صفحه نخست > دیدگاه > نگاهی کوتاه به فرمان امیر حبیب الله در محرم 1322 قمری (1904 میلادی)

نگاهی کوتاه به فرمان امیر حبیب الله در محرم 1322 قمری (1904 میلادی)

خوف، تشویش و ملاحظات امیرحبیب الله خان نمایان مینماید، که وی از انتشار اخبار مربوط به ظلم وجنایت اجداد حاکم خویش رضایت نداشته ودر پی پنهان نگهداشتن آن جنایات اقدام به سانسور مینموده است واین مطلب نشاندهنده تشویش امیر نسبت به تبارز بیشتر اخبار مربوط به جنایات پدرانش بوده، انگیزه فرمان وی نیز از مطالعات اوضاع میتواند نشت گرفته باشد.
علی زاده
چهار شنبه 28 دسامبر 2011

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

عبدالرحمن یکی از ظالم وخائن ترین حاکمان تاریخ بوده که بسیاری از بیعدالتی های مروج ونهادینه شده مانند تبعیض، ظلم، قتل عام، کوچاندن اجباری در افغانستان میراث و ریشه عبدالرحمنی دارد. جهت حذف فزیکی بزرگترین قوم درآن زمان وی پروزه قتل عام، کوچاندن اجباری را پلان واجرا نموده که قبلا در این مورد مطلب کوتاه را در فیسبوک نشره نموده و ادعا "داشتن اختلالات روانی" امیرعبدالرحمن را قبل از قتل عام و ارتکاب جنایات علیه مردم هزاره مردود دانستم.

توضیح تصویر: امیر افغانستان در حال محکوم کردن زندانیان هزاره در جنگ به مرگ/ اثر SYDNEY P. HALL/ منتشر شده در تاریخ چهارم نوامبر سال 1893/

ضمن این مطلب نگاه کوتاه به فرمان امیر حبیب الله در محرم 1322ق میندازیم که برخی علاقمندان تاریخ آن فرمانرا نوعی از ترحم وی نسبت به هزارها پنداشته است. به عقیده من، امیرحبیب الله ادامه دهنده استراتیژی امیرعبدالرحمن خان در قبال هزاره ها بوده و فرمان امیر حبیب الله را در روشنی به تحولات افغانستان و جهان مورد بحث قرار میدهم.

در قسمت های از فرمان امیرحبیب الله درمحرم 1322ق چنین آمده است:

"تا حال ملک و زمین شما مردم بمردمان مهاجر وناقل افغان داده می شد. حکم کردیم که بعد ازین ملک وزمین شمایان بتصرف شمایان باشد و کشته گری می کرده باشید، زمین کشتی شما میباشد. بمردم مهاجرین داده نشود .فقط
دوم اینکه اشخاصی که بخارج علاقه دولت خداداد او بدیگر دول فرار میباشند، همه را بموجب حکم اشتهار فرمان هذا اجازۀ وحکم دادیم که واپس به اوطان اصلی خود حاضر شوند وبخاطر جمعی بیایند از آنجمله فراریان هر قدرمیر و میرزاده باشند،بحضور حاضر شوند که دیده شوند وسرشتۀ گذران وبود وباش شان بخوبی و درستی بسته شود. وهر قدر که رعیتی وارباب باشد باوطان خود حاضر شوند اگر ملک آنها تا حال بمهاجر داده نشده باشد، بعد ازین حکم کردیم که داده نشود. ملک خود ها راتصرف شده،آرام وآسوده می شوند وهر قدر نفری که قبل ازین حکم ملک وزمین شان بمهاجرین داده شده است، آنملک و زمین از مهاجرواپس گرفته نمیشود.وبه بدل آن از دیگر زمین های خالصه سرکاری که جدید جوی کشیده وآباد وقابل زراعت است ملک وزمین داده می شود که آسوده شوند، وآرام باشند. انشاالله تعالی. واین را هم برا ی فراریان خارج علاقۀ دولت خداداد خبر میکنیم که اگر تا ماه میزان سنۀ یکهزار وسه صد وسه هجری در اوطان خود نیامدند باز زمین های آنها را خاره نمی مانیم. حکم ومی کنیم که بمردم مهاجر داده شود . فقط"

حکام وطبقات زورمند در طول تاریخ درجوامع مختلف همیشه کوشش نموده اند تا تحولات را طبق میل ومنافع خویش تحریرو تحریف نمایند.اما جنایات امیر عبدالرحمن توسط پدر تاریخ کشور " فیض محمد کاتب که با ذکاوت، زیرکی و تیز هوشی ثبت گردیده و امروز منحیث بزرگترین سند جرم و جنایت یک حاکم ظالم و جلاد علیه ساکنین کشورش مطرح بوده و نماینگر مظلومیت و محرمیت تاریخی یک قشر بزرگ از جامعه محسوب میگردد.

امیرعبدالرحمن گرچه بعد از قتل عام و مهاجر ساختن یک ونیم میلیون هزاره و همچنان غارت اموال شان، اسارت زنان و مردان وبفروش رساندن آنان منحیث کنیزوغلام " مست و مغروراز پیروزی با ایجاد روب و وحشت توسط گماشتگان خبرچین خویش شرایط اختناق وخفقان را ایجاد نموده بود طوریکه فیض محمد کاتب استبداد امیر را علیه مردم هزاره چنان می‌نویسد:

"مردمان هزاره که سر از اطاعت برساخته بودند مورد غضب امیر واقع شده و امیر امر نمود تا لشکر عظیم از قبایل افاغنه ارغستان و معروف و جلدک و هوتک بدانصورت (چله کور) حرکت نمایند و به مجرد رسیدن بدانجا دست به قتل و تاراج بزنند وایشان چنان کردند ومطیع را از متمرد فرق نمودند و هر روزه ده-ده وبیست-بیست نفر از هزاره گان را به قتل رسانیدند و بعد از آن به تأدیب هزارگان دایکندی شتافتند و در حدود صدتن از این مردم را که خطا از ایشان سرزده بودند به خاک انداخته وچار تن را به عنوان تنبه سایر متمردین به دهن توپ بستند".
کاتب؛ ظاهرا در دفاع از امیربسیاری از جنایات او را بدین نوع اشکار و ثبت تاریخ نموده است.
حاج کاظم یزدانی مورخ شهیرکشوردر رابطه به حکومت امیر حبیب الله چنین بیان مینماید :
"پس از وفات امیر عبدالرحمان پسرش امیرحبیب الله باحمایت حکومت انگلیس به قدرت رسید. به خاطر رضایت مردم شبکه گسترده جاسوسی پدرش را لغو کرد با این هم شیوه اختناق و تعصب قومی و مذهبی و زبانی و بی‌اعتمادی از زمان عبدالرحمان تداومش را دراین دوره حفظ کرده با آنکه حبیب الله آدم آرام بود و اوضاع هم امن بود زیرا سلطه در دوره عبدالرحمان تامین شده بود.حبیب الله فقط به شکوه دربار و زندگی شخصی‌اش پرداخت اگرچه از دین همانند پدرش به خاطر قدرتش استفاده سو می‌کرد".

حبیب الله و سربازانش

همزمان با حکومت امیر حبیب الله در افغانستان، درسطح منطقه و جهان تحولات بسیاری جدی در حال وقوع بوده و تمام کشور های نیرومند در پی جلب و جذب متحدان منطقوی وجهانی تلاش مینمودند که بلاخره درنومبر1914 منجر به جنگ جهانی اول شد. همچنین خوف حکومت بریتانیا از فراهم شدن فرصت و زمینه بحران آفرینی روسیه در افغانستان مشهود بود. لذا بریتانیا میخواست تا در این کشور شرایط مطلوب ومردم بنوع ازحکومت رضایت میداشتند.
در مرزهای شمالی افغانستان انگلیس و روسیه جهت گسترش حوزه نفوذشان سخت دررقابت و درعین حال ریزانی برای رسیدن به توافق بودند. که بلاخره در 31/8/1907 منجر به امضا قرارداد میان دو قدرت بزرگ جهانی انزمان شد که در تاریخ بنام " امضای مقاوله نامه روس و انگلیس راجع به مناطق نفوذشان در آسیای میانه" ذکر شده است.

رایزنی های حکومت انگلیس و امیرحبیب الله جهت عقد قراردادهای مختلف میان افغانستان وبریطانیا که معاهده خال بتاریخ 31/3/1905 درکابل و همچنین تاریخ 10/4/1905 قرار هیأت حاکمیت انگلیس در مورد سرحد سیستان بین طرفین امضا شد.
آغاز بیداری آسیاست که موجی از جنبش های بوجود آمده در اکثر کشور های آسیائی، منجمله نهضت مشروطه خواهان افغنستان بود.

امیرحبیب الله نخست برای جلب توجه مردم و روحانیون بزرگ ، از خود تقوای مذهبی نشان داد. چنانچه در سال 1903 باستثنای چهار زن ، متباقی را طلاق و از اولین کارهای وی رسیدگی به زندانیان بیشماری که در دوران پادشاهی پدرش تمام زندانها ، سیاه چاه های مهیب و مخوف از آن مملو و پر بود. امیر در کتاب محبوسین کوتوالی بقلم خود چنین نوشته است.

" سر از امروز 20 ذیقعده 1330 هجری ، کور کردن انسان موقوف و در عوض آن دوازده سال حبس ، عوض گوش بریدن شش سال حبس و عوض دست بریدن در صورت غیر شرعی ده سال حبس مقرر شد. و این فقرات سیاسی حکمی میباشد. هرگاه شرعی باشد السن بالسن و الجروح قصاص. این حکم را تحریر کردیم و به توفیق الهی خود من بهمین قرار رفتار خواهم کرد. انشا الله تعالی در جهت سلاطین افغانستان که بعد از من برسند اگر از اولاد من بودند این فقرات وصیت و اگر از اولاد من نبودند نصیحت بدانند فقط".

محترم حاجی کاظم یزدانی درزندگی نامه مرحوم فیض محمد کاتب مینگارد:

"کتابی ضخیمی بنام تحفه الحبیب که درسه جلد تدوین شده از نخستین کتاب فیض محمد کاتب است. این کتاب در ایام حکومت امیرحبیب الله تدوین شده و شرح مطالب آن کتاب چنان نبود که امیر میخواست ، لذا اجازه چاپ و انتشار را نیافت.

جلد اول این کتاب صفحه 767 شامل وقایع و حوادث تاریخ دوران سدوزایی می‌باشد.

جلد دوم آن صفحه 885 شامل حوادث تاریخی افغانستان در زمان محمد زایی‌ها و دومین هجوم نظامی انگلیسی را نیز شرح نموده است که تالیف آن در شوال1322 هـ.ق پایان یافته هر دو جلد در کتابخانه خطی وزارت اطلاعات و کلتور درشهر کابل موجودبوده و بر روی برخی از سطور یا صفحات آن خطوط سرخ رنگ توسط امیر حبیب الله کشیده شده و در بعضی موارد تبصره‌های نیز درحاشیه های این کتاب به قلم شخص امیر نوشته شده است. در حاشیه صفحه 104 جلد دوم نوشته‌ای به رنگ سرخ به قلم امیر مذکور جلب نظر می‌کند که چنین خوانده می‌شود: کاتب در سخن خیلی از خیلی اطناب کلام دراز کرده و حکایت حقیقت را به قافیه‌ها و رعایت عبارت پردازی در مبالغه ضایع نموده.»

اما کاتب با آنکه استبداد و اختناق رژیم شدید است، با شهامت و دلیر وجدانی که داشت برای نوشته و تبصرۀ امیر افغانستان چونین توضیح می‌دهد:-جملۀ معترضه‌ای که مشتمل بر اوصاف ظالمان و متضمن بر مظلومیت ستمدیدگان است برسبیل تنبه نگارش داده شد زیرا که مقام را مناسب دانسته تحریر نمودم، اطناب ممل نیست".

امیرحبیب الله بتاریخ 03/10/1901م برابر با 9/7/1280 ه ش برمسند حکومت نشست وفرمان درسال 1322ق ظاهر بعد از چهارسال حکومت وی درافغانستان صادرشده است.

بنابرهمین اعتراف امیر حبیب الله روشن میشود که در چهار سال اول حکومتش ظلم ، غضب زمین وتاراج هزاره ها ادامه داشته است. ثانیا، حبیب الله خان با حاکمان هند بریطانوی و حکومت مرکزی بریطانیا رفت وآمد داشت که در اثرهمین رفت و آمدها با شرایط و سیاست های بین المللی آشنائی کسب نموده و میدانست که ادامه قتل عام وچپاول هزاره ها میتواند برای تدوام حکومت وی مضر تمام شود. همین دلیل عمده وهمچنان دلایلی دیگر خواست جلو حذف کامل فیزیکی، فراری شدن و تجمع هزاره ها را در مرزهای خارج از کشور بگیرد.

1.روند ظلم وتاراج هزاره ها طبق اعتراف خود حبیب الله خان حداقل تا چهارسال بعد از آغاز حکومت توسط او نیز ادامه داشته است. این مطلب ثابت میکنند که وی نیز هیچ نیت نیک درقبال هزاره ها نداشته است.

2.شاید وی نیز عقیده پدرش "امیرعبدالرحمن" را داشت که میگفت:" اگرافغانستان از تمام هزاره ها خالی میگشت آنان خود مجبور بودند مانند خرها کارکنند".

3.تجمع هزاره های فراری درخارج مرزهای افغانستان به نفع آینده حکومت وی تلقی نمگردیده است.

4.فرمان باقید " زمان" ودرصورت برنگشتن ساکنان زمین های متباقی آنان نیز" میان مهاجرین توزیع میگردد". بشکلی ملکیت غضبی مردم را توسط مهاجرین استدلال وشکل قانونی میداده است.

"امروز نیز با استناد بر همان فرمان ها کوچیان تمام کوه، وتپه های کشور را ملکیت خویش میدانند".

5.نرمش، مقابل خوانین ورهبران مذهبی هزاره یک ترفندی بوده جهت کنترول وسوق دادن هزاره ها مطابق میل حاکمان که از ایام حکومت عبدالرحمن وحتی قبل از وی آغاز وتا امروز ادامه داشته است

حاکمان افغانستان همیشه علاقمند بودند تا هزاره ها یک نیروی کاری بوده و از تمام فعالیت های اجتماعی، فرهنگی و تعلیمی بدور نگهداشته شوند. خوانین وبخصوص رهبران مذهبی هزاره نیز بسیارخوش خدمتر از توقع حکام زمان خویش ظاهرشده، یکی ازهمان خدمات جلوگیری هزاره ها از رفتن به مکتب وعدم توجه به فراگیری خواندن ونوشتن بوده که برجسته ترین رهبران مذهبی هزاره برتکفیر روحیه مکتب خواندن فرزندان هزاره تاکید و ده ها سال مانع آنان برای تلاش جهت فراگیری ابتدائی ترین دانش"خواندن ونوشتن" شدند. کسب القاب خان، میر ودریافت صدها جریب زمین دربدل همین خوش خدمتی ها عاید آن رهبران مذهبی شده درمقابل فقر فرهنگی، بیسوادی وبی خبری ازاوضاع وتحولات دامنگیر مردم این جامعه گردیده است.

درحکومت های بعد از امیران تا امروز، مقام های تشریفاتی وچوکی های بدون صلاحیت از طرف حکومت های هزاره ستیز یک سیاست نهادینه شده ودرپیروی از استراتیژی امیرعبدالرحمن وپسرانش درقبال هزاره ها بوده جهت کنترول آنان دوام داشته است.

همچنین دلایل متعدد دیگرعبارت از تغییرات در وضعیت جهانی وتحولات درحال جریان دراطراف افغانستان، شاکی بودن برخی قدرت ها جهانی نسبت به ادامه و روند قتل عام وتخریب اثار تاریخی درافغانستان وغیره ....

گرایش دوگانه طرفداری از غرب و تمایل به شرق وترکیه میان اعضای خانواده ونزدیکان امیرحبیب الله موجود بوده که تشرح وتوزیع بیشتر دررابطه، بخاطر طولانی شدن بیش از حد این نوشته صرف نظر مینمائیم.

نتیجه

خوف، تشویش و ملاحظات امیرحبیب الله خان نمایان مینماید، که وی از انتشار اخبار مربوط به ظلم وجنایت اجداد حاکم خویش رضایت نداشته ودر پی پنهان نگهداشتن آن جنایات اقدام به سانسور مینموده است واین مطلب نشاندهنده تشویش امیر نسبت به تبارز بیشتر اخبار مربوط به جنایات پدرانش بوده، انگیزه فرمان وی نیز از مطالعات اوضاع میتواند نشت گرفته باشد. فرمان امیر در باره هزاره ها درمحرم 1322ق وسلب اجازه انتشار کتاب "تحفه الحبیب" درشوال همان سال و چند ماه بعد از آن فرمان، گمانه زنی را تقویت وروشن مینماید. "وی از ناحیه ظلم علیه هزاره ها تحت فشار اوضاع وشرایط داخلی، منطقوی وجهانی قرار داشته،

تحولات منطقه وجهان، گرایشات ودوگانه میان خاندان حاکم، فشاراحتمالی حکومت انگلستان باعث شده تا امیردرپی جلب رضایت مردم افغانستان برآمده، خوف ازتشیکل نیروی قدرتمند هزاره درخارج سرحدات افغانستان ومتحد شدن آنان با یکی از قدرت های جهانی، همچنین مانع تقویت جنبش مشروطه خواهان توسط هزاره های رنجیده وبلاخره جلوگیری تقابل احتمالی مردم بخصوص هزاره ها با حکومت وی وآینده خاندانش پیش گیری نماید.
بنابرین فرامان محرم سال 1322ق او نوع دلسوزی ویا ترحم نبوده جنبه سیاسی وتبلیغاتی داشته است.
اعتراف امیرحبیب الله طی فرامانش روشن میسازد که همواره کوچی ها منحیث عوامل فشار علیه مردم مظلوم و بیدفاع هزاره استفاده شده زمین های آنان غضب وبه کوچی ها مهاجرخارجی تعلق میگرفته ومتاسفانه، تا امروز نیز همین روند درمقیاس مختلف ادامه دارد.

منابع وماخذها:

1. سراج التواریخ
2. مقالات نصیرمهرین
3. زندگی نامه امیرحبیب الله
4. زندگی نامه امیر عبدارحمن
5. زندگی نامه فیض محمد کاتب، حاج کاظم یزدانی
6.معلومات متفرقه در رابطه به جنبش مشروطه خواهان ...

گالری عکس

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • شاغلی علی زاده ! توده توده سلامونه ، راست راست او دروغ دروغ همی امیر حبیب الله صد زنه نو صد دفه گو خورده که کوچی های ما مردومه مهاجر گوفته روان استک . او پدر نالت بچه پدرش نیستک او اوغان بچیه هم نیستک که ایتو فرمانهای دل خوده لیکنه کده او قات کده مانده روان استک . شما علی زاده صیب نودیر دیر بیخبر مانده گیستین ، ای فرمان که هم مور نداره و هم نشان و خودی لیکوال صیب ده کله یش نشان رسم کده روان استک ، فرمان امیر صیب نوشته کدین . نو خوده شما علی زاده صیب ده جان ملا کده ایتو خطای گور کده گی را از گور کشیده و ما مردومه ده جان هم میپرتین و علیه وحدت ما اوغانا تبلیغ کرده روان استین . مه میگوم شما ره چیختن تالا ده غصبش بگیره که اخ کده نتانین .

    مه یگ وقتایی ده مخرج یک کتاب خانده بودم که همی امیر صیب وقتی زن گرفتنایش به صد تا رسید ، ملا ها ره جم کده گوفت : همی زن گرفتنای مه شرعی اس یا نیس که صد تا شده گیستن ؟ یک ملا صیب از مابین شان که خیال کنوم همی پدر مجددی صیب بود خیسته فتوا دادن که : چون پلار شما امیر خان عبدالرحمن خان بابا کافرستانه نورستان ساخته گیستن ، از جمله همو کنیزای کافرستان ، هرقدر که دل تان استک میتانین زن بگیرین . اینی ره میگن فتوای مسلمانی ! ولا مه میگوم نو بیشک ملاصیب کتی ای فتوای تان .

    ده امونجه کسی پیدا نشد که بگویه : اوملاصیب ، از تاریخ نورستان شدن کافرستان خو سالهای زیاد میشه و حالی خو نو همگی مسلمان شده روان استن ، امرور چیتو میتانیم فتوای سالهای پیشه بتیم و ای کنیزای کافرا ره امیر صیب از کوجا کنن ؟ ولی ما الحمدالله مسلمان هستیم و نو ای گپا سر خصوصیت ایتنالوژی ما تاثیر میکنه و نو ده سر رگ غیرت ما برمیخوره .

    • چلو بچیم کشتی ما ره از خنده.

    • نبیل صاحب امو دو دیده توره صدقه کتی ازی گپای طنزی خو مگم راست و سوچه. بیخی از دل مه گفتی.

      آنلاین : تقدیم به مهاجرین

    • ولی جان ! کوشتنه خو خی که امروز نو کوشتن کوشتن ده اوغانستان مود شده روان استک ، مونتها احتیاط که دیگه نو کیفیت نکنی که همگی بینی شانه گیفته گریان کونن و توخندا خندا کده ده سرغوندی مهترکاف بابا بیشینی !!

    • برایم جالب این بود که گورا چلو خورده بود وازخنده توموردی
      اگر مرد هستی ومنطق داری صبحت از منطق بزن نی از
      گپ های لوده تان وگوخوری تان
      گناه تان نیست یا درغارهای کوهای بامیان کلان شده اید ویاهم در دره های بی کس یکاولند.
      چی فکرمیکنید درباره این جمله: عبدالرحمن یکی از ظالم وخائن ترین حاکمان تاریخ بوده که بسیاری از بیعدالتی های مروج ونهادینه شده مانند تبعیض، ظلم، قتل عام، کوچاندن اجباری در افغانستان میراث و ریشه عبدالرحمنی دارد.
      به نظرمن فکرنمیکنم که از محقق وخلیلی هم زیاد ظلم کرده باشد اگر کرده هم باشد شاید بجای کرده باشد ناحق مردم را نکشته باشد.
      شما حتا این قدر هم منطق ندارید که کمی فکرکنیدوای بحال قومی که یک روز خودرا به پشتون ویک روز دیگر تاجیک وروز دیگر به ایران وپاکستان می فروشد
      حد اقل به فکرملت خودتان باشید

  • ملاصاحب آقای علیزاده ، انصافآ امیرحبیب الله ازبرادران وندی خودما ( فرزندان البابه مزاری ) به مراتب باوجدان تر تشریف داشته ! طبق گذارش خودشما ، لااقل وی ازعملکردهای پدرظالم وستمگرش احساس گناه مینموده ! ولی شما برادران باصطلاح دلسوز وناجی ملت هزاره !! ازجنایت پیشه گیهاورفتارهای ضدبشری خود نسبت به مردم هزاره ، چی در دوران حاکمیت مزاری درغرب کابل وچی دردوران قبل ازآن ! نه تنها احساس شرمنده گی وگناه نمی کنید ، که برعکس مطابق صفت وندی گری وغارتگری خود درهرجاه ومکان ، قویآ ازهزاره ها طلبگار نیز بوده وباشکال گوناگون به اخاذی وایجاد تفرقه مصروف هستید . ناگفته نمانده که هزاره برای شما به کسانی اطلاق میگردد که بدون چون وچرا به سازحزب وحشت ( حزب وحدت ) رقصیده ، برنامه وعملکردهای احمقانه ، تفرقه افگنانه وویرانگرانه جرگه شما را تایید نمایند .

    • میگم آقای شعیب خسته خو نباشی زنده باشی.
      همی را میگن سخنان ناب واندیشه حد اقل درسخانت یک پیام بود که برای همه مردم آشکار است. یک چیزی که میخواهم از از این جنابان خود فروش ایرانی وپاکستانی پرسان کنم این است که مزاری چرا کشته شد بدست طالبان وجرم او چی بود که قبل از عمل کشته شد.
      ودوم اگر این ها از ایران بصورت مستقیم همایت نمی شوند چرا اینقدر تحت نفوذ ایران قرار دارند وتکیه خانه ها ومساجد شعیه ها از پولهای ایران ساخته میشوند. آیا ایران این پولها را مفت برای شان میدهند.
      بازهم زنده باد شعیب جان

  • خدمت اداره وخوانند گان محترم این سایت وزین سلام!
    سلام ویژه حضور شخصیت دلسوز ودانش مند وطن آقای علی زاده! شما افتخار ملت شریف کشور هستید که با زحمات گوشه ئی از حقیقت تاریخ کشور را روشن نموده اید. انصافا کار شما عالی است. اما برخی از دوستان که خودرا وارثان مکتب جرم وجنایت عبدالرحمن میدانند. گویا از برملا شدن حقیقت های نهفته تاریخی شرمنده وخجل احساس کرده وبر حقیقت گویان غصه و ناسزا میگویند. دوستان اگر آقای علی زاده تاریخ را مانند فرزندان عبدالرحمن نادرست گفته مانند امیر حبیب الله خان سانسورنموده شما میتوانید توزیع بدهید. در غیر آن یاوه گوئی های شما هیچ جای را نخواهد گرفت بلاخره حقیت برملا و(هرکس در او غش باشد رسوا شود) امروز عبدالرحمن وفرزندانش منحیث بزرگترین غشاشان تاریخ رسواترین های تاریخ هستند. تا جای که مربوط به استاد شهید حضرت استاد مزاری رحمت الله علیه میباشد جا دارد تا تمامی فرزندان عبدالرحمن از ایشان ناراحت باشند زیرا او انحصار تاریخی آنهارا نابود گرده خود بزرگترین انحصارشکن تاریخ کشور شد. فرزندان مزاری یک افتخار بزرگ دارند که جانانه مقاومت نمودند اما نامردانه بر منطقه وخانه هیچ افغانی تجاوز نکردند طبیعی است هرکسی با لای مناطقی آنها حمله وتجاوز کرد کشت وکشته داد. فرزندان مزاری اگر کشته متجاوزین به حریم ومردم شانرا کشته هیچ گاهی خارج از مناطق شان بر منطقه حمله نکرده زیرا آن کارها را از اعمال خاصبان وتاراج گران مکتب عبدالرحمن میدانستند واز آن نفرت دارند.

    • آقای حمال الدین ( جمال الدین ) یا نفراصلی آقای علی زاده ! حرف اول : لطفآ توزیع را به توضیح وخاصبان را به غاصبان اصلاح فرمایید . اگر اشتباهی تایپی باشد مهم نیست ، درغیرصورت کمی عیب دار مینماید. دومآ بزرگان گفته اند ُ عطرآن است که خود بوید * نه آنکه عطارگوید ُ ! لذا اگر خودخواهی وغرور کاذب لحظه ای به شما اجازه داد ، سعی نمایید گهگاهی خود را درآینه دیگران وتاریخ نیز به تماشانشینید. درمحکمه ای تاریخ عبدالرحمن ستمگروجنایت پیشه است ، کسیکه آنرا انکارمیکند هذالقیاس یاجنایت پیشه وستمگراست ، ویا دچار بیماری فکر واندیشه ! این استنباط وگواهی از رویدادهای تاریخی اما ، هیچگاهی آقای مزاری ، مسعود ، گلب الدین ، سیاف ، ...... ویا باداران بین المللی آنان چون ضیاالحق وخمینی را براات نمیدهد. آنان همچنان وقویآ مجرمان ، جانیان وسردمداران دهشت وغارتگری بحساب میآیند . عاقلانه نیست اگر اختلافات مقطعی وجنگ قدرت ومنفعت میان این سفاکان وعقب گرایان را حمل بربی گناهی ومثبت بودن آنان نماییم . آقای مزاری ووندیهای زیرفرمانش قبل ازآنکه بامسعود وسیاف درآویزد ! خونهای زیادی ازهمین محرومین ملیت اش را برزمین ریخت وآنان را بخاک وخون کشانید . اگر اینهمه سخن ازصداقت وستم ستیزی برزبان میآرید !! لطفآ کمی برگردید به عقب ازجنایت ها ، سفاکی ها واعمال وحشیانه خود درمناطق مختلف هزاره جات بازگویید تامعلوم گردد که مزاری وباند تبهکار نصرش درنبرد برای یکه تازشدن وحاکم گردیدن برسرنوشت هزاره های خود دست به چی اقدامات واعمال شرم آوری کی نزدند ! اگرخواسته باشید کمی باجزایات ومفصلتر ازآن حوادث سخن گوییم ، تابقول شما > سیه روی شود هرکه دراوغش باشد < . صرف نظر آن روزگار وشرایط میآییم روی عملکردهای بابه وباندش بعد ازقرار گرفتن درغرب کابل . مگر شما آغازگرجنگ با هزاره ها وبرادران دینی- شیعی خود برمسآله انتخابات درون حزبی درکابل نبودید ؟ مگرشما درهمکاری با گلب الدین خون آشام خون هزاره ها را درجبهه حرکت ووحت اکبری نریختید ؟ مگرشما درمناطق غرب کابل مرتکب صدها جنایت ورفتار شرم آور نسبت به هزاره ونوامیس آنان نشدید ؟ اگرمیگویید نه !! لطفآ مراجعه فرمایید به گوشه ای ازآن جنایت ها که درکتابی بنام اسنادی ازسالهای خون وجنایت جهادی انتشاریافته است . حالا شما به رسم معمول بگویید > نه ، این گذارشها درست نیست ومورد تایید هم کیسه های مزاری قرار نگرفته ویا مهر آیت الله محقق کابلی دام ظله العالی روی جلد آن حک نشده است <. آقای علی زاده ، به راستی اگرشما ازفاشیسم قومی وانحصارگران قدرت ویا قاتلان هزاره ها نفرت در دل دارید !! که به یقین ندارید ! لطفآ توضیح دهید که چگونه شما باخفت وخواری باگلب الدین این وارث برحق عبدالرحمن وارد ایتلاف ووحدت جبهوی شدید ؟ وازآن سنگر به رخ هزاره ها وشیعیان خود آتش گشودید ؟ ویا چگونه شد که شما درآخرین لحظاتی ازحضور خفت بارنظامی سیاسی خود درغرب کابل ، برای زنده ماندن ودوباره بقدرت رسیدن ، به امیرالمومنین ملاعمر وملابرجان بیعت نمودید ؟ این به این معنی نیست که شما برای زنده ماندن وبه حکومت رسیدن دست به هر معامله ننگین وشرم آور میزنید ؟ این به این معنی نیست که این همه هزاره گرایی برای پیروان خمینی جبار وآنهم نصریهای مدعی شیعه سرخ علوی !! صرفآ وصرفا با هدف ونیت سؤ استفاده از محرومیت وبی خبری مردم صورت میگیرد؟ ورنه چگونه است که شما دریک پیمان واشتراک مساعی وازآنهم ذلت بار تسلیمی باوارثان امیرخون آشام وارد عمل شدید ؟ دراخیر باید گفت که مزاری سمبل مقاومت دردفاع ازحقوق مظلومان نه ، که نمونه برجسته ای ازانتحاریهای قدرت است که پشت محرومیت تاریخی وپایین بودن شعور سیاسی مردمش گارد گرفته بود .

  • جمال الدین جعفری
    jafarij49 yahoo.com
    شعیب( سید شعیب آغا) تو بسیار بی عقل هستی در باره شهید مزاری رحمت الله علیه بیشتر از هرشخص دیگر در افغانستان نوشته شده است شاید تو اهل مطالعه نبوده خبرنباشی یا قسمیکه به پدرت عبدالرحمن بهانه میکنی بگو که روانی هستی فراموش کردی. خیره مه برایت میگویم هزاران مطلب درسال درباره استاد مزاری شهید رحمت الله نوشته شده است تو غافل یک کتاب ره نشانی میگی.اگر تا حال کور بودی من به تو میگم ماه ثور نزدیک است درماه ثور کمپیوترت راروشن کن واستاد شهید رحمت الله علیه را در انترنیت واز زبان سخندانان بشنو. توبیچاره اشتنباه املائی من را نشان میدهی و مگر دروغ وریا خود تو که در همین یک نوشته چند جمله ئی داد میزند نمینگری. یکدفعه میگی عاملان خمینی ودر اخیر هزاره را راجع میسازی به آیت الله محقق کابلی ای احمق غافل هنوز هم مثل سابق خود نوکری و دیگران را متهم میکنی. بیشتر از این جواب دادن به حماقت های تو ضایع شدن وقت است.

    • جناب حمال الدین ( آقای علی زاده ) ! فکر میشد ازحداقل منطق گفتمان برخوردارباشید ؛ ولی هزیان گویی ؛ هتاکی وچرند گویی شما بخوبی روشن نمود که اگرهزاران بار درصفحه کامپیوتر ظاهرشوید ؛ درماهیت وشخصیت شما تغییری وارد نمیگردد وتادم مرگ > وندی < تشریف میداشته باشید . اگرچی همان فضای بازوبا امکانات خارج زمینه خوبی هست برای تغییر درجهت مثبت ! ولی باید درنظرداشته باشیم که چرخش مثبت نیزقابلیت وظرفیت میطلبد . بهر رو ؛ بجواب شما باید عرض داشت که من نیک میدانم سالیانه درسوگ وماتم مرگ مزاری چی حرف های مفت ؛ تکراری ، ریاکارانه وعوامفریبانه ای که گفته نمی شود ویا بار صفحات نمیگردد ! بعبارت دیگر ازتریبون تحمیق وتزویر برای سالیان دراز شانس آنرا دارید تا تابوت مزاری را برشانه این ملت خفته درگرمای غفلت ونفهمی نگهداشته ودرهیآت سوگواران دریک مدار بسته بچرخانید ! آنچنانکه دربیشتر ازهزاروچهارصد سال باشعار > کل یومآ عاشورا وکل ارضآ کربلا < ازدست رنج مردم سرمایه بهم زده به نان ونوایی رسیده وبرشانه های عوام الناس سواره سنگرگرفتید ! اینهمه رویدادها وواقعیت های تلخ اما ؛ هیچگاهی درماهیت امر تغییری واردنمیکند ونزدکسانی که خرد وشرافت انسانی اش را به گرو نگذاشته ؛ مرتجع ؛ جنگ سالار وخونریز کماکان ازآن صفات برخورداراند . اگربه بالاخانه ای جناب عالی وایرس جاه خوش نکرده باشد ، بسیار ساده است تابفهمد اینکه : اگرصدملیون آدم بگوید هتلر- پول پوت - خمینی - بن لادن و..... برگزیده گان وفرشته گان تاریخ وزمان خود بودند!! بازهم قضاوت ونتیجه گیریهای ازوقایع تاریخی آنگونه میماند که بانجام رسیده . فکرنمیکنید که محبوبیت وتاثیرگذاری اسامه بن لادن وملاعمر به مراتب بیشتر ازعبدالعلی مزاری بود وهست ؟ ویاخمینی خون آشام ودجال هزاربرابر از قوماندان مزاری تجلیل وبزرگداشت میگردد ؟ وصدها مثال دیگری ازخون آشامان وسفاکان تاریخ ! آقای حمال الدین ( علیزاده ) ؛ مطمیین باش ! من مزاری ووندیهایش را ازعینک مذهب ، قوم ومنطقه گرایی ، منفعت جویی وتقرب به مقام وموقف سیاسی نمی بینم ، بلکه ملاحظه ونگاهم برپایه احترام به حقوق وجایگاه انسان درمتن تاریخ استوار است ومدیحه سرایی آخوند ها ودکانداران دین سیاه را برایم سفید نمی شناساند . در رابطه به محقق کابلی وخمینی باید گفت که : هردوتا برش یافته وبرخاسته ازیک سرشت وماهیت اند . تاکید ام روی محقق کابلی بروی این لحاظ بود که شما با کپی نمودن رفتار وگزینه های عملی جمهوری اسلامی ایران ! خواستید برای سرکوب وسربه نیست نمودن دگراندیشان ومخالفین خود مرجع خودی تر ودردست رس تر در داخل داشته باشید ؛ تا دربریدن شاهرگهای منتقدین خود ازاین حربه ووسیله هرآن استفاده ببرید . ولی درکلیت امر ؛ همه ای شما تفاله ها وانگل های بیرون آمده از گندابه های چون قم ونجف هستید .

  • اصلاح میکنم(ماه حوت) نزدیک است. سالگرد شهادت شهید مزاری رحمت الله علیه

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس