صفحه نخست > دیدگاه > انتخابات > اگر داکترعبدالله پیروز شود بدا به حال محمد اعظم سیستانی

اگر داکترعبدالله پیروز شود بدا به حال محمد اعظم سیستانی

مصاحبهء موفقانهء داکترعبدالله درتلویزیون جهانی آریانا استاد سیستانی را به بیمارستان منتقل ساخت/ برهان الدین ربانی نیز هیچگاه حاکمیت خودرا براساس قومیت رنگ نداد بلکه کوشش وی نیز این بود که اراده همهء مردم درحکومتش تمثیل شود اما اینکه چرا هردو دوره نتوانست ثبات وپایداری را درافغانستان بوجود آورد عوامل مختلف دارد.
گوربز خان "عطاخیل "
جمعه 14 آگوست 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

انتخابات ریاست جمهوری درافغانستان که شش روز بعد برگزارخواهدشد ازنظربعضی صاحبنظران یک روزنهء امید هرچند کوچک برای بیرون آوردن کشور از بحران کنونی محسوب میشود. تعدادی هم هیچ امیدچندانی به این انتخابات ندارند وتمام سعی وتلاش جامعهء جهانی را صحنه سازی ونمایش تیاتر برای توجیه ادامهء حضور درازمدت قوای نظامی کشورهای غربی میدانند. وتعداد دیگری همچو پوهاند دکتور محمدعثمان روستار تره کی نسخهء جرگه های قبایلی را که در آن ارادهء خان قبیله تمثیل شود یگانه الترناتیف درست ومعقول برای حل معضلات کنونی میدانند

. اما درین میان نویسنده گان قوم گرای که سابقهء عضویت ومعاونیت درشورای انقلابی حزب دموکراتیک خلق افغانستان را درزمان رفیق ببرک کارمل داشتند اکنون به منادیان پروپاقرص قبیله ای تبدیل گردیده که جز دستار وعمامهء میرویس خان هوتکی حتی پوشیدن کلاه پکول نورستانی را نیزبه خود ودیگران ننگ میدانند سخن برسر علامهء دهرحضرت استاد پوهاند دکتور کاندید اکادمیسن محمد اعظم سیستانی هیجانی است که حالا رسما وعانا حکومت حبیب الله کلکانی واستاد برهان الدین ربانی را حکومت تمام تاجکهاقلمداد کرده ومشروعیت قومی بخشیده است خدا را شکر که امروز کاندید اکادمیسن ما به این قناعت رسیده است که منشأ حکومت ها درافغانستان را حالا قومی بپندارد چیزیکه وی همیشه سالها برخلاف آن می نوشت ونظامهای قبییله ای افغانستان را مربوط همهء اقوام میدانست که گویا مشارکت ملی درآن مضمر بوده است. حالا خود اعتراف دارد که قومیت هررئیس جمهور ویا پادشاهی درتاریخ دلالت برحاکمیت قوم آن شخص میکند. بنده بعدا به این موضوع میپردازم ولی عجالتا حالت که بعداز مشاهدهء گفتگوی موفقانهء داکترعبدالله باشبکه جهانی آریانا درکابل به جناب کاندید اکادمیسن سیستانی هیجانی عاید گردید قابل مکث است.
.
حوالی ساعت دوازدهء شب زنگ سرویس عاجل بیمارستان (سالگرینسکا) یعنی شفاخانهء مرکزی شهرگوتنبرگ به صدا میاید که مرد کهن سالی درحدود شصت وهفتاد سال در ناحیهء (هسینگین) شهر مزاجش بهم خورده است و زبان سویدی را جزچند کلمهء ضروری بیشتر بلد نیست و به زبان فارسی صحبت میکند اما فارسی که آنرا دری میگویند واز فارسی ایرانی جدا است لطفا یک ترجمان افغان را به کمک بطلبید. . خانم مسؤول سرویس عاجل ازطریق لین دیگری ترجمان دری را به کمک می طلبد تا برای رسیده گی به این مریض عاجل اقدامات لازم را سروسامان دهد. نام این مریض محمد اعظم است وسیستانی نخلص می کند فقط بعداز مشاهده یک مصاحبهء تلویزیونی یکی ازکاندیدهای ریاست جمهوری مزاجش بهم خورده تهوع واستفراغ ومتعاقب آن بیهوشی به او دست داده است اگرامبولانس فورا نرسد شاید این بیمار چند دقیقه بعد پدرود حیات بگوید.

البته طوریکه دربالاعرض شد درافغانستان جنگ زدهء ما راجع به تحولات کنونی خصوصا انتخابات دیدگاه های متفاوت وجود دارد که هردیدگاه درجای خودش قابل بحث وبررسی است.. اما آنانیکه ازپس منظرقومی به این تحولات نگاه میکنند باید سوابق سیاسی شان وطرزدیدشان راجع به قضایا درطول چند دهه اخیرمورد مداقه قرار گیرد تا راستگویان وراستکاران از دروغگویان ومنافقی تفکیک گردیده و هیچکسی مجال این را پیدا نکند که با گل آلود کردن آب ماهی بگیرد. کاندید اکادمیسن هیجانی قبل ازین بهم خوردن مزاج شریف شان درشب 13 جولای سال 2009 میلادی مضمونی را تحت عنوان( اگرداکترعبدالله درانتخابات پیروز شود بدا بحال هزاره ها وپشتونها) منویات قلبی خویش را بیش ازهرزمان دیگری به نمایش گذاشت. حضرت استاد معظم له دریک قسمتی ازدرفشانی های گهربارشان چنین میفرمایند:

"پشتونها تاکنون هرظلم وزورگویی را که ازسوی ائتلاف شمال دیده وتحمل کرده اند فقط بخاطر حامد کرزی به عنوان یک رئیس جمهور پشتون تحمل کرده اند" درجای دیگری چنین میفرمایند:

"اگر این بار کسی برسر قدرت بیاید که بازهم درجهت تباهی وبربادی پشتونها گام بردارد فکر میکنم که پشتونها آنقدر بی غیرت وبی حمیت نخواهند بود که بگذارند باز دوران سقوی سوم آغاز شود"

آقای کاندید اکادمیسن درمضمون یاد شده صراحتا پذیرفته اند که حاکمیت های امرحبیب الله کلکانی وبرهان الدین ربانی حاکمیت تاجکها بوده به محور قومیت تکیه داشته است مفهوم منطقی این استدلال این است که حکومت های مابعد وماقبل این دو شخص حکومت های پشتونی وتگ قومی بوده است که این خود اعتراف صریح به پذیرفتن عدم مشارکت اقوام درنظامهای افغانستان را میرساند این موضوع را سالها آقای سیستانی وهمفکران شان نمی پذیرفتند وادعا داشتند که همه حاکمیت مربوط به همهء طوایف واعراق این سرزمین میشده است پس اگر چنین بوده چرا حالا ازبه قدرت رسیدن داکترعبدالله با وجودیکه منشأ پشتونی دارد هراس به دل آقای سیستانی افتیده است؟

استدلال آقایون این است که حاکمیت قوم تاجک باعث بی ثباتی وحاکمیت قوم پشتون باعث ایجاد ثبات میگردد. چنانچه که در دوره نه ماهه حبیب الله کلکانی هزاره ها به طرفداری امان الله خان برضد حبیب الله شورش نمودند وهم در دورهء برهان الدین ربانی ومسعود هزاره ها ازپذیرش حاکمیت شان سرباز زدند. درین مورد حضرت استاد معظم له چنین میفرمایند:

"چنانچه تاریخ گواهی میدهد مردم هزاره با حاکمیت پشتونها بیشتر همسویی دارند تا تاجیکها بعداز تاسیس دولت معاصر افغانستان دو بار تاجیکها با هدایت خارجی ها برسر قدرت تکیه زده اند بار اول در1929 بعداز آنکه انگلیسها رژیم امانی را توسط روحانیت متنفذ سقوط دادند وپسر سقاو را بجایش نصب کردند ولی مردم هزاره تا آخر به رژیم سقوی تسلیم نشدند وبا نیروهای رژیم غارت وتباهی وتجاوز رزمیدند بار دوم که به بکمک پاکستان برهان الدین ربانی برتخت کابل نشست بازهم هزاره ها با حکومت قوم گرای او سرسازگاری نداشتند"

ای کاش که این خوش بینی ها دربارهء هزاره های کشور ازسر صداقت باشد اگر سیستانی واقعا ازهمسویی هزاره ها با پشتونها راضی است نباید درمضامین قبلی خود همین هزاره هارا عمال رژیم آخوندی بداند که ازجابجا شدن واسکان آنها در ولایت باستانی هرات لرزه به اندامش بیفتد وهرات را فلسطین اشغالی آینده بنامد. آیا کسی باور خواهد کرد که بشر دوست بشر دوست گفتن امروزی آقای سیستانی از صدق دل است ویا اینکه اصلا دربین کاندیدهای هم تبارش کسی را که حلقهء غلامی را به گردن نیاویخته باشد سراغ ندارد وحالا ازسر مجبوری نام بشردوست را زمزمه میکند بهرترتیب این بحث دامنهء دراز دارد ولی یک مسأله واضح است که هرچند درحکومت تاجیکها هزاره ها کدام گردن بنده طلا را نصیب نشدند ولی درحکومت پشتونی حتی از آویزان کردن یک خرمهره نیز به گردن آنها جلو گیری شد. همان عبدالعلی مزاری را که اکنون جناب کاندید اکادمیسن ازآن به خوبی یاد میکند درمقاله قبلی اش بعنوان یک جنایت کار جنگی نام برده وازمثله شدن وی وبریدن گوش وبینی وی قبل کشتن به وسیله ملا بورجان استقبال کرده است. نشود که این بار با جناب بشردوست کدام سوء نیت را در دل داشته باشد. بهرترتیب این بحث را در آینده پی خواهیم گرفت اما درحال حاضر به استدلالهای منطقی دربرابر حوادث تاریخی خدمت کاندید اکادمیسن باید عرض شود که:

واقعیت موضوع چیزدیگری است اولا اینکه هم حبیب الله کلکانی وهم برهان الدین ربانی هیچکدام بخاطر حاکم ساختن هم تباران شان قدرت را تصاحب نکردند. کتاب ( عیاری ازخراسان) نوشتهء استاد خلیل الله خلیلی که خود پشتون بود چشمدید ها وخاطرات خویش را ازحبیب الله کلکانی بیان داشته است که نشان میدهد حبیب الله کلکانی بعداز اشغال بخارا توسظ روسیه تزاری نفرت عجیبی نسبت به روس در سینه داشت و از بی تفاوتی امرای برسر اقتدار درکابل نسبت به این موضوع سخت خشمگین بود. قیام حبیب الله کلکانی در برابر شاه امان الله بیشتر انگیزهء دینی داشت تا قومی وچه بسا که در ابتدای امر بسیاری ازمناطق شرقی وچنوبی وقبایل سلیمانخیل و اندر وتره کی از وی حمایت بعمل آوردند.

برهان الدین ربانی نیز هیچگاه حاکمیت خودرا براساس قومیت رنگ نداد بلکه کوشش وی نیز این بود که اراده همهء مردم درحکومتش تمثیل شود اما اینکه چرا هردو دوره نتوانست ثبات وپایداری را درافغانستان بوجود آورد عوامل مختلف دارد.

یکی ازعواملیکه خود جناب سیستانی نیز به آن اشاره کرده است انحصارطلبی وعدم تحمل ومدارا ازسوی سیاست مداران وقدرت مداران پشتون درطول تاریخ بوده است. حتی امروزنیز که یک رئیس جمهور پشتون تبار در رأس اهرم قدرت قرار دارد ولی بازهم بی ثباتی وبغاوت علیه نظام درمناطق پشتونی بیشتر ازسایر مناطق است زیرا رئیس جمهور مدارا جوی پشتون نیزطرف قبول آنانیکه دوصد وپنجاه سال مزهء حاکمیت مطلقه وتگ قومی را چشیده اند نیست.

علامه سیتانی درقسمتی ازفرمایشات گهربارشان چنین ارشاد میفرمایند: "هرگاه او(داکترعبدالله) خیال میکند که او برنده خواهد شد وبا تکبر وتبختر برپشتونها حکم خواهد راند، باید بداند که دیری نخواهد گذشت که با قیام عمومی پشتونها رو برو خواهد گردید". این خود یکی ازعوامل اساسی است که سالها سیاست مداران قوم گرا پشتونها را به عدم اطاعت ازحکام غیرپشتون دعوت کرده است. حتی شاه امان الله نیز درروزهای اخیریکه کابل را ترک میگفت به چنین ترفندهای دست زد که سرانجام اعلیحضرت محمد نادرشاه خان غازی ثمرهء آن را نوش جان کرد. خوب است که نویسنده گان ما امروز به حقایق و واقعیت ها اعتراف صادقانه دارند ولو اینکه از سر دشمنی هم باشد.

عزت الله واصفی، بزرگترین قاچاقچی هرویین در اردوی عبدالله عبدالله

چندی پيش عزت الله واصفی، کسی که به گفته ی برخی منابع داخلی و بين المللی يکی از بزرگترين قاچاقچيان مواد مخدر جهان محسوب می شود، حمايتش را از نامزدی عبدالله عبدالله اعلام کرد. اين خبر گرچه در رسانه های داخلی نشر شد اما اين رسانه ها یاداوری نکردند که همين فرد عزت الله واصفی به جرم قاچاق مواد مخدر در آمريکا زندانی بود، زمانی که والی فراه بود، جان مردم را به لب رساند و همين فرد...

دو شنبه 10 اوت 2009


نزديک به يک ميليون دالر اختلاس، نمونه تجربه مدیریتی عبدالله عبدالله

عبدالله عبدالله یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در برنامه ای از تلویزیون طلوع، تجربه ی مدیرتی خود را ارزشمند توصیف کرده و آن را يک نقطه مثبت دانست. نمونه ای از تجربه ی عبدالله عبدالله در بخش مدیریت را با هم در سند اختلاس محراب الدین مستان، دیپلمات وزارت امور خارجه عبدالله عبدالله بخوانیم

جمعه 24 ژوئيه 2009

واژه های کلیدی

انتخابات در افغانستان
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • جناب نویسنده، عبدالله عبدالله پشتنون ومنشا پشتونی ندارد پدر و مادر ان از پنجشیر بوده اول معلومات حاصل نماید بعدا ...
    عبدالله عبدالله بچه محی الدین توخی نبوده است ، مادر عبدالله قبل از عروسی با محیالدین ننگیال توخی از پدر عبدالله عبدالله طلاق گرفته بود.
    لیکن به شما پرچمی ها شرم و ننگ است که گاهی وطن فروشی می کنید و گاهی... و گاهی از این و ان استفاده می کنید بهتر است از مردم عذرخواهی کنید و توبه کنید هر چند شما وطن فروشان قابل عفوه نبوده اید و انتظار محاکمه را داشته باشید.
    جلال ابادی

    • جناب گربز خان اخوان الدوله ، هرزه گوی شورای نظار ! اعظم سيستانی راست ميگويد ؛ اگر عبدالله عبدالله را آمريکا از صندوق انتخابات در آورد ، اين يک خداحافظی صريح با دوران دموکراسی امريکايی است و رسميت بخشيدن به تداوم حکومت جانيان جنگی و مافيايی جهادی است که عبدالله نماينده آنان است ! اگر عبدالله بر تخت نشست ، رفيق صميمی و جان جانی برای محمود احمدی نژاد است که تعفن ولايت فقيه سراسر منطقه را فرا ميگيرد و جاسوس جمهوری اسلامی ايران ( عبداله اخوان الدوله) شايد دوباره کشور را به پوتين بسپارد زيرا احمدی نژاد نيز ايران را کاملا به فدراتيو روسيه تسليم کرده است ، پس وای به حال تاجک و پشتون و هزاره ! خوش به حال پادو ها و جيره خواران استعمار مثل گوربز خان و رسول رهين ( خاوران) و ساير نوکران روس و ايران ! با احترام . ضياء پوپل

    • عبدالله خان در افغانستان چانس انتخاب شدن ندارد ، ميتواند در رژيم ولايت فقيه به حيث معاون اول رياست جمهوری محمود احمدی نژاد کار کند ؛ وی از طريق جاسوسی و جاکشی ؛ خدمات ارزشمندی به رژيم خامنه ای نموده است ! با ادب . احسان مايار

    • دوست عزیزآقای جلال آبادی،
      درآغازمن فکرمیکردم که آدم خوبی استی نوشته های پیشینه تان تاجایی موردپسندبود.اماحالاهم درمیخ میزنی وهم درنعل اینکه چه فرق میکندداکترعبدالله پشتون باشدیاتاجیک درحقیقت این گبهاهیچ مساله ای راحل نمیکند؛ یگانه محک بنظرم عمل است.راستی مادرداکتر عبدالله تاجیک است اماپدرش پشتون إ
      بدینوسیله ضرورنیست به حرفهای سفسطه روزگارت را آشفته سازی.
      دوست گرامی،
      من این نکه بالارابرای تان گفتم،به هیچ پیوندی که برداشت نمایید ارتباط ندارم .
      خواهش من بعنوان یک دوستت اینست ازین گب های قوم بازی بگذر، زیرانوشته آغازین تان حتی المقدورخوب بود.وسلام

    • فلک صاحب نویسنده تذکر داده است که منشا عبدالله پشتون است لیکن من گفته ام که وی پشتون نیست بلکه ...
      شما قهر نه شوید اول خوب توجه کنید که پرچمی تان چه نوشته است حال این وظفیه شما شده است که دروغ بگوید من می گویم که پدر و مادر عبدالله تاجیک بوده است نی پشتون عبد الله که از منشا قومی خود عار دارد پس شما ...
      جلال ابادی

    • عبدالله عبدالله زبان انگليسی را با روانی و روشنی صحبت نميتواند اما سال ها وزير خارجه بوده است ! وی زبان فارسی را به لهجه غزنی و قندهار گپ ميزند وگاه برای دلخوشی رژيم ايران از واژگان ساخت رژيم خمينی از قبيل مستضعفين و اسلام ناب محمدی پيرايه گفتار می بندد ، وی که در سال های قبل ( زمان مرگ احمد شاه مسعود) يگانه دشمن صلح و آسايش افغانستان را ، طالبان می انگاشت و آنان را اجيران پاکستان ميگفت ؛ اکنون گويا ميخواهد « با برادران طالب مذاکره کند !» عبدالله را روباه مکار جمعيت اسلامی و شياد فتنه افروز اخوانی ها در افغانستان ، تلقی ميکنند . در زمان وزارتش اموال و دارايی سفارتخانه ها به دست دوستان و تنظيم های همفکر عبدالله خاصتا پنجشيری ها چور و چپاول شد ؛ وی مورد تنفر مردم ماست ؛ اما شايد ايرانی ها و امريکايی ها را برای امارت خويش راضی کرده باشد .با احترام . فريد رستگار

    • to ke ajab be adab adam bodi

      ok

    • با درود: شما نگاه کنید همین جلال ابادی بی مایه را که در لباس روشنفکر(اوغان روشنفکر ندارد وهر که خواست این واقیعت را من ثابت میکنم)هرچه تلاش میکند تا بویی قومگرایی او بالا نشود.که شدنی نیست.معیار خوبی یک سیاست مدار برای او ومایار عقبمانده وپوپل اوغان دشمنی با فارسی زبانان چه ایرانی وچه غیر ایرانی است.دیگر چیزی برای اولاده افاغنه مهم نیست.اگر میگویید که نه- بفرمایید تنها یک نمونه را در همین جا ذکر کنید که فلان تحصیل کرده ویا سیاستمدار اوغان از سایر مردم وبه خصوص فارسی زبانان نفرت طیعی ندارد!کدام اوغان را سراغ دارید که بارشد زبان فارسی مخالف نباشد!کدام اوغان را سراغ دارید که فرهنگ استبدادی وعفبگرای قبایل اوغانرا نفد کرده باشد!کدام اوغانرا سراغ دارید که مثلا یکی از پادشاهان درنده خو ونا بکار پشتونرا نفد کرده باشد.بیایید که روشن گپ بزنیم.از یکطرف اوغان پرستان قرار دارن که ادعای مالکیت این سرزمین را دارند واشکارا دیگرانرا نادیده میگرند وهیچ ترسی هم از مردم ندارند واز یک طرف غیر اوغانهای بی خاصیت وزبون را داریم که حتا جرات ندارند تا از حقفوق اساسی خویش گپی بزنند.مگر فارسیزبان میخواهند تا به ان چیزی که اوغانها میخواهند از انها بسازند تن دهند؟چرا بایددر برابر اشعالگران اوغان سکوت نمود؟انان که به غیراوغان هیج حقی قایل نیستند از سایر اشغالگران چه فرقی دارند؟مگر اشغالگر شاخ ودم دارد؟حق سیستانیرا فرزند اگاه ودلیر مردم ما اقای درویش دریادلی بار بار کف دستش گذاشته است اما چه میتوان کرد برای اینکه سیستانی روزهای ملال اور غربت وبدنامی را سپری کند.او مجبور است که با قلم وکاغذ این روزهای را به شب برساند وچون عقل ناتوانوقوم زده اش به چیزی به درد بخوری قد نمیدهد به نا چار به لجن نژاد پرستی پناه میبرد

    • هموطن محترم آقای جلال آبادی!

      تا جائیکه من اطلاع دقیق دارم مادر آقای دکتور عبدالله وجنرال لطیف یکبار باهمین شخص را که شما هم ذکر کرده اید ازدواج کرده است درصورتیکه شما ادعا دارید که ایشان از پدر ومادر تاجیک است اگر شما بتوانید پدر اولی وی را ثابت کنیداین میتواند یک نقطهء مثبت تلقی شود نه نقطه منفی. زیرا دو رگه بودن درشرایط حاضر یک معضل اجتماعی افغانستان است.چنانچه که بعدازمرگ بابه نانک سگها ومسلمانها بخاطر هویت دینی وی به نزاع افتیدند. اگر آقای داکتر عبدالله از پدر ومادر تاجیک باشد خیلی امر مبارک ومعقول است.

    • خدمت آقای سیس وهم جلال ابادی صاحب بار دیگر سلام!

      سیس عزیز من باشما موافقم که اطلاق کلمهء روشنفکر بالای هموطن عزیز ما جلال آبادی صاحب اندک ثقیل ونا بجا است. زیرا یکی ازسفات روشنفکر در قدم اول نقد پذیری میباشد درقدم دوم برای دریافت حقایق رهائی از حصارهای تنگ قبیلوی وایدیالوژیکی لازمهء روشنفکری است.

      من وقتیکه پیامهای کوتاه وموجز جلال آبادی ساحب را میخوانم خاطرات بعضی ازچریک های مجاهدین که راکت سرشانه ای را بدون هدف گیری دقیق فیر مینمودند وبعد میگریختند و درپی آن نبودند که آیا راکت مذکور به هدف اصابت کرد ویانه در ذهنم تازه میشود. جلال آبادی صاحب چنان میکنند ولی خوب است که درفضای آزاد کابل پرس? یک راکت چی غیردقیق نیز باشد یک روز به درد میخورد

      جناب شان علی الظاهر خودرا وابسته به یکی از گروه های مائوویستی میدانند اما متأسفانه تا جائیکه ازپیامهایش در مقالهء حاضر ملاحظه کردم ایشان در مورد تشکیلات ، انشعابات و طرز فکر گروه های مائووستی معلومات چندانی ندارند فقط به گفتن حلوا دهان را شیرین کرده اند وقناعت آقای مهمند نپرداختند.

      اما درمورد اینکه آیا داکتر عبدالله از طرف پدر پشتون است ویانه اینجا نیز جلال آبادی صاحب دچار یک خبط بزرگ سیاسی شده اند.

      ایشان درجواب که به چرخ فلک نوشته اند میفرمایند که پدر داکتر عبدالله پشتون نیست تاجیک است .... او خودش از اصالتش شرم دارد...

      مفهوم که من ازپیام شان گرفته ام این است که داکترعبدالله پدرش پشتون نیست چون تاجیک است او از ذکر این مطلب شرم دارد. مفهوم مخالف این میشود اگر پدر خودرا پشتون می بود این برایش افتخار میشد.

      من ازآقای جلال آبادی می پرسم چه چیزی برای افتخارنمودن بخاطر پشتون وجود دارد که آن برای تاجیک بودن شرم و ننگ پنداشته شود.

      مگر زنده گی با حیوانات که تا امروز از پدر پدر بما به میراث مانده است افتخار است؟ مگر خوردن غذای دنکی درعصر همبرگر وساسچ افتخار است؟ مگر افتخار به نیاکان واجداد درعصر امروزی افتخار است؟ مگر تعرض واشغال سرزمین هم میهنان به زور افتخار است؟ مگر فارسی ستیزی و نسل کشی بخش های بزرگ از مردمان یک سرزمین افتخار است؟ پس چه چیزی داکترعبدالله برای افتخار کردن کاذب خود دارد که اگر پدرش تاجیک می بود آن مایه ننگ میشد؟

    • به همه سلام،
      هموطن محترم گوربز خان اول سلام تقدیم است،اینکه شما در نامه قبلی تان در مورد من چه فکر کرده اید شاید قضاوت تان درست نباشد،
      من همه مردم خود را دوست دارم نزد من حقیقت قابل تایید است ،راست کسانیکه قوم گرایی می کنند انها کشور را به عقب می برند و اگاهانه و غیراگانه از منافع ابران،پاکستان و روسیه در کشور پیروی می نمایند و این کشورها دوست ندارند ما در وحدت بسر بریم وحدت ما شکست سیاسی و اقتصادی انها در منطقه است.
      اما راجع به پدر اولی داکتر عبدالله که از پنجشیر بود اگر از موی سفیدان پنجشیر پرسیده شود و یا از خود عبدالله بهتر خواهد بود و در اینده ما جواب خواهم گغت زیرا در این نزدیکی من یک سفر سه روزه به پنجشیر دارم.
      و ار مردم محل خواهم پرسید.
      جلال ابادی

    • جلال آبادی نازنین سلام!

      اولترازهمه امیدوارم سفر سه روزهء تان به سرزمین شیران وقهرمانان درهء مردخیز پنجشیر بخیر بگذرد. خوب است از نزدیک بروید با مردم محل تماس بگیرید وبه چشم سر قصه های دوران مقاومت وهم چنان تلفات را که آن مردم قهرمان بخاطر آزادی کل این سرزمین متحمل شده اند به چشم سر ببینید. من برای تان آدرس میدهم وقتیکه به دره پنجشیر داخل شدید یک قریه را ملا خیل میگویند آنجا ماما خیلی های داکتر عبدالله را میتوانید پیدا کنید ودرمورد بپرسید که آیا پدر داکتر پنجشیری بوده ویانه.

      با وجودیکه شما پنجشیری بودن پدر داکتر عبدالله را ننگ تلقی کرده اید اما به نظر من اگر از طرف پدرهم پنجشیری باشد آنگاه برافتخارات وی افزوده میشود زیرا سناتور بودن انتصابی پدر یک کاندید وآنهم پشتون تبار و از ولایت قنده هار خودش یک لکهء سیاه درتاریخ داکتر عبدالله است. زیرا همین سناتوران قبیلوی زمینه بربادی های امروزی را باعث شده اند. من درست برعکس شما عقیده دارم هرچند که هر فرد مسؤول اعمال شخصی خود است اما پشتون بودن یک رئیس جمهور در آینده کشور یک مشکل است زیرا اقوام ساکن درین کشور برعلاوهء وحدت ، خواهان عدالت اجتماعی نیز هستند چیزیکه تاکنون در سایهء حکام هم تبارما محقق نشده است پس چه بهتر که بعدازین یک غیر پشتون قدرت را بدست بگیرد وبرای مشارکت مساویانهء همهء اقوام این سرزمین کار کند. بیاد داشته باشید که هیچ قوم ساکن درین کشور با قوم دیگر دشمنی ندارد وهیچ کسیی خواهان تجزیه درین کشور نیست زیرا هیچ کسی ازین تجزیه نفع نمی برد این پندارشما خیلی وهمی است که اگر تاجیک ها وهزاره ها و ازبک ها حقوق شهروندی خودرا مطالبه کردند پس وحدت برهم میخورد وایران وپاکستان پیروز میشود. برعکس اگر اقوام به حقوق خویش طور مساویانه نایل گردند وزبان فارسی دری بعنوان یگانه زبان رسمی کشور برسمیت شناخته شود. هیچ کشور همسایه دارای سوء نیت دربرابر وحدت اراضی این کشور به مقصد نهائی نمیرسد. به یاد داشته باشید که هرقدر بعنوان یک پشتون درنقطهء مخالف این خواست قرار بگیرید به همان اندازه وزن خویش را درحلقات روشنفکری می بازید

    • دوست عزیز من !

      زبان فارسی دری یک زبان قوی است ولی نباید همیشه در گذشته زندگی کنیم .
      به نظر من زبان پشتو نفس های آخر خود را می شکد ودیگر قدرت آن را ندارد با زبان فارسی دری همتایی کند و نیاز به همتای جایگزین به زبان فارسی دری که با فرهنگ نیز باشد دیده می شود، برای حل مشکلات زبانی و فرهنگی باید در مرحله اول لغات بیگانه خصوصاً لغات پشتو را از زبان فارسی پاکسازی کنیم و در مرحله دوم زبان ترکی را دوباره در افغانستان تقویه کنیم و زبان ترکی را به صورت عملی و مدرن آن رسمی کنیم، چون هزاره ها، ازبک ها، ترکمن ها و قزل باش ها و غیره اقوام ترک تبار نیز متعصب نیستند و در گذشته نیز با زبان فارسی از نظر تاریخی مشکلی نداشتند و حتی از آن حمایت هم می کردند و می کنند و این کار باعث غنای بیشتر زبان فارسی نیز میشود.

    • Mr Zia Popal

      How you can you possibly claim Ahmadinejad has done a submission of his country to Putin? Is this a humour? I hope so or otherwise sounds quite a naive proposition with due respect. I could not hold back my laughter reading this remarks. It is a fact that Iran under Ahmadinejad leadership turned itself to a regional, and muslim power with a say on world stage; something Iran not achieved in the past in mean in her recent history of course if we disregards its ancient status. Cann’t you see Iran achieved a strategic alliance with Russia just to counter-balance western animosity and its adverse effect? Of course I am not here to highlight Ahmadinejad’s achievements or even express my satisfaction with it as only comparing his state with ours can only make us Afghans uncomfortable if not jealous. Comparing our two countries only separated by border seems two different worlds mostly because of drawbacks from Popalzai and Mohamadzai rule in Afghanistan. I am not sure if it is very fair to be disgusted about WELAYATE FAQIH specially for us Afghans as shamefully our equivalent of it is the most barbaric religious movement our region has ever seen i.e. Taliban. We would have been very lucky if our religious political segment i.e. Taliban were same as WELAYATE FAQIH lead in Iran, so our people would not have suffered so painfully by their hands and not become dependent on NATO to look after their election. I apologise for not having QAND E PARSI support in my computer so had to write in English instead

  • به قول عبدالطیف یا درست تر بگویم جنرال عبدالطیف که برادر ناسکه عبدالله بوده و در زمان حکومت داکتر نجیب الله در قوای مسلح افغانستات کار میکرد ، عبدالله مربع از طرف پدر پشتون نیست. مادر او از شوهر پنجشیری خویش طلاق گرفته که بعداً سناتور غلام محی الدین خان زمریالی با او ازدواج کرده است. البته در آنزمان عبدالله مربع شاید یک و یا دو ساله بوده باشد. به قول اکثریت دوستان سناتور متذکره او را به حیث پسر واقعی خود بزرگ کرده است.

    عبدالله مربع نه تنها که یک جنایتکار جنگی است و به جنایتکار ملی مسعود در مسایل سیاسی و حمله به مواضع رقبایش از جمله حمله به کارته سه، افشار و چنداول مشوره میداد بلکه یک دروغگوی کبیر هم است. او اول در مورد تحصیلاتش دروغ گفته، بعداً در مورد سالهای جهادش ( در حالیکه تا ساله 1983 در شفاخانه نور یعنی در زمان رژیم کمونیستی کارملوف کار میکرد ) و بعدا ً هم در مورد قوم و پدرش.

    درست است که مسله قومی مهم نیست ولی چرا او دروغ بگوید ؟

  • میگویند کل و کدو لعنت به هر دو. کسیکه عبدالله عبدالله و اعظم سیستانی را تائید میکند از قماش همان وطنفروشان سه دهه قبل است. این مردم قبل از همه باید محاکمۀ مردمی شده و جواب وطنفروشی های خود را به روس و امریکا و پاکستان و عربستان و ایران و خلاصه به هر کسیکه جیب های شانرا پر کرد بدهند.باید درست مثل صدام حسین در عراق حلقۀ دار بگردن شان اندخته شده و به زندگی نگبت بار شان خاتمه داده شود.

  • قابل توجه دوستان عزیز کابل پرس? : عزیزان این داکتر به نام کسی که فقد از کورس سه ماه کمک های عاجل به بیمارن از کشور پاکستان این اسناد غیری قانونی داکتر را به دست داشته و اکنون خود را داکتر نامیده و میخواهد از این طریق خاک را به چشمان مردم بی اندازد در دوران سخن گوی پل شکن سایقه یعنی مسعود خاین ملی کشور بخدا قسم است انقدر دورخ به رسانه های انوقت گفته که شیطان هم در طول همین قدر سال پیدایش دنیا نه گفته مه و مردم افغانستان باور دارد که این شاگرد خاین ملی هیچ گاهی ریس جمهوری شده نمیتواند و خدا آنکسان را هیچ وقت نه بخشد که برای مردم دورغ بیگوید دورغ گفتن گناه کبیره است .و اگر باور نه دارید یکبار یه ارشیف بی بی سی و رسانه های یک ده گذشته مراجعه کنید .

  • بهتر است بگوییم۰ اگر عبدالله (شادزد) پیروز شود بدا به حال مردم افغانستان۰

    • با درود:یکی از ویژگی های عقباندگی های سیاسی شهروندان اوغانستان این است (حتا به ظاهر باسوادان ان) که به ادمها بسیار توجه دارند واینکه چه میگوید برایشان اهمیت ندارد!انان که به داکتر عبدالله میتازند اشکارا دیده میشود که خودرا به ناف فاشیزم قبیله چسپانده اند وشهامت برامدن از زیر چادر انرا ندارند( بهانه پردازیها وپیش کشیدن فلان جنگ وفلان داستان برای کتمان استبداد خواهی است).اینها بیشر به این می اندیشند که زعامت قبیلوی در اوغانستان ابدی بماند وریاست کردن را شایسته دیگران نمیدانند.این است بیماری اصلی قومپرستان.برنامه سیاسی اگر بسیار کار امد ودرست هم باشد اما ارایه کنند پشتونیست نباشد برای قومگرایان هیج ارزشی ندارد.شما نگاه کنید سیاست مداران پشتونرا از الف تا یا از چپ تا راست عاشفان سینه چاک اقتدار گرایی وتمرکز اند.چرا؟ اشکار است!چون از قبل موقف اجتماعی خود رامعین کرده اند!قدرت رادر ریاست جمهوری جمع کنید ویک پشتون قومگرا را هم به ریاست جمهوری برگزنید -دیگر به همین سادگی کار سایرین ساخته است!اما هر ادم مردمگرا ودموکرات میداند که برنامه عبدالله یک گام مردمسالارانه است که زمینه مشارکت بیشتر مردم را در تصمیم گیری ها فراهم میسازد.مگر این برنامه راقومگرایان میپسندند؟سیستم پارلمانی در قاموس قومگرایان به معنای خیانت به مردم است!

    • هرزمانیکه ازلافیدن دوستان چیزی میشنوم ویاچیزکی میخوانم شوکه میشوم ۰اخرتابکی حقایق راوارونه جلوه دادن۰ من انزمانرا خوب بیاد دارم زمانیکه طالبان تازه توسط دوپدرٔ وویک مادر[ ای ٔاسٔ ای] اش تولدگردید بود۰یک برادر اندر هم پیدا نمودکه انانرا تا دروازه های کابل زیبا بدرقه نمود باوجود انکه ماهیت اصلی انان را شهید ومجاهد گمنام که روحش شاد باد جعمیت الله خان جلال نورستانی که یکی از یاران شهید داکتر عبدالرحمان بود چندبار به این برادر اندرگوشزد نمود امادریغا کوگوش شنوا !این برادراندر انزمان فقط به یک چیز می اندیشید وانهم ضربه زدن به رقیبانش نه بندواز هوشدارهای جعمیت الله خان بود ونه بندواز نصایح داکتر عبدالرحمان شهیدکه شاهداین مدعا هم دونمایش نامه که در نکوهش ازعمل این برادر اندر درتلویزیون نشر شد ه بود که هم اکنون درارشیف تلویزون ملی شاید موجود باشد ۰وبنده درانزمان بخاطر همین نمایشنامه مرمی هم درپا توسط یکی از تفنگداران نوش جان نمودم ۰دوستان همین دادوفریاد مکنند که مقاومت !کدام مقاومت ازمردم بیدفاع کابل ومردم بیدفاع و غیور شمالی درمقابله باطالبان کی دفاع کرد۰برادر اندر خو سه روزپیش ازسقوط کابل جان شرین است گفته کابل را بقصد جبالسراج ترک نموده بود باز خانه بابه قصیم خان اباد که یکی دوروز دیگر خو در کابل ماند ۰ خوب بیاد دارم در اخرینروزیکه مابهمرای شهید داکتر عبدالرحمان کابلرا ترک نمودیم دروازه های بنجشیر مسدود شده بود۰۰۰بمن بگوید که در فاریاب جوزجان٬مزارشریف همینطورقندز وبغلان خلاصه دگرنقاط شمل و افغانستان عزیز که دفاع نمود مردم ان سامان ویاگروپ شمشیر زن برادر اندر؟

    • کبیر جان عبادی، اولا باید گفت که نوشته شما خیلی عامیانه و به سویه کوچه و بازار است که فکر نمی کنم اصطلاحات کوچه و بازاری را همه کسانیکه با انترنت سرو کار دارند بفهمند مثل استعمال کلمه ( بندواز) که فکر نمی کنم به جزء یک عده محدودی دیگران معنی آنرا بفهمند. ثانیا اینکه اگر بااین نوشته خواسته اید از دکتر عبدالرحمان دفاع کنید و همه گناه را به گردن شهید احمد شاه مسعود بیندازید باید گفت که این احمد شاه مسعود بود که روز اول این دکتر عبدالرحمان را که از ایران اخراج شده بود در پهلوی خود در پنجشیر جا داد و روزیکه وارد کابل شدند و دولت دکتر نجیب الله سقوط کرد این احمد شاه مسعود بود که تمام قدرت شورای نظار را به دکتر عبدالرحمان سپرد که در آنوقت میشود ادعا کرد که قدرت امنیتی تما م شهر کابل بدست عبدالرحمان بود آنوقت این برادر اندر به گفته شماکه عبدالرحمان با آن بود آدم خوب بود ولی وقتیکه عبدالرحمان قدر نان ونمک و نیکی های مسعود شهید را فراموش کرد و خودرا به دامن ظاهرشاه انداخت آنوقت مسعود آدم بد شد؟ من مطمئن هستم که اگر عبدالرحمان تا آخر با مسعود با قی می ماند و هر جنایتی هم می کرد شما امروز این انتقاد را نمی کردید. من شما را خوب می شناسم شما و آدم های دیگری از قماش عبدالرحمان ها کسانیکه هستید که نان را به نرخ روز می خورید هر طرفی که زور آمد همان طرف خم می شوید. این را همه مردم افغانستان می دانند که مسعودشهید تا آخرین روز حیاتش از کشور نگریخت و در پهلوی مردمش بود. همین مسعود بو و طرفدارانش بودند که تا آخرین لحظه در مقابل مزدوران پاکستان یعنی طالبان جنگیدند و این مزدوران حلقه بگوش حتی به تاکستان های شمالی هم رحم نکردند ولی پیر دکتر عبدالرحمان یعنی ظاهر شاه روز پیروزی طالبان را برای شان تبریک گفت که شما همه اینها را نادیده می گیرید. و به گفته شما اگر طالبان مزدوز آی آس آی بودند چرا ظاهر شاه پیر دکتر عبدالرحمان به آنها تبریکی گفت؟ شما اگر انتقاد می کنید باید بر همه کسانی که مرتکب جرم شده اند انتقاد کنید نه اینکه یکطرفه قضاوت کنید. ثالثااینکه مرمی نوش جان نمی شود و خوردنی نیست و من در کابل ندیدم که پای شما لنگ و معیوب باشد من هم در همان رادیو تلویزیون که شما می گوئید کار می کنم. شماهمیشه در نوشته های تان یکطرفه قضاوت می کنید. برداشت من این است که در نزد شما شخصیت اشخاص مهم نیست بلکه شما از کسانی دفاع می کنید که از پهلوی آن نفعی به شما رسیده باشد. اگر دکتر عبدالرحمان شما را به حیث دیپلومات در خارج مقرر نمی کرد مطمئین هستم که شما امروز از آن به نیکی یاد نمی کردید . در اخیر خواهش من از شما این است که همیشه دنبال حقایق باشید و حقیقت را به مردم بگوئید. من که این نظر را نوشته ام نه کدام تعلقی به احمد شاه مسعود شهید دارم و نه جمعیتی هستم ولی چون نوشته شما یک جانبه بود خواستم شما را روشن کنم که دیگر از این کار ها نکنید .

  • ma each waqt ba khayenen mili etebar nadaram

  • سلام!
    فریدون جان، نوشته شما را همراه با نوشته کبیر خان خواندم. چیزی که من از نوشته شما برداشت کردم، پنهان کردن هویت شما است، با وجود که خود را بی غرض جلوه داده اید، باز هم اشتباهی را مرتکب شده اید که حقیقت را نه کفته اید. اکر داکتر عبدالرحمان هفت سال قبل روابط خود را با روم محکم کرد مصلحت وطنی بود، نه خیانت به قول شما به آب و نان، کاری را که بعداز هفت سال دستیار و کل اختیار شهید مسعود کرد. هدفم از انتخاب هما یون شاه آصفی خسربره ظاهر شاه به حیث معاون داکتر عبدالله است. یک بار با خود با حکم وجدان تان قضاوت کنید که شما حقیقت را نوشته اید یا آقای کبیر. برای آنهاییکه پیش پا ی خود را می بینند باید مثل شما قضاوت کنند، به ترور شخصیت ها بپردازند و حتی قدم پیشتر از آن برمی دارند، قتل و به شهادت رساندن. قسمیکه در حق داکتر عبدالرحمان کردند. آقای فریدون خان امید این چند سطر کوتاه شما را از خواب تان بیدار کرده باشد. راه را که داکتر عبدالرحمان برای نجات این ملت اتتخا ب کرده بود، هذمش برای شما و امثال شما بسیار سخت است. یک نمونه آنرا برای شما در بالا نوشتم تا باشد بر معلومات شما افزوده باشم و در آینده این اشتباه تان را تکرار نه کنید.

    • پیروز جان باید گفت که من مجبور نیستم که هویتم را پنهان کنم من در همین جا به وجدان خود قسم می خورم که تا این لحظه که این مطلب را می نویسم حتی یک روز هم در یک جریان سیاسی نبوده ام نه چپی و نه راستی ولی همیشه طرفدار حقیقت بوده ام و در گفتن حقیقت از هیچ کسی هم نمی ترسم.به قول شما اگر دکتر عبدالرحمان هفت سال قبل روابط خودرا بخاطر مصلحت وطنی با روم وظاهرشاه محکم کرد مگر این ظاهرشاه در چهل سال حکومتش چه گلی را به سر مردم افغانستان زد که از این به بعد می زد. تما م دوران چهل ساله حکومتش در فساد اخلاقی و عیش و نوش گذشت و مردم ما از قافله پیشرفت عقب ماندند. درست است که در آن زمان تا اندازه ای امنیت بود ولی مردم در آنوقت آنقدر شعور سیاسی نداشتند تا خیر و شر خودرا مثل امروز تفکیک کنند و درمورد شاه آنقدر تبلیغ شده بود که آنراسایه خدا می دانستند وجزئی ترین حرکت در مقابل شاه مخالفت با اسلام بود و ظاهر شاه هم از این بی خبری وجهالت مردم سوءاستفاده کرد و در چهل سال حکومتش یک قدمی هم در راه ترقی و انکشاف کشور نگذاشت به این اساس رفتن داکتر عبدالرحمان به روم و زانو زدن پیش ظاهر شاه یک خیانت دیگری به این کشور است. اگر دکتر دلش به حال این ملت می سوخت یک راه و الترناتیف دیگری جستجو می کرد و یک راه حل منطقی دیگری پیدا می کرد نه اینکه به روم و به ظاهرشاه اتکا کند. انتخاب همایون شاه آصفی به حیث معاون دکتر عبدالله را من هم تائیدنمی کنم آزموده را آزمودن خطااست و تاریخ نباید تکرار شود و فکر کنم این یک اشتباه دکتر عبدالله است که جبران نا پذیر خواهدبود. بودند شخصیت های دیگری که به مراتب از آصفی بهتر بود و این اشتباه دکتر عبدالله است من می پذیرم. به این اساس شما که از کبیر عبادی دفاع کرده اید معلوم است که مثل او بی سواد هستید و (هضم) را به (هذم) می نویسید شما اول املاء وانشاء را یاد بگیرید بعد بیائید از سیاست حرف بزنید و از دیگران دفاع کنید.

    • فریدون جان خیالی ! ادم قسم به چیزی میخورد که داشته باشد ۰عزیزم بی منطقی هم اندازه دارد شما فرمودید که دوسته تسلیم نمودن کابل توسط مسعود به خاطر جلوگیری ازپا مال شدن کابل بود۰به خود بیاید وقت خاک زدن به چشم مردم تیرشده است ۰مردم سرت خنده میکنند!در انزمان نه کابل اباد مانده بود ونه کابلی زنده ایا چشمانت دید دارد ویا خیر یکبار قدم رنجه فرما سری به کارته نو٬شهری قدیم ٬گذرگا ه وچلستون ودرلا امان ٬کارته سه وکارته چار ٬دهمزنگ وکوته سنگی٬قلاه شاده ٬سرای غزنی٬ دبورې کارته سخی وافشار وهمه انقاط که زیر ضربات راکتی مسعود قرار داشت بزن یکبارپای صحبت با مردم ان مناطق بنشین بازباوجدانپاک بگو که دودسته تسایم نمودن کابل ازروی خیر اندیشی بوده است ۰جانم علت جدا شدن داکتر صاحب عبدالرحمن شهید همین خود کامگی های مسعود بود که شکر خدا هنوز همه شاهدان عینی زنده اند۰وامدیم دربخش دوم کار کرد های داکتر شهید عبدالرحمن که شما ازان بیخبرید بگویم۰که داکتر خودمستقلانه باجعمی ازوطنپرستانیکه درغرب بودند شورای ایجاد نمودند بنام شورای مصالحه ووحدت ملی که ازطریق این شورا بود که داکترصاحب با تمامی ازصاحب نظران٬نخبگان سیاست مداران داخالی وخارجی برای حل معضله افغنستان تلاش شباروزی مینمودند که هیچ وجدان پاک منکر این واقعیت نیست۰وباید هم داکترصاحب با شورای روم ودیگر شوراها را که درپشاور وانقر بود بخاطروطن همکاری مینمود ۰دوست عزیز اول بخوان باز امضا کن۰

    • نیازالله خان از اینکه با یک بچه سرکوچه مثل شما طرف شدم خیلی متاسفم.شمااگر می خواهید در مورد تاریخ و گذشته کشور ما و در مورد شخصیت ها با من جرو بحث کنید من با کمال میل می پذیرم ولی این حق را به شما نمی دهم که به شخصیت خودم توهین کنی هرچیزی که شما در نوشته تان به من خطاب کرده اید بیانگر شخصیت شما و تربیه خانوادگی شمااست. و یک نکته را می خواهم توضیح بدهم که نقاطی را که شما تذکر داده این و گفته اید که مسعود آنهارا خراب کرده است تماما مناطق هزاره نشین کابل است که در آنوقت این هزاره ها در سر آدم زنده میخ سی انج می کوبیدند. مسعود در آنزمان چندین بار به آنها پیشنهاد مصالحه داد ولی قبول نکردند و دست به آدم کشی وغارت گری درین مناطق زدند که مسعود هم نمی توانست در برابر آنها سکوت کند. به هرحال شما در مورد شخصیت مسعود هیچ چیزی نمی دانید خواهش من از شما اینست که اول بروید در مورد زندگی و شخصیت این شهید بزرگوار مطالعه کنید بعد قضاوت نما ئید من ای بحث را درین جا خاتمه میدهم و به قول بزرگان که گفته این جواب .......... خاموشی است موضوع را خاتمه میدهم.

    • آقای فریدون!
      شما از اصل موضوع دور نروید، املا غلطی مهم نیست ، آنچه که مهم است بیان حقایق است. شما باید بر، بر ملا کردن حقایق توجه کنید . به حاشیه رفتن، این را روشن می سازد که نویسنده چیزی را کتمان می کند و به اصطلاح خود را در کوچه حسن چپ می زند، قسمیکه از نوشته شما بر می آید. اینکه شما قبول کردید
      که کاری را که داکتر عبدالرحمان کرده بود یک مصلحت وطنی بود خوشحال شدم. امید در آینده نیز با قضایا چنیین برخورد کنید. تشکر

  • څوشا به حال شما فریدون جان که قضاوت عادلانه می کنید. شما اولتر از همه معنی قدرت و خیانت را باید بدانید و بعدا آنرا استفاده کنید . همکاری با طالبان و آوردن آنها تا دروازه های کابل یک خیانت است و آن هم زمانیکه قدرت در دستت است. تسلیم کردن کابل با دو دست خیانت دیکر. اکر دیروز ظاهر شاه آنها را تبریک کفت، اما ما آنها را دعوت به مشارکت در دولت می کنیم. قسمیکه کاندید شما عبدالله فریاد می زند امروز. پس کجا کار داکتر عبدالرحمان خیانت است که شما بی مسولیت نوشته اید او قدرت نه داشت همه کاره رهبر شما بود.
    داکترشهید تنها به مشت معدود یی فکر نه می کرد برای او منافع ملی و مردمش اهمیت داشت. آنهاییکه کوتاه می اندیشیدند دیروز . امروز تازه با الفبا سیاست آشنا شده اند و از آنها یی الهام می کیرند که زمینه قتلش را فراهم کردند. شما اکر واقعا بی غرض هستید از این به بعد وجدان تانرا آلوده نه سازید اکر می نویسید حقیقت را بنویسید. تشکر

    • فرهاد جان ، به قول شما اگر مسعود شهید کابل را دودسته با طالبان تقسیم کرد هدفش این بود که نمی خواست مردم کابل متضرر شوند و در صحنه جنگ لگد مال شوند وگرنه می توانست در مقابل طالبان مزدور مقاومت کند. مسعود جنگ را به شمالی و پنجشیر کشانید تا مردم کابل در امن باشند.ولی اینکه به گفته شما در زمان قدرت آنهارا تا دروازه های کابل آورد به نظر من دو علت داشت: اول اینکه مسعود شناخت کامل در مورد طالبان نداشت و دوم اینکه مسعود در دوسال دوران حکومت استاد ربانی چنان تحت فشار جنگهای داخلی قرار گرفته بود که هر لحظ به فکر بیرون رفت از این بحران بود و همه مردم افغانستان بخصوص مردم پایتخت شاهد هستند که درین دوسال زمامداری مسعود کابل در آتش سوخت ودیگر مردم تحمل این شرایط را نداشتند و اینکه چه کسانی جنگ را بالای مسعود تحمیل کردند بر همگان معلوم است. در چنین یک شرایط مسعود مثل داکتر عبدالرحمان به مصلحت مردم فکر کرد وآمدن طالبان را به فال نیک گرفت تاکشور را از این بن بست و بحران نجات دهد ولی زمانی که فهمید که طالبان در فکر قدرت هستند نه در فکر مردم با آنها موضع گیری کردودر اخیر چون دید مردم کابل تلف می شوند با یک تکتیک جنگ را به زادگاه خودش کشاند تا مردم کابل در آسایش باشند. بیشتر از این اگر وارد جزئیات شوم مطلب طولانی میشود به همین اکتفا کردم ولی می خواهم این موضوع را یاد آوری کنم که طالبان در دوران زمامداری شان به مردم ماظلم و خیانت کردند حالا چه مسعود باشد چه عبدالله و کسانی دیگراگر به فکر این باشند که با طالبان مذاکره کنندو آنهارا به قدرت بیاورند یک اشتباه محض است و مردم افغانستان آنهارا نخواهند بخشید.آوردن طالبان در قدرت به هر نحوی که باشد خیانت به مردم و تاریخ این مرزوبوم است که نسل های آینده هم آنهارا نخواهند بخشید.

    • بی شک حق نام خدا است. ولی جنایات مسعود ، سیاف ربانی و دیگران در افشار ،چنداول که بیشتر قزلباشها که خود را فارسی زبان میگیرند و توسط فرمان آمر صاحب قهرمان جنگهای داخلی و هزاره کشی را چگونه توجیح می کنید؟؟؟ آیا آنقدر حقایق را کتمان می کنید که دیگر کاملاٌ تعصب و قوم گرایی شما و منطق تانرا کور کرده است. مسعود به اندازه یک آدم ساده هم ملی نمی اندیشید آنچه می اندیشد از لوله تفنگ و خود خواهی بروز می داد. تمام اقوام را دشمن خود و مردم خود ساخت و برای شما بیچارگان که دیگه قهرمان ندارید قهرمان شد!!

      عبدالخاق شهید یک نو جوان هزاره انتقام تاریخی تمام مردم هزاره و سردار مردم تاجک حبیب الله کلکانی را از نادر شاه گرفت آیا شما مردم قدر دوستی و همزبانی ما را دانیستید؟ شما که خود مرد انتقام خود از نادرشاه نبودید و ظاهر شاه نیمه مرده را کشال کشال آورده بابای ملت درست کردید! این قهرمان هموطن کشی و مسلمان کشی که بیشتر به یک قوماندان بچه می ماند تا یک رهبر چه کاری را انجام داد. کابل را به طالبها داد و زمینه سقوط ولایت دیگر را فراهم کرد . در اواخر عمر در بین مردم افغانستان جای نداشت و ده یک غار خوده گرفته بود تا به همکاری سیاف و فهیم خان و شرکای سیاسی اش کشته شد. حالا همه دوستان اش از او استفاده کرده چوکی میگیرند و یک تو بیچاره از او دفاع میکنی!!!! مسعود بیشتر هموطنانش را کشت تا روسها و خارجی ها.با روسها آتش بس کرده صلح کرد اما با هموطنانش نه !!! اینست قهرمان دروغین شما شورای نصواری !! که من نام ملت بزرگ دانش پرور و شریف تاجک را با آن یکجا نمی کنم. تاجک ها شریفتر از آن است که به گناه مسعود و جنایتکاران شورای نظار وسیاف مقیاسه شوند.

      احمد خان

    • احمد جان بازهم از واقیعت چشم پوشی کردی. به صراحت باید بگویم که اگر مقاومت مسعود ومردم غیور شمالی نمی بود امروز این افغانستان ما یکی از ایالت های پاکستان به حساب می آمد و خودت هنوز در خواب خرگوش هستی. عزیزم برو تاریخ افغانستان را بخوان بعد بیا در انترنت نامه بنویس. تو که از هزاره های دفاع می کنی مگر چشمت کور بود و نه دیدی که رهبر محبوب تان یعنی مزاری تا در وازه های لوگر به استقبال طالبان رفت تا با تملق و چاپلوسی باآنها کنار بیاید و به اهداف شومش برسد. ولی طالبان از نیت شوم او آگاه شدند و اورا به سزای اعمالش رساندند شما که ظلم مسعود را می بینید ولی از تملق رهبر تان چیزی نمی گوئید. به هرحال این بحث هم به درازا کشید و بیشتر از این نمی خواهم چیزی بگویم.

    • فریدون جان حیف گرولیتیې که خوردې مېګویندېامردباش یا نوکر مرد توشغال خو نوکر نوکر شدې اېا میدانی بزک چېنې تو نوکر چند کشور لاشخور بود۰

    • سلام به اطلاع خوانندگان باید برسانم که من به جواب اظهارات آقای فریاد و اقای احمد پرداختم ولی از آنجائیکه این سایت مخصوص یک طبقه خاص است نظرات مرا چاب نکردند واز این به بعد هم اگر بنویسم می دانم که جاب نمی شود پس نوشتن اضافی فایده ندارد و بخاطر اینکه خوانندگان فکر نکنند که من گویا نتوانستم جواب ایشان را بدهم من جواب دادم ولی چاب نشد و به همین چند نکته اکتفا کرد.

  • اقاى فريدون : از نشه تلخان بيرون بيا اگر مردم کابل در نزد مسعود ارزش داشت بيشتر از سه هزارانسان بيگناه افشار را کى قتل عام کرد ؟ اگر نزد مسعود مردم کابل ارزش ميداشت بيشتر از يک لک انسان شهر کابل را در جنگ هاى حزب وحدت و شوراى نطار ، جنگ هاى دوستم و شوراى نظآر و جنگ هاى حزب اسلامى و شوراى نظآر و سگ جنگى هاى ديگر شوراى نظار کى به قتل رسايند ؟
    لعنت بر انانى که از حقايق چشم پوشى ميکنند و به خاطر مسايل قوم و زبان در پى تحريف حقايق اند

  • سطور چند را که میخواستم به جمع نظریات همین مقاله اضافه کنم، به شما ارسال داشتم اما باتاسف که بچاپ نرساندید. خداکند که دیگر اینطور برخورد نکنید.

    • چرا گوربز خان مثل من فکر میکند؟

    • داکتر عبدالله تا دیروز همراه نفر های آمر صاحب و سیاف تشک های ،لوازم خانه ،دستکهای بام ،با کمال بی شرمی لباسهای زنانه و کودکان مردم هزاره، قزلباش و دیگران را در افشار،چنداول ،خوشحال خان مینه ،غرب کابل و دیگر جاهای افغانستان چور میکرد و هزاره کشی میکرد. حتی به قزلباشهای افشار و چنداول هم که خود را تاجک خطاب میکردند و در اصل ترک و همخون هزاره ها هستند رحم نمی کرد.

      اما امروز برادران و خواهران با فرهنگ و غیور قزلباش و سادات نباید جنایتهای این شیاد و شریک جرم جنگهای داخلی و هزاره کشی را فراموش کرده دانسته و ندانسته از این آدم کش و هموطن کش دفاع کرده وحمایت کنند. سگ پشتون بهتر از این جنایتکاران خواهد بود ..... حمایت سادات از یزید زمان داکتر عبدالله خیانت و بی اعتنایی به خون شهدای هزاره ،قزلباشهای افشار ،چنداول و دیگر جاهاست..................

      مرگ ابدی به شورای نظار، نژاد پرستان احمق که در برابر خلقت خداوند یعنی قوم هزاره دشمنی دارند.اینها آغاز گر جنگهای داخلی و هزاره کشی بودند فراموش نکنید این سگان زنجیری را که تنها کار آنها ریختاندن خون هزاره و دیگران بود. سادات باید خون شهدای افشار و چنداول را فراموش نکنند بخصوص سیدها و قزلباشهای ایکه از دست این جنایتکاران کشته شده است.........

      احمد خان

  • تعدادی ازانسانها فرق بین خوب وخراب را نمی دانند . مثل اینکه غذای گندیده شده را با غذای پاک وتازه پخته شده نمی دانند ولی آفرین به برادران که ظلم وشکنجه جانیان دوران قدرت پوشالی را خوب درک وببرهای کاغذی شانرا که به ذعم خودشان قهرمانان بودند به افشاگرفته اند . خداتوفیق هرچه بیشتر واقعیت گویی را برایشان بدهد. همین انسانهای پست وبی عزت بودند که آبروی نگاهداشته شده مردم افغانستان را به باد فنا دادند و افغانستان را درراس دولت های فاسد قراردادند. اگراینها قاچاقبری نمی کردند. اگراینها دارایی عامه را چپاول نمی کردند . اگراینها ازدزدان وقاچاقبران حمایت نمی کردند وخودشان به این عمل دست نمی زدند افغانستان در راس دولتهای فاسد قرارنمی گرفت. شاید بگویندکه ما درراس دولت قرارنداشتیم ولی مردم شریف ما میدانند که تمام صلاحیت کاری ازمعاون اول رئیس جمهورگرفته تا وزیردفاع وداخله وامنیت ملی به این حامیان فساد تعلق داشت .

  • تعدادی ازاین خائنین ووطنفروشان میگویند که ما هیچگاه وطن خودرا ترک نکردیم ودراین خاک باقی ماندیم ولی مردم افغانستان میگویند « ای کاش شما جانیان ،چپاولگران ،آدمکشان ، تشنه گان قدرت وباالآخره وطنفروشان ازاین وطن رخت می بستید تا مردم این سرزمین درصفا وصلح زندگی میکردند .» یگانه اسباب بدبختی مردم بودن شمااست . اگرهمین لحظه مردم را به حال شان بگذارید وبه بهانه های مختلف تعدادی را تحریک نکنید . مردم ما هیچ مشکلی بین خود ندارند .

    آنلاین : http://hamid.yahoo.com

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس