صفحه نخست > دیدگاه > آیا مجلس سنا خبط مجلس نمایندگان را جبران خواهد کرد؟

آیا مجلس سنا خبط مجلس نمایندگان را جبران خواهد کرد؟

محمد اکرام اندیشمند
سه شنبه 21 می 2013

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

انتخابات یکی از پایه اصلی و زیرین عدالت اجتماعی و دموکراسی در یک کشور است که مشارکت مردم را در قدرت سیاسی و مدیریت تمام عرصه های حیات جامعه منعکس میسازد. در فرایند انتخابات نه تنها مشارکت مردم در عرصه حیات سیاسی محقق می شود، بلکه روند و نهادهای نظارت مردم بر حاکمیت شکل می گیرد. اما نکته مهم در مشارکت مردم وشکل گیری نظارت آنها در این پروسه به میکانیزم دقیق و نظام صحیح و عادلانه انتخاباتی و نحوه ی اجرای انتخابات برمیگردد. برگزاری انتخابات در نظام نادرست و غیرعادلانه انتخاباتی فقط ریاکاری و تظاهری است که اربابان اقتدار از آن به عنوان ابزار تأمین منافع قدرت خویش بهره می گیرند.

نظام های سه گانه در انتخابات پارلمانی:

سه نوع نظام یا سیستم انتخاباتی در انتخابات پارلمانی معروف و متداول است:
1- نظام اکثریتی:
این سیستم یا نظام انتخاباتی در جهت انتخاب اعضای پارلمان بر مبنای اخذ اکثریت آرای ارائه شده برگزیده می شود. اکثریت شامل هر دو حالت اکثریت مطلق و اکثریت نسبی می باشد. برنده و پیروز انتخابات در این نظام اگر اکثریت مطلق آراء را بدست نیاورد با کسب اکثریت نسبی نیز برنده محسوب می شود. در نظام اکثریتی، سیستم رأی واحد و غیر قابل انتقال معیار و زیربنای این نظام است. در این نظام احزاب سیاسی سهم و نقشی ندارند. نظام انتخاباتی افغانستان در سال2004 برمبنای نظام اکثریتی تدوین و تصویب یافت. به ویژه این نظام و سیستم توسط رئیس جمهور کرزی در این سال علی رغم دیدگاه مخالف سازمان ملل متحد و شماری از نهاد های مدنی افغانستان مورد تأکید و تأیید قرار گرفت.
2- نظام تناسبی:
نظام و سیستم تناسبی در انتخابات برخلاف نظام اکثریتی رأی را قابل انتقال میسازد و بر مبنای این نظام، میان فیصدی آرای داده شده و کرسی های پارلمانی یک تناسب مستقیم و معقول ایجاد می شود. در این سیستم، احزاب سیاسی نقش و سهم اصلی را ایفا میکنند. در این نظام عمدتاً احزاب سیاسی کاندید می شوند و هر حزب سیاسی که بیشترین رأی را بدست آورد، صاحب بیشترین کرسی های پارلمانی می شود.
3- نظام مختلط:
سیستم مختلط انتخاباتی در واقع از تلفیق نظام و سیستم اکثریتی و تناسبی بوجود می آید. این سیستم بر مبنای شرایط اجتماعی و سیاسی کشورها مورد استفاده قرار می گیرد که در آن شرایط یکی از دوسیستم متذکره به تنهایی مطلوب و پاسخگو نباشد. نظام مختلط در واقع نکته تعادل میان دو سیستم متفاوت اکثریتی و تناسبی است که در ایجاد پارلمان مطلوب و در جهت توسعه سیاسی و تقویت احزاب سیاسی مؤثر تلقی می شود.

نظام انتخاباتی آینده در پارلمان افغانستان:
انتخابات پارلمانی افغانستان در هر دو دوره انتخابات پارلمانی پسا طالبان و در حکومت رئیس جمهور کرزی درسالهای 2005 و2010 بر مبنای نظام اکثریتی برگزار شد و پارلمان کشور بر همین اساس شکل گرفت. این در حالی بود که مجامع بین المللی و نهادهای جامعه مدنی افغانستان بویژه بسیاری از احزاب سیاسی پیوسته نظام انتخاباتی اکثریتی را مورد انتقاد قرار میدادند و آنرا مانع تقویت دموکراسی نوپای افغانستان و عامل منفی در توسعه سیاسی جامعه و رشد احزاب سیاسی می پنداشتند. اما رئیس جمهور کرزی و حکومت او بدون اعتنا و توجه به این انتقادها و مطالبات همچنان از نظام اکثریتی یا نظام رأی واحد غیر قابل انتقال حمایت کرد. نظام رأی واحد غیر قابل انتقال بار دیگر در طرح پیش نویس که برای اصلاح و تعدیل در قانون انتخابات از سوی حکومت کرزی(حمل1392) به مجلس نمایندگان ارائه شد، مورد تصویب هیئات حکومت قرار گرفت. اما مجلس نمایندگان برخلاف توقع و امید جوامع مدنی افغانستان و سازمانهای بین المللی به این دیدگاه حکومت در مورد تطبیق نظام و سیستم اکثریتی یا نظام رأی واحد غیرقابل انتقال صحه گذاشت.

مجلس نمایندگان افغانستان بروز دوم ثور 1392 قانون انتخابات را تصویب کرد که بر اساس آن نظام رأی واحد غیر قابل انتقال یا سیستم اکثریتی به عنوان نظام انتخاباتی مورد قبول قرار گرفت. این در حالی بود که کمیسیون امور تقنینی شورای ملی، نظام مختلط را در مسوده بازبینی و تعدیل قانون انتخابات پیشنهاد کرد. در این پیشنهاد پنجاه در صد کرسی های شورای ملی یا پارلمان برای ولایات از راه رقابت میان احزاب سیاسی اختصاص داده شد و پنجاه در صد باقی مانده به نامزدهای مستقل اختصاص یافت. اما مجلس نمایندگان در اجلاس دوم ثور این طرح را بصورت کامل نادیده گرفت و با اکثریت آراء به همان نظام رأی واحد غیرقابل انتقال رأی داد. چرا چنین شد و استدلال رئیس جمهور و نمایندگان طرفدار او بر سر نظام رأی واحد غیرقابل انتقال چیست؟

مؤلفه های حمایت از نظام رأی واحد غیر قابل انتقال یا نظام اکثریتی عبارت اند از:
1- سادگی و سهولت در تطبیق:
بسیاری از کسانیکه طرفدار نظام انتخاباتی اکثریتی با رأی واحد غیر قابل انتقال بدون سهم و نقش احزاب سیاسی استند، به سادگی و آسانی این سیستم در اجرای آن انگشت میگذارند. به زعم آنها این نظام به خصوص در جامعه بحران زده و پیچیده افغانستان هم متناسب و هم به سهولت قابل تطبیق است.

2- نبودِ احزاب سیاسی ملی و مقتدر:

نبود احزاب سیاسی مقتدر و ملی یکی دیگر از عواملی است که طرفداران نظام رأی واحد غیر قابل انتقال به آن انگشت میگذارند. به باور آنها در غیبت احزاب سیاسی فراگیر ملی استفاده از نظام تناسبی و حتا مختلط با سهم و نقش اصلی احزاب، پارلمان به میدان کشمکش و رقابت های مختلف مبدل می شود. این امر به تشدید و گسترش تفرقه و تشتت در ابعاد مختلف قومی، زبانی، مذهبی، سیاسی و غیره در داخل و بیرون پارلمان می انجامد.

3- جلوگیری از شکل گیری مافیای قدرت در نهاد پارلمان:

نظام اکثریتی با رأی واحد غیر قابل انتقال برخلاف نظام تناسبی راه را بروی شکل گیری مافیای قدرت در داخل قوای مقنینه که به آسانی به سایر نهاد های دولت می توانند نفوذ کنند، می بندد. در شرایطی که افغانستان به سختی در حال عبور از سی سال بی ثباتی و بحران جنگ است، نظام انتخاباتی با رأی واحد غیرقابل انتقال به استحکام ریشه ها و پایه های ثبات سیاسی می انجامد و پروسه ی قانونمندی و قانون گرایی را تقویت میکند. اما نظام تناسبی در انتخابات پارلمانی که زمینه را درجهت رشد مافیای قدرت از سوی زورمندان و جنگ سالاران فراهم مینماید، تقویت روند ثبات و قانونمندی را مختل میسازد.

آیا استدلال طرفداران نظام انتخابات براساس رأی واحد غیر قابل انتقال یا نظام اکثریتی حتا در شرایط بی ثباتی و عبور از بحران برای افغانستان مؤجه است؟ کدام نظام انتخاباتی راه را به ثبات و توسعه سیاسی و اجتماعی می گشاید و کدام نظام مانع ثبات و توسعه می شود؟

نظام اکثریتی، تناسبی و یا مختلط ؟:

1- برخلاف استدلال طرفداران نظام اکثریتی با رأی واحد غیر قابل انتقال، اینسیستم به پارلمان بمثابه یک نهاد انتخابی و بازتاب دهنده ی آراء و اراده ی مردم در قدرت سیاسی صدمه میرساند. ورود افراد فاقد صلاحیت های پارلمانی حتا افراد بی سواد و فاقد تعلیم و تحصیل به پارلمان در بستر چنین نظامی محقق می شود. پارلمان به عنوان نهاد قانونگذار ونظارت کننده تطبیق قانون در وجود افراد فاقد شایستگی و صلاحیت های پارلمانی بسیار ضعیف و ناکارآمد باقی میماند. ضعف و ناتوانی پارلمان زمینه را به فساد بیشتر در نهاد اجرایی دولت مساعد میکند و افغانستان که یکی از کشورهای آلوده به فساد مالی جهان است همچنان در قطار آلوده ترین کشورهای فاسد دنیا باقی خواهند ماند. در حالی که پارلمان شایسته و مؤثر به آسانی میتواند کشور را از لیست بالای فساد بیرون کند.

2- یکی دیگر از تبعات ناگوار نظام انتخاباتی با رأی واحد و غیر قابل انتقال در ضعف پارلمان، به آرای پایین نامزدان برنده برمیگردد. تجارب دو دور پیشین انتخابات پارلمانی افغانستان نشان داد که در این سیستم برخی از نمایندگان با رأی بسیار پایین وارد پارلمان شدند. در کابل پایتخت کشور با جمعیتِ بیش از چهار ملیون نفر برخی نمایندگان با کمتر از یک هزار رأی به عضویت پارلمان رسیدند. پارلمانی که اعضای آن با چند صد رأی به کرسی پارلمان تکیه کند، یک پارلمان ضعیف شمرده می شود.

3- استدلال طرفداران نظام رأی واحد غیر قابل انتقال در انتخابات پارلمانی بجای نظام تناسبی و مختلط با سهم و نقش احزاب سیاسی بنا بر عدم احزاب سیاسی فراگیر و ملی، نه تنها بسیار نامؤجه و نادرست است، بلکه در تعارض با توسعه سیاسی، رشد جامعه مدنی و تقویت پایه های دموکرسی قرار دارد. به ویژه مخالفت رئیس جمهور کرزی و حکومت وی با نظام تناسبی و مختلط انتخاباتی به بهانه نبودِ احزاب سیاسی مقتدر و ملی متعارض با وجایب و مکلفیت های ملی و قانونی است.

توسعه و تقویت جامعه مدنی به خصوص تقویت احزاب سیاسی به عنوان یکی از مظاهر اصلی جامعه مدنی در افغانستان از وجایب رئیس جمهور و حکومت وی شمرده میشود. تقویت احزاب سیاسی که از الزامات توسعه سیاسی ورشد دموکراسی است، جامعه را از جامعه قومی و قبیله ای بسوی جامعه شهروندی متحول می سازد. و تنها در شکل گیری جامعه شهروندی است که تفرقه و تعارضات قومی، مذهبی، زبانی و غیره جای خود را به وحدت ملی و عدالت اجتماعی میدهد.

4- نظام انتخاباتی تناسبی و مختلط با سهم و حضور احزاب سیاسی، برخلاف تصور و ادعای مخالفان این نظام، پارلمان را از تنش و تعارضات قومی، زبانی و مذهبی برکنار میماند. در واقع با نقش و حضور احزاب سیاسی است که یک پارلمان ضعیف جای خود را به پارلمان مقتدر و سالم میدهد. احزاب سیاسی در معرفی نامزدهای انتخاباتی خود با مسئولیت عمل میکنند و به ندرت میتوان گفت که یک حزب سیاسی فرد فاقد شایستگی های پارلمانی را نامزد حزب خود معرفی نماید؛ در حالی که در نظام رأی واحد غیر قابل انتقال این امر به کثرت اتفاق می افتد.

5- نظام تناسبی و مختلط در انتخابات به شکل گیری پارلمان مسئول و مقتدر
می انجامد. احزاب سیاسی که در این نظام نقش برجسته دارند، به همان حد میزان مسئولیت پذیری شان بالا خواهد بود. در حالی که در نظام اکثریتی اعضای پارلمان به عنوان یک فرد از چنین مسئولیت پذیری برخوردار نیستند. اعضای احزاب در پارلمان در نظارت و پاسخگویی مضاعف قرار می گیرند. حزب به عنوان یکی از مراجع ناظر و بازخاستگر از آنها در پهلوی مردم، دولت و نهادهای مدنی نقش بسیار مؤثری ایفا میکند. برعکس در نظام انتخاباتی اکثریتی بر مبنای رأی واحد و غیر قابل انتقال، نمایندگان پارلمان در برابر مردم حوزه های انتخاباتی خود مسئولیت پذیری کمتر نشان میدهند. مردم نیز نمیتوانند مانند احزاب سیاسی بر فعالیت و کارکرد آنها بر مبنای تعهداتی که به اخذ آرای مردم دست یافته اند، اِعمال نظارت کنند.

6- نظام اکثریتی در انتخابات با رأی واحد و غیر قابل انتقال از یکطرف زمینه را در جهت شکل گیری اپوزیسیون تأثیرگذار بر دولت و حکومت در داخل پارلمان نامساعد میکند و از جانب دیگر پارلمان را متفرق و حتا متعارض نگهمیدارد. در چنین حالتی میزان دخالت و نفوذ حکومت در پارلمان بالا میرود و پارلمان ابزار دست یک حکومتِ آلوده در فساد و زمام داران فاسد می شود.

نظام مختلط انتخاباتی:
با توجه به آنچی که در مورد زیانهای نظام رأی واحد و غیرقابل انتقال در انتخابات گفته شد، نظام مختلط انتخاباتی در شرایط بی ثباتی و بحران افغانستان راه میانه در جهت شکل گیری یک پارلمان مطلوبتر و مؤثر تر است. توسعه و ثبات سیاسی مستلزم تقویت احزاب سیاسی است و تقویت احزاب سیاسی ثبات سیاسی را تضمین و نهادینه میکند. اگر رئیس جمهور کرزی و تیم حاکمیت او با مشاوران ویژه اش در این حاکمیت نبودِ احزاب سیاسی مقتدر و ملی را بهانه ی تصویب نظام انتخاباتی تناسبی و حتا نظام مختلط تلقی می کنند، در گام نخست مسئولیت عدم شکل گیری چنین احزاب سیاسی را وی و حکومتش بدوش دارد. زیرا رشد و تقویت احزاب سیاسی و تحول آنها به احزاب مقتدر و فراگیر ملی بستگی به اراده و عملکرد رئیس جمهور وحکومت وی دارد. یکی از راه های مؤثر و معقول رشد و تقویت احزاب سیاسی نظام مختلط انتخاباتی است تا زمینه برای مشارکت احزاب سیاسی در قدرت بصورت منطقی و قانونی مساعد شود. احزاب سیاسی در پروسه مشارکت در قدرت می توانند توانایی و شایستگی خود را به عنوان حزب فراگیر و مقتدر ملی نشان دهند.

کسانیکه در افغانستان جانبدار توسعه ی سیاسی و اجتماعی استند و از تحول جامعه قومی و قبیله ای به جامعه شهروندی حمایت میکنند و در آرزوی ایجاد افغانستان با ثبات، پیشرفته و برخوردار از عدالت اجتماعی، وحدت ملی و دولت مقتدر ملی به سر میبرند، به این نکته توجه کنند که بدون تقویت احزاب سیاسی این آرزو محقق نمی شود. احزاب سیاسی مقتدر و فراگیر ملی در فرایند تقویت احزاب شکل می گیرد، نه در روند ضعف و انحطاط احزاب سیاسی.
مجلس سنا و نظام انتخاباتی:
تصویب نظام رأی واحد و غیر قابل انتقال درانتخابات از سوی مجلس نمایندگان در دوم ثور1392 یکی از نکات تاریک عملکرد این نهاد قانونگذاری افغانستان است. هیچ بهانه و استدلالی نمیتواند خبط سیاسی نمایندگان موافق به نظام انتخاباتی رأی واحد غیر قابل انتقال را در این اتاق پارلمان افغانستان توجیه کند. تصویب نظام رأی واحد غیر قابل انتقال در نظام انتخاباتی افغانستان از مجلس نمایندگان به عنوان یک نهاد دموکراتیک و ممثل اراده ی مردم، یک عمل غیر دموکراتیک است. زیرا این امر راه را به استحکام و گسترش روند دموکراتیک در تحولات سیاسی و اقتدار سیاسی کشور می بندد و سیاست را همچنان قومی، قیبله ای و مافیایی نگهمیدارد. آیا مجلس سنای افغانستان با تصویب و تأکید بر نظام مختلط انتخاباتی این خبط مجلس نمایندگان را جبران خواهد کرد؟

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • مضمون جناب اندیشمند فوق العاده جالب بود، ولی اینکه چرا آقای کرزی ازتوشیح قانون احزاب درچارچوب پارلمان طفره میرود آقای اندیشمند به آن پاسخ نداده اند.
    واقعیت مسأله این است که پشتونها هر زمامداری را که به فعالیت احزاب سیاسی مجال فعالیت بدهد وحد اقل مانند کشورشاهی اردن ، نخست وزیر ازبطن یک حزب سیاسی منتخب کابینه تشکیل بدهد، اورا حرامی میخوانند.
    جناب استاد روستار تره کی نظریه پرداز اقلیت واکثریت قومی، که خود استاد حقوق در دانشگاه کابل بوده به تعدد احزاب وشکل گیری احزاب سیاسی در افغانستان کاملا نظرمخالف دارد.
    این استاد فرانسه نشین، تشکیل احزاب را درجامعهء افغانستان زهرمقاتل میداند، جناب شان درمقاله ای که بمناسبت درگذشت صمد حامد یکی ازماموران بلند پایهء زمان شاهی درسایت دعوت نوشته اند ارشاد فرموده اند، یکی ازاشتباهات جبران ناپذیر ماموران سابقهء دوران سلطنت ظاهر شاه، کاپی برداری وتقلید کورکورانه ازنظامهای غربی بود که به تشکیل احزاب سیاسی خارج ازپارلمان اجازهء فعالیت داد ونقش شاه بحیث سبمول وحدت ملی ضعیف گردید وآن جنب وجوش (!) که قبل از انفاذ این قانون درجامعهء افغانی وجود داشت رخت بربست."
    جناب استاد روستار تره کی درنوشته های توصیه گونه اش حالا هم به جناب حامد کرزی وتیم کاری اش اکیدا توصیه میفرمایند تا ازبرسمیت شناختن احزاب سیاسی در چارچوب پارلمان جدا جلوگیری نمایند.
    زیرا به نظر ایشان: افغانستان کشور اقوام باهم برادر (!) است، وتمام اقوام باهم برادر کشور (!) درطول قرنها وسالها باهم به همین شکل قبیلوی زنده گی کرده اند، ودرآینده نیز همین ساختار کما کان ادامه میابد. اگر پای احزاب درمیان بیاید، رشتهء برادری واخوت اسلامی (!) ازهم می گسلد.
    جناب روستار تره کی، نظربه توصیهء مرده یاد عبدالرحمن خان بنیانگذار افغانستان معاصر، باورمند به غیر حزبی ساختن افغانستان می باشند. آن مرده یاد به بازماندگان واولاهایش توصیه کرده است که اگر میخواهید افغانستان را یک پارچه نگهدارید باید ازبروز دسته ها وگروه های سیاسی جدا اجتناب نمائید که خطر زوال حاکمیت تان درآن متصور می باشد.
    بناء جناب استاد روستار تره کی وهمچنان همفکرانش نظیر آقایان سیدخلیل الله هاشمیان، ولی احمد نوری وغیره مانند طلبه های کرام بحیث افغانهای اصیل و وطنپرست تشکیل احزاب سیاسی را سر آغاز فساد وبدبختی میدانند.
    این آقایون تنها به ارائهء این نسخهء شفابخش برای حلقات همفکرشان در ارگ ریاست جمهوری اکتفا نمیکنند، بلکه برای تشریح وتوضیح این تیوری، بزبانهای انگلیسی وفرانسوی، افکار عامه را درجوامع غربی نیز تحت تاثیر قرار داده اند. این آقایون، نزد غربیها چنین استدلال میکنند:
    جامعهء ما یک جامعهء ایلی وقبایلی است، وتنها یک قبیلهء زور وحاکم بحیث ساکنان بومی این کشورحق حاکمیت را درین سرزمین دارا می باشد، بروز احزاب سیاسی سبب تقویت وجان گرفتن اقلیتهای عقده مند قومی شده ، بلاخر باعث ازهم پاشیده گی وهمچنان دست درازی کشورهای چون روسیه وچین وایران وهند در امور داخلی افغانستان میگردد وافغانستان را ازکام شما به کام روسیه وایران وچین وهند فرو می برد. بناء اگر میخواهید افغانستان باثبات را دراختیار داشته باشید لطفا از خیر احزاب ونظام حزبی بگذرید. خود ساختارقبیله ایی افغانی دارای مظاهر دموکراسی است که ازآنجمله (لویه جرگهء عنعنوی) مظهر ارادهء ملت افغانستان درطول تاریخ بوده است که سابقهء آن به پنجهزار سال قبل برمیگردد.
    حال آیا با چنین طرز تفکر به دموکراسی سیاسی حزبی دست خواهیم یافت؟ فکر نکنم
    با احترام
    پرویز بهمن

  • Interesting analysis,
    Indeed, for as long as leadership in Afghanistan think and act tribally or Qawmey, it will surely be their individual tribal interests that will influence their actions.
    A leadership in the form of broad-based political parties is dearly required to lead this nation towards peace and prosperity. A party based on human values rather than tribal values seems to be the answer, because tribal values have always been competing against one another and who is to judge which tribe’s values outvalue others’.
    A political party based on human rights and interests will have a vision strong enough to look at current challenges just not as Tajik challenges or Hazara challenges or Pushtoon challenges but rather as challenges faced by a society of human beings. This party will have the courage to be blind towards individualism. This party also requires the ability to separate religion from the state. It allows the talent to grow and the intellect to lead. This party needs to be a dynamic political party capable of reforming itself as time allows it.
    Again, the human values,rights and interests need to be the foundation upon which this party builds its platform. Such a party will have success, one believes.
    The question is, who can lead this society to this. Who can turn this dream and wishful thinking into reality?
    Any thoughts?

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس