صفحه نخست > خبر و گزارش > تقلب در فاز دوم

تقلب در فاز دوم

اين روزها و به ويژه پس از بر ملا شدن اصرار حكومت بر تغيير نتايج انتخابات دوم پارلماني ، بر كسي پوشيده نيست كه دادگاه عالي وسيله و ابزار حكومت براي دست يافتن به مقاصد سياسي اش شده است تا همانند مداخله فراقانوني در ماجراي استيضاح وزير امور خارجه سابق ، در فاز دوم تقلب نيز با حكومت همراهي كند .
احمد بهزاد | نماینده ی مردم در پارلمان افغانستان
سه شنبه 28 دسامبر 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

از ابتداي اعلام نتايج مقدماتي دومين انتخابات پارلماني افغانستان آنچه واضح به نظر مي رسيد نارضايتي تيم قبيله ازتركيب مجلس دوم بود . اوج اين نارضايتي آميخته به نگراني در سخنان آقاي كرزي در جريان نشست مشترك خبري اش با امام علي رحمان رييس جمهور تاجيكستان در كابل تبارز يافت . آن سخنان كه نگراني رييس حكومت از پيروزي نامزدان هزاره تبار در ولايت غزني را انعكاس مي داد در محافل سياسي ، دستوري بي تعارف به مسؤلين كميسيونهاي انتخاباتي به منظور انجام تقلب و جابجايي افراد بازنده با برندگان انتخابات تلقي گرديد .

همزمان با تلاش قبيله سالاران در تغيير نتايج غزني فهرستي توسط رسانه ها بر ملا شد كه نشان مي داد هسته مركزي حاكميت تصميم دارد با مهندسي نتايج آراء ، پارلماني كاملا مطيع و تسليم در برابر اراده قدرت شكل دهد . درين فهرست چند تن از منتقدين وضع موجود چهت كنار گذاشتن از تركيب مجلس دوم به مقامات كميسسون انتخابات معرفي شده بودند . اين موضوع هرچند توسط سخنگويان حكومتي تكذيب شد اما انتشار نوار گفتگوي سرپرست وزارت انرژي حكومت با يك تن از كارمندان كميسيون انتخابات ، بر موجوديت چنين فهرستي مهر تأييد نهاد . واقعي بودن اين سند نيز تا كنون از سوي عناصر دخيل در آن و يا هيچ نهاد رسمي تكذيب نشده است و حتي گفته هاي مسؤلين كميسيون انتخابات كه هويت كارمند شان را شناسايي و معرفي كردند تأييد كننده اين سند محسوب گرديد .

مجموعه اين امر و نهي هاي حكومتي گوشه اي كوچك از تدابير تيم حاكم را نشان مي دهد كه در مراحل مختلف تلاش ورزيد نتايج دومين انتخابات پارلماني را به نفع خود هدايت كند . آنچه اين تلاش ها را زمين گير ساخت مقاومت غير قابل پيشبيني دست اندر كاران امور انتخاباتي بود كه با عبرت از ماجراي انتخابات دوم رياست جمهوري در برابر دست اندازي قدرت در صندوق آراء ملت ايستادند و معادلات مرسوم درين نه سال را آشفته ساختند .

درين رابطه خوب است به بخشي از مجادلات تند لفظي در دفتر رياست جمهوري كه از چند منبع نزديك به حكومت در محافل سياسي روايت شده است توجه كنيم .

در آخرين فرصت هاي باقي مانده به اعلام نتايج ، رييس كميسيون انتخابات به جلسه اي اضطراري در ارگ رياست جمهوري فراخوانده مي شود . وي كه در مراسم خاكسپاري يكي از فرماندهان جهادي در پنجشير بسر مي برد توسط هلي كوپتر به كابل منتقل ميشود و در جلسه اي دفتر رياست جمهوري حضور مي يابد . درين جلسه كه تعدادي از وزراء و برخي از دست اندر كاران سابق كميسيون انتخابات نيز احضار شده بودند آقاي كرزي خواهان تدبير اراكين حكومتي در رابطه با نتايج انتخابات پارلماني مي شود . اين خواسته با پاسخ هاي حقوقي رييس كميسيون انتخابات به شكلي محترمانه رد مي شود . در مقابل يكي از اعضاي كابينه كه سابقه فعاليت در كار انتخابات دارد به وضوح از اشتباه حكومت در تقرر مسؤلين انتخاباتي سخن مي گويد و هنگامي كه با اين پرسش مواجه مي شود كه مسولين انتخابات چه بايد مي كردند كه نكردند ؟ مي گويد : كارهاي در انتخابات بايد بشود كه نياز به ياد آوري مكرر ندارد و خودتان بايد بدانيد و مطابق مصالح عمل كنيد . درين جلسه شماري ديگر از اعضاي حكومت امر و نهي هاي بعضا از سر رغبت و بعضا به مصلحت حال و هواي دفتر رياست جمهوري به رييس كميسيون انتخابات مي كنند كه سرانجام با واكنش تند وي كه اجازه دخل و تصرف به هيچ فرد يا نهادي در امر انتخابات را نخواهد داد ، جلسه بدون نتيجه ختم مي شود و آقاي كرزي با بيان اين نكته كه خوبست مطابق قانون عمل كنيد از جلسه با ناراحتي خارج مي شود .

جمله آخر كرزي كه نشان دهنده عدم توفيق اش در راضي ساختن مسؤلين كميسيون انتخابات در انجام تقلب است به نوعي در بردارنده پيامي اخطار آميز نيز است كه نشان مي دهد ازين پس با ساز و كارهاي به ظاهر قانوني خواست هايش را تعقيب خواهد كرد و درين راستا انتقام تمرد از دستوراتش را نيز از گماشتگان متمرد خواهد گرفت .

از همان ابتداي ورود دادستاني كل به ماجراي انتخابات واضح بود كه حكومت چه مي خواهد و اين بار براي تحقق مقاصد اش چگونه عمل خواهد كرد . تحريك و تشويق نامزدان ناكام به مظاهرات خياباني اقدامي بستر ساز براي پيش بردن گام به گام فاز دوم تقلب بود كه توسط دفتر رياست جمهوري سازماندهي و هدايت شد . مراجعه اين دسته از نامزدان به دادستاني كل و متعاقب آن صدور حكم ، غير قانوني بودن اعلام نتايج انتخابات و متهم شدن مقامات ارشد دو كميسيون انتخابات و شكايات انتخاباتي به انجام تقلب از سوي دادستاني كل ، سر آغاز فاز دوم تقلب شد .

درين فازكه با داعيه به ظاهر حقوقي براه افتاده است ، قرار است دو نهاد ، دادستاني كل و دادگاه عالي مقاصد حكومت را تعقيب كنند .

پس از نشستن دادستان به جاي قاضي و صدور ( حكم ) غير قانوني بودن اعلام نتايج انتخابات از سوي دادستاني ، اين نهاد طي اتهام نامه اي كه بيش از آن كه به دادخواست شبيه باشد فحش نامه اي سياسي است ، هدف از مأموريت اش را به صراحت بيان كرد و از دادگاه عالي خواهان ابطال كل نتايج دومين انتخابات پارلماني كشور شد .

دادگاه عالي افغانستان نيز كه اين روزها يك ثلث اش مشروعيت خود را ( به اساس توضيحي كه در پي خواهد آمد ) از دست داده است ، از رياست جمهوري مطالبه دادگاه اختصاصي جهت رسيدگي به شكايات انتخاباتي را كرد . و نهاد رياست جمهوري پس از چند روز برنامه ريزي پنهاني كه به اساس اطلاعات موجود از ديد دو عضو انفكاك ناپذير آن ( معاونين رييس جمهور ) دور نگه داشته شده بود روز يكشنبه ايجاد اين دادگاه را منظور كرد .

حال بايد ببينيم داعيه اي حقوقي فاز دوم تقلب تا چه اندازه منطبق بر قوانين نافذ كشور است .

1 – چه نهادي متولي امر انتخابات است ؟

به اساس حكم صريح ماده 156 قانون اساسي افغانستان ، كميسيون مستقل انتخابات هر نوع انتخابات را اداره و نظارت مي كند .

2 – رسيدگي به شكايات انتخاباتي در حوزه صلاحيت چه نهادي است ؟

فصل سيزدهم قانون انتخابات ، كميسيون شكايات انتخاباتي را بر اساس مواد 61 – 62 و 63 داراي صلاحيت رسيدگي به تمامي شكايات مربوط به انتخابات معرفي مي كند . و به اساس بند سوم ماده 64 قانون انتخابات ، كميسيون شكايات انتخاباتي اگر لازم داند ( مي تواند ) موضوعات جرمي را به دادستاني كل ارجاع دهد . همچنان قانون انتخابات در ماده 64 خود تخلفات و تقلبات انتخاباتي را مشخص ساخته و براي هر مورد مجازاتي را نيز پيش بيني كرده است . سرانجام تكليف نهايي شدن نتايج انتخابات پس از رسيدگي به شكايات انتخاباتي در ماده 62 قانون انتخابات با تاكيد بر اين نكته كه ( تصاميم كميسيون انتخابات نهايي است ) واضح شده است .

با ملاحظه موارد فوق محدوده اي صلاحيت هاي اجرايي و نظارتي در پروسه اي انتخابات به صراحت تفكيك شده و هر كدام به نهادي مستقل سپرده شده است . درين بين صلاحيت داوري يا قضاوت در رابطه با ادعاها و شكايات انتخاباتي مشخصا به كميسيون شكايات انتخاباتي واگزار شده است . و اين كميسيون كه درحال حاضر در رأس آن نماينده دادگاه عالي كشور قرار دارد به اساس احكام بندهاي 2 ، 4 و 5 ماده 62 قانون انتخابات‌، رسيدگي به شكايات را همانند دادگاههاي قوه قضاييه دو مرحله اي ، ابتداييه در ولايات و استيناف در مركز انجام مي دهد . اين تعريف دقيق از محدوده و حوزه صلاحيت ها در نظام انتخاباتي كشور راه را بر هر نوع مداخله از سوي ديگر نهاد هاي دولت در امر انتخابات مي بندد .

حال ببينيم كه دادگاه عالي با مستمسك قرار دادن چه موضوعي وارد حريم انتخابات شده است .

دادگاه عالي متكي به ماده اي 122 قانون اساسي افغانستان به خود حق داده است به قضاياي انتخاباتي رسيدگي كند . متن ماده 122 قانون اساسي افغانستان :

(( هيچ قانون نمي تواند در هيچ حالت ، قضيه يا ساحه اي را از دايره صلاحيت قوه قضاييه به نحوي كه در اين فصل تحديد شده ، خارج بسازد و به مقام ديگر تفويض كند .

اين حكم مانع تشكيل محاكم خاص مندرج مواد شصت و نهم ، هفتاد و هشتم و يكصد و بيست و هفتم اين قانون اساسي و محاكم عسكري در قضاياي مربوط به آن نمي گردد .

تشكيل و صلاحيت اين نوع محاكم توسط قانون تنظيم مي گردد . ))

دادگاه عالي در استناد خود به اين ماده به نظر مي رسد به قيد ( به نحوي كه درين فصل تحديد شده ) توجهي نكرده است .، زيرا در تمام مواد فصل هفتم قانون اساسي ( فصل قضا ) كه از ماده 116 آغاز و در ماده 135 پايان مي يابد اشاره اي به بحث انتخابات و چگونگي رسيدگي به دعاوي انتخاباتي نشده است .

همچنان دادگاه عالي در توجيه مداخله اش در امور انتخابات به ماده 120 قانون اساسي استناد كرده است .

متن كامل ماده 120 قانون اساسي : (( صلاحيت قوه قضاييه شامل رسيدگي به تمام دعاوي است كه از طرف اشخاص حقيقي يا حكمي ، به شمول دولت ، به حيث مدعي يا مدعي عليه در پيشگاه محكمه مطابق به احكام قانون اقامه شود . ))

باز هم به نظر مي رسد دادگاه عالي درين استناد خود هم به قيد ( مطابق به احكام قانون ) بي توجه بوده است چرا كه در هيچ قانوني صلاحيت رسيدگي به قضاياي انتخاباتي به دادگاه عالي منظور نشده است . اگر مراد از قيد ( مطابق به احكام قانون ) قوانين عادي باشد كه چنين است ، قانون انتخابات در بردارنده مكانيزم هاي اداره و نظارت بر انتخابات است كه در هيچ يك از مواد خود چنين مجوز عام و تامي را به دادگاه عالي منظور نكرده است و مشخصا صلاحيت رسيدگي به شكايات انتخاباتي را به كميسيون شكايات انتخاباتي سپرده است .

از سوي ديگر حضور نماينده عالي ترين مرجع قضايي ( دادگاه عالي ) در تركيب كميسيون شكايات انتخاباتي نشان مي دهد كه فيصله ها و تصاميم اين كميسيون حيثيت قضايي دارد .

حال اگر بپذيريم كه قانون انتخابات نقض كننده ماده 122 قانون اساسي است و نمي بايد صلاحيت رسيدگي به دعاوي انتخاباتي به كميسيون شكايات واگذار مي شد ، اين پرسش به ميان مي آيد كه چرا دادگاه عالي قبل از انتخابات درين باره سكوت پيشه كرده بود و سؤال برانگيز تر اينكه چرا نماينده خود را به اين كميسيون فرستاد ؟

از جانب ديگر در صورت پذيرش مداخله قوه قضاييه در قضاياي انتخاباتي ، چه نيازي به موجوديت نهادي به عنوان كميسيون شكايات انتخاباتي وجود دارد ؟

اين روزها و به ويژه پس از بر ملا شدن اصرار حكومت بر تغيير نتايج انتخابات دوم پارلماني ، بر كسي پوشيده نيست كه دادگاه عالي وسيله و ابزار حكومت براي دست يافتن به مقاصد سياسي اش شده است تا همانند مداخله فراقانوني در ماجراي استيضاح وزير امور خارجه سابق ، در فاز دوم تقلب نيز با حكومت همراهي كند .

از جانب ديگر با توجه به پايان يافتن دوره مسؤليت يك ثلث اعضاي دادگاه عالي به شمول رييس آن اين نهاد در عدم تشكيل مجلس دوم منافع خود را نيز جستجو مي كند .

با نگاهي به ماده 117 قانون اساسي اين منفعت طلبي دستگاه قضا واضح مي شود . متن كامل ماده 117 قانون اساسي : (( ستره محكمه مركب است از نه عضو كه از طرف رييس جمهور با تأييد ولسي جرگه و با رعايت احكام مندرج فقره آخر ماده پنجاهم و ماده يكصد و هجدهم اين قانون اساسي در آغاز به ترتيب ذيل تعيين مي گردند :

سه نفر براي مدت چهار سال ، سه نفر براي مدت هفت سال و سه نفر براي مدت ده سال .

تعيينات بعدي براي مدت ده سال مي باشد .

تعيين اعضا براي بار دوم جواز ندارد .

رييس جمهور يكي از اعضا را به حيث رييس استره محكمه تعيين مي كند .

اعضاي استره محكمه به استثناي حالت مندرج ماده يكصد و بيست و هفتم اين قانون اساسي ، تا ختم دوره خدمت از وظايف شان عزل نمي شوند . ))

در حال حاضر يك ثلث دادگاه عالي كه از زمان انتخاب شان 4 سال مي گذرد مشروعيت خود را از دست داده اند و بر اساس حكم قانون اساسي امكان انتخاب مجدد نيز ندارند . از سوي ديگر معلوم نيست بر اساس كدام قانون آنها به سرپرستي گمارده شده اند و در حالت سرپرستي فيصله قضايي صادر مي كنند . اين عده كه رييس دادگاه عالي نيز جزء شان است منافع خود را در تداوم اختلافات انتخاباتي و در نتيجه عدم تشكيل دور دوم مجلس مي بينند . و از لحاظ حقوقي چون داراي منفعت درين ماجرا هستند شايستگي رسيدگي به مسايل انتخاباتي را ندارند .

شايد از همين رو باشد كه دادگاه عالي خواستار ايجاد مجكمه اختصاصي براي رسيدگي به دعاوي انتخاباتي شده است .

درين جا لازم است مبناي قانوني چنين دادگاهي بررسي شود .

قانون اساسي افغانستان در ماده 122 ايجاد دادگاه هاي ويژه يا اختصاصي را در چهار مورد مقيد و محدود مي سازد : (( اين حكم مانع تشكيل محاكم خاص مندرج مواد شصت و نهم ( محاكمه رييس جمهور ) ، هفتاد و هشتم ( محاكمه وزرا ء ) و يكصد و بيست و هفتم ( محاكمه اعضا و رييس دادگاه عالي ) و محاكم عسكري در قضاياي مربوط به آن نمي گردد . ))

درين ماده و در ديگر مواد قانون اساسي هيچ اشاره اي به امكان ايجاد دادگاه ويژه يا اختصاصي به منظور رسيدگي به قضاياي ديگر از جمله قضاياي انتخاباتي نشده است . بنا براين اصل ايجاد چنين دادگاهي فاقد مبنا و اساس قانوني است و طبعا نهادي كه داراي مشروعيت لازم نباشد اجراآت و فيصله هايش نيز غير قانوني و بي اعتبار خواهد بود .

با ملاحظه خلاف رفتاري ها و قانون شكني هاي دوامدار حكومت كه به ساير اجزا و نهادهاي دولت از جمله قوه قضاييه نيز سرايت كرده است ، ضرورت مقابله با اين روند و ايستادگي در برابر رفتارهاي فرا قانوني حلقات اقتدارگرا بيش از پيش برجسته مي شود . درين رابطه لازم است همه فعالين سياسي صرف نظر از گرايشها و سلايق شان براي مهار استبداد و خودكامگي و دفاع از قانونمداري در اداره كشور صف متحدي را تشكيل دهند .

درماجراي انتخابات و جلوگيري از ضايع شدن آراء مردم بيشترين مسؤليت متوجه دو عضو ديگر نهاد رياست جمهوري است . معاونين رياست جمهوري كه در اتخاذ تصاميم سرنوشت ساز براي مملكت ، توسط تيم اصلي حاكميت به حاشيه رانده مي شوند بيشترين مسؤليت براي مهار گرايش هاي اقتدار طلبانه در درون نهاد رياست جمهوري را دارند و اينك بيش از هر زمان ديگر چشمان نگران مردم شان به آنها دوخته شده است كه در برابر اقتدار طلبان قبيله گرا چه خواهند كرد ؟.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • اين قضيه انتخابات شباهت به تقسيم كرك دارد.روزى شير ,كرك و روباه به شكار رفتند و شيركاوى كرك كوسفندى و روبا ماكيانى اوردند و دريك نقطه جمع كردند.شير روبه كرك كرد كه شكارهارا تقسيم كن.كرك كفت كه اين شكارها از هم درهم و اميخته نيستند حق هركس معلوم است.
    كاوكلان حق سلطان
    كوسفندلاغر,حق جاكر
    ماكيان جاق بهر روباى جالاك
    شير برجيست و كله كرك را بر كند
    روبه طرف روبا كرد ,كه شكارهارا تقسيم كن
    روبا كفت بهر شامت كاو حاضر كوسفندت دربسين...صبح و اينك ماكيان والله خيرالررازقين
    سلطان رو به روباه كرد وكفت كه اين تقسيم صحيح وزبان فصيح را از كجا اموختى؟
    كفت از كندن كله كرك
    سلطان تقلب از اول اين طور تقسيم را در دل برورانده بود.او خودش با تقلب بر تخت نشست و اين بار ميخواست كه با تقلب و جعل اقوام برادر را در حاشيه براند و انها بطور سمبوليك و ان هم جندتا كاسه ليس و متملق را بياورد و يك بارلمان ساختكى را بسازد وبه جشم جهانيان خاك بباشد.اكر قبيله برستان تقلب كا رو مدارى اين جنايت ضد بشرى را بكنند,انها اينبار اين كشور را بارجه بارجه خواهند كرد. ديكر اقوام برادر را زير يك سقف جمع كرده نميتوانى انها هيج نوع باور و اعتماد نميكنند كه سر نوشت خودرا بدست جعل كاران زن فروشان و كتله بيفرهنك بدهند.در روز هاى بعدى معلوم خواهد شد كه اين جند دست نشانده روبا هستند و يا غيرت و شهامت دارند كه حق را حق بكويند.ازينكه انها زير دست و دستنكر هستند من با ور ندارم كه اين قاضى ها مردانه عمل كنند مانند معنوى وضيا رفعت. و اكر نكنند تمام الا و بلا و اين دادكاه ويزه كه اساس قا نونى هم ندارد به كردن انها ختم خواهد شد و نام شان به حيث افراد جبون كه نا حق را حق كفتند قاضى هاى بولى بودند و روباه صفت.خدا كند اين طور نشود تا اين كشور به بحران ديكرى غرق نشود با وصف اينقدر نا بسا مانى كه كشور ما دارد.

  • اوغانستان تجزیه شود یا نبود؟
    http://www.youtube.com/watch?v...
    شما نگران تجزیه ای اوغانستان نباشید بگزارید این اوغانستان تجزیه’گردد تجزیه شدنی است و تجزیه هم میگردد و یگانه رای آ رامی امنیت انکشاف و ترقی اقوام غیر پشتون در همین تجزیه شدن نهفته است ، وسیله ای نجات یافتن از قبیله در تجزیه شدن است ویا بهتر ازان سیستم فیدرالی است هر قوم هویت اصلی خود را بدست میاورند، به افتخار خود با داشته های مادی و معنوی خود و غنای فرهنگ خود بسر ببردhttp://www.youtube.com/watch?v...

  • من این مضمون را در سایت "ماندگار" خواندم. در آغاز متوجه نشده بودم چه کسی نویسندهء آنست. وقتی مضمون را تا پایان خواندم، آنرا بهترین مضمون مستدلی یافتم که تا کنون در مورد جنجال انتخابات خوانده بودم. خواستم نویسنده را بیابم و آنرا در کنار عنوان یافتم که در به گونهء عمودی نوشته شده بود. بلی، احمد بهزاد. این مرد با چنین نوشته یی ثابت می کند که سزاوار نمایندگی کردن از مردم از است.
    ازین مضمون در می یابیم که تیم حاکم از هرچه می گذرند تا به قدرت برسند، آنرا نگهدارند و ادامه دهند. نزد تیم حاکم هیچ چیزی مقدس نیست. قانون، امنیت کشور، آیندهء مردم، نان مردم، نام مردم، عزت مردم و کشور... همه چیز را حاضر اند قدا کنند تا قدرت را نگهدارند...
    تصور می کنم که با تیم حاکم نمیتوان رقیب در دغابازی، نیرنگ و تفتین شد. بهترین نوع رویارویی با آنها چسپیدن هرچه بیشتر به افشا گری، معنویت گرایی و قانونمداری است. آنها درین عرصه بازی کرده نمی توانند. حالا دیده شود که چه کسی چه کسی را مجبور به بازی با شیوه های خودش می کند. اگر کرزی دیگران را مجبور به پیروی از شیوه های خود کرد، برنده کرزی است. اما اگر او را مجبور به پیروی از قانون بسازند، کرزی بازنده است.

    • آقای دولتشاهی، لطفا به مردم توهین نکنید، احمد بهزاد نه نماینده مردم بلکه نماینده کمپ ائتلاف شمال به رهبر عبدالله عبدالله است و در مطبوعات هم به پشتیبانی از این جنایتکاران و چپاولگران پیراهن میدرد. اینان بیشتر از منافع رژیم آزادیکش و خونخوار ایران نمایندگی میکنند تا مردم ما و در جریان انتخابات هم میلیونها دالر بدست آوردند و تا توانستند در تقلب های گسترده دست داشتند.

      هرکس میداند که کرزی و اطرافیانش جاسوس پیشگان و نوکران خارجی و مافیای زاده اند اما جنایات و مزدوری ها و چپاولگری های کمپ ارتجاعی عبدالله را کسی فراموش نمیتواند، اینان تا دیروز همه همدست با کرزی مشغول دزدی و خیانت به افغانستان و نوکری به امریکا بودند اما حالا که بالای استخوان جنگ شان درگرفته یکباره ضد کرزی شده اند.

      این دو کمپ ارتجاعی (کرزی و عبدالله، یا جهادی و طالبی) هیچ فرق ماهوی با هم ندارد و به مصداق سگ زرد برادر شغال، وحشی های خونخوار و مسبب بربادی های امروزی وطن ما هستند.

      احمد بهزاد شاید در خونریزی ها و چور و چپاول جهادی در گذشته دست نداشته باشد، اما همدستی امروزی اش با کمپ جهادیان خاین، خون مردم را به روی خود هم پاشیده است.

    • کریم جان ! درد شما و درد ملالی جان جویا از یک ویروس است . از نام مردم و ملت گپ زدن کار مشکلیست . نه شما نماینده گی مردم را دارید و نه من ، ولی در انتخابات اگر جعلی هم شده باشد لاحقل صد نفر آقای بهزاد را نمایندۀ خویش برگزیده اند که نسبت به من و شما از هر نگاه برتری دارند . امروز مردم ما در دانستن حقیقت های راسته و چپه چنان سردرگم اند که حتی حضرت جبرئیل را هم یارای فهمیدن و دانستن آن نیست چی رسد به مردم بیسواد ، گرسنه شکم و پا برهنۀ ما .

      اگر هدف تان بد نام کردن چند روشنفکر محدودی که توانسته اند فشار خون دستگاه مزدور دولت را بالا ببرند ، گیرم عبدالله یی یا دوستمی باشند باشد ، گپ و سخن جداست . ولی من در جامعه کور امروز ما همان یکچشمه های مردم خود را پادشاه میدانم . شما هم اگر میتوانید مانند ملالی جان مقامی به چال و نیرنگ بگیرید و بعد ، داد و واویلا سردهید که حقوق مردان در اوغانستان پایمال شده که تا در کانادا و یا آمریکا شهروندی بی جار و جنجال کمایی نمائید . به پیش کریم جان ، کسی شما را جلوگیری نکرده است !

    • تو مزاری کثيف ، هرزه ، پليد شرم نداری او سگ صفت دامن سايت تابناک کابل پرسرا بيشتر از اين کثيف نه سازيد ، جای شما سايت های شرير سرنوشت ، آريانانيت و شبکه اطلاع رسانی افغانستان است ، بيشتر پيش نه رويد که دم شما سگ ها زير پاه ماه قرار گرفته نجس.

    • بایانی صیب ! من حقیر به کریم جان پیام گذاشته بودم ، ولی هرگز فکر نمی کردم دُم شما را زیر پا کرده ام ، خیر . بسیار خوب شد که باز بخیر سر خانواده به سویدن تشریف آوردید ، ورنه بوبوی اولادها زهره ترق میشد که خرمورۀ بل بلی بایانی یکباره چگونه مشهدی شده و فرزندان در فراق ک .. گرگ شان که از برکتش به عیش و نوشی رسیده اند جانسرک میشدند .

      بایانی صیب ،استخوان خوان نسیم سحر (اته ایستِ پختانه) را هم مثلیکه بدون ایلک و روغن مکیده و جویده اید که او را متهم به همکاری با خانم حضرتی می نمائید ، ورنه او هم یکی از خصوصیت داران ایتنالوژی و مربوط قوم غیرتمندان برقه پوش است !

    • سلام بتمام عزیزان تقدیم است جلالدین بایانی یا مر...گاو ریس خاد ولایت پروان باز کجا امده است بایانی یا مر...گاو مشهورخلقی اینجا سایت کابل پرس? است بگذار مردم نظر خویشرا ابراز کنند اذادانه بگویند وبخوانند اینجا خانه حاجی قیوم برادر قومندان حاجی خان اغا نیست که مادر اولاد ها را برای رقصیدن و اشپزی روان میکردی یا اینجا خانه خود تان نیست که شیرین اغای سالنگی مرکز عیش و نوش خود ساخته بود خود را از این بیشتر رسوا نکن برو دیسکو برو شراب پس مانده بخور برای مادر اولاد ها هم بیاور چون میدانم که او هم نشه ای است سری تان را گرم کنید بر پدر هر دوی تان لعنت کنید . تو را به سیاست چی به نظر دادن چی کسب پدری را تعقیب کن یادت هست سال 1375در قلعه مراد بیگ شمالی در خانه حاجی قیوم در جشن نام شانی پسرش خانم جان تو در حضور هزار ها نفر چی کار ها میکرد چی گونه میرقصید و تو بیغیرت همان شب چقدر پول جمع کردی سگرتی دم بدم میزدی یادت هست .خوب فکر کن بیادت می اید از این بی غیرتی ها خیلی کردی این یکی اش است منتظر بعدی هایش باش با عکس برایت نشر میکنم پایچه مردم را نگیر خانواده و اولاد و زن خود را جمع کن وسلام

  • باعرض ادب به خواننده گان. راستش من در باره آقای احمد " بهزاد " زیاد شنیده بودم ، وتعریفی که دوستان ازوی برایم ارایه داده بود ! ایشان را فربه تر وفراتر ازآنچه که درمطلب حاضرمینماید ، می شناختم: سالهای جنگ ویاغی گری ، دریکی ازولسوالی های هزاره نشین ، دستگاه استبداد دینی مردی را باصورت ، روی زمین خوابانده وبانوازش صد شلاق برپشتش ، بروی حد شرعی جاری مینمود! مرد بیخبری که درصف تماشاچیان قرار داشت ، به آرامی واحساس ترس ، به یکی ازتفنگ بدوشان نزدیک وعلت ماجرا را جویاشد. فردنظامی جوابداد " منافق ده اسلام توهین کده ! " تماشاچی، چطوری ؟ مجاهد ، " گفته کی زن تمام ملایو ره ......" ( دشنام دادن به ملا= توهین به اسلام .)باید قیدواضافه نمود، این اولین مطلب ویااظهارنظری است که تااکنون ازآقای بهزاد در رابطه به مسایل وموضوعات سیاسی افغانستان میخوانم! لذا اگرقبلآ ایشان دارای مطالب ونظراتی بخصوصی در رابطه به وضعیت اسفبار افغانستان باشد ومن توفیق مرور آنها را نداشته ام ! قبلآ معذرتخواهم. نه سال قبل ازاین ، براساس یک سناریوی کاملآ ازقبل تدوین شده ، درپشت درهای بسته ، آنهم هزاران فرسنگها دور تر ازسرزمینی بنام افغانستان ، مولود شوم ونامیمونی بنام " جمهوری اسلامی افغانستان " پابعرصه وجود گذاشت که ازهمان بدو تولدش غیرازاسلامی بودن، نشانی ازجمهوریت ، آنهم برای مردمی ساکن درماتمکده ووخرابه ای افغانستان را درخود نهفته نداشت ! فلسفه وجودی این نظام اسلامی را نه خاتمه بخشیدن به مصیبت وآلام مردم ! که برآورده نمودن منافع قدرتهای ستمگر سرمایه داری؛ تشکیل میداد. شوربختانه در راستای تحقق این امرنامقدس ، بایک دم مسیحایی، آنچه ارواح خبیثه وخوابیده درقبرستان تاریخ بود، اعاده حیات داده شد وازآن روز تا امروز برمقدرات وسرنوشت مردم ما ، بی محابا ولجام گسیخته حکومت می رانند. آنچه را درطول این نه سال مردم به تجربه نشست ، نه خوشبختی وبرداشت گامی به جلو! بلکه سیستمایزه شدن وقانونیت یافتن فساد-چپاولگری- دروغگویی- آزادی ستیزی- زن ستیزی- تفرقه افگنی- ودریک کلام نشستن بخاک سیه روزی بود! آقای بهزاد درقسمتی ازشکایت نامه اش مینویسد ،" این روزها وبه ویژه پس ازبرملا شدن اصرار حکومت برتغییر نتایج انتخابات دوم پارلمانی ؛ برکسی پوشیده نیست که دادگاه عالی وسیله وابزار حکومت برای دست یافتن به مقاصد سیاسی اش شده است و......" بدین ترتیب آقای بهزاد وسیله وابزار بودن دولت مطبوعش را منحصر ومحدود به نتایج انتخابات اخیر میداند !! یعنی ایشان انتخابات تقلبی دور ا ول ودوم ریاست جمهوری را نمی بیند!! مهمتر ازهمه وابسته بودن حیات سیاسی این دولت را به حضور نیروهای خارجی به رخ نمیکشد! مقام دوم دولتش درفساد آنهم درسطح جهانی را نمی بیند! حضورنیرومند وهمه گیر جنایت پیشه گان جهادی وغیرجهادی در هرم های قدرت را نادیده میگیرد ! تبعیض ودوگانگی درقانونی اساسی را درنظر نمی آورد ! خلاصه موجودیت سیاف - قانونی - محقق - تنی- گلابزوی - فهیم - خرم - ثابت - انوری و....... را در راس قدرت ودریک کلام ماهیت مفسد وآزادی ستیز این دولت را پشیزی نمی شمارد ! که بی نهایت ساده وپیش پا افتاده ، همه ای گرفتاریها ومعایب دولتش را به دم انتخابا اخیر پارلمانی گره میزند!! معلوم نیست آنروزی که درپارلمان دستور تجاوز به ملالی جویا را میداد، آقای بهزاد کجا تشریف داشتید؟ موضع ونظر ایشان درباره تصویب قانون احوال شخصیه یا اسارت نامه زن چی بود؟ محکومیت پرویزکامبخش به مرگ ؛ به جرم کاپی نمودن مطلبی ازاینترنیت توسط دستگاه قضایی ! چی تمثیلی را بدست میداد؟ اینکه آقایان بعدازانتخابات دوم پارلمانی متوجه نقص وعیب دردولت شان گردیده وبه همه هوشدار میدهند! بنظرم نگرانی دوستان را برمحور منافع قشری وشخصی شان بنمایش میگذاردگ لذاست که درنقد واعتراض خود حتی جرآت نمیکنند که رژیم را درکلیتش نشانه بگیرد واکتفا میکنند به گلایه سردادن واعتراض های غیرجدی . اگربحث دوستان روی منافع شخصی استوار نباشد وهنوز خاطر دار حکومت اسلامی ووابسته خویش نیستند ! چگونه است که درفراخوان حاضر حساب معاونین کرزی این دوچهره فاسد را ازعملکرد دولت جدا دانسته وازآنها استمداد میجوید . اگراین دوستان واقعآ دلسوز ومتعهد به مردم است وپیشرفت وترقی را طالب اند ! چگونه است که حتی یک کلمه هم که شده درباره کاندیدان ولایت غزنی بر زبان نمی آورد . آیا آقای بهزاد آگاهی ندارد که بعض ازاین نماینده گان قاتل دزد وجنایتکار حرفوی بودند؟ واکنون باحیله ونیرنگ وتقلب رای مردم را کمایی وخود را آماده احراز کرسی پارلمان میدارند. من بدرستی نه فهمیدم که تفاوت بین قاتل وستمگر هزاره یا پشتون چیست ؟

    • اقاى فرياد,اين همه فرياد شما كه تر وخشك را يكجا خوركرده ايد ,شباهت به ان فرياد مكينباردارد.اول اينكه شايد ان نمايده كان هزاره به مزاق شما برابر نباشد و از شنيدن بيروز ى جند هزاره تشوشات عصبى به شما راه داده است. ازين قبيل مهر هاى تقلبى و جعلى و ساختكى قبيله فرهنك ستيز بر بيشانى هزاره ها زياد زده است. اين حرف نو نيست كه خودت عصاره معده افشانده يي.امروز قبيله با بادارهايش نشسته ميخواهد اسناد جعلى بسازد تا اين بارلمان لغو كند .قبيله تحمل نخبه كان غير بشتون را ندارد.اينكه خودت را جع به بهزاد نشنيدى اين خودش نمايندى از سويه فرهنكى خودت دارد .نوشته يي كه اينجا جمهورى اسلامى اسلام است و جمهورى نيست.من برايت عرض كنم كه اينجا نه اسلام است نه جمهورى در ين كشور رزيم قبيله تحت حاكميت افغان ملتى ها مثلط است.جيزى قسه بى مزه راجع به مجاهد كردى ,هدفت جه بوده معلوم نشد .شايد همان طور خوركرده باشى .اينكه بعضى از مجاهدين هم قتل و جنايت كرده ,حقيقت است ولى افراد باك دل كه از خاك و از نا موس وطن دفاع كردند هم زياد است. از ملالى جويا كفتيد,انكه بر خيزد بروى جند نفر ريش سفيد دشنام بدهد و يا حركات خلاف اخلاق كند و يا كدام عضو بدن خودرا با بيشرمى به رخ ديكران بكشد ,ايا اين قهرمانى است؟قهرمان داكتر اناهيتا راتب زاد است كه براى اولين بار از طريق بارلمان مرد سالار صداى زن محكوم افغان را بلند كرد.اينست قهرمانى با عفت و احترام باعلم و نماينده مردوم شريف شهر كابل.بيش جانانه من كشمش و بندانه يكيست.كور خو نيستى تميز خودارى اينست ان قهرمانت بشناس. ارجمند بايد بدانى كه انكراكه مردم انتخاب كرد ,در انتخابات حق و حلال بيروز شد او شخص قابل احترام است , ولو كه دوزد هم باشد. او نماينده مردوم است من و تو از طريق اين شخص به مردوم احترام داريم.اينكه خودت هم محكمه شده يي و هم قاضى و هم معلم و متخصص و شروع ميكنى كه او خاين است او دوزد است او قاتل است . بس واضح است كه خودت يك كودن مريض هستى . هرجه كه ميكويي به خود ميكويي. تو ديكران را در اينه خود ميبينى.ميدانم كه از روى تعصب و خصومت قبيلوى راجع به نمايندكان مردوم غزنى نوشته يي.ما ازين قوله را درين روزها بسيار شنيديم.

  • آقای بهزاد، اینکه دولت فاسد و مزدور کرزی را به تقلب متهم میکنی خودت درست میفرمایی، اما این را هم مردم ما میدانند که خودت هم به یک کمپ ارتجاع جهادی تعلق داری که دست کمی در تقلب و زورگویی در انتخابات نداشته اند.

    جنجالهای فعلی بر سر انتخابات بیشتر بر جنگ و دعوای سگ و گرگ بالای یک لاش می ماند و هرکدام تان تلاش دارید که لقمه کلانتر نصیب تان شود.

    ما همه شاهد بودیم که شما به رهبری داکتر عبدالله چطور با پولهای رژیم فاشیست ایران تا توانستید در مناطق زیر سیطره تان به تقلب در انتخابات دست زدید. این انتخابات به هرچیزی می ماند تا انتخابات و ما شاهد بودیم که این دو کمپ ارتجاع و وطنفروشان بودند که در تقلب کاری مسابقه داشتند که در انتخابات ریاست جمهوری کمپ کرزی برنده تقلب شد و این دور هم شما دزدان دارایی مردم برنده شده اید و نمیخواهید طعمه به آسانی از دست تان برود.

    چه شما جهادیان خاین و وطنفروش به پارلمان راه یابید و چه هم کرزی خاین و اطرافیان پوشالی و مافیایی اش برنده شوند، در سرنوشت مردم ما کمترین تاثیری نخواهد داشت چون همه‌ی شما دزدان و دشمنان مردم ما هستید و تنها برای پرکردن جیب و خوش ساختن اربابان خارجی تان میخواهید به پارلمان بروید نه خدمت به مردم چون طی پنج سال گذشته ما دیدیم که تمام شما جز خیانت به مردم کاری در پارلمان نکردید.

    شما هرکدام میکوشید با توسل به مسایل قومی و ملیتی مردم را فریب دهید، اما شما هیچکدام نماینده مردم ما بوده نمیتوانید، شما نماینده های رژیم های خونخواری چون رژیم ایران، پاکستان و امریکا هستید و طوق بندگی هرکشوری را به گردن دارید.

    آبادی افغانستان و رهایی مردم ما در نابودی کرزی و طالبان و جهادی های خاین و روشفنکرنما های کاسه لیس شان میسر است و بس. شما ها با پوشیدن دریشی های پاریسی و مود روز کسی را فریب داده نمیتوانید.

  • انتخابات در یک کشور اشغال شده توسط خارجی ها هیچ معنی ندارد و در اینوع کشورها همان چیز صورت میگیرد، چیزی که کشور متجاوز بخواهد. به همه مردم معلوم است که انتخابات ریاست جمهوری مملو از تقلب بود و در آن تقلب شما آقا نیز سهم فعال داشتید و به میلیونها دالر که بادار تان ایران داده بود به نفع عبدالله به مصرف رساندید، زمانیکه برنده نشدید فغان تان به آسمان رسید که در انتخابات تقلب بود. در این انتخابات نیز تقلب از هر زمان دیگر بیشتر بود و جنایتکار ترین و قاتل ترین افراد مانند: سیاف، قانونی، ملا عزت، لطیف پدرام(خوشخانه یی)، علومی، امان الله گذر، محقق، انوری، میرویس یاسینی، ظاهر قدیر، حضرت علی، احمد بهزاد...هم به پارلمان راه یافتند، اگر این انتخابات واقعاً مردمی و آزاد میبود آیا به نظر شما این افراد به پارلمان راه میافت؟؟؟ و گپ دوم: بجای اینکه شما از مردم داغدیده معذرت بخواهید که در 4 سال گذشته شما چی گل را به آب دادید؟ کدام خدمت به مردم کردید؟ همین که قانون معافیت جنایتکاران را پاس کردید؟ بجای اینکه از شرم خود را همرای سرگین حیوانات بسوزانید، باز هم به بخاطر رفتن به این "طویله" شما را شادی مرگک گرفته. اگر این انتخابات صد بار هم تکرار شود باز هم همان جنایتکاران و شرفباختگان به اینجا میاید که باداران شان بخواهد قسمی حال آمده. پس یک بار دیگر یاآور میشوم که بحث کردن روی مسله دوباره اتنخابات هیچ معنی و مفهوم ندارد.

    • behzad besyar khub barnamahayee augnmelaty ha ra bar mala mai kenad
      zendah bashaid Many Thanks .

    • محترم كاوه نام!
      از كدام بوليكه داكتر عبدالله از ايران دريافت كرده باشد ,اسنادى و يا كدام طريقى كه ما بتوانيم باور كنيم , ميتوانى اراْه كنى.بيدون حرفهاى دهن شما كه او هيج ارزش ندارد.
      شنيدى كه حريف ان ابر مرد بول دريافت كرده بود. اكر نشنيدى كوشهاى خودرا شستوشو كن.
      برايت عرض كنم كه وان كسيراكه مردوم انتخاب كرد,ان شخص قابل احترام است. بس فاحشه كرى و شليطه كرى به درد نميخورد. ومردميراكه ان شخص را به حيث نمايند تعين كرده ,حق ندارى كه توهين كنى.
      اين حرفهايت همه شباهت به جرندياتيكه همه روزه از طريق تلويزيونهاى افغان ملتى بنامهاى مسكينيار و ديكران بخش ميشود همه همينطور مانند جرنديات شماست.او خاين است ,او بد است,او دوزد است ,اوقاتل است.حق دارى به كسى قاتل خطاب كنى زما نيكه جرم تو سط داد كاه بيطرف اثبات شده باشد.وكرنه تو يك انسان تهمت كر خاين بى عقل هستى كه نميدانى كه در كجا جه بكويي.ميدانم كه نخبه كان غير بشتون خار جشم فاشيستان قبيله است انها توان ديدن افراد با دانش و شجاع غير بشتون را ندارند.

    • کاوه
      magar dar emarat taliabn afghanistan eshghal pakistan nashoda bod ? chura sadayat ra namekshidi? magar taliban barai pashtun ha kodam nawid ba bar awarda bodand ya faqat az pashtun hai nokar bodand ? magar shuma nabodid(afghan melati ha ) (Ashraf ghani , ahadi ) ke dar CNN,BBC chegh mezadid ke hokomat taliban ba rasmiat shenakhta shawad ? wa an faqat ba khater pashtun bodan shan ! sharm kon , haif nam insan wa musal man ke bar sare khod guzashti !!agar Dr abdullah pol greft manand dawodzi khod dar baks ha dar roz roshan nagrefta bod ? magar shuma pashtun ha digaran ra irani namegofted ? che shud yak bar ke ham nokar pakistani shudid wa ham irani ?? agar Ahmbad behzad az kampain khod rai award ,ain waze ast ke bayad kampain meshod . magar shuma khod ba estelah aksaryat hasted wa nam wa takhalos tan ham malom ast (tara khil, ahmadzi , sagzi wa ghara) chora ba nomayenda khod rai nadadid ke hale resh khod ra mesozanid ??ba gona mesal dar ghazni , agar dar mantaqe pashtun ha amniat nabod wa hazara ha nametawanistand ke beyaand wa rai bedehand , shuma bayad dar manatiq hazaara jat merafted wa rai medadid !!! magar ki ha na amni ra dar manatq shuma aworda and ?magar az qawm shuma ha nistand ? magar shuma aksaryat kazib nisted ke jalaw 2 ta pai loch madar khata pakistani ra begired ?? aya in hama gonah ahmad behzad ast ?? beshak ahmad behzad . man enshallah ba didanat meyayam dar kabul .

  • سلام واحترام برای مردمان یک پیام احمدبهزادواقعاکه مردشجاع ودلیراست همیشه به دهن کثیف فاشیستهای غول کوبده ای کاش تمام نماینده های مجلس ماننداحمدبهزادمیبود

    • احمد بهزاد صداي نسل نو است كه از زياده خواهي قبيله پرستان به ستوه امده اند وميخواهند كه پرده تاريك تاريخ دوصدوشصت ساله اين كشور را كه الحق تاريك ترين دوره در خراسان كبير بود را بدرند. مردم اين كشور ان روز شوم را كه يك رهزن رقاصه افشاريان تاريخ اين كشور را مسخ كرد وبعدا اولاده هاي خلف وي مانند شاه شجاع ودوست محمد وعبدالرحمن ونادر وظاهر انرا به كرات تكرار كردند را فراموش نميكنند. نسل امروزي درك كرده است كه زندگي مسالمت اميز بااين قوم بربر امكان پذير نيست. نسل امروزي درك كرده است كه بايد دربرابر اين نسل بربر شكل تهاجمي را داشت وبايد با مشت هاي گره كرده با اين قوم وحشي صحبت كرد تا بردهنشان كوبيد تاانها موقعيت خود را درك كنند. احمد بهزاد شجاع ترين نماينده نسل امروزي است وما بر وي درود ميفرستيم واز داعيه اش با هرقطره خون خوددفاع ميكنيم

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس