صفحه نخست > دیدگاه > تفکیک هویت قومی از هویت مذهبی

تفکیک هویت قومی از هویت مذهبی

رستم پيمان
سه شنبه 22 مارچ 2011

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

افغانستان کشور کثیر القوم است که در آن بیش از دهها قوم زندگی می کنند. ولی برعکس، تعدد مذاهب اسلامی نسبت به تعدد اقوام قابل مقایسه نبوده و عموماً پبروان دو مذهب سنی و شیعه ساکنان افغانستان را تشکیل می دهند.
آنچه که باعث تحریر این نبشته شده است، عدم تفکیک مرز هویت مذهبی از هویت قومی در افغانستان میباشد که این ادعا بیشتر در عدم تفکیک مذهب شیعه از قوم هزاره صِدق می کند.

در افغانستان، شیعه مترادف هزاره و هزاره هم مترادف شیعه استفاده می شوند. در حالیکه واقعیت امر از این قرار نبوده بَل، بخش از شیعه های افغانستان را مردمی تشکیل میدهند که از سایر اقوام غیر از قوم هزاره می باشند. و هم چنان کل هزاره های افغانستان پیرو شیعه دوازده امامی نیستند و بخش از این قوم، از سایر مذاهب رایج در افغانستان مانند اهل سنت و اسماعلیه پیروی می کنند.

با وجودیکه همۀ افغانها از نگاه دینی قبل از اینکه وابسته به کدام مذهب باشند، پیرو دین اسلام اند. و از نگاه ملی، افغانیت مقدم بر همه شاخص ها خصوصاً شاخص قومیت میباشد. اما اگر از این شعارهای که متأسفانه با وضیعت واقعی افغانستان تطابق ندارند، صَرف نظر کنیم و بر بافت اجتماعی و وضیعت سیاسی افغانستان تعَمُق بیشتر به خَرچ دهیم. درخواهیم یافت که هویت قومی و مُعتقدات مذهبی در اکثر به کل معاملات سیاسی کشور معیار تصمیم گیری های اطراف معامله و یا معادله را تشکیل می دهند.

پَرداختن به ضعف های که ناشی از هویت های قومی و معتقدات مذهبی می باشند، عملی قوم گرایانه، مذهب پرستانه و ملی ستیزانه در افغانستان توصیف شده است. در حالیکه برای محو این امراض؛ باید بیشتر از بیش و پیش به آن پرداخته تا راه های بیرون رفت از آن را تشخیص و افراد مبتلا به آن را تداوی کرد.
گذشته از نصیحت های پدرانه که مرض هر شخص چیز فهم و نافهم شده اند، تفکیک مرز مذهب از قوم خصوصاً مذهب شیعه از قوم هزاره در افغانستان، میتواند کلید اکثر به کل سوء تفاهم های موجوده در میان اقوام باشد. که این گونه سوء تفاهم ها ریشه بخش عظیمی از بدبختی های این کشور را تشکیل می دهند.

مترادف گرفتن مذهب شیعه با قوم هزاره یکی از بزرگترین سوء تفاهم های بوده که اکثر اوقات باعث رنجش سایر اقوام از قوم هزاره شده است. بخاطریکه بعضی اشخاص یا گروپهای شیعه غیر هزاره، از هویت مشترک مذهبی شان با هزاره ها سوء استفاده نموده و بنام و حساب هزاره ها از کشور های خارجی اخصاً ایران مزد غلامی به حساب شان واریز می شود. و از جانب دیگر بعضی افراد و گروپها از سایر اقوام بدون درک درست از اوضاع، انگشت اتهام را به طرف هزاره ها نشانه گرفته و مارک غلامی را بر پیشانی هزاره ها می کوبند. در حالیکه اکثر به کل این پول ها که به نام هزاره توسط گروپهای شیعه غیر هزاره از کشور های خارجی اخذ می گردند، علیه هزاره استفاده شده و حالا هم می شوند. مثال های متعدد میتوان برای این ادعا لیست کرد ولی برای فرار از برانگیختن احساسات این افراد وگروپ ها ( شیعۀ غیر هزاره) از بیان آنها به شکل صریح صرف نظر می کنیم و تو خود برو مفصل از این حدیث بخوان.

شیعۀ های غیر هزاره در اکثر به کل معاملات سیاسی افغانستان در طرف مقابل هزاره ها ایستاده و خیر شان را در شَر هزاره ها جستجو می نمایند. ولیکن در زمان کسب امتیازات سیاسی؛ صد فی صد تغیر چهره داده و چهرۀ کاذب هزارگی از خویش ترسیم می نمایند، وبرتری شان را نسبت به هزاره ها که گویا به اساس هویت مذهبی غیر هزارگی شان کسب کرده بودند، فراموش می نمایند. شیعه را مترادف هزاره تعریف نموده و هر دو را دو روی یک سکه می پندارند. اما بعد از کسب حقوق هزاره ها؛ خویش را یک سر و گردن نسبت به هزاره ها بالاتر فرض نموده و هزاره ها را، شیعۀ های خشن چهره معرفی می نمایند. ازدواج طبقه اناث شان را با پیروان ادیان غیر سماوی حلال ولی با غریب بچۀ هزاره حرام می پندارند و به اصطلاح عرفی ما، غلامی بچه های هزاره را در دربار شان ننگ و عار می پندارند.

تفکیک قوم از مذهب به معنی ارجحیت یکی بر دیگری نیست، و روابط قومی و یا مذهبی نمی توانند که معیاری برای تشخیص دوست از دشمن باشد. چون بسا اوقات هم کیش و یا به اصطلاح قــَومایــت مانند مارِ داخل آستین انتظار فرصت را می کشد تا با مهیا شدن فرصت، زهر خود را تزریق نماید. اما در معاملات و معادلات سیاسی افغانستان؛ هویت قومی بر هویت مذهبی چربی می نماید و عموماً افراد، اشخاص و گروه های هم تبار در این گونه اوضاع دَوری هم جمع شده و از همدیگر حمایت و پیشتیبانی می نمایند و بنا بر همین دلیل است که، شیعۀ های غیر هزاره هیچ گاه در معاملات و معادلات سیاسی کشور در کنار هزاره ها دیده نشده بل بیشتر در میان گروه آپوزیسیون قابل مشاهده اند.

گذشته از این گونه دَرد ها و رنج ها، سوال اساسی این است که مسؤلیت نجات توده ها را از جال استحمار مذهبی کی یا کی ها بایند که بدوش کشد؟.

بدون شک و تردید، اگر این سوال در محضر نظر خواهی عموم گذاشته شود همه در ذیل آن فقط دو جواب خواهند نوشت:

1- این مسؤلیت را باید که تحصیل کرده ها بدوش گیرند.

2- این مسؤلیت را باید که مُلا ها بدوش گیرند.

ولی آنچه که اوراق تاریخ بیان می کنند این است که، ملا ها کمتر جرئت گفتن سخنی یا کردنی کاری علیه استحمار و استحمار گران مذهبی را دارند. بخاطریکه اکثریت طبقۀ روحانیت جـِره خور اربابان بارگاه استحمار مذهبی اند. پس این مسؤلیت دینی و وجدانی چیز فهمان متعهد می باشد که برای نجات مردم، دست و آستین را بالا زده و در جنگ حق علیه باطل طالب شهادت شوند.

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • باعرض احترام به آقای رستم پیمان ، مطلب خوبی را تهیه وبروز داشتید . زنده باشید وامید بیشتربنویسید! یعنی ادامه کارباشید.

    • تمام نوشته ات با یک کلمه ای ( افغانیت) که مترادف جاهلیت و شر است هیچ گردیده است .

    • دوست ارجمند
      چه گفتید وچه نوشتید.عجیب اشفته گی ودرهم برهمیی!

    • آقای پیمان سلام!
      شاید ازنظربعضی ها این مقاله علمی توصیف شده باشد ولی ازنظر من به پشیزی هم ارزش ندارد. بافت اجتماعی افغانستان طوری است که بسیاری از اقوام ساکن کشور باهم قرابت ونزدیکی خانواده گی دارند ودرصورت عدم مداخلهء خارجی ها خصوصا تجاوز عریان شوروی درقرن بیست ویک میشد که افغانستان بطرف ملت شدن به مفهوم واقعی غربی آن تکامل کند اما خود فروشی یک تعداد از جواسس و گماشته گان اقوام غیر پشتون باعث این شد که یک سلسله مشکلاتی فرا راه این روند بوجود آید. کشورهمسایه ایران بخاطر فروشناندن عقده های شکست اش از دوران صفویه خواست نام افغان را در اذهان بین المللی بحقیر کند واز مشترکات مذهبی استفادهء سوء نموده ویک تعداد هموطنان هزارهء مارا بحیث آشپز وغلام آیة الله های ایرانی در آورد وبعد نام افغان را بالای شان بگذارد وتوهین کند. درنوکری و نوکرمنشی به ایران تنها هزاره ها را نمی توان نحکوم کرد بلکه تعداد زیادی ازتاجیکها ویک تعداد پشتونهارا نیز میتوان درین دایره شامل ساخت . ایران وایرانیسم امروز با شیعه های افراطی آشتی کرده اند وامروز تهدید بزرگی را به تمام جهانیان بوجود آورده اند. شیعه ایکه ایرانیها از آن تعریف میکند آن نه اسلام است دنه دین نه هم تشیع. بلکه مجموع ازخرافاتی است که بوسیلهء آیة الله های ایرانی بنام دین به خورد مردم بیچاره وبیسواد داده میشود. خوشبختانه تعداد زیادی ازهزاره های افغان به این خرافات پی پرده اند وتعداد زیادی ازآنها یا بکلی از اسلام بیزار شده اند مانند جعفر رضائی یاهم مذهبی های ملی شده اند مثل حسین زاهدی درکانادا ومهدوی ومحقق نسب.

      این نسل جوان کاملا به خرافه های شیعه می تازند . بناء شما باید مقاله های تانرا بعدازین درروشنائی واقعیتهای روز ترتیب وتنظیم کنید نه اینکه ازکتاب ها کاپی برداری نمائید

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس