صفحه نخست > دیدگاه > فردا و تسويه حساب شخصی سياهسنگ

فردا و تسويه حساب شخصی سياهسنگ

الف . جوانشير
جمعه 8 اكتبر 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

وقتی يک اثر نشر ميشود ، از مالکيت صاحب خويش ( نگارنده ) خارج ميشود و در حدود حق و حيطه اختيارات خواننده قرارميگیرد ،ديگر نميتواند به خواست و اراده « آفريننده» يا رسانه يکباره محو شود ، حتا کم و زياد شود!

آقای مير هزار، ژورناليست آزاد انديش ، نيز بارها در يادداشت ها و بر رسی هايش، به اين قضيه، اشاره کرده است

بقلم الف . جوانشير

از نشر شعر سپيد « بينی بريده ام المومنين» در سايت فردا مدتی ميگذرد ، اکثريت نظرها البته در باره شکل گيری اين شعر ، مساعد نبوده است ، افکار عامه نيز با نشر اين گونه مطالب تحريک آميز ، مخالف است .پس چرا صبور الله سياهسنگ که به به زعم خودش ، منتقد و شارح و مترجم وشاعر و موسيقی دان و ژورناليست و ... است ، حاضر شد بلادرنگ اين شعر سپيد را بر صفحه ی سياه بگنجاند و خود در کنجی بنشيند تا واکنش ها را بنگرد و البته امروز ۷ اکتوبر ناگهان پا از ميدان مصاف بدر کشد و شعر را از صفحه رسانه بردارد؟!

البته سياهسنگ که مسوول بخش ادبيات فصلنامه فرداست، اين اواخر با مهدوی و باری جهانی ، در گير يک سلسله درگيری قلمی بوده است ؛ گمانم سياهسنگ در اقناع مهدوی ، کم آورد و مثل هميشه لشکری از « سپاه صحابه زن » را به جان مهدوی انداخت که واپسين آن نوشته سر درگم فريبا جان در رسانه خاوران است !

گويا سياهسنگ با اشاعه نظم شريف سعيدی ، خواست بار ديگر
کمر مهدوی و باری جهانی را ازين طريق به خاک بمالد ؛ باری جهانی در منظومه سعيدی مورد طعن و تمسخر قرار گرفته است! و مهدوی نيز در توضيحنامه ايشان، با بد ترين واژگان، تکفير و تعجيز شده است!

اما من امروز اين مبحث را دامن نميزنم ، بلکه هدف من درنگی بر جنبه حقوقی يک اثر نشر شده است . من ميخواهم بگويم وقتی يک اثر نشر ميشود ، از مالکيت صاحب خويش ( نگارنده ) خارج ميشود و در حدود حق و حيطه اختيارات خواننده قرارميگیرد ،ديگر نميتواند به خواست و اراده « آفريننده» يا رسانه يکباره محو شود ، حتا کم و زياد شود!

آقای مير هزار، ژورناليست آزاد انديش ، نيز بارها در يادداشت ها و بر رسی هايش، به اين قضيه، اشاره کرده است .

گوياسايت افغان جرمن ، که از دير باز يک مطلب را آنلاين ميکرد و ساعتی ديگر ، جادوگرانه محوش ميکرد ؛ اين اواخر بر نقص کار خويش وقوف يافته و کمتر ازين تردستی ها ميکند!

پس چرا آقای صبور خان سياهسنگ که خود را ( عقل کل) ميداند، خيال کرده ، کار در حيطه ژورناليزم مثل چکاندن چند قطره پوليو به حلق يک کودک يا فرستادن پيام رسمی (!) به فلان سيمينار است ، که جلالتماب کرزی ، انجام ميدهد و خبر نميشود( ليلی زن بود يا مرد ) !! البته يادم رفت بگويم سياسنگ هم گاه به سمپوزيم ها و احتفال ها، پيام ادبی (!) ميفرستد تا بگويد « کين منم طاووس علييين شده » !

نميدانم محو ناگهانی منظومه ام المومنين از صفحه فردا چه انگيزه ای دارد، اگر مصلحت در دقت و نظارت مزيد بود ه ، چرا اينهمه دير از مصلحت نگری ، استفاده شد !

اقدامات اين چنينی ، يک رسانه را ، بخصوص تار نماهای انترنتی را ، شبيه دکان بقالی ميسازد . بقال هرگاه اراده کند ، « متاع» ی را از ويترين بر ميدارد و متاع ديگری را جايگزين ميسازد ، يا بر اساس شم بازرگانی ، جنسی را که فردا ، فروش بهتر دارد، امروز احتکار ميکند يا اصلا يک « متاع» را به خريدار مشخصی ميفروشد و قس عليهذا .

  •  
آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • محترم جوانشير ! بسيار دقيق و درست می گوييد . برخی رسانه ها بصورت عريان ، رسالت فرهنگی شان را فراموش ميکنند و از رسانه ی خود گاه خوراکی برای تروريست ها، فراهم می کنند و گاه به اصطلاح ( بلک ميل ) کرده، شايد حق السکوت می گيرند!
    برخی رسانه ها که بخش ادبی پر رنگ دارند ، نيز به نان قرض دادن ها، تعارف ها يا جنبه و پره درست کردن ها ، روی آورده اند . آقای سياهسنگ اگر ريگی در کفش ندارد ، چرا در نقد «!» های ادبی اش فقط از زنان و بانوان و کارنامه ادبی دختران (اغلب بيوه زنان) دفاع ميکند ، و مردان را ميکوبد!!
    اگر شعر بينی بريده ، قابل دفاع است به چه دليل ، حذف شده است ؟ باری آقای سياهسنگ تلويحا فرموده اند ، شعر های سعيدی آنقدر ( عمق و پهنا و مزايا) دارد که برای تفسير آن ، نياز به يک انسايکلو پيديا ست! اگر اين حرف راست است ، پس چرا شعر بينی بريده را ، قطع کردند ! آيا لازم نبود ازين شعر به مدافعه بر خيزند تا ما هم عمق اين شعر ناب و شاهکار معاصر (!) را درک کنيم !اسد

    • در بخش ادبيات و نقد ادبی ، وبسايت های انترنتی به شدت فقير، دور از منطق و گمراه کننده اند. تمامی سايت ها ، سياست « جذب دوستان و طرد دشمنان و مخالفان» را از پيش ميبرند. جالبترين و آموزنده ترين نقد ادبی و تفسير علمی شايد نوشته های کامران مير هزار باشد که در کابل پرس? اشاعه يافت ؛ برخی تابو ها، فوسيل های ادبی و تنديس های کاغذی اما گول زننده را نشانه گرفت و مباحث داغی را در خارج و داخل دامن زد ! البته نقد های مير هزار از سوی جمعی از « عافيت جويان و سازشکاران/ ، بيرحمانه قلمداد شد و ايشان فرصت نيافت بيشتر به نقد و ادبيات بپردازد !
      مباحث ادبی در سايت های ديگر ، قابل اعتنا نيست . آقای سياهسنگ هرگز موفق به ارائه نقد سالم و علمی و آفاقی نبوده ، بلکه حب و بغض را جانشين « واقع بينی و آفاقيت» ساخته است.
      آقاس سعيدی ، شاعر « بينی بريده » ، نيز در « نقد گونه »
      ای که از مهدوی ارائه داده ، به حدی از خود تعريف و توصيف و بهتر بگويم « بزرگداشت» کرده که گويا مبتلا به « نارسيزم» باشد!
      وی از هر ترفندی برای کوبيدن حريف ، يعنی مهدوی استفاده کرده و خواسته ويرا در چار کتب ، کافر بکشد !

    • در تمام نقد واره « بوريا باف ..» شريف سعيدی ، از پيامبر اسلام بدون القاب يا با سبکی ياد ميشود حتا پيامبر باری در رديف ملاعمر آخوند آمده است ، از همسر پيامبر که صد البته با حقارت و خفت ياد شده اما فقط از خليفه چارم علی بن ابيطالب با پيشوند و لقب « حضرت » تذکر رفته ! نقل قول :
      [پیغمبر در جنگ جمل سوار بر شتر، جنگی را علیه حضرت علی رهبری کرد ]
      اين علامه ظاهرا نشان ميدهد که شاعر محترم فقط « حضرت علی» را سزاوار تکريم يا القاب تکريميه ميداند و بس . ايکاش چنين نبود و سعيدی يک سخنور سکولاربود تا حد اقل، سمپاتی و التفات ، غير متدينان را که جلب ميکرد ؛ الان که هوا پس است ..

    • خداکند سعيدی، از سلامتی روان برخور دار باشد !
      پس از خواندن مطلب آقای جوانشير ، سری به سايت فردا زدم ، مثل هميشه چندين عکس و مطلب از محترم سياهسنگ در يک صفحه ديدم . مطلب عجيب و غير عادی برای من ياداشت آقای شريف سعيدی است که عليه جناب مهدوی و در دفاع از کارنامه ادبی خويش نگاشته است ! سعيدی هر تعارف و تحسين ميان خالی را به حساب بانکی اش « ديپازيت » کرده و يکباره متوجه شده که اينک « علامه دهر » ! است !
      حرف های سعيدی بی شباهت به ادعاهای انجينير صديق افغان نيست که « رياضی اسلامی» را اختراع کرده ؛ در ميان سياست مداران ادعاهای سعيدی شبيه حرف های محمود احمدی نژاد است!
      گويا سعيدی خود را با يدالله رويايی و احمد رضا احمدی و ساير نوابغ شعر نو پارسی مقايسه کرده و متوجه شده ، از آنان چيزی کم ندارد . فقط يک مانيفيست ادبی تازه(!) نياز دارد !در عالم بيخودی و خلسه و خماری ، شعر بلند « بينی بريده ..» را سرهم بندی کرده است!
      از آنجا که اين شعر سپيد ، از نظر انديشه ، تکراری و تقليدی و از نظر زبان، الکن و از نظر « وحدت درونی » معيوب است
      شاعر ميگويد ، ايهاالناس! اين شعر سياسی است. چراو چگونه ؟ لابد سعيدی ميگويد : اسم توره بوره و مارکس و لينن که در منظومه، آمده دال بر حقانيت ادعای اوست !!

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس