صفحه نخست > فرهنگ، ادبیات و هنر > تصوری از يك جغرافيا و چند گپ درباره ی چند بیت

تصوری از يك جغرافيا و چند گپ درباره ی چند بیت

جاويد فرهاد
سه شنبه 9 اكتبر 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

تصوّري از يك جغرافيا

شعرِ شاملو در حوزه ي زبان،‌ جغرافياي گسترده اي ست كه به مدد واژه ها وتركيب ها شكل مي گيرد ومخاطب را پا به پا مي برد تا پهنايِ اين جغرافيا را نشان بدهد.

من هم كه يكي از همان مخاطبانم ، مي خواهم تصوّرم را از جغرافيايِ يك شعرِ او، براي تان رسم كنم؛امّا در نخست خودِ شعر را نقل مي كنم:

" زنان و مردانِ سوزان
هنوز
دردناك ترين ترانه ها شان را نخوانده اند.
سكوت سرشار است
سكوت
از انتظار
چه سرشار است ! " (شاملو)

شاملو چه مي خواهد بگويد:

"دردناك ترين ترانه ها" تا "هنوز" از گلوي " زنان ومردانِ سوزان" ؛‌يعني آدم هايي كه سوختن را تجربه كرده اند،‌ خوانده نشده، که این در واقع دعوت به "انتظاري" ست كه سكوت ،حجمِ آن انتظار را با تمامِ لبريز بودنش از خاموشي تحمل مي كند تا روزي " دردناك ترين ترانه ها" از حنجره ي زنان ومردان؛ يعني آدم هاي مشقت كشيده، فرياد شود.

اميد به بركشيدن فرياد از حنجره ي سكوت به خاطر افاده ي "دردناك ترين ترانه ها" ، وبه پايان رسيدن مرحله ي انتظارِ سكوت،‌ جانمايه ي اين شعر كوتاه است.

شاعرانگي در زبان:

شاملو از مهمترين چهره ها در فرايندِ ايجادِ شاعرانگي درزبان است؛ ايجادِ شاعرانگي در زبانِ شعرِ شاملو نخست از همه با چيدمان واژه گاني وسپس هم با رويكردِ تأكيدي صورت مي گيرد،‌مثلن در شعري كه پيشتر آورده شد.
نخست چيدمانِ واژه گاني:

كنارهم قرار گرفتنِ واژه های "زنان، مردان وسوزان" در يك مصرع،‌ افزون برهم جنس بودن آن ها به لحاظ كاربردِ قوافي ( امّا اين كاربردِ بيشتر جنبه ي موسيقايي دارد ونه جنبه ي سنتي در به كارگيري قافيه به شكل كلاسيك آن) ونيز تركيبِ " دردناك ترين ترانه " وپيوندِ موسيقايي "ترين" با " ترانه ها" در حوزه ي چيدمان واژه گاني، سبب ايجادِ شاعرانگي در زبان شده است.

در رويكرد تأكيدي هم،‌در پاره ي دوم شعر (سكوت سرشار است+ سكوت+ از انتظار+ چه سرشاراست) دوبار كاربردِ واژه ي "سكوت" و" سرشار" به گونه ي تأكيدي،‌ افزون برتداعي مفهوم (يعني سرشار بودن سكوت از انتظار براي فريادِ دردناك ترين ترانه ها) به گونه اي، ايجادِ شاعرانگي در زبان است.

تغزّل در زبانِ شاملو:
تغزل در زبانِ شاملو،‌ باتوجه به برداشت هاي سنتي از مقوله ي تغزل (تغزل به معنای مغازله وغزلِ صِرف) شكل نمي گيرد؛‌ واز همين رو است كه هر گونه انديشه اي (ولو تا حدی تغزلی هم) در زبانِ شاملو، هوّيت تازه مي يابد وهر نوع تغني و ترّنمي با رويكردِ اجتماعي، به يك فريادِ جمعي بدل مي شود مانند:
" سكوت سرشار است
سكوت
از انتظار
چه سرشار است ! "
" سرشار بودن سكوت از انتظار" در پيوند با پاره ي نخستِ " دردناك ترين ترانه ها"ی ناخوانده شده ي زنان ومردانِ سوزان، بي گمان ارایه مقوله ي تغزل (ونه تغزل به مفهومِ سنتي آن ) در زبانِ شعر است.

چند گپ درباره ی چند بیت

"وارسته ی تعلقِ زنار و سُبحه ايم
نيرنگِ اين دو رشته ندوزد قبایِ ما" (بيدل)

"زنار"(رشته ی متصل به صلیب که مسیحیان به گردن می آویزند) و"سبحه" (تسبيح) دو نمادي از تعلقاتِ ديني است كه بيشتر تعلقِ خاطر زاهدان (اعم از مسلمانان ومسیحیان) به آن ها وابسته است.

بربنيادِ آنچه اشاره شد، نياي معاني مي گويد: وارسته؛ يعني آزاده از تعلقِ زنار و سبحه استم؛ زيرا عارفِ سالك با توجه برايمان كاملش براصل وحدانيت (وحدت الوجود) آزاده از هررنگ وتعلق كه به نحوي سبب نيرنگِ (فريب) او در راهِ رسيدن به خداوند بزرگ مي شود، است ،واين دو رشته ي نيرنگ ؛ يعني زنار و سبحه كه اينجامراد از تظاهر به خدا شناسي است ونه داشتن ايمان عاشقانه به خداوند (ج)، نمي توانند سبب دوختن قباي نيرنگ برتنِ ایمان او شوند. (حافظ هم دراين مورد؛‌يعني ستايش از آزاده گي و وارستگي از تعلقات اشاره ي زيبايي دارد: غلامِ همت آنم كه زيرِ چرخِ كبود + زهر چه رنگِ تعلق پذيرد آزاد است".

"از قوّتِ تأئيدِ تو تحريكِ نسيمي
بربحر كشد از شكنِ موج كمان ها"

از ديدِ شاعرِعارفي مانندِ بيدل، هر رویکردی در هستي(حتا تحریکِ نسیمی) ، تأئيدی بر موجوديتِ وحدت الوجود (خداوند) در جهانِ كثرت است.

با توجه به آنچه گفته شد، نياي معاني (بيدل) با تُنک خيالي قشنگی به اين رويكردِ عارفانه؛ يعني تأئيد ذاتِ حق (هستیِ وحدت الوجود) در جلوه هاي گوناگون - واز آن جمله بررويكردِ وزيدن نسيمي بر سطح آب وايجادِ موج هاي كمان گونه برروي آب بحر- اشاره مي كند. بيدل مي گويد: از فرطِ قدرت (قوت) تأئيد موجوديت خداوند، ‌نسيمي كه برروي بحر مي وزد واز شكنِ موج، كمان هاي متعدد ؛يعني جهانِ كثرت شكل مي گيرد.

بيدل باتوجه به این مسأله به ما مي فهماند كه خلقت هر نوع كثرتي با جلوه ها و رنگ هاي گوناگون تنها در يدِ قدرت "وحدت الوجود" ؛ يعني خداوند بزرگ وهستیِ مطلق است ،وهيچ كثرتی بدونِ وحدت، موجود نيست.

"فرشِ مخمل همبساطِ بورياي فقر نيست
چون صفِ مژگان كُشايد محو گردد خواب ها"

"فرشِ مخمل" كنايه از "عیش وعِشرت" است كه به هيچ روي اين فرشِ مخمل، همبساط ؛ يعني همآورد بورياي فقر" ؛ يعني فقرِعارفانه نيست؛ زيرا بورياي فقر نه تحملِ فرشِ مخمل؛ يعني راحتی ،عيش وعشرتِ کذايي نفس را دارد ونه هم با راحتِ مجازي قرین است؛‌ بورياي فقر که نشانه ای از مراحلِ سلوکِ عارفانه درسلکِ صوفیه است، بر خلافِ " فرشِ مخمل" با دشواري،‌ دُرشتي ؛ ولي غنا واستغنای واقعیِ سالك همراه است.

در مصرعِ دوم اين بيت، نياي معاني (بيدل) در پيوندِ مفهومي با مصرعِ نخست مي گويد: وقتي مژگان صف مي كشايد ؛ يعني ديده بيدار مي گردد،‌خواب هايي كه ناشي از غفلت وعيش وعشرت و زاده ی نفس اند، محو شده وانسان كه اینجا مي تواند اشاره به عارف سالك پنداشته شود،‌ از اين خوابِ بر رویِ فرشِ مخمل بيدار شده وبر بورياي فقر می نشیند.

"لطفي،‌امدادي ، مدارايي، نيازي،‌ خدمتي
اي زمعني غافل آدم شو باين مقدارها"

افزون بر كنايات، تشبيهات، اشارات ونمادهاي عرفاني كه در شعر بيدل به فراواني وجود دارد، توجه بر مفاهيم وارزش هاي انساني ورويكرد هاي اخلاقي نيز از ويژه گي هاي محتوايي در شعرِ نياي معاني (بيدل) است.
با استناد بر اين مسأله، در اين بيت بيدل مي گويد: آدمي باید لطف، امداد، مدارا، نياز وانجام خدمتي را در برابرِ همنوعانش همواره ازياد نبرد؛‌زيرا همين مقدار ها ( كه اشاره به همين ارزش هاي در بالا مطرح شده دارد) است كه مفهومِ واقعی آدم بودن وآدميّت (انسانيّت) را در وجود انسان شكل مي دهد.

لطف،‌امداد،‌مدارا، نياز وانجامِ خدمت در برابر آدم هاي ديگر است كه معناي آدميّتِ مارا بر مي تابد؛‌ در غير آن انسانی بدون داشتن اين همه ارزش ها واوصاف،‌ مفهوم آدميتش زير سؤال است.

"اي ز معني غافل آدم شو به اين مقدار ها" نيز جنبه ي تأكيدي وتوبيخي براي عملي سازي اين روش ها در وجودِ مان دارد.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس