صفحه نخست > دیدگاه > قربانی کردن، وحشی گری" مقدس "

قربانی کردن، وحشی گری" مقدس "

عزیز یاسین
جمعه 2 اكتبر 2015

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

با تکیه بر داده های دانش باستان شناسی و بشر شناسی میتوان باور داشت که پدیدۀ قربانی دهی و تقدیم هدایا و پیشکش ها برای نیرو هایی که به زعم انسانهای اولیه مسبب رویدادها ومظاهر خوب وزشت طبیعت ریشه در دوران قبل از تاریخ بشر دارد، به این معنی که این رسم وآیین خشن در طول تاریخ مروج بوده وتا همین اکنون کماکان جریان داشته نه تنها حیوانات بیچاره و زبان بسته بلکه انسانهای نا آگاه حیوان گونه را نیز دربر میگیرد و نشان میدهد که بشریت با وجود اینهمه پیشرفتهای علمی و تخنیکی هنوز که هنوز است در غفلت و نادانی وصباوت اولیۀ خویش به سر میبرد و نتوانسته است به این عقب مانده گی های ذهنی و پندار های پوچ نقطۀ پایان بگذارد .

رشد و گسترش پروسۀ کار انسان را از حیوانی چهارپا به حیوانی با قامت افراشته وسر فراز وروان بر دوپا وموجودی با دستهایی ابزارساز و هوشيار و علت جو تبديل کرد. تغییرات و تکامل جسمی و بدنی ، که بی گمان صدهاهزار سال را دربرگرفته است ، رشد ونموی ذهنی و روانی او را نیز با خود داشته و باعث شد تا وی نخستين کوششهای خود برای درک جهان را آغاز نماید. با اين حال تنها تکامل بدنی و افزايش تجارب و شناخت انسان از طبيعت برای اين که يک درک واقعی و درست از واقعيت برای او فراهم سازد، کافی نبود. انسان اوليه نميتوانست رابطه و ترتيب و توالی پديده های طبيعی و تأثيرات و تأثرات متقابل آن ها را بر یکدیگر و برخویشتن خودش به خوبی دريابد. او سلاح کافی و مناسب نداشته و پيوسته از ضعف و درمانده گی خويش آگاه ميشده است؛ در مواقع بروز فاجعه های طبيعی (سيل، فوران آتشفشان ها، آتش سوزی جنگل ها، خشکسالي ها و قحطي ها و یورشهای سبعانۀ سائر جانوران درنده بروی وغيره) اين درمانده گی و فقدان شناخت قوانين طبيعت موجب ميشد احساس کند که نيروهای فوق طبيعیِ دهشتناکی وجود دارند که بر همهء پديده های طبيعی حکم می رانند. مفاهيمی که به اين ترتيب درنزد انسانهای اولیه شکل ميگرفت مجموعه و معجونی تحريف شده و موهوم و به بیانی دیگر صورتهای انتزاعی و تجریدی پدیده ها ونیروهایی بودند که همه گی در اصل کاملاً واقعی بوده و بر زنده گی روزمرهء آنان فرمانروايی داشتند.

به باور برخی از پژوهشگران انسانهای اولیه احتمالا فکر می کرد ند که انسانها و حیوانات نیاکان واحد و مشترکی دارند وشماری از حیوانات با بخشیدن جان و تن خویش به انسانها از زنده گی آنان نگهداری و پشتیبانی می کنند .انسان اولیه که دلایل زنده گی و مرگ را نمی دانست .گمان می کرد که اگر استخوان های حیوانی را نگهدارد میتواند به وسیله افسون های جادو یی دوباره آن حیوان را به زنده گی باز گرداند ، او همچنان می پنداشت که هرگاه بخشی از استخوان و یا سائراعضای بدن حیوان مورد نظر( به گونۀ مثال دندان گرگ ویا آلۀ تناسلی گرگ ماده که تاهمین امروزدر افغانستان مروج است ) ویا تصویری واقعی ویا هم نقشی سمبولیک و تجریدی از هیکل آن را همواره باخود داشته باشد میتواند درهنگامی که نیازمند کمک است آن را لمس و تیمار نموده از او بخواهد تا درمقابله با دشواری ها وی را یاری دهد.

این پندارهای غیر طبیعی و تصوری و خیالی در رابطه به وجود یک نیای حیوانی و پشتیبان خاندان اولیه ،که اعضای آن به گونه یی جدایی ناپذیر با آن حیوان پیوند داشتند و به طور کامل وابستهء آن بودند به نام توتم پرستی شناخته می شود .با گذشت زمان افراد بشر افزون بر جانوران ، درختان و گیاهان وحتی سنگهای غیرعادی وبی مانند را نیز به عنوان توتم ها، نیاکان و پشتیبانان خود بر گزیدند. نظیر سنگ سیاهی که اعراب قبل از اسلام ازچند هزارسال و حاجیان وزائران مسلمان ازهزاروچهارصد سال بدینسو آنرا مقدس پنداشته لمس وتیمارمی نمایند ولبیک گویان می بوسند وبه آن محبت می ورزند ، انسان اولیه احساس می کرد که برای تضمین یک زنده گی بهتر برای خود ونسلهای آینده اش و نیز برای دفع و جلوگیری ازخشم وغلبۀ حیوانات وحشی و پیروزی در شکار های دسته جمعی که به آنها اعزام میشد به کمک توتمی نیاز دارد که نیروی تخیل خود او آن را آفریده بود . می کوشید تا خشم توتم خود را فرو نشاند وتلاش می ورزید تا اورا به مهربانی وادارد و آنگاه از او درخواست می نمود تا خواسته های گوناگون وی را برآورده سازد. وهمین خواهش ها و التماس و درخواست ها بود که آهسته آهسته شکل منا سکی را به خود گرفت که همان به اصطلاح سحر یا جادوی شکار چیان است.

آرزوی فرو نشاندن خشم نیرو های فوق طبیعی در قربانی کردن ها وهدیه بخشید ن هایی نمایش و تجسم یافت که در همین عالم واقعی انجام می شد .به این ترتیب پیدایش باور های اولیهء دینی نتیجۀ در مانده گی کامل انسان در رویارویی با طبیعت بود .باور های دینی انسان به حفظ و تداوم در مانده گی او کمک می کرد زیرا این باورها خود مانعی در راه درک جهان از سوی او بود. این باور ها انسانرا در بر رسی پدیده های طبیعی گیج و گمراه می ساختند و از شناخت این پدیده ها باز می داشتند و نقشی مخرب در رشد و تکامل او داشتند . ( برگرفته از کتاب زمینه ها و مراحل تکامل اجتماعی – فصل پنجم - اثرمیترو پولسکی .زوبر یتسکی . کروف .ترجمۀ زرافشان .افشاری)
با در نظرداشت همین واقعیت بوده است که کارل مارکس گفته است :« حماقت انسان دین را آورد و دین حماقت انسان را جاودانه کرد »
با تکیه بر داده های دانش باستان شناسی و بشر شناسی میتوان باور داشت که پدیدۀ قربانی دهی و تقدیم هدایا و پیشکش ها برای نیرو هایی که به زعم انسانهای اولیه مسبب رویدادها ومظاهر خوب وزشت طبیعت نظیر تابش گرما بخش و نورافشان خورشید ، باروری زمین ، توفانهای مهیب و زمین لرزه های ویرانگر ، ریشه در دوران قبل از تاریخ بشر دارد، به این معنی که این رسم وآیین خشن در طول تاریخ مروج بوده وتا همین اکنون که در آغازین سالهای قرن بیست ویکم و عصر فتح قله های تمدن قرار داریم کماکان جریان داشته نه تنها حیوانات بیچاره و زبان بسته بلکه انسانهای نا آگاه حیوان گونه را نیز دربر میگیرد چنانکه هم اکنون در هندوستان ، تایلند ، چین و افریقا نمونه هایی از قربانی کردن انسانها و به خصوص دختران نو جوان و باکره در پای بتها و معبودهای خیالی وموهوم إدامه داشته و نشان میدهد که بشریت با وجود اینهمه پیشرفتهای علمی و تخنیکی هنوز که هنوز است در غفلت و نادانی وصباوت اولیۀ خویش به سر میبرد و نتوانسته است به این عقب مانده گی های ذهنی و پندار های پوچ نقطۀ پایان بگذارد . دراینجا باید با تأ کید خاطر نشان نمود که در عقب هریک ازاین پندارها و توهمات کودکانه عوامل ، اسباب وانگیزه های مادی و مشخصی وجود دارد که پرداختن به آن ایجا بگر بحثی گسترده وژرف بوده و در حیطۀ این مقال نمیگنجد .
و اما عنعنۀ تجلیل از آنچه که در فرهنگ اسلامی به نام عید الأضحی و یا عید قربان جا افتاده و نهادینه شده است در حقیقت إدامۀ کامل ونسخۀ طبق الأصل همان مناسکی است که قبل از اسلام نیزمروج بوده وریشه درباورهای بت پرستانۀ پدران واجداد محمد دارد و محمد برای توجیه وتبریر کرنش و مصلحت جویی خویش در برابر عنعنات وعقائد نیاکان خود و قابل پذیرش ساختن آن درنزد اتباع خویش ، آنرا با آنچه در تورات پیرامون شخصیت خیالی وافسانه یی « إبراهیم » آمده است پیوند داده است . این مراسم همه ساله به روز دهم ماه ذِی الحِجَّة ودر پایان یک سلسله مناسک ونیایشهای ویژه تحت نام « حج بیت الله » ویا « زیارت خانۀ خدا » در سرزمین نجدو حجاز که همین عربستان سعودی کنونی باشد ، برگزار میگردد ، وطی آن مسلمانان در سراسر جهان ملیونها حیوان را که آنرا « قربانی » یا « ضَحِیَّة » که جمع آن « ضَحَایا » می شود ویا « أُضحِیَّة یا إِضحِیَّة » که جمع آن « أَضاحي » می شود نامیده وسر می برند ؛ مشروعیت خود را بیشتر از عادات و عملکرد های بت پرستانه و تو تم پرستانۀ بادیه نشینان ساکن این سرزمین و نیز برخی باورهای خداپرستانۀ یهودیان ابراهیمی که در مجاورت اعراب بادیه نشین به سر می برده اند اخذ نموده است. در مورد آنچه که به حج بیت الله مربوط میشود ، زنده یاد دکتر شجاع الدین شفا با نام مستعار« الف ب » در صفحۀ ( 539 ) کتاب خویش « ... و انسان خدا را آفرید » می نویسد : «حج از مراسمی ست که تاریخ پیدایش آن ، مانند آغاز بنای کعبه ، در تاریکی های زمان پنهان است. آنچه مسلم است ، اینست که مناسکی که امروزه در مراسم حج مسلمانان انجام میدهند . از قبیل : إحرام – تعظیم – طواف کعبه – بوسیدن و لمس کردن حجر الأسود – وقوف بر عرفه و مزدلفه – سعی بین صفا و مروة – تراشیدن ویا کوتاه کردن موی سر – قربانی کردن گوسفند وشترتماماًمراسمی هستندکه از سنت های دیرین أعراب سرچشمه گرفته اند. أعراب زیارت کعبه و مناسک حج را با تشریفات بسیار با شکوه انجام میدادند...»
در مورد تجلیل و بزرگداشت این عنعنه و رسم باستانی و توجیه و تفسیرنا بخردیها و حماقتها ووحشی صفتی های بنهقته درآن تاکنون هزاران نویسنده و سخنور و شاعر و واعظ وداستان سرا و نقاش و مجسمه ساز قلم فرسایی ها و هنرنمایی های فراونی نموده و در یک حالت از خود بیگانه گی و غفلت وذلالت تام این وحشی گری و خشونت وجهالت و حماقت را نمادی از فدا کاری و عطوفت و إخلاص شکسته نفسی تلقی نموده و آنرا تولید و باز تولید می نمایند ، مگر متأسفانه کمتر کسانی را سراغ داریم که به روی دیگر این سکه که نمایانگر وحشی صفتی و خشونت پسندی انسانهای اولیه بوده و در قربان نمودن وبه تیغ کشیدن انسانها و حیوانات بی گناه و محروم ساختن آنان از حق حیات که حق طبیعی هر زنده جان است ، بازتاب می یابد توجه نموده وآنرابه نقد گرفته باشند.
این آیین خشن که بیانگر تداوم زیستن در عصر افسانه ها و مظهر خشونت و درنده خویی وجهالت وحماقت بشر میباشد، تا آنجا که مربوط دین اسلام میشود ، چناکه قبلاً نیز اشاره نمودیم ریشه درعنعنات بت پرستانۀ أعراب و باورهای افسانه یی و اساطیری یهودیان ودیانت إبراهیمی آنان داشته و مسلمانان نیز به پیروی از یهودیان به این باور اند که فرزندان آدم « هابیل » و « قابیل » گویا نخستین کسانی بوده اند که برای " پروردگار" خویش قربانی تقدیم کردند ، و از آن به بعد این آیین خشن و ناپسند که یهودیان و مسلمانان آنرا " خجسته و نیکو " تلقی مینمایند إدامه یافت تا آنکه شخصیت افسانه یی دیگری به نام « إبراهیم » از جانب " پروردگارش " مؤظف گردید تا پسرش « اسحاق » - و به قول محمد رهبر مسلمانان « اسماعیل » - را برای وی قربان نماید و إبراهیم نیز امر خدای را به جا آورده إسحاق پسرش را به قربانگاه برد تا اورا درپیشگاه پروردگارش " یهوه " قربان نماید و هنگامی که کارد رابر گلوی او گذاشت تا وی را ذبح نماید ، جناب یهوه در یک اقدام بیسابقه به جای اسحاق گوسفندی را گذاشته و اورا نجات داد.
محمد رهبر مسلمانان جهان با پذیرش این افسانۀ خیالی وخرد ناپذیر سامی به مثابۀ یک روی داد واقعی و با تغییراتی چند از جمله قراردادن اسماعیل فرزند کوچکتر إبراهیم به جای إسحاق ، وقرار دادن « الله » به جای « یَهوه » به پیروان خویش هدایت داد تا قربانی های خود را به نام بتها و توتمهای متنوع اجدادیشان نه ، بلکه به نام بزرگترین بت موجود در بتخانۀ کعبه که مربوط به قبیلۀ قریش ونامش « الله » بود و با نعره های«الله أکبر» یعنی ( الله بزرگت ) سر ببرند تا باشد که موجبات رضائیت « الله » فراهم گردیده مصیبتها و بلیاتی را که ممکن است دامنگیرشان گردد دفع و طرد نماید. برای اثبات اینکه « الله » بتی بوده است که قبل از اسلام نیزمورد پرستش عربها و به ویژه قبیلۀ قریش بوده وبرایش قربانی میداده اند، کافیست که به نام پدر محمد که «عبدالله» یعنی « بندۀ الله » بود و عبدالمطلب پدرش تصمیم گرفته بود تا اورا با بریدن سرش دربت خانۀ کعبه برای بت های قریش به شمول « الله » قربانی کند و اینکه محمد به این تصمیم پدرکلان خویش افتخارکرده و گفته است « أَناإبنُ الذَّ بِیحَینِ » یعنی ( من فرزند دو قربانی هستم ) و منظورش إسماعیل فرزند إبراهیم و پدرخودش عبدالله فرزند عبدالمطلب بوده است توجه نماییم. برای آگاهی یابی بیشتر در این زمینه به صفحات ( 792 – 798 ) جلد سوم تاریخ طبری ، فارسی مراجعه فرمایید.
در همین راستا ، نویسندۀ چیره دست و شیوانگار ایران هوشنگ معین زاده در لابه لای صفحات ( 21 – 27 ) کتاب کمیدی خدایان خویش که در قالب یک رمان فلسفی ارزشمند به رشتۀ تحریر در آورده است ، و برای چهارمین بار در بهار سال 1386 خورشیدی از جانب انتشارات آذرخش درآلمان به طبع رسیده است ؛ نخستین خوان سفرنامۀ خویش را که تحت عنوان هفت خوان آخرت مرتب شده است ، با گزارشی ازصحنۀ هیجان انگیز کشتار گوسفندی توسط مردان مسلمان در محلۀ فقیر نشینی از یکی از کشورهای اروپایی در روز عید قربان آغاز می نماید ؛ چنانکه بعد ازتماشای آن صحنۀ خشونت بارو دهشت انگیز به حالتی از إغما و بی هوشی دچار و عزرائیل را می بیند که آمده است تا اورا " قبض روح " نماید، مگر عزرائیل اورا مهلتی داده و باخود می برد تا وی را با آنچه درورای این دنیا می گذرد آشنا سازد، وهمان است که آقای معین زاده سیر و سیاحت خود با عزرائیل را آغاز و با بیان ماجراهای بسیار جالب و خواندنی در هفت پرده و یا ( هفت خوان آخرت ) آنرا إدامه می دهد که خواندن چند و چندین بارۀ آن لذت آفرین و دلنشین است.
افزون بر عنعنۀ قربانی کردن حیوانات در مراسم وحشیانه و احمقانۀ عید قربان یا عید الأضحی که همه ساله به روزدهم ماه ذِی الحِجَّة برگزار میشود موارد أحمقانۀ دیگری نیز هست که مسلمنان با ریختن خون موجبات رضائیت و خوشنودی « الله » را فراهم می آورند ، مشهورترین و مروج ترین این موارد درحال حاضر عبارتند از :
1 – قربانی « هَدی » ( به فتح هاء و سکون دال ) وآن قربانی ییست که شتر یا گاو ویا گوسفندی به خانۀ کعبه إهداء و کشته می شود و بر کسی که حج تمتع به جا می آورد واجب است جز أهل مکه ، که این مستثنی قرار دادن باشنده گان مکه نیز پرسش برانگیز است.
2- قربانی « کِفارة » وآن در صورتی بالای حجاج مکه لازم میشود که دست به کاری زنند، که طبق عنعنات باستانی أعراب قبل ازاسلام ، پرداختن به آن دراثنای ادای مناسک حج که ملبس به إحرام هستند ممنوع شده است ، مانند اقدام به شکار پرنده ها ویا سائر جانوران ، که با این کارساده لوحانه خشونت ر با خشونتی دیگر تلافی می نمایند.
3 – قربانی « ادای نذر » که به دو نوع است :
الف : نذر شکرگزاری؛ شکرگزاری برای نعمتی است که " خداوند " برای مسلمانان عطا میکند به گونۀ مثال مغلوب شدن افراد ویا قبائل نا مسلمان در یورشهای جهادی یی که مسلمانان به راه می اندازند و اسیر شدن آنان و افتادن مال و منال و دارایی های شان به چنگ مسلمانان مجاهد در زمرۀ آن " نعمتهای خداوندی " به شمار می آید که " شکر" آنرا باید مسلمانان با اقدام به وحشتی دیگر ادا نمایند!.. در این زمینه میتوان به جنایات نابخشودنی یی که داعشیان در برابر ایزدیان ومسیحیان عراق انجام دادند و هنوزهم دارند انجام میدهند به حیث مشتی نمونۀ خروار اشاره نمود.
ب : نذر « زَجر» آن است که کسی نذر کند، اگر فلان کار ناپسند را انجام دهد، فلان قرباني را بدهد که در بسا موارد وعده های میان تهی و به اصطلاح سرخرمنی بوده و به فراموشی سپرده میشود.
4 - قربانی « عَقِیقة » : این قربانی هم با ریختن خون حیوانی که گوشت آن برای سیرساختن حد اقل ده تن کفایت کند ، در نخستین هفتۀ تولد نوزادی درخانوادۀ مسلمان انجام می یابد وآنرا چنان توجیه می نمایند که گویا بیمه و تضمینی است برای سلامتی نوزاد در آینده. هرگاه والدین کودک به قدرکافی مورد " الطاف وعنایت خداوندی " قرار نداشته و توانایی خریداری قربانی را دارا نباشند ، می توانند در آینده همینکه " به لطف خداوند " ! پولدار شدند ویا اینکه کودک خودش به سن بلوغ رسیدو قدرت خریداری قربانی را پیدا کرد آنرا اداء نمایند.
5 - قربانی « وَلیمه » : هرچند واژۀ ولیمه معنی گردهم آیی آدمها به منظورصرف طعام در مهمانی را إفاده می نماید ، مگر در ترمینولوژی اسلامی به موارد ومناسبتهای پنجگانۀ زیرین إختصاص یافته است که طی آن به کشتن حیوانات و ریختن خون آن به نام خدا نیز اقدام می نمایند:
الف - ازدواج : در این مناسبت عروس و داماد باید از بالای خون ریخته شدۀ قربانی عبور کنند و عرابه موتر ( ماشین ) ویا پای اسبی که حامل آنان بوده است با مقداری ازآن خون آلوده و رنگین شود.
ب – تولد : که میتوان همان قربانی عَقِیقة را برای این مورد نیز به کار برده وبه اصطلاح با یک تیر دوفاخته را شکار کرد.
ج – خَتنه یا خِتان : بریدن غلاف سرآلۀ تناسلی پسران ویا بخشی ازآلۀ تناسلی دختران ، درا ین مورد گفتنی ها فراوان است مگر به منظورجلوگیری ازبه درازا کشیدن بحث کافیست گفته شود که مسلمانان ویهودی ها با این کارخویش خشونت ووحشی گری را به اوج آن رسانیده و یک وخشونت را با خشونتی دیگر" تجلیل وتقدیس " می نمایند که ازهرنگاه سزاوار تقبیح ونکوهش است.
د – إعمار ویا خریداری خانه، اپارتمان ، ویلا، مغازه ، فابریکه ویا بلند منزل و شهرک وموتر (ماشین ) و امثال آن که هزینۀ آن را با هزاران چال ونیرنگ وظلم وستم و دزدی و چورو چپاول و کلا برداری و فساد پیشه گی تامین و درپیشانی آن ساختمانها به خط درشت از " خدا " ی خویش که همان " الله " باشد واین " لطف " را به آنان کرده است ابراز سپاس و شکران کرده می نویسند : «ماشاء الله ! هذا من فضل ربِّي !..» این مراسم معمولاً با کشتن قربانی در روز افتتاح آن ساختمان وبا آلودن درب ورودی آن با خون قربانی انجام می یابد.
ه – برگشتن ازسفر زیارت مکه و سفرهای دور وطویل المدت : این قربانی نیز با کشتن حیوانی چون گاو، گوسفند ویا بز و گذراندن مسافرِ برگشته از سفر از بالای خون آن حیوان مذبوح انجام می یابد.
چنانکه گفته آمد در ادیان ابراهیمی و به ویژه یهودیت و اسلام از قربانی کردن و ریختن خون انسان شروع تا کشتن وسر بریدن حیوانات ، قربانی های خونین انجام می یابد زیرا در قرآن وتورات باربارآمده است که « یهوه » و« الله » از بوی و رنگ خون خوشش می آید واز آن حظ می برد.

پایان

واژه های کلیدی

دين، عقايد و باورها
آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • آقاى ياسين!!
    پس از نشر قسط هايى كتاب برادر حكمتيار (آيا عيبى در قرآن يافته اند؟) نوشته بودى كه به زودى پاسخم را خواهم داد، اما من پيشبينى كرده بودم كه تو و استادانت خيلى كوچكتر و ناتوان تر از آن ايد كه در برابر بحثهاى علمى و استدلال محكم اين كتاب ردى داشته و از افكار غلط تان دفاع كنيد، يكى از رفقايت (بهمن) نيز همين پيش بينى را داشت. با وجود آن چند بارى به سايت مورد پسندت كابل پريس سرزدم تا ببينم كه به وعده ات وفا كرده اى يا نه و در رابطه به كتاب برادر حكمتيار ملاحظه و پاسخى يافته اى يا نه، اما نه تنها تو را وعده خلاف و پيشبينى ام را درست يافتم بلكه ديدم از نشر افكار بى مايه و بى پايه ات در سائر موارد نيز افتاده اى، گمان كردم شايد به پوچى افكارت پى برده و حقيقت را درك كرده اى، ناگاه پس از عيد قربان نوشته ات با اين عنوان (قربانی کردن وحشی گری مقدس) را خواندم، آن را در كتاب آقاى سها (نقد قرآن) و زير اين عنوان نيز خوانده بودم (تمايل شديد خدا به كشتار حيوانات)، كه برادر حكمتيار پاسخى خيلى علمى، دقيق و جامع و شايد جالبتر از كتاب (آيا عيبى در قرآن يافته اند؟) به داكتر سها دارد كه من يك بخش آن را كه به نقد سها بر ذبح حيوانات پرداخته در برابر تو و همفكرانت مى گذارم:
    يكى ديگر از عناوين نقدنامه سها اين است: (تمايل شديد خدا به كشتار حيوانات) كه در زير آن مى نويسد:
    إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ* الكوثر: 1-2
    ترجمه: ما به توكوثر داديم، پس براى پروردگارت نماز گزار و قربانى كن.
    در آيه ى فوق از كشتن حيوانات بعنوان كار نيكى ياد شده است كه خدا به آن فرمان داده است. همچنين در بعضى مراسم مذهبى اسلام مثل حج، كشتن حيوانات جزو واجبات است. مثلا در حال حاضر هر ساله حدود 2ميليون گوسفند در مراسم حج سربريده مى شوند. با توجه به اينكه با پيشرفت دانش، ما مى دانيم كه حيوانات همچون ما احساس و عاطفه دارند و درد مى كشند و حتى در سطحى پائين تر از ما تفكر دارند اين اصرار به حيوان كشى قابل قبول نيست. بنظر مى رسد كه اين حيوان كشى از تورات به قرآن راه يافته است. خداى تورات بشدت از كشتار حيوانات و كباب كردن و سوزاندن آنان لذت مى برد و بر آن تاكيد مى ورزد. اگر اين مذاهب از طرف خدا بودند انتظار مى رفت كه خدا به مصرف ناچيز و ضرورى گوشت تاكيد مى كرد و انسانها را به جايگزين كردن گوشت با مواد غذائى گياهى ترغيب مى كرد!!
    اعتراض سها نه تنها بيهوده است و از نافهمى او مايه گرفته بلكه خودغرضانه نيز است!! از او مى پرسم: آيا هر ذبح كردن حيوان را ظلم مى خوانى و خلاف عاطفه مى گيرى يا تنها ذبح حيوان از سوى مسلمانان در مراسم مذهبى شان؟!! آرى خدا قربانى را مى پسندد، و قربانى يكى براى ديگرى و براى اهدافى بزرگ و سترگ را ارج مى گذارد و پاداش مى دهد، و آن را سنت فراگير در تمامى كائنات و تمامى جانداران قرار داده است، اين را يقيناً مى پسندد كه مسلمان در مراسم مذهبى اش قربانى تقديم كند، تا هم او و اهلش از گوشت آن مستفيد شوند و هم كم از كم يك سوم آن را به فقير و مسكينى بدهد كه در طول يك سال مكمل چند بارى نيز بوى گوشت پخته به مشامش نخورده و لذت آن را نچشيده، آن كه روز سه بار و گوشتهاى گوناگون مى خورد به ياد اين همنوعان محروم و نيازمند خود نيز بيفتد و از سفره رنگين خود لقمه اى به گرسنه ها بدهد. جناب سها! راست بگو تا حال چند من گوشت خورده اى و چه مقدار گوشت كباب شده را؟!! و چند لقمه آن را به فقير و مسكين داده اى؟!! آيا به اين سفارشت عمل نيز كرده اى كه در عوض گوشت سبزيجات تناول كنى؟ آيا از شير، پلنگ، گرگ، پشك ... نيز مى خواهى از دريدن حيوان ديگر خوددارى كنند، گوشت خوردن را ترك گويند و علف بخورند؟!! آيا نمى دانى كه علف نيز احساس دارد و درد بريده شدن با داس و كارد و سوختن را احساس مى كند و درد مى كشد؟!! حيوانى را نشانم بده؛ از بكتريا تا فيل؛ كه زنده جانى (نبات يا حيوان) ديگر را ندرد، نكشد و نه خورد؟!! اگر اين رأى پوچ را بپذيريم كه يك زنده جان حق خوردن زنده جان ديگر را ندارد بايد دندانهاى تمامى حيوانات را بشكنيم و چنگالهاى تمامى پرندگان را قطع كنيم!! بايد اين طبيعت را از بنياد تغيير دهيم و جهانى ديگر و نظامى ديگر در كائنات جستجو كنيم. چه ديده درا و بى آزرم است آن كه ديگران را به كارى سرزنش مى كند كه خود انجام داده و انجام مى دهد؟!!
    جناب سها! تو نمى دانى كه سنت ذبح حيوان چرا و با كدام انگيزه و هدف در اسلام جارى شد، چرا ابراهيم عليه السلام خواست فرزندش اسمعيل را ذبح كند و خداوند اين ذبح و قربانى پسر را به قربانى حيوان تعويض كرد!! و آن را ذِبح عظيم نام گذارى كرد!! فلسفه و خلفيه و پيش زمينه اش چنين است: قبل از وضع اين سنت؛ برخى از انسانها فرزندان شان را به نام معبودهاى شان ذبح مى كردند، برخى ذبح پسر را وسيله تقرب به معبود و خداى شان مى پنداشتند، برخى ديگر آن را وسيله نجات از مصيبتها و بلاهاى بزرگ مى گرفتند؛ به اين گمان بودند كه خشم خدايان شان را با تقديم چنين قربانى فرو مى نشانند، برخى آن را چون نذر بر عهده مى گرفتند؛ تا دعاء هاى شان اجابت گردد و به مقاصد بزرگ شان نائل شوند!! اين سنت سيئه به پيمانه اى وسيع فراگير بود، به پيمانه اى كه پيامبر عليه السلام مى فرمايد: من پسر دو ذبيح الله هستم، اسمعيل و عبد الله، يكى را ابراهيم عليه السلام به قربانى آماده كرد و ديگرش را جدش عبدالمطلب نذر گذاشته بود ولى در عوضش صد شتر قربانى كرد. مريم عليه السلام نيز از سوى مادرش نذر معبد شده بود. خداوند كريم خواست اين باور خرافى را به دست يكى از پيامبران بزرگش باطل كند، ابراهيم عليه السلام را براى اين مأموريت برگزيد، او در رؤياء اش به گونه مكرر ديد كه يگانه پسرش اسمعيل را ذبح مى كند، تعبيرش اين بود كه بايد پسرش را ذبح كند، خوابش را با اسمعيل عليه السلام در ميان گذاشت و رأيش را خواست، او در پاسخش گفت: پدر گرامى! به آنچه مأمور شده اى انجام ده، إن شاء الله مرا شكيبا خواهى يافت!! هر دو به سوى مذبح منا به راه افتادند، آنگاه كه هر دو تسليمى شان را به رضاء الهى به نمايش گذاشتند و ابراهيم پسرش را رو بر زمين انداخت، و كارد را بر گردنش فشار داد، ندايى شنيد: آى ابراهيم! اين رؤياء را راست انگاشتى (و به مقتضاى آن عمل كردى)، چون به سوى زمين نگريست؛ به جاى پسرش گوسفندى را يافت كه گردنش را بريده است، به اين ترتيب بساط ذبح پسران برچيده شد و به ذبح حيوان تعويض گرديد. همانگونه كه (بت) مجسمه خداى انسان گونه؛ به دست ابراهيم شكستانده شد، بت كسى كه هم در زندگى اش پرستيده مى شد و هم پس از مرگش و در چهره يك بت نيز؛ ، طواف قصر ها و قبر ها نيز به دست همين ابراهيم بت شكن به طواف خانه خدا؛ و سجده در پاى زورمندان به سجده در برابر خدا تعويض گرديد. يكى نشانه تحقير انسان و ديگرى وسيله سربلندى و عزتش، يكى نشانه بردگى و ديگرى موجب آزادگى، آن يكى براى هميش تحريم شد و اين ديگر جزء مناسك قرار گرفت. آيا عجيب نيست كه كسى اين ذبح مقدس؛ با انگيزه خداپرستى و كمك به فقراء و مستمندان را قابل اعتراض مى خواند ولى ذبح روزانه مليونها حيوان در اروپا و امريكا و شكار مليونها تن ماهى از بحرها و آنهم به غرض تجارت و در برابر دالر را نه تنها قابل اعتراض نمى يابد بلكه ذبح متمدانه مى خواند!! شايد برخى از اين قلم بدستان مزدور ادعاء كنند كه ماهى را ذبح نمى كنند، بلكه از آب برون مى كشند!! اما اينها نمى دانند كه درد بيرون كشيدن ماهى از آب به همان پيمانه اى برايش درد آور است كه براى انسانى درد فروبردن سرش در آب و تا آنگاه زير آب نگهداشتنش كه جان دهد!! كسى كه اين را نمى پذيرد؛ دعاء مى كنم بدست مأموران سى آى اى بيفتد و مطابق دستور جورج بش شكنجه شود كه به مستنطقين سى آى اى اين اختيار را داده بود كه مى توانند متهمان را غرض كسب معلومات با اين گونه شكنجه تعذيب و به اعتراف و افشاء معلومات وادارند. كسانى كه اين شكنجه دردناك را تجربه كرده اند؛ مى گويند: نسبت به اين شكنجه ترجيح مى دادم گردنم را ببرند و يا شاجور كلشنكوف را در سينه ام خالى كنند!!

    دكتور فكور

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس