صفحه نخست > دیدگاه > «چله» چیست؟

«چله» چیست؟

اسدالله پژمان
چهار شنبه 19 دسامبر 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

کسی که در افغانستان و بویژه در مناطق هزاره نشین زندگی کرده باشد با واژه ی چله به خوبی آشنایی دارد. این را باربار شنیده ایم که می گویند فلان طفل چله شده است، چله فلان مرده را گرفته است، چله زمستان فرا رسید و... . وقتی یک طفل بزرگ می شود و نمی تواند راه برود برخی زنان باور دارند که طفل چله شده است و خاک را از پیش چهل دروازه جمع می کند و پیش طفل دود می کند. درقدیم زنی که حامله نمی شده تعویذ نویسان تا چهیل روز آن را دعا خوانی می کرده که بنام «چله بری» یاد می شده است و اکنون نیز برخی زنان به چله بری عقیده دارند. وقتی یک شخص میمیرد تا چهیل روز فامیل آن به محافل خوشی شرکت نمی کند و پس از چهیل روز یک نذر می کند و پس از آن می تواند به محافل شرکت کند. چله در واقع همان واژه ی «چهیل» است که مردم آن را بنام چله یاد می کنند. پاسخ به اینکه چرا عدد چهیل نزد مردم اهمیت داشته دشوار خواهد بود. اما چله یا عدد چهیل نزد مردم عامه اهمیت خاص خود را دارد. در اینجا بحث مشخصاً در مورد چله زمستان است.

وقتی زمستان فرا می رسد مردم از چله حرف می زنند؛ شاید شنیده باشید که می گویند چله کلان و چله کوچک. این گونه حسابات در روستاها بیشتر رایج است. چله در واقع همان شب آخر پاییز و اول زمستان است که آن را شب یلدا نیز می گویند. شب یلدا درازترین شب سال است که طول شب نزدیک به 14 ساعت می رسد. درقدیم در میان آریایی ها از این شب تجلیل می شده اما اکنون در ایران این شب را جشن می گیرد ولی در افغانستان کم رنگ دیده می شود.

اما در میان جوامع هزاره همین شب (شب یلدا) بنام شب چله یاد می شود. واژۀ یلدا در میان هزاره های روستا نشین شاید بیگانه به نظر برسد اما «چله» را خوب می شناسند واز این شب به عنوان مادرشب ها استقبال می شود. این بحث از این جهت قابل اهمیت است که موقعیت جغرافیایی مردم هزاره بیشتر در کوهپایه ها و مناطق سرد سیر است و شب چله در واقع آغاز زمستان و برف ریزی محسوب می شود و در قدیم مردم آمادگی های لازم خویش را برای مبارزه با زمستان از همین شب می گرفته است. تجربه ها نشان داده که حسابات نجومی مردم روستا نشین تا حدی زیاد دقیق و حساب شده است. حسابات نجومی مثل چله و توغل چنان میان مردم روستایی هزاره ها عمومیت و اهمیت دارد که بخشی از فولکلور آن مردم را تشکیل می دهد. این بحث نیز از زاویه ی فولکلوریک آن بیشتر مطرح گردیده است.
چله در زمستان این گونه تقسیمات شده است: چهل روز اول زمستان را بنام چله بزرگ، بیست روز دوم زمستان را بنام چله کوچک یاد می کنند که مجموعا دوماه می شود؛ روز ختم چله کوچک را بنام «شصت و شکست» یاد می کنند. به اعتقاد مردم آغاز ماه حوت صفحه تازۀ در زمستان ورق می خورد تفت زمین بالا می زند و یخبندان ها از بین می رود. بعضی ها به این عقیده اند که در سالهای قدیم وضعیت جغرافیایی در زمستان طولانی و سرد بوده در واقع مردم زمستان را به دو چهل تقسیم کرده که مجموعا زمستان به هشتاد روز تقسیم شده بوده، یعنی از اول جدی الی بیست حوت. از آنجایی که بعد ها آب و هوا تغییر کرده، چله دوم به شکل شب و روز حساب می شود که بیست شب و بیست روز را حساب می کنند وآن را چله کوچک می گویند. اما چله کلان همان چهل شبانه روز تکمیل است. چله کوچک در ماه وسطی زمستان است از نظر مردم سردترین فصل سال است. به باور مردم عامه چله کوچک قهرزمستان است که به دلیل به پایان رسیدن عمر شان آخرین قدرت خود را به نمایش می گذارد و سپس شکست می خورد که همان «شصت و شکست» را نشان می دهد. شب های چله را در روستاها معمولا مردم در یک خانه گرم که بنام « تَوخانه» یا «تب خانه» یاد می شود دورهم جمع می شوند و به قصه خوانی و افسانه گویی می پردازند.
در خصوص چله قصه ی عامیانه ی وجود دارد که چله كوچك موقع آمدن به چله بزرگ می گوید : « توهیچ كاری نكردی؛ من كودكان را در گهواره، دست زنان را در كوزه آب و پای مردان را بر روی زمین منجمد خواهم كرد ، چله بزرگ هم به او می گوید عمرت كوتاه وپشت سرت بهار است».

ارتباط توغل با چله:

شب چله (یلدا) که فردایش اولین روز زمستان است، مصادف با پنج توغل می باشد. در حسابات نجومی مردم هزاره "توغل" همان تحول طبیعت است که باعث بارندگی و برف می شود. این یکی از حسابات مهم نجومی در میان مردم محسوب می شود. خصوصا ریش سفیدان به این حساب بیشتر اعتقاد دارند. در حساب نجومی هزارگی توغل یک در میان از هفت الی یک (به شکل معکوس) شمرده می شود یعنی تنها اعداد تاق شمار می شود که هفت توغل در اول قوس، پنج توغل اول جدی، سه توغل اول دلو(آغاز چله کوچک) و یک توغل در ماه حوت می باشد. مردم توغل را به معنای سرکش، بی رحم و تند میشناسند. واژه ی توغل به معنای قهر و دوری می باشد. مردم عامه باور مند اند که دو ستارۀ آسمان که یکی آنها بنام «میچید» یاد می شود از ستاره ی جفت خود (قمر) قهر می کند و دور می شود و این دوری باعث به وجود آمدن «توغل» می شود که در نتیجه برف و بارش را در پی دارد. توغل از پنج الی هفت روز را دربرمی گیرد که مشهور آن شش روز است و آن شش روز توغل را اینگونه حساب می کنند: توغل، بغل، جوره، قمر، میرنه (میرانَد) میگذره. این نام گزاری ها در مطابقت با حرکات همان ستارۀ «مچید» صورت گرفته است. در این شش روز توغل احتمال برف و بارش و باد و سردی زیاد است. در قدیم مردم در هفت روز توغل مسافرت نمی کرده و هرکس خانه نشستن را ترجیح می داده و حتا به باور مردم عامه سفر در توغل شگون بد داشته است.

یکی از قصه های فولکلوریک که میان مردم در مورد سردی توغل وجود دارد این گونه است: «می گویند که پیش از ماه یک توغل شغال با روباه به دوزدی رفتند و هردو یک کوزه روغن دُزدیدند و بعد تقسیم می کنند، شغال این تقسیمی خود را در ماه یک توغل نوش جان می کند. اما روباه که زیاد هوشیار بوده روغن را نگهداشته زمانی که پنج توغل فرا می رسد نصف آن روغن را می خورد و نصف دیگرش را برای ماه سه توغل نگه میدارد. زمانی که سه توغل فرا می رسد روباه در لانه اش پنهان می شود تا هفت روز از آن روغن استفاده می کند و همین باعث می شود که زمستان را به خوبی سپری کنند. اما شغال که تقسیمی خود را در یک توغل خورده بود زمستان از شدت سرما و برف میمیرد.» این قصه که ساخته و پرداخته ی خود مردم روستایی است، جنبه اندرز گونه نیز دارد که شاید پیام شان به مردم این بوده که باید مواد مهم غذایی شان را برای زمستان ذخیره کنند. همچنین دیده می شود که اکثر مردم روستا نشین، دهن کندوی آرد را در صبح چله باز می کنند و گوسفندهای «لاندی» شان را چند روز پیش از چله می کشند و از شروع الی ختم چله از آن استفاده می می کنند.این رواج تقریبا میان همه مناطق هزاره نشین عمومیت دارد.

اول حوت که پایان چله و «یک توغل» است، به عقیده ی مردم مرگ توغل فرا می رسد و آخرین نفس های شان را می کشد، که در یک توغل غالبا بارندگی با بادهای تند همراه است. از آنجاییکه مناطق هزاره نشین صعب العبور و برف ریز است، مردم آن مناطق پس از گذشت یک توغل نفس راحت می کشند و مطمئین می شوند که دیگر خود شان و حیوانات شان از سرما و گرسنگی نخواهند مرد.

پس از یک توغل دهاقین به دلیلی موجودیت برف های سنگین روی زمین های زراعتی شان، زمین های شان را خاک و خاکستر می پاشند تا زودتر برف ها آب شود. تلاش بر این است که در نوروز که اول سال جدید است زمین های زراعتی عاری از برف باشد تا هوای تازه بخورد.

در اخیراین هم یک دوبیتی که ازیک وبلاگ گرفته شده است و مصداق خوشی مردم از گذر توغل است:

رای بـولو کو بغـلومل شـی خــــوبه
ماه و میچید ده یک توغل شی خـوبه
ماه و میچید ده یک توغل چی باشــه
قد یار جان شیفت بغــل شــی خـوبـه

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • عدد40 و يا نشانه و سمبول آن دراسطوره شناسى دانش ستاره شناسى ودراديان بشربکاربرده شده است
    1- نوروز در بلخ چهل روز است
    2- چل و يا چهل دراديان بشرى از نماد امتحان مى باشد. و سنت و رسم و رواج هاى بشرى از دورانهاى گذشته دور تاحال هم در دوران زندگى يک انسان, تولد, ختمه صورى دراجتماع داخل شدن پاگشایی , عروسى و مرگ وحتى جشنها و روزهاى تاريخى مذهبى.
    3-درتمدن بابل گم شدن چل روزه خوشه پروين درپشت خورشيد با بارش و رعد و برق و بابه غرغرى همراه بود يعنى چله زمستان و گم شدن اش درچله تابستان باعث خشکى سوزان يعنى چله گرما بود. خوشه پروين را در سرزمينکه گهواره زبان پارسى است ثريا و يا صورت فلکى هفت خواهر هم گويند.
    4-زن زچه بعد از چل روز يعنى فرصت شش هفته اى پايوازى مى شد. فرصت ماهوار زن سهمى( زهر) نيست ولى شيره فرصت شش هفته اى پس از زايمان مکروبى و زهرى ايست که باعث مرگ ومير کودک مى شود.
    5-اشخاص مذهبى براى عبادت به چله خانه مى رفتند
    6-طوفان بزرگ با نام طوفان نوح وکشتى اش چهل روز دوام کرد
    7-پيامبر عيسويان چهل روزبعد از جشن رستاخيز به معراج رفت.
    8- جشن ‏اربعين چل روز پس از عاشورا برگذارمى شود
    9- در چلمين سالگرد تولداش پيامبر اسلام پيامبر شد
    درداستان
    10-علی‌بابا و چهل دزد داستان‌های هزار و یک شب ويا هزارافسان
    وبلاخره درشبهاى چله در تاوه خانه ها و يا در دوارور سندلى و يا کرسى شاهنامه خوانى و پنچ کتاب داستانهاى حيوانات هندى به نام پوزينه هاى کليه و دمنه که رودکى ومغولهاى بزرگ کابلستان وهند آنرا دوباره به فارسىچاپ کردند ويکى از کهن ترين ادبيات نه تنها براى کودکان مى باشد .( روآوردن به گذشته نوآورى و تولدى دوباره رابه بار مى آورد ونه به آوردن گذشته براى گفتاروکردارورفتار آنزمان دراين زمان) به پارسى نو به نظم درآورد ويا حافظ خوانى وفال حافظ در پته سندلى خوانده مى شد و شعرجنگى براه انداخته مى شد. دداستانهاى مردمان هندوکش ازجمله ازڀنجشير و به ويژه ازهزارستا ن ورد زبانها بود.
    تغيرنام افغانستان ارمان است
    تا که نام افغان است ملک درفغان است
    تا که افغانستان است نام اش بطلان است

  • az ma ke hama ash toghal ast

  • شب یلدایتان پیشاپیش فرخنده باد.امیدمندم پارسی زبانان جشن های دیرین خود همچون جشن مهرگان و جشن سده و شب یلدا و چهارشنبه سوری و جشن نوروز و جشن سیده بدر و ...را به نیکی و پرشور گرامی بدارند

  • شب یلدامبارک بادا , یلدا تولد خورشید است طولانی ترین شب سال سپری می شود و تاریکی که تا دیروز در روز های سرد و تاریک بر نور غلبه یافته بود , جای خود را به نور می دهد نور بر تاریکی پیروز می شود. یلدا اغاز «انقلاب رمستانی » است در برابر انقلاب تابستانی که از اول تیر اغاز می شود.
    همه شب های غم ابستن روز طرب است
    یوسف روز به چاه شب یلدا بیند...

  • درهمين شب جرمنها يعنى مردمان امروزى آلمان وهالند وکشورهاى شمالى اروپا- زبان‌های ژرمنی شمالی یا زبان‌های اسکاندیناویایی زبان‌هایی از شاخه هندواروپایی و یکی از شاخه‌های زبان‌های ژرمنی است- . این زبان‌ها عبارتند از: زبان دانمارکی، زبان سوئدی، زبان نروژی، زبان ایسلندی و زبان فاروئی.) جشن يول را مى گرفتند درشب روز اول ماه دهم يا دی يا جدی)( صورت فلڪى حيوانى بزکوهى)
    دسامبر هم ازده گرفته شده که نظربه اشتباه وتقلب ماه هاى براساس تقويم ميلادى ماه دوازده هم شده ولى ماه سبتامبر ماه هفت وماه اکتوبر ماه هشت وماه نوامبر ماه نهم معنى مى دهند. با پيدايش پيامبر عسيويان درهمين شب يلدا يعنى جشن يول سه صد سال کرسمس درهمين شب يعنى تولد نورجشن گرفته مى شد.
    تغيرنام افغانستان ارمان است
    تا که نام افغان است ملک درفغان است
    تا که افغانستان است نام اش بطلان است

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس