دو مذهب ـ 7

mkkazemi@yahoo.com (محمدکاظم کاظمی)
جمعه 28 مارچ 2014

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

نقش سیاست

این بحث بسیار گسترده است. تحلیل و توصیف جامع نقشی که سیاست در مناسبات میان اهالی دو مذهب داشته است، از من برنمی‌آید. به هر حال این روشن است که بسیاری از اختلاف‌های مذهبی ما یا به دست اهل سیاست ایجاد شده، یا به دست آنان تشدید شده است. ستم‌های حکومت‌های اموی و عباسی و حکومت‌های اقماری آنان مثل غزنویان بر شیعیان غیر قابل انکار است. درگیری‌های حکومت‌های صفوی و عثمانی و آنچه در این میان بر سر جهان اسلام آمد، باز حدیثی مفصل دارد. شاید گروهی بر‌ آن باشند که حکومت صفوی از جهت تثبیت مذهب تشیع و ایجاد یک دولت شیعی مقتدر، به تشیع خدمت کرد. ولی در مجموع باید پذیرفت که جدال این دو حکومت که هر یک قطب و کانون اصلی یک مذهب به حساب می‌آمدند، در مجموع اسلام را تضعیف کرد. در نهایت امپراتوری عثمانی پاره پاره شد و ایران در جنگ‌های داخلی پس از صفویه و استبداد دوره‌ی قاجاری دچار آمد و سال‌ها از قافله‌ی تمدن باز ماند.

بهره‌برداری استعمارگران، به ویژه انگلیسان از درگیری‌های مذهبی مسلمانان خود یک بحث بسیار گسترده است و این ماجرا تا کنون هم ادامه دارد، به گونه‌ای که در پشت سر بیشتر جریان‌های افراطی هر دو سوی، دست انگلیس و دیگر قدرت‌های جهانی را می‌شود دید. متأسفانه افراطیان مذهبی هیچ نمی‌دانند که بزرگ‌ترین بهره از این اختلاف‌ها را دشمنان اسلام می‌گیرند، چنان که تا کنون هم گرفته‌اند.

اما در خود جهان اسلام هم سیاست در این جدال‌ها بی‌اثر نیست. امروزه عربستان سعودی با آن گرایش افراطی، بسیار مایل است که نقش مرکزیت اهل سنت دنیا را بیابد، درست در مقابل ایران که در میان اهل تشیع دنیا چنین موقعیتی یافته است. شیعیان کشورهای دیگر، گاهی جور این مجادلات را می‌کشند که این خودش جای بحث و تحلیل دارد.

البته اگر منصفانه بنگریم، باید بپذیریم که نقش عربستان و قدرت‌های اقماری آن غالباً تهاجمی بوده است، یعنی یک عزم جدی برای تضعیف جامعه‌ی شیعی در سراسر دنیا. ولی موضع ایران تدافعی است و نسبتاً ملایم، به گونه‌ای که بیشتر خود را حامی شیعیان می‌داند و نه مهاجم بر اهل سنت. ولی باید پذیرفت که همین حمایت‌ها گاهی نسنجیده بوده و به زیان شیعیان تمام شده است.

در همین مسیر، این را هم باید پذیرفت که در ایران، به نسبت عربستان و بعضی کشورهای دیگر، تلاش عمده حکومت، حفظ آرامش و مناسبات سالم میان اهالی دو مذهب بوده است. به همین دلیل است که شیعیان افراطی از جمهوری اسلامی ایران هم دل خوشی ندارند، چون گویا در این کشور دست خود را برای تهاجم‌های رسانه‌ای و تبلیغی بر اهل سنت بسته می‌بینند. بی‌سبب نیست که شبکه‌های تلویزیونی آنان مرتباً به جمهوری اسلامی و سران آن دشنام می‌دهند و از این که جمهوری اسلامی دشنام دادن به بزرگان مذاهب دیگر، قمه زدن و دیگر رفتارهای تحریک‌آمیز را ممنوع کرده است، سخت ناراضی هستند.

اما حال که بحث ایران پیش آمد، بد نیست اضافه کنم که به نظر من آنچه در ایران می‌گذرد، از یک منظر دیگر قابل تأمل است، و آن سیاست فرهنگی و مذهبی کشور است. در این سال‌ها فعالیت‌های فرهنگی و مذهبی کشور، توازن خوبی نداشته است. من جوانب این عدم توازن را تا جایی که خودم درک می‌کنم ذکر می‌کنم.

1. کمرنگ شدن شخصیت حضرت پیامبر در برابر دیگر بزرگان دین. شما کافی است که تبلیغات مذهبی رسانه‌ها و مجامع دینی و تبلیغی برای حضرت عباس و حضرت پیامبر را با هم مقایسه کنید.

2. تشدید شخصیت‌گرایی و در مقابل کمرنگ شدن تعالیم دینی. یعنی مردم بیشتر به تجلیل شخصیت‌های دینی توجه کنند، تا عمل کردن به تعالیم دینی. چنین است که بسیاری کسان «حبّ علی» داشتن را برای شیعه و یا مسلمان بودن خود کافی و مایه نجات در آخرت می‌دانند، در حالی که انتظار واقعی از یک شیعه، علی‌وار رفتار کردن است، نه تنها دوست داشتن علی.

3. کمرنگ شدن نقش عالمان و متفکران دین و در مقابل پررنگ شدن گروه‌های تبلیغی مثل مداحان و ذاکران اهل بیت.

4. کمرنگ شدن قرآن و پررنگ‌شدن روایات، حتی اگر روایات معتبری نباشد.

5. کمرنگ شدن نقش عقل و پررنگ‌ شدن نقش نقل در فهم درست دین. در همین مسیر است که اخباری‌گری تا حدودی و در میان بعضی از اقشار مذهبی تشدید شده است.

همین‌جا بگویم که من مخالف تجلیل‌ها و مراسم و برنامه‌های تبلیغی مذهبی نیستم، ولی تصور می‌کنم که گرایش عمومی در این سال‌ها در ایران، به سمت شعائر، مناسبت‌ها، تجلیل‌ها و برنامه‌های ظاهری و عام‌پسند، بیشتر از حد لازم بوده و به همین میزان به تعالی اخلاقی جامعه که هدف اصلی دین است، کمتر توجه شده است. البته این را هم بگویم که این قضاوت من، نسبی و محدود به اطلاعات و چشمدیدهای خودم است.

مجموعه این عوامل باعث شده است که رفتارهای عام‌پسندانه‌ی دینی بیشتر رواج یابد و افراطیان که معمولاً در میان عوام قدرت نفوذ بیشتری دارند، از این موقعیت استفاده کنند، هرچند جمهوری اسلامی خودش این تمایل را نداشته باشد.

من سال‌هاست که از جامعه‌ی افغانستان دور هستم و نمی‌توانم قضاوت دقیقی بکنم، ولی به نظر می‌رسد که همین نوع گرایش در سال‌های اخیر، کمابیش در کشور ما هم دیده می‌شود و می‌بینیم که بعضی تنش‌های مذهبی را ایجاد کرده است. این در حالی است که در کشور ما جدال‌های مذهبی بسیار اندک بوده و اگر جدالی هم بوده، بیشتر قومی و زبانی بوده است.


آنلاین : http://mkkazemi.persianblog.ir/post/822

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • كاظم جان نوشتيد (ستم‌های حکومت‌های اموی و عباسی و حکومت‌های اقماری آنان مثل غزنویان بر شیعیان غیر قابل انکار است) از حق گذشتي اينرا بايد در مورد ظلميكه حكومت صفوي طرفدار اشاعه شرك و دروغ دربين امت اسلامي انزمان بود و حالا هم ادامه دارد، مينوشتي نه در مورد حكومت هاي اموي و...
    نوشتيد(کمرنگ شدن شخصیت حضرت پیامبر در برابر به فكر دين نشناس تان بزرگان دین) خوب من شيعه صفوي كه عقلم را كنار گذاشته ام حق دارم چنين باشم زيرا در روايات به دروغ داريم اينكه گويا در روز حشر پيامبر بيرون از حريم جنت گير كرده به فاطمه دخترش كه پيشتر از او داخل جنت شده محتاج بوده و ميگويد كه برويد به فاطمه بگوييد كه من اينجا گير كردم تو انجا داخل جنت جاي خوش كردي؟ بيا و به داد من برس.
    نوشتيد(تشدید شخصیت‌گرایی و در مقابل کمرنگ شدن تعالیم دینی. یعنی مردم بیشتر به تجلیل شخصیت‌های دینی توجه کنند، تا عمل کردن به تعالیم دینی) بازهم به دروغ روايت داريم اينكه يك قطره اشك براي امام حسين بريزيم، جنتي هستيم، با چنين باور غلط ديگر منطقي براي اجراي عبادات و تعاليم در نزدم باقي مي ماند؟
    نوشتيد ( کمرنگ شدن نقش عالمان و متفکران دین و در مقابل پررنگ شدن گروه‌های تبلیغی مثل مداحان و ذاکران اهل بیت) با اين روايات كه هر كدام به دليل ساختگي بودن يا موضوعي بودن در تضاد با همديگر قرار ميگيرند، چگونه ميتوانيد ادعاي داشتن متفكران دين را نماييد؟ و بعد از ان مدعي داشتن رنگ بر كار انها باشيد؟
    نوشتيد ( کمرنگ شدن قرآن و پررنگ‌ شدن روایات، حتی اگر روایات معتبری نباشد) خوب وقتي بيشتر از ٢٠ بار به دروغ از جمله از امام جعفر صادق روايت داشته باشم اينكه يك آيه از قران فعلي در قران فاطمه نيست، چگونه ميتوانم روايات نا معتبر را به قران ترجيع ندهم؟
    كاظم جان اميد است بار بعدي كه مقاله مينوشتي اسلام اورده و ديگر از دشمني با انسان مسلمان دست برداشته فريب ندهي در غير ان خسر دنيا و آخرت شده، روز حشر روز بدي براي شما خواهد بود. اميد مسلمان واقعي شوي.
    با احترام
    انسان عقلگراي هزاره

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس