صفحه نخست > دیدگاه > اگر من جای اعظم سیستانی بودم انتحار میکردم

اگر من جای اعظم سیستانی بودم انتحار میکردم

پرویز "بهمن"
يكشنبه 16 سپتامبر 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

چندی قبل مقالات نسبتا تحقیقی محترم عبدالرحمن زمانی؛ دربارهء شاه امان الله خان را تعقیب می نمودم که بعدا یک مقالهء دیگری از آقای عبدالباری جهانی نیز دربارهء حوادث دورهء امانیه را بزبان پشتو خواندم که خالی ازدلچسپی نبود؛ انصافا باید اعتراف نمایم که: آقای باری جهانی درهمین مورد مشخص خیالات شاعرانه را کنار گذاشته ومانند یک منتقد بی رحم تاریخی میخواهد حوادث گذشته را به نقد بکشد که درهمین مورد مشخص من موضعگیری اش را تائید میکنم . اوبمثل دیگر منتقدان علم تاریخ بادلایل خیلی منطقی یک سلسله اقدامات شاه امان الله را به نقد کشیده است ولی ازخلال تبصرهء آقای عبدالرحمن زمانی زیر عنوان:( انکار آقای عبدالباری جهانی ازمداخلات انگلیس ها دربارهء اصلاحات وسقوط اعلیحضرت امان الله) معلوم شد که مقالهء آقای جهانی تکراری بوده است. آقای زمانی نگاشته بود آقای جهانی آن مقاله را هشت سال قبل درسال 2004 میلادی بتاریخ 21 اگست درمحفلی که بخاطرتجلیل ازروز استقلال درجرمنی برگزار شده بود به آن محفل فرستاده بود ولی برای بار دوم با اندک تغیراتی آنرا دوباره به نشر سپرده است.؛ این قلم دلایل هردوطرف را مطالعه نمودم؛ آقای زمانی خیلی کوشیده اند که تمام کوزه و کاسه رادربارهء ناکامی ها وبی کفایتیهای شاه امان الله تنها بالای انگلیسها بشکنند؛ وازشاه امان الله چهرهء مقدس وانتقاد نا پذیر ترسیم نمایند.

اما دیری نپائید که کاندید اکادمیسن هیجانی نیز پای خودش را درین معرکه داخل نمود وبا صدور احکام جزمی وهیجان آمیز یکطرف را تائید وطرف دیگر را بی تمیز وبی خرد خواند.
این کاندید اکادمیسن هیجانی کسی جز آقای محمد اعظم سیستانی نمی باشد. آقای سیستانی همان کسی را بی تمیز خوانده است که چندسال قبل برای دیدارش ازشهرگونتبرگ تا شهراستوکهولم چندین کیلو مترراه را گاه با قطار وگاه با اتوبوس پیموده بود وبا حالت زار وخسته درحضور همهء اشتراک کننده گان محفلی که ازطرف انجمن قلم درآن شهربخاطر تجلیل ازکارکرد های عبدالباری جهانی تدویریافته بود؛ بخاطرعوامفریبی و نفاق افگنی وتحریک احساسات آقای صبورالله سیاه سنگ علیه جهانی؛ بی هیچ مقدمه یی دستهای این انسان را که حالا بی تمیزش میخواند بوسید.
من چندسال قبل دریکی ازمقالات زنده یاد خانم لمبه که دراول ازطرفداران پروپاقرص آقای سیستانی بود ولی بعدا بخاطر موضعگیری های اپرچونیستی آقای سیستانی از وی برید مضمونی را در سایت افغانستان آزاد خوانده بودم که آن مرحومی چنین نوشته بود:
بعضی افراد بخاطر ضعف شخصیتی که دارند باید همیشه درزیرسایهء یک خدای ساختگی زیست نمایند. چنین اشخاص ضعیف النفس باید درهرمرحلهء زنده گی خویش خدایی را خود بیافرینند وحلقهء بنده گی وبرده گی وی را بگردن آویزند؛ البته خانم لمبه این عبارات را اززنده یاد إدوارد سعید فلسطینی اقتباس نموده بود. درادامه خانم لمبه نوشته بود که یکی ازچنین اشخاص زبون وذلیل محمد اعظم سیستانی می باشد؛ اوزمانی ازثنا گویان ببرک کارمل بود؛ وقتی او ازبین رفت؛ احمدشاه مسعود را به پرستش گرفت؛ وقتی که او نیز ازدنیا رفت؛ حالا ملالی جویا بحیث خدای خویش قبول کرده وبخاطر وی حاضر است هرچرند وپرندی را علیه اشخاص وگروه های سیاسی مختلف بی خریطه فیر کند. خانم لمبه زمانی این مطلب را نوشته بود که تازه اختلافات میان طرفداران زنده یاد (داد نورانی) و(ملالی جویا) درشهرکابل برسرموضعگیریهای ضد ونقیض خانم ملالی جویا اوج گرفته بود وسیستانی ازفرط هیجان واحساسات دیگر سراز پا نمی شناخت وهمی گفت که هرکی به ملالی جویا بگوید که بالای چشمش ابرو است من با او سرستیز دارم.
حالا بعدازگذشت چندین سال واقعا زمانیکه به نوشته های بی سر وبی ته آقای سیستانی انسان متوجه میشود همان قول زنده یاد خانم لمبه به یاد انسان می آید. چقدر یک انسان باید پست وبی وجدان باشد که بخاطر مطرح شدن درهردوره برای خودش خدایی را بیآفریند وآورا به تقدیس وتجلیل بنشیند. یک انسانی که مدعی است که او کاندید اکادمیسن دررشتهء تاریخ است؛ میخواهد حوادث تاریخی را بیطرفانه وبدون احساسات وهیجانات جنون آمیزقومی وقبیلوی به نقد بگیرد ولی ناگهان خودش را درانظار عامه مسخرهء خوردسالان وبزرگسالان میکند. واقعا من اگر عوض آقای سیستانی می بودم با نوشیدن یک جام زهر این دنیا را ترک میگفتم. زیرا زمانی من درزنده گی وحیات خودم بحیث یک نویسندهء مسایل تاریخی؛ اعتبار علمی خویش را از دست داده باشم؛ بعداز مرگ من دیگران دربارهء من چه قضاوتی خواهند کرد؟ تاریخ باید دربارهء من که اگر سیستانی می بودم چه قضاوت میکند که سیستانی صاحب صدها کیلو مترراه را به خاطر دستبوسی عبدالباری جهانی تا شهراستوکهولم پیمود ولی روز دیگر وی را بی تمیز خواند. تاریخ باید دربارهء من سیستانی چه قضاوتی کند که درروزشهادت زنده یاد احمدشاه مسعود قهرمان ؛ سیستانی دربدر بخانه های ایرانی های اپوزیسون دولت آخوندی تیلفون میکرد که صرف برای پنج دقیقه بوی وقت بدهند تا دررثای رشادت ها وقهرمانی های یگانه فرزند قله های هندوکش سخنرانی نماید ولی همینکه دید که بعداز وی دیگر ازبازمانده گان وی نفع برایش متصور نیست ؛ روح آن بیچاره را با ناجوانمردانه ترین اتهامات واهی ازخویش رنجاند؛ به سایت پیام وطن نوشت که وی بار دیگر این (چتلی) را نمیخورد. بالاخره آقای سیستانی این ضرب المثل عامیانه را چرا نشنیده است که : ازطفلی تا جوانی ازجوانی تاپیری ولی ازپیری تابکی؟ تا چه وقت انسان خودشرا مسخره بسازد؟ یکبار سیستانی صاحب داوود خانی شد. سیستانی صاحب پرچمی شد. سیستانی صاحب خلقی شد. سیستانی صاحب راوایی شد. سیستانی صاحب مداح مسعود گردید. سیستانی صاحب مداح وزیر فتح محمدخان گردید. بالاخره سیستانی صاحب مسخره کنندهء عنعنات پشتونولی درشهرمالموشد. آیا تمام این سیستانی ها دروجود یک انسان جمع شده می تواند؟ اگر خواننده گان عزیز همهء این مراحل آقای سیستانی صاحب را درنظربگیرند بدون شک درهریک ازین موضعگیریها ازنظرزمانی آنقدر فاصله میان این تغیرات وتحولات متضاد وجود ندارد. آقای سیستانی درهرکدام این مراحل زمانی دیده است که دیگر ازآن پهلو برایش نفع نمی رسد فورا به اندازهء یکصدو هشتاد درجه تغیر موضع داده است. سیستانی صاحب یکبار داوود خانی شد ولی دید که داوود خان نیز آنقدر درمیان پشتونها نفوذی ندارد واو نمیتواند با مقدس شمردن داوود خان دل فاشیستان اوغان را بدست آورد. زیرا پشتونها بقدرت رسیدن داوود را سرآغاز زوال تدریخی سلطه عنعنوی وقدرت قومی پشتونی خویش درکل افغانستان میدانند. سیستانی صاحب دانست که دیگر با این ثنا خوانی ها وستاییش نمودنهای داوود راه بجایی نمی برد.
حالا نوبت به شاه امان الله رسیده است که درین اواخر دختر وی بنام شاهدخت هندیه برای جبران گناهان واشتباهات پدرش به کمکهای خیریه به اطفال بی سرپرست ومصابین امراض صعب العلاج به افغانستان سفر میکند وآنها را برای تداوی به ایتالیا با خود می برد؛ سازمان راوا هم درین باره سخت به تشویش افتاده است وطی صدور اعلامیه ایی ازمردم پرسیده است که خانم شاهدخت هندیه بکدام حق دریک دولت مافیایی وسراپا فساد بحیث سفیر صلح تعین گردیده است ؟
چنان معلوم میشود که یک جنگ اعلام ناشده میان خدایان قبلی وامروزی جناب سیستانی صاحب براه افتیده است که حالا برای آقای سیستانی حفظ ونگهداشتن توازن رابطه میان خدایان قبلی وامروزی ؛ اورا به چالش کشیده است. دوسال قبل دلایل کوبندهء آقای وحید مژده به جناب سیستانی دربارهء فرار سپه سالار محمد نادر وصالح محمدخان ازموضع نظامی قلعهء استراتیژیک تل درمحاذ جنوب افغانستان درسومین جنگ با انگلیسها و واگذاری آن قلعه بدشمن بدون هیچ مقاومتی زوایای تاریک تاریخ را به خواننده گان آشکار نمود و واقعا إعجاب وتحسین خواننده گان سایتهای انترنتی را نسبت به آقای وحید مژده برانگیخت.
اما درمقاله ای که حالا جناب سیستانی آقای عبدالباری جهانی را بی تمیز خوانده است بازهم جناب سیستانی پافشاری دارند که نباید اشتباهات وکوتاهی شاه امان الله را نویسنده گان خصوصا پژوهشگران مسایل تاریخی برجسته سازند زهی حماقت!!!! وزهی چاپلوسی !!!!!!!!
تاکید آن کاندید اکادمیسن بزرگوار براین منطق استوار است که مؤرخان انگلیس هرچه دربارهء پشتونها وشاه امان الله نوشته اند از سر نفرت وکینه نسبت به آن شاه جوان وپشتونها نوشته اند وهیچگاه نقد درمورد اشتباهات شاه امان الله ازجانب انگلیسها قابل قبول نیست برای اینکه آنها دشمن اند.
قبل ازهرچیز دیگر این مطلب را میخواهم خدمت خواننده گان بعرض برسانم که به نظر این قلم دلایل آقای عبدالباری جهانی را با وصف تمام اختلافات فکری که باوی دارم؛ درهمین مورد شاه امان الله واشتباهات وی نسبت به محترم عبدالرحمن زمانی وسیستانی خیلی مستدل ومنطقی جلوه میکند. عبدالباری جهانی درجوابیه ایکه به آقای عبدالرحمن زمانی نوشته است می نویسد: که او ازاشخاصی مانند سیستانی هیچ گِله ایی ندارد و اولازم نمیداند که دربارهء خزعلیات سیستانی وقت خویش را ضایع کند؛ زیرا کسی که تربیه وادب خانواده گی داشته باشد به آبرو وحیثیت دیگران تعرض نمیکند ویک انسان را بی تمیز وبی خرد نمیخواند به همچواشخاصی چون سیستانی جواب دادن کار غیر عقلانی است. ولی آقای عبدالرحمن زمانی که درانتقادش از من (جهانی) الفاظ پوچ وسبک ر مانند سیستانی استعمال ننموده است نماینده گی از مهذب بودن ومودب بودن وی میکند.
عبدالباری جهانی بدین باور است که برجسته نمودن اشتباهات گذشته گان برای نسلهای فردای این کشور خیلی ضروری است؛ تا ازتکرار آن اشتباهات باید جلوگیری شود. عبدالباری جهانی نوشته است: اینکه ما تنها تمام گناهان وتقصیرات گذشته را بدوش انگلیس ها واز امروزی ها را بدوش پاکستان وایران بیندازیم وخودرا به این بهانه تبرئه نمائیم؛ پس هیچ خطا کار وخاین و وطنفروشی باقی نمی ماند وهرکسی بارگناهان خویش را بدوش کشورهای مداخل گر می اندازد. ما بااین کارخویش مردم را درتایکی باقی نگهمیداریم و کار خوب وعقلانی نمیکنیم.

این قلم (پرویز بهمن) صد درصد با آقای عبدالباری جهانی درین باره موافق می باشم واین را اعلام میدارم که درتاریخ بجز ازپیامبران الهی که به آنها وحی نازل میگردید دیگر درهیچ گوشهء ازجهان ودر هیچ گوشه ای ازتاریخ افغانستان شخصیتی که قدسیت آسمانی داشته باشد وجود ندارد؛ هرکی درقرن بیست ویک بخواهد رهبران قومی وقبیلوی وحزبی خویش را مقدس مآبانه به تجلیل بنشیند او نه تنها خاین به همان شخصیت تاریخی ویا همان رهبر است بلکه خاین به تاریخ تمام اقوام افغانستان ومنطقه می باشد.
اما اشخاصی مانند اعظم سیستانی بخاطر بهرده برداری سیاسی ازنقش شخصیتهای تاریخی ضرورت دارد که هم در دوستی وهم در دشمنی تمام معیارهای اخلاقی وبیطرفی را درمورد اشخاص زیر پا کند لطفا به نوشته ای که درمورد وزیرفتح محمد نوشته است توجه کنید:

قرنها صبر بباید که تامام وطن
چون فتح خان وزیرباز بزاید پسری
بح بح! سیستانی به این هم بسنده نمیکند؛ او وزیر فتح محمد را که دراکثراوقات نقش ابلیس وشیطان رادر اختلافات داخلی پسران تیمورشاه بازی کرده است به ابومسلم خراسانی تشبیه میکند. درحالیکه ابومسلم خراسانی ازطرف دشمن خارجی به ظالمانه ترین شکل به شهادت رسید ولی وزیر فتح محمد بعداز جنگ اندازیها ونفاق افگنی هایش درمیان خاندان سدوزایی اعدام گردید سیستانی می نویسد:
"وزیر فتح محمد خان؛شخصیتی سخت فعال؛ متشبث؛ متین؛ استوار؛ باوقار؛ پرطاقت؛ متعهد؛ وطنپرست؛ سخاوتمند؛ ماجراجو؛ وجنگاور سخت دلیر وبی باک بود که دراکثریت جنگهای میهنی عهد شاه محمود سدوزایی ازمیدانهای کارزار پیروز وسربلند آمده است. به همین سبب اورا نابغهء نظامی قوای شاه محمود لقب داده بودند. وزیر فتح خان ازنظر سرنوشت خود؛ برخی همسانی ها با ابومسلم خراسانی وبابک خرمدین ودیگرمردان بزرگ تاریخی منطقه دارد. مثلا همچنانکه ابومسلم خراسانی؛ درصبحدم جوانی اش؛ کرسی خلافت را ازامویان بازورشمشیرگرفت وبه عباسیان بخشید ودرفرجام بدست خلیفهء حق نشناس عباسی ( منصور ذوانیقی) باخنجر تکه تکه شد ؛ وزیرفتح خان نیز مرد پولادین اراده بود که دوبار سلطنت را ازشاه زمان وشاه شجاع بانیروی شمشیرگرفت به کف شاه محمود سدوزایی گذاشت درفرجام بدستورشاه حق نشناس ابتدا کور وبعد بدنش بند بند قطع گردید"
درینجا آقای سیستانی بحیث یک نویسنده؛ درابتدا آنقدر وزیر فتح محمد خان را ستوده است که هیچ جایی برای اما واگر باقی نگذاشته است؛ بعداز آن نیز عملکرد شاه محمود سدوزایی را درحق وزیرفتح با منصور عباسی تشبیه کرده است که خواننده را صرف به یک جادهء تنگ حادثهء تاریخی هدایت میدهد که هیچ جایی برای پرسش وتحقیق بیشتر باقی نمیگذارد. اینکه هدف سیستانی ازین مدیحه سرایی چیست بحث جدا است ولی بحیث یک نویسندهء بیطرف وی بکدام حق حاضر گردیده است که فردی را که چندین قرن قبل ازوی میزیسته وقبل از او دنیارا وداع گفته است با چنان کلمات وصفات والقابی بنوازد که توگویی که آقای سیستانی درهمان عصر با آن وزیر فتح محمد ازنزدیک حشر ونشر داشته است. بدون شک این نوع قلمزنی حتی خیانت درحق خود پشتونهاست. همان پشتونهای که آقای سیستانی آنها را درشهرمالموی سویدن غیر متمدن میخواند واز اشتراک درمحافل مردسالارانهء آنها دیگر احساس شرم وننگ می کند.
امروز بالای تمام نویسنده گان وشاعران پشتون خصوصا آقای عبدالباری جهانی فرض است که همچو چهره های منافق وابلیس صفت را افشا نمایند ودیگر گول دفاعیه های کاذبانهء وی را بنام دفاع ازحقوق حقهء ملت پشتون نخورند. شاید پشتونها به اشخاص اپرچونیست واستفاده جویی چون سیستانی بحیث حامی حقوق شان ضرورتی نداشته باشند؛ کسی که حتی هویت قومی اش نیز ثابت ومعلوم نیست.
یاهو
بااحترام
پرویز بهمن
ایمیل تماس
parvisbehman rocketmail.com
منابع:
1 مقالهء آقای عبدالرحمن زمانی

2 مقالهء کاندید اکادمیسن سیستان هیجانی

3 مقالهء آقای عبدالباری جهانی

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • سلام به خوانندگان سلام به پرویز بهمن عزیز و گرانقدر
    اگر سیستانی ابن الوقت , ذرهء وجدان وهمت میداشت چنین مداح وپا بوس نمی بود , چه رسد به نوشیدن جام زهر, اینکه سیستانی تاریخ را جعل میکند وجیبهء قومی وی میباشد همیشه چیزنویسان وخصوصا" تاریخ نویسان اوغان راستی و واقعیت را کتمان نموده وهمه چیز را بنفع شان تبلیغ میکنند اما سیستانی , وزیر فتح را خنده آور رنگ و روغن نموده که من در هیچ یکی ازکتابهای تاریخ نخوانده ام نمیدانم سیستانی چنین معلومات جدید در مورد فتح را از کجا بدست اورده که شاید برای خود اوغانها هم شگفت آور باشد .

  • اخر همه عقده هاي هايت ترا به يك انتحاري تبديل كرد درررررررررررررر

  • غصه نخورید پشتونها برای انتحار زیاد انتحاری دارد وتا مردم پشتون پالان دارد یکعده بنام ملا و مولوی و روشن فکر روز /پشتون را سوار میشود و مورد استفاده شان قرار میدهد .

  • به نظر من انسانهای مانند سیستانی و بهمن دو روی یک سِکه اند.
    اگر از بقیه خواص فتنه انگیز بهمن و سیستانی بگذریم، طوریکه سیستانی در هر دوره خدایان نوی برای پرستش خلق میکند، به همان اندازه بهمن نیزازاو پس نمانده است.
    بهمن چطور میتواند درعین زمان دو خدای متضاد را بپرستد؟
    دو خدای که از هر نگاه دشمن همدیگر بودند و به خون رقیب خود تشنه!
    چطور میتواند یک انسان با وجدان ( جزء آنهای که جنایتکاران را دوست میدارند)، در عین زمان ببرک کارمل و احمد شاه مسعود را به مثابه پرستش بستاید؟
    اگر خودکُشی یگانه راه رهائی ازین نوع انسانهاست، بهتر خواهد بود که هردو جام زهر را نوش جان و مردم بیچاره افغانستان از شرِ خود خلاص کنند.

  • بهمن جان!
    فکرکنم خودت بدتر,منفورترومریض ترازهرکسی دیگری تشریف دارید پس عجله کنید درانتحارتان تابووگند کمترشود!

  • سلام بهمن!
    اینجانب با اغا نادر صد در صد مافق هستم. اگر به خدا گرفتن سیستانی باید انتحار کند . بهمن جان باید خود را قبل از سیستانی انتحارکند. قبلأ خدا بهمن کارمل وطنفرش بود و حالا مسعود جنایتکار است. اگر انتحار میکنید وشکو که مردم بی کناه را شهید نکنی. انتحارت را در بین فهیم بینی کته، احمد ضیا خلمی، عبدالله بی ریش، قانونی معفول، عطا بی دین بکنید که از این خر ها هم بی غم شویم . یاری

  • اعظم صاحب سیستانی یک فرد دانشمند و صاحب نظر و بسیار انسان عظیم الشان می باشند. این نویسنده لوده باید که بفهمد که یک لوچک و یک دزد زاده هیچگاهی حق ندارد که در مورد یک فرزند نام اور وطن گپ بزند

  • باز به این پدر... تورن جلال بایانی اجازه دادید که بیاید و با ده نام مستعار برضد بزرگترین و نیگونامترین نویسنده آزاد انترنت پرویز بهمن بزرگوار چرند بنگارد و دشنام دهد.

  • این تاجک گک ها حق نظر به سیاست و اداره چی افغانستان ندارد این ها فقط کاتب و بوت پاک باشد مملکت تول دا پشتانه دی تاجکان خوک دی

  • ای سـیل براین مشت خس و خار چه خندی
    ماییــــم که راه تــو گشـــودیم و گذشـــــتیم
    خـــامــــوشی مـــا پـاســـخ آوازه گران است
    وآنرا که ســــزا بــود و ســتودیم و گــذشتیم

    آنلاین : http://j.b

  • هزار نفرين و لعنت الهی به نسل و تبار کشميری که با برقه عطا خيل ، بهمن ، زرنگار
    دست به شرارت و منافقت ميزنند . بنأ دوستان فيس بوک برايت پيام فرستاده اند . ای اشرار بد زاد اگر صد رنگ برقه برسر مشغول رذالت و شرارت باشی ديگر مجبوريم در افشا چهره کثيف و ددمنش تو که برای هر دوست فيس بوکی تو ننگ است اقدام کنيم . ديگر فتنه ، شرارت ، رذالت ، حماقت ، پستی و بد زادی بس است . و اين تحفه تقديم تو کثيف . نتیجه دوستی با اشرار جذب بدی و شر است مانند باد که از گذر گاه متعفن می گذرد با خود بوی تعفن می آورد و نتیجه دوستی با نیکان جذب خیر و نیکی است همچون باد که از محل خوشبو و عطر داری که می گذرد با خود بوی خوش می آورداز هر کار و شرارت تو بوی لجن زار تعصب ، بد سرشتی ، دون صفتی و خانواده کثيف تو را همرا است .« لعنت بر دهن کج»

    آنلاین : http://sedeqi

  • صدیقی
    لعنت به تو لعنت به پدرت لعنت به مادرت لعنت به طائفه ات لعنت به قوم وقبیلهء تو ولد زنا . تو چه حق داری که یک ملیت و یک تبار را دشنام میدهی اگر نوشته های بهمن مقعدت را میسوزاند مرد شو جواب اش را منطقی بدی اما چون در خلقت تو یک کمونسیت روسی مولد بوده و وفا میل تو هم در خدمت روسها بوده اند بد تر اینکه حتما" از نسل بی مایهء اوغان ا ستی بنا" هیجانی واحساساتی از راه دهن گنده و بوی ناک ات گوز میزنی هزار بار لعنت به تو
    مسؤلین محترم کابل پرس? !
    نمیدانم چرا فحش و دشنام اوغان تبار ها که به ناحق وبی مورد نثار حق نویسان مکنند , گذاشته میشود اما وقعیت نویسی دیگران در مورد انها را شما بعد از چند دقیقه ای از روی صفحه حذف میکنید , امید که ازادی بیان را برای همگان یکسان قایل باشید.
    با عرض سپاس

  • ســــــــــر دبــيــــر سايت ( کابل پرس? ) !
    اگر شما واقعأ از مليت مظلوم هزاره و ساير هم وطنان رنج ديده ، ستم کشيده دفاع و پشتيبانی ميکنيد ، اگر واقعأ در افشا جنايتکاران گام نخست را برداشته بدون هيچ گونه مصلحت های علنی و پنهان نشرات سايت کابل پرس را رهبری ميکنيد . بنأ بخاطر خون مردم افشار کابل ، قتل عام دشـــت برچی ، چور و تجاوز به نواميس مردم قلعه شاده توسط افراد يزدی شــــورای نظار ، باند های جمعيت و اتحاد سياف ۱۵۰ هزار کابلی قتل عام گرديد . و هنوز که هنوز است خشم چپاولگران شورای دزدان نظار در مقابل مردم مظلوم هزاره فروکش نه نموده ، امسال نيز در روز سبز ۱۸ سنبله روزيکه شياد تاريخ ، فتنه زمان ، چپاولگر معروف و قاتل کابليان نابود گرديد به دستور پرويز بهمن ها ، ضيا ، ولی « مسعود » ها به مردم غرب کابل که آمر صاحب در نظر داشت آنر چون شهر بيروت بگرداند يورش بردند . ولی شما به نماينده خاص شورای چپاولگران زمرد و لاجورد بنام [ پرويز بهمن ] اين دلقک بدون لگام و زنجير چنان ميدان سايت را آزاد گذاشته که با هزاران نيرنگ استخباراتی گاه عليه هزاره ، گه عليه افراد و اکثرأ عليه مليت پشتون قرار گرفته . هزاره را عليه تاجک و تاجک را عليه پشتون به نبرد دعوت نموده چنان زهر شقاق ، نفاق را پاشيده که اکثر پشتون های مقيم المان ، سويدن ، ناروی ، دنمارک و هاليند را مجبور ساختند تا عليه سايت کابل پرس به کميسون نظارت سايت ه عنوانی اقای نوری افغان که عضويت نظارت بر نشرات افغانی را دارد نامه شديد فرستاده باافشا نام ومشخصات پرويز بهمن که ديگر آفتابی است که او کيست ؟ از کدام قماش است . چه هدف و وظيفه دارد ارسال نمايند . اقای پرويز بهمن از خود سايت و امکانات خوبتر نسبت به سايت کابل پرس دارد اينکه چرا سايت شما را سنگر فاشيستی خود قرار داده بايد از ارباب او پرسد . اين پرويز ها ، گوربز ها ، زرنگار ها همه مزدوران بيگانه دشمنان وطن و مردم آن بوده . آنها با رسول سياف وهابی از يک پاچه .... زده . انها در زد وبند روس وايران قرار دارند . اگر اين ها وظيفه ندارند چراعليه افراد که قيام نموده تا جنايات جهادی ، طالبی ، روس ، ايران و پاکستان را افشا ميکنند دسيسه بافته آنها با دشنام و سردن فحش محکوم ميدارند . چرا پيروز بهمن يک بار از وطن فروشی ببرک کارمل ، جنايات شورای نظار ، ازعقد پرتوکول مسعودبا روس ، از تخريب کابل ، از غارت کابلتوسط شورای نظار . از دزدی ضيا مسعود و قاچاق ولی مسعود ازخيانت محمود بريالی يک حرف نه نوشت . بنأ به خاطر خوشنودی شهدای افشار ، دشت برچی و به خاطر قطع فتنه دست هرزه های بنام بابک ، بهمن ، عطاخيل را کوتا ساخته تا ســــــايت [ کابل پرس ] در افـــتضاح غرق نه گردد .

  • بانوشته اقای صدیقی کاملا موافقم,این چهره گکهای ساختگی ومنافق فقط وظیفه دارتخریب روابط ومناسبات مردمان افغانستان اند.اینها هیچ وقتی مسایل وطن رابه نحوعلمی -منطقی ان طرح نکرده بلکه فضای بدون ان هم تیره واسیب پذیر روابط ومناسبات مردمان ماراتب الوده تروخطرناک ترمیسازند.این حلقه گکهای بی همه چیزگاهی هزاره ها راباپشتونها مقابل میسازندوگاهی تاجکهاراباازبیک ها وزمانی هم درتلاش اند تاهمه راباپشتون ها دراندازند.بدون شک اینهاهیچ کاره ای نیستندکه بتوانندبه این اهداف شوم شان توفیق یابندولی چنین روندی ناپاک درسایت زیبای کابل پرس? نباید جایی داشته باشد.من وقتیکه می بینم عکسهای محافل ویاشخصی وبه خصوص فامیلی مردمان رانشر ودرپای ان عبارات وجملات تمسخر آلوده ورکیک وتوهین آمیزمی نویسند احساس نفرت وتهوع برایم دست میدهد.خصوصاتبلیغات این حلقاتبدنام وبی نشان برضدبرادران پشتون به حد غیرقابل تحمل رسیده است. به عنوان یک هزاره توهین وتحقیرهرقوم وملیت این سرزمین رابا شدت تمام محکوم مینمایم ,راه ساختن کشور مدنی ,متمدن ونوبامناسبات عادلانه ,برابر,برپایه های دموکراسی وقانون فقط وفقط راه صلح امیز ,بدون خشونت وازطریق گفتگوست چه درسطوح محلی وچه درسطح ملی. به وضاحت اذعان دارم که درکشورما انبوه ازمسایل اجتماعی ,تاریخی ,سیاسی ,دولت داری ,قانون وقانون مداری .............. رسوب یافته وحل ناشده ای داریم که همه راباگذشت زمان باید حل نمود البته قدم به قدم واگر درراه ساختن یک افغانستان نوین با معیارهای دموکراسی ومدنی اقدام نکنیم روزی به سرحدانفجارهای تازه اجتماعی میرسیم و......ولی هرکسی ,هرسازمانی ,هرگروپی وهراجتماعی طرحی ویابرنامه ومفکوره ای برای بیرون رفت ازمشکلات دارند بفرمایندبطوردرست ومنطقی وبافرهنگ انرادرقالب گفتمان وبحث بکشانند تابه موضوع پرداخته شود.این افرادبی هویت باچینن شیوه های اوباشانه وکوچه گری وبدترازکوچه گری شان طرح مسایل مهم وحیاتی جامعه رابی اعتبار میسازند ومیکشانند مسایل رابه دعوا وهیاهووماجراجویی که ره به هیچ کجایی نمیبرد.

  • [ پرويز بهمن ] که يک نام مستعار است تشويق نموده ، که هرچه عاجل در نشر و توزيع کتاب را که نوشـــــته است اقدام نمايد ، کار خير اســــــــت !!!
    اکثر افغانهای مقيم اروپا بخصوص شـــــــمال اروپا از مدتها در تلاش جمع آوری اسناد ، شواهد مدارک بودند ، تا بتوانند به رويت اين اسناد معتبر گليم چرکين فتنه گران ، چرند نويسان ، اوباشان انترنيت ، دسيسه سازان ، جعل پردازان و هرزه نگاران مجهول و معلوم را جمع تا فضای همبستگی ، وحدت مجدد ديگر انديشان در اروپا فراهم گردد . تا جايکه اطلاع دارم تعداد از افغانهای که از دست فتنه گران اوباش بنام زرنگار ، گوربز عطا خيل ، پرويز بهمن ، دوست در غربت ، اخگر ، مزاری ،خان ، روشان و بابک روشن ضمير از اين سايت کابل پرس? و سايت مضحک ديگر پندار خساره مند روانی شدند ، هتک فاميلی ديدند و تهديد شدند از يک آدرس و يک منبع سوال برانگيز ، مشکوک ولی مشخص آب ميخورد و رهبری ميگردد که در راس مفتن شناخته شده ، اوباش معرووف عظيم بابک پسر خاله يا مامای ببرک کارمل وطن فروش و مزدور روس قرار دارد . بنأ محاکم ، پوليس اروپا در زمينه دسايس ، فتنه و کثافتکاری موصوف که همه را هتک حرمت نموده و به اکثريت مردم توهين وتهديد داشته ، افطرأ بسته ، جعل بافته ، دروغ گفته مطابق قوانين جاری اروپا اسناد و شواهد خواسته است . و اينکه دزد خود با پشتاره به دست خواهد آمد نشر کتاب از هر آدرس و نام مستعار باشد سند و مدرک معتبر برای يک محکمه ميباشد تا عناصر مانند پرويز بهمن شناسای و مجازات گردد بنده به بزرگوار گرامی جناب بايانی که دايم توسط اين اوباشان ضربه ديده است تبريک عرض ميکنم جناب بايانی برای همه افغانها يک شخصيت شناخته شده ملی ، پاک ، با عزت وطن پرست بوده و اين جای خوشی است که مورد تائيد و قبول اوباش هرزه مانند بهمن نيست . رحمت الله رحمانی ـــ مالمو ســـــويدن

  • جلال جان!
    بسیار کار بد می کنی اگر واقعا میخواهی با پروزیز معلوم کنی مقاله ات را درکابل پرس بفرست تا ما نیز بخوانیم که تو چه هدف داری تا حالا که این پرویز بیچاره هیچ کدام سخن بد علیه رفقای حزب نزده است توچه میگی؟
    فیضی

  • پرويز خرویز، بهمن خرمن!!
    آیا خودت چیزی بنام وجدان داری؟ آیا خودت وقار، عزت و حثییت داری؟ آیا خودت حیا داری؟ بدون شک که از صفات بالا برخوردار نیستی! زیرا خودت همه چیز را فدایی ببرک، مسعود و دها قاتل، جنایتکار و جنګ سالار نموده ای. ای کاشکی این همه را بخاطر خود از دست میدادی، شاید دردی نمی داشت، ولی وقتی انسان مانند خودت برای کسانیکه منفور هستند همه چیز را از دست میدهد فاجعه آور است. برخیز از خواب برادر! در مورد خود صحبت کن، از خود بګو و از خود قصه کن. بخاطر یک چند نفر مرده و شرمنده تاریخ خود را خراب خراب کردی.
    تشکر، 

  • انیل جان !
    شما برادران پشتون را فقط دشنام وتوهین رسیده است خودت باید ازخواب برخیزی زیرا که ازیک اندیشه ای فرسوده وقبیله ایی دفاع میکنی؛ مردم به کرهء ماه میروند تو هنوز درغم غلجایی ودرانی وافغان وافغانیت مانده ایی. کارمل ومسعود به تاریخ پیوسته اند وپرویز جان نمیخواهد که تاریخ را شما اوغانها مسخ کنید.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس