صفحه نخست > دیدگاه > دموکراسی، حکومت قانون و مرگ یک دیکتاتور

دموکراسی، حکومت قانون و مرگ یک دیکتاتور

محمد مصطفایی وکیل دادگستری
دوشنبه 24 اكتبر 2011

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

" معمر قذافی دستگیر شد " .... خبری کوتاه و با بازتابی گسترده به طوری که در تمامی خبرگزاری های جهان منعکس شد، مدت زمان کوتاهی نگذشته بود که خبر از " مرگ قذافی " دیکتاتور لیبی بر روی خروجی های خبرگزاری های بسیاری از کشورهای جهان قرار گرفت. دو ویدئو از صحنه بازداشت معمر قذافی از شبکه های مختلف پخش شد، ویدئوی نخست مربوط به دستگیری ایشان بود و ویدوئوی دوم جنازه معمر قذافی را به تصویر کشیده بود. هر دو ویدئو از طریق تلفن همراه گرفته شده بود که دو حقیقت جداگانه را به تصویر می کشید. یکی "بازداشت معمر قذافی" و دیگری "مرگ او".

تصاویری که از بازداشت و مرگ این دیکتاتور پخش شد، وحشتناک و تکان دهنده بود، نشان می داد معمر قذافی زنده است، می تواند راه برود، حرف بزند، بدن خود را تکان دهد و حتی التماس کند .... و بعد نشان از خاموشی دیکتاتور می داد، اندامش زخمی، صورتش خون آلود و جنازه اش نقض بر زمین شده بود. این تصاویر شوک بسیار شدیدی به جامعه جهانی وارد کرد، شوکی که هر روز جامعه انسانی را با سئوالات گوناگونی مواجه می کند. سخن از مرگ یک دیکتاتور نیست. اینجا سخن از حاکمیت قانون و رفتار مردم لیبی است. شاید مردمان لیبی و حتی بسیاری از مردمان جهان از شنیدن خبر مرگ قذافی خوشحال شده باشند به گونه ای که در لیبی بسیاری جشن گرفتند و در حالی که خنده بر صورتشان نقش بسته بود با جنازه معمر قذافی عکس گرفتند و پای کوبی کردند و رقصیدند، اما سئوالاتی که مطرح می گردد این است که چرا معمر قذافی پس از بازداشت به قتل رسید؟ چرا او محاکمه نشد؟ و یا بهتر بگوییم، چرا پیش از محاکمه، اعدام شد؟ و چرا اعدامش اینگونه که در تصاویر دیدیم، صورت گرفت؟
اگر چه معمر قذالی فردی دیکتاتور بود و هزاران نفر را به کام مرگ کشیده بود، ولی حکومت قانون و نظم جهانی ایجاب می کرد که او پس از بازداشت، سلامتش تضمین شده و به صورت منصفانه ای محاکمه می شد، آن وقت محاکمه کنندکان بر اساس قوانین موجود، او را به سزای اعمالش می رساندند. اما این فرصت به او داده نشد تا بتواند از خود دفاع کند. شاید گفته شود که حق این دیکتاتور بزرگ مرگ بود و بدتر از آنی که کشته شد و یاران نزدیکش کشته شدند می بایست به قتل می رسید. از طرفی تنها مرگ این دیکتار نیست که سئوال برانگیز است، به حکایت تصاویر منتشر شده، تعدادی از یاران نزدیک دیکتار و دو پسر وی نیز بدون محاکمه و به صورت ناعادلانه ای کشته و یا اعدام شدند، اما بحث بر این است که مردمان کشور لیبی از دیکتار خود خسته شده بودند و خواهان دموکراسی و احترام به حقوق بشر بودند، به همین دلیل هزاران نفر جانشان را از دست دادند تا این خواسته، پس از دهها های متوالی، به همراه برقراری امنیت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ... محقق گردد.

اما تصاویر پخش شده، نگرانی هایی را در سطح جهان ایجاد می کند، نگرانی هایی که اگر 32 سال پیش در کشور ایران، وجود داشت، می شد جلوی بسیاری از جنایت ها و ظلم هایی که حاکمان جمهوری اسلامی ایران مرتکب شدند را گرفت. 32 سال پیش در کشور ایران انقلاب شد، انقلابی که هزینه بسیاری برای مردمان ایران داشت، هر چند شاه توانست به همراه خانواده خود از ایران خارج شود، اما آنانی که ماندند و بازداشت شدند، به بدترین وجه جانشان گرفته شد. خمینی و یاراتش با رسیدن به قدرت از هیچ جنایتی دریغ نورزیدند، به نام اسلام و با شعار الله اکبر و اغفال مردم ایران، جان هزاران نفر را گرفتند و خانواده هایی را داغدار کردند. خمینی و یارانش، مخالفان خود را یکی پس از دیگری به بدترین شکل بدون اینکه امکان یک دادرسی عادلانه به آنها داده شود از سر راه خود بر داشتند، به گونه ای که تنها در دو ماه حاکمان جمهوری اسلامی حدود چهار هزار زندانی سیاسی را به پای چوبه دار برده و آنان را حلق آویز کرد و امروز پس از سی دو سال نه تنها مردمان ایران طمع خوش دموکراسی را نچشیدند، بلکه وضعیتشان غیر قابل وصف شد، تا جایی که حاکمان جمهوری اسلامی از ترسشان اجازه حضور گزارشگر ویژه حقوق بشر به ایران را نمی دهند، اگر در پیش از انقلاب تنها آزادی سیاسی برای اسلامیون افراطی که امروز حکومت را در دست گرفتند، وجود نداشته، امروز نه تنها آزادی سیاسی برای هیچ کس – جز ذوب شدگان ولایت فقیه – وجود ندارد، بلکه آزادی اجتماعی نیز از خانه و کاشانه یمان رخ بر بسته است، به عنوان مثال زنان محدود تر شدند، حقوق از دست رفتشان نه تنها احقاق نشد، بلکه آزادی های اجتماعیشان نیز گرفته شد، امروز دیگر آن آزادی که سی دو سال پیش پدرانمان داشتند را نداریم.... چرا؟ پاسخ واضح و مبرهن است. چون 32 سال پیش گروهی حکومت را به دست گرفتند که افکارشان همچون افکار قاتلان معمر قذافی و یارانش بود. افکاری خشونت طلبانه که تنها راه رسیدن به هدف و غایت را استفاده از زور و جبر و ظلم و جنایت و از میان برداشتند مخالف خود می دانند. اگر سی و دو سال پیش به جای اعمال خشونت و برداشتن مخالفان از سد راه آزادی و دموکراسی، تحمل یکدیگر را داشتیم، هرگز دچار چنین فاجعه ای در کشور ایران نمی شدیم، کشوری که نامش را نیز غارت کردند و جمهوری اسلامی گذاردند و پرچمش را نیز برخلاف موازین و مقررات بین المللی تغییر دادند.
به هر حال، اگر مردمان لیبی حکومت را به دست افرادی دهند که رفتاری گرگ منشانه داشته باشد، هرگز به دموکراسی، صلح، عدالت و برادری و برابری دست نخواهند یافت و تجربه ایران می بایست درس عبرتی برای مردمان لیبی و حتی دیگر کشورهای عرب زبانی باشد که بهار عرب را آفریدند.
نگرانی جامعه جهانی و حتی سازمان ها و نهادهای حقوق بشری از جمله شورای حقوق بشر سازمان ملل و اتحادیه اروپا به جا و قابل تامل است و نباید گذاشت خشونت جای صلح و آرامش را در هیچ جای جهان بگیرد و از طرفی دیکتاتورهای دیگر نیز باید از نمایش مرگ معمر قذافی و یارانش درس بگیرند، اگر می خواهند سرنوشتی همچون قذافی داشته باشند، به روش غیرانسانی و حیوانی خود ادامه دهند و اگر می خواهند همچون نیلسون ماندلا و گاندی ماندگار باشند، سیره و روش آنان را برگزینند و بگذارند مردم در انتخاباتی آزاد، سالم و آزادانه سرنوشت کشور خود را فارغ از تعصبات دینی و مذهبی تعیین کنند و حاکمان برای آنان خط و نشان نکشند و خود را ولی آنان به معرفی نکنند که این راه به بی راهه خواهد رفت.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس