صفحه نخست > حقوق بشر > بمباران کابل و ادامه جنایات جنگی

بمباران کابل و ادامه جنایات جنگی

گرچه راکت باران کابل توسط حزب اسلامی به طور عموم کورکورانه بود، سه دسته هدف که قوماندان های حزب اسلامی علیه آن بمباردمانهای خودشان را رهبری میکردند، وجود داشت. بیشتر این اهداف در داخل و یا اطراف مناطق غیر نظامی موقعیت داشت.
دوشنبه 8 فبروری 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

اشاره: پروژه ی عدالت افغانستان، گزارش نسبتا خوبی درباره ی جنایات انجام شده در افغانستان در سال 2005 منتشر کرد. گرچه در اين گزارش هيچ اشاره ای به جنایات حاد علیه بشریت در زمان شاهان ديکتاتور افغانستان نشده است، اما با اين وجود، جزو معدود گزارش هایی ست که می توان به آن استناد کرد. اين گزارش متاسفانه تاکنون در سطح وسیع در اختيار شهروندان افغانستان قرار نگرفته است. کابل پرس? قسمت های مختلف اين گزارش را برای یادآوری جنایات انجام شده در افغانستان به مرور نشر می کند.

نقش حزب اسلامی در بمباردمان کابل

حزب اسلامی به مدت سه سال تمام از دوره اول جنگهای حزبی تا زمان اخراج این حزب از قرارگاه هایش در چارآسیاب، جنوب کابل سلاح های ثقیله در کابل استفاده کرد. تغییر اتحاد های نظامی- سیاسی بدین معنی است که اهداف بمباردمانهای حزب اسلامی پیوسته تغییر می کرد. گرچه، برخی ثابت بودند وجود داشت که حزب اسلامی در تمام مدت با شورای نظار در جنگ بود و بناءً تا رسیدن به پست های نظامی و ساختارهای عمده دولتی که توسط جمعیت- شورای نظار اداره می شد تا پایان ادامه یافت.

چهار دوره اصلی در نقش حزب اسلامی در جنگ های داخلی کابل وجود دارد.

دوره اول: کشمکش مستقیم بر سر قدرت، آپریل 1992 سقوط رژیم حزب دموکراتیک خلق افغانستان (PDPA) که بوجود آورد کوششهای ملل متحد برای تامین کردن توافقات انتقالی، حزب اسلامی را در مقابل اتحاد شمال شورای نظار در رقابت بر سر گرفتن کابل به جنگ انداخت. حزب اسلامی در به دست آوردن مرکز کابل و حتی ارگ ریاست جمهوری موفق شد. همچنان بعضی از نیروهایش را در مکروریان، شفاخانه نظامی، و استودیم کابل نفوذ داد. گرچه، شورای نظار قادر به استفاده از اتحادش با قوای پرچمی سابق به ویژه ملیشه های جوزجانی دوستم برای انتقال نیروهای بیشتر در کابل و اخراج جنگجویان حزب اسلامی از ارگ و مرکز شهر بود. اولترین بمباردمان کابل توسط حزب اسلامی در تاریخ 5-6 می 1992 در پاسخ به ترک نیروهای نظامی از مرکز کابل بود.

دوره دوم: دوره استحکام در جنوب، می 1992 الی نوامبر 1992

درجریان دوره دوم، معلوم شد که حزب اسلامی در بدست آوردن رل عمده در کابل ناموفق ماند. حزب به ظاهر بخشی از پروسه سیاسی بود و حتی مقام نخست وزیری بخشیده شده بود به خاطر تلاش برای جلوگیری اپوزیسیون به ترتیبات جدید. به هرحال، حزب اسلامی به عنوان یک نیروی اپوزیسیون بدون متحد اصلی به اعمال خویش ادامه داد. وی دولت ربانی را متهم به دادن قدرت فوق العاده به ملیشه های کمونیستی می کرد. اخراج این ملیشه ها یکی از تقاضاهای اصلی وی بوده و از حضور آنها به خاطر مشروعیت حمله اش به شهر استفاده کرد. (گرچه باید یادآور شد که حکمتیار خلقی های سابق و متحدین آنها را در یک کودتای نافرجام علیه نجیب داشت، بناءً تقاضایش یک لاف یا بلوف بود.) در این دوره حزب اسلامی استحکاماتش در جنوب کابل و شمال لوگر از دامنه بینی حصار تا چهلستون را مستحکم کرد. شهر چهره خط اول جنگ را به خود گرفت و حزب اسلامی با شورای نظار و جنبش ملی برای کنترل خطوط اول همجوار مانند شرق شهر اطراف پل چرخی و کارته نو در جنگ بود.

اتحاد با حزب اسلامی، دسامبر 1992 الی دسامبر 1993

در این دوره، حزب اسلامی با حزب اصلی شیعه، حزب وحدت، پروتوکولی را برای کشاندن جنگ به مرحله نوین دینامیکی بنیان گذاشت. زمانی که جنگ با شورای نظار شدیدتر شد، حزب اسلامی برای حمایت متحد جدیدش بمباردمان ها را متعهد شد. به علاوه، حزب اسلامی و حزب وحدت تهاجم جدیدی را به راه انداختند مانند جنگ برای حفظ دارالامان قسمی که آنها مناطق تحت کنترلشان در شهر را گسترش داده و برای راه های جدید مواصلاتی جنگ می کردند.

مبارزه شورای هماهنگی، جنوری 1994 الی فبروری 1995

از جنوری 1994، اتحاد جدید حزب اسلامی با جنبش ملی به علاوه حزب وحدت منجر به شدیدتر شدن جنگ در کابل شد، دسترسی حزب اسلامی به سلاح های ثقیله گسترش یافته و منتج به دور جدیدی از بمباردمان ها شد. جنبش ظرفیت بمباردمان های هوایی را علاوه نمود و حزب اسلامی قادر به گسترش مکانی در لوگر برای فرود هواپیماهای اکمالاتی بود. حزب اسلامی راکتباران شدید و بمباردمانهای توپخانه ای را بالای مرکز کابل در شروع مبارزه شورای هماهنگی در جنوری 1994 به راه انداخت. جنگ در شش ماه اول سال 1994 بسیار شدید بود، زمانیکه حزب اسلامی و جنبش متفقاً مکانهایی را در مرکز کابل در اختیار داشتند. بمباردمانهای توپخانه ای حزب اسلامی برای حمایت عملیاتهای نظامی شان در شهر تا فبروری 1995، زمانی که طالبان حزب اسلامی را از قرارگاه هایش از چارآسیاب بیرون راندند، ادامه یافت. ( متعاقباً طالبان بمباردمان کابل را دوباره به راه انداختند زمانی که آنها محاصره پایتخت را شروع به پایه گذاری می کردند.)

انتقال سلاحهای ثقیله در کابل

عامل مهم خسارات گسترده غیر نظامیان در جنگهای حزبی این بود که احزاب رقیب قادر به محاصره و تقسیم تمام زرادخانه رژیم شوروی شدند. ذخیره بزرگ سلاح ثقیله که در کابل برای دفاع پایتخت و انتقال به مناطق دور از مرکز پایه گذاری شده بود، ناگهان در دسترس احزاب قرار گرفت. سلاح های ثقیله در دسترس عبارت بودند از: تانک ها، اسلحه های ساحوی، راکت اندازهای چندگانه ای و حتی موشک های اورگان و اسکاد. احزاب بلافاصله از این زرادخانه برای حمله به کابل بجای دفاع از آن استفاده کردند و آتشباری گسترده ای را به روی مناطق نسبتاً محدود همجوار که مورد نزاع بود ایجاد کردند. استفاده سلاح های ثقیله جنگهای حزبی پی در پی را به دنبال داشت طوریکه توپخانه و راکت اندازهای هر حزب علیه رقبای حزبی متوالیاً مورد هدف قرار می گرفت. به ویژه، توپخانه جنبش در ابتدا علیه حزب اسلامی قرار داشت اما در سالهای 1994 الی 1995 شورای هماهنگی به حمایت از حزب اسلامی علیه قوای دولت اسلامی قرار گرفت.

زمانی که رژیم حزب دموکراتیک خلق افغانستان (PDPA) در مرحله سقوط قرار داشت، حزب اسلامی قرارگاه هایش را در چارآسیاب، در شمال ولایت لوگر وجنوب دامنه های کابل ایجاد کرد. حزب توپ ها و راکت هایش را اطراف قرارگاه ها و مکانهای همجوار تحت کنترلش در جنوب و شرق کابل جابجا نمود. سلاح های ثقیله مهمی که توسط حزب اسلامی و متحدینش، جنبش در سالهای 1992 الی 1995 به داخل و اطراف کابل انتقال یافته عبارتند از:

توپخانه 1، واقع در قلعه نظامی بالا حصار

سلاح های ثقیله قابل دسترس عبارت بودند از: تانک X4، موترهای زره دار X 2، D-30قطعات توپ X 5، بی ام 21 راکت اندازهای چندگانه ای X 1، به علاوه راکت ها و آوانهای گوناگون. در ساختار فرماندهی، قوماندان فقیر، برادر حیدر جوزجانی قرار داشت. افسرانی که در مرکز عملیاتهای جنبش مسوولیت دستور به فیر را داشتند عبارت بودند از: همایون فوضی، از پرسونل کادری وزارت دفاع و مجید روزی، معاون جنرال دوستم.

توپخانه 1: واقع در قرارگاه نظامی فرماندهی زرداد در لیسه شورواکی.

توپخانه اینجا متعلق به جنبش بود و بناءً توسط مبارزان شورای هماهنگی در عملیاتها استفاده می شد. مهمات ها عبارت بودند از سه توپ D-30 و یک بی ام 21 راکت انداز چندگانه. قوماندان قطعه جکلن عمر یکی از افسران دوستم بود. وی در جریان جنگ در آنجا کشته شد.

توپخانه 2: یک بی ام 21 و دو توپ D-30 در لیسه شورواکی موقعیت داشت و مستقیماً توسط زرداد کنترل می شد. آنها متضمن بمباردمان ها به امر مستقیم خودش به حمایت از عملیاتهای لشکریان زرداد بودند. قوماندان های مسوول آتشبار توپخانه زرداد، قوماندان شریف و قوماندان هدایت از معاونین زرداد بودند. بعداً شریف در ساحه پیشاور کشته شد. هدایت زنده است ولی مکان فعلی اش نامعلوم است. در جریان عملیاتهای شورای هماهنگی یک آتشبار توپخانه جنبش تحت قوماندهی جکرن عمر از اینجا عملیات می کرد.

توپخانه 3 : کارته نو. سلاح های ثقیله در دسترس عبارت بودند از: بی ام 12 X 1 ، راکت اندازهای سکر و راکت اندازهای بی ام که برای بمباردمان موقعیت های خط اول شورای نظار تعیین شده بود. یک آتشبار دیگر نزدیک قریه شاهک در جنوب شرق کابل موقعیت داشت. این آتشبار شامل سه عدد توپ و یک بی ام 21 بود که مستقیماً توسط فرقه سما کنترل می شد. قوماندان آتشبار نور رحمان پنجشیری برادر اسلام الدین پنجشیری بود وی یکی از همکاران نزدیک حکمتیار بود. بعداً، نور رحمان وابستگی اش را به مسعود تغییر داد و فعلاً در کابل زندگی می کند.

توپخانه 4 : هندکی. بخشی از لشکر ایثار یکی از قطعات نظامی مرکزی حزب اسلامی بود. این قطعه دارای سه توپ D 3 و یک راکت انداز چندگانه بی ام 21 بود. این قطعه توسط انجنیر زلمی اداره می شد و در گذر کوتل هندکی در جنوب چهلستون کابل (نزدیک قرارگاه نظامی ریشخور) موقعیت داشت. تورن امان الله، قوماندان فرقه سما در ریشخور موقعیت داشت.

توپخانه 5 : فرقه ریشخور. سلاح های ثقیله در دسترس عبارت بودند از: تانک X 4، قطعات مختلف توپ X 5 و راکت اندازهای سکر. آتش بار متعلق به لشکر ایثار بود. گر چه، در جریان جنگ، تعداد متعددی از نیروهای حزب از منطقه ترکیبی نظامی ریشخور عملیات کردند. قوماندان زرداد انتقال توپخانه اش را به این قرارگاه برای استعمال بمباردمان مناطق تحت کنترل دولت اسلامی اعتراف کرده است.

توپخانه 6: در لوای راکت در منطقه سنگ نوشته لوگر موقعیت داشت. این قطعه یک راکت انداز اورگان و چندین واحد بی ام 21 داشت. قوماندان این آتش بار، جنرال ولی شاه، قوماندان دفاع هوا تحت نجیب الله بود. وی در جریان کودتای تنی در سال 1990 دستگیر شده و بعد از سال 1992 آزاد شد. وی سپس به حزب اسلامی پیوست.

توپخانه 7: در دیپوی تیل (نفت) در جنوب چارآسیاب موقعیت داشت. سلاح های آنجا عبارت بودند از: دو راکت انداز اورگان، دو راکت انداز چند گانه بی ام 21. این آتشبار مستقیماً توسط قوماندان خلیل کنترل می شد.

به علاوه، در تمام موقعیت های حزب اسلامی در شهر تانکها مستقر شده بودند و به طور مداوم به عنوان توپخانه برای بمباردمان استفاده می شد.

اداره و کنترل

حزب اسلامی در تمام مدت جنگ یک شهرت و اعتبار به عنوان حزب مرکزی و سازماندهی شده قوی به دست آورده بود. حزب اسلامی یک ساختار رهبری ترکیبی داشت، با ردیف های پی در پی در تصمیم گیری آن، و یک رهبر قوی تنظیمی. گلبدین حکمتیار و گروه وی در ساختار حزبی برای جنگ خشونت آمیز برای کنترل پایتخت اصلاحات به وجود دارد. سازماندهی دوباره آنها، افزایش مراکز تصمیم گیری و ظرفیت مراکز قطعات نظامی کنترل شده را جستجو می کرد. بنا براین، حکمتیار یک جلسه شورای نظامی را در چارآسیاب برای مشوره دهی به وی در امورات نظامی در تمام مدت جنگ دایر کرد. همچنین، وی مرکز قطعات نظامی فرقه سما و لشکر ایثار را ایجاد کرد. حکمتیار مستقیماً قوماندانان این قطعات را مقرر و از لحاظ مالی اداره می کرد در حالیکه بسیاری از دیگر نیروه های حزب اسلامی از ملیشه های بالفعل بودند که شخصاً به رهبر محلیشان وفادار بودند. اقتدار و توانایی مشخصاً به استعمال سلاح های ثقیله متمرکز بود طوری که شورای نظامی و حکمتیار تمام حملات اصلی را تصویب کرده و حتی در مورد اهداف مشورت می کردند. در نتیجه امکان دارد که سلسله مراتب قوماندان ها و مقامات حزب اسلامی که به خاطر شرکت فعالشان در برنامه ریزی و انداخت بمب ها برای پیامدهای جنایات جنگی مسوول می باشند، مشخص شود.

سطح 1. قوماندان های ساحوی قطعاتی که توپ و راکت ها مستقر بوده و کسانی که بخاطر استعمال توپخانه در مناطق مسوول بوده اند. پروژه عدالت افغانستان شواهدی از مشخصات این قوماندان ها بدست آورده است که در گزارش اکمالی شامل خواهد بود.

سطح 2. قوماندان های آتش بار که مستقیماً مختصات دادن و انداخت بمب ها را سرپرستی می کردند. نامهای قوماندهای اصلی آتشبار در فوق آمده است.

سطح 3. رئیس توپخانه که تمام عملیاتها را سرپرستی کرده و از متخصصین تکنیکی اش خواست تا حزب اسلامی را قادر به ادامه بمباردمان ها بسازد. این مقام از اواخر سال 1992 در اختیار افسر توپخانه، تورن خلیل بود.
سطح 4. شورای نظامی که عملیاتهای اصلی و استراتژی های پیشرفته را مباحثه می کرد و قوت دستور حفاظت موثر محدود کردن خسارت غیرنظامیان را داشت. شورا 10 تا 12 نفر عضو داشت و قوماندانهای ارشد حزب اسلامی و چهره های نظامی از اطراف کابل به شمول دو چهره بنام فیض محمد و کشمیر خان که به حیث ستر جنرال معرفی شده بودند، در برداشت.
سطح 5. قوماندان قول اردوی حزب اسلامی که عملیاتهای نظامی را در کابل نظارت می کرد و فرصت برای مشخص کردن ضروریات برای محافظان را داشت. این مقام را ابتدا صباوون داشت و متعاقباً قوماندان کشمیر خان عهده دار این پست شد.
سطح 6. رهبر حزب مسوولیت اصلی را برای استراتژی نظامی داشت. وی دقیقاً از پیشرفت کار و اثرات راکت باران اطلاع داده می شد و موثرترین چهره در شورای نظامی بود. گلبدین حکمتیار در سراسر جنگ رهبر حزب بود.

تلفات و خسارات وارد آمده

گرچه راکت باران کابل توسط حزب اسلامی به طور عموم کورکورانه بود، سه دسته هدف که قوماندان های حزب اسلامی علیه آن بمباردمانهای خودشان را رهبری میکردند، وجود داشت. بیشتر این اهداف در داخل و یا اطراف مناطق غیر نظامی موقعیت داشت. به ویژه، زمانیکه جنگ های حزبی ادامه پیدا کرد، نیروی نظامی ISA در شمار بیشتری اطراف پایتخت مستقر شده که اکثریت لشکریان ISA در مناطق غیر نظامی مستقر بودند. در این موارد، اغلب بمباردمان ها بی تناسب بوده که سبب تلفات سنگین غیر نظامیان نسبت به افراد نظامی شده است.
طبق نوشته ای در گزارش ریاست ایالات متحده در سال 1993، حزب اسلامی راکت های بیشماری رابه کابل فیر کرده که به طور مداوم نواحی مسکونی (رهایشی) و تجاری که هیچ ارزش نظامی آشکاری نداشته اند را ویران کرده است. اهداف عبارت بودند از:

نشانه های اقتدار دولت که توسط قوای شورای نظار اشغال بود به شمول ارگ ریاست جمهوری، نخست وزیری (صدارت) و دفتر خارجه و مابقی ساختمانهای کلیدی وزارت خانه ها

به طور دائم، اهداف نظامی و تقریباً نظامی به شمول قرارگاه های نظامی اشغال شده توسط شورای نظار، و حتی مهمانخانه مسعود در وزیراکبرخان.

اهداف تاکتیکی نظامی به شمول موقعیت های خط اول و هر هدف مربوط به عملیات پیشروی مشخص.
گرچه زیاد ترین تلفات بی جهت مردم ملکی و غیرنظامی و ویرانی از سال 1992 الی 1995 ناشی از بمباردمان، که زمینه وسیع برای موجودیت نیروهای زیاد بود ادعا شده است. ادامه خسارات جانی در زمان مقابله هیچ شاهد نیست که حزب اسلامی در تاکتیکهایش تغییرات بر تمرکز بیشتر در اهداف نظامی اش آورده باشد. حزب اسلامی نتوانست که از حمله بر اهداف ملکی پر هیز نماید . بعضی حادثات ناشی از بمباردمان بدون توأم بودن با حملات زمینی و یا واضحأ در صورت ممکن در اهداف نظامی بوده. این ضرورت بطور مشخص در بمباردمان شدید ماه آگست 1992 در جریان که خطوط اول ساکن بودند و به نظر میرسید که این بمباردمان فقط قدرت نمای دوباره علیه مخالفین شان بودند. طبق اظهارات کمیته صلیب سرخ از یک الی دو هزار نفر توسط راکت پراکنی در ظرف سه هفته در ماه آگست به قتل رسیدند و در حدود هشت الی نه هزار نفر زخمی شدند. در طی این مدت نیروهای حکمتیار اکثر راکت هایش را در مناطق غیر نظامی ساحات کابل فیر میکردند.
این حملات راکتی خسارات زیادی را بر ساحات غیر نظامی وارد کردند که این حمله در ماه آگست 1992 بدون موجودیت اهداف نظامی عاجل صورت گرفت، بسیار واضح حملات کور کورانه و استفاده از سلاح ثقیله را بیان میکند.

6.3.4 حزب وحدت: ساحات کنترول نظامی و فرماندهی شان

حزب وحدت نیز به نفع خود از سلاح ثقیله و پرسونل نظامی سابقه استفاده کرد. بعض نیروهای نظامی و جنگی از ملیت هزاره باقی مانده از دوران نجیب الله همرایشان پیوستند، لکن تصور میشد که هزاره ها در بخش نظامی اقلیت بودند و تعداد کمی صاحب منصب باقی مانده بودند. که از جمله استثنائات آنها قوماندان فرقه 095 بنام ظابط اکبر قاسمی، قوماندان فرقه 097 و جنرال ابوذر و جنرال خدایداد هزاره که در اول جنگها مشاور نظامی مزاری بود. لکن یکی از مصاحبه دهندگان که وحدت را خوب میشناخت گفته است که وحدت افراد داشتند که در جنگهای خیابانی مهارت داشت که کجا سلاح خود کار سبک بهتر از سلاح سنگین قابل استفاده است.

طبق اظهارات یک قوماندان کندک سابق مسکونه غرب کابل، جنبش ملی در آوردن قوماندان ارشد و حزب وحدت قوماندان فرقه 097 را با افرادش از شمال همکاری کرد. قوماندان کندک سابقه گفته است که تانک های حزب وحدت در اصل مستقر در مزکز نظامی در علوم اجتماعی، و زمانیکه توپها و هاوان هایشان در سنگر های دهمزنگ و تپه سلام مستقر بودند. و آنها موقعیت های نظامی حزب اتحاد اسلامی را در دهبوری، کوته سنگی، خوشحال مینه، قلعه واحد و رحمان بابا هدف قرار میدادند و بعد از تسخیر این مناطق اهداف انداخت های سلاح ثقیله تغییر کرده و مناطق مثل کارته مامورین، باغ بالا، کوه تلویزیون، دهمزنگ، تپه توپ و باغ بابور موقعیت نظامی را هدف قرار دادند. بعد از تسخیر مناطق قوماندانان ارشد خود شان از محلات دیدن کرد و تخریبات که توسط فیر توپ و تانک بر خانه های مسکونی وارد آمده بودند مشاهده میکردند. او گفت که افراد زخمی توسط نیروهای حزب وحدت به قتل میرسیدند.

طبق اظهارات این قوماندان کندک این جا بجای های نظامی توسط حزب وحدت در خطوط اول غرب کابل صورت گرفته بود.

مرکزیت فرقه 097 تحت فرمان جنرال ابوذر از مزار شریف در مقابل سفارت روسیه در پرورشگاه وطن بود و نیروهایش در سفارت پولند، خانه علم و فرهنگ روسیه، کارته سه، کارته سخی و تپه سلام مستقر بودند و محافظت خود مزاری را در علوم اجتماعی نیز به عهده داشتند. بعد از سقوط افشار قرار گاه مرکزی شان در پل سوخته بود.

انجینر لطیف

سلاح ثقیله:

یک چین تانک بی ایم پی نوع روسی در کارته چهار

دو پایه هاوان در کارته سخی

دو پایه توپ 82 نوع چینای

مناطق کوه تلویزیون، تپه سیلو، مناطق عقب شفاخانه صلیب سرخ، انستیتیوت طب کابل و همچنان مناطق اتحاد اسلامی را در خوشحال خان، سپین کلی، ده مراد خان، عقب سفارت روسیه و ریاست پنج را هدف قرار میدادند.

فرقه 095: قوماندان این فرقه ظابط علی اکبر قاسمی از ولسوالی ناهور ولایت غزنی بود. اصلا این فرقه در پلتخنیک موقعیت داشت و بخاطریکه از کوه تلویزیون تحت فیر ها قرار داشت در حولی مخصوص متعلق به پشتون ها در محل مسکونی مقابل پلتخنیک جا بجا شدند و مرکز فرماندهی شان در کارته چهار در دو حولی مقابل مسجد جامع مستقر بودند. فرقه 095 به حیث نیروی ریزرفی بود که در شدت جنگ سهم میگرفتند و مسئوول انداخت های مجاورت های پل آرتن، باغ وحش کابل، دهمزنگ، فاضل بیگ، نیازبیگ و سیلو را به عهده داشت.

سلاح ثقیله آن:

دو چین تانک تی 62

یک چین تانک بی ایم پی

دو پایه زیو دافع هوا

یک پایه بی ایم یک

دو پایه هاوان غرنی

سه پایه هاوان وسط

هشت پایه توپ 82 که معمولا استفاده میکردند و خصوصأ زمانیکه تحت حمله قرار میگرفتند.

معاون این فرقه قوماندان قیس در نزدیک سیلو و عقب دانشگاه کابل مستقر بودند و مرکزیت وی در دهبوری بود.
سلاح ثقیله شان:

دو چین تانک بی ایم پی

یک چین تانک غول پیکر روسی تی 52

یک پایه بی ایم یک چینای

دو پایه هاوان وسط

یک پایه توپ 82

دو پایه زیکویک

یک پایه زیو

فرقه 096: حاجی امینی از دره ترکمن مربوط ولایت پروان قوماندان این فرقه بود.
پوسته های این فرقه با دیگر پوسته های حزب وحدت در خطوط اول جنگ مدغم بودند.

سلاحهای ثقیله:

یک پایه بی ایم 40

دو پایه بی ایم 16

دو پایه تانک تی 55 و تی 62 در دشت برچی داشتند.

لوای دوی مستقل مربوط شفیع دیوانه:

سلاح ثقیله:

دو چین تانک بی ایم پی

یک چین تانک 60 پی پی

یک چین تانک تی 62 غول پیکر

سه پای هاوان غرنی

6 پایه هاوان وسط

12 پایه توپ

پوسته های شفیع دیوانه در اکثر خطوط اول در غرب کابل از دارالامان الی کوته سنگی و کارته سه مستقر بودند. او از هر محل که میخواست بدون دستور از مقام مرکزی انداخت میکرد.

بعد از سقوط جنرال مومین در دارالامان در جریان جنگ بین حزب وحدت و حرکت اسلامی سلاح ثقیله وحدت سه برابر افزایش پیدا کرد. بطور مثال شفیع دیوانه صاحب تعداد زیاد تانک، توپ و دیگر سلاح ثقیله شد و هم چنان حاجی امینی. این افسر سابق کندک اظهار داشته است که این سلاح های بدست آمده را در هدف گیری مناطق بادام باغ، کارته پروان و مرکز شهر کابل استفاده میکردند.

طبق اظهارات افسر خاد تشکیلات حزب وحدت نسبت به دیگر احزاب کمی ضعیف بود. اگر چه دستورات عمده توسط مزاری صادر میشد ولی حملات همیشه با قومانده هماهنگ نبود. سید یزدان شناس هاشمی از شش پل بامیان رئیس ریاست نظامی حزب وحدت بود و قوماندان سلاح ثقیله جنرال سخی خان از قریه شینبول بامیان بود. تمام این سلاح های ثقیله تحت فرمان و هدایت وی قرار داشت ولی سلاح ثقیله در سفارت روسیه تحت قومانده جنرال ابوذر قرار داشت.

نمای از سلاح ثقیله شورای هماهنگی در جریان مجادله از سال 1994 الی 1995 بیان گر سلاح های ذیل است که در موقعیت ها توسط حزب وحدت اداره میشد.

توبخانه 8 و در نبش جنوبی سفارت روسیه

توبخانه 9 در دارالامان در ریاست کادر و پرسونل وزارت دفات

توپخانه 10 مهتاب قلعه/قلعه شهاده غرب مکتب حربی

توپخانه 11 قلعه قا ضی متصل داشهای خشت.

6.3.5 متضررین حملات کورکورانه توپخانه، راکت و بمباردمان توسط تمام جناح ها

تمام نجات یافته گان از جنگهای قادر به مشخص کردن محلات که از آنجا ها توپ و راکت ها فیر میشدند نیستند. لکن پروژه عدالت افغانستان با کسانی مصاحبه انجام داده اند که میتواند مشخص نماید. اظهارات شان نشان میدهد که ذات خسارات جانی مالی مردم غیر نظامی در کابل ناشی از بمباردمان شهر شان بودند. اظهارات ذیل فقط تعداد قلیلی موارد را در بین هزاران حادثه بیان میکند.

ع. یک باشنده پل آرتن از قتل پسرش در اثر حملات راکتی اظهار کرده است.

در ساعت دو بجه بعد از ظهر در 30 ماه 1992 پسر دوازده ساله ام باقی که با پسران دیگر در سرک نزدیک خانه اش بقتل رسیده است. بی خبر یک راکت در سرک اصابت کرد و یک چره آن در گردن پسرم باقی اصابت کرده وی را در همان نقطه بقتل رساند. همسایه ها تشخیص دادند که چره از راکت بی ایم 21 بود.
ع. آگاه بود که محل پل آرتن تحت حملات حزب اسلامی که مستقر در قرار گاه نظامی ریشخور هستند بوده است.

Z. اظهار داشته است که در سال 1994 خواهرش در منطقه تهی مسکن با 4-اولادش-زندگی میکرد. یک پسرش 17 ساله بود و یک دخترش 10 ساله بود. او دو طفل دیگر نیز داشت. یک راکت از منطقه حکمتیار فیر شد و در خانه وی اصابت کرد و خواهر Z را همراه با پسر 17 ساله و دختر 10 همه را که در خانه بودند به قتل رساند و دو طفل دیگر در بیرون خانه بودند. این مطلب را Z به پروژه عدالت افغانستان گفته است که اجساد شان قابل شناخت نبوده و پا و دست هر طرف افتاده بود و بعد ما آنها را دفن کردیم و دو طفل فعلا در همراه پدرش هستند. همچنین دو زن و یک پسر در بلاک نزدیک شان نیز بقتل رسیدند، اول آنها شدیدأ زخمی شده بودند و بعد ازآن مردند. در همان روز به شمول خواهرم و اطفالش شش نفر کشته شدند و بخاک سپرده شدند.

ن. راجع به یک حمله در کارته نو در آگست و سپتامبر سال 1993 خبر داد:

ما در سرک نو کارته نو زندگی میکردیم و تمام مناطق کارته نو توسط راکت های کور کورانه گلبدین ویران گردید. و یکی از این راکت ها در خانه ما اصابت کرد ولی فضل خدا هیچ کس زخمی نگردید ولی دخترم در اثر صدای وحشتناک راکت معیوب گردید. او میتوانست صحیح صحبت کند و لی اکنون ببینید که نه صحبت میتواند و نه هم راه رفته میتواند. پنج شش سال از عمر واقعی اش کو چکتر معلوم میشود. بسیار معالجه کردیم ولی مفید واقع نشد. این نتیجه جنگ وحشیانه است که صدمه شدید به زندگی ما وارد کرد.

م د. راجع به حمله سال 1993 اظهار کرده است:

درسال 1372 زمانیکه مجاهدین وارد کابل شدند حملات کور کورانه راکتی گلبدین تعداد زیاد مردم را بقتل رساند و تعداد دیگر معیوب گردیدند. و ما در آنزمان در افشار دارالامان زندگی میکردیم در ساعت 4 بجه بعد از ظهر یک راکت در نزدیک دروازه حولی ما اصابت کرد. برادرم را با هشت و یا نه نفر جوان که در سرک ایستاده بودند به استثنای دو نفر شان همه بسیار با وضعیت بدی به قتل رسیدند که شناخته نمی توانستی. برادرم شدید در قسمت شکم زخمی شده بود و چره راکت تا هنوز در بدنش میباشد. مردم محل اجساد را با بیل جمع آوری کردند و یک زیارت در آن محل درست کردند. کسانیکه در این راکت کشته شدند بنام داوود محصل فاکولته انجینری سال سوم و فواد یک جوان 18 ساله بود و دیگر کسانیکه در اثر این راکت کشته شدند نمیشناسم.

در ماه فیبروری سال 1993 حمله در غرب کابل آغاز گردید و مورد حملات کور کورانه و بمباردمان توسط نیروهای شورای نظار قرار قرار گرفت. افشار در روز اول عملیات هدف حملات شدید ثقیله قرارگرفت. اگر چه این منطقه هدف مهم حملات نظامی بود زیرا علوم اجتماعی به حیث مرکزیت حزب وحدت استفاده میشد و به همین خاطر تعداد زیاد توپ، تانک، راکت و هاوان در این منطقه در خانه های مسکونی فرو می آمدند.
مرکز فرماندهی نیروهای جمعیت و شورای نظار بر محدوده افشار تمرکز یافت و فشار حملات راکتی و توپخانه باعث خروج مردم ملکی از افشار گردید. تعداد که توسط بمباردمان و توپخانه بقتل رسیدند معلوم نیست ولی پروژه عدالت افغانستان با نجات یافته گان که مصاحبه کرده اند اظهار داشته اند که اجساد در روی سرک ها دیده میشدند. آنها گفته اند که شدت توپ، هاوان و راکت چنان شدید بود که هیچ کس نتوانست در روز حمله از خانه اش بیرون شوند.

از منطقه تحت کنترول خط اول شورای نظار یک باشنده تپه سلام بنام (ک) که منطقه اش تحت کنترول قوماندان گل حیدر بود از رویداد و حادثه در جریان جنگ بین شورای نظار و حزب وحدت بیان کرده است.
در حوت 1371 من جنگ را از خانه کا کا و یا مامایم مشاهده میکردم که نیروهای گل حیدر پنجشیری از تپه سلام مواضع ضابط اکبر قاسمی را در منطقه دانشگاه با هاوان میزدند. تقریبآ بعد از ظهر بود که پدر همسایه بخاطریکه پایش زخمی شده بود پیش کاکایم آمد. کاکایم یک افسر نظامی بود و همیشه لوازم اولیه را در خانه داشت. و زمانیکه او زخمهایش را معالجه میکرد مرا بیرون بخاطر آوردن آب فرستاد تا زخم را بشوید و دیگر اعضای خانه همه در خانه صالون برای دیدن پانسمان زخمهای همسایه جمع شده بودند.
زمانیکه (ک) بخاطر آب بیرون رفت خانه کاکایش هدف مرمی توسط حزب وحدت قرار گرفت. "مابین حولی از گرد و خاک تاریک شد. تعداد زیاد از خشت و خاک بالایم ریخت ولی به فضل خدا که زخمی نشدم و فقط گیچ و تکان خوردم ولی زمانیکه کمی فضا صاف شد من چشمانم را پاک کردم و دیدم که طبقه های حولی همه تخریب گردیده است. صدای ضعیف گریه را شنیدم و کوشش کردم که خشتها و خاک را دور کنم ولی نتوانستم."

ک. رفت و پسر کاکایش را آورد و کوشیدند که اجساد را بیرون کشیده در بین حولی دفن نمایند. زیرا جنگ بسیار شدید بود مانع بردن اجساد به جای دیگر شد. نه نفر کشته شدند که قرار ذیل است:

1. کاکا یا مامایش محمد عظیم

2. خانم محمد عظیم

3. زلمی به سن 16 سالگی

4. زلگی به سن 14 سالگی

5. دلگی به سن 12 سالگی

6. زمری به سن 10 سالگی

7. شکیلا به سن 8 سالگی

8. فریبا به سن 6 سالگی

9. پدر همسایه شان بنام نظر محمد

از زیر مخروبه های خانه کاکایش یک دانه چره را پیدا کرد که از ساحه دانشگاه و پلتخنیک که توسط حزب وحدت قوماندان ضابط اکبر قاسمی فیر شده بود. یک شاهد عینی دیگر که قوماندان کندک دوران سابق بوده و در غرب کابل زندگی میکرد شهادت داد که ضابط اکبر قاسمی یک پایه بی ایم یک را گرفته بود.

ک. اظهار داشته است که ملا امام مسجد محل برایش گفته بود که در یک روز به تعداد 38 جسد را نماز خوانده است که تمام این مردم مربوط تپه سلام بودند که توسط راکت های حزب وحدت به قتل رسیده بودند.
ک. گفت که بعد از آن اکثر مردم تپه سلام و کارته سخی مناطق شان را به قصد دیگر جاهای شهر و پاکستان ترک کردند و اکثریت شان بدون بردن اموال خانه رفتند و وقتیکه برگشتند دیدند که هیچ چیزی باقی نمانده است و همه چیز بغارت رفته است به شمول پنجره ها و چوبهای دستک سقف.

دو نفر از غرب کابل از مفقود شدن کودکان در جریان حملات راکتی که توسط اتحاد اسلامی صورت گرفته بود بیان کرده است.

ق. یک نجار که در قلعه شهاده زندگی میکرد گفته است که در 27 سرطان سال 1371 برابر با 18 آگست 1992 زمانیکه یک راکت از طرف اتحاد اسلامی در خانه ام اصابت کرد تمام اتاقها را ویران کرد و یک پسرم را بنام محمد اسماعیل به سن 8 سالگی بسیار به وضع دردناک بقتل رسید که بدنش سوراخ سوراخ شده بود. و دیگر اعضای فامیلم که در اتاق دیگر نشسته بودند همه بشدت زخمی شدند و معالجه شان زمانی زیاد را در بر گرفت.

یک متضرر از حملات راکتی سیاف بنام (ی) که در سال 1371 (1992) درغرب کابل زندگی میکرد اظهار داشته است که جناح های بر سر قدرت میجنگیدند. یک روز راکتی در خانه ام اصابت کرد و پسر 28 ساله ام را بنام محمد حسین و دختر 24 ساله ام را بنام زهرا به قتل رساند. این راکت از دیوان بیگی یا کمپنی محل استقرار نیروهای مسلح اتحاد فیر شده بود.

شاهد غیر نظامی دیگر بنام (م) اظهارکرد که شورای نظار باعث ویرانی قابل ملاحظه در کابل گردید زیرا آنها بر ساحات مرتفع واستراتژیک کنترول داشتند. م. حملات سلاح ثقیله و خفیفه شورای نظار را از کوه ها بالای مردم و ساحات غیر نظامی خاطر نشان کرد. وی گفت در سال 1372 (1992) جنگ شدید بین شورای نظارو متحد وی اتحاد اسلامی و از طرف دیگر حزب وحدت برای چند شبانه روز ادامه داشت. پدرش یک کراچی دستی داشته که علی الرغم جنگ بخاطر کار میرفت. یکروز زمانیکه جنگ ادامه داشت شورای نظار یک راکت را به دیبوری زد که چره آن پدرم را گرفت و کشت. بعد مردم جمع شدند و جنازه او را به مسجد سر کاریز آورد و بعد در قبرستان سنگ زغال قلعه شهاده دفن کردند.

1.3.6 مختصری از بمباردمان ها از 1992 الی 1994

لیست ذیل از خسارات جانی توسط فیر راکت و بمباردمان تمام جناحهای شامل در جنگ مغرضانه بوده. اگر چه این بررسی محدود نمایانگر بزرگی خسارات وارده میباشد:

در نتیجه هفده حادثه ذیل تقریبأ 1000 نفر کشته شدند و صدها حادثه مشابه بین سالهای 1992 و 1995 صورت گرفت است. تعداد بیان شده از طریق گزارش مطبوعات وبطور عام نقل قول از کارمندان شفاخانه ها گردیده است.

و حال آنکه جناحهای مسئوول ممکن اهداف را در ذهن داشتند که عبارت از رفتن در محلات غیر نظامی بودند. اگرچه آنها تا هنوز اهداف نظامی و نوع استفاده از نظامی و مقیاس بزرگ بمباردمان و اهداف نظامی شان را که استفاده شده است قانونی جلوه میدهد ولی در معاهده جینیوا ممنوع اعلان شده است. و این لیست شرکت و راکت اندازی و تو پخانه را واضح میسازد خصوصأ کسانیکه با حملات هوای منطقه را بمباردمان کرده اند.

1. در 5 – 6 ماه می 1992 حزب اسلامی کابل را هدف حملات راکتی قرار داد که از اثر آن تعداد غیر مشخص مردم غیر نظامی و کشته و زخمی شدند.

2. در 23 ماه می علی الرغم آتش بس نیروهای جنبش ملی موقعیت های حزب اسلامی را در بینی حصار، قلعه چه و کارته نو بمباران کرد.

3. در 30 ماه می 1992 در جریان جنگ بین نیروهای جنبش ملی و حزب اسلامی در جنوب شرقی کابل هردو جناح از توپخانه و راکت انداز استفاده کردند که باعث کشته وزخمی شدن تعداد نا مشخص افراد غیر نظامی گردید.

4. در ماه جون 1992 در جنگ شدید بین نیروهای حزب وحدت و اتحاد اسلامی در غرب کابل هردو جناح از راکت انداز ها استفاده کرد که باعث زخمی و کشته شدن تعداد مردم غیر نظامی گردید.

5. در 5 ماه جون 1992 جنگهای بیشتر بین نیروهای حزب وحدت و اتحاد در غرب کابل رخ داد و هر دو جناح از سلاح های ثقیله استفاده کردند که باعث ویرانی خانه ها و دیگر تأسیسات غیر نظامی گردید. راکت ها باعث قتل و زخمی شدن تعداد نا معلوم غیر نظامی گردید.

6. در ماه جون و جولای 1992 شورای نظار مواضع حزب وحدت را در کارته سه، خوشحال خان مینه، دارالامان، کارته سخی و کارته چهار هدف بمباردمان و سلاح ثقیله قرار داد که باعث خسارات جانی و ویرانی خانه های مردم ملکی گردید.

7. در 10 آگست 1992 شهر کابل راکت پراکنی شدید را توسط حزب اسلامی تجربه کرد. که جنگ در ساعت 5 قبل از ظهر آغاز گردید و حزب اسلامی موقعیت های دولتی را هدف قرار دادند و از سه محل چهلستون، دارالامان و تپه مرنجان راکت میزدند. این حمله و حملات که در ماه آگست توسط همه جناحها صورت گرفت طبق مطبوعات صدها نفر غیر نظامی به قتل رسیدند.

8. در 13 آگست 1992 طبق خبر های مطبوعات در حمله راکتی در ده افغانان با استفاده از بمب خوشه ای 80 نفر را به قتل رساند و بیش از 150 نفر زخمی گردید. ربانی حکمتیار را دراین حمله متهم کرد. ونیروهای شورای نظار در جواب کارته نو، چهلستون و شاه شهید را هدف بمباردمان هوای و زمینی قرار داد که در نتیجه حمله متقابل بیشتر از 100 نفر کشته شد و 120 نفر دیگر زخمی که اکثریت شان غیر نظامی بودند و تعداد زیاد خانه ها ویران شدند.

9. در 23 ماه آگست 1993 در اثر جنگ بین حزب اسلامی و شورای نظار صدها نفر کشته وزخمی شدند و خانه ها ویران شدند.

10. در 26 ماه فیبروری 1993 شورای نظار و حزب اسلامی موقعیت یکدیگر را هدف سلاح ثقیله قرار دادند که باعث خسارات جانی مردم غیر نظامی گردیدند.

11. در 9 ماه مارچ 1993 حملات راکتی شدید در کابل ده ها کشته وزخمی و مجروح بر جای گذاشت. وزارت دفاع حزب وحدت را متهم کرد و در جواب مناطق مسکونی تحت کنترول حزب وحدت را هدف قرار دادند که خسارات سنگین جانی را بجا گذاشت. و خانه های زیادی را ویران کرد.

12. طبق گزارش مطبوعات در 13 ماه می 1993 درگیری شدیدی بین شورای نظار و حزب وحدت صورت گرفت و هردو طرف از سلاح ثقیله و بمباردمان هوای استفاده کرده که درنتیجه 30 کشته و زخمی بر جای گذاشت و صد ها نفر شدید مجروح شدند.

13. در 23 ماه می 1993 جیت های شورای نظار موقعیت های حزب اسلامی را در داخل شهر در چهلستون بمبارد کرد که 10 کشته و 14 زخمی بر جای گذاشت و اکثر آنها مردم ملکی بودند.

14. در 17 ماه نوامبر 1993 چهار فروند جیت مربوط شورای نظار بازار سروبی را بمباران کرد که در این بمباران اکثر دوکانداران کشته و زخمی شدند و یک مسجد تخریب گردید.

15. دراول ماه جنوری سال 1994 یک دور جدید جنگ بین قوای دولت و مخالفین متحدش حزب اسلامی و جنبش ملی در کابل توأم با حملات شدید راکتی به طور آگاهانه مناطق غیر نظامی توسط هردو جناح هدف قرار گرفتند. یک خبر نگار بیان کرد که این جنگ در نوع خود شدید ترین جنگ بعد از سقوط دولت داکتر نجیب الله بود و توصیف کرد که جنگ در اطراف محلات تحت کنترول دولت خونین بودند.

16. در23 اکتوبر 1994 31 نفر غیر نظامی در اثر حملات راکتی حزب اسلامی در شهر کابل کشته شدند.

17. در 23 ماه اکتوبر 1994 طی حملات شورای نظار به حمایه حرکت اسلامی محسنی علیه حزب اسلامی و جنبش ملی صد ها نفر کشته و زخمی شدند این ارقام توسط موسسه ICRC تأیید گردید که تخمین شده بود که سه ماه قبل در اثر جنگ 2000 هزار نفر به قتل رسیده بودند.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • جايات كلبدين واقعا كه بى اندازه بوده او ميتواند به حيث خونريزترين انسان روى زمين به شمار بيايد.هميشه مرغ او يك لنك داشت. دستو ر از با كستان ميكرفت كه نكزار كه افغانستان ارام شود.رهبران باكستان بعدا اقرار كردند.البته جنك تحميل ميشد.شيطان اساسى همين خاين راكتيار بود و بس.ديكران ناكزير مجبور بودند برخيزند و از خود دفاع كنند.افرين به مسعود عزيز:ه نكزاشت دالخور ها مملكت ما را تصرف كنند.ان اوستاد بزرك مزارى ان بابه باك دل برادر بزرك كفته اشتباه كرد .البته اشباه يكبار اجازه بود.بصير بينا

    • نه جانم اشتباه می کنی . درست است که گلبدین بیشترین جنایات را در افغانستان و کابل مرتکب شده است و نیز فامیل مرا کشته است اما مسعود و دار و دسته اش نیز کمتر از او انجام نداده اند. شما پشتون ها را فاشیست می گویید اما کمی به سر و صورت خود نگاه کنید. آیا خود شما فاشیست به تمام معنی نیستید ؟

    • بی بی حلیمه جان سلام ! برایتان یک قصه دارم ، امید تا آخر بخوانید .

      در یک فامیل بزرگ ، اعضای فامیل با اندیشه های مختلف زنده گی میکردند . از قضا فتنۀ افتاد و هر در گوشۀ فرا رفتند . پدربزرگ به رحمت حق می پیوندد و از وی چهار فرزند برومند و نواسه ها و کوسه بجای میماند که در حریم یک دژکهنه همه با هم زندگی میکردند . بعد از مرگ پدر بزرگ و گوشه شدن فتنه برادران با هم جمع میشوند و میخواهند باز مانند گذشته زنده گی را در همان دژ آغاز نمایند . حین گفتگو یک برادر که بدماش است میخواهد جانشین پدر بزرگ شود ولی برادران میخواهند با هم برادروار با هم یکجا باشند . اما پافشاری یک برادر باعث جنگ و نزاع میشود . در وقت جنگ که هر چی میشود ، میشود ولی حلوا تقسیم نمیشود .

      حال حلیمه جان شما بفرمائید مانند یک زن و شاید مادر قضاوت نمائید که کی ملامت است ؟ همان برادر بدماش یا سه برادر دیگر که میخواستند با هم برادروار زنده گی کنند ؟

      چون برادر شهیدم ( بخاطر داشتن دوکان ویدیو کست در زمان امارت طالبان هشتاد دره سرب دار خورد و دیگر زنده گی نکرد ) یکی از سربازان فرقه 53 دوستم بود حکایه میکرد که قوت های ما مدت چهار روز در نزدیک میدان هوایی بگرام منتظر قومانده احمد شاه مسعود بودند که بطرف کابل حرکت نمایند . بعد ها معلوم شد که مسعود منتظر تشکیل حکومت اسلامی مجاهدین در پیشاور بود تا ایشان چی فیصله میکنند . او قصه میکرد که تمام جزو تامهای شامل قطعات دولتی و مجاهدین در حدود 25 الی 30 هزار نفر بود با تمام تجهیزات جنگی که اشغال کابل فقط مانند خوردن گیلاس آبی بود . بعد ازینکه به مسعود گذارش آمد که داکتر نجیب قوتهای حکمتیار را طورپنهانی و بدون سلاح داخل کابل نموده ، در محل مسلح میسازد ، قومانده حرکت داده شد . اینکه در کابل چی گذشت و کی نخستین حمله را نموده هیچ کس راست نمی گوید . فقط آشکارا همین است که همۀ رهبران مجاهدین در زمان حکومت انتقالی مجددی و بعد ازآن از حکمتیار تقاضا نمودند که به چوکی صدارت جلوس نماید واز جنگ دست بکشد ، ولی جناب ایشان را دستور همین بود که فقط ایشان باید حکمروای کابل باشند . اینکه کی اشتباه کرده و کی جنگ را دامن زده تاریخ قضاوت خواهد کرد نه من و نه شما !!

    • با سلام به خدمت شما جناب بصیر بینا تشکر می کنم همه ای ما در افغانستان مشکل نداریم عده ای مشکل دارد اما به گردن یکی دیگه واگذار می کند کمی تحمل کنید اگر شما یگ نفر را از دست دادید ما بسته زنگی و فامیل ار از دست دادیم کمی هوشیار باشید برادر عزیز

  • پیام جدید با سلام به خدمت شما جناب بصیر بینا تشکر می کنم همه ای ما در افغانستان مشکل نداریم عده ای مشکل دارد اما به گردن یکی دیگه واگذار می کند کمی تحمل کنید اگر شما یگ نفر را از دست دادید ما بسته زنگی و فامیل ار از دست دادیم کمی هوشیار باشید برادر عزیز

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس