صفحه نخست > خبر و گزارش > آیا کرزی قدرت را به طالبان می سپارد؟

آیا کرزی قدرت را به طالبان می سپارد؟

روزنامه آرمان ملی چاپ کابل: نااميدي سياسي کرزي را واداشته است تا خود را درحلقه مقيد و تنگ قبيلوي بيشتر جا دهد وتجربه ناکام داکترنجيب الله رئيس جمهور پيشين کشور را به کار گيرد، او مي کوشد اقوام ونزديکان خود را در واپسين سال هاي قدرت خوش و شادکام سازد، کاري که دوکتور نجيب الله به آن دل خوش کرد مگر سرانجام بهاي سنگيني درقبـال آن پرداخت
دوشنبه 8 نوامبر 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

حامد کرزي در ادامه يک برنامه سياسي در صدد واگذاري قدرت به گروه طالبان است. يک آگاه مسايل سياسي که نخواست هويت اش افشا شود و مسايل جهان وانکشافات را درافغانستان وپاکستان تعقيب مي کند دريافته است که کرزي دريک حرکت که بيشتر انگيزه قبيلوي داشته تلاش دارد تا طالبان بار ديگر قدرت را در اين کشور به دست بياورند، زيرا کرزي و ارگ نشينان دريافته اند که او بعد از چهار سال ديگر شانسي درصحنه سياسي کشور ندارند، نااميدي سياسي کرزي را واداشته است تا خود را درحلقه مقيد و تنگ قبيلوي بيشتر جا دهد وتجربه ناکام داکترنجيب الله رئيس جمهور پيشين کشور را به کار گيرد، او مي کوشد اقوام ونزديکان خود را در واپسين سال هاي قدرت خوش و شادکام سازد، کاري که دوکتور نجيب الله به آن دل خوش کرد مگر سرانجام بهاي سنگيني درقبـال آن پرداخت(داکتر نجيب الله که از درايت وهنر سياست چيزهاي زيادي داشت، در آخرين روزهاي حکومتداري خود کوشيد تا قدرت را به گلبدين حکمتيار رهبر حزب اسلامي بسپارد،مگر سرانجام به دفتر سازمان ملل پناهنده شد و در همانجا جان اش را از دست داد) کرزي حـالا نه تنها براي غربي ها بلکه براي افغان ها نيز در اداره وسياست به عنوان يک مرد عليل وناتوان جلوه نموده که ديگر هيچ شانس درصحنه سياسي نخواهد داشت، او اين امر را خوب درک کرده وطالبان خوب ترين گزينش براي حامد کرزي است.

اين شخص آگاه از مسايل سياسي به ادامه گفت، کشيده گي هاي غرب با کرزي، کرزي را دراين گزينش مطمئن تر ساخته است و رئيس جمهور به منظور جلب توجه اين گروه، هر روز به گونه اي از آنها حمايت مي کند. مانع شدن کرزي از انجام عمليات هاي نظامي،سفرهاي نا به هنگام به ولايت هاي خاص و مورد نظر، دلجويي از خانواده هاي که از عمليات هاي نيروهاي خارجي متضرر شده، به زبان آوردن حرف ها و کلماتي که احساسات مردم را ببار آورده و بالاخره گريه کردن دربرخي محافل ونشست ها مواردي است که کرزي دراين روزها زيادتر به آن پناه مي برد تا بيشتر مورد توجه حلقات واشخاصي قرار گيرد که به گونه يي با طالبان همدردي دارند.

کرزي با تلاش هاي اخير مي کوشد براي طالبان که خود آنها را بار بار متحجر وتروريست ناميده است چراغ سبز نشان دهد.

پخش اخباري چون مذاکره با افراد بلند پايه گروه طالبان در هوتل کابل سرينا ويا ديدار ومذاکره با مولوي کبير وانورالحق مجاهد بخشي از برنامه هائيست تا اذهان براي پذيرش ويا گفتگو با طالبان آماده شود.

از او سوال شد که آيا چنين مذاکرات صورت گرفته است گفت:

طالبان مذاکراتي را در سطوح بلند با حامد کرزي ويا نماينده گان او انجام نداده اند، هرگاه مذاکراتي صورت گرفته درچوکات پاليسي ويا روش جديد طالبان صورت گرفته، طالبان در ماه هاي اخير تصميم گرفته اند تا ظاهراً به تفاهم بين الافغاني رو آورند،بر بنياد روش جديد اين گروه خود را متعهد به مذاکره وتفاهم با همه جناح هاي افغان مي داند نه يک شخص ويا گروه خاص زيرا:

شوراي رهبري گروه طالبان با تحليل وبرداشت ويا هم معلوماتي که خود دارند به اين نتيجه رسيده اند که تا دو سال ديگر ناتو افغانستان را ترک مي کند و امريکايي ها را تنها مي گذارد، امريکايي ها نيز زيادتر از دوسال نخواهند توانست دراين کشور حضور داشته باشند، بالاخره آنها نيز رخت سفر مي بندند واين چهار سال همزمان با ختم دوره کار ويا حکومت حامد کرزي است و پايان حکومت کرزي آمدن مجدد طالبان!

طالبان بعد از کرزي به جز از خود بديل ديگري رادرافغانستان نمي ببينند. با همين تحليل است که خود را بعد از چهار سال آينده مالک بالقوه افغانستان مي دانند، براي حکومتداري آماده مي شوند، اين گروه قبل از آن که دوباره به قدرت دست يابند،مصروف ظاهر سازي ويا هم به گونه ديگر مصروف آرايش وپيرايش سياست هاي شان اند، شعار اين گروه که با انفاذ شريعت وبرچيدن گليم شر وفساد کارش را از بولدک قندهار آغاز کرد وشرايط آن زمان آماده چنين امر بود، ديگر چسپ ندارد، بايد آنها (طالبان) که مردم دل خوش از آنان ندارند، چهره عوض نمايند وکمي خود را با شرايط قرن(21) که عصر انترنت وتکنالوژي است، آماده سازند.

چهار سال آينده که مطابق به قانون اساسي آخرين سال هاي کار کرزي به عنوان رئيس جمهور است،فرصتي است براي طالبان تا با پيرايش جديد سياسي درصحنه حضور داشته باشند، پس براي جلب اعتماد،عدول از بعضي خواست ها حتمي است،طالبان مذاکرات بين الافغاني را ترجيح مي دهند تا به اصطلاح نکتايي، پکول ولنگي يک ديگر را بپذيرند، مجاهد غير مجاهد وطالب به نام افغان دريک خط قرار گيرند.هرگاه مذاکراتي درجريان است صرف درچوکات همين برنامه و استراتيژي است.

محور وچتر رهبري طالبان همانا (آي.اس.آي) است، شوراي رهبري طالبان که از سوي ملاعمر ويا به حرف ديگر از سوي اميرالمومنين رهبري مي شود در داخل حلقه گروه طالبان همچنان قوي است، دو شاخه ديگر گروه (شوراي کويته وشوراي پشاور) با انکشافات اخير واستراتيژي جديد اعتبار فعاليت آنها کمرنگ شده و صلاحيت اجرائيوي ندارند.
طالبان اکنون با اصلاحاتي که در درون ساختار تشکيلاتي آنان صورت گرفته کوشش دارند تا تمثيل يک حکومت را نمايند، اکنون صلاحيت کلي گروه طالبان به دست کميسيون اجرائيوي است که از سوي ملاحسن رحماني شخصي که در زمان حاکميت اين گروه والي قندهار بود،رهبري مي شود.

تمام تشکيلات يک حکومت از مسايل دفاعي وامنيتي گرفته تا مسايل اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي وساختمان در درون همين کميسيون به شکل کميته ها ايجاد شده است.

ملاعبدالرزاق سابق وزير دفاع طالبان مسؤول کميته نظامي، آغاجان معتصم مسؤول کميته مـالي، ملاعبدالجليل مسؤول کميته امور خارجه و ... را به عهده دارند، کميسيون اجرائيه تنها نزد ملاعمر مسؤول به ارائه گزارش است نه شوراي کويته يا شوراي پشاور برعکس اين دو شورا تاييد ويا عدم تاييد يک برنامه شان را از سوي شوراي اجرائيه دريافت مي نمايند.

طالبان دربرنامه مذاکرات بين الافغاني که ظاهراً براي آن هيچ تعصب ومرزي وجود ندارد، مي خواهند به جناح هاي مختلف افغان اين مسأله را باز گو نمايند که طالبان، طالبان ده سال قبل نيستند، آنها با بينش جديد وارد صحنه مي شوند، ريش گذاشتن ويا نگذاشتن براي آنان معيار نيست، معيار افغاني بودن وتفاهم ميان افغان هاست، آنها در چوکات برنامه مذاکرات بين الافغاني با هر جناح مذاکره مي کنند و کرزي نيز بخشي از اين جناح ها است.

که طالبان مي توانند با او نيز مذاکره کنند،زيرا طالبان درچوکات استراتيژي جديد شان مي کوشند اين مطلب را به افغان ها تفهيم نمايند که قبل از خارج شدن عساکر خارجي از افغانستان، بايد همه جناح هاي افغان مشکلات شان را حل نمايند.

مگر اين مذاکرات براي جاگرفتن طالبان در دستگاه حاکم سياسي صورت نمي گيرد، طالبان در مذاکرات بين الافغاني خود را محور قرار داده و حرف اول را بايد آنها بزنند.

اين گروه دراين گونه مذاکرات حرف وپيش شرط هاي خود را دارد.

- همه جناح هاي مذاکره کننده،ملاعمر را به حيث اميرالمومنين و رهبر مذهبي بشناسند.

- به احکام اسلامي شريعت ونظام اسلامي وفادار باشند.

اين دو شرط مهم طالبان در مذاکرات است که مي تواند درتمام سطوح با افغان ها صورت گيرد به اين ترتيب ملا محمد عمر چون علي خامنه يي رهبر مذهبي ايران، يک رهبر مذهبي باشد. القاعده وطالبان پاکستاني قبلاً از ملاعمر بيعت نموده اند.تلاش هاي جريان دارد که ملاعمر به عنوان يک رهبر سني جهان اسلام تبارز کند.

به منظور آنکه طالبان در مذاکرات بين الافغاني دست بالا داشته باشند، گروه ياد شده همان سياست و روش مجاهدين را که سال هاي اخير حکومت داکترنجيب الله اتخاذ شده بود، اتخاذ کرده است.

در آن زمان شمار زيادي از اعضاي رهبري حزب، مامورين بلند پايه حکومتي و افسران عالي رتبه نظامي به منظور حفظ جان شان با حلقات مختلف مجاهدين تماس داشتند. اکنون نيز همان شيوه است، تماس هاي زيادي با طالبان وجود دارد، کرزي که بعد از چهار سال ديگر يک مرد عادي خواهد بود، مي کوشد تا اشتباهات واتهامات را در طول چند سال زمامداري در کشور مرتکب شده،به گونه اي از خود دور سازد،روي همين دليل درتلاش است،قدرت سياسي به نوع براي طالبان انتقـال يابد، زيرا کرزي نه تنها با پاکستان بلکه با ايران تفاهم دارد وبراي حضور طالبان بسترسازي مي شود.

قندهار زادگاه کرزي اولين شهري که طالبان در زمان حاکميت مجاهدين آن را تصرف کردند وبيرق سفيد شان را بر فراز آن به اهتزاز در آوردند، از لحاظ رواني بار ديگر حـالت طالباني را به خود گرفته است.

هيچ زن و دختري درقندهار بدون برقع وچادري ديده نمي شود،آناني که ريش تراشيده دارند، به ندرت درشهر ديده مي شوند، طالبان شبانه درعمق شهر دست به عمليات هاي تجسي (تلاشي) مي زنند.

سوال پيدا مي شود که درموجوديت کمک هاي وافر بيروني وحمايت نظامي از حکومت افغانستان چرا چنين بستر سازي وجود دارد، مگر طالبان درشرايط موجود سياسي تمثيل بهتري مي نمايند، درحـالي که شوراي رهبري طالبان در دست ملاعمر است، کميته اجرائيوي اين گروه نيز دراختيار کساني قرار دارد که به يک قبيله خاص تعلق مي گيرد.

اعضاي رهبري دو شورا يا دو شاخه گروه طالبان کويته وپشاور نيز معلوم است، مگر اين گروه به منظور آن که تفهيم نمايند، افغانستان شمول عمل مي نمايند، فعاليت زون هاي شان را در داخل کشور ذريعه آنان اداره مي کنند که از محل اند، مثلاً قاري فاروق تاجيک تبار مسؤول زون شمـال شرق است. حافظ نورالله ازبيک تبار مسؤول زون شمـال است، فرمانده هدايت يک فرمانده حزب وحدت اسلامي در ولايت دايکندي وابسته به جناح محمد اکبري مسؤول زون هزاره جات است.

ملا سخي داد مسؤول زون ساحه قندهار وحومه آن ملاعبدالمنان نيازي مسؤول زون ساحه هرات وحومه آن و ... است.

رهبري طالبان سير حوادث را جداً به نفع خود مي دانند وبه منظور آنکه در حکومتداري مؤفق باشند، درتلاش اند تا کادرهاي شان را به محلات مصون بيرون از افغانستان (کويته وپشاور) انتقـال دهند، به هر حـال اين گروه با شتاب وعجله مي خواهد، جاده هاي پرخم وپيچ سياست وجنگ را عبور کند تا برسکوي قدرت تکيه زند، مگرمعلوم نيست که قرعه سياسي دراخير، بخت کي را باز مي کند گذشته نشان داده است وعجله رهبران سياسي براي سپردن قدرت ويا هم گرفتن قدرت بهاي سنگين سرگرداني هاي طولاني را درپي داشته است. معلوم خواهد شد که اين بار چه کسي بهاي سنگين چنين بازي هاي سياسي را مي پردازد وچه کسي بازهم در جاده پرتنش سياست سرگردان خواهد
بود.


آنلاین : http://www.armanemili.af/spip....

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس