صفحه نخست > کابل پرس ورزشی > مقالات فوتبالي > کاستا: نسل ما کار خود را انجام داد

کاستا: نسل ما کار خود را انجام داد

روی کاستا (ستاره محبوب پرتغالی) در گفتگو با دوستدارانش
علی جواد دهقان
پنج شنبه 12 جون 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

روی مانوئل سزار کاستا ملقب به روی کاستا در سال 1972 میلادی به دنیا آمد. روی کاستا از همان سنین ابتدایی زندگی اش و در پنج سالگی به باشگاه بنفیکا راه یافت و توانست تا مدت مدیدی را در رده های پایه این باشگاه بازی کند. روی کاستا را به همراه تنی چند از ستارگان پرتغال دهه نود همچون لوئیس فیگو و ... جزو نسل طلایی پرتغال می نامند که علیرغم اینکه نتوانستند به افتخار بزرگ و در خور شانی دست یابند ولی انقلاب بزرگی را در فوتبال این کشور ایجاد کنند. گفته می شود که اوزه بیو اسطوره پرتغالی ها از همان دورانی که کاستای نوجوان در باشگاه بنفیکا تمرین می کرده است آینده ای درخشان را برای او متصور شده است. این بهترین شماره 10 تمام ادوار تاریخ فوتبال پرتغال با بنفیکای پرتغال شروع کرد و سپس مجبور شد تا به خارج از کشور برود و در دو باشگاه معتبر ایتالیایی یعنی فیورنتینا و آث میلان توپ بزند. روی کاستا علیرغم اینکه در طول دوران فوتبالی اش فوتبال زیبایی را از خود به نمایش می گذاشت ولی هیچ وقت این شانس را نداشت که عنوان فردی معتبری را در عرصه فوتبال جهان کسب کند. بازیکن اسبق تیم بنفیکا که اکنون دیگر مدیر ورزشی تیمش شده است در تاریخ 8 می 2008 در دیدار بنفیکا مقابل ویتوریا دسیتوبال و در مقابل هزاران هوادار بنفیکا در استادیو دا لوز رسماً از فوتبال خداحافظی کرد.

آنچه می خوانید متن مصاحبه این ستاره بزرگ فوتبال پرتغال و بالتبع فوتبال جهان است که در آن به سوالات کاربران سایت فیفا دات کام پاسخ داده است.

چرا شما تصمیم گرفتید که بازنشسته شوید آن هم با توانایی که داشتید می توانستید برای مدتی طولانی تر بازی کنید؟
اغلب بازیکنان می توانند تا مدتی طولانی این کار را ادامه دهند. در درجه نخست من نمی خواستم این ریسک را انجام دهم. من این کار وقتی که احساس کردم زمانش است متوقف کردم و من فکر می کنم که تصمیم درستی بود. من هنگامی به بنفیکا دوباره پیوستم که من هنوز در موقعیتی بودم که به تیم کمک کنم و این مسئله کاملا مورد تصدیق بود. من دوران فوتبالی ام را در جایی که شروع کرده بودم پایان دادم، در جلوی هوادارانم و این کار برای من مهمترین چیز بود.

چگونه شما خودتان را با این نقش جدید ـ مدیر ورزشی ـ وفق می دهید، با پوشیدن لباس رسمی و بستن کراوات در عوض لباس تمرینی؟
من بارها لباس رسمی پوشیده ام و قبلا کراوات هم زده ام، بنابراین لباسها جدید نیستند اگرچه مطالبات این نقش جدید جدید هستند. من از آنچه که انجام می دهم لذت می برم و من احساس می کنم که به اندازه کافی قادر هستم تا با این سطح انتظارات روبرو بشوم اما این فقط محدود به کار یک فرد نیست. این مربوط به کل یک تیم است که در کنار من کار خواهد کرد و به من کمک خواهد کرد تا آینده بنفیکا را شکل بدهم. واضح است که من هنوز هم در پروسه یادگیری هستم، اما من هنوز هم در داخل فوتبال هستم و در بنفیکا.

روی، آیا درباره کار در تیم ملی پرتغال فکر کرده ای؟ ما می توانیم این کار را با یک فرد با تعصب همچون شما انجام دهیم.
من می توانم از شور و علاقه ام استفاده کنم و کارهای زیادی را انجام دهم اما مربیگری تیم ملی یکی از آن کارها نیست. هر کسی می داند که من رابطه خاصی با تیم ملی داشتم. من بی نهایت به پوشیدن لباس تیم ملی پرتغال افتخار می کردم و قادر بوده ام تا برای سالهای زیادی در آن بازی کنم ولی من صادقانه بگویم که من خودم را بعنوان یک مربی نمی بینم. من عاشق بحث کردن درباره فوتبال، تاکتیکهایش، بازیکنها و هر چیزی که در حول و حوش آن رخ می دهد هستم ولی بعهده گرفتن نقش مربیگری هرگز از من خواسته نشده است. شما نباید با این وجود هرگز بگویید ولی مربی تیم ملی بودن در افق دید من نیست.

چه کسی الگوی دوران کودکی تان بود؟
میشل پلاتینی، بدون شک اینگونه بود. نوع بازی ای که او می کرد همراه با هوشمندی بود بعلاوه با پستی که او در میدان بازی می کرد و نحوه بازی کردنش. بگذارید ما دریبلهای گیج کننده و تصمیمات قاطعش را فراموش نکنیم. پلاتینی در موقعیتی بازی می کرد که من آرزوی بازی کردن در آن را داشتم. او یکی از بازیکنانی بود که همیشه الهام بخش من بودند. اینجا در پرتغال، کارلوس مانوئل کسی بود که یکی از الگوهای دوران کودکی ام بود و اکنون که به نام مستعار فردی که این سوال را کرده است نگاه می کنم (ریکلمه) من از این فرصت استفاده می کنم تا بگویم که خوان رومن ریکلمه، به نظر من، بهترین شماره 10 در کل دنیا در حال حاضر است.

شما برای چند باشگاه بازی کرده اید. کدام یک از آنها بیشتر در قلب شما جای دارد و در کجا شما تجربیات خاطره انگیزی را داشته اید؟
من فقط برای سه باشگاه در طول دوران فوتبالی ام بازی کرده ام و همه آنها تاثیر زیادی بر من داشته اند. خب البته، بنفیکا جاییی بود که من کارم را شروع کردم و بعنوان یک بازیکن رشد کردم. من هشت را در رده جوانان باشگاه گذراندم، یک مقدار عمده از دوران کودکی و نوجوانی ام در این باشگاه گشت. آنجا لحظات زیادی وجود داشت که من هرگز فراموش نخواهم کرد، هر کدام خوشحال کننده تر از دیگری. فیورنتینا جایی بود که در خارج ابتدا به آنجا رفتم. هفت سال باورنکندنی را در آنجا گذراندم و با احساس صمیمیت عمیقی که من با هواداران باشگاه داشتم، چیزی که من هرگز فراموش نخواهم کرد. من علاقه زیادی به شهر و باشگاه داشتم. نهایتا به میلان می رسیم، یک تیم فوق العاده قوی و خوب سازماندهی شده که من خیلی چیزهای جدید آموختم، جایی که من لیگ قهرمانان و قهرمانی ایتالیا را در آنجا بدست آوردم و جایی که با من طوری رفتار شد که انگار من همه دورانم را در آنجا بازی کرده ام. هواداران آنها از نظر احساسی بی نظیر هستند و آنها همیشه با رفتارهای خوبشان مرا مورد تاثیر قرار می دادند.

شما بعد از زدن آن پنالتی تعیین کننده مقابل تیم ملی برزیل در جام جهانی جوانان 1991 چه احساسی داشتید؟
باورنکردنی بود، یک فرصت قوی برای لذت بردن بود. بیش از 120 هزار تماشاگر در استادیوم بودند. مسئولیت زدن پنالتی به من افتاده بود. هنگامی که من رفتم تا توپ را آماده کنم من احساسات درهمی داشتم. از یک رو تشویق و نگرانی وجود داشت و از دیگر سو سنگینی مسئولیت تعیین کردن نتیجه بازی و بعقیده خودم من قادر بودم تا عنوان قهرمانی را برای پرتغال بدست بیاورم. عالی بود و غیر قابل فراموش شدنی. حتی امروزه نیز ستون فقراتم می لرزد وقتی که درباره هیاهو و شادی بعد از آن گل فکر می کنم.

درباره گلی که برای فیورنتینا در مقابل بنفیکا زدید چه احساسی داشتید، گلی که شما اخیرا درباره آن گفته اید که بدترین گل دوران فوتبالی تان بوده است، در جلوی انبوه تماشاگران در استادیو دا لوز؟
مشکل بود. از یک روی من باید برای لباسی که می پوشیدم احساس مسئولیت می کردم و قاعدتا من باید حرفه ای می بودم ولی از روی دیگر چیزهایی در بنفیکا بود و من تجربه هایی در آنجا داشتم آن هم در طول سالهای زیادی. داستان زندگی من به بنفیکا متصل شده است. در حقیقت، آن لحظه یکی از سخت ترین لحظاتی بود که من در طول دوران بازی کردن با آن روبرو شدم.

اگر شما قادر باشید که ساعت را به عقب برگردانید، آیا چیزی وجود دارد که بخواهید در طول دوران بازی کردنتان تغییر بدهید؟
صادقانه، من فکر نمی کنم که من چیز زیادی را تغییر دهم. من آنچه را که انجام داده ام در طول سالها لذت برده ام، در صحنه باشگاهی همیشه با من رفتار خوبی شده است، بنابراین من چه چیز بیشتری می توانم بخواهم؟ شاید، اگر من بتوانم گذشته را تغییر بدهم من بخواهم تا قهرمان اروپا در سال 2004 شویم.

شما فکر می کنید که چه چیزی در دوران فوتبالی تان وجود داشته است که سبب می شده تا شما عنوان بهترین بازیکن سال را کسب کنید؟
همیشه این کار که درباره خودتان قضاوت کنید خیلی مشکل است. من فصلهای عالی در فلورانس و میلان داشته ام ولی من هرگز به اندازه کافی شانس نداشته ام تا این جایزه را ببرم. علیرغم اهمیت این جایزه، به هر حال آنچه واقعا مهم است این است که هواداران باشگاه هایی که من برایشان بازی کرده ام می دانند که من همه کاری که می توانستم انجام دادم. من فوتبالم را بازی کردم و آنها همه می دانستند که چگونه از من تقدیر کنند. این بزرگترین افتخار من است.

بهترین مربی که داشته ای و بهترین مشوقت چه کسی بوده است؟
کارلوس کوئیرز کسی بود که آینده من را شکل داد، کسی بود که به من کمک کرد تا به سطوح بالایی در فوتبال برسم. اریکسون اولین مربی من در بنفیکا بود، کسی که به توانایی من ایمان داشت و مرا به ترکیب اصلی رساند. آنها دو مربی ای بودند که برای دلایل مختلف دوران فوتبال من را شکل دادند ولی من می توانم نامهای دیگری را نیز به این لیست اضافه کنم همچون اسکولاری، آنچلوتی، مالزانی. آنها همه به من چیزهای زیادی یاد دادند. من مربیان زیادی نداشته ام که ناامیدکننده بوده باشند. بر خلاف آن من چیزهای جدیدی از همه آنها آموخته ام.

کدام شکست در عرصه ملی برای شما ناراحت کننده تر بود؟ و کدام پیروزی بزرگترین پیروزی دوران ورزشی ات بود؟
بدون تردید یکی از مهمترین شکست های دردآور در دوران فوتبالم در مقابل یونان در فینال یورو 2004 و در پرتغال بود. با عنوان قهرمانی اروپا بهترین راه برای خداحافظی کردن از تیم ملی بود. متاسفانه و بر خلاف بازی خوبی که ما کردیم، تیم یونان بیشتر از ما شانس آورد. آنها یک گل زدند و بر روی بازی دفاعی متمرکز شدند. بدون شک، بزرگترین شکست در دوران فوتبالم بود.

نقاط ضعف دیگری هم بود همچون در طول بازی مقابل آلمان در سال 1997 در طول بازیهای مقدماتی برای جام جهانی 1998. پرتغال نیاز به برد داشت و ما برده بودیم، تا هنگامی که شماره پیراهن من برای تعویض نشان داده شد. تابلوی تعویض شماره من را نشان داد. بنابراین من آهسته به سمت خط کناری رفتم، سعی کردم تا یک مقداری زمان را بگیرم. قانون مشخصی وجود نداشت که بازیکن زمین را در طول زمان مشخصی ترک کند. آنها فقط گفته بودند که بازیکن باید از دستور تعویض اطاعت کند. مدت زمان تعویضم 22 ثانیه طول کشید ولی داور به من یک کارت قرمز نشان داد. پرتغال باید ده نفره بازی می کرد و در نهایت با تساوی تیم از رسیدن به جام جهانی باز ماند. داور واقعا با نشان دادن کارت قرمز به من وقت بیشتری را تلف کرد بیشتر از آن مدتی که من میدان را ترک می کردم. فراموش کردن آن خیلی مشکل بود. این تنها زمانی بود که در طول دوران فوتبالم اخراج شده ام. بزرگترین ناراحتی ام هم بود.

در مورد بزرگترین پیروزی که به دست آوردیم بدون تردید پیروزی بر برزیل در فینال جام جهانی جوانان در سال 1991 می باشد آن هم در جلوی بیش از 120 هزار نفر هوادار در استادیو دا لوز.

با کدام مهاجم شما بهتر در میدان کار می کردید؟ آیا گابریل باتیستوتا بود؟ درباره رابطه تان با او می توانید بیشتر صحبت کنید؟
کار با گابریل باتیستوتا روشن بود. ما ارتباط خاصی داشتیم که همیشه بنظر کاری می رسید. او همیشه در مقابل دروازه بود در حالیکه من عادت داشتم تا بهترین راه را برای رساندن توپ به او پیدا کنم. عمق شناختی که ما از هم داشتیم خیلی تعیین کننده بود. من برای او فضا را ایجاد می کردم و او توپ را در درون دروازه می گذاشت.

آیا این مسئله واقعیت دارد که یوهان کرایوف می خواسته است تا با شما برای تیم بارسلونا قرارداد امضا کند؟
درست است. در دورانی که در پرتغال به تابستان داغ 1993 معروف است، بنفیکا دچار بحران مالی شد و تعدادی از بازیکنان از باشگاه رفتند ولی من تصمیم گرفتم بمانم. بخاطر پول نبود که بمانم اگرچه من هنوز هم بخاطر دستمزدم بدهکار بودم. این مسئله خورخه بریتو رئیس بنفیکا را واداشت تا به من قول دهد که اگر من می خواهم به یک باشگاه خارجی بروم، من می توانم آن را انتخاب کنم. بارسلونا بلافاصله به سراغ من آمد و ما به یک توافق کامل برای پیوستن به آنها پیشاپیش فصل 1995 ـ 1994 رسیدیم. من حتی در لباس بارسا عکس گرفتم. در همین حال بنفیکا رئیسش را تغییر داد، با آمدن مانوئل داماسیو قرارداد هم بهم خورد.

چرا شما در جام جهانی 2006 در آلمان شرکت نکردید در حالیکه همه می دانند که شما به خوبی قادر به بازی کردن در آن سطح بودید؟ آیا شما فکر می کنید که فیگو کار درستی کرد که در آنجا حضور یافت؟
ما به زمان اعلام بازنشستگی از تیم ملی بر می گردیم. من احساس می کنم که این زمان در پایان یورو 2004 بود و من فکر کردم که این زمان درستی بود. با این وجود تصمیمات شخصی هستند. لوئیس هنوز هم بازی می کند، او به آلمان رفت و خوب بازی کرد. بنابراین بله، او تصمیم درستی گرفت که در آنجا حضور یافت.

آیا شما فکر می کنید که نسل بازیکنان هم دوره ای شما می توانست به افتخارات بزرگتری برسد، به مانند قهرمانی جهان یا اروپا و اگر این چنین است چرا نتوانستید این کار را انجام دهید؟
من نظر متفاوتی در این باره دارم. من عقیده دارم که نسل ما کارهای بینظیری انجام داد. ما یک سطح جدیدی را در فوتبال پرتغال آغاز کردیم که سبب شد تیم ملی در چند فینال حضور داشته باشد. این مسئله تا پیش از آن روی نداده بود. من فکر می کنم دومی و سومی در اروپا (2000 و 2004) و مقام چهارمی در جام جهانی آلمان دستاوردهای خوبی هستند.

اگر شما یک تیم را با بهترین بازیکنان در اختیار داشتید، کدام 11 بازیکن برتر را انتخاب می کردید؟
اگر من باید این کار را انجام دهم من لازم است سه تیم انتخاب کنم. اما من نمی خواهم این کار را انجام دهم. من ترجیح می دهم تا امتحانش نکنم. بخاطر اینکه من فکر می کنم نوع تجربیات بازیکنان و سطوحی که آنها بازی می کنند نمی تواند به آسانی مقایسه شود. فوتبال امروزه از ده یا پانزده سال پیش مشکلتر شده است، چه برسد 30 یا 40 سال پیش را.

نظر شما درباره تیم ملی حال حاضر پرتغال چیست، و آیا فکر می کنید که آنها قادر به بردن یک عنوان بزرگ هستند؟
تیم ملی پرتغال دارای افرادی است که بسیاری از آنها برای تیم های معتبر اروپایی بازی می کنند و یک عضو مهمی هم در تیم حضور دارد که احتمالا بهترین بازیکن سال نیز خواهد شد. بنابراین، دلایلی وجود دارد تا درباره حضور آن در یورو خوشبین باشیم. با سخت کار کردن و فداکاری و تواضع ما می توانیم یک راه طولانی را برویم.

آیا شما فکر می کنید که کریستیانو رونالدو بتواند بهترین بازیکن پرتغال در تمام ادوار بشود؟
پاسخ دادن به این سوال همیشه مشکل است، به دلایلی من ابتدایی تر به آن اشاره می کنم. رونالدو در حال حاضر بهترین بازیکن جهان است ولی در قیال با بازیکنان از گذشته همیشه کاری مشکلی است. شما نمی توانید مسایلی را که خیلی متفاوت هستند با هم مقایسه کنید و فوتبال در طول زمان زیادی در نوع سرعت، سیستمهای تاکتیکی و غیره دچار تغییر شده است. به هر جهت، رونالدو قطعا یکی از بهترین بازیکنان پرتغال در همه زمانها خواهد بود.

به نظر شما کدام تیم شانس قهرمانی در یورو 2008 را دارد؟
من از پرتغال حمایت می کنم، برای اینکه می دانم که آنها با رقابت سختی روبرو خواهند شد. ما نمی توانیم تیمهایی همچون ایتالیا، آلمان و فرانسه را نیز کنار بگذاریم.

پل ارتباطی بخش ورزشی کابل پرس? با خوانندگانش:

sport kabulpress.org

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس