و طرز گفتار باسوادان و قلم بدستان تان شده ام انان چون بیسوادان تان یک قسم بر خورد و تخیل دارند ....خا اکادمیسن باشد یا پوهاااااااند و پوههههههههنمل و شاعر ........

      کسی ازهم قبیله یی های تان با چهره و قلب زشت اش خود را کانیدا ولس مشری کرده بود در محضر کمره و تلویزیون با بوتل به رمضان بشر دوست حمله کرد توجه بفرماید کسی که فردا خدا ناخواسه بر کرسی جهمور کشور قرار میگرفت شایدمردم به امین و نادر و عبدالرحمان خان راضی میشدند .

      یا بیسواد تان در خانه ملت با بوتل و چپلی خود بر فرق وکیل مردم حمله میکند .

      دیگری تان ملالی جویا قهرمان خیالی تان را در محضر همه دشنام های ...داده و بابهترین وسیله قابل دسترس (بوتل) به او حمله کرده ان دیگرش به شانه خانم ملالی بدون در نظر داشت عرف و عادت انسانی و اسلامی تبکی (با دستش مثلیکه طفل پستان مادر را لمس بکند شانه خانمرا مشت و مالش ماساژمیداد )میدهد اینان همه اوغان و نسب شریف شان با تویکی و از اوغانوالی بس میکنند .

      امین تره کی نادر خان عبدالرحمن خان گلبدین سیاف ملاعمر که در کشتار از همه پیش قدم تر بودند و هستند همه همخونی های تو اند .

      اینک کوچی ها غاصب را نگاه بکنید و قضاوت شما را!!! شما عقیده دارید که هر دو طرف مظلوم و حق بجانب اند !!!!

      شما هر روز ما را پاکستانی ... خطاب میدهد ... در حالیکه همولایتی هایت برای اولین بارسی کله پاکستانی ( کلدار ) را در خوست پکتیا پکتیکا بجای اوغانی رایج ساختن تا حالا هم رها کردنی نیستند حتا دختران را به کلدار تبادله میکنند و اینک این عمل شان به زابل و قندهار و کنر جلال اباد سرایت کرده است . این ها چه را به ما ثابت میکند دوستی یا دشمنی با پاکستان را .

      گلیدین تان بی پرده و بی مقدمه اعلام کرد که میخواهد اوغانستان را در جریان یک کانفدراسیون یا کانفدریشن جز از پاکستان بسازد .
      ملاعمر تان عملا پاکسانی ها را با خود اورده و بواسطع انان به پیش روی اغاز کرد

      از تخریبات بند ها برق وپل ها و مکاتب کارخانه ها خوب است چیزی نگویم چون روز روشن است ..

      در گذشته نه چندان دور نیز شما اولین ها بودید که بر ضد امان اله خان در تبانی با انگریز های هندی اقدام کردید . شما اولین ها بودید که با بچه سقو بر ضد امان اله یکجا شدید .

      پکتیا پکتیکا و خوست اولین جای بود که انگلس ها فرد مجهولی را به عنوان فرزندن فلان شخص در بین شما اورده و میخواست بر کرسی حاکمیت کابل جابه جایش بکند و شما نیز او را قبول کرده و در تلاش بودید تا در همکاری با انگریز ها در این کار خیر بکوشید چون شما از جمله با عتمادان انان بودید ورنه چرا در جلال اباد ..... این کار خیر از جانب دشمن انجام نشد ه بود .

      نادر خانغلام مشهور انگریز ها نیز از جانب شما بر ملت تحمیل شد مگر غیر این است ....

    • جناب محترم خان السلام علیکم!

      این سخنان شما باید به کسانی گفته شود که ذرهء ای ازاخلاق اجتماعی ، وجدان وشرافت انسانی داشته باشد. این دوست عزیز که خودرا زیر چادری محترمه ملالی جویا وکفن مجید کلکانی پنهان کرده خودش یکی ازقاتلین معلوم الحال ای است که در زمان رفیق امین ورفیق تره کی هزاران افراد بیگناه این سرزمین را زنده بگور کرده وحالا نعره سردار شهیدان محمد داوود خان را سر داده است سرداری را که با اهل واولادش هلاکش کرده حالا بیرق خونخواهی اش را مانند پیراهن عثمان بلند کرده است. مثل مشهوریکه دزد نیز به جمع کاروانیان پیوسته وفریاد دزد را بگیررا سرداده است.

      اگر این آقای مریض وبیمار کوچکترین غیرت وشهامت وطنی در وجودش می بود باید ازهمان سنگر خلقیگری خودش به حریفان می تاخت تا مرد ونامرد معلوم میشد. ولی می بینید که چنین نیست ایشان ازموضع رمضان بشر دوست واسپنتا برخاسته وکلوخ استنجای دیگران مضمضه میکند. شما باکسی باید مخاطب باشید که حداقل ذره ای ازغیرت وشهامت در وجودش باشد بهتر است.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس