صفحه نخست > دیدگاه > کشتار هزاره ها در کویته تکرار تاریخ

کشتار هزاره ها در کویته تکرار تاریخ

عتیق الله مولوی زاده
شنبه 2 مارچ 2013

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

پروردگارا، ما را از اين شهرى كه مردمش ستم‏پيشه‏اند بيرون ببر، و از جانب خود براى ما سرپرستى قرار ده، و از نزد خويش ياورى براى ما تعيين فرما.قران کریم ، سوره نساءآیه 75

مغضوبین زمین بنام ،هزاره بازهم قربانی میشوند، این بار در کویته پاکستان ، بدست یک ارباب ، بنام ملک اسحاق، رهبرلشکر جنگوی برادرناتنی همان امیر عبدالرحمن خان که حدودا یکصد سال قبل از امروز این قو م بیگناه و بیدفاع را در سرزمین خودشان بی رحمانه وبی شرمانه قتل عام کرد ، واز جنایاتش کتاب ها رقم خورد و تاریخ انسانی اشک باران گردید ، و ملائکه خدا که قبل ازخلقت آدم، درمشوره با خدا گفته بودند : آد م را میا فرین که جنایت میکند، کشتا ر میکند و درروی این زمین خون بناحق میریزد ، قد برافراشتند و زیر زبانی بین هم میگفتند، که مگر ما نگفته بودیم که این مو جود بنام آدم را میافرین که در زریه اش مو جودی بنام طالب ، سمبول وحشت و جنایت، وجود دارد، که بر انسان و انسانیت رحم نمیکند وبمانند دشمنان موسی کلیم خون میریزند و زنان وطفلان وپیرمردان رابا کارد ذ بح میکنند !!
امروز برادر ناتنی همان عبدالرحمن در چهره ملک اسحاق خان جنایات دیگر ی را مرتکب شد وصدهاتن از مردم بیگناه وبیچاره هزاره رادرکویته پاکستان قتل عام کرد و لی از آن جنایات انجام شده تو سط عبدالرحمن خان تا ملک اسحاق خان جنگوی تفاوت های است که لازم است برآنها اشاره شورد .
اولا ازآن زمان تا کنون حدودا یکصد و چند سالی میگذرد . زمان عبدالرحمن خان بشریت د رچنین مو قعیتی قرار نداشت ، نبود امکانات خبری واطلاع رسانی موجب شدکه امیر ظالم فرمان قتل را صادر کند و لشکریان مزدورو خبیثش، زمین و زمان را از جنایت مملو نماید و آن جنایت هو لنا ک برای سالیان سال هم چنان مخفی بماند و بیشترین انسان ها در خارج ازمحدوده سرزمین افغانستان خبر دارنشوند ،
تفاوت دیگر زمان عبدالرحمن خان عدم رشد بالنده گی، وحاکمیت تفکر دگماتیزم مذهبی در جامعه بود ، گرچه خوشبختانه آن روز هم علما ی مذهبی و رهبران با اعتبار دینی اهل تسنن اعم از پشتون وتاجک با فرمان امیر دررابط با کشتا ر مردم هزاره موافق نبودند و سندی هم و جود ندارد که علمای سنی مذهب بطور کل پای چنان فرمانی را امضا کرده باشند ولی امیرجنایتکار از احساسات مذهبی مردم ناآگاه وبی خبر، کمال استفاده را نمود و دزدان وراه زنان و آدم کشان بی خدا وبی ایمان وبی مذهب کشور را برای کشتار و چپاول دارئی و تجاوز به حریم ناموس این قوم باناموس، تشویق و ترغیب نمود ، و قتی امیر و پادشاه مملکت، جنایتکاران را به انجام جنایت فرمان دهد معلو م است که چه فاجعه عظیمی دران سرزمین رخ میدهد ...
درزمان عبدالرحمن خان سازمان ملل باشاخه های متعدد کنونی، مانند حقوق بشر ودادگاه کیفری بین المللی تعقیب مجرمین وجود نداشت و دست جنایتکاران زمان چنان
باز بود که از کشتار انسانها کله منار هاساختند ، وسالیان سال بدان افتخار کردند وبه اصطلاح آب از آب تکان نخورد ، ولی اوضاع امروز بادیرو ز متفاوت است، تفاوت های امروزی بخصوص دربخش ارتباطات ، ماند تلویزون های ماهواره ئی، سایت های انترنتی ود سترسی به تلفن و از همه مهمتر رشد فکری و بینش عقلانی که بشریت امروز ، بدان دست یافته است ،وضعیت جهان را تغیرداده است .
امروز نسل های انسانی با بیداری وجدان و وتکامل فکری بجائی رسیده اند که عملکرد گذشته خودشان را به نقد میکشند و ازآنچه تو سط پدران ونیاکانشان انجام گرفته است احساس شرمساری میکنند و به جرئت آن را محکوم مینمایند .
امروز در همین سرزمینی که ما زندگی میکنیم عملکردهای غیر انسانی و خشونت باری که تو سط مردم سفید و حاکمان این سرزمین ،علیه مردمان بو می ( ابو ریجنی ها ) انجام شده،توسط فرزندان همین مردم محکوم میشود و این نسل جوان و آگاه از آنچه پدران شان در حق این مردم و باشندگان اصلی بومی ، انجام م داده اند، بصورت رسمی و با مهر وامضا پارلمان آسترالیا پوزش می طلبند .
امروز دولت انگلیس از آنچه در زمان امپراطوری خودش بر خلاف موازین حقوق انسانی عمل خلافی را مرتکب شده ، عذر خواهی میکند و مسئولیت می پذیرد و در مواردی حاضر به پرداخت غرامت نیز ،میشود .
ا مروز مسئله کشتار یهودیان بدست نازی های آلمان بصورت یک جنایت غیر قابل انکار در جامعه انسانی محکوم گردیده و حتی شک کننده این جنایت مورد تعقیب قرار میگرد ، امروزحتی برای زندگی ومحیط نگهداری حیوانات ،شرائط و قوانین خاصی تنظیم یافته که در صورت تخلف، سازمان ها ی مدافع حقوق حیوانات ، بصورت جدی وارد عمل میشوند.
در چنین اوضاع و احوالی ، نسل کشی قومی بنام هزاره در سرزمین و کشوری مسلمان باور نکردنی ومایه شرم و خجالت ما مسلمانان محسوب میشود ، انفجار بمب در مناطق مسکونی پر جمعیت که صدها انسان بیگناه را به خاک وخون میکشد مسئله ای نیست که بسادگی بتوان از کنارش گذشت .
چرا انسانها ی با ایمان باخدا با وجدان سکوت کرده اند واز کنار این جنایت بسادگی میگذرند ، در حالیکه اگر ازنزدیک با ایشان صحبت شود نه تنها با آنجه واقع شده راضی نیستد بلکه این جنایت هو لناک را محکوم میکنند ، ولی آیا اظهار تاسف وگفتن اینکه بدکاری شد در قبال چنین جنایت هولناک کافیست ،مگر قرآن خدا د راین مورد چه دستوری دارد واز ما مسلمانان چه میخواهد ؟، قرآن کریم به صراحت دستور میدهد : چرا شما در راه خدا [و در راه نجاتِ‏] مردان و زنان و كودكان مستضعف نمى‏جنگيد؟ همانان كه مى‏گويند: «پروردگارا، ما را از اين شهرى كه مردمش ستم‏پيشه‏اند بيرون ببر، و از جانب خود براى ما سرپرستى قرار ده، و از نزد خويش ياورى براى ما تعيين فرما.قران کریم ، سوره نساءآیه 75
فرمان قرآن در اینجابرای پیروان خودش، که ما هم مدعی آن هستیم ، دفاع از مظلومین و مستضعفین است ،که ما باید در کنار آنها قرار بگیریم از حریم آنان دفاع کنیم .
مگر این یاور وناصری که قرآن بدان اشاره میکند کیا میتواند باشند ؟ ما مسلمانان افغان هموطن و یا مرد مان اروپائی وپیروان کلیسا؟
اگر ما به عنوان مسلمان و پیرو این کتاب و به عنوان برادر و هموطن افغانستانی احساس مسئولیت میکردیم وهمان یکصد سال قبل کشتار این قوم بیگناه را توسط عبدالرحمن خان ،محکوم میکردیم ، و از آبرو و عزت وشرف این قوم در قبال تجاوز و جنایت عبدالرحمن دفاع میکردیم، یقینا جنایتکاران بعدی جرئت نمیکردند که با بهانه ای واهی وبی اساس فاجعه افشار و قتل عام چند هزار انسان هزاره را در پایتخت کابل به نمانیش بگذارند ودر ادامه آن لشکر جنگوی امروز چنین فاجعه را بار آورد .
افراطیون وپیروان دگماتیزم مذهبی با عملکرد خودشان ثابت ساختند که از انجام جنایت علیه انسانیت هیچ شرم وننگی هم ندارند و با کمال بی شرمی با وقاحت تام مسئولت کار شان را به عهده میگرند و لی آیا سکوت ما انسانها به عنوان هم وطن، به عنوان برادرو به عنوان مسلمان میتواند تو جیه پذیرباشد ؟ .
آیا روز آن فرانرسیده است که ما هم به مانند انسانها ی دیگر ،بمانندانسانهای متمدن و پیشتاز، از مظلومیت دردناک وتاریخی قوم هزاره عذرخواهی کنیم ؟ ماوقتی بتاریخ پر از درد ومصیبت بار این قوم نگاه میکنیم ،بخوبی متوجه میشویم که مصیبت وارده بر این قوم، بزرگتر از این است که در یک نبشته ویک مقاله بگنجد، مصیبت این قوم در فاجعه افشار و کشتار کویته خلاصه نمیشود ،مصیبت ودرد این ملت درد تو هین وتحقیر ونادیده انگاشتن جوهر انسانیت در وجود این قوم است .
اگر عبدالرحمن خان کشت ومال وثروت این قوم را به یغمابرد ، ما هم بدیده توهین وتحقیر به این مردم نگاه کردیم ، من زیاد بتاریخ برنمیگردم،بلکه مشاهدات خودم وجدانم را به عنوان یک انسان سرزنش میکند.
بخاطر دارم که چشمانم قامت خیمده پیرمردان هزاره را میدید ،که با بی جانی وناتوانی کراچی باررا ، در هوای سرد و برفی زمستان وکوچه های یخ بندان شهر کهنه کابل ،می کشیدند وبالغزندگی سرک بزانو میخوردند وبازهم باتصمیم و عزم متین ازجا بلند میشدند و کراچی را می کشیدند،درآن شرائط دشوار کشاندن کراچی کار آسانی نبود که پیرمردان ناتوان هزاره انجامش میدادند ، ولی بچه کوچه های غیرهزاره برآن قامت های خمیده مظلوم سنگ وکلوخ وکلوله های برفی پرتاب میکردند ، وباهم می خندیدند ،در حالیکه آن پیرمردان برا ی ما کار میکردند ، معمولا انتقال آرد و هیزم توسط کراجی این مردمان در شهر کابل انجام میگرفت .
شیرزنان هزاره هم بازند گی در هیزم خانه ها وگراج موترها در بد ترین شرائط ، تندور نان درست میکردند ودر تند ور آتشی برای ما مردم نان می پختند ، برای آن زنان محکوم وبیچاره زمستان و تا بستانی مطرح نبود ،و چه تعداد از زنان پاکیزه سرشت که د ر همان تندور خانه های نمناک وتاریک به مرض سل دچار شدند و دنیارا با مظلومیت تام پشت سر گذاشتند.
من اکنون همه رنج های آن قوم با همت را بیاد دارم و با تصور آن او ضاع نزد خودم خجل میشوم واحساس شرم ساری میکنم که بگویم انسان بودم و مسلمان بودم ، ولی پیرمردان قامت خمیده بلند همت، هزاره راهی دیگر برای زندگی کردن نداشتند.
آیا براستی خدای رحمان این قوم را ازهماان اول خلقت برای حمالی و بارکشی وتوهین وتحقیر خلق کرده بود ؟! که ما مردم بدون تشویش و بسادگی ازکنار مظلومیت ها و دردهای این مردم میگذشتیم ؟!
.. مظلومیت قوم هزاره نسبت یه سائر اقلیت ها ی ساکن افغانستان (ازبک ها ترکمن ها نورستانی ها ..) مضاعف بود زیرا هزاره ها علاوه بر جرم هزاره بودن جرم شیعه بودن را هم داشتند و چه درددناک تر، که این قوم در سرزمین تشیع و مرکز امامت شیعی ، جمهوری اسلامی ایران بازهم مورد تبعیض قرار گرفته ا ند و تو هین شده ا ند ، تو هینی بیشرتر از هموطنان سنی مذهب ، زیرا هموطنان غیر هزاره افغانی درایران شیعی بخاطرشباهت های شکل و صورت ظاهری، کمتر مورد تبعیض قرار میگرفتند و این دردی بود که این قوم را به ستوه می آ ورد وبه شک می انداخت ، که نکند، درروزقیامت و دادرسی، خدای رحمان هم تبعیض، روادارد و وبهشت هزاره هارا متفاوت از بهشت دیگر مسلمانان بنا سازد.
و لی وقتی فرزندان مستعد و باهمت این قوم، از فلتر ستم شاهی واستبداد جاکم برجامعه به شکلی عبور میکردند ،معلوم میشد که اگراین قوم مورد تبعیض و ستم قرارنمی گرفتند میتوانستند به عنوان بهترین شخصیت های علمی و فرهنگی درجامعه مصدر خدمات عالی باشند ، وثابت کنند که خدای رحمان آنان را به حمالی برف پاکی و کفاشی ونان وائی و لحاف دوزی و لباس شوئی ... نیا فریده است.
من غیر هزاره با آن هزاره مظلوم فرقی نداریم همه ازنسل ،آدمیم وبگفته قرآن از نفس واحد آفریده شده ایم. شخصیت های فرهنگی و علمی مانند کاتب هزاره و دکتوران به شهرت رسیده ونامدار جرا ح متخصص ،مانند داکتر جاغوری و داکتر لعلی وصمد حکمت و داکتر قطره غیره همه فرزندان قوم هزاره اند و وجود پر از خیر وبرکت این دکتوران ثابت ساخت که بر خلاف تفکر جاهلانه، خدای هزاره که همان خدای پشتون وتاجک ازبک و ترکمن است ، هزاره را به حمالی نیافریده است و این استبداد حاکم برجامعه بود که این نگاه را در بین غیر هزاره ها ایجادکرده بود.
من به عنوان یک انسان غیر هزاره از آنجه فکر میکردم و از آنجه دیدم از تک تک این قوم، از دخمه نشینان بامیان گرفته تا قرباینان بخاک رفته افشار و ماتم داران بخون خفته کویته پوزش می طلبم و اعتراف میکنم که ما باشند گان سرزمینی بنام ا فغانستان در حق این قوم شریف و قوم نجیب ستم کرد یم ظلم کردیم، جفا کردیم و از بابت کرده های خود مان پوزش می طلبم .
از همه رشنفکران و قلم بدستان متعهد میخواهم که با نقد گذشته دردناک این قوم، از همه کرده های غیر انسانی که در حق این مردم رواداشته شده اظهار برائت کنیم و یقین کنیم که فتنه افراطی گری مو جود، هدفش تنها قوم هزاره نیست ،بلکه بگفته قرآن این فتنه به منزله آتشیست که قوم خاصی را نمیسوزاند و باگذشت زمان دیگران هم از این آتش در امان نمی مانند و بادیگران هم تصفیه حساب خواهد شد ولی قربانیان اولی هزاره های مهاجر درکویته هستند که این چنین مورد هجوم و کشتار قرار گرفته اند.
کشتار بدست لشکرکورو سیاه دل و تاریک اندیشی بنام جنگوی که سراز عربستان سعودی بر می اورد و رهبران سلفی وهابی مذهب، سعودی، برای قدرت نمائی در برابر دیگران مردم بیچاره مستضعف هزاره را نشانی میگرند.
فقرو بیکاری بیش از حد موجود برجامعه پاکستان مو جب گردیده که افراد مزدورو بی ایمان و سود جو بسادگی بتوانند گروهک های تروریستی و ویرانگری مانند سپاه صحابه و لشکر طیبه و لشکر جنگوی و طالبان افغانی و طالبان پاکستانی را ایجا دکنند و بسادگی خون مسلمانان را برزمین ریزند، گروهک های که هیچ گونه ارتباطی با سنی مذهبان اصلی ندارند و علمای سنی مذهب پا کستان به شدت این جنایات را محکوم میکنند و این اقدامات غیر انسانی را توطئه طراحی شده دشمنان اسلام و انسانیت در جوامع اسلامی قلمداد مینمایند.
ولی آنچه آدمی را میدوار میکند بیداری نسل جوان بین همه اقوام و اقلیت های قومی بخصوص نسل جوان و بالنده قوم هزاره در افغانستان است که باهمت و پشت کار خود محاصره علمی ومحرومیت ازدانش وفرهنگ را شکسته اند و با موفقیت درین وادی به پیش میروند .
حاکمیت عقل وخرد بین انسانها مو جب خواهد شد که سرچشمه های جهل وتعصب بخشکد و اولاد آدم در روشنائی علم ودانش در صلح وصفا باهم زندگی کنند واینکار نزد خدای تبارک و تعالی دشوار ومشکل نیست .
والسلام .
عتیق الله مولوی زاده

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • جناب عتیق الله مولوی زاده سلام برشما!
    دربرابر حرف حرف که ازقلم تان بیرون جهیده است فقط همین را میخواهم بگویم که حرف حرف قلمت ازقلب برخاسته وبرقلب انسانهای حق اندیش تاثیر میکند؛ بنازم قلم حقنویس ات را.
    فقط همن را میگویم که دربرابرهر سه مقاله ات که دوی آنرا درسایت پندار خوانده ام وسوم اش را درکابل پرس فقط سرتعظیم را برسم عجز وتانوانی دربرابر آن خم میکنم.
    اینکه اولین آخندزاده سنی مذهب آنهم از دیار زیبای پنجشیر ؛ با این صراحت قلم برداشته اید وعملکردهای همولایتی ها وهم تباران وهم مذهبی هایتان را برای اولین بار محکوم کرده اید این ثبت تاریخ گردید وبدون شک که نام نیکی دربین حقنویسان جامعه کسب نمودید.
    این نوشته را باید آقایان >>>>>>> و>>>>>>و>>>>>>> ها می نوشتند که سالها ازنام جمعیت وشورای نظار ومسعود شهید نان خورده اند.
    واقعا زمانیکه جناب عالی بر نقد نمودن عملکردهای پدر مرحومی تان رحم نکرده اید وعملکردهای وی را در روشنایی عقل ودیانت سالم مورد شدید ترین نقد جامعه شناسانه قرار داده اید بدون شک که هیچ همولایتی دیگر نمیتواند ازتیغ بران نقد تان جان سالم بدر برد.
    من زمانی آن مقالهء گرانسگ تان را دربارهء مادر مرحومی تان وپدرمرحومی تان خواندم ؛ ازاعماق قلبم گریستم؛ ودرحق تان دعای خیرکردم که خدا را شکر که درعصر کنونی هستند انسانهای حقنویسی که حتی بر پدر خویش رحم نمیکنند؛ در اظهار وبیان حق وحقیقت هیچ مصلحتی را مراعات نمیکنند.
    ظهور اینچنین نویسنده ها بدون شک مایهء خیر ودلگرمی همه گان وهمچنان سبب رهنمایی نسل جوان میشود. باورکنید که بعد ازخواندن این سه مقاله ای که تاکنون ازقلم مبارک شما خوانده ام درهرجا که این عکس زیبا با این چهرهء متواضع تان را می بینم دستم بی مهابا بسوی عنوان مقاله میرود تا که آنرا نخوانده ام ازجایم برنمیخزم.
    قلمت رسا باد مولوی زاده عزیز ودوست داشتنی عمرت پربار باد. خداوند فرصتی را مساعد بسازد که دراسترالیان ویا افغانستان ازنزدیک باهم ملاقات کنیم
    با احترام
    پرویز بهمن

  • مولوی زاده گرامی درود به صداقت و شجاعت و انسانیت شما، ای کاش شمار انسان های چون شما، در جامعه اندک نبودی، تا شاید زخمهای ناسور که قرنهاست بر پیکر این سرزمین کاریده شده است، آسان تر مرهم گذاری میشد.

  • doniaie sepas az hezzat ,sharafat,haqiqat goie, shojahat wa jasarat shoma,dast wa qalame shoma az bosidan ast.

  • مو لو زاده عزیز درود و سلام به شما .
    از خداوند بزرگ به شما و هم نظران شما عزت و جلال را ارزو مندم .
    نفرین به این گماشتگان ملحید یعنی لشکر جنگوی این نفرین شده دنیا و اخیرت نعلت خدا به این لشکر شیاطین نعلت خدا به این لشکر متعصبین .

  • سر انجام فوران های خون های پاک بی گناهان؛ ندا های هنجار حق و عدالت را از گلوی غران و باشهامت آدمیت، در سرزمین زخم آلودم، با زیبایی الزامی اش، به ارمغان آورد.
    قبل از آنکه به انسان متقی، فرزانهء بی بدیل و متعهد کشور جناب عتیق الله مولوی زاده عرض احترام و ادب نمایم، لازم میدانم تا بهترین تبریک ها و مژده گانی یی خاصی در تبانی با ظهور و قوام اندیشه ی عادلانه و راستگو، تلالوء و درخشش وجدان های منزه، را در میان فرهیخته گان و نخبه گان ملت غیور و با شهامت بازپسینان کوروش و کاوه و رستم ، در رابطه با پشتیبانی و دفاع از حقوق هتک شده ی هزاره ها، این ستم کشیده ترین قشر این سرزمین، به پیشگاه ملت جفا دیده ام؛ پیشکش نمایم.
    جلوس با برکت و ملکوتی افراد عادل و حقنگری چون جناب مولوی زاده ی عزیز (که رحمت خداوندی بر ایشان و رهروان ایشان باد) در فضای پرآشوب و جولانگر سیاسی-اجتماعی کشور؛ نعمتیست اللهی. بنابر ساختار نامتجانس نژادی، کلتوری، مذهبی و سیاسی کشور، موجودیت همچو اشخاص واقع بین و حقجو؛ برای ساختن جامعه ی مدنی و پویا درین سرزمین (که خیلی آرمانیست)، الزامی است. این کشور به خاک و خون کشیده شده؛ زمانی میتواند از زیر بار جولان و جفا کمر راست کند که، نعره های بهوش آورنده ی از گلوی شیرمردانی از قماش مولوی زاده ی عزیز؛ در امر زدودن و محو کردن ظلم، بدبینی، بی عدالتی، جهل، جنون و اوصاف متعدد دیگر که جفا و ننگ آدمیت اند؛ در پشتیبانی و دفاع از حقوق یکدیگر شان، مهیبانه به غرش درآیند و خامه های روشنگر و پر توان شان، دور از هر گونه تعلقات نژادی، سیاسی و مذهبی در امر افشاگری دسیسه های خاینانه و ضد بشری، صمیمانه و صادقانه در فشانی نمایند.
    از بارگاه لایزال اللهی مخلصانه تمنا دارم تا بینش و عمل جناب مولوی زاده و همفکران شان همیشه در محور متعالی صراط المستقیم پایدار و کارا باقی بماند تا رهنمون شفاف و روشن برای سیه دلان متعصب، بدبین، و خودفروشان جاهل باشد.
    از بخت نیک دو اثر پر بها، روشنگر و استقامت ساز دیگری از جناب مولوی زاده را در سایت های آریایی و اصالت با علاقه مندی خاص به خوانش گرفتم.در نبشته های یاد شده، وسعت نظر ایشان در مسایل اجتماعی، ژرفای درک ایشان از حقایق سیاسی و بینش عارفانه ایشان از ارشادات دینی، بی بدیل است. خواننده گان گرامی را به بردن فیض از نبشته های عالمانه ی ایشان با استفاده از لینک های زیر تشویق مینمایم.
    شوکت شریف جاغوری
    http://www.esalat.org/images/L...
    http://www.ariaye.com/dari9/si...

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس