صفحه نخست > دیدگاه > انديشه > آسیب شناسی مقولۀ "ملت" و "ملی گرایی" در اندیشۀ تاگور

آسیب شناسی مقولۀ "ملت" و "ملی گرایی" در اندیشۀ تاگور

نويسنده: جاويد فرهاد
يكشنبه 17 جون 2007

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

" شما در این توهم زندگی می کنید که موجودات آزادی هستید؛
ولی همه روزه، پاره یی از انسانیت خود را به نام این بـت موهوم
(ملت) و ملی گرایی به هدر می دهید، در فضایی زهر آلود بر اثر
بدگمانی همگانی و مملو از حرص و هراس به سر می برید"

(1) رابیندرانات تاگور

بحث دربارۀ مقولۀ " ملت" و فراهم سازی زمینه های رسیدن به مفهوم "ملی گرایی"، از ضروریات عمده برای هر جامعه و کشوری است. افغانستان با توجه به ساختار چند گانۀ قومی و عبورش از مسیر فراز و فرودهای متعدد تاریخی،نیاز به کالبد شگافی بیشتر این مقوله دارد. ملت چیست، ملی گرایی کدام است و سودمندی و آفات مقولۀ ملت چه خواهد بود؟ از جمله پرسش هایی است که برای جواب عقلانی به این گونه پرسش ها، نیاز جدی به نقد، بحث و تجربۀ تاریخی است. با وجود آنکه مفهوم ملت و روش های رسیدن به هنجارهای "ملی گرایی" و رابطۀ " دولت_ملت" در وهلۀ نخست، در جامعۀ ما مقبولیت ویژه می تواند داشته باشد؛ ولی پذیرش کورکورانه و بدون توجه به تجربۀ تاریخی سایر ملت ها و آسیب شناسی آن، نمی تواند توجیه و درک روشنی از این مسأله (ملت و ملی گرایی) ارائه نماید.

با استناد بر اصل مسألۀ"تجربۀ تاریخی" سایر ملت ها، هند کشوریست که به مدد روشهای مبتنی بر دموکراسی خودش، توانسته است مفهوم مقولۀ ملت را_ با وجود کثرت فرهنگها، نژاد و مذهب_ در نفس خود بستر ساز بسازد.

بی تردید وقتی بحث مسأله ملت و ملی گرایی در هند مطرح می گردد، شخصیت "مهاتما گاندی" به عنوان مهمترین چهرۀ اثر گذار در شکلدهی این فرایند مطرح می گردد. مهاتما با طرح دیدگاههایش مفهوم ملت را به حیث مهمترین رویکرد مثبت برای جامعۀ هند تلقی می کند و آن را نیاز مبرم برای وحدت و همدلی آن جامعه می داند، و با توجه به این نکته، هند آزمون بزرگ تاریخی را در تجربۀ " ملت سازی" پشت سر می گذارد و از بوتۀ این آزمون موفق بدر می آید؛ ولی با وصف این تعالی در آزمون و موفقیت چشمگیر، در سوی دیگر این تجربه و بستر سازی، " رابیندرانات تاگور" نظریه پرداز و اندیشمند چیره دست، قرار دارد. تاگور با آنکه در کلیت از سیاست ملی گرایی گاندی پشتیبانی می کند؛ اما از لحاظ آسیب شناسی، طرح مقولۀ ملت را بدون درک روشن و دانستن فرهنگ عقلانی آن، به انتقاد می گیرد و آن را بیشتر پدیدۀ ساخته گی، وارداتی و استعماری می داند.

مفهوم ملی گرایی در اندیشۀ تاگور:

رد مقولۀ ملت و ملی گرایی با توجه به تجربۀ آن در غرب، در محور اندیشۀ تاگور قرار دارد؛ زیرا "تاگور ملی گرایی را عامل اصلی انحطاط غرب می داند که پدیدۀ ساخته گی است و راه را بر غریزۀ اجتماعی انسان می بندد. با استناد به تحلیل" ارنست رنان "می گوید که : "ملت باید منشأ معنویت باشد نه سیاست؛ زیرا در مقولۀ معنویت انسان رکن اصلی است."(2)

تأکید تاگور بر مسأله معنویت و سیاسی نبودن منشأ "ملت" از سیاست ستیز در برابر ارزشهای تمدن غربی سرچشمه نمی گیرد؛ بلکه از تجربۀ سیاست های استعماری بریتانیا در دورۀ مستعمره بودن هند ریشه می گیرد. تاگور با حساسیت ویژه از سیاست های استعماری غرب و روح تعارض میان غرب و ملت غرب انتقاد می کند و بلند شدن فریاد ملت و ملی گرایی را از حنجرۀ استعمار، مردود می داند: " در هند، خود ما از تعارض میان روح غرب با ملت غرب در رنجیم. بهرۀ تمدن غربی به نحوی شرم آور از " ملت" به ما رسیده است."(3)

جای یادآوریست که انتقاد تاگور از مفهوم ملت در اندیشۀ غرب، به معنی تحلیل و مطالعۀ آسیب شناسانۀ این مقوله در اندیشۀ سیاسی غرب است. تاگور با ارائه این نظریه، به هیچ وجه قصد مخاصمت با حوزۀ تمدنی غرب و اروپا راندارد؛ بلکه وی خود یکی از تأیید کنندگان عظمت تمدن اروپایی است: " بی هیچ تردیدی عظمت اروپا مورد تأیید من است. شکی نیست که اروپا بزرگ است. نمی توان اروپا را از صمیم قلب دوست نداشت و تحسین و تکریم نکرد؛ اروپایی که آبشاری بی پایان از زیبایی و حقیقت را در ادبیات و هنر خود روان ساخته است و همۀ کشورها و اعصار را بارور می سازد."(4)

خطر مقولۀ ملت:

"تاگور خطر مقولۀ ملت را در ماهیت غیر شخصی بودن آن می داند." معنای این تبیین در اندیشۀ تاگور درست مفهوم متضادی را از درک آن برای مردم مطرح می کند. تأکید بر مسأله " غیر شخصی " پنداشتن مقولۀ ملت، به نحوی بیگانگی مردم از درک واقعی این مقوله است.
تاگور با بیان این مسأله ( غیر شخصی پنداشتن مقولۀ ملت) می خواهد هشدار بدهد که وقتی مردم به علت درک نادرست از مفهوم این مقوله، مسألۀ ملت را یک ماهیت غیر شخصی و غیر مردمی تصور می کنند؛ به گونۀ دقیق از همینجا خطر ماهوی مقولۀ ملت آغاز می شود. بنابراین توجیه تاگور در طرح این هشدار، به مفهوم درک درست مردم از مقولۀ ملت است. تاگور معتقد است که تا مردم تصور غیر شخصی خود را از مقولۀ ملت برنگیرند، به هیچ وجه این پروژه در فرایند سیاسی شدنش موفق نخواهد بود و خطر انقراض، ملت را تهدید خواهد کرد.

ملی گرایی و شوؤنیسیم:

تاگور روش افراط در ملی گرایی را" آرمان شوؤنیستی و خصمانه" می خواند و آن را عالمی برای جدایی انسان می داند: " آرمان انسان در مقام موجود اجتماعی، باید عاری از خودپسندی باشد؛ در حالی که آرمان ملی گرایی شوؤنیسیم و روابط خصمانه است." و پیوست آن هشدار می دهد: " ملی گرایی میان انسانها جدایی می افگند و خصومت می آفریند و احساسات برتری جویی را میان اقوام رواج می دهد."(5)
باید اضافه کرد که مقولۀ ملت و ملی گرایی زمانی به شوؤنیسیم بدل می شود که اول درک درستی از ماهیت آن وجود نداشته باشد و در ثانی با وجود درک روشن از معنای آن، سیاست های برتری جویی نژاد و قوم زیر پوشش آن مطرح گردد.

ملی گرایی و سیاست:

تاگور با توجه به اینکه رابطه اش با سیاست مانند گاندی، رابطۀ ژرف، سامانمند و مجذوب کننده( کاریزماتیک) نیست؛ ولی در تحلیل مقولۀ ملت و ملی گرایی از لحاظ سیاسی باریک بین است. او با سیاسی بودن و مقولۀ ملی گرایی در نفس سیاست مخالف نیست؛ اما با استفادۀ نامشروع آن به عنوان حربه یی به خاطر اعمال سیاست های ناموجه، غیر عقلانی و غیر ملی موافق نیست. تاگور رابطۀ "دولت_ملت" را برای بستر سازی بیشتر ملت و یکپارچه گی دولت مبتنی بر حاکمیت ملت می ستاید و در این امر _ به صورت کلی _ با مفکورۀ سیاسی مهاتما همخوان است.

درک نادرست از مقولۀ ملی گرایی:

درک نادرست از مسأله ملی گرایی و استفادۀ سوء از این مقوله، دلهره یی بود که همواره تاگور را تهدید می کرده است. " به نظر تاگور، هند هرگز درک درستی از ملی گرایی نداشته و به همین دلیل نیز کسانی که خود را ملی گرا می خوانند، از دید وی در جرگۀ مقلدین محض امپراتوری بریتانیا جای دارند. ملی گرایی غربی در چشم او معرف تسلط بریتانیا بر هند است و اندیشه یی است ستمگرانه؛ زننده و مفلوک از جهان."(6)

تاگور و نظریۀ ملت در اندیشۀ اروپاییان:

همان سان که در بخش نخست این نبشته ( مفهوم ملی گرایی در اندیشۀ تاگور) مطرح شد،رابیندرانات با توجه به تجربۀ ملی گرایی در غرب، ملی گرایی را عامل اصلی " انحطاط" در غرب می داند. باز هم تأکید می کنم این بینش انتقادی تاگور دربارۀ مقولۀ ملت ناشی از تجربه های تلخ جوامع اروپایی در بحبوحۀ بحران های متعدد ارائه شده است که به هیچ وجه دشمنی با مردم و ملت اروپا نیست؛ بلکه انتقاد از اعمال سیاست های نا بخردانه زیر نام مقولۀ ملت و مفهوم ملی گرایی در غرب است. تاگور با پی گیری این نظریه طرح مقولۀ ملت را از جانب سیاست های استبدادی به نقد می گیرد و می نویسد:" پرستش ملت که مدّ نظر اروپاییان است، بر اثر شهوت قدرت طلبی قوام یافته، نه در پهنۀ اندیشۀ معنوی وحدت جهانی. پرستش ( در غرب) با فزون خواهی و طلب قدرت گره خورده است.اندیشه تجریدی ملت، منشأ همه ی آفات سیاسی است."
(جای یادآوری است که این دیدگاه های تاگور در مورد برداشت اروپاییان از مقولۀ ملت، زمانی ارائه گردید که وی رنج و درد وحشت جنگ بین المللی اول را در ذهن و ضمیر خود داشت.)

نتیجۀ بحث

در بررسی و طرح دیگاههای آسیب شناسانۀ رابیندرانات تاگور دربارۀ ملت و مقولۀ ملی گرایی، این نکته به روشنی دستیاب می شود که بحث مقولۀ ملت و راه های رسیدن به مفهوم ملی گرایی باید از لحاظ آسیب شناسی مطالعه گردد و بدون درک، تأمل و دریافت ویژه، عمل تعبدی در این عرصه صورت نگیرد.

بدون شک تأملات تاگور و برخی پنداشت های این اندیشمند بزرگ، می تواند برای بسیاری از کشورها_به ویژه کشور ما که در آاستانۀ جست و جو و ارزیابی راه های رسیدن به تعریف روشن از مفهوم ملت و ملی گرایی قرار دارد_ممد و سودمند واقع شود. مطالعۀ آرای اندیشمندان و تجربۀ تاریخی جوامعی (مانند هند) که تجربه های موفقی از روند ساختار ملت، ملی گرایی و دولت _ملت دارند، بی شهبه می تواند ما را در رسیدن به تعریف ملت و ارزشهای ملی گرایانه و ساختار آن، کمک کند.


پا نوشت:

1_Rabindranat Tagore “ Nationalism” in English writings of Tagore, sahitya Akademi, Delhi,1996,P.458

2_ تاگور به این باور است که آرمان وحدت بشریت، جوهر همه ی تمدن هاست؛ اما مراحل نیل به آن متفاوت است. در حالی که در تمدن هندی، اتحاد انسان ها بر محور اجتماع قرار دارد و اتحاد اروپا یی بر پایۀ سیاست تمرکز یافته است. وی می افزاید مسألۀ اساسی هند بیشتر اجتماعی است نه سیاسی. با این تلقی، شاعر ملی گرایی را امری صرفاً غربی می داند که ارتباطی به هندیان ندارد. از این روبه به تأکید می گوید که : " ملی گرایی ، خطری جدی است و این امر خاص، مدت ها منشاء مسایل جدی در هند بوده است، و با آن که زیر سلطۀ ملتی کاملاً سیاست پیشه بوده ایم، باز هم تا آنجا که می شد، و به رغم میراث گذشتۀ مان، ابعاد باور به رسالت سیاسی را در درون پرورانده ایم."رامین جهانبگلو، تاگور وجدان بشر، ترجمۀ خجسته کیا، چاپ اول 1379، تهران،ص ص 39_40

3_Rabindaranat Tagore, Reminiscecec, New Delhi,p.122

4_ این اندیشۀ تاگور درست برعکس مفکورۀ بسیاری به اصطلاح از آگاهان ما است که با تعصب و حساسیت ایدیولوژیک، یکسره به نفی ارزش های تمدن و فرهنگ اروپایی می پردازند و با سنت زده گی در بستر تحجر و تحسر می لولند.

5_ این برتری جویی های قومی زیر نام شعر " ملی" و "ملی گرایی" در کشور ما نیز باب شده است؛ بسیاری از افراد با توجه به عدم تعریف روشنی که از مقولۀ ملت و ملی گرایی دارند؛ تمام سیاست های شوؤنیستی و برتر جویی های قومی و نژادی خود را به نام ملت، ملی بودن و ملی گرایی مطرح می کنند و از این طریق به گسترش سیاست "عظمت طلبی" خود می پردازند.

6_رعنا گنجی، چند نظریه از تاگور، مجلۀ بینش سبز، شمارۀ28، سال 1384، تهران،ص 27

7_ رامین جهانبگلو، تاگور وجدان بشر، ترجمۀ خجسته کیا، چاپ اول 1379، نشر نی، تهران ص 40.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • سرودملی و اتن ملی موفق ترین نمونه های ملی گرایی.... درود بر عظمت روان تاگور.

  • آغای فرهاد بروتک زیر لبت را با دستت پنهان کردی اما اینطور معلوم میشود که شاید در اعلان سگرت Pine کار کرده باشی!!!!

  • آقای فرهاد،

    نوشته ی زيبايی بود تشکر. اميد که نويسندگان و خوانندگان کابل پرس? به تحليل و بحث های منطقی مانند اين بحث بپردازند و نظر خود را با دليل بگويند و نه با دشنام به يکديگر. دشنام دادن، ظرف کم انسان را نشان می دهد.

  • تمنیات نیک مرا پذیرا شوید .
    آقای فرهاد من میپرسم که آیا شما از مفکوره و دماغ خود چیزی را تحریر کرده میتوانید یا کاپی و کاپی کردن به عادت روزانه شما مبدل شده است ؟
    آغای میرهزار : از نشر این نوع مقاله ها جلوگیری نماید اصلا، مفهومی درستی ندارد .

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس