صفحه نخست > دیدگاه > افتضاح و رسوایی جدید پوهنتون بلخ

افتضاح و رسوایی جدید پوهنتون بلخ

اجمل شریفی
دوشنبه 10 سپتامبر 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

بعداز سقوط رژیم طالبان خوبترین اقدام که میتوانست افغانستان را به یک کشور مترقی وپیشرفته مبدل نماید، تقویت نهاد های تحصیلی بود. گاهی عنوان میشود هرگاه جامعه جهانی به جای این همه هزینه های گزاف نظامی در سالهای اول حضور شان بالای تحصیل نسل جوان سرمایه گذاری میکرد، برخی جوانان را برای تحصیلات مسلکی خارج از کشور میفرستاد ونهادهای تحصیلی داخلی را با افراد متخصص مجهز میکرد. شاید بعداز سال 2014 مشکلات این کشور آنقدر جدی نمی بود ویاهم خیلی ثبات سیاسی وارزشهای مدنی متزلزل نمیشد. با نیروی متخصص میشود یک بخش عمده از مشکلات کنونی افغانستان حل شود. شما میدانید که امروز بیشترین کمکهای جامعه جهانی اختصاص یافته است به معاش مشاورین ادارات دولتی که از دیدگاه یک وطندوست واقعا فاجعه است دراین کشور یک مشاور که هیچگونه آشنایی با وضعیت اجتماعی وفرهنگی افغانستان ندارد. اما بلندترین معاش را میگیرد. پس برخی ازاین عوامل بیشتر برمیگردد به دولت افغانستان که با سرنوشت نهادهای تحصیلی بازی میکند ویاهم نهادهای تحصیلی را آنقدر مهم نمیگیرد . چون رهبران حکومت کنونی بیشتر به قدرت سیاسی – نظامی باور دارند تا قدرت فرهنگی – اجتماعی .

من در این نبشته به یکی از این نهاد های مهم تحصیلی می پردازم که مهمترین وبا اهمیت ترین نهاد در سطح نه ولایت شمال کشوراست. پوهنتون بلخ که بیشترین محصلان آن از ولایتهای شمال کشور است.
بعداز سقوط رژیم طالبان تاکنون این نهاد از ضعف مدیریتی برخوداراست، مدت طولانی این نهاد تحصیلی درگرو وانحصار حبیب الله حبیب قرار داشت که با سلیقه شخصی خودش هر روز با استادان و محصلان مشکل ایجاد میکرد، وی بالاتر از7 سال این نهاد را مدیریت کرد، اما مدیریت که توام بود با فساد، با انواع از فساد، درعین حال یک شخص مریض و عقده ای ازنکته نظر روانی که با استادان بیشتر درخصومت قرار داشت، وی بورسیه های زیاد را حیف ومیل کرد. هنوزهم این نهاد تحصیلی بیشترین استادانش لیسانس می باشند، این میراث انجینر حبیب به این نهاد است، بعداز تقرری چراغ علی چراغ این نهاد بازهم شاید تنش های مختلف میان جریانات وفرکسیون ها بود. آقای چراغ نیز درزمانش مدیریت اش هیچ دست آورد قابل محاسبه برای این مرکزی تحصیلی ندارد.

اما بعداز تقرری آقای مکمل الکوزی تصور برآن بود که اشتباهات گذشته شاید تکرارنشود، با آنکه توجه حل به مشکلات گذشته صورت نگرفت اکنون با مقرری مکمل الکوزی این نهاد روزگار بدی را تجربه میکند. مشکلات مختلف با گونه های متفاوت در این نهاد در جریان است.

1- ضعف مدیریتی در این نهاد باعث شده است که این نهاد با سلیقه های مختلف اداره شود، کسانیکه اطراف آقای الکوزی را حلقه کرده اند وی را ازخیلی مسایل دور نگه میدارند چون کابینه به میراث مانده آقای حبیب بیشتر دخیل درمسایل مدیریتی هستند. مکمل الکوزی که ازنظر جسمانی یک فرد ناتوانا است توانایی رهبری و مدیریت سالم را ندارد، من یک نمونه دراین قسمت ارایه میکنم که وزارت تحصیلات عالی تاکنون بیش از 4 مرتبه مکتوب هدایتی روان کرده است که استادان پوهنتون نمیتوانند درنهادهای تحصیلات عالی خصوصی به سمتهای رئیس موسسه، معاون علمی، رئیس فاکولته ها و مدیر تدریسی وسایر مدیریت ها ایفای وظیفه نمایند. اما اکنون درموسسه تحصیلات عالی آریا پوهاند محمد ظاهر حیدری به صفت معاون علمی، این موسسه اجرای وظیفه می نماید. درحالیکه استاد برحال پوهنحی طب پوهنتون بلخ میباشد. همچنان درموسسه تحصیلات عالی خصوصی تاج آقایان بصیر عارفی بعنوان رئیس فاکولته حقوق وعلوم سیاسی، فدا محمد فرزام بعنوان رئیس فاکولته اقتصاد ومعاون اداری، آقای گل احمد فیضی به حیث معاون علمی اجرای وظیفه میکنند. درحالیکه بصیر عارفی استاد برحال فاکولته حقوق وعلوم سیاسی، فدامحمد فرزام استاد برحال فاکولته اقتصاد وآقای فیضی استاد کیمیا فاکولته طب پوهنتون بلخ می باشند. اما تاکنون آقای مکمل الکوزی یا جرآت ندارد که این اشخاص را ازسمت شان مطابق مکتوب های مکرر وزارت تحصیلات عالی برکنار نماید ویاهم شاید در زد وبندهای مختلف از ایشان پول میگیرد، پس هرگاه اینگونه هم نباشد، ناشی از بی خبری باشد، درآنصورت ایشان یک مدیر ضعیف است که قابل توجیه نخواهد بود.

2- در بررسی که چند پیش نهاد جامعه مدنی بلخ انجام داد عنوان شده بود که درپوهنتون بلخ محصلان از فساد اخلاقی سخن گفته اند، این گفته ها خشم مسوولین دولتی و مسوولین پوهنتون بلخ را برانگیخت. اما من یک مثال بسیار واضح دراین قسمت ارایه میکنم سال گذشته استاد فاکولته حقوق وعلوم سیاسی بنام عارف رحیم افتضاح بزرگی را خلق نمود که باعث رسوایی وی و فاکولته حقوق درسطح شهرمزارشریف شد. عارف رحیم دختری که (بلحاظ فرهنگ منحط جامعه افغانستان ازگرفتن نام اش صرف میکنم) اکنون در صنف چهارم این فاکولته درس میخواند درخانه اش دعوت میکند، این دختر فکرمیکند که استاد حیثیت پدرمعنوی را دارد درعین زمان ازنظر قومیت دختر متذکره و عارف رحیم ازبک تبار هستند، تصور میکند مشکلات درسی که وی دارد چون یک دختر مسافر ازاندخوی فاریاب است، میتواند با استاد هم تبارش حل کند، چون عارف رحیم نیز سن بالاتر از 45 سال دارد، دختر مذکور دعوتش را می پذیرد. اما زمانیکه در خانه عارف رحیم میرود، متوجه میشود که وی شراب نوشیده و حالت غیر نارمل دارد، وی قصد میکند که برگردد، اما عارف رحیم مانع برگشت وی میشود، وچندین مرتبه به وی دست اندازی میکند، این دختر میداند که عارف رحیم نشه است، توسط موبایل صدایش را ضبط مینماید، این صدا واقعا یک جنایت را نشان میدهد که برای یک استاد بی نهایت شرم آور است، این محصل مکررآ به استادش میگوید، تو پدر معنوی مه هستی،نباید اینگونه برخورد کنی، اما عارف رحیم درپاسخ دخترک میگوید، حالا مه پدر معنوی نیستم یک شیطان هستم. سرانجام دخترک موفق میشود که ازخانه عارف رحیم فرار کند، مراجعه میکند به اداره پوهنتون بلخ وثارنوالی، اما پوهنتون بلخ توانست بدون کدام مساله فشار دوباره عارف رحیم را با خود داشته باشد وقضیه این دختر را با مکر وفریب خاموش بسازد. درعین زمان رسوایی حدود دوماه پیش تحت مدیریت بصیر عارفی که استاد برحال فاکولته حقوق وعلوم سیاسی پوهنتون بلخ است ودرکنارآن بصورت رسمی رئیس پوهنحی حقوق وعلوم سیاسی موسسه تحصیلات عالی تاج می باشد، یک دختر (ازهویت ونام اش صرف نظرمیکنیم) که اکنون محصل سال دوم سمسترچهارم تبدیل شده از موسسه تحصیلات عالی تاج به موسسه تحصیلات عالی مولانا است، با ایجاد رابطه نامشروع با یکی ازمحصلین حامله میشود. که بعداز یک عالم رسوایی قضیه اش بدون بررسی های قانون بسته شده است، چون دلیلش این بود که بصیر عارفی ازنظر شخصیت یک انسان ضعیف نفس است شایعات وجود دارد که ازطرف مقابل دختر پول گرفته است، چون وی درگرفتن پول ورشوت ستانی شهره پوهنتون و خارج پوهنتون است. وی درسالها 1386/ و1387 که بخاطر سوء استفاده ازنام والی بلخ ورشوت ستانی از برخی افراد که بعنوان مدیر ثبت نام افراد در پروسه دایگ درولایت بلخ وظیفه ایفا می نمود ازطرف والی بلخ برکنار شد. بهرصورت تصاویرو فلم های خلاف ورزی های وی زیاد نزد محصلان است، تصاویر از حالت نشه گی گرفته، تا قمار بازی، شراب نوشی، پول خواستن از محصلین، کسانکه درپوهنتون بلخ محصل باشند میدانند که بصیرعارفی چقدر ازآنها سوء استفاده میکند، همین اکنون از برخی محصلان فاکولته حقوق موسسه تحصیلات عالی تاج زیرنام قرض پول گرفته است. مساله اساسی دراینجاست درصورتیکه اینقدر رسوایی و فساد اخلاقی جریان داشته باشد، آیا مردم جرآت خواهند توانست که دختران شانرا به پوهنتونها وموسسات تحصیلات عالی خصوصی بفرستند. آقای مکمل الکوزی بعنوان نماینده وزارت تحصیلات عالی که بالاتر نهاد دانش وعلم در سطح کشور است و ریس عمومی نهادهای تحصیلات عالی درحوزه شمال تقرریافته است. حالا من از وی می پرسم به کدام یکی از این پرونده ها رسیده گی شده است، درکدام مراجع قانونی آنرا دنبال کردید وچند نفر تاکنون دراین زمینه ازپوهنتون بلخ رسوایی آن تنها به اقتضاح بصیرعارفی وعارف رحیم خلاصه نمیشود بازجویی شده اند ویاهم ازوظایف ضمنی شان درموسسه خصوصی منفصل گردیده اند؟

3- محصلان پوهنتون بلخ از زمانیکه وارد این نهاد میشوند با معیارهای کهنه درسی که اکثریت مطلق استادان این پوهنتون شایستگی تدریس را ندارد مواجه میشوند. شماری از استادان نزدیک به رئیس ومعاون علمی پوهنتون بلخ در نهادهای تحصیلات عالی خصوصی ویاهم درکارهای شخصی شان مصروف هستند، عده یادشده آنها نه تسلط در تدریس را دارا هستند ونه هم توانایی تدریس را دارند، بیشتر با حرفهای روزمره گی وقصه های شخصی، فکاهی وحکایت های خنده آور اوقات درس را سپری میکنند. شما زمانیکه به این وضعیت نظر می اندازید به سرنوشت فرزندان این کشورو سرنوشت این جامعه گریه تان میگیرد. محصلان فاکولته های مخلتف دریک سمستر در اکثر مضمون ها بیش از 15 الی 20 صفحه چپتر درسی را مطالعه نکرده اند، برخی استادان اکثرا حاضر نیستند ویاهم درسها را کاملآ بوسیله محصلین زیر نام سینمار پیش میبرند.

4- ازاوضاع و حالتی که در لیلیه این پوهنتون جریان دارد وقتیکه مشاهده میشود،برخی محصلین با نبود سیستم نظارت رو آوردند به استفاده از چرس، سگرت ومشربات الکولی، برخی موقع در لیلیه پوهنتون بلخ ساز وموسیقی برپا میشود. اکثرآ ولگردهای مشهور ولایت های همجوار بلخ و شهرمزارشریف را در لیلیه میتوان پیدا کرد.

5- محصلان ازعدم معیاری نان، جای وسیستم درسی کهنه به شدت انتقاد میکنند.این انتقاد اکنون نو نیست از ده سال تاکنون محصلان انتقاد کرده اند، کمتر توجه دراین زمینه صورت گرفته است.

6- بورسیه های علمی که از طرف وزارت تحصیلات عالی به پوهنتون بلخ اختصاص داده میشود، یا مثل گذشته کسی فرستاده نمیشود،هرگاه به میل اطرافیان رئیس پوهنتون ، معاون علمی وهمچنان روسای همسوی شان باشد درآنصورت صرف توسط همین گروه استفاده میشود وافراد مستحق حذف میشوند. که این ادعا میتواند با مراجعه به ثبت نام ومکاتب وارده ازسوی معاونیت علمی در ریاست ها به اثبات رسد.

ادامه این وضعیت دراین نهاد تحصیلی همچو پوهنتون بلخ که از پوهنتون بزرگ افغانستان می باشد بی نهایت نگران کننده است، چون اکثر جوانان ولایت های شمال دراین نهاد مراجعه میکنند ویا پوهنتون بلخ حیثیت مادر را برای سایر نهادهای تحصیلات عالی خصوصی در شمال کشور را دارد. در فرجام یکبار دیگر به آقای مکمل الکوزی پیشنهاد می نمایم که زمان را ازدست ندهد به ایجاد یک مدیریت سالم اقدام و افراد استفاده جو را ازکنارش دوربسازد. همچنان از شخص وزیر تحصیلات عالی میخواهم که به وعده هایش که درشورای ملی هنگام اخذ رای اعتماد داده بود وفا نماید.

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • محترم ا جمل شریفی سلام شما هم حق و حقوق ملیت های باشنده ولایات سمت شمال یا ( تورکستان افغانی را ) مراعات نکرده اید
    براساس قانون نا م تحصیلات عالی به دوزبان رسمی یادمیگردد ونوشته میشود یعنی ( دانشگاه ) و ( پوهنتون ) ا ست معمولأ د ر
    سمت جنوب و شرق افغانستان بیشترگفتارو نوشته شان به زبان پشتو است نام پوهنتون را استعمال میکنند اما دربقیه ولایات باید از
    نام دانشگاه یاد و نوشته شود بناء شما درحق باشنده های ولایات شما ل افغانستان جفا روا داشته اید . شما هم ازخیل آقایان حبیب
    والکوزی خواهید بود . درولایات شمال خصوصأ بلخ ، فاریا ب ، دانشمندان عالی قدری زیاد موجود اند حکومت قوم گرا نمیخواهد
    دانش این ولایت ها پیش و بالا برود وزیرتحصیلات عالی هم از همین قماش خواهدبود. رییس دانشگاه باید ازدانشمندان پاک نفس و اداره چی خوب ازخود منطقه انتخاب گرد د مردم اورا بشناسند و او مردم را بشناسد حیای حضور و دارای عاقبت اندیش باشد الله هدایت نیک کند بااحترام نور

  • از معاش مشاورین به طور کلی یاد شد ولی میشود گفت که فعلا معاش برای یکی دو نفر مشاور نا مشاور که فقط میخواهند در چوکی باقی بمانند اخذ شده، توانایی کار عملی راندارند صرفا فرصت ها را از دست میدهند و بس. همه روزه مصروف روز گذرانی اند. بسته گان ایشان جواب ایمیل ها را میدهند خود انها اصلا انگلیسی و کمپیوتر بلد نیستند حال امده اند مشاور شده اند.

  • شریفی خیلی خائن استی ، خیانت یعنی غضب حقوق مسلم مردم.وتوخائن به لحاظ کاربرد پوهنتون بجای دانشگاه درمتن نوشتاری فارسی.
    هنگامیکه فارسی می نویسید باید ازاصطلاحات وکلمات ناب فارسی استفاده کنید.
    فرهاد از لندن

    • فرهاد لعنتی، میدانی که بی بی جانت وتمام قومت از کلمه پوهنتون استفاده میکنند و در آینده هم خواهد کرد،پس مشکل خودت چیست؟ ما بسیاری از کلمات مشترک در هر دو زبان داریم و بدون کدام تردید آن را بکار میبریم. ولی خودت مانند کثافت تعصب از کثافت دانی واریز میشوی و محیط زیست را کثیف میسازی.

  • درود آقای شریفی آنچه درمورد استاد عارف رحیم و بصیر عارفی نوشته کرده اید کاملا درست و دفیق است.

  • آین اوغان ها آنقدر غول استند که اصلا جای بحث نیست با ایشان چون خودشان یک زبان درست ندارند بنا حسرت میبرند که چرا زبان فارسی پاک و سچه صحبت شود. بدین خاطر کوشش میکنند تا کلمات کثیف خود را با فارسی یکجا کنند. لعنت برکسی که فارسی صحبت کنند وکلمات تحمیل پشتو را استفاده کنند.

  • دوستان عزیز! دراین جا اصل بحث دانشگاه و پوهنتون نیست، اگر شما هدف اصلی نوشته را متوجه شده باشید، بشتر به بداخلاقی و نارسایی در دانشگاه اشاره شده است

  • آینده این جامعه چه خواهد شد، کفر اگر از کعبه خیزد کجا ماند مسلمانی. لعنت بر شما آدم نماها کثیف

  • در پوهنتون ننگرهار اجرای برنامه ماستری روی دست گرفته میشود ولی در اینجا در پوهنتون بلخ ببینید مصروف چی هستند. مرگ بر مدیران این دانشگاه باد.

  • ستایش علی
    به دیگران کاری ندارم، نیم نگاهی به آنچه جاغوری عزیز فرموده اند می افگنم. جاغوری عزیز بر "اوغانها" خرده گرفته اند که دریغ دارند زبان فارسی "پاک و سچه" گفته و نبشته شود. بسیار خوب جاغوری عزیز؛ "اوغانها" را، که فارسی زبان شان نیست، به دریا بریز اما بیایید نگاه کنیم فارسی ای را که جناب شما در نقد آنها نویشته اید چند درصد فارسی "پاک و سچه" است.
    "آنقدر" عربی (قدر، عربی)
    "اصلآ" عربی
    "بحث" عربی
    "بنآ" عربی
    "حسرت" عربی
    "صحبت" عربی
    "خاطر" عربی
    "کلمات" عربی
    "کثیف" عربی
    "لعنت" عربی
    "تحمیل" عربی
    "استفاده" عربی
    بیایید شما خود داور باشید و بین خود و "اوغانها" به داوری بنشینید و بگویید که هدف تان از "پاک و سچه" نویشتن فارسی چه خواهد بود؟
    کامگار باشید
    ستایش علی

  • ستایش علی
    جناب اجمل شریفی درود بر شما،
    سپاس بیکران از پرده برداری های تان ازفساد و مدیریت ناکار آمد دانشگاه بلخ. جا دارد که خوانندگان گرامی نگاهی عاری از غرض و مرض به متن نویشتهء افشاگزانهء تان داشته باشند نه به این که شما "دانشگاه" را "پوهنتون" نویشته اید. زیرا شما به همان پیمانه حق دارید که "دانشگاه" را "پوهنتون" بگویید و بنویسید که دیگران حق دارند "پوهنتون"را "دانشگاه" بگویند و بنویسند. دانشگاه و پوهنتون، هرگاه اعمال زور در به کار بردن آن در کار نباشد،
    هردو زیبا اند و هردو پذیرفتنی. ستیزه داشتن با هرکدام این دو واژه ستیزه با دانش و فرهنگ است و دیگر هیچ.

    • آقای ستایش علی سلام ، محترم باید درهر زبان مضمونیکه نوشته میشود ، لغت هما ن زبا ن به کاربرده شود ، هم نوشته زیبا میآید و هم خواننده مضمون ازآن آگاه میگرد د ، تعصب جاهلیت است ، نوشته شما به زبان پشتوباشد پوهنتون
      بنویسید ، اگرنوشته شما به زبان د ر ی باشد دانشگاه بنویسید . عالم گلستان میگرد د . ومن الله توفیق

  • سلام دوستان!
    میگن دنیا را اگر آب بگیره مرغابی ره تا بند پایش. لطفآ دنیا به کجا رسید ما هنوز هم تاجک و پشتون داریم. در کشور های دیگر همه یک افغان هستیم. در اینجا بحث از فساد استاد های مجتمع های علمی است, پس بیایید یکا یک از اوصاف این محترم ها حرف بزنیم.

  • زمانیکه بصیر عارفی مسوول پروسه دایاک در ولایت بلخ شده بود، وفتیکه محصلین ایشانرا درجریان درس سوال میکردند، بصیر به دانشجویان اخطار میداد، اگرکسی آرام نباشد، توب وتانگ را برعلیه شان میآورم. این جمله است که همه به خاطر دارند.
    دیگراینکه وی یک کلپ پرورش اندام ساخته بود، همه محصلین را بزور درانجا میبرد و از ثبت نام شان پول میگرفت، وی وظیفه خانگی محصلین را در صورت تایید که در کلپ حضور می داشتند و داخله میگرفتند.
    خصوصیت دیگر بصیر این بود که با محصلین پول دار خود را رفیق می ساخت، از ایشان پول میگرفت و یاهم از آنها چیزی میخواست، خصوصا برای خانمش.
    بصیر محصلین را کوشش میکرد که چانس کند و از چانس محصلین پول میگرفت. وی در دانشگاه بلخ یک لقب دارد همه اورا بصیر سگ میگویند.

  • ستایش علی
    نور ارجمند ترا بیش از این نورانی تر می خواهم و دست تان را می فشارم. حرف شما بکلی به جا است. بهتر است به هر زبانی که می نویسیم واژه های همان زبان را بکار بریم اما به کار بردن واژه های هر زبان در همان زبان به معنای این نیست که هرگاه یکی به جای "دانشگاه" "پوهنتون" نویشت و یا برعکس، دو دسته به جان او پچسپیم و او را به "کفر" بگیریم. واژه ها را زهرآلود کردن و یا از آنها خنجر و دشنه ساختن و به جان همدیگر افتیدن خردمندانه نیست. هرکی چنین کند با خرد بیگانه است. ما به همدلی و وصل ساختن بیشتر نیاز داریم تا فصل کردن و بزر کینه افشاندن.
    من دوستان نازنین زیادی از هر قوم و تابار دارم. با این حال از شرم آب خواهم شد هرگاه یک سخن نا به جا و اهانت امیز برخلاف زبان و تبار آنها بکار برم. باور دارم که شما نیز دوستانی خوبی از هر قوم و تبار خواهید داشت که می خواهید دوستی شان را پاس دارید.

  • یک تعداد دوستان صادقانه که بی حد افراطی وفاشیست هستند، به همان پیمانه اگر یک پشتون فاشیست مانع دانشگاه گفتن میشود برخی شما مانع پوهنتون گفتن میشویدکه شما دیگر باآنها فرق ندارید. در اینجا اصلا پوهنتون ودانشگاه نیست، اما چرا روی محتوی نبشته بحث نمیکنید؟ اگر به آزادی بیان ارج میگذارید بگزارید یک کس پوهنتون بگوید وشما دانشگاه بگویید.

    • با کوشیش استادان دانشگاه های جهان منجمله ممالک همجوارافغانستان ، دانشجویان آن ممالک به فراگیری تکنالوژی امروزی پیشرفت خوبی کرده اند دانشمندان و عالمان آنها به درجه ای رسیده اند که درراه انرژی هسته ای ساختن کشورهای
      خویش کوشا و موفق هستند ، اما متاسفانه درافغانستان برعکس است شاید بعضی استاد ها ی دانشگاه بلخ به جای تربیه
      و دانش خوب دادن به محصلین شان که حیثیت فرزندشان را هم دارند ازآنها سوی استفاده نا مشروع کنند بسیاربی حیایی
      ونا انسانی و نا مسلمانی و بسیارخجالت آ وراست که افغانستان را به دنیا اینجوری معرفی میکنند برای وزارت تحصیلات
      عالی افغانستان هم شرم باد نتیجه تعصب و بی توجهی شا ن است . احوالات درگاه عالی دانشگاه بلخ چنین باشد وای
      برحال مملکت و برحال ملت . ومن الله توفیق

  • هرجه بگندد زنندش نمک .......وای به روزی که بگندد نمک

  • جنایات کمی از بصیر عارفی گفته شده است، او اصلا شایستگی استاد بودن را ندارد، هیچ برازندگی دربصیر دیده نمیشود غیراز رسوایی و لوچکی. وای براین ملت که فرزندان شانرا بصیر تربیه کند. کاش یک حکومت مطلوب وجود میداشت که استادانی بی شخصیت مثل بصیر عارفی را از دانشگاه منفک میکرد تا محصلین نفس آرام میکشید. همین حالا در دانشگاه با ما بسیار برخورد زشت وبد دارد. درسها را بالای محصلین تقسیم کرده است که سینمار بدهید و درجریان سینمار محصلین را زیاد توهین میکند. اگر یک جمله بگویم بصیر بیشتر ازاین نوشته پست وکثیف است. رسوایی عارف رحیم هم واقعیت است که سال گذشته بالای یک دختر دست درازی کرده بود، عارف رضایی هم سابقه خوب ندارد درگذشته ها محصلین را زیاد آزار داده است، اما ازنظر اخلاقی فاسد نیست.

  • کاش همه جانبه نوشته میشود، دید قومی دخیل نمیبود اگر بصیر بد است عارف رضایی هم خوبی ندارد. بازهم قصد دفاع از بصیر را ندارم چون کدام شهرت خوب در دانشگاه بلخ ندارد و قابل دفاع نیست. اما در مورد دیگران هم نوشته میکردید آقای اجمل شریفی.

  • زمانیکه در دانشگاه محصل شدم وبصیر را شناختم از انسان ناامید شدم، هرچقدر دوست گرامی آقای شریفی درمورد اوباشهای دانشگاه نوشته کنی کم است. این بار لطف ایمیل تانرا این جا بگذارید که من حرفهای نو برایت درمورد این لوچک ها بگویم وبنویسی. بصیر رشوت میگیرد، لوچکی میکند، بدماشی میکند، بی سوادی خود را زیر ظلم پوشش داده است. نمیدانم چه گونه حکومت است که بصیر را استاد دانشگاه قبول کرده است. او درکنار اینکه با محصلین پول خودرا رفیق میسازد، برخی دختررا نیز زیر فشار قرار میدهد. یک آدم دروغگو، قمار باز، اوباش .... رشوت خور بی حیثیت است که هیچ حیا ندارد. خداوند محصلین را حفظ کند از شر بصیر لوچک. به بصیر اخطار میدهم منتظر باشد حتمی یک مطلب نو این بار مه برایش نوشته میکنم. لوچکی که در دوران محصلی کردی فراموش نشده است، به حقت میرسی.

  • خواننده گان محترم موضوع جالب دیگری را باید خاطرنشان کنم که استاد بصیر را فراموش نماید و همچنان دوستی گفته بود که یک طرفه قضاوت میکنید.
    پسر معاون صاحب علمی که یک پسر معیوب و بد اخلاق و شاید هم هفتم یا هشتم نمره از دانشکده حقوق فارغ گردیده و در جمع اساتید بد اخلاق دانشکده حقوق دانشگاه بلخ می پیوندد. وای برحال مستحقین و کاندیدان که تمام معیار ها را دارند. اما چنان سوال ساخته میشود که خودشان جواب آنرا دفعتاَ نمی دانند و برای نور چشمانش قبلاً سوالات داده میشود. وزارت محترم تحصیلات عالی چرا سکوت کرده است آیا در چنین فاجعه شما هم سهیم هستید؟ و اگر نیستید پس چرا اقدام نمیکنید؟ آیا گرفتن ایرج جان دختر باز یک فاجعه نیست.......... شما از دوران تحصیل و مکتب او از همه پرسان کنید همه در باره اخلاق و دانش او میدانند...........

  • دوستان عزیز حال که مسله از سر بصیر عارفی البته به گفته خودش(شاشوک) گذشت و بالای ایرج جان رفت باید یک کمی توضیح دهیم در باره اش که بعضی از دوستان ما خوب بشناسند.
    شخصیت ایرج جان در زمانیکه در یک لیلیه بودیم (افغان ترک) قسمی بود که: زمانیکه شاگردان صنوف بالا شهوت بالایشان غلبه میکرد و باید برایش جواب میداند دنبال ایشان را میگرفتند خداوند گناهش را به گردن خودش بیاندازد چون به چشم خود ندیده ام ولی نزدیک ترین دوستان و هم صنفی های من مرا چندین بار دعوت نمودند بخصوص روزهای پنجشنبه که اکثر اساتید و شاگردان بعد چاشت به خانه هایشان و مهمان خانه هایشان میرفتند در لیلیه بسیار کم اشخاص موجود میبود باز همان اشخاص مسلکی که با سیرت و صورت ایرج جان اشنایی داشتند دنبال اطاق ۴۷ را میگرفتند و با یک اشاره وی را به میدان فتبال دعوت میکردند و از انجا به نحوی وی را تعمیرک کوچک که عقب تعمیر بزرگ قرار دارد میبردند......دیگرش را خودتان میدانید.
    زمانیکه داخل پوهنتون شد وی دنبال عیاشی گری را گرفت و با استفاده از موفق پدرش (داکتر ناصر) نمرات بلند را میگرفت و بالای دختران و همقطران خود فشار میاورد تمام روز سر و کارش عیاشی بود تا بلاخره پدر لعنتی وی که خودش هم گذشته خوب ندارد از مدیریت فامیل خود عاجز بود این پسر فاسد خود را به نحوی داخل کدر ساخت امروز همه محصلین اناث و ذکور از بیسوادی و بد اخلاقی وی شکایت دارند ولی به دلیل اینکه پدرش در راس معاونیت علمی قرار دارد کسی زبان شکایت باز کرده نمیتواند. من به شخص الکوزی ریس پوهنتون-نورالله محسنی ریس فاکولته اخطار میدهم که اگر جلو این پسر بچه ای فاسد را نگیرید روزی خواهد رسید که نتایج منفی این فساد دامنگیر شما خواهد شد. بااحترام بلخی

  • در مورد ببصير عارفي هر قدر بگويم كم است چون وي لقب سگ را در پوهنتون كسب كرده بود من زماني نيز از جمله شاگردان وي بودم زماني كه موضوعات را از ايشان ميپرسيديم در جواب ميگفت " مشكل من نيست"‌ پس كي بايد تشريح ميكرد و گذشته از آن ما مضمون بنام كريمينالستيك داشتيم كه تدريس آن بر ايشان سپرده شده بود موصوف به عوض اينكه كريمينالستيك را تدريس نمايد فورم شانزده گانه كه مربوط سارنوالي بود ميخواند و ميگفت خانه هاي خالي آن را شما پر كنيد خوب در نهايت محصلين همين دوره شاخش را شكست و چنان مطيع شد محصلين سالهاي گذشته به حيرت آمدند و بعد از فراغت ما دو باره به سگ گري خود ادامه داد .

  • اما در باره عارف رضایی چیزی نگفتید؟
    ویا که کدام رابطه ویا مناسبتی دارید؟

  • نخیر من کدام رابطه یا کدام مناسبتی با عارف رضایی استاد درنده پوهنحی حقوق و علوم سیاسی پوهنتون بلخ ندارم . آقای عارف رضایی هم بعضی گل های را در سابق و در حال حاضر به آب داده است که از گفتنش واقعا خجالت میکشم. در باره شخصیت جناب عالی (عارف رضایی) اگر نمی دانید پس بشنوید.
    عارف رضایی یکی از بیسواد ترین و بد اخلاق ترین اساتید پوهنتون بلخ می باشد که این موضوع برای تمام محصلین و اساتید معلوم است . به گفته بعضی از دوستان من عارف رضایی آنقدر بیسواد است که ازینکه محصیلین از وی در رابطه به درس سوال نکنند خود را در داخل صنف قهر میگیرد و محصلین را با سخنان از قبیل اینکه از پیشم تیر نمی شوید ، یا چانست می کنم سرکوب می کند. وی که به روی خویش نقاب شرافت را پوشیده است در اصل یک گرگ تشنه به ناموس و چشم به جیب مردم است . هزار ها بار دختر های پوهنحی حقوق از جناب عالی عارف رضایی نزد معاون صاحب محصلان اسبق دانشگاه بخلخ شکایت کردند که عارف رضایی از ما توقع نا مشروع می کند و از ما خواسته است تا به خانه وی رفته سوالات مضون را که چانس خوردیم حل کنیم . شما میدانید که هدف این جناب عالی از دعوت دختران به خانه اش چه بوده است .
    یکی از اقارب من مدت 9 سال پیش شاگرد جناب عالی عارف رضایی بود وی ازین که توانایی مالی نداشت که پول بدهد از وی به حیث مردکار استفاده میکرد. دوستان حیران نمانید این حویلی که جناب عالی عارف رضایی در کارته آریانا دارد در حقیقت تهداب آن توسط محصیلن حقوق مانده شده است و 80 ٪ مصارف آن از پول محصیلن پرداخت شده است زیرا اگر پرداخت نمی کردند چانس می شدند و آنهای که پول نی داشتن باید به حیث کاگر کار میکردند .
    من یکی از محصلین بر حال فاکولته حقوق هستم آخرین کارنامه جناب عالی عارف رضایی که امثال قابل شاهد هستم آن عبارت از چانس کردن بیش از 80 محصل صنف اول پوهنحی حقوق است . خوب حالا شما قضاوت کنید که این بیکفایتی یک استاد را نشان نی دهد که آنقدر درس بی کیفیت بوده که 80 نفر چانس خورده است . نخیر دوستان در پهلوی ضعف درسی بعضی اهداف شوم دیگر هم است که جناب عالی میخواهد به آن دست پیدا کند از قبیل جمع آوری پول و نیز شکار کردن دختران جدید ........
    در اخیر از مقام پوهنتون بلخ و نیز از ریس صاحب پوهنحی حقوق و علوم سیاسی می خواهم که اگر واقعا می خواهند که جلو فساد گرفته شود یک اقدام جدی در قبال این گرگ درنده ( عارف رضایی) کنند. شرم است که خود را پدر معنوی می گوید و دو چشمش به سوی دختران خود می باشد ..........

  • بلخی صاحب :نادیده قضاووت کردی عارف رضایی شخص بادانش وباتدبیر بوده ومنحیث پدربامحصل رویه میکند.شماخودتان که یک شخص بیسوادهستین حتماذریعه تلیفون به دانشگاه رایافته اید لذاچانس شدید وبعداهم شکایت می کنید؟

  • دوستان عزیز، جنجال شما بالای چی است؟ اصلاً بی کفایتی وزارت تحصیلات عالی است و از آنهم مهمتر بی توجه مسولین دانشگاه است که همچو بی نظمی مشاهده میگردد...
    از عارف رضایی کتابها می توان گفت و نوشت خونخوار ترین و کثیف ترین انسان در دانشگاه بلخ اگر قبول ندارید بروید از محصلین که فارغ شده در سالهای قبل بپرسید قیمت مضمون او در روز های امتحان یک موتر سمنت، بیست هزار خشت، 20 تن سمنت.... یا دوهزار دالر نقد میباشد... و اگر هم امتحان اش را اخذ نکند دستور میدهد تا از همه صنف مبلغ 50 افغانی از هر محصل بنام مصارف فوتبال جمع شود تا بعداً مصرف نامردانه مصرف خانواده اش نماید. خلاصه در هرام و مردارخوری دیپلوم دارد...هم میدانند که چقدربی کفایت و بی سواد است اما هیچکس به او چیزی نمیگوید ..تا که بود ریس سابق دانشگاه حبیب اله از او حمایت میکرد بعداً چراغ علی بخاطر قومی گرایی او را چیزی نمی گفت و ریس فاکولته هم که با او خویشاوندی دارد همیشه او را حمایت میکند. بار ها محصلین از او در ریاست فاکولته شکایت کردند اما هیچکس چیز نگفت و نمیگوید... یکدفعه محصلین را به چای صبح به خانه اش می خواهد بعد از چای چندین موتر خاک را بالای آنها بیرون کشید... خلاصه نه درس اش به دزس دادن میماند و نه امتحانش به یک امتحان استاد دانشگاه از دانشگاه محل سو استفاده ساخته و بس...
    شما را چی درد سر بدهم که با این وضعیت چی را انتظاردارید: همه فاسد شده اند از بصیر عارفی گرفته تا رضایی انسان های درنده هستند .. و راستش این است که ریس یا امر که بی کفایت باشد این دزدان باید همی قسم چور وچپاول بکنند دیگه....
    در یک کلام همی ریس دانشگاه را که ما می بینیم که بیچاره فقط یک لاش است و بس از ای هیچ چیز ساخته نیست غیر از خوردن و او خاین های کابل هم او را فقط بخاطر پشتون بودن روان کردن در غیر آن آدم کاملا بی اتوریته و بی صلاحیت است....
    پناه به خدا و وای به حال ده هزار دانشجوی بیچاره که هر روز وضع درس و تعلیم شان بدتر شده میرود......نایب

  • برادران عزیزشریفی صاحب واحمدی صاحب تشکربی پایان ازشما واقعاً آن فجایع وبی عدالتی را بگوش مسولین وهموطنان ما رساندید که به گفته بعضی ازاستادان باعزت وشریف پوهنحی حقوق بسیاراندک گفته شده، من ازدوستان خواننده ونویسنده خواهش مند م تا سرمسایل زبان،مذهب وملیت خودرا درگیر نسازند. نمیدانید که وطن عزیزما طی بیش ازسی سال است که بخاطرچنین بد بختی میسوزد صحبت درچنین موارد آب ریختن درآسیاب دشمن است. اگرواقعاً کدام هدف دیگر ندارید وبخاطر تربیه سالم اولاد وطن میندیشید بیایید چهره اصلی افراد استفاده جو، بداخلاق، رشوت خور، ناتوان وابن الوقت راکه بحیث استاد درپوهنتون بلخ ایفا وظیفه میدارند برای مردم ما برملا بسازیم بیایید صادقانه بخاطر بهبود دانشگاه بی اندیشیم . به عقیده من هم برای ریس پوهنتون وهم برای رهبری وزارت تحصیلات عالی کمک خوبی است تا درمورد چنین افراد اگر تصمیم بگیرند.
    شریفی صاحب محترم شما از تعدادی ازاستادان نام بردید که درموسسات خصوصی تدریس میدارند . ازشما سوال میکنم آیا وزارت تحصیلات عالی فعلاٌ تمام کدرهای مورد نیاز دانشگاه های دولتی را تکمیل نموده ؟ چگونه وزارت تحصیلات عالی درعدم داشتن استادان معیاری جواز فعالیت برای موسسات تحصیلات عالی خصوصی داده وهم اکنون میدهند. شما میدانید که استادان اکثر پوهنتون های خصوصی که درکابل ویا سایر ولایات فعالیت میدارند کی ها اند؟ آیا بیشتراینها ازرهبری وزارت تحصیلات عالی ویا دانشگاه های دولتی نیستند؟ بازهم ازشما سوال میکنم اگر وقت بیکارخود را ااستادان درتدریس اولاد این وطن مصرف کنند بهتر است ویا کارهای غیراکادمیک دیگر.........
    شما درساعات رسمی سری به پوهنحی انجنیری بزنید وببنید که معاون صاحب زورآور پوهنحی کجاست؟ وقتی اورا جستجو کنید دراطراف محکمه با کمیشن کاران دعوا جلب مصروف معا مله وچاله زنی است تا زمانیکه کارش درآن ساحه رونق داشته باشد اصلاً پوهنتون نمی آید سالیان زیادی میشود که همین کار آن ادامه دارد(ازاستادان دانشکده انجنیری پرسیده شود) معمولاً روزهای که پوهنتون می آید قبل ازساعت 10 ویا 12 بجه نمی باشد آن هم با یک تعداد اوراق ودوسیه های محاکم وگاهی هم افراد دوسیه دار.....درحالیکه درسهای پوهنحی انجنیری ساعت 7 صبح آغاز وبه ساعت 10 ختم میگردد. حالا خود تان بگوید که کدام راه برای دریافت پول بهتر است.... . شما ازکسی نام نمیبرید که چندین ماه قبل شورای علمی پوهنحی انجنیری نظر به تکالیف متعددی که دارد با اتفاق آرا (کتاب ثبت شورای علمی ملاحظه گردد) آنرا سلب صلاحیت نموده است چندین مراتبه با چندین استاد چنان برخورد فزیکی ودشنام را روا دانسته که اصلاً گفتنش بزبان یک فرد ولگرد هم زیبنده نیست . خوی وبوی بصیرعارفی دروجودش بشکل عصری ، مرموزو زیره کانه آن وجود دارد که کمتر مردم آنرا میدانند .....چرا در مورد آن آقا تصمیم گرفته نمیشود چرا آن آقا چوکی را رها نمیکند، بس نیست اینقدر استفاده جوی ها....
    آیا پوهنحی ها ودیپارتمنت ها که تعدادی ازاستادان آنها درموسسات خصوصی تدریس میدارند ویا محلات دیگر(دفاترخارجی، دفاترداخلی، دفاترشخصی، رهنمای معاملات ........وغیره) مصروف اند حاضری، پروگرام درسی، نوع تدریس، ساعات درسی وچگونگی تدریس شان کنترول میگردد ویا خیر...... بیایید با همه یکسان برخورد کنیم.

  • به ادامه نظر برادر عزیز ما !!!
    برادر محترم شما یک مشت نمونه خیروار از پوهنحی انجنیری فرمودید..... پوهنحی انجنیری در فساد اداری و هم در فساد بعضآ در فساد اخلاقی ریکارد قایم کرده است. حیران هستم زود تر از کدام آن شروع کنم ..... برای تمام محصلین انجنیری معلوم است که نمره گرفتن از پیش استاد پارسا که خود را همیشه سرمایه ملت میگوید کاری بسیار دشوار است ولی اگر پول بدهید کار بسیار آسان... پارسا در رشوه خوری جوره ندارد در حقیقت هر امتحان او بر اکثریت شاگردان به قیمت صد دالر امریکایی تمام میشود. حویلی که به سرک دشت شور آباد کرده است از پول رشوه محصلین بیچاره و نادار است. یکی از دوستان من در مضون پارسا نگران بود و کسی برای او گفته بود که پول پرداخت کن کامیاب می شوید. ازینکه همیش پارسا پول های محصلین را به وسیله پسرش جمع آوری می کرد این دوست من نیر نزد پسر وی رفت که پول بدهد. ازینکه دوست من بسیار غریب بود مقدار 50 دالر امریکایی را به پسر او داد ولی پسر پارسا آنرا رد کرده گفت که نه این مقدار پول کم است و گفت: پدرم نقص می کند) خوب دوستان حالا شما بگوید آیا استادی تجارت است یا خیر .... پس من حالا درک می کنم که چرا پارسا خود را سرمایه ملت می گفته......
    رحمانی و لطیفی هم در رشوت خوری نام دارند... رحمانی زمانیکه ریس معارف ولایت بلخ بود به جرم دزدی روغن از پست خود اخراج شد یعنی تمام روغن های که به معلمین مکاتب کمک شده بود توسط وی دوزدی شده به بازار عرضه گردیده بود..... بدون آن که جزای خود را بیبیدن وارد پوهنتون بلخ شد و در اینجا زاه عاید دیگر را برای خویش پیدا کرد مانند جذب کردن محصلین انجنیری به حزب خود ( افغان ملت) و از طریق این کارش به تجارت خود ادامه داده و تا هنوز هم ادامه دارد به بشکل سری ..... وای به حال آن محصل انجنیری که دعوت رحمانی را رد کند...........
    و از فساد اخلاقی دو استاد انجنیری در سطح بین المللی انجام دادن اگاه هستید ......بلی دوستان آن دو شخص کسی دیگر نی بلکه دو استاد نام دار پوهنحی انجنیری هستند که عبارت ان از داکتر پیمان و نعیم مشهور به نعیم گاوووووووووووووووو...... این دو کثیف چند سال قبل جهت برنامه های علمی رایی کشور تایلند شدند و در آن جا در حال نشه مرتکب تجاوز بالای یکی از خدمه های هوتل شدند که نام افغانستان در سطح بین المللی به خاک کشاندند . قرار بود این دو کثیف در آن جا زندانی شوند ولی به اساس سعی و تلاش مقامات پوهنتون و نیز برادر داکتر پیمان که در یکی از وزارت خانه ها کار می کرد آنها رها شدند و با روی سیاگی طرفی افغانستان آمدند.... خوب حالا قضاوت به دست شما دوستان است که به کدام روی این دو استاد کثیف به صنوف درسی می روند و تدریس می کنند ..... با وجود این کثافت کاری های شان هنوز هم داکتر پیمان عضو کمیته تضمین کیفت در پوهنتون بلخ است....... یک شخصکه خودش بی کیفت است چطور می تواند در پوهنتون بلخ کیفت را تضمین کند ..... بنا از ریس پوهنتون بلخ خواهش می کنیم که جلو هم چون اشخاص بی کیفت را بگیرد......... با احترام
    بلخی ...

  • سلام دوستان:میدانید تمام گفتنی های دانشکده حقوق درمورد سه نفریعنی آقای رضایی ٰبصیروعارف رحیم ختم نمیشود.
    اولا داکترطاهرمنگل :یک شخص متعصب ملیت پرست ونِزادپرست بوده واگرپشتوزبان باشی نمره ات 100است اکرتاجیک بودی صدفیصدچانس هستی
    دوم:همایون تاتو:هیچ چیزرانمی داندبه صنف آمده فقط روز گزرانی می کند.
    سوم:حفیظه تنبل:به صنف آمده فقط به نظریات محصلین گوش میدهدوبازمیگویئدکه من یک جمع بندی کلی میکنم بعدادرامتحان محصل راآنقدرمی جوراند که خودش فقط یک ماسترباشداصلا لیاقط استادی راندارد
    چهارم :شکیباتنبل:ازسوادش کرده آرایش اوزیاداست .
    پنجم :ایرج لوده :یک شخص که خودرانگهداری کرده نتواندچگونه صنف راکنترول خواهدکرد.
    خلاصه دوستان چی بگویم ازریس دانشکده حقوق شروع وبه کاکاسلطان وزینب لچرختم که تمام شان بی سوادٔرشوت خورواست تزدهزکدامش بروی میگه برووخت ندارم .دوستان این همه واقعیت است من یک محصل برحال هستم بخدا قسم که اگرقدر ت به من برسد تمام اینهاراخانه نشین میکنم .درمورد این بیسوادان هرچی بگویم کم است.وای برحال محصل بیچاره آخر وطن چی خواهدشد.

    آنلاین : http://shabnam,husaini@yahoo.com

  • پسام من این است که مقام محترم دست اندکاران کابل پریس لطفا عطف توجه فرمایند کسی باکسی خصومت شخصی دارد و روبرونه حرفی برای گفتن دارد و نه جراات گفتن . وفقط از طریق همین نشریه شما عقده ئ دل خود را خالی میکند وبس . بناء توقع من درمورد این است که لطفآ مسایل آب رو ریزی یک شخص از طرق خویش که صرف عقده دشمنش بوده ودیگر مفهومی ندارد منیحث یک رسانه وبا هر عنوان ایکه دارید مساعد نسازید و سخاان دور ازچوکات و بیهوده را لطفآ نشرنکنید .
    بنده نه در پوهنتون مسئولیت دارم و نه مدافع آن آقایون ایکه واقعآ به زبان بسیار فجیح والفاظ رکیک متهم شده اند شاید ثبوتی هم درمورد نداشته باشند و صرف برای عقده گشائی گفته است و انسانیت و شرافت نویسنده و رسالت نشرکننده ایجاب نمیکند. با عرض احترام وحرمت به آزادی بیان ایکه هدفش عقده گشائی نباشد . فتح

    آنلاین : http://no

  • درابتدا سپاسگزارم از وبسایت کابل پروس که همیشه در راستایی اصلاح سازی گامهای استوار وبلند می بردارد، از شخصیت مبارز و مقاوم وطن آقایی میرهزارکامران دوست بی نهایت عزیزم که در نشر این مطلب مارا صمیمانه همکاری نمود یک عالم سپاس.
    از دوستان خواننده خواهش میکنم که افتراء و دورغ درمورد شخصیت ها نه بندند. بخاطر دشمنی و خصومتی های شخصی دیدگاه ارایه نکنند. دیدگاه شان باید استوار به اصلاحات واصلاح سازی باشد. بازهم تشکر بی نهایت ازهمه دوستان که نظر ارایه کردند. برایشان این بار قول میدهم، که بزودی ، همه جانبه بررسی های مارا از فاکولته های مختلف دانشگاه بلخ آغاز میکنیم. درمورد تمامی افراد استفاده جو که خاین به سرنوشت نسل جوان است یکایک به معرفی میگریم. داستان افتضاح و رسوایی پوهنتون بلخ را بگونه سریال ادامه میدهم. تا حداقل اگر دولت به اصلاحات اقدام نمیکند مردم چهره های پسف این مرکزمهم تحصیلی را بشناسند. مه به زودی آدرس ایمیل ام را خدمتان می نگارم تا اسناد ومدارک که در اختیار دارید بامن شریک نمایید. برای چهرههای پست و استفاده جو وعده میدهم که این بار داستان رسوایی تانرا که مرکز تحصیلی شمال کشور را به مسخره کشانیده اند بزرگتر از آنچه تاکنون درمورد شما نوشته شده می نویسم. واین بار سعی دارم که افتضاح و رسوایی شمارا گسترده تر به نشر بسپارم.
    برای موسسات خصوصی نیز هشدار میدهم، که باسرنوشت اولاد مردم باز نکنند و متوجه اعمال شان باشند، گرنه خودشان میدانند که بقا ودوام شان به حضورو شمولیت محصلین است، هرگاه رسوایی شان بلند برود به همان پیمانه سقوط شان نزدیک میشود.
    از آقای مکمل الکوزی و وزارت تحصیلات خواهش دارم که لطف نمایند موارد نوشته شده را مورد بررسی همه جانبه قرار بدهند.
    بامهر
    اجمل شریفی

  • اگر عشق باشد، آنهم با اشپش
    بود نبود یک بوله بود. در مغلستان زنده گی میکرد. نام این بوله مغل چنگیز بود. بوله چنگیز بنابر مخالفتی با افغان ها اعلان جنگ کرد. چون این بوله چنگیز یک شخص بسیار شپشین بود، با کش کش کردن شپش های خود بسیاری از مناطق افغانستان و عراق را تصرف کر
    د. عساکر افغان از اشپش های او می ترسیدن و میگریختند زیرا این اشپش ها باعث کثیف شدن آنها میشد. چنگیز هزار هزار بوله را قطار میکرد و به افغانستان میاورد. بناً زمانی که این چنگیز مرد، این قوم بوله چنگیز بنام هزاره مشهور شد. رفته رفته دوران داکتر نجیب الله رسید. این بوله ها هر چی میکردند از جوالی گری و ضابطی پیش نمی رفتند. بناً نطفه اصلی چنگیز که عبارت از خر پیر هزاره ها مزاری میباشد، بر خواست و تجارت اشپش را در شاهراه های افغانستان آغاز کردند. این تجارت اشپش رونق روز افزون داشت و قیمت این اشپش ها روز به روز در حال افزایش بود. حتی قیمت یک اشپش به مبلغ بیست لک افغانی رسیده بود. هر هزاره بین یک هزار الی یک ملیون اشپش در جان خود داشت و در حال حاضر این رقم در حال افزایش است. هر جای که میرفتند تمام عساکر حتی تانک های جنگی از این ها میگریختند. زیرا طاقت این اشپش ها را صرف هزاره داشت و بس . بلاخره یک روز مزاری به فکر این شد که این تجارت خود را در سطح دنیا رونق بدهد و برود با طالبان معامله کند تا از راه پاکستان این تجارت را به هندوستان و سایر کشور های دیگر وسعت بدهد. رفت که با طالبان معامله کند. طالبان اول او را خوب دوا پاشی کردند و تمام اشپش های او را کشتند. بعد از کشته شدن تمام اشپش هایش خر پیر هزاره ها مزاری بدون بادی گارد شد. طالبان اول بینی او را ، دوم گوش های او را و به همین ترتیب تمام بدن وی را پرزه پرزه کردند. بعد از این تجارت اشپش هزاره با کشته شدن خر پیر شان از بین رفت و مردم تمام چوچه های مغل هزاره ها را دوا پاشی کردند و از شر این اشپش بازی شان خلاص شدند.

    آنلاین : http://www.eforosh.com

  • سلام به همه افغانهای محترم من بسیار افتخار میکنم که در افغانستان زنده گی نمیکنم و ازینکه یک افغان هستم بسیار می شرمم مردم درجای که زنده گی میکنم به من میگویند افغانها هیچ چیز ندارند برعلاوه که اقتصاد درست ندارند ....................... وقتی این ویب سایت را خواندنم راستی هم برایم خیلی عجیب معلوم شد که حتی طرز استفاده از انترنت را هم نمیدانند ازینکه تمام وقت خود را صرف تبصره های بیهوده علیه همدیگر بسازید بهتر نیست که مصروف تحقیقات علمی و مطالعات خود شوید اصلا چه ضرور که خود را مصروف همچوچیزهای بیهوده میسازید شما میدانید خارجی ها به خاطر تحقیقات به افغانستان میروند و با مواد پر محتوا و با ارزش ازآنجا برمیگردند وپروژه های تحقیقاتی آنها بخاطر افغانستان موفق میشود درحالیکه این وظیفه شما استادان و محصلین دانشگاه های افغانستان است به نظر شخصی من اینکه که چه کاری میکند این مربوط به شخصیت همان نفر میشود شاید شما برایم پیام بدهید که گویا از برج عاج پیام میدهم نخیر من در سال 2005 با فامیلم اینجا آمدم من در اینجا تولد نشدم ......متاسفانه ما چرابسیار عقب هستیم زیرا دردانشگاه های افغانستان درس کمتر تبصره ها بیشتر است وای برحال شما قشر روشنفکر جامعه افغانستان
    بااحترام
    بهار بلخی فارغ التحصیل بلخ یونیورستی در سال 1377 وفارغ التحصیل جورج واشنگتن یونیورستی2010 باشنده فعلی کالفیرنیا امریکا

  • سلام به همه دوستان عزیزوتشکرازینکه این صفحه را با همه دوستان در فیس بوک شریک ساختید.
    در دوره که ما محصل پوهنتون بلخ بودیم متاسفانه یکی از بد ترین دوره در افغانستان بود هرلحظه امکان جنگ در مزارجان بود ودیگر مشکلات کمبود مواددرسی وهمچنان صنف های درسی و میزوچوکی وجود داشت ما به صنف میرفتم تا آخر پاردرسی دریک گوشه صنف ایستاده میبودیم روز ها بخاطردارم که همصنفی های ما با حالت ایستاده پا نوت میگرفتند ولی باوجود همه مشکلات صمیمیت بین استادان ومحصلین و محصلین واستادان بود هیچ کسی بخود حق نمیداد که به شخصیت دیگری تعرض کند ولی باخواندان سایت نزد من این سوال خلق شد که درتشکیل پوهنتون از همان زمان تاحال چند فیصد تغیرات آمده؟؟؟ فکرنکنم که اضافه از20 فیصد دریک دهه تغیرات رونما گردیده باشد همان شخصیتی های محترمی که ما میشناختیم آیا آنقدر تغیر کردن؟؟؟چه شد که آن زمان جنگ، نفاق، گرسنگی و خشم بالای شان تاثیرگذار نبود حالا که درشرایط کاملا امن زنده گی میکنند به یکبارگی دست به جنون زده اند و وقت خود را به کار های بیهوده میگذرانند؟؟؟؟؟؟آیا محیط آنقدر آلوده گردیده که به هیچ کسی نمیتوان اعتماد کرد هم از دختر وپسر دریک محیط اکادمیک؟؟؟جای بسیارتاسف است و خداراسپاسگذارم که دراین زمان درآنجا محصل نیستم پس دوره محصلی ما یکی ازدرخشان ترین دوره ها بوده با وجود همه مشکلات
    لیله از مسکو

  • سلام دوستان : من همان جانباز کهنه کار هستم ؛ جانبازیکه شاخ دیکتاتور وقت را شکستم و به این فکر بودم که شاید پروسه خاتمه یافته باشد . اما در این اواخر متوجه شدم لاشخواران دیکتاتور وقت با استفاده از شعار های جدید چون کادر محل و کاکای ما (کاکای ولایت )که واقعا یک مرد مجاد ؛ پرکار و صادق است ؛ استتفاده جویی نموده و با هزاران حیله و نیرنگ چوکی را قایم گرفته و شب روز به غم گرفتن وند به شکل خیلی ماهرانه استند .
    من هدفی خاص ندارم ولی میخواهم که حق و عدالت در این نهاد پاک تامین شده و هیچ کسی نسبت به دیگری خود را برتر نداند .
    تاجائیکه مطالب بالا مورد مطالعه قرار گرفت دوستان فاعلین اصلی جرم و جنایت را اصلا فراموش کرده و معرفی چهره های شان نپرداخته اند . از اینکه دوستان استفاده جو یکبار دچارآشفتگی نشوند به ترتیب آهسته آهسته پرده جرم از روی شان برداشته خواهد شد .
    حال اولین سوال مطرح میشود که چرا پوهنتون مثل تعمیر کانکریتی توسط سیم خار دار از قرار فی متر مربع گویا 2750 افغانی سیم تابی شد ؛ موثریت آن چی بوده فقط از صنف ماهران و متخصصان نابکار مالی میخواهم جرئت نموده سوال مرا جواب بگویند تا ببینم با جوابی که نزد من است چه مقدار مطابقت دارد . اصل مبلغ قرار داد را همه کس میدانند و .........

  • برادر عزیز و یار قدیم جانباز جان سلام :
    وقتی نام سیم خار دار در متن تو خواندم خیلی جگر خون شدم . زیرا این موضوع هرشخص با وجدان را واقعا رنج میدهد در این اواخر ما تصیم داریم از زنگ خطر دعوت نماییم تا یک تصویر جانانه از این گوانتا نا مو بردارد و بعد از نشر شاید تمام مسوولین دلسوز و حتی ارتشا و فساد اداری و اعضای محترم پارلمان را به ابراز نظر وا دارد . ادامه دارد
    با احترام
    ثنا ولله ثنا گوی

  • اجمل شریفی من جانباز هستم : سلام دوست عزیز ؛ خیلی خوشحال شدم با لالای کلان ات همسفر و همنظر عمل میکنی آدرس ایمل ات را لطف کن خیلی چیز ها پیش من است برایت روان میکنم . با خبر که ناسنجیده چیزی نگویی فقط تلاش کن مستند صحبت کنی

  • سلام دوستان :
    پوهنتون بلخ مانند سایر نهاد ها ی اکادمیک یک نهاد اکادمیک و مردمی است ولی مدیریت مرموز و پشت پرده دستان آلوده به فساد اخلاقی و..... اصلا مدیریت و صلاحیت رئیس پوهنتون را زیر سوال برده و یکتعداد اشخاص فاشیست و قوم پرست با استفاده از نام پاک بزرگواران این مرز بوم که اوشان اصلا از موضوع آگاهی ندارند سو استفاده مینمایند . جناب رئیس صاحب یک مقدار جرئت نمائید و با بزرگان مشکل دانشگاه را مطرح کنید تا را حل برای این اداره دریابید . زیرا در حال حاضر پوهنتون کاملا در دست مافیا است از فساداخلاقی گرفته تا ..... و بیداد میکند .
    جناب رئیس یک بار حرف دل منسوبین هر بخش ها را در نبود مدیران بلی گوی چویا شو هنوز هم خیلی مشکلات و جود دارد با این رقم خو اداره نمیشه تو فقط به گپ کیسه مالان و چاپلوسان گوش نکن .
    جانباز جان سلام تقدیم ات باد !
    تورا به خدا قسم یک چند دانه سند این انکبوت صفتان لاشخوار را به نمایش بگزار در غیر ان اینها به این گپ ها آدم نمیشوند

  • سلام !
    من یکی از کارمندان این پوهنتون هستم : مشکلات این اداره خیلی زیاد ولی مشکل سازان انگشت شمار اند. اگر خداوند تبارک و تعالی لطف نموده و منسوبین این اداره صرف برای یک روز همت نمایند بیخ و بنیاد اینها کنده خواهد شد .
    موضوعی که خیلی تازگی دارد موضوع به اصطلاع اصلاحات اداری است که این پروسه صرف یک پروسه نمایشی غیر شفاف و غیر عادلانه بود . نخست رئیس این پروسه رئیس پوهنتون بود ولی نظربه مداخله های مستقیم حلقه استفاده جوی ؛ از ریاست صرف نظر کرد که واقعا به نفع این باند تمام شد . بعدا موضوع امتحان اصلاحات اداری واقعا مسخره بود جناب مدیر صاحب تدارک نام مطلق امتحان بود اما بعدا کامیاب شد علت کامیابی آن مداخله مستقیم معاون اداری و اعتماد بی مورد کارمندان اصلاحات اداری بود زیرا هر بار که امتحان سپری میشد پارچه های امتحان در میز جناب معاون صاحب قفل شده و چند شب روز سپری میشد و بعد از چند روز کارمندان اصلاحات اداری جویای احوال کامیابان و ناکامان از معاون صاحب میشدند که این موضوع دور از توقعاتی است که مردم از اصلاحات اداری دارند . امتحان چانس دوم و سوم چند بار از افراد مورد نظر اخذ شد تا به زور کامیاب شوند . بخاطر ثبوت قضیه من پیشنهاد میدارم که یک قاضی با وجدان مرتکبین این جنایت را به قرآن پاک قسم بدهند انشاالله اقرار خواهند شد در غیر آن دو عضو لاغری که در این بخش مصروف وند گیری اند به هزاران استعلام جواب نوشته وبه ساخت و بافت هیچ سندی مشکل نداشته و حتی لاغری دوم ابلیس را درس میدهد . که تمام پوهنتون این چهره را میشناسند که به او قهرمان نجات دوسیه های اختلاس و حلال مشکل های اسنادی میگویند .
    با احترام
    مامور به اصطلاح ناکام مانده اصلاحات اداری

  • برادر ناکام مانده از پروسه اصلاحات اداری : اول خوب کلان تهمت به مدیر تهیه و تدارک وارد کردی که من کاملا رد میکنم بعدا که فهمیده واسطه نداری چرا امتحان دادی و ناکام ماندی و گذشته از آن کوشش میکردی دهن جوال را برای مسوولین مربوطه میگرفتی کارت جور بود مثل کسی که واسطه اش رئیس پوهنحی تعلیم وتربیه بود رشته اش ادبیات و از محاسبه الف در جگر نداشت ولی تعیین شد چون قافله سالار ........ میخواست و تعیین اش کرده واصلاحات اداری را نام شه ...... گذاشت

  • ثصقفثقصفثقفثقفثقفثقفثقففث

  • من یکی از محصلین لیلیه هستم ؛ زمانیکه موارد نوشته شده را به ارتباط پوهنتون خواندم خیلی خوشحال شدم زیرا افشای چهره های کثیف و استفاده جو در هر سطح و سویه که باشد به خاطر اصلاح خوب است اگر واقعا انسان باشند یا خود را اصلاح میکنند و یا اینکه بلاخره از اریکه قدرت پائین کشانیده خواهد شد . در پوهنتون واقعا تمام موارد منفی وجود دارد از فساد اخلاقی گرفته تا فساد تشکیلاتی ؛ فساد مالی و فساد پارتی بازی و قوم پرستی و فرزند پرستی .
    در ارتباط به مشکلات لیلیه باید یاد آور شوم که قرار اطلاع لاغری دوم که بنام استاد ابلیس در متن جانباز یاد شده واقعا درست است زیرا او اصلا نان خوردن نداشت و یک رنگمال بود و با جور آمدن با مفسدین اداری امروز صاحب چند تعمیر شخصی ؛ موتر های لوکس که اکثرا به دفاتر خارجی به کرایه داده شده از کجا شد از برای خدا یک معتمد که این قدر استفاده کرده واقعا از دوکانداری چیزی ساخته نیست و کار این نابکار دیگران را از دوکانداری کشیده است غیر از آن اگر فایده دوکانداری از این زیاد بود اصلا ترک دوکانداری نمیکرد . مدیریت این بخش خیلی ضعیف است و فقط مواردی چون توزیع بدل اعاشه ؛ خریداری ها و وند مطرح شود خپ چپ متخصصین وند خپ و چوپ پلان میگرند و تمام .
    یک موضوع قابل تذکر است که مسوولین محترم هر لحظه از سیم خاردار 35000 دالری خبر میگرند و در صورت خرابی با پلاس و ولدینگ ترمیم میکنند ولی از ..... شان که میدان مقابل طعام خانه را گرفته رسوا ساخته خبر نمیگرند زیرا در آنجا وند وجود ندارد و گرنه هر کدام شان سر یک دیگر را می شکستند .

  • سلام باز مجبورم می کنند که بنویسم. از بی عدالتی ها گفته شد و از قوم پرستی ها. را ست می گویند یکبار کتاب حاضری فاکولته حقوق را ببینید متوجه خواهید شد. چند سال پیش استاد خوگیانیوال را 20 روز غیر حاضر کردند و منفک نمودند. اگر داکتر طاهر منگل چندروز به خاطری اجرای کارش به وزارت برود غیری حاضرش می کنند. اما وقتی که ذاکر حسین رضایی دو ماه است که به ایران رفته و اصلاً بالای درسهایش حاضر نیست ولی چون از قومای رئیس فاکولته است همه روزه حاضری اش را امضاء می کنند و معاشش هم برایش حواله می شود. نمی دانم که معاشش را رئیس فاکولته می گیرد یا معاون اداری که آنرا حواله می کند. اگر می گوئین دروغ میگم از استادان فاکولته و از محصلان بپرسید که ذاکر حسین را چند ماه می شود که ندیده اند و اینکه چرا او مثل خوگیانیوال منفک و یا مثل طاهر منگل غیر حاضر نمی شود. یک استاد جدید هم گرفته اند که در فاکولته حضور ندارد به نام اسحق که همکاران هم ردیف او از بس که درس زیاد دارند فرصت سرخاریدن هم ندارند مثل بسم الله و ایرج جان که حتی به خاطر اشتراک در ورکشاپ ها به کابل و هرات هم فرستاده می شود. جناب رئس صاحب پوهنتون این مضوع را قبلا بری تان در ایمیل پوهنتون هم تذکر داده بودم اما مثل اینکه شما اصلا گوش تان به این حرف ها بدهکار نیست و یا شما هم بلی!!

  • ضمن تبریکی عید سعید قربان سلام تقدیم میدارم :
    او برادرها الکوزی را چرا ملامت میکنید او بیچاره را این جانیان قدرت واقعا مریض کردند حتی ممکن است که تکلیف روانی پیداکند زیرا این حلقه هر هفته ضمن دایر نموده جلسات نوبتی شان به ریاست تعلیم و تربیه و ریختن طرح های خرابکارانه به فکر این هستند چی وقت بخیر این رئیس تبدیل خواهد شد تا جایش را گرفته و به اهداف شوم و فاشستی شان برسند خصوصا حارث صاحب لحظه شماری میکنند .
    دیگر اینکه رئیس پوهنتون را اصلا مجال نمیدهند که کار خود را بکند بی شرمانه از بزرگترین کار گرفته تا کوچکترین کار برایش مانع ایجاد کرده و هر لحظه گزارشات را از پوهنتون جمع کرده و به سرکرده کمیته شان انتقال میدهند که سرکرده این باند بی شرمانه مسایل پوهنتونی و اکادمیک را به اشخاص و حلقات غیر پوهنتونی و حتی بیسواد انتقال میدهد .
    قرار اطلاع رئیس پوهنتون بعد از استعفا استاد نور احمد قرار بود جهت رعایت مسایل ملی یکی از استادان سابقه دار را به حیث معاون تعلیم و تربیه تعیین کند اما جناب حارث صاحب با معاون صاحب اداری به رئیس پوهنتون گفتند که پوهنتون را تنظیمی نسازید و در عوض سلطان محمد انصاری را پیشنهاد کردند . اینها فکر میکنند که دیگران هیچ چیز نمیدانند در حالیکه کور هم میداند که دلده شور است .
    سوال اینجا است که دو معاون پوهنتون انصاری باشد بهتر است یارعایت مسایل ملی ؟ عجب قضاوت غیر منطقی و فاشستی . فکر میکنم اگر امکانات موجود باشد به عوض معاون علمی (داکتر ناصر )هم یک انصاری دیگر پیداکنند نام پوهنتون را هم به بنام پوهنتون انصاریان مسمی ساخته و مثل پوهنتون تعلیم و تربیه کابل این پوهنتون را نیز به چالش کشیده و پروسه درس و تعلیم مختل خواهند کرد .
    استادان و منسوبین عزیز ما و شما به یک وحدت کلی بخاطر نجات پوهنتون اشدا ضرورت دارم بیائید به اتفاق علیه این معامله گران وارد عمل شده و پوهنتون را از بدبختی و رسوایی نجات دهیم . در غیر آن در انتظار خفه شدن فریاد های برحق خود باشید .
    نزن در کسی را به انگشت که درت را می زند به مشت

  • برادر عزیز خوب شد که موضوع معاونیت را یاد کردی طوریکه من اطلاع دارم پیشنهاد تقرر انصاری به حیث معاون تعلیم و تربیه از کابل رد شده در صورتی که پاس شد بی چون چرا پروژه روی معاونیت علمی تطبیق و عبدالقیوم انصاری معاون علمی جدید خواهد بود .تشویش نکنید که عبدالقیوم انصاری را هنوز هم شوق جوانی دوره تحصیل اش مانده

  • برادران عزیز لطفا از آدرس پوهنتون یاوه گوی را بس کرده و دیگر از پشت معاون اداری و دیگران چیزی نوشته نکنید در غیر آن از دست تان شکایت میکنم بس است دیگه ! همین معاون صاحب بود که از روزگار شخصی خود گذشته و در خدمت خلق الله قرار دارد شب و روز تلاش میکند و زحمت میکشد . شما فکر کنید یک شخص چه ضرورت دارد از چهار فروشگاه شیک فروشی گذشته و در این پوهنتون پر جنجال و چتل کارکند . او برادر فقط نیت شان خدمت است و بس .
    اینکه برخی اوقات یگان وند مند میگیرد اینرا کرزی هم میگیرد خود فکر کن شراب مفت را قاضی خورده این خو .... است . بروپشت گپ نگرد با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی
    خدا بزند رفقای نا حل و مفسد را خصوصا کسانیکه انسان را به فساد تشویق میکنند .
    دعا کنید خداوند خانه اینها را خراب کند .
    قرار دادی پوهنتون ؛ تحویلدار نقدی و جنسی ؛ مامورین وندانه گیر وند باز ؛ نماینده بانک جهانی ؛ برخی روسای فاکولته ؛برخی مدیران مفسد و چاپلوس دور از لطیف خان ؛ مفتشین خواب برده تحصیلات عالی و ارتشا و فساد اداری را .

  • براد ران عزیز وگرامی سلام : تشکر از همه درد دل های تان ، از رئیس های پوهنحی یاد آوری نموده اید آیاخبر دارید که رئیس پوهنحی هم در پوهنتون بلخ وجود دارد که یک پیشنهاد ویا استعلام ومکتوب را نوشته کرده نمیتواند وفقط با لچری وچیغ چیغک به اصطلاح خودش ریاست میکند ؟؟؟؟؟ بیچاره استادان که ........ دور ازشرافت شان باشد مثل اینکه شتر را بار کنی وتشنه وکشنه به صحرای ریگزار ویا گل ولای و بلندی وپائینی با خروار بار بالایش کار کنی وحمیلش به دنمب خر بسته باشد این است منجمنت واداره — ای ملت بیچاره ، با این رئیس بیکاره — یخن کی را کنیم پاره ؟؟
    اگر اصلاح نشوی باز با تمام کوایف مستند تر درباره ات خواهم نوشت . یکتن از فارغین 1390 پوهنتون بلخ .

  • از برای خدا او برادر سنگ کم را به یاد بقال نتی که در بدر میشویم ؛ واقعا اگر قیوم انصاری معاون علمی شود پوهنتون نیاز به جمعه احک قوماندان زون شمال اسبق پیدامیکند مانند اینکه مردم را از شر ایشان های روضه نجات داده بود پوهنتون را نیز نجات دهد .
    یک زمانی قیوم انصاری از یکی از دختران خواهش بی شرمانه میکند که در آن زمان دختر مجبور میشود به فامیل خود موضوع را بیان نموده ضمن راه اندازی یک دعوت انصاری صاحب را از زردک و ترب بی نیاز میسازد که تا امروز دل شان از زردک و ترب بد است .

    • واقعأ متأسف هستم که وقایع غیر اکادمیک در پوهنتون بلخ جریان دارد و هیچ کسی به دنبال حل آن و یا پشنهادات مؤثر برای این اقدامات ارائه نمی کند

  • دوستان عزیز سلام وعلیکم وبا ابراز امتنان و تشکر از هریک شما : یک سوال بسیار جالب ، هرکس جوابش را دریافت جایزه دارد
    سوال ؛ جنابی را که محصلین به صنف نمانند چگونه باید این جناب عالی مکافات شود ؟؟؟؟‌ آدرس این موضوع وعمل انجام شده را هم برایتان میگویم گرچه نقل است . آدرس : منزل سوم پوهنتون بلخ . برو یک نقل دیگه هم - سال ایکه این عمل که واقعآ محصلین عزیز حق بجانب هم بودند ( 1391) یعنی سالیکه بنده از دیپلوم خویش دفاع میکردم یعنی محصل سمستر دفاع پروژه دیپلوم بودم . خدا کند همتا هایم ازین موضوع خبر نشوند که به آسانی جواب میدهند زیرا آنان به چشم خود دیدند که عالی جناب که محصلین موصوف را درصنف نمی ماندند چگونه مکافات شد ؟ تعجب نکنید در همان روز ما فارغین جشنواره داشتیم و روز اول امتحان فاینل بهاری 1391 بود .

  • بنده یکی از محصلین پوهنحی اقتصاد هستم :
    با خواندن مطالب بالا افسوس و صد افسوس میگویم . مایان که میخواهیم در این پوهنتون تحصیل کنیم واز استادانی چیزی را یاد بگیریم که همه آغشته به فساد اخلاقی بوده و حتی سواد کافی ندارند . خدا بزند این رئیس خواب برده پوهنتون و این رئیس پوهنحی دیکتاتور را . چندی پیش یکی از هم مسلکان ما بخاطر سوال کردن از رئیس پوهنحی لت کوب خورد و ازاینکه معاون شورای ولایتی واسطه اش بود با توبه کردن رئیس پوهنحی نزد وکلای شورای ولایتی بالای موضوع آب پاشیده شد .
    قرار معلوماتیکه داریم استادیکه دارای رتبه علمی پوهندوی باشد میتواند صلاحیت تدریس پیداکند و پاینتر از آن منحیث اسیستانت . قبول داریم نسبت نبود امکانات استادان شامل کدر پائینتر از پوهندوی در صورتی که استعداد و توانایی داشته باشد تدریس کند .
    اما اما اما در این پوهنحی کسانی از طرف رئیس پوهنحی بشکل مرد کار روز مزد استخدام شده که اصلا شامل کادر نبوده و فارغ التحصیل پوهنحی اقتصاد بوده اما مضمون ریاضی را که مواد شامل چپتر آن را در دوره مکتب خوانده ایم تدریس میکند و از ریاضی مسلکی اصلا چیزی را نمی داند . شاید ازاینکه از جمله دوستان و خویشان جناب رئیس بوده استخدام کرده اند .
    کسی دیگری را بنام استاد انگلیسی استخدام کرده بودند که اصلا قیافه اش به استاد نمی ماند نه شامل کدر است نه چیزی میداند .
    موضوع خدمت معاون صاحب علمی ؛ تعلیم و تربیه و رئیس خواب برده پوهنتون عرض شد تا در این باره اقدام نموده از به عوض استاد ریاضی یک استاد از پوهنحی انجنیری و یک استاد از دیپارتمنت انگلیسی استخدام بدارند .
    جناب رئیس شاید سرما خیلی قهر شوی ولی بدان اینجا خانه شخصی تو نبوده و زمان هم زمان ملا عمر و امیر عبدالرحمن خان نیست . ما میخواهیم درس بخوانیم و تحصیل کنیم

  • محصل عزیز در پوهنحی شما از دیگر پوهنحی ها استاد نمی آیند زیرا ازسرنوشت بصیر عارفی که رئیس اقتصاد گپ اش را به والی کشانیده بود میترسند و از طرف دیگر رئیس تو یک پشتون فاشیست و حلقه به گوش است فقط قوم و خویش خود را حمایت کرده و به فکر کیفیت درس تو نیست وگرنه کدام منطق اجاره میدهد کسی را که اصلا شامل کدر نیست به صفت استاد ریاضی که از ریاضی بوی نمی برد به صنف روان کند.
    در تمام بورس های تحصیلی بیدون سروصدا محصلین طرف علاقه خود را روان میکند چنانچه در پروگرام آموزشی دختران تمام قومان خود را معرفی کرده است .
    اگر امکان داشته باشد به عوض تمام استادان سابقه دار قوم و خویش خود را تعیین میکند و حق نان نمک استادان خود را ندانسته و چندان احترام و حرمت هم ندارد .

  • ما محصلین پوهنحی اقتصاد استعفی عاجل و فوری رئیس پوهنحی اقتصاد را خواهانیم . دیگر این رئیس فاسد بین محصلین و جای پای ندارد .
    او واقعا مار درون آستین و شخص استفاده جو است . 2500 دالر از پروگرام آموزشی دختران از آدرس پوهنتون بنام خرید میز و فرنیچر بنام رئیس خواب برده پوهنتون از مسوولین شرکت خدماتی و مشورتی هراتی ها در یافت کرده است .

    • مگر بجای این ریس جمعه خان سگ صفت به کرسی ریاست بنشید بس از یک داکتر پیمان سگ صفت در این پوهنتون وجود دارد و چراغ علی خوک مدت یک سال سرپرست بود . شکر خدایا مثل سگ واری بی عزت شد و از این پوهنتون رخصت شد.
      بااحترام
      نجیب الله - محصل فاکولته اقتصاد

    • مگر خدا نجات بته از ای جمعه خان هزاره که از هر محصل بیچاره به بهانه های مختلف استفاده جویی کرده در صنف هر کتاب محصل را که دید میگه ولا چه کتابی است تو این کتاب را بته که مه بخوانم خلاص دگه کتاب متاب درک نداره. قلم هر محصل را به بهانه حاضری گرفتن به جیب خود می اندازد. جایی اگر کار شخصی داشته باشه میگه که تو در این شماره یک زنگ بزن تلفون مه کریدت خلاص کده و بخاطر کار شخصی خود از هر محصل بیچاره رنگ رنگ استفاده میکند . تو خو این استاد بی شرم را خو نمیگی که هر وقت در لیله امده همرای تان جلسه میگیره.
      خوب خوده خرواری در کوچه حسن چپ بزنین

  • ما از گماشتگان و اعضای پارتی رئیس پوهنحی هر یک :
    1. محمد نعیم به اصطلاح استاد ریاضی که کاملا بیسواد بوده و اصلا شامل کدر علمی نیست .و شخصی که ب ضمن دایر نمودن کورس کریدت مضمون سنجشهای اقتصادی درکورس پیام از هر محصل 500 افغانی دریافت نموده و بعدا محصلین را کامیاب کرد درحالیکه باید این کورس در پوهنتون بلخ توسط استاد مضمون جناب صاحب زاده تدریس میشد .
    2. تمیم صدیقی که اصلا تکلیف روانی داشته و در این سن جوانی بیدون عینک شتر را نشناخته و اصلا جرئت و سواد کافی تدریس را ندارد .باز هم قبول اش داریم چون شامل کدر علمی است .
    و یکتعداد استادانی که صرف نام شان در تقسیم اوقات درج بوده اما در صنف اکثرا حضور نداشته و مصروف وند گیری اند .
    من به جرئت تمام به جناب رئیس پوهنحی و سایر همکاران آن میگویم به به دنبال انتقام جویی از محصلین نبر آمده با گذاشتن سنگ به جایش ما را بیشتر از این بدبخت نسازد در غیر آن تا پارلمان هم امکانات داریم و ما آرام نخواهیم نشست و این بار شاید هم رئیس پوهنتون که به شورای ولایتی برایت واسطه شده بود ؛ واسطه شده نتواند .
    محصلین گروه نجات

    • به پاسخ گروپ اخلالگر و یاغیان نجات باید به عرض برسانم که این جانب نیز یک تن از محصلان دانشکده اقتصاد دانشگاه بلخ میباشم. از چندی به این طرف یک گروپ اوباش و اخلال گر از جانب یک تن از اساتید نامرد و بی وجدان که یک گروپ از محصلان از ملیت خود را در امور اخلال گری رهبری مینماید و از این جریانات به حد کافی اطلاع دارم. این گروپ اصلا بخاطر درس و تحصیل به دانشگاه حضور نداشته و به بهانه های مختلف درمقابل اساتید و اداره دست به اغتشاش میزنند. گروپ نجات باید بدانند که اینجا ولایت بلخ است نه غزنی و نه بامیان و نه دایکندی و هرچیز نه بروفق مراد آنان حاصل میگردد. اداره دانشکده روز به روز در حال بهبود است. ریس دانشکده شخص فعال و مهربان در مقابل محصلان میباشد. در مورد استاد نعیم باید گفت که وی یک جوان مجرب در بخش ریاضیات بوده و ما هیچگونه کمبود و کاستی از وی ندیدیم. در مورد استاد تمیم صدیقی بر همگان معلوم است که وی یک شخص پرتلاش وصادق است و تا جاییکه اکثریت محصلان برای رهنمایی در امور درسی شان بوی مراجعه مینماید. جای بسا تاسف این است که در این لست چرا اشخاص توطیه گر مانند زوالی هزاره و محمدالله غزنی چی که نه سواد تدریس و نه دانش اقتصاد را دارد گنجانیده نشده است. این گروپ نجات یک گروه ملیت گراه هزاره در این دانشکده بوده که از طرف باداران شان مانند ظاهر وحدت ٰ حاجی عبده و اخلاقی بد اخلاق رهبری میگردد که جز تباهی و رنج به کشور ما هیچ چیزی نتیجه ندارد

    • ما محصلان داشکده اقتصاد دانشگاه بلخ از حضور استاد صاحب زاده در کرسی دانشکده اقتصاد حمایت نموده و فعالیت مخربانه یک تعداد گروپ نجات که مشتکل از یک قوم بی شرف است و در راس آن یک انسان حیوان صفت بام جمعه خان است که نه آداب انسانی دارد و متعلق به یک خانواده خر صفت است تقبییح میکنیم
      بااحترام
      مسعود محصل دانشکده اقتصاد - دانشگاه بلخ

    • سلام جمشید حیدری هستم محصل پوهنحی اقتصاد پوهنتون بلخ
      همین آقایونی که علیه ریس دانشکده هستند همه کاسه لیسان جمعه خان زاولی است. جمعه خان زاولی انسان پلیدی است که بواسطه محقق به فاکولته اقتصاد آمده و دراینجا دست به تعصبات قومی به نفغ هزاره های میزند. همین آقای جمعه خان زاولی برابر یک خر هم شرف ندارد چرا که در مضمون خود برای محصلان که از بنام علی ٰ حسن ٰ‌حسین و کلبی حسین ٰ و غیره دارد نمره های بالا میدهد حالانکه همین محصلان در امتحان سایر استادان به چانس سوم هم کامیاب نمی گردد. اگر همین زاولی خود را ماستر میداند ولا بخدا قسم که سویه یک محصل نالایق را هم ندارد. چند جمله از جمله داستان معروف یک خر را یاد دارد که همه روزه در صنف انرا تکرار میکند. حالا این ها امده یورغشی را در فاکولته انداخته است.
      بااحترام
      جمشید حیدری

  • او جمعه خان حراک قواره ات به چوچه خر میماند مگر در آینه قواره اتان را دیدید کچالو و لوبیا خورده در لیله نفست برآمده چشمایت مثل قوربقه واری شده چقدر استاد صمیم گفت که اخلاق ات را خوب کو مثل یک آدم در صنف بشی مگر افسوس یک دم کمبود داری
    ج. ه صنف چهارم مالی

  • برادران محترم :
    اول کوشش کنید عفت کلام را رعایت کنید در ثانی وقتی به مشکل برخوردید مثل کسی که برف بام خود را بالای بام مردم بی اندازد برف بام خود را بالای بام مردم می اندازید . اگر خائین نیستید چرا خایف هستید .
    این صدا وفریاد صدای یک و دو نفر نیست تمام صنف ها مشکل دارند همین روز رئیس پوهنحی تان صنف دوم الف را سنجش مصارف داشت پار سوم رخصت کرد و با معاون اداری قاق لاغری جلسه داشت که چطور بتواند صدای محصلین را در گلو خفه کند .به خدا سوگند ما تصمیم داریم تا پارلمان ـ لوی حارنوالی و حتی رئیس جمهور میرویم .
    پوهنحی صرف جای پشتون ها و تاجیک های بی فطرت نیست دیگر مردم هم اینجا حق دارد .
    الی روز شنبه ما منتظر معاون صاحب علمی هستیم در صورت نیافتن پاسخ خود ما میدانیم با رئیس فاسد شما که شخص رشوت خور و فاسد اخلاق است چه بر خورد کنیم .

    • دوستان سلام
      از اینکه این حرکت از طرف یکت تعداد محصلین پلید متعلق به قوم هزاره است و آنها در طی چند سال اخیر به منظور اغتشاش و خت کردن آب از طرف یک تعداد اساتید مانند پیمان لعنتی و جمعه خان زاولی پلید به این آشوبگری حرکت داده میشود و تماما اعضای این گروپ متعلق به ملیت هزاره است و نه سایر ملیت ها ٰ‌ ما محصلان برای این گروپ هشدار میدهیم. اینجا ولایت بلخ است شکر الحمدالله والی خردمند و مقتدر در راس ولایت قرار دارد و جناب والی صاحب به هیچگونه شرایطی اجازه نخواهد داد تا یک تعداد افراد غزنی چی و بامیان چی ها که مردم ما خاطرات نفرت انگیزی مانند شپش فروشی ٰ‌رقص مرده و پاتک گیری دارند فرصت دهد تا این عناصر پلید و شوم یکبار دیگر ولایت باستانی بلخ را به هرج و مرج بکشاند. برای استاد پست فطرت جمعه خان زاولی هم اکیدا ما محصلان هشدار میدهیم تا در مورد این تفرقه اندازی ها و سنگ اندازی ها خودداری نموده و درغیر آن به زشت ترین رویه از جانب محصلان غیر هزاره با ایشان برخورد جدی صورت خواهد گرفت.
      بااحترام فردین از پوهنحی اقتصاد

  • جناب رئیس صاحب اقتصاد : ما مجبور میشویم پرده از روی جنایات تو برداریم :
    1.برادرت سه بار امتحان داد ونا کام ماند ولی به واسطه کامیاب و در پوهنحی کمپیوتر ساینس تعیین کردی.
    2. نعیم را برخلاف قانون تحصیلات عالی مثل خانه پدرت آورده به حیث استاد ریاضی استخدام کردی ؛ آیا در پوهنتون استاد ریاضی نبود . تو به کدام حق شخصی را که شامل کدر علمی نیست به حیث استاد خود سرانه تعیین کردی. در کجای لایحه تحصیلات عالی استخدام چنین شخص نوشته است . قرار معلومات موصوف را در شارت لیست کشیده و تصمیم داری به حیث استاد تعیین کنی چنانچه با حلقه خود هم فیصله کردی . اینرا خوب بدان اگر نعیم استاد شد یخن تورا الی پارلمان گرفته میرویم .
    3.حمایت گر تو فواد محصل سال دوم که پدرش در ولایت کارمیکند میباشد و تو این قدر بی فطرت هستی که علیه بصیر عارفی از او استفاده کردی که حیثیت استادی تو زیر سوال است چرا در غیاب او را بیدون امتحان نمره دادی .
    4.زحل خوب معشوقه تو نیست اینقدر حمایت میکنی کمی شرم کن .
    5. در مورد تبدیلی های امسال 305نمره را معیار برای تبدیلی تعیین کردی ولی بعدا در تبدیلی پارتی های خود خلاف قانون اجرات کردی اگر قبول نداری اسناد و مدارک آنها معاون علمی چک کند .
    6. تو همان کسی نیستی که در بدل قبولی مدیر تدریسی بد اخلاق که همه تعداد زیادی به ملاقات او به پسخانه فاکولته عشق میورزند و معشوقه رسمی حبیب بود به ریاست رسیدی حیف نام استاد بالای تو شخص مرده .
    برایت اخطارمیدهیم که اضافه تر از این اگر به قوم پرستی و سمت پرستی دامن بزنی ؛ آبرویت ریخته خواهد شد .

    • دوستان عزیز
      در مورد برادر ریس صاحب فاکولته چیزی نمیدانم و بدون داشتن اطلاعات هم چیزی نمی نویسم. در مورد استاد نعیم همین قدر اطلاعات است که وی متعلق به قوم شیعه بوده و هیچ قرابتی با شخص ریس پوهنحی ندارد و هدف از تدریس استاد نعیم صرفا همکاری در مضمون ریاضی است زیرا قبلا اساتید پوهنحی انجنیری این مضمون را در پوهنحی اقتصاد تدریس مینمود و حالا نسبت زیاد بودن دروس استاد رزاق روفی در پوهنحی های مختلف این استاد موقتا مضمون ریاضی را تدریس مینماید. در مورد زحل نماینده صنف باید گفت که اگر بالای وی تهمت می بندید چرا بالای کبرا سلطانی که نماینده صنف سوم مالی از هزاره های درجه اول و معشوقه خاص استاد جمعه خان است حرف نمی زنی که به برنامه های مختلف از جانب فاکولته فرستاده میشود. با وجودیکه هردو اول نمره صنف خود هستندو از جانب دیگر مریم محمدی که هیچ کادر علمی فاکولته اقتصاد نیست و هیچ ربطی به با ریس پوهنحی ندارد ولی از قوم شما هزاره ها است ولی بدون کدام مشکل به برنامه بوخوم معرفی گردیده است. امیدوارم در رابطه شما بدون کدام تعلقات قومی این مسایل را ملاحظه نماید نه از جنبه قومی آن
      بااحترام
      حفیظ الله بدخش

  • برادران :
    محمد الله استاد رسمی این پوهنحی بوده و درامتحان رقابتی بلندترین نمره از حلقه شوم شما به زور قلم خود گرفت . اما تمیم کور که در روز روشن بیدون عینک شتر را نمی بیند و یک انسانی روانی است به عوض نورالحق نام محصلی که در معاونیت علمی علیه این رئیس غدار و حیله گرپارچه کشید و همه استادان ازخورده شدن حق نورالحق تائید کردند ؛تعیین شد . باور ندارید از استاد خپلواک ؛ سلطان شاه خان ؛ معاون علمی ؛ استاد ولی و استاد فرزام پرسان کنید . گناه نورالحق این بود که نمی توانست جز پارتی باشد و ازبک بود .اگر باور نداری همین حالا پارچه های امتحان شان را چک کن

    • خوانندگان گرامی در امتحان بست های رقابتی اساسا سلیمان احمد اشرفی ماستر اقتصاد از کشور هند در همین بست قرار بود امتحان بدهد اما نسبت عدم مواصلت اسناد های تحصیلی وی از پوهنتون پونه هند وی از حضور در امتحان بیرون کشیده شد ولی خوشبختانه بعدا وی در بست بعدی به حیث استاد در این پوهنحی مقرر گردید. چون سلیمان احمد از این امتحان بیرون شد جای برای محمدالله بیسواد باز گردید و با نمره دادن جانب گرایی همین جمعه خان زاولی وی وارد کادر علمی گردید. در مورد تمیم صدیقی باید گفت که وی بالا ترین نمره را در دیپارتمنت اقتصاد ملی کسب نمود و در مقابل فاطمه دختر ماما ابراهیم که متعلق به قوم هزاره بود و چراغ علی چراغ با رذالت میخواست وی را به حیث استاد بیاورد ولی نسبت کم سواد بودنش پارچه امتحان وی در بعضی سوالات حل ناشده باقی مانده بود و با امیدواری زیاد به چراغ علی چراغ از این پروسه محروم ماند. نمرات ضیاالحق نیز معادل نمره فاطمه دختر ماما ابراهیم بود که نتوانستند عضو کادر عملی گردد.
      بر علاوه تمیم صدیقی سابقه نه تنها تدریس در موسسه تحصیلات عالی آریا که از بدو تاسیس آن موسسه به صفت استاد مصروف تدریس بود حدود چند سال بحیث کارشناس و مشاور در امور اقتصاد با موسسات مختلف همکاری داشته است. همچنان وی از جمله افرادی فعال در عرصه پلان های استراتیژیک ولایت بلخ میباشد که به همه اداره های دولتی ولایت بلخ دانش و فعالیت های علمی و فنی آن هویداست.
      صادق

  • لطفا نام بزرگان را به میان نیاورید . داکتر صاحب چراغ علی چراغ اگر یک کدر قابل حساب نمی بود معاون داکتر صاحب عبدالله نمی شد .
    ای کاش او برای چند سال اینجا میبود تا تمام شما استادان و محصلان را آدم میساخت ؛ در زمان او همه خائنین قصد استعفی داشتند و می فهمیدند که با موجودیت او پوهنتون از حالت انحصار و تنظیمی خارج میشود.
    از برای خدا برای تمام منسوبین پوهنتون مرگ لازم است که پوهنتون توسط یک مشخص افراد فاسد و بد اخلاق اداره شده و از او یک بازیچه ساخته به جای اینکه به فکر کیفیت و ارتقا پوهنتون باشند به غم جابجا کردن نزدیکان و پرکردن جیب خود شان هستند

  • او برادر ها شما قواره جمعه خان را چه میکنید از رئیس تان بترسید که دختر باز و .... باز است

    • او جمعه خان تو را بخدا بان پشت این گپ ها را یک تعداد از دختران قوم تو بخدا در همه جا رسوایی را انداخته و همه بنام ........... ایرانی به نرخ ارزان استفاده مینمایند.مرگ است بر تو هزاره بچه که دختر های قوم تو به فساد اخلاقی دست میزند.
      بان دگه همه گپ ها را باز مه هم دهان خوده ایلا کدم هر چی به آدرست گفته میتانم.
      عزیز

  • محصلین و مسوولین محترم پوهنتون :
    به موارد زیر توجه کنید :
    1. قرار بود فردای همان روز اعتراض ما و شما با معاون علمی ملاقات داشته باشیم ولی این رئیس فاکولته این موضوع را به روز شنبه به تعویق انداخت تا بتواند کمپاین خود را علیه این فریاد عدالت انجام دهد . چنانچه معاون فاکولته با محمد محصل سال سوم مالی حدود 40 دقیقه در دهلیز منزل دوم صحبت کرده و از او خواهش کرده که در خفه ساختن این فریاد اداره را کمک کند .
    2. به اساس اطلاع و سندی که در اختیار داریم جناب رئیس بر علاوه مسوولین روزانه مسوولیت شبانه را هم به خاطر امتیازی و معاشی که دارد درتصرف خود گرفته بر علاوه معاش از مدرک تدریس نیز حق میدارد که این خلاف قانون است .و به این رابطه سندی داریم که نشان میدهد معاش تدریسی خود را بنام استاد محمد الله حواله نموده و با امضای جعلی معاش را گرفته است اگر باور ندارید اسناد حاضری و معاش را چک کنید . اصلا محمد الله درس ندارد برایش معاش حواله شده
    3. تمیم صدیقی را بنام کار شناس به یکی از موسسات خصوصی معرفی و از آن 1000 دالر بخاطر ساخت کریکولم و طی مراحل آن به شکل گرنتی در داخل پوهنتون بلخ اخذ کرده است . اگر اسناد نیاز باشد ما در خدمت شان قرار داریم .
    4. تمام راپور این خواست ما را از طریق حامد محصل سال دوم گروپ الف به مراجع ولایت بی شرمانه انتقال داده و خواهان مداخله شان در مقابل به اصلاح قیام هزاره ها شده است . در حالیکه در این اقدام از تمام گروه ها و ملیت ها شامل میباشد .

  • سلام خدمت تک تک دوستان ، عزیزان و محصلین دانشکده اقتصاد دانشگاه بلخ!
    خدمت همه تان به عرض برسانم که با این جار و جنجال ها نمیتوان کیفیت درس و استاد را تضمین کرد.
    هر قدر به یکدیگر بی حرمتی و فهاشی کنیم به ضرر اداره و نمایندگی از شخصیت فاسد محصلین میکند.
    بیاید بجای اینهمه بی حرمتی فهاشی به یکدیگر واقع بینانه به قضیه بنگریم که مشکل در کجاست.
    اگر واقعا اداره ما ضعیف و مسئول اداره فرد کم کار است باید در صدد اصلاح بوده و در راستای تضمین کیفیت ایشان همکار باشیم.
    هر چه به یکدیگر نسبت های بد بدهیم بازهم خودما "محصلین دانشکده اقتصاد" رسوا میشویم.
    بیاید بجای رسوا کردن استادان و محصلین در راستایی اصلاح شان کوشش کنیم.
    من بعنوان یک دانشجو تمام بی حرمتی های که به یکدیگر روا داشتید را تقبیح میکنم و بعنوان یک برادر کوچک از شما های که در این سایت نظر داده بودید خواهش میکنم که بجای بی حرمتی دست به دست هم داده واقعا مشکلات را حل کنیم نه اینکه مشکل خلق کنیم.
    اگر به اینگونه ما از دانشگاه فارغ شویم.کی فردای این مملکت بی سرپرست را تضمین میکند در حالیکه نیاز شدید بر من وتو دارد.
    در اخر یکبار دیگر از شما خواهش میکنم به این تنش ها پایان دهید و از جنگ لفظی بپرهیزید و در صدد همکاری با اداره و دانشگاه بپردازیم
    وسلام
    با احترام
    محمد

  • برادران افغان سلام ها نثار تان باد :
    بخاطر افشای حقایق و روشن شدن مراتب ذکر شده بیاید راه حل را به کمک اداره فاکولته جستجو کنیم :
    1. تمام معاشات اجرا شده سال 1391 دانشکده اقتصاد را با راپور حاضری ؛ حضور استاد در صنف و استحقاق معاش مطابقت بدهیم .
    2. مطابقت اسناد تبدیلی ها و معیار قبول شده به تفکیک ولایات
    3. شرایط تقرر و تدریس استاد خارج کدر را که خود سرانه به حیث استاد تعیین شده
    4. در یافت جواب به ارتباط اتهام رئیس صاحب فاکولته به جلسه در تکیه خانه
    5 . ادعای ناحق یک تعداد محصلین مانند رشوت 2500 دالری
    6. صلاحیت یک نامزد پوهیالی و توظیف آن از طرف رئیس به منظور باز نگری کریکولم یک فاکولته در موجودیت استادان بلند رتبه و با تجربه
    7. مجازات آنعده از محصلین که ادعای ناحق دارند
    8 . مجازات مسوولین حسابی و اداری که وارد فساد شده باشند .
    با احترام فایقه
    بنده مخلص و بیطرف نیکجو
    کاپی به شورای محترم ولایتی
    کاپی به مقام ولایت بلخ
    کاپی به وزارت محترم تحصیلات عالی
    کاپی به شخص رئیس بی پروا و بلی گوی
    کاپی به زنگ خطر
    کاپی به سلطان محمد انصاری بجل باز

  • قابل توجه محصلین عدالت خواه اقتصاد !
    رنج زیاد کشیده ام من مفت رئیس نگشته ام ....... من مزه اش نو دیده ام ایلا نمیتوم چوکی ره
    هرکس اگر تهمت زند یا حق گوید صد هزار ........ صد چل و بل میکنم ایلا نمیتوم چوکی ره
    عبدالرحمن غدار تو بابایم است ای ساده لوح ....... ملا عمر کاکایم من ایلا نمیتوم چوکی ره
    کرزی شوهر خاله ام ابلیس بود استاد من ....... حبیب بود یازنه گکم ایلا نمیتوم چوکی ره
    ماموره بوده واسطه ام تا برکرسی تکیه زنم ...... بهتر زاین جانان کجاست ایلا نمیتوم چوکی ره
    دولت کجا پرسان کجا تامن ز آن تشویش کنم ........ صد بار تو گویی استعفی ایلا نمیتوم چوکی ره
    گویند مرا استعفی کن بهر آبرو بهتر بود ......... من ز آبرو بریده ام ایلا نمیتوم چوکی ره
    حلقه کند ازمن سوال من چی جوابش میدهم ......... عزت رود بهتر بود ایلا نمیتوم چوکی ره
    رئیس شما

  • ریس محترم اقتصاد و همکاران بدنام آن !
    تو که با سرودن شعر بی شرمانه به قدرت ننگ آور خود فخر کرده و پا به گلوی صدای برحق ما میگذاری واقعا دور از کرامت انسانی بوده به شدید ترین الفاظ قابل تقبیع است .
    او مسخره گروپی را بنام هیت حقیقت جو تعیین کردی و ما با وجودی که از طرف نفر دستوری تو ( مداح ) چندان مجال به سخن گفتن نداشتیم ؛ ثبوت کردیم که واقعا اداره تو فاسد ترین اداره است ولی هیچ اجرات مثبت از طرف تو نشده و فقط ما را گپ دادی حالا منتظر محاکمه خود و همکاران فاسد خود در موارد مطالب ذیل باشد که راپور آن الی وزارت رفته باش .
    1. موضوع امتحان داکتر فینک و خیانت تو در مورد ما
    2. تبدیلی محصلان خلاف نورم قبول شده
    3. گرفتن معاش توسط خودت از چهار طریق( شبانه - روزانه - تدریس دزدانه شبانه و فیصدی از معاش استادان بی بیخ و بنیاد )
    4. استفاده جویی ها تو از خریداری های فاکولته
    5. ایجاد تبعیض و چند دسته گی توسط تو بین محصلین و استادان بنام کدر محل و خارج ولایت
    6. 1000 دالر کریکولم پوهنتون فاریابی از طریق دستکی ات
    7. جعل و تذیر در اجرات اداری و امتحان کادری در چند مورد . خاطرت جمع باشد از دادن نمره های اضافی برای نفر مورد نظر ات با در قبظ گرفتن نمره چهار مضمون و کم کردن نمره دیگران مانند نورالحق بیچاره و جنایت نابخشودنی تو در این مورد .

  • از کابل پرس? تشکری می کنیم زمینه این را مساعد می سازد تا صدا خود را در برابر ناسزا بلند کنیم. میایم سر فاکولته اقتصاد پوهنتون بلخ . در این فاکولته اکثریت استادان کهنه پیخ آن خصوصاً پوهاند ها، همه ی اینها بیسواد مطلق هستند. از عبادالله عباد گرفته ، تا اکرمی و از واثق ترایی گرفته تا داکتر صاحب نیکجو بد جو . همه ی اینها بی سواد هستند. عبادالله عباد اصلاً در صنف درسی هیچ کنترول ندارد. زمانی که در ریاست فاکولته جلسه ی گرفته می شود و تاکید بر این می شود که کیفیت درسی بالا برود، عبادالله عباد یک رقم سر غیرت می آید و می خواهد که دیگر درست تشریح کند، زمانی که داخل صنف می شود، یک رقم غال مغالک را می پرته که محصلین فکر می کنند که دیوانه شده است. در حالیکه عبادالله عباد پیش خود فکر می کند که چه خوب درس می دهم. خلاصه اینکه نه اینها چپتر دارند و نه هم کله . در این روز ها می گویند که عبادالله عباد ریس پوهنتون شبرغان شده است. این عبادالله عباد یک صنف درسی را اداره کرده نمی تواند، چی برسد که یک پوهنتون را اداره کند.
    از اکرمی خو هیچ شکایت نمی کنیم. او بیچاره هیچ در خود نیست که چی می کند و چی می گوید. خود را بی آب می کند ویا کسی دیگر را .
    در اقتصاد یک داکتر وجود دارد که آنهم داکتر صاحب نیکجو بدجو ی لوده و دیوانه و احمق و وحشی می باشد که قانون نظامی را در پوهنتون تطبیق می کند. هیچ امکان ندارد که حتی یک محصل اقتصاد از این قهرمان بوکس ، بوکس نخورده باشد. زمانی که سر صنف می آید. چیز های از زبان این قهرمان بوکس می برآید که موهای جان انسان ایستاده می شود. اصلاً درس این قهرمان نه مطابقت به اقتصاد دارد، نه به حقوق دارد ویا کدام رشته دیگر. فقط مثل اجاره دار ها و جلاب ها واری حرف می زند. کسی که محصل اقتصاد باشد، از داکتر نیکجو کرده خوب درباره اقتصاد حرف می زند. محصلین خو در جا خود باشد، حتی بسیاری از استادان اقتصاد از این داکتر صاحب بوکس خورده است.
    میایم سر عبدالقاسم واثق که مشهور به واثق ترایی می باشد. لقب ترایی را مردم بخاطر ترایی دزی واثق برایش داده است. البته رتبه علمی قاسم واثق پوهاند است و این واثق به کلی بیسواد است. بیچاره زمانی که سر صنف می آید ، درس را روخوانی می کند. یعنی تشریح و توضیح هیچ چیزی وجود ندارد. فقط درس واثق روی خوانی چپتر است. زمانی که امتحانات می شود ، از همان طرز سوال جور کردن آن بی سوادی این پوهاند صاحب واثق معلوم می شود. این واثق اینقدر بی سواد است که فرق میان بسیاری از اصطلاحات اقتصادی را که معنای شان نزدیک به هم دیگر است، نمی فهمد. واثق ترایی موهایش تیخ تیخ است و بسیار قوم پرست است.
    نجیب الله جعفری محصل سال چهارم فاکولته اقتصاد دیپارتمنت مالی

  • “بیسوادی استادان اقتصاد از خود هیچ اندازه ندارد”
    از کابل پرس? تشکری می کنیم زمینه این را مساعد می سازد تا صدا خود را در برابر ناسزا بلند کنیم. میایم سر فاکولته اقتصاد پوهنتون بلخ . در این فاکولته اکثریت استادان کهنه پیخ آن خصوصاً پوهاند ها، همه ی اینها بیسواد مطلق هستند. از عبادالله عباد گرفته ، تا اکرمی و از واثق ترایی گرفته تا داکتر صاحب نیکجو بد جو . همه ی اینها بی سواد هستند. عبادالله عباد اصلاً در صنف درسی هیچ کنترول ندارد. زمانی که در ریاست فاکولته جلسه ی گرفته می شود و تاکید بر این می شود که کیفیت درسی بالا برود، عبادالله عباد یک رقم سر غیرت می آید و می خواهد که دیگر درست تشریح کند، زمانی که داخل صنف می شود، یک رقم غال مغالک را می پرته که محصلین فکر می کنند که دیوانه شده است. در حالیکه عبادالله عباد پیش خود فکر می کند که چه خوب درس می دهم. خلاصه اینکه نه اینها چپتر دارند و نه هم کله . در این روز ها می گویند که عبادالله عباد ریس پوهنتون شبرغان شده است. این عبادالله عباد یک صنف درسی را اداره کرده نمی تواند، چی برسد که یک پوهنتون را اداره کند.
    از اکرمی خو هیچ شکایت نمی کنیم. او بیچاره هیچ در خود نیست که چی می کند و چی می گوید. خود را بی آب می کند ویا کسی دیگر را .
    در اقتصاد یک داکتر وجود دارد که آنهم داکتر صاحب نیکجو بدجو ی لوده و دیوانه و احمق و وحشی می باشد که قانون نظامی را در پوهنتون تطبیق می کند. هیچ امکان ندارد که حتی یک محصل اقتصاد از این قهرمان بوکس ، بوکس نخورده باشد. زمانی که سر صنف می آید. چیز های از زبان این قهرمان بوکس می برآید که موهای جان انسان ایستاده می شود. اصلاً درس این قهرمان نه مطابقت به اقتصاد دارد، نه به حقوق دارد ویا کدام رشته دیگر. فقط مثل اجاره دار ها و جلاب ها واری حرف می زند. کسی که محصل اقتصاد باشد، از داکتر نیکجو کرده خوب درباره اقتصاد حرف می زند. محصلین خو در جا خود باشد، حتی بسیاری از استادان اقتصاد از این داکتر صاحب بوکس خورده است.
    میایم سر عبدالقاسم واثق که مشهور به واثق ترایی می باشد. لقب ترایی را مردم بخاطر ترایی دزی واثق برایش داده است. البته رتبه علمی قاسم واثق پوهاند است و این واثق به کلی بیسواد است. بیچاره زمانی که سر صنف می آید ، درس را روخوانی می کند. یعنی تشریح و توضیح هیچ چیزی وجود ندارد. فقط درس واثق روی خوانی چپتر است. زمانی که امتحانات می شود ، از همان طرز سوال جور کردن آن بی سوادی این پوهاند صاحب واثق معلوم می شود. این واثق اینقدر بی سواد است که فرق میان بسیاری از اصطلاحات اقتصادی را که معنای شان نزدیک به هم دیگر است، نمی فهمد. واثق ترایی موهایش تیخ تیخ است و بسیار قوم پرست است.
    نجیب الله جعفری محصل سال چهارم فاکولته اقتصاد دیپارتمنت مالی

  • همان که گفته اند تا نباشد چوب تر فرمان نبر گاو و خر !
    برای این جانیان نه شرم است و نه حیا اگر واقعا همت داشته باشند روز اول باید استعفی دهد ولی نمیدهند و نمیدهند مگر اینکه مثل حبیب آخرین بی عزتی را ببیند

  • قابل توجه هیت رهبری وزارت محترم تحصیلات عالی !
    این پیام آخرین پیام ما به منظور اصلاح و تغییرات مثبت بخاطر رفع معضلات دانشگاه بلخ است :
    1. یکبار یک هیت با صلاحیت و کاملا بیطرف به منظور تحقیق روی فساد اداری و مالی ارسال بدارید تا موضوعاتی را مانند : توزیع معاش برویت استحقاق و مطابقت آن با حاضری و حضور استاد در صنف ؛ تدارکات و تطبیق آن با اجناس خریداری شده از قبیل خرید یکپایه یخچال به فاکولته شرعیات ؛ خریداری کمپیوتر دسکتاپ به قیمت 35000 افغانی خرید یکدانه قلم به قیمت 25 افغانی ؛ حواله معاش برای سرپرست معاون تعلیم و تربیه قبل از منظوری ؛ تغییر نکردن شخص قراردادی برای 12 سال ؛ دریافت سهمیه مواد خوراکه توسط مسوولین مربوطه از قرار دادی و .......
    2. شرایط استخدام استادان و منسوبین به شکل غیر قانونی بنام قراردادی وغیره
    3. برخورد سلیقه مسوولین با مراجعین دانشگاه به مانند اینکه ریاست و مدیریت ملک شخصی پدرشان باشد .
    4. مطالبه رشوت از هر قرار داد و پروگرام آموزشی مانند مطالبه 2000 دالر توسط یکی از مسوولین دانشگاه بنام خرید کوچ و فرنیچر
    5 . شخصی شدن کرسی ها و دوام کار آنها به میل دل شان و عدم اجراآت معاون اداری در قسمت معاش استاد رحمانی از فاکولته انجنیری چنانچه در تالار واضعا برای گفته شد

  • افشای حقایق :
    1-بلاک لیلیه با رنگ پوفکی و بی کیفیت در سال گذشته بیشتر از 200000 هزینه داشته است ! اگر اینکار یک خرکار هم اگر مدیریت میکرد بیست هزار مصرف نداشت .
    2- دو دانه تشناب لیلیه انصاف که سر آن هم پوشانیده نشده 2000 دالر مصرف خورده در حالیه بیش از 600 دالر مصرف ندارد
    3- برای رنگ پوفکی و سیم خار دار دیوار اطراف پوهنتون 1450000 افغانی سند مصرفی ترتیب شده درحالیکه قرار دادی یک بار 400000 باردوم 500000 و بارسوم 200000 افغانی که جمله 1100000افغانی میگردد دریافت کرده و 11000 افغانی هم حق مسعود معتمد بنام وند مستوفیت درسال گذشته گرفته شده است متباقی مبلغ 339000 افغانی بین معاون صاحب علمی که قرار داد کننده از دوستان تاشقرغانی اش بوده ؛ معاون صاحب اداری و سایر مفسدین تقسیم شده است .
    4- جواب برای یک سوال که همه دارند !
    سوال :مصرف خریداری تحفه برای مفتشین و هیت وارده به دانشگاه از جیب کی تامین میگردد ؟
    جواب :نخست تحفه و مصرف توسط قرار دادی به وساطت معتمد نقده کار سازی میگردد بعدا این پول یا با توزیع مواد خوراکه بی کیفیت جبران میگردد و ترتیب اسناد جعلی بنام قرطاسیه و سایر اجناس یکبار مصرف .
    ادامه دارد

  • اسب ها مرد خر ها قا ضي شد :
    استاد اكرمي : اين اكرمي كه قواره شان به پودري ها و الاغ هايي سال كرده مي ماندوشما وزبك هايي بي منطق كه ازيش حما يت مي كنيد ببنيد كه اين الا غ تان خو دش از تميم صد يقي رشوت گرفته و به عنوان استاد جذ ب كرده .
    استاد فدا : كه در پو هنخي اقتصاد به مرج سرخ معروف است گذ شته شان به كله گي معلوم است كه چه كار هايي فجيع را در زما ن كه مسئو ليت امنيت پو هنتو ن را دا شت و با را كت و پيكا مجهز بود انجام داد ند . و بقدر غلط است كه هم به نل ميزند هم به ميخ ما هو شيار از آن هستيم كه تو فكر ميكني مورج.
    استاد هما يون تان : كه در پو هنخي اقتصاد به استاد خيلم خور معروف شده در صنف كه ميا يد فقد خيلم خود كش ميكند پيش رويي ده ها محصل ؛ و اگر يك كمك عميق تر شويم بيشتر قواره شان به مرغ باز ها مي ما ند و ريشك خودرا با وجود كه سنت
    پيامبر است مي تراشد ما نند كو ني بچه ها كه اصلا يو نيفورم استا دي را ندارد باز سري ديگرا انتقاد ميگره كه مو هاييت دراز است ؛ جو راب نپو شيدي همراي بوت و غيره گپ هايي كه به درد هيچ انسان عاقل نمي خورد به جز الاغ ها و حيف محصلين كه اين الاغ هارا اصلا دا خل صنف اجازه ميدهد ....
    استاد عباد : استاد عباد تان به كله گي معلوم است كه كا ملا بي سواد كه قدرت خو اند ن را ندارد .اما در باره شان با يك وا قعيت كه همه بچه ها و دختر هايي كه هم صنفان بچه شان است بهتر معلوم است كه يك روز استاد عباد به صنف آمده كه زيب شان باز است چون دختر ها در جلو است ودختر شان نيز در چوكي دوم بوده دخترا به دختر شان اشاره كرده پدر تان را ببين دختر شان هم ميبينه ميگه استاد مه كار دارم عباد ميگه به دخترش طرف مه ببين ؛ بچه ها متوجه به تخته باشيد چون معمو لا به قول بچه ها نظم صنف را گرفته نمي توا نيست بعدا بچه ها متوجه ميشه يكي به ديگري همهگي خبر ميشه. بچه ها با تمسخر استاد دري صنف باز است ميگه خير است حميد بسته ميكند .بچه ها خنده ميكند با يگديگر حميد برو مادري خود را بيار كه در پدر تان را ببندد...اما بيشتر از اين تبصره نمي كنم .
    اما عا مل اين جنا يت بزرگ تفرقه اندازي پو هنخي اقتصادعباد بي سواد است .كه نمو نه خوب بچه شان است كه با سا ير افراد كه از تبار شان است بصورت ساختگي نمرات شان با لا ميبرد اما با افراد با استعداد كه هم صنفان بچه بي سواد شان است نها يت ظلم ميكنند كه نمرات شان را كم ميكنند كه به همگي معلوم است كه بچه شان بي سواد و ليا قت اول نمره گي را ندارد اما با آن هم سه سال است كه با كسب نمرات تقلبي از طرف استادان چون ف؛ع؛الف؛ز؛هآو غيره متوا تر اول نمره است ولي اگر باور ندا ريد با نفر بيستم ويا پا يين تر يك امتحان شفاف بگيريد نتيجه برايي شما معلوم خوا هد شد ...
    استاد نجم الدين : ترا فيك دختر ها چندين بار با دخترا محصلين ديده كه چه كرده ... با وجود كه يك ديوانه محض است همين لقب زيبايي الاغ برايي همين طبقه بيسيار دقيق ومعقول است ....
    با احترام نصيراحمد

  • اين خوديك افترا است شما كه استاد اكرمي را ميگوييد استاد جليل شمارا كه ميگه كه شمارا جهت ميدهد خودرا داكتر معر في ميكند اما خط دري درست خوانده نمي توا ند وسا بقه خاد دارد .
    اما در مورد استاد فدا كه اين همه افترا بستيد آن زمان شرايط همان را تقا ضا ميكرد و به خا طر حفظ پو هنتون اين كاررا ميكرد ما به ايشان آفرين ميگوييم . اما شما كور وا حد تان را بيبنيد كه امروز پو هنتون را چورو چپاول ودزدي ميكند كه در يك قرار داد پنج لك افغا ني را به جيب زده اين خا ين كور اگر خا ين نم بيود كور نمي شد واستاد حكيم تان شا گرد كه مثل اولاد است سرش عشق بازي ميكند با توجه به اينكه مردم ا ولاد خودرا به خا طر آ مو زش روان ميكند نه به خا طر كه حكيم صا حبزاده سرش عشق بازي و عياشي نمايد . با نقل اززبان زحل كه استاد حكيم مرا دعوت كرده بود در هو تل مه نرفتم اما روز ديگر مرا استاد حكيم ميگه زحل جان مرا از خود خفه كردي چرا هو تل نيامدي مه بيسيار منتطر بودم كه خود ت حتما مي آيي اين استاد فا سد تان اين كار هارا مي نما يد ..شما خود قضا وت كنيند ...... وها رون كه به حما يت شما موز دوران خارج وطن فروش هايي بي غيرت آمد ..بچه هايي كوچه شان در پو هنتون است ميگه برايي ما جايي تعجب است كه بي ريش همه بچه هايي كوچه ما استاد شده جايي تعجب سال ها بي ريشي كن وچه بيده ولي استاد شو اين دنيا بايد بر عكس آدم كوني رسمي كه در شار معروف است استاد پوهنتون........ ديگر زياد تبصره نمي كنم خود تان حا لا گپ گرفتيد... ,
    الكو زي ما شيني تان گو ميش كه چند گو ساله نمايد حالا شايد مرده شانرا بيارد از دست خيا نت بيش از اين خايين ملي تان به عذاب جا نش گرفتار شده....

  • این کارها فقط دانشگاه بلخ را بدنام می سازد و بس. خواهش می کنم دیگر این حماقت را بس کنید نگذارید همه کسانیکه در دانشگاه بلخ درس خوانده اندو از این دانشگاه فارغ شده اند زیر سوال بروند. آیا با این همه چرند که در نظریات تان گفتید فکر می کنید دیگر دختری از کابل، فراه، بدخشان، تخار، غزنی، کندز ...... دانشگاه بلخ را انتخاب کنند. بس کنید این چرندیات را.

  • سلام دوستا بنفشه هستم از پوهنحی کمپیوتر ساینس پوهنتون بلخ
    عشق بازی که در پوهنحی کمپیوتر ساینس است 100 نمره داره خیانت خو برشان خیلی کار معمولی است
    قوم پرستی روشوت خوری دختر بازی خو برشان یک عادت گشته
    درس های بی کیفیت و دیکتاتوری استادان احمق کثیف نام پوهنتون را بدنام کرده بدون آماده گی وارد صنف شده عشق میورزند
    از پوهنحی انجنیری فارغ شده در کمپیوتر ساینس آمده آینده محصلین بیچاره را برباد میکنند
    سیستم خراب تدریسی مضمون های خراب بیهوده ففط ضیاع وقت است.

  • سید اگرگمراه شود مریدش به کجاشود
    بلخ که بااین ارمی به این حالت است وای حال قندهاروهلمند....

    آنلاین : esmatullah-qasimy122@yahoo.com

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس