صفحه نخست > دیدگاه > روزنامه پیمان آماج خشم قبیلوی کرزی

روزنامه پیمان آماج خشم قبیلوی کرزی

آقای کرزی با استفاده ازشعار دیموکراسی وآزادی بیان، دیموکراسی وآزادی بیان را به مسلخ می برد
فرشته حضرتی
دوشنبه 2 فبروری 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

چندی قبل روزنامه پیمان ، به دلیل نشر یک متن کاپی شده ازسایت خاوران، موردخشم آقای کرزی قرار گرفت وکارگزاران آن روزنامه بصورت غیر قانونی بازداشت گردیدند. طبق قانون اساسی افغانستان وقانون مطبوعات و رسانه های همگانی دولت موظف به تامین آزادی بیان وتامین امنیت برای کارگزاران رسانه ها میباشد. درصورت تخطی رسانه ها ازقانون مطبوعات، این تخطی ازمجرای کمیسیون بررسی تخطی های رسانه ای مورد پیگرد قانونی قرارمیگیرد. اما موارد متعددی اتفاق افتاده است که تیم آقای کرزی درخیلی زمینه ها وبخصوص دربرخورد با کارگزاران رسانه ها، فراتر ازقانون عمل کرده است. بازداشت وشکنجه کارگزاران رسانه ها و رفتار خشن واهانت بار با آنان پدیده ء معمول وشناخته شده درنظام آقای کرزی میباشد که هرگاه متن و محتوای تولیدات رسانه ی خلاف منافع ومقاصد سیاسی ایشان تعبیر گردد و یا بازداشت کارگزاران رسانه ها درجهت منافع سیاسی ایشان دانسته شود، قبل ازهمه چیز با استفاده از ابزار دین به سرکوب آنان می پردازد.

انتشار متنی که کارگزاران روزنامه پیمان به جرم آن، بازداشت گردیدند، به گمان اغلب کارشناسان اموردینی، هیچ مغایرتی با روحیه وعواطف دینی مردم ندارد. اما اینکه انتشار آن متن ازطرف تیم آقای کرزی مغایر باورهای دینی مردم تعبیر گردیده است، یک رفتار کاملا شناخته شده ای سیاسی میباشد که بااستفاده از ابزار دین برای

سرکوب صدای مخالف صورت میگیرد. البته درافغانستان استفاده ابزاری ازدین یک پدیدهء تازه نیست بلکه این شگرد سیاسی ریشه درتاریخ افغانستان دارد ودرخیلی ازموارد مصیبت های سنگین و زندگی برانداز را درتاریخ افغانستان بسترسازی کرده است. صدور فتوای جهاد علیه هزاره ها در زمان امیر عبدالرحمن، شهادت حبیب الله کلکانی و سرکوب شورش مردم شمالی توسط لشکرجنوبی، قتل عام هزاره ها درمزارشریف توسط طالبان، ازجمله مواردی اند که با استفاده ابزاری از دین وروحیه دینی مردم برای یک هدف و مقصد سیاسی صورت گرفته است .

آقای کرزی به عنوان میراث دار تفکر ورفتار قبیلوی با این شگردسیاسی آشنایی تاریخی دارد وبا استفاده ابزاری ازدین حتی دینمدار ترین اشخاص را درصورت لزوم به زنجیر وزندان میکشد. بگذریم ازاینکه کارگزاران روزنامه پیمان ازجمله اشخاص صادق به ارزشها واعتقادات مردم هستند، همین روزنامه یک ستون جداگانه برای نشر وپخش ارزشهای دینی دارد که درواقع مبیین تعهد وتقید این روزنامه به ارزشهای دینی مردم میباشد.

لذا طرح اتهام ضدیت با ارزشهای دینی علیه این روزنامه ازهمه اولتر یک شگرد شناخته شده ی سیاسی میباشد که آقای کرزی درمقاطع مختلف از آن به عنوان استراتیژی استفاده کرده است. متاسفانه تعهد آقای کرزی به قانون اساسی و ارزشهای دیموکراتیک که شعار حکومت او میباشد، صرف یک شعار سیاسی میباشد که هیچ گونه تعهد وتقید اخلاقی درآن ملاحظه نمیگردد. قانون اساسی، ارزشهای انسانی مانند آزادی بیان، حقوق بشر، عدالت اجتماعی پدیده های متغیری اند که فقط درمقیاس منافع سیاسی وقومی ایشان ارزش گذاری میشوند. روند نقض قانون در دستگاه حکومت آقای کرزی، نشان میدهد که آزادی بیان اولتر ازهمه توسط ارگانهای دولتی وبه اشاره جناب ریس جمهور نقض گردیده است که الزاما وظیفه ء تنفیذ قانون را به عهده دارند.

متاسفانه یکی از ادعاهای فریبنده ی حامیان خارجی دولت افغانستان، ایجاد شرایط وزمینه فعالیت رسانه ها درافغانستان میباشد که ازآن به عنوان ترویج آزادی بیان تعبیر میگردد. هزینه های سنگینی که دراین زمینه به مصرف رسیده است ونمایش کاذبی که ازترویج آزادی بیان درافغانستان ارائه گردیده است، ظاهرا موجودیت آزادی بیان را به عنوان یک گمانه درذهن حامیان خارجی دولت افغانستان تقویت کرده است که ازآن به عنوان یک دست آورد مهم سخن میگویند. اما واقعیت این است که آزادی بیان و سایر سازه های دیموکراسی صرف یک شعار سیاسی دربستر منافع سیاسی وقومی آقای کرزی میباشد که هیچ گونه تعهد وتقید اخلاقی نسبت به آن وجود ندارد. همانگونه که اشاره شد، ارگانهای دولتی ازعمده ترین ناقضان آزادی بیان اند که درمقاطع مختلف به اشاره آقای کرزی به نقض آن پرداخته اند.

درجوامع دینی که تفسیر سازه های دینی ازاختیارات دولت شمرده میشود، آموزه های دینی به عنوان یک ابزار سیاسی در اختیار نظام سیاسی قرار دارد که با استفاده از آن صدای مخالف را خاموش می نماید و تکفیرمیکند. نظام آقای کرزی نیز با استفاده ازهمین روش صدای مخالف را سرکوب کرده است اشخاصی مانند آقای شینواری با فتوای ازقبل نوشته شده میزان دینداری صدای مخالف نظام را تعیین وتعریف می نماید. اگرنه اتهام کفر بستن به کارگزاران روزنامه پیمان به همان اندازه بی اساس و بی مفهوم است که نظام متحجر و ارزش ستیز آقای کرزی عامل ترویج ارزشهای دیموکراسی معرفی شده است.

نگارنده در دیداری که در روزهای پایانی سال 2008 میلادی از دفتر روز نامه پیمان در کابل داشتم، مقر آن روزنامه را محل نشست وبرخاست تعدادی کثیری از روشنفکران ونویسندگان متعهد ومسلمان هموطن یافتم که جرقه های ازامیدواری به فردای بهتر را روشن می نمودند. لذا با توجه به ماهیت ارزش ستیزی دولت آقای کرزی وهمچنان باتوجه به سهم روزنامه پیمان در فضای مطبوعات افغانستان و در مدیریت افکار واذهان عامه، تنها وسیله موثری که می توانست، تلاشهای کارگزاران این روزنامه را متوقف نماید، همین استفاده ابزاری از آموزه های دینی میباشد که آقای کرزی همواره از آن به عنوان یک وسیله بهره جسته است. قرار آخرین اطلاعات، خانم مهسا طایع یکی ازکارگزاران اصلی این روزنامه به دلیل نوشتن نامه انتقاد آمیز عنوانی ریس جمهور، درمعرض تهدید جدی قرار دارد و آقای هاشمی مدیر مسئول این روزنامه نیز درخارج ازکشور به سر می برد که به دلیل صدور دستور بازداشتش نمیتواند به افغانستان برگردد. آقای نظری پریانی که به قید ضمانت آزاد گردیده است درانتظار محاکمه به سرمیبرد. با این حال دولت وضعیتی را بوجود آورده است که درنتیجه آن انتشار روزنامه پیمان به زودی متوقف خواهد شد. اما درآن طرف قضیه، ناقضین حقوق بشر، تاجران مواد مخدر، غارت گران دارایی عامه، قاتلین حرفه ی مردم، مصئون از تمام پیگرد قانونی نفس میکشند و حتی برای مصئونیت سیاسی بیشتر به چانه زنی های سیاسی وامتیاز گیری مشغول اند.

هرچند که متوقف شدن نشر روزنامه پیمان اندوه بزرگی درخانواده مطبوعات نوپای افغانستان میباشد، اما این رفتار طالب پسند نظام آقای کرزی به هیچ عنوان نمیتواند مانع نشر وپخش اندیشه وتفکر اندیشه ورزان گردد. آقای کرزی به راحتی وبه سادگی میتواند با فتوای ازقبل نوشته شده ای آقای شینواری، صاحبان اندیشه و تولیدگران تفکر انسانی را به زنجیر وزندان بکشد اما جریان تولید وبازتولید تفکر واندیشه های انسانی خیلی سرکش تر ازآن است که با رفتار طالب پسند آقای کرزی شکسته شود. کسانی را که تاهنوز دولت آقای کرزی مجبور به ترک وطن کرده و بر بال اندیشه های شان سنگ زده است، خیلی نیرومند ومتعهدتر ازقبل به فعالیت پرداخته اند ومصمم تر ازقبل برای ترویج ارزشهای انسانی قلم میزنند. بطور مثال، آقای کامران میرهزار مدیر سایت کابل پرس? ازجمله کسانی اند که به جرم نشر حقایق، بعد ازتحمل زندان وتهدید مجبور به ترک وطن گردید. اما سایت کابل پرس پربار تر ازهمیشه همچنان منبع ومرجع نشر واقعیت ها واندیشه های موافق ومخالف میباشد. لذا همانگونه که اشاره شد دولت آقای کرزی به سادگی میتواند، صدای مخالف را خاموش نماید وکار گزاران رسانه ها را به زندان کشیده و یا مجبور به ترک وطن نماید، اما ازلطف تکنولوژی معاصر قلم واندیشه درقید وبند هیچ زندان وزنجیر نمی گنجد.

فرجام کلام اینکه نظام طالب پسند آقای کرزی با استفاده ازشعار دیموکراسی وآزادی بیان، دیموکراسی وآزادی بیان را به مسلخ می برد و درپای منافع سیاسی اش قربانی میکند. اما بدتر ازاین، افراد وحلقاتی که سالها مخالف رفتار نظام کرزی بوده است، با سکوت خود عملا رفتار ونگرش طالب پرور نظام کرزی را تائید می نمایند.

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • دولت وجامعه ی سالم وپویا همواره با رسانه ها ومطبوعات سازنده ومنتقد توأم بوده. همین است که به مطبوعات قوه وستون چهارم نظام سیاسی یک جامعه می گویند، گویا جامعه ی که از داشتن مطبوعات آزاد ومنتقد محروم باشد، دچارنقص است. همانطور که در مقاله ی خانم حضرتی اشاره رفته، سرکوب مطبوعات وخبرنگاران در افغانستان بیانگر این واقعیت است که رژیم کرزی انتقاد سالم را برنمی تابد، ووقتیکه نمی تواند بهانه ی برای توقیف یک نشریه یا زندانی کردن کدام روزنامه نگار منتقد پیدا کند، به دین پناه می برد. زیرا کسانی را درخدمت خود دارد که دین را به مذاق او ودر راه منافع اش تفسیرکنند.

    اما در برهه زمانی کنونی مهم ترین انگیزه ی آقای کرزی برای سرکوب مخالفین به اتهام اهانت به دین، کسب رضایت طالبان است. طالبانی که هفت سال پیش در ارزگان برضد آنها می جنگید و آمریکایی ها توسط هلی کوپتر وی را از آنجا به ارگ ریاست جمهوری آوردند. واکنون برای بقا درقدرت، به هروسیله ی که وی را به آنها نزدیک کند، دست می یازد.
    امروز که ملت افغانستان بیشتراز هرچیز به یک رهبرصادق نیازدارد، آیا مردی با خصلت کرزی می تواند رهبری این ملت را بدوش گیرد؟

  • سلام به همه!

    بنده این مطلب را نخوانده ام و مطمین ام که به خواندن هم نمی ارزد. نوشته های فرشته جان مرا به یاد قصهً جالبی می اندازد و آن اینکه پدرم یک پسر کاکا خدا بی آمورز داشت که پیاز را بی اندازه دوست داشت و هرگاه زنش در سر دسترخوان پیاز نمی آورد وی قهر میشد و زنشرا سرزنش میکرد زنش هم از ترس همیشه با غذا پیاز برایش میاورد تا بلاخره روزی از روی عادت زنش با حلوا هم پیاز برایش آورد و عصاب کاکا را بیشتر خراب کرد. حالا فرشته جان هم با هر چیز قبیلوی قبیلوی قبیلوی گفته نزدیک است که دیوانه کند همه را. من ازش میپرسم که استادانت چیزی دیگری هم برایت یاد داده اند؟

  • سلام بکابل پرس وهمه خواننده ګان محترم!!

    اگرچه میدانستم که چیزی جلب وخواندنی در این صفحه سیاه شده به قلم خانم حضرتی وجود ندارد ولی ازاینکه مصروفیت دیگر وجود نداشت خواستم مروری به این نبشته بدون فوتوی خانم حضرتی هم بیاندازم ، تیم کرزی ازدین بخاطر مخالفین وسرکوب رسانه ها وخبرنگاران استفاده زیاد مینماید ودر این اوخر بخاطر انتخابات تلاشهای او وتیم نابکاراش زیادتر شده که گرفتاری اقای پریانی نیز ناشی ازان است اما کسانی دیگری هم هستند چون عبدالرب رسول سیاف وهم ازقبیله احمدشاه مسعود، ضیأ مسعود، صدیق چکری، ربانی وغیره که باداشتن طرزفکرقبیلوزیر پرده اسلام چنین اتهامات کفروالحاد را واردکرده ومیکنند.موفق باشید.

    • درود بر میرهزار مدیر کابل پرس?
      و درود برفرشته حضرتی بانوی افتخار آفرین وطنم.
      اگرمن برای من مقدورمیبود تمام گلهای جهان فرش قدمهایت میکردم اماحالا که مقدورنیست، احساسم را تقدیم شما میکنم. من ازخوانندگان همیشگی نوشته هایت هستم وضمن اینکه قلم ونثرت زیباو متفاوت با دیگران است، اندیشه ات وپرداخت های فکری ات جدید، زیبا، ارزشمند، و مطابق با نیازهای معاصر مردم ما میباشد.
      متاسفانه جامعه ما دارای یک جمع کثیری جاهل میباشد که هنوز برای شناخت وفهم مشکلات ومعضلات جامعه، فراموش کردن دردها و سرپوش گذاشتن به شکافهای اجتماعی را توصیه میکنند. جامعه ما آغشته درامراض مرگ آور است. اندام این جامعه پر از زخم های ناصوراست.
      برای شناخت ودرمان این امراض واین زخمها، باید به عمق وپنهایی آن شناخت حاصل کرد و برای درمان آن داروی مناسب تجویز کرد.

      به عقیده من این جامعه باید نقد شود. رفتار وسنت های حاکم وفرهنگ خشونت پرور باشد نقد شود. رفتار و خصلت های رفتاری ادمها محصول سنت وفرهنگی است که در دامن ان پرورش می یابد.
      اینکه کسانی شمارا دشنام میدهند وعقده های گره خورده وچرکین شان را بیرون میریزند، اینها بدون تردید همان حافظان سنت های استبداد پرور و مدحان و میراث داران فرهنگ وسنت ستم پیشگی قبیله می باشد. شما با اندیشه های زیبا وماندگارتان حرکت ایجاد میکنید و امید می افروزید. با ثبات وبا امید بنویسید و میلیونها انسان هموطن شما به اندیشه و باورهای شما افتخار میکنند.

  • فرشته ای دزدان و جنایتکاران شورای نظار باز هم دهن گشود. این دهن گشودنها فقط به خاطر شورای دزدان است که روزنامه پیمان هم در خدمت ایشان است. و اگر به درستی گفته شود در خدمت برادر جنایتکار ملی مسعود ( ضیا مسعود) است که تحت فشار فاشیست های فارس ایران هر که را که با آریایی های فاشیست ( متوجه باشید که من همه آریایی ها را نه بلکه فاشیست های آنها را از جمله فرشته دزدان و جنایتکاران حضرتی را منظور قرار داده ام) ارتباط خونی ندارند آماج توهین و تحقیر و انتقاد قرار میدهند و میخواهند از قبیله و قبیله گرایی و با افغان ملیتی خطاب کردنها چهر های فاشیست های آریایی را بپوشانند. این آریایی های فاشیست در افغانستان که از فارس های فاشیست تقلید میکنند هیچکاری دیگری نه بلکه میخواهند جو بد بینی، نفاق و سر درگمی را در جامعه دامن بزنند.

    فرشته دزدان و جنایتکاران شورای نظار هم با آزادی بیان کاری ندارد زیرا اگر او واقعا به آزادی بیان اعتقاد میداشت از ملا برهان الدین ربانی ، داماد او ضیا مسعودوف، قانونی و فهیم که بزرگترین دشمنان آزادی بیان است قهرمانان افسانوی نمیتراشید.

    اصلا این کرزی نه بلکه ملاهای جنایتکار شورای نظار تحت رهبری مستقیم شیطان الدین ربانی است که بر هر چه آزادی و دموکراسی است توهین میکنند و لعنت میکنند. کرزی در حلقه محاصره این دزدان است و او جز سر شور دادن به عنوان موافقت کاری دیگری کرده نمیتواند.

    این سایت را ببینید تا در باره آریایی های فاشیست و فارس های فاشیست که پای شانرا در افغانستان هم با استفاده از عده ای از فاشیست های تاجک دراز کرده اند واقف شوید.

    http://www.turkiran.com

  • برای فرشته جان بهتراین بود که قبل ازاینکه غم روزنامه پیمان ملی را میخورد با این شخصیت دانشمند حساب خودرا تصفیه میکرد بهتربود. وهمچنان کاکای فرشته جان که بنام میرداد پنجشیری خواسته که با استاد شبیر کاکر پنجه نرم کند بهتربود که به جواب ایشان میپرداختند بعد سراغ روزنامهء پیمان ملی را میگرفتند

    • ازطرف یک باشنده شهر مالموی سویدن به باشنده شهر یوتبوری سویدن عرض میشودکه شما خیلی اشتباه رفته اید. اصلا درخواب تشریف دارید.
      این شبیر کاکر که شما ب نوشته های چرند آن اشاره کرده اید، اصلا به خواندن نمی ارزد وچه رسد به نقد.
      من میدانم که فرشته حضرتی این قدر کفایت ودرایت فکری د ارد که به چرندیات نویسی هر بی منطقی مثل شبیر نپردازد. جولانگه ی افکار فرشته حضرتی به وسعت آسمان است و درحالیکه افکار شبیر خان کاکر در سوراخ دستشوی خانه اش گیر افتاده است و به همین دلیل به جای استفاده ازمنطق واستدلال، به نشروپخش کسافت تلاش میورزد.

      وسلام/
      زنده باد کابل پرس?/
      زنده باد میر هزار/
      زنده باد فرشته حضرتی/
      زنده باد خودم/
      زنده باد آزادی بیان/

  • سخنراني بارک اوباما بعد از پيروزي درانتخابات رياست جمهوري امريکا
    19/8/1387

    Translation of Obama’s Victory Speech into Farsi

    Translated by: Mohammad Taqi Khalili khalili_taqi yahoo.com

    مترجم : محمد تقي خليلي

    سلام شيکاگو.
    پيروزي امشب پاسخي ست به تمام آنانيکه هنوزهم باورندارند امريکا محلي است براي تحقق هر محالي، آنانيکه هنوزنميدانند روياي بنيانگذاران ما زنده است وآنانيکه هنوزهم قدرت دموکراسي ما را مورد ترديد قرارمي دهند.
    اين پاسخ با صفهاي طويل دراطراف مکاتب و کليساها که شمارآن را اين ملت هرگزقبلاً شاهد نبوده، توسط مردمي که ساعتها براي راي دادن انتظارکشيدند که دراين ميان بسياري ازآنان براي اولين باردرزندگي شان راي مي دادند، داده شد. چرا که آنها باور داشتند که اينبار بايد متفاوت بود واين تفاوت را آراي شان آفريد.
    اين پاسخ توسط جوانان، پيران، اغنياء، فقرا، دموکراتها، جمهوري خواهان، سياهان، سفيدان، اسپانيايي تباران، آسيايي تباران، بوميان امريکا و معلولين داده شد. امريکاييان پيام روشني به دنيا فرستادند اينکه ما هرگزتنها مجموعه يي ازافراد جدا ازهم،يا مجموعه يي ازايالات سرخ وآبي نبوده ايم. ما ايالات متحده امريکا هستيم و ايالات متحده امريکا خواهيم ماند.
    اين پيروزي رهنما و هادي آنانيست که مدتهاست توسط خيلي ها نسبت به دستاورد ما بدبين و مضطرب و مردد شده اند، تا دستشان را به کمان تاريخ برده و يکبار ديگرآن را بسوي اميد براي فردايي بهترنشانه روند.
    امشب بعد از مدتها انتظاردرنتيجه آنچه که ما دراين مقطع، دراين انتخابات و دراين لحظه سرنوشت سازانجام داديم موسم تغييردرامريکا فرا رسيده است.
    چند لحظه پيشتر، من يک تلفن فوق العاده بزرگوارانه از سناتورمک کين دريافت نمودم.
    درمدت مبارزات انتخاباتي، سناتورمک کين جدي و طولاني به مبارزه پرداخت. قبلاً وي جدي تر و طولاني تر براي کشوري که به آن عشق مي ورزد رزميده است. وي براي امريکا متحمل ايثار و از خود گذشتگي هاي زيادي شده است که براي بسياري ازما دور از تصوراست. ما امروز در نتيجه خدمت اين رهبرشجاع و فداکاردر وضعيت بهتري بسرمي بريم.
    من به ايشان تبريک مي گويم. همچنين تبريک مي گويم به والي (فرماندار) پلين بخاطرآنچه که انجام داده اند و مشتاقانه منتظرهمکاري با آنان هستم تا تعهد اين ملت را در ماههاي آينده تجديد نمايم.
    مي خواهم تشکرنمايم از همگام وهمراهم دراين سفر، مردي که با تمام وجود مبارزه کرد و ازافکار و آراء مردان و زناني که با آنها درسرکهاي اسکرنتن بزرگ شده نمايندگي نمود... معاون منتخب رئيس جمهورايالات متحده، جو بيدن.
    و من امشب اينجا نبودم اگرحمايت سرسختانه بهترين دوستم درمدت شانزده سال گذشته ... ستون خانواده ام، عشق زنده گي ام، بانوي اول بعدي ملت...
    ميشل اوباما نبود.
    ساشا و مليا (دخترانم)... هردوي شما را دوستتان دارم بيشترازآنچه که تصورش را نماييد.
    ومي دانم که مادرکلانم گرچه ديگربين ما نيست اما همراه با فاميلي که مرا ساخت همينيکه هستم، ما را مي بيند. جايشان خاليست امشب. مي دانم که دين من به آنها غيرقابل سنجش است.
    خواهرانم مايا و الما و ديگربرادران و خواهرانم، تشکر از تمام پشتيباني تان. من ممنونشان هستم.
    و تشکرازمدير مبارزات انتخاباتي ام، ديويد پلوف... اين قهرمان گمنام مبارزه، کسي که بهترين را بنيان گذاشت... بهترين مبارزه سياسي را درتاريخ ايالات متحده امريکا.
    تشکر از سر- استراتژيست ام ديويد اکسل رود... کسي که درهرگام همراهم بوده است.
    تشکر از بهترين تيم مبارزات انتخاباتي که تاکنون درتاريخ سياست تشکيل شده است... شما اين پيروزي را تحقق بخشيديد، ومن تا ابد بخاطرايثار و از خودگذشتگي شما دررسيدن به اين هدف سپاسگزارتان خواهم بود.
    اما مهمتر ازهمه، هرگز فراموش نخواهم کرد آناني را که اين پيروزي درحقيقت متعلق به آنهاست. اين پيروزي متعلق به شماست. آري متعلق به شما.
    من هيچگاه محتملترين کانديدا براي اين دفترنبودم. ما با پول و حمايتهاي زيادي آغازنکرديم. مبارزه ما درتالارهاي واشنگتن طرح ريزي نشد. بلکه آن درحياط خلوت(پشتي) دموآن و اتاقهاي نشيمن کنکورد و ايوان جلويي چارلستون آغاز گرديد، با جمع آوري پنج دالر و ده دالر و بيست دالر ...
    مبارزه ما نيرو گرفت ازجواناني که افسانه بي تفاوتي نسلشان را نپذيرفته، خانه ها و فاميلهايشان را ترک کرده و شغلي را پيش گرفتند که دستمزد کم و بيخوابي از ويژگي آن بود. مبارزه ما قوت يافت از ميانسالاني که سرماي سرد و گرماي سوزان را با جرئت وجسارت استقبال نموده وخانه به خانه به نبرد پرداختند. مبارزه ما پايدارگشت توسط ميليونها امريکايي که داوطلب شدند، سازمان دهي کردند وثابت ساختند که با گذشت بيش از دوقرن، حکومت مردم، توسط مردم و براي مردم استوار و پا برجاست.
    اين پيروزي متعلق به شماست.
    وميدانم که شما اين را به انجام نرسانديد تا صرف برنده انتخابات باشيد و شما اين را براي من هم انجام نداديد.
    شما باني بزرگ اين کار شديد چرا که بخوبي ازعظمت وظيفه وتکليفي که فرا رويمان قرار گرفته آگاهيد. حتي همين امشب که ما پيروزي را جشن مي گيريم ميدانيم که آينده و فردا، ما را با بزرگترين چالشهاي زندگيمان مواجه خواهد ساخت - دو جنگ، سياره اي درخطر، وخيم ترين بحران اقتصادي قرن.
    مي دانيم که سربازان دلير امريکا درصحراهاي عراق وکوهستانهاي افغانستان بخاطرما جانشان را به خطرانداخته اند.
    پدران و مادراني هستند که بعد از اينکه فرزندانشان بخواب رفتند، بيداري مي کشند و نمي دانند که چگونه وام خانه هايشان، هزينه دوا و درمان و يا مخارج تحصيلي فرزندانشان را پرداخت نمايند.
    انرژي جديد استحصال گردد، فرصت هاي شغلي جديد خلق شود، مکاتب جديد آباد گردد، با تهديدهاي احتمالي مقابله شود، اتحادهايي هم ترميم گردد.
    راه پيش رو بس طولاني ست و پرفراز و نشيب. ممکن است ما ظرف يکسال و يا حتي يک دوره هم به انتها نرسيم.اما، مردم امريکا، من چنان اميدواري که به آينده امشب دارم، هيچ گاه نداشته ام. با شما عهد مي بندم که ما اين راه را سرانجام به انتها خواهيم رساند.
    موانع ومشکلات تبارزخواهند نمود، اشتباهات اوليه هم رخ خواهد داد. بسيارند کساني هم که با هرتصميم وخط مشي من بعنوان رئيس جمهورموافق نباشند. و ما مي دانيم که دولت نمي تواند حلال تمام مشکلات باشد.
    اما من همواره با شما صادق خواهم بود درمورد چالش هايي که پيش رويمان قرار گرفته است. به شما گوش خواهم داد، بخصوص هنگامي که اختلاف نظرداريم. و مهمتراز همه، ازشما مي خواهم تا درامرملت سازي دوباره، سهيم گرديد، با توسل به تنها روشي که براي دوصد و بيست و يک سال درامريکا معمول بوده است... خانه به خانه، خشت به خشت با دستان پينه بسته.
    آنچه که بيست و يک ماه قبل درسرماي زمستان آغاز شد نمي تواند دراين شب پاييزي پايان يابد.
    اين پيروزي به تنهايي مبين آن تغييري که ما بدنبال آنيم نيست بلکه صرفاً چانسي ست براي آوردن آن. و با پافشاري برراه و روش قبلي آرزوي ما عينيت نخواهد يافت. بدون شما و بدون يک روحيه نو خدمتگذاري وازخودگذري مقصود حاصل نخواهد شد.
    بنابراين بياييم با ترويج روحيه وطن پرستي، مسئوليت پذيري وسخت کوشي مسئول و مراقب خود وديگران باشيم.
    بياييم بخاطرداشته باشيم که اگرقراراست درسي ازاين بحران اقتصادي گرفته شود،آن اين باشد، ماداميکه برخي قشرهاي جامعه ما گريبانگيرمشکلات اقتصادي اند ما نمي توانيم متوقع وال استريت شکوفان وپررونق باشيم.
    دراين سرزمين ما بعنوان يک ملت، يک مردم به اوج مي رسيم يا بزمين مي خوريم. بياييم ايستادگي نماييم دربرابر اغوا و وسوسه يي که ما را بسوي تعصب، تنگ نظري و نپختگي کشانده و مدتي ست سياست مان را آلوده ساخته است.
    بياييم به ياد آوريم که براي اولين بار مردي از اين ايالت بيرق حزب جمهوري خواهان را به کاخ سفيد برد، حزبي که براساس ارزشهاي اتکاء به نفس، آزادي فردي و وحدت ملي بنياد نهاده شد.
    اينها ارزشهايي اند که همه ما درآن سهيميم. و امشب درحاليکه حزب دموکرات پيروزي بزرگي را نصيب شده است، متواضع و مصمم پيش مي رويم تا اختلافاتي را که مانع پيشرفت ما شده اند،ازپيش پاي برداريم.
    زماني آبراهام لينکن خطاب به ملتي که بمراتب بيشتر ازما دچارتفرقه بود، گفت: ما نه دشمنان يکديگرکه دوستان هميم.عشق شايد گهگاه دچارتنش و کشيدگي گردد،اما نبايد تعهد و التزام ما را به محبت و مهرآسيب زند.
    و آن امريکايياني که بايد حمايت شان را کسب نمايم، شايد امشب آراي شما را نگرفته باشم اما صداهاي شما را مي شنوم. همکاري وکمک تان را نيازمندم و رئيس جمهورشما هم خواهم بود.
    و به تمام آنهايي که امشب ما را ازفرسنگها دور، از پارلمانها، از کاخها تماشا مي کنند، و به آنانيکه درگوشه هاي دورافتاده و فراموش شده دنيا، دور راديوها جمع شده اند، مي خواهم بگويم که سرگذشت ما شايد متفاوت اما سرنوشت ما يکي و مشترک است. سپيده نو رهبري درامريکا دميده است.
    وبه آنهايي که درپي نابودي دنيا اند، مي گويم: شمارا شکست خواهيم داد و آنهايي را که درجستجوي صلح و آرامش اند حامي وپشتيبان خواهيم بود.
    و به تمام آنانيکه هنوزنمي دانند که فانوس امريکا روشن تر از هميشه است: امشب ما يکبار ديگر ثابت کرديم که قدرت حقيقي ملت ما نه متکي برنيروي بازوان ما، يا ميزان ثروت ما، بلکه برگرفته ازقدرت جاودان دموکراسي، آزادي و اميد وآرمانهاي ماست.
    اين ماهيت حقيقي امريکاست: که امريکا مي تواند تغييرکند.اتحاد ويکپارچگي ما مي تواند کاملتر و عالي تر گردد. آنچه که ما تا امروز به آن نائل شده ايم ما را اميد مي بخشد براي آنچه که مي توانيم و بايد، فردا آنرا حاصل نماييم.
    اين انتخابات همراه بود با روايات بي مانند بسياري که تا نسلها برزبانها خواهند بود. اما يکي ازآن موارد که امشب درذهنم هست درباره زني ست که رأي خويش را درآتلانتا به صندوق ريخت. او بسيارشبيه به ميليونها فرد ديگراست که درصف ايستادند تا صدايشان شنيده شود، جزء با يک تفاوت: آن نيکسون کوپر داراي صدوشش سال سن مي باشد.
    وي فقط يک نسل بعد از دوره برده داري تولد شد، زمانيکه هيچ موتري درجاده ها تردد نداشت وهيچ طياره يي در آسمان نبود، زماني فردي چون او نمي توانست به دو دليل رأي دهد... اولاً او يک زن بود و ثانياً بخاطر رنگ پوستش.
    وامشب، من به تمام آنچه که او درطول يک قرن درامريکا شاهد بوده است فکرميکنم.. اندوه و اميد، تقلا و ترقي، زمانيکه به ما تلقين مي شد که نمي توانيم، ومردمي که با آن عقيده و باورامريکايي پافشاري کردند که آري ما مي توانيم.
    زماني صداي زنان ساکت وخاموش بود واميدشان واهي، او زنده ماند و ديد آنها را که بپا ايستادند وفرياد زدند وسرانجام تا پاي صندوقهاي رأي رسيدند. آري ما مي توانيم.
    وقتي نوميدي و يأس و رکود اقتصادي کشور را فرا گرفته بود، اوملتي را ديد که خود، با طرح تازه، مشاغل جديد و درک مقصد مشترک برترس وتشويش تسلط يافت. آري ما مي توانيم.
    وقتي بمب ها روي بنادر ما فرومي ريخت و استبداد دنيا را تهديد ميکرد، او شاهد خيزش نسلي بود که بسوي عظمت و بزرگي قد برافراشتند و دموکراسي را پاسباني نمودند. آري ما مي توانيم.
    او رويدادهاي بسياري را شاهد بوده است... موعظه واعظي را درآتلانتا که به مردم مي گفت: ما بر مشکلات غلبه خواهيم کرد.آري ما مي توانيم.
    مردي روي ماه فرود آمد، ديواري دربرلين فرو ريخت، عالمي ازعلم وخيال هويدا شد. وامسال، دراين انتخابات، او به پاي صندوق رأي رفت و رأي داد، چراکه او بعد ازصد و شش سال زندگي درامريکا با پشت سرنهادن تاريکي ها و روشني ها بخوبي مي داند که امريکا چگونه مي تواند تغييرکند. آري ما مي توانيم.
    مردم امريکا، تاکنون راهي بس طولاني را آمده ايم و در اين راه بسيار ديده ايم.اما هنوزکارهاي زيادي ست که بايد انجام شود. بنابراين امشب بياييم ازخودبپرسيم.. که اگرفرزندان ما آنقدرعمرنمايند که قرن بعدي را شاهد باشند، اگردختران من چنان خوشبخت باشند که به اندازه آن نيکسون کوپرزنده بمانند، چه تغييري را خواهند ديد؟ تا چه حد پيشرفت خواهيم کرد؟
    اين پيروزي فرصتي ست براي پاسخ گفتن به آن ندا. اين زمان، زمان ماست.
    وقت آن فرارسيده است تا مردم مان را به کار و تلاش ترغيب نموده و دروازه هاي فرصت را براي فرزندانمان بگشاييم، خوشبختي و رفاه را بازگردانيم وآرمان صلح را ترويج نماييم، رؤياي امريکاييان را احيا کنيم و براين حقيقت اساسي پافشاري ورزيم که ما يکي و واحديم ماداميکه نفس مي کشيم.
    و هرجا که با بدبيني وترديد مواجه گرديم، به آنهايي که نتوانستن را زمزمه مي کنند، با همان عقيده جاوداني که معرف ويژگي مردم ماست پاسخ خواهيم داد که: آري ما مي توانيم.
    تشکر از شما. خداحافظ و پشتيبان شما باشد. خداحافظ و پشتيبان ايالات متحده امريکا باشد.

    • سلام بر شما

      دیشب بطور تصادفی ترجمه سخنرانی اوباما را در سایت شما دیدم.شنیده بودم که اوباما سخنرانی پرشوری بعد از پیروزی داشته اما ترجمه آنرا به فارسی ندیده بودم.سخنرانی جالبی بوده و ترجمه به زبان شیرین فارسی از خود سخنرانی جالبتر.
      از شما و مترجم این سحنرانی تشکرمیکنم.موفق و کامیاب باشیدو آرزومند درخشش هرچه بیشتر سایت پربیننده کابل پرس? .

  • انهایکه پاسداران فرهنگ ظلم وبی عدالتی اند ،از شنیدن حقایق ناراحت می گردندوبه دشنام وجفنگ گویی رو می آورند. اما هیچگاهی هم نه می توانند که با این شیوه های غیر انسانی ودور از جادهء ادب واخلاق مانع بیان حقایق شوند. این ها از هر مزدور، نوکر وخیانت کاری که به قبیلهء مربوط باشد، نوکری وخیانت وی را موجه دانسته به دفاع از آن بر می خیزند که با این کار شان روز به روز نقاب از چهره های شان بر داشته شده ومنفور جامعه ومردم می گردند. فرشته حضرتی صدای بر حق ملیون ها انسان این سرزمین است. صدای که مستکبرین وعقب گرایان مایل نیستند که بلند شود. موفقیت هر چه بیشتر خانم فرشته حضرتی را در راهء مبارزه با کهنه پرستان وظالمان که با اندیشه های قرون وسطایی وطالبانی خویش مانع ایجاد صلح وامنیت، ترقی وپشرفت این مملکت گردیده اند را خواهانم.

  • درافغانستان چهار عامل بزرگترین سد درمقابل آزادی بیان اند یکی دولت مدارن حاکم،جنایت کاران جنگی درشمال،طالبان درجنوب وملایان که ازدین وشریعت حرف می زنند. به این اساس برای رهائی ازاین بن بست نیاز است تاهمه آزاد اندیشان بسیج گردند دربرابرارتجاع بی ایستندوتازمانیکه صفوف خویش دربرابرچوکی داران دین مشخص نکنیم بعید است که بتوان ازآزدای بیان واعتقاد سخن زد.

  • سلام خدمت کارمندان کابل پرس? و خواننده گان عزیز!!!!
    قبل از همه پیروزی تیم کریکت افغانستان را برای تمام ملت افغان تبریک و تهنیت عرض می کنم !!!!!
    ثانیا ،در این شکی نیست که ازادی بیان یکی از مو فقیت های چشمگیری در افغانستان تلقی می شود!
    که دولت افغانستان انرا همیشه برخ مردم و جامعه جهانی می کشد و و اقعا در نظام های دیمو کراسی بعد از از سه قوه دیگر امروز قوه چهارم را مطبوعات ورسانه ها تشکیل می دهد !!!!
    اما ازادی بیان و رسانه ها هم از خود یک سلسله اصول و اساسات را دارد که بان ارج گذاشته شود نه اینکه هر چه دلشان خواست انرا برشته تحریر در بیاورند بدون اینکه در فکر این باشند که باید عفت کلام و قدسیت قلم را زیرپا نموده و دست به مطالب و اخباری بزنندکه هیچ گونه سازگاری بامنافع ملی و اساسات ژورنالیزم نداشته باشند !!!!

    در افغانستان بعد از بوجود امدن دیموکراسی دروغین رول رسانها در بلند بردن شعور فرهنگی و سیاسی بسیار ازنده بود اما متاسفانه که دولت افغانستان از ان همیش بحیث ابزار سیاسی استفاده نموده و زمینه رشد رسانه های غیر ملی را بیشتر مساعد ساخته و رسانه های ملی نسبت نداشتن بودیجه و امکانات نتوانسته اند تاالحال جایگاه مشخص را در خانواده مطبوعات کمایی کند !!!

    معمولا رسانها در کشورهای جهان سوم رسانهای جاپی انقدر از ارزش بالای برخوردار نبوده اند جون در این کشورها سطح سواد بسیار پایین بوده و بدون کسانی که سواد دارند دیگر مردمان ان کشورهای نمی توانند که از مطبوعات چاپی استفاده کنند !!!!

    اما مطبوعات الکترونیکی در افغانستان دارای اهمیت و یژه ای هستند چون رول رسانها ی دیدنی و شنیدنی بسیار زیاد هست بنا به تناسب رسانهای دیدنی چون برق لازم در دسترس نیست می توان رادیو را که با مصرف کم در دسترس همه قرار دارند یکی از پرقدرت ترین رسانها نامید !!!
    اما میرمن حضرتی تمام نابسامانی جامعه را بدوش قوم و قبیله تعلق می دهد که هیچگونه صبحه قانونی ندارد !!!!

    اگر رسانها به قانون اساسی افغانستان احترام نداشته و رسانها هم خودرا بالاتر از قانون قلمداد بکنند پس این مصولیت دولت است تا در قسمت حفظ و نگهداشت قانون اساسی اقدام بکنند !!!!!

    جون دولت اولین مرجع ارشاد برای مردم هست بنا روزنامه پیمان ملی حتما کدام تخطی را مرتکب شده که از طرف دولت بازداشت گردیده اند !!!!

    چرا رسانهای دیگری را که با مو ضوعات جالب و خوانندنی با در نظر گرفتن عفت کلام و قدسیت قلم و در فکر اعاده و حدت ملی و با اصول و اساسات ژورنالیزم می نویسند بازداشت نگردیده اند !!!!!

    چون میرمن حضرتی همیش با استفاده از ازادی بیان خارجی و سویدنی می نویسند چون جامعه که میرمن حضرتی در ان زنده گی می کنند با جامعه افغانی هزارها فرسنگ دور است !!!!!

    بنا تقصیر شان نیست بخاطریکه هرچیز را ازدید قومیت و زبان تحلیل و تجزیه می کنند نه از روی و اقعیت های عینی و ذهنی جامعه !!!!

    چون روزنامه پیمان ملی هم یک اندازه به مسایل ملی به دید کم می نگرند و براهی حرکت می کنند که خواست ها و دیدگاه نسبتا معتدل خانم حضرتی راانعکاس می دهد !!!!!!!!

    ازادی بیان به مفهوم واقعی ان باید در نظر گرفته شود بدون در نظر گرفتن مسایل قومی ،زبانی ،مذهبی ،نژادی بنویسند !!!!!

    در عربستان سعودی حرف زدن سیاسی بند است و هرکسی که در مسایل سیاسی حرف بزنند مجازات می گردند !!!!

    چون دولت تمام زمینه های زنده گی مناسب را برای انها مهیا ساخته اند نه مانند کشورهای جهان سوم که !!!!!

    در هر جای حرف از مسایل سیاسی گروپی و حزبی شنیده می شود که این به نفع ملت افغان نبوده و زمینه سازی منازعه را بیشتر می کنند !!!

    یک حرف دیگر میرمن حضرتی که جواب های دندان شکن شاغلی کاکر را نداده اید !!!!

    و به مو ضوعات ژورنالیزم پرداخته اید می خواهم بدانم که جوابی نداشتید و یا کسی دیگری برایتان تا هنوز ننوشته است و مقاله اش برای نشر تکمیل نگردیده است !!!1

    به امید رسانها ی که صرف پل ارتباط بین مردم و دولت بوده و صدای مردم را به گوش دولت و مردم برسانند !!!!
    تا بشود که افغانستان هم مانند کشورهای دیگر دارای رسانها ی پویا با در نظر داشت اصول ژورنالیزم و منافع تمام مردم افغانستان !!!!!

    ادامه دارد

    • سلام. اوغانیت چیزی نیست جز تعصب -قوم پرستی-خود بر تر بینی و چرت وپرت های دیگر.شما این اوغان های شوونیست را نگاه کنید! منطق خانم حضرتی کجا و چرند گویی های حنیف رستم و...کجا!او ناپوهانو!تمام دار وندار اندیشه اوغانپرستان در این خلاصه میشود که سایر اقوام را —افغان بنامند!!!!!انهمه چرت وپرت های را مینویسند که کلمه افغان را در ان جا دهند تا فراموش ما نشود که ما افغان هستیم!!باور کنید کل اندیشه انها همین است.افغان دولت!افغان پولس افغان اردو !افغان لیکوال!افغان کارپوه!افغان سیلونکی!من به حیث یک اوغان!ما اوغانها!نگاه کنید .چرا این همه افغان افغان گفتن!جالب است!نیست؟باز اگر کسی خودر افغان نداند وبگوبد که من یک اوزبک هستم یا...اوغانیستها با بیشرمی بر او میتازند که نه! تو اوغان هستی!کدام قوم دیگر را در روی کره زمین سراغ داشته باشید که اینگونه هویت دیگران را نادیده بگیرد وهویت خودرا بر دیگران تحمیل کند!باور دارم که ندیده اید.از فلسفه ومذهب گرفته تا سیاست واقتصادو نیرنگ و ترفند وتزویر را بکار میگیرند تا مگر نام قوم اوغانرا بر دیگران تحمیل کنند.اگر باور ندارید به اوغانها بگوید که شما اوغان نیستید!بعد میدانید که گپ از چه قرار است!! این است اوج نبوغ قبیله!مگر میشود انرا تولید فکری درخشان قبیله نخواند!چر این دسیسه ذهن همه اوغانهارا به خود مشغول ساخته است؟راستی یادم رفت.ما باید از اوغانها بپرسیم که منافع ملی چیست؟وحدت ملی چیست؟فرهنگ ملی وافغانیت چیست!؟خدمت چیست؟ خیانت کدام است؟دمکراسی چیست؟زبان ملی کدام است؟اکثریت کیست؟ ریس جمهور کی باید شود؟ووو.چون این مفاهیم در قاموس قبیله پرستان معنای خاص دارد یا بهتر است که بگویم معنای درست انها را اوغانیستها میدانند وبس!حنیف رستم شاید بیکار ترین انها باشد خوب است ار او پاسخ بگیریم!

    • روستمه وروره میرمن چه اس کمی تشریع کنید

    • سلام به همه دوستان ؟؟؟؟؟ عفت کلام و قدسیت قلم کلماتی هستند که فرد انرا باید در نظر بگیرد ؟ متاسفانه کسانی نیز هستند که نمی توانند انرا در نظر بگیرند نمی دانم انرا چی بدانم ؟ جوابات از نظر شما شاغلی ها برایتان تقدیم باد ؟ و حدت ملی یعنی روز به روز خودرا ایرانی جازدن و از هویت خویش دور و هویت دیگران را به خود قبولاندند !! فرهنگ یعنی فرهنگ دزدیده شده از دیگران و برای خود فرهنگ بر بار ساختن یعنی انتقاد بالای ان و هروز داد و فریاد کشیدن که این هویت دروغین است ؟ سید جماالدین افغان را ایرانی خطاب کردن و فردوسی و سنایی را از خود دانستن . ریس جمهور باید از اقلیت ها کسی باشد که حقوق اکثریت رادر نظر نگرفتن و زمینه عقده مندی را برای دیگران مساعدساختن ؟ کلمات بیرونی را دور ساختن و به عوض ان انترنت را تارنما ،تمام تقویم و جنتری افغانستان را تبدیل نمودن ؟ بعد از پیوند افغان "ی " را اضافه کردن مانند "افغانی " (( که حتا نویسنده گان ایران نیز به این مو ضوع پی برده اند که برای افغان نه افغانی نامید در کتاب "" غلط ننویسم "" نویسنده ایرانی )) جوابات از نظر شماها ی که در تمدن زنده گی می کند و زبان تان بین اللملی است و دارای فرهنگ قبیله نه بلکه با متمدن ترین مردمان جهان زیست می کنید ؟ زنده نمودن اریانای کبیر که نام اریانای کبیر در سابق برای مناطقی گفته می شود که ایران کنونی پاکستان و بعضی کشورهای دیگر را در خود داشت که به هیج و جه با حال قابل مقایسه نمی باشد ؟ زنده نمودن نام خراسان که فعلا یکی از نام های ولایت ایران خراسان نامیده می شود و الحاق افغانستان با ایران و خودرا ایرانی جا زدن و ایجاد مثلث فارسی در منطقه ؟ استعمال کلمات اب دست که در پشتو " اودس" که کلمه اب دست دری و بجای ان کلمه عربی و ضو استعمال کردن !!!! در تلاش هویت جدید که در نظام اریانا و خراسان نبود بنام ارین و خراسانی برا ی خود؟ به تحمیل تک زبانی بیشتر اصرار ورزیدن ؟ به کسانی که به زبان خود صحبت می کنند نشنلیست گفتن ؟ و تمام کسانی که هرروز نشنلیزم زبانی را دامن می زنند هورا کردن ؟

    • سلام شاغلی پلانی...
      وحدت ملی یعنی خودرا فراموش کنید یکسره اوغان شوید تا قبیله بزرگ شود وخودرا مالک این اب وخاک بداند!!غیر از اوغانها دیگران حق ندارند که نام قوم خودرا بر زبان اورند!کابل ده د پشتون غزنی ده دپشتون...راستی برای افزایش اگاهی تاریخی شاغالی باید افزود که این سرزمین به راستی ایران است است.مگر شاغلی خودرا به ناپوهی میزند!کابل وزابل وهرات وبلخ وتخارستان وغزنه مگر اوغانستان بودند!!افغان نام قوم شما است.مگر ایران نام یک سرزمین.خراسان نام یکسرزمین نیست.افغان نام یک سرزمین است یا یک فوم؟ یک رشتیا خو بگو!!اگر شما افغانهارا ما ایرانی یا خراسانی گفتیم به افغانیت شما چه اسیبی میرسد.تو خو میدانی.نمیدانی؟شما که تاجک را میخواهید افغان بنامید به هویت تاریخی انها چه اسیبی میرسد؟نمیرسد؟رشتیا بگو!ما خو نمیگویم که شما خودرا افغان نه نامید!میگوییم؟نمیگوییم؟شما میفرمایید که ما خودرا اوزبک یا هزاره یا تاجیک نه خوانیم!ظالم جان ما خو خودرا اوغان یا پشتون نمیدانیم.مگر میشود شما هویت خودرا دو دسته چسپیده باشید وحتا بر دیگران به زور تحمیل کنید اما از دیگرا بخواهید که هویت خودرا تحقیر کنند وبه دور بریزند!!بس است!فرهنگ دیگر موضوع جالبیست که ما دزدیدیم وشما از افاغنه به میراث دارید!فراورده های انهم عالمگیر شده است.فردوسی وسنای غزنوی بابای مااند مانند رحمان که بابای شما است.چرا خودت به این امر راضی نیستی؟سید جمالالدین افغانی هم کسی نبود که ما وشما به او فخر کنیم.خفه نشی!او سر وسری با انگریز ها داشت!پیش از اینکه مراخایین بنامی برو تاریخ فریماسونری در جهان عرب را بخوان وبعد علت رانده شدن او از دربار پادشه عثمانی راپیدا کن.زله دی !که اورا افغانی میخوانی یا ایران!تو خو غیرتی اوغان هستی یک گپ راست بگو.از روی کدام سرشماری دانستی که شما اکثریت هستید ودیگران اقلیت.منبع انرا در اختیار این اندیوالت بگذار هرچه نباشه ما وشما هم وطن هستیم.هم دیگر را باید در دست یابی به حقیقت کمک کنیم!وقت نیست یک اندیوالی دیگه هم بکو پاسخ باقی گپهایته خودت بنویس.

    • و حدت ملی یعنی اقلیت را قدرت زیاد بدهید و هویت ملی خودرا قبول می کند ؟
      اکثریت یعنی تا جک ها با سرزمین بسیار شان و شوکت و در تمدن زنده گی کردن و تاید اکثریت بودن تاجک را سروی ملل متحد انجام داده و هم چنان ریاست احصایه مرکزی در یک سیستم اکروبت تمام نفوس افغانستان را ولایات وار از کدام اقوام چند فیصد کدام زبان چند فیصد ؟ برای تان ثابت می شود که تاجک ها اکثریت جامعه افغانی را تشکیل می دهند ؟ و اقعا نام افغان یک سرزمین که دارای حدود معین جغرافیای دارد ؟دولت دارد ؟اداره دارد ؟ فرهنگ دارد ؟ افغانستان نه نامید ؟ چون در دوران حبیب الله خان کلکانی شهید مظلوم ملت افغانستان را چرا دزد بنامیم چون او از افراد ثروتمند دزدی می کر و برای همه می گفت که پلو بخورید ؟هیچ کسی حق ندارد برای او دزد خطاب کند چون دزدی از افراد ثروتمند دزدی نیست ؟ دزدی از افراد غریب دزدی است ؟
      و اقعا باید در یک کشور 10 هویت ملی مو جود باشد مانند ازبک ؟تاجک ؟هزاره و غیرهههههههههه
      و اقعاخراسان دارای تاریخ بوده که حتی هشت بار به هندوستان حمله ثروت گرفت تمام کشورهای همسایه را مانند ایران کنونی که در سابق بنام فارس یاد می شد پاکستان را در زمان شهید اعلحظرت حبیب الله خان کلکانی فتح کرد و هویت افغان از همان زمان بر ما ایجاد شد ورنه ما نه در زمان خراسان و اریانا چه هویتی داشتیم ؟
      اندیشه برایمان استقلال را از انگلیس ها گرفت ؟
      زبان فارس ما را که نزدیک به بین اللملی هست و در همین روزها مثلث ان ایجاد می گردد باید در جمله 5 زبان بین اللملی که ان کشورها عضو ویتو هست جاگزین نمود ؟
      برای همه باید خراسانی گفت چون افغانیت چندان کلمه ای نییست و اینقدر جهاد که ما تاجک ها کردیم و هیچ زمانی با روس ها و انگلیس ها مهاهده نکردیم و انها را اولاده شهید کبیر و شهادت مظلمونه حبیب الله خان کلکانی و طرفداران ان انگلیس ها را شکست دادیم مایان هستیم که ملت پرافتخار هستیم که هرروز بالای عروسی ما و خیرات ما از طرف نیروی های امریکای بمباردمان می شویم ما ان فرهنگی دارم که در مناطق کسانی که اطفال ما به مکتب رفته نمی توانند و هیچ کدام انها تا الحال کدام تچاوزجنسی صورت نگرفته اند ؟
      فرهنگ ما را ببنید که تا الحال دو و یا سه نفر ما به عیسویت پنا ه نبرده اند و کوشش می کنیم که هیچگاهی اینطور نشود ؟
      ما باید خودرا تاجک خطاب کنیم ؟ بالای پاسپورت و تذکره ما باید تاجک گفته شود ؟باید همسان خودرا به ایران الحاق کنیم بخاطریکه دیگران برایمان نگوینند که شما بروید تاحکستان ؟
      در کشورهای خارجی باید همراهی هرکس دغوا کنم که ما را چرا افغان می نامید ما تاجک هستیم ؟
      این ما بودیم که در تمام جهان با قهرمانی تیم کریکت که تمام شان افغان نیستند برایمان افتخار افریدند
      هیچ سندی بالاتر از این پیدانمی شود که سیدجماالدین را افغان باید نامید !!!مانند کتاب ((الحادی للمسایل النفایس ))چاپ بولاق 1225 ق که در صفحه اول ان به قلم خود سید جمال الدین نو شته شده است ؟و نوشته است (( من سکنته کابل من اهالی افغان السید جمال الدین من سادات کنرد ))
      این بود جواب های مختصر
      ادامه دارد
      .

    • ملگری سلامونه-من چه میگویم ودمبوره ام چه میگوید!یکدفعه پیام بالا را به دقت بخوانید واگر راستی افغان هستی به ان پاسخ بگو.سیدجمال. افغان.درست.سید به چه معناست؟عرب یا اوغان؟من گفتم که او فریماسونر بود.اما خودت پاسخ ندادی .این ادعای من درست است یا نه ؟حبیبالله کلکانی را بگذار.به بحث اصلی برگرد.چرا شما پشتونها نمبخواهید که دیگران از هویت فومی خود نام ببرند؟اگر ما همه اوغان هستیم پس چرا به زبان پشتو یااوغانی(به قول امان الله خان)گپ نمیزنیم؟شاید بگویی که ما انرا فراموش کرده ایم!همین یک موضوع برای خودت کافی نیست تا یک کمی به افغانیت ما شک کنی!ما پشتونهای پاکستان را چرا افغان میدانیم؟چون به راستی پشتون وافغان دو نام برای یک قوم است.اگر اینگونه نیست پس باید اوزبکهای اوزبکستان وتاجکهای دنیا وبلوچهای پاکستان وایران همه را باید افغان بنامیم!دیدی چه تناقض عجیبی!کوته ومورد به مورد پاسخ بگو.

    • اقایون درودبه شما ////
      اگر و اقعا افغانی که تا گلو در تاجکیزم غرق هستی باشی ///باید قناعت نمی کردی /////
      بلی سید جماالدین عرب بود نه افغان ////
      بلی اقوام عرب در افغانستان زنده گی ندارند این دروغ است ////
      عرب های که از سابق در این جا زیسته اند //////
      در افغانستان نیستند /////
      در کنر یک منطقه ای بنام سید و جو ندارد هیچ سیدی در افغانستان و جود ندارد سید جماالدین از عربستان است نه از افغانستان ////
      همه کتاب های که در این مورد نوشته شده است دروغ است ///
      کتاب های عرب ها دروغ می گوید /// کتاب های هندو ها در وغ نوشته اند درمورد سید جماالدین اینجانب جقیقت می گویم بدون کدام مدرکی وسندی اورا به عربستان و ایران منصوب می نمایم ////
      د ران افغانستان یک ملیت هست انهم پشتون دیگران نیستند ما چرا خودرا افغان بدانیم ما که افغان نیستم از این کشور نیستم ورنه حالامی دیدی که مانند سه دوره حکومت خود چی بلای برسر دیگران می اوردیم ////
      ربان با قوم هیچ فرقی ندارد مانند هندوستان که 1000 زبان هست و کشوری بنام هندوستان دارد هویت اقوام دیگر درانجا باید نام یک کشور را با نام ملیتی خود تبدیل کنند ///
      نام صوبه سرحد را افغان مانده اند در همین روزها نه پشتونخواه ///برای ازبکان باید ازبکستان تعین شود که کشوری ندارند و درانجا باید نروند ///
      پس افغان یعنی پشتونها که در کتاب های رستم پیمان نوشته شده در کتاب هیرودتس نوشته شده نیست و نوشته است که پختون وبکان فرق دارند اینطور نیست تمام نویسنده گان دروغ می گوید عالیجناب راست می گوید ///
      حبیب الله خان را به بحث جدا گانه بکشید چون او سزاور این بحث دراین جا نیست ورنه مایان تظاهرات خویش را ادامه خواهیم داد ///
      در تمام دنیا هیچ کسی به دو یا سه زبان صحبت نمی کنند بلکه یک زبان صحبت می شود ///
      ومانند امریکا که فعلا هسپانوی ها زبان خودرا رشد می دهند و به یک نقطه توافق دارند امریکایی که این حرفها غلط است ////
      باورکنید که من دروغ نمی گویم این تراوش افکار بیمار گونه من است ////
      برای من از طرف کسانی که نمی خواهند این ملت ما شود هیچ تلقینی نداده اند ////
      باورکنید من دروغ نمی دهم ///
      و از روزی می ترسم که در پیشگاه خداوند قرار داده باشم و در انجا از من سوال صورت نمی گیرد که به کدام زبان صحبت می شود و بکدام قوم تعلق دارم بلکه هرروز به بی اتفاقی بین مردم دامن نمی زنم ///
      برای این ملت که کوه ودرخت ان هنوز هم از خون جوانان گلگون است دیگر هم غم می افرینم بخاطریکه من روشنفکر هستم ///
      استعمار فرهنگی دیگران را می پذیرم بخاطریکه خطرناکتر از هر استعمار دیگر است ////
      جنگ سرد را من اغاز نمی کنم که خظرناکتر از جنگ گرم است ////
      هرروز ضجه و ناله یتیمان که در سر سرک گدای می کنند نمی اندیشم بلکه در یک انترنت کلب میروم و تعصب خودرانمایان نمی سازم افسوس بحال من واری کسان ///
      کلمه خوبی از دهن من که بتواند فاصله های که در بین این ملت پیدا گردیده اند نمی خواهم ان را از بین ببرم چون مفاد من در این نیست ورنه همین کار می کردم ///
      هرروز به ایرانی بودن خود افتخار نمی کنم تمام کشورهای جهان را شامل فارسی است می خواهم یکی بسازم نه به اساس اسلامیت و مسلمان بودن بلکه به اساس این که برای زبان من خدمت بکنند ////
      نمی خواهم مانند اروپا که سرحد ندارد و به هرجای ان سفر می شود ///
      مبارزه بکنم تا یک و حدت اسلامی را که تمام جهان اسلام را در بر داشته باشد و هیچ قیودی برای یک مسلمان نباشد مبازه نمی کنم ///

    • سلامونه:عالیقدر!کاش به زبان طنز نمینوشتید تا ما میدانستیم که چیزی به درد بخور واستدلال محکمی در ان است تا گپهای خودرا تعدیل میکردیم.حقیقت فرزند گفتگو است.اما شما وارد یک گفتگوی یکجانبه شده اید.شما تنها در برابر وجدان خود مسوول نیستید بلکه در برابر وجدان دیگران هم مسوول هستید.ما خو سرمان خلاص نشد که جناب عالی چه میگویند وچه میخواهند!من کجا گفته ام که سید جمال افغانی نیست وگویا ایرانی است(ایران امروز)گپ من این است که او یک فریماسونر بود.نمیدانم چرابه اصل گپ پاسخ نمیگویدمن باز میپرسم که سید جمال فریماسونر بود یا نه؟صاف وساده وبدون طنز وکنایه میخواهم با خودت گفتگو کنم واین روش را برای دست یافتن به حقیقت بسیار میپسندم!درباره واژه افغان هم گفتم که نامیست برای پشتونها یعنی دونام برای یک قوم.مانند فارسی ودری که دونام برای یک زبان اند .این دیگر سند کار ندارد ادم هرقدر عامی وبیخبر هم باشد این یکی را به خوبی میداند.باز برای روشن شدن بیشتر این امر از بزرگان خودت در خانه ودر غیاب دیگران پرسان کن ویا شعر خوشحال خان ختک راکه در قرن 16-قرن که هنوز افغانستانی وجود نداشت-سروده است بخوان ---دافغان په ننگ ....این وازه اوغان برای پشتونها همانقدر عزیزاست که وژه تاجک یا اوزبیک یاهزاره برای تاجیکها واوزبیکها وهزاره ها.تا هنوز هم مردم درشمال کشور به پشتونها میگویند افغان ها.باور نداری برو از یک ادم سالخورده ان دیار پرسان کن.این است گپ من حال خودت ثابت کن که افغان وپشتون یکی نیست وروشن بساز که این واژه از کجا امده است؟شاید چیزهای نوی در این باره بیاموزیم.حال خودت میگویی که ما حق نداریم هویت قومی خودرا نگهداریم.برای چه؟ ما خو این امر را نمیخواهیم وانرا ستمگرانه میدانیم.وحدت ملی خو به معنای نابودی هویت ما وتعمیم هویت قوم پشتون نیست؟اگر در کدام جایی همبستگی ملی به این معنا یاد شده باشد وما خبر نباشیم مارا خبر کن.اگر افغان نام قوم پشتون نیست پس چرا انرا نگهداریم؟در فرهنگ های لغات این واژه به معنای اه وناله-شیون وفریاد ویا سرو صدا غالمغال امده است.قرار که میبینی چندان معنای خوش ایندی ندارد!برگشت هویت خراسانی یکی از راه های حل بحران هویت در افغانستان است که به نفع همه شهروندان این کشور خواهد بود.احیای خراسان هم باید به شیوه های دموکراتیک باشد ونه خشونت امیز.دوست محترم اینبار نه به زبان طنز بلک به زبان جدی (تراژیدی نمیگویم)بنویس تا مگر ما پاسخ خودرا دریابیم.

    • سلام به همه
      به این آقای بی نام و نشان و تمام کسانیکه یا حقیقت را نمی فهمند ویا نمیخواهند بفهمند!
      اطلاق کلمه افغان و یا اوغان بر تمام باشندهگان افغانستان برخاسته از خواست های فاشیستی و قبیلوی دولت های دست نشانده و نوکر بوده است ، مخصوصآ این خواست به گونه ای فعلی آن بعد از حکومت جیره خور و نوکر انگلیس نادر خان شروع شده است.ولی هنوز که هنوز است مردم خودرا اوغان نمیدانند و هرگز هم چنین نخواهد شد . به گونه مثال هنوز در شهر و بازار رواج است که بپرسند : اوغان هستی یا فارسیوان؟ هیچ وقت نشنیده اید که بپرسند تاجیک هستی یا پشتون؟ و همچنان خواندن مشهور استاد هم آهنگ هنوز در خاطره ها است که میگوئید : سر راه شیشته بودم که دو کوچ اوغان آمد... انجیلی جان آمد.... و اوغان در اینجا همان پشتون و یا کوچی است نه چیزی دیگر. حالا اگر قرار باشد باشد که مارا افغان بگوئیند پس باید دو صد میلون مسلمان هند را هم باید هندو بگویند چون از هندوستان اند نه هندوستانی و باشندهگان سمرقند و بخارا را که تاجک اند اوزبیک بدانند نه اوزبکستانی و یا اوزبیک های تاجکستانرا ویا هم روس های قزاقستان را که یک فیصدی چشمگیری از نفوس آنجارا تشکیل میدهند قزاق نامید نه قزاقستانی واقعآ خنده آور نیست روس را قزاق گفت و یا هم برعکس قزاق را روس و و و و و و و و های دیگر چقدر و و دیگر باید گفت که شما بالاخره به منطق روی آورید و از راه برهان و استدلال حقیقت را بپذیرید . حقیقت بالاخره پذیرفته حواهد شد ولی هشیار ترها زودتر از دیگران آنرا می پذیرند.

    • عالیجناب و جناب دانشمند محبوب خراسانی}}}
      تمام سوالاتی را که شما کرده بودید من نتوانستم به ان جوب دهم ؟
      در جای نوشتیدکه کلمه افغان تحمیل شده است انرانتوانستم جواب دهم ////
      در هر جایی که سوال کردید جواب خدمت تان ارایه نشد ///
      جای دیگر نوشتید که سیدجماالدین عرب بود بخاطریکه سید است انرا نتوانستم جواب دهم ////
      بنا به سیستم کوش یعنی تراژیدی نتوانستم بنویم """""
      فریمانسوری را تلاش می کنم که بدانم که بطن این نقطه کجاست ---
      تمام حرفهای من ضد و نقیض است ...
      تمام مسایل را که سوال می کنم بعدا کرات کرات انرا تکرار می کنم و به چوابی که داده شده تو جه می کنم ///
      یک اندیوال خو پیدا کردم ////شکر خدارا
      بنا توصیه برای خودم اینست که دیگر هر وقت که جواب را نمی خوانم انرا تاید هم نمی کنم چون عقل من از وزن فیل هم زیادتر است ///
      و دیگر این جرات برایم نمانده است که دیگر خودرا همرای کوه علم تکر بدم ؟؟؟؟
      من این مسابقه را به نفع شما اعلان می کنم ////
      مبارک تان باشد ...
      در بالا یک چیز می نویسم و در پاین انرا خودم جواب نمی دهم بخاطری که بیماری روانی 90 فیصد مردم ما تحت اماج خویش قرار داده ///
      بعد از این وعد ه می دهم که هر چیزی که می نویسم انرا با دلایل مستند نه بلکه با رفتن به سمت شمال و پرسان کردن اینکه افغان و پشتون تاجک و کشور تاجکستان ما خودرا از نگاه علمی نمی بینم بلکه اصطلاخات که در جامعه است انر ا می بیم(((((
      من شما جناب عالیقدر را به جایزه نوبل پیشنهاد می کنم ///
      ارزوی مو فقیت برایتان /// ودر جایزه اسکار سال 20010 نیز نام شما به بسیار عزت گرفته خواهد شد ///// تفویظ یک مدال از شهید ملت خراسان اعلحظرت حناب همایونی عالیمقام امیر حبیب الله خان کلکانی را برایتان تقدیم نمی کنم
      با احترام
      جمهوری اسلامی خراسان

      و این سریال را در همین جا به پایان می رسانم
      تا سریال بعدی که بازهم جناب دانشمند و مشهور کشور برایتان مقاله نمی نویسند ///
      شما را به الله پاک و بی نیاز می سپارم نان تان سرد و اب تان گرم
      قسمت های بعدی این سریال را در نوشته های بعدی ج ب غ و ی ه چان فراموش نکننید
      پایییییییییییییییییییییییییییییییییی

    • سلامونه:کوه علم ودانش به وزن فیل وازین قبیل القاب را بگذار تا اکادمیسن های رنگارنگ به حود بچسپانند!به چند گپ ساده پاسخ دادن کوه دانش لازم ندارد.اندیواله:با تحمیق وخاک در چشم مرد م پاشیدن تا کی میشود راستی را کتمان کرد.میشود؟نمیشود؟راه حل مسایل ملی را با گفتو گو میشود پیدا کرد نه با برتری جویی وحقیقت گریزی.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس