صفحه نخست > کابل پرس ورزشی > مقالات فوتبالي > پدرخوانده: مارادونا، فقط یکی!

پدرخوانده: مارادونا، فقط یکی!

گفتگوی فیفا دات کام با روبرتو نستور سنسینی
علی جواد دهقان
يكشنبه 7 سپتامبر 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

روبرتو نستور سنسینی از آن دسته آدمهای فوتبالی است که جذابیت منحصر به خودشان را دارند. روبرتو که اکنون در سن 41 سالگی وظیفه مربیگری تیم استودیانتس در لیگ آرژانتین را از هم تیمی سابقش دیه گو سیمونه گرفته است با تیم نیوول اولد بویز آرژانتین در نیمه دوم دهه 80 برای خود نامی دست و پا کرد و در اوایل دهه 90 میلادی راهی لیگ ایتالیا شد. سنسینی تا اواسط دهه اول قرن بیست و یکم میلادی از فوتبال ایتالیا جدا نشد و فوتبالش را هم در همین کشور به پایان رساند. تیمهای اودینزه، پارما و لازیو از حضور او منفعت خودشان را برده اند. سنسینی جوان حضوری متوازن در دوران فوتبالی اش داشت و مزد همین توازن خود را در قهرمانی لازیو در فصل 1999ـ2000 لالیگا با کسب اسکودتو دریافت کرد. سنسینی تا سن 39 سالگی در لیگ معتبری همچون کالچیو رقابت کرد و چهره موجهی از خود به یادگار گذاشت. سن بالا و تلاش خستگی ناپذیر او در این اواخر سبب شده بود که ژورنالیست های ایتالیایی او را «پدرخوانده» بنامند!

سنسینی در تیم ملی آرژانتین در حدود نزدیک به یک دهه حضور مستمر داشته است و دهه 90 میلادی، دفاع آبی و سفید پوشان آرژانتین را در قبضه خود داشت. اکنون مدتهاست که از حضور مدافعان صاحب کلاسی همچون او در فوتبال دنیا خبری نیست، بی گمان شاید اغراق نباشد اگر بگوییم که او نیز جزو طلایی های دنیای مدافعین بود.

سنسینی که روزگاری در کنار دیه گو مارادونا در تیم ملی کشورش توپ می زده است در آنجایی که مسی با مارادونا مقایسه می شود ناگزیر از این است که احساسش را در قبال مارادونا بیان کند و آن اینکه: مارادونا فقط یکی است!

روبرتو، از مربیان در آرژانتین انتظار می رود که بطور دایم موفقیت شان را استمرار دهند. شما چگونه با این مسئله کنار می آیید؟
من به آن عادت دارم. فصل گذشته برای ما نسبتاً خوب بود. ما سوم شدیم و این اعتبار زیادی داشت. ولی نه تنها در اینجا که در هر جا مربیان باید از سقوط به موفقیت حرکت کنند. نگاه کنید به انگلستان به صورت مثال، جایی که خیلی چیزها متفاوت فرض می شود. مربی سابق چلسی (آورام گرانت) تا به انتهای فصل برای قهرمانی در لیگ جنگید و همچنین تیمش را به فینال لیگ قهرمانان برد ولی او نیز اخراج شد. در ایتالیا، اینتر با مانچینی قهرمان شد ولی او نیز رفت. ولی اینجا تردید نداشته باشد که شما فقط چند هفته وقت دارید تا پیروز شوید و خودتان را ثابت کنید. برخی اوقات البته کارها درست پیش نمی رود ولی با این وجود من فکر می کنم که مربیان و بازیکنان آرژانتینی می توانند خودشان را با هر چیزی تطبیق دهند.

بزرگترین تفاوت بین یک بازیکن بودن و یک مربی بودن چیست؟
بعنوان مربی، به محض اینکه یک بازی تمام می شود شما باید برای بازی بعدی نقشه داشته باشی، چک کنی که پسرانت چگونه هستند، ببینی چه کسی می تواند بازی کند. شما باید تیم را در بهترین جهت پیش ببری و تلاش کنی و راه حل ها را پیدا کنی. ولی هنگامی که شما یک بازیکن هستی شما فقط تمایل داری به خودت بیشتر فکر کنی.

شما زیرنظر مربیان بزرگ آرژانتینی کار کرده اید از جمله مارچلو بیلسا، کارلوس بیلاردو و دانیله پاسارلا. کدام یک از آنها بیشترین تأثیر را بر روی شما داشته است؟
سخت است این را بگویم برای اینکه من از هر کدام انها چیزی آموخته ام، از بیلسا و بیلاردو که تاثیر زیادی بر من گذاشتند. کارلوس (بیلاردو) به من می گفت چگونه در هر موقعیتی در دفاع بازی کنم، و این برای من در ایتالیا خیلی به کمکم آمد. خب البته بستگی دارد که شما چگونه این چیزها را بر روی تخته بنویسید و آنها برود در ذهن بازیکنانتان، که البته کار سختی است ولی من برای همه مربیانی که داشتم ارزش قائلم حتی برخی از آنها که کمتر شناخته شده هستند.

برگردیم به گذشته، شما در سه جام جهانی حضور داشته اید. چه خاطره ای از جام جهانی 1990 ایتالیا دارید؟
ما مشکلات زیادی در آن بازیها داشتیم، از جمله مصدومیت دیه گو مارادونا، که قوزک پایش وضعیت خوبی نداشت و خورخه بوروچا نیز مصدوم بود. این قدرت ما بود که ما به فینال رسیدیم. و اگر چه ما به مانند آرژانتین 1986 بازی نکردیم ولی ما به اندازه تیم 1994 هم نبودیم. شما باید بخاطر بیاورید که ما در راهمان به سوی فینال برزیل را حذف کردیم و همچنین ایتالیای میزبان را. رفتن به فینال و دادن پنالتی در شش دقیقه باقیمانده از بازی واقعا سخت بود.

آیا آن خطای منجر به پنالتی که بر روی فولر انجام دادی آیا بر روی مابقی زندگی (فوتبالی ات) تاثیر گذاشته است؟
خیر. برای مدت طولانی تاثیر گذاشت ولی من سعی کردم تا از آن بگذرم. من هنوز عقیده دارم که آن پنالتی نبود، در حالی که داور در آن روز، ادگاردو کودسال، معتقد به آن بود. حقیقت این است که ارزش بحث کردن ندارد. آنها سعی کردند تا من را در برنامه های رادیویی با او روبرو کنند ولی من مفهومی در این کار نمی دیدم برای اینکه هر کسی نظر خودش را دارد. ما لازم است هر چه درباره آن بوده است فراموش کنیم و به کارمان برسیم.

در جام جهانی 1994 در خاک ایالات متحده امریکا آرژانتین تا زمانی که مارادونا مورد سوء ظن واقع شد خوب بازی می کرد. چرا تیم شما قادر نبود که از عهده این مشکل برآید؟
هنگامی که ما دیه گو را از دست دادیم تقریباً به مانند این بود که روشنایی ما تبدیل به خاموشی شد. در حقیقت او برای ما خیلی موثر بود در میدان. همچنین او تاثیر خودش را بر حریف داشت. بدون دیه گو تیم های مقابل با شرایط متفاوتی مقابل ما بازی می کردند. با وجود او ما راحت بودیم ولی بدون او ما باید بهر طریقی همه جا را مراقب می بودیم. ما فقط به رومانی باختیم آن هم برای اینکه ما شانس های زیادی را از دست دادیم. خیلی از مردم می گویند که آن مسابقه، مسابقه جام جهانی بود.

و در جام جهانی 1998 فرانسه چه رخ داد؟
ما در یک بازی عالی دیگر شکست خوردیم. هلند به درسی ما را شکست داد.

بعنوان یک بازیکن ملی پوش سابق شما چه فکری می کنید درباره اینکه ایتالیا آلمان را در جام جهانی 2006 می برد ولی آرژانتین نه؟
اجازه بدهید. ما آرژانتینی ها اغلب فکر می کنیم که در همه چیز بهترین هستیم ولی برای بهتر بودن باید آن را ثابت کرد. ایتالیایی ها با این وجود و با وجود تردیدهایی که در توانایی هایشان بود آنها به قهرماین رسیدند آن هم در زمان خیلی سختی بخاطر اینکه مشکلات زیادی هم در بیرون از میدان داشتند. در یک صحنه بنظر می رسید که آنها حتی نمی توانند از مرحله گروهی صعود کنند ولی آنها جنگیدند و نشان دادند که شما می توانید پیروز شوید حتی وقتی که شما بهترین فوتبال را بازی نمی کنید.

شما درباره جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی چه فکر می کنید؟
با این تیمی که در المپیک پکن طلا کسب کرده است و تیمی که در بلاروس بازی کرده است... تاریخ نشان داده است که آرژانتین باید همیشه در جمع چهار تیم باشد ولی ما باید در نظر داشته باشیم که دیگرانی هم هستند که می توانند خوب باشند، اگر نه بهتر از ما.

آیا مسی همچون مارادونای 1986 می تواند آرژانتین را به این سمت پیش ببرد؟
ما نباید به مسی بعنوان یک مارادونای دیگر نگاه کنیم برای اینکه فقط یک مارادونا وجود دارد. او کاملاً نزدیک به او است ولی من فکر نمی کنم که او حتی بازیهای او را انجام دهد. این ها بر روی او فشار وارد می کند. کسان دیگری هم بودند که در پکن کارشان را خوب انجام دادند، همچون ریکلمه، ماسکرانو، گاگو، آگوئرو و ... . ما به اندازه کافی توانایی داریم ولی من دوباره تکرار می کنیم که ما باید با آرامش پیش برویم.

آیا شما دوست دارید یک روز هدایت تیم ملی کشورتان را بر عهده بگیرید؟
هنگامی که شما بازی کردن را شروع می کنید شما می خواهید خودتان را در باشگاه ثابت کنید، و سپس شما از آنجا می روید. شما می خواهید تا به یک تیم بزرگتر بروید و افتخارات بیشتری کسب کنید. بعد از آن شما بیشتر و بیشتر می خواهید و این یعنی می خواهید برای کشورتان بازی کنید و بعد از آن شما می خواهید تا به اروپا بروید. این شغل نهایتش همین چیز است و ما همه آن جاه طلبی ها را می خواهیم.

سوال آخر، بزرگترین آرزوی شما بعنوان یک مربی چیست؟
اینکه پیشرفت کنم. نتایج ممکن است خوب یا بد بشود ولی آنچه که من می خواهم در پایان این است که هویتی برای خودم کسب کنم و آن را بشناسانم.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس