Kabul Press, World Media Home, Associated with RAHA in exile

 

 

No Censorship!

Letter to Editor

RAHA PEN CLUB, Afghanistan Centre

English

Portuguese

Spanish

Pashto

E- Afghanistan/Web Hosting

کابل پرس ورزشی

کابل پرس من!

برای مطالعه ی تازه ترين اخبار جهان اينجا را کليک کنيد

خبری، تحليلی و انتقادی

کابل پرس می خواهد تحولی در عرصه ی ژورناليزم افغانستان باشد

نشر آرای متفاوت الزاما به معنای تاييد آن از طرف کابل پرس نيست!

کابل

معرفی چهره ها یا تحریف چهره ها؟

امضا محفوظ است

معرفی چهره ها نام برنامه ایست که از تلویزیون خصوصی طلوع به نشر می رسد. در این برنامه بیشتر به چهره هایی پرداخته می شود که در سه دهۀ اخیر به شکلی در ویرانی و تباهی کشور دست داشته اند. اما طوریکه دیده شده است، افراد مصاحبه شونده به "معرفی" گرفته نمی شوند، بلکه ناز داده می شوند. خوبست تلویزیون طلوع نام این برنامه را تغییر دهد و به طور مثال نام آن را بگذارد، برنامۀ "گل های سرسبد ملت!"

خلیلی نیز یکی از نام هایی است که شنیدن نامش، جنگ را در ذهن انسان تداعی می کند. او مهمان برنامۀ فوق الذکر بود. در جریان مصاحبه، فکر می کردی، خلیلی کسی است که انسان چه که مورچه ای را نیز در زیر پایش نیازرده است، خلیلی به موسیقی علاقه دارد، فوتبال و ورزش های دیگر را "دوست" دارد وغیره وغیره. از سرسپردگی به رژیم آخوندی ایران، ویرانی کابل، قتل و قتال حتی مردم مظلوم و شریف هزاره در هزاره جات بدست باندش و ده ها مسئله ی دیگر ذکری به میان نمی آید. مردم هزاره جات بیشتر از خلیلی متنفر اند تا محقق.

خوب است به عقب برگردیم تا موضوع بهتر روشن شود. خلیلی می گوید، از آوان جوانی به سیاست رو آوردم و بعد در جریان جنگ مقاومت، وقتی سازمان نصر در ایران ساخته می شود، او هم آوازه اش را می شنود و بدون چون و چرا به آن می پیوندد. یعنی اینکه او سازمان نصر را از لحاظ ایدئولوژیک نمی شناخته و همین طور بر حسب تصادف به آن پیوسته است! این کار اگر از یک لحاظ خبط سیاسی او را به نمایش می گذارد، زیرا سازمانی را که نمی شناخته، به آن پیوسته است، از جانب دیگر می خواهد بر دست داشتن ایران در ساختن سازمان نصر پردۀ ساتری بیاندازد. سازمان نصر در سال 1359 تحت رهبری مستقیم دولت ایران در مخالفت با شورای اتفاق به رهبری آیت الله بهشتی به وجود آمد. این شورا در اوایل سال های 60 توسط نصر از هم پاشید. در آن آوان، حرکت انقلاب اسلامی به رهبری مولوی محمد نبی محمدی، حرکت اسلامی آیت الله محسنی و جهاد پاسداران انقلاب اسلامی که رهبری آن عمدتاً در دست صادقی نیلی بود و زاهدی نیز در کنارش قرار داشت، در مناطق مخصوصاً هزاره جات از نفوذ زیادی برخوردار بودند. از آنجایی که این نیروها زیر بار دولت ایران نرفتند، دولت ایران هم سازمان نصر و بلافاصله سازمان سپاه را در مقابله با آنها وارد عرصه نمود و تلاش نمود، بین شان اختلافاتی ایجاد نماید، تا بتواند از آنها استفادۀ اعظمی نماید. ایران در سال 1369 همه را در حزبی به نام وحدت گردهم آورد. درگیری های شدیدی بین این نیروها به ویژه حرکت اسلامی و حزب وحدت در زمان جهاد به وقوع پیوست. حزب وحدت تا حد امکان نیروهای آزاد و مترقی هزاره را از صحنه دور نمود. اولین جبهه ای را که قلع و قمع نمود، جبهۀ جاغوری بود که از روشنفکران هزاره تشکیل شده بود. این آغاز کشتار توسط سازمان نصر در هزاره جات بود. این که ایران در پشت حزب وحدت قرار داشت، حتی خود ایرانی ها امروز به آن اعتراف می کنند و مسئله ای نیست که بتوانند آن را از انظار پنهان نمایند. خلیلی در جریان مصاحبه از تحجر و خشونت طالبان صحبت نمود، اما کسی نبود از وی در مورد خشونت های حزب خودش پرسان نماید، میخ بر سر کوبیدن ها، گوش و بینی بریدن ها، تجاوزهای دستجمعی بر زنان و ده ها جنایت دیگر.

خلیلی می گوید، در طفولیت چوپان بودم، پدرم آدم معمولی بود، گاهی زیر خط فقر زندگی می کرد و مقروض دیگران بود. و در جواب این سؤال که چقدر سرمایه دارید، می گوید، من به اجازۀ شما تا حال خانه ندارم! وقتی وقاحت با بی وجدانی توأم گردد، انسانی از آن جور می شود که نامش را خلیلی می گذارند. برادر خلیلی به نام حاجی نبی، شهرکی در منطقۀ دارالامان نزدیک تپۀ سکاد دارد که به نام شهرک حاجی نبی بین مردم مشهور است. ارزش آن به ملیون ها دالر می رسد. برادر خلیلی این همه سرمایه را از کجا بدست آورده است (وقتی پدرش زندگی بخور و نمیری داشت)؟ دزدان جهادی با رسیدن به کابل حتی در و دستک خانه های مردم را چور کردند. آیا خلیلی از آن چور کردن ها بی نصیب مانده است؟ آیا از ملیون ها دالری که ایران برای حزب وحدت کمک می کرد، چیزی به او نرسیده است؟

خلیلی در مورد خانه ی "چور پور" هم دروغ می گوید. بنابر گفته ی او، مارشال صاحب(!) خانه را برایش اعطا نموده است و کاش نامش در آن لست نمی بود! بسیار خوب، حرف اول اینکه چرا می گوید کاش نامم در آن لست نمی بود. آیا در آن لست نام هایی وجود دارد که برای او شرم به حساب می آید؟ در این مورد هم دروغ می گوید، زیرا کسانی که "چور پور" را غارت کردند، همه از هم کیشان خلیلی اند، بنابرین این گفته هیچ دردی را دوا نمی کند. حرف دوم، بروید آن خانه را تحویل دولت نمایید. هر چند این کار به گرفتن قطره ای از دریا شباهت دارد.

خلیلی خلاف محقق یک اعتراف جانانه دارد، "نتوانستم تحصیل نمایم". محقق چندی قبل در یکی از مصاحبه هایش اظهار نموده بود، "شاید تحصیلاتم تا درجۀ دکتورا برسد"! اما خلیلی هم خود را کم نمی آورد و در جواب این سؤال که آیا کتابی نوشته است، می گوید: متأسفانه فرصت پیش نیامد (اگر فرصت پیش می آمد، حتماً می نوشتم).

خلیلی با رندی تمام، اختلافات بین خود و محقق را سرپوشیده می گذارد. وقتی طالبان برای بار دوم می خواستند بر مزار حمله نمایند، خلیلی نزدیک به 1500 تن از نیروهایش را به مزار فرستاد، اما از آنجایی که مناسبات محقق و خلیلی حسنه نبود و رهبری این نیروها در بامیان بود، همه را در جاهایی که ضربه پذیر بود، جابجا نمود. با رسیدن طالبان به مزار، اکثریت 1500 تن از نیروهای خلیلی کشته شدند، زیرا همۀ شان نابلد بودند و نتوانستند مانند محقق فرار نمایند. اختلافات بین محقق و خلیلی از زمان طالبان به وجود آمد. پول هایی که از ایران از طریق مزار به حزب وحدت می رسید، محقق آن را دور می داد و به خلیلی نمی داد و امکاناتی که به بامیان می رسید، خلیلی آن را به محقق نمی داد. خلیلی از یک لحاظ راست می گوید. او با محقق هیچ مشکلی ندارد، چون انسان هایی که در این بین کشته شده اند، نه از قوم و خویش محقق بوده اند و نه از خلیلی (پس بر پدر همۀ شان لعنت).

وقتی در آخر مصاحبه از خلیلی خواسته می شود که اگر پیامی داشته باشد، در جواب می گوید، من گپ خاصی ندارم. چون در دل خوش بود که خوب شد به خیر گذشت و مصاحبه کننده هیچ اشاره ای به نقش حزب وحدت در جنگ های کابل، چور و چپاول، بی ناموسی و ویرانی نکرد.

سیاف از خدا زیاد می ترسد یا از بی 52 ؟

تلویزیون خصوصی لمر، مصاحبه ای داشت با یکی از سران جنایتکار جهادی به اسم عبدالرب رسول سیاف که نماینده در پارلمان کذایی افغانستان است،. او در ابتدا حاکم به نظر می رسید، اما وقتی صحبت به جنایتکاران و محاکمۀ شان رسید، به تته پته افتاد، وارش خطا شد و به خواندن آیات متوسل شد. از آنجایی که این ریاکاران دین همه چیز را از زیر عینک فریبکاری دینی می بینند، به این لحاظ اظهار نمود که فهم قانون اساسی به فهم دین ضرورت دارد (همان قانون اساسی ایکه غربی ها(!) برایش ساخته اند). مصاحبه بسیار جالب بود و خوب است به قسمت هایی از آن اشاره نمایم.

امر خدا است که اگر مسلمانان با هم درگیر شدند، شما بین آنها صلح بکنید، خداوند از ما می خواهد. این جنایتکاران متجاوز به ناموس مردم چرا در آن سال هایی که خون می ریختند، بین خود صلح نکردند؟ آیا در آن وقت خداوند از ایشان تقاضای صلح ننمود؟ وقتی مردم در آتش جنگ خاینانه می سوختند، امر خداوند کجا بود؟

جنگ را دیگران دامن زدند و هنوز هم خواهان جور آمد بین ما نیستند (ما خر بودیم و دیگران ما را سوار شدند) اما بلافاصله متوجه می شود و می گوید: ما آنقدر گنس و گول نبودیم که دیگران از ما استفاده کنند!

کسانی که این فیصله را رد می کنند، سر این ملت دل شان یخ نکرده است، باز می خواهند این ملت به خاک و خون بغلتد. این ملت که یک بار بدست گرگان جهادی به خاک و خون غلتید، این کدام افراد اند (جز ویرانگران سه دهۀ اخیر) که دل شان به این ملت یخ نکرده است؟

یک تعداد مردم اجیر و مزدور می خواهند بر ضد اسلام فعالیت کنند. مرحبا! مزدوری و کاسه لیسی تمامی تنظیم های بنیادگرای جهادی بر هیچکس پوشیده نیست. از مزدوری به آی اس آی گرفته تا عربستان سعودی، سی آی ای، ایران، تاجکستان، امارات و کشورهای دیگر. عکس های یادگاری این خاینان تا هنوز هم وجود دارد و حال این چشم پاره برای برائت خود، دیگران را متهم به مزدوری می نماید.

این گروه ها بین خود صلح کردند، مردم غیر به خطا در جنگ کشته شدند. یعنی کشته شدن انسان های بی گناه به نعل بوت شان. یعنی اینکه ما خو بین خود به تفاهم و آشتی رسیده ایم، لعنت بر پدر تمامی کسانی که کشته شده اند، خانه های شان ویران شده است، بیوه و یتیم شده اند. یعنی اینکه ما خو به ملیاردها دالر پول و سرمایه رسیده ایم، گور پدر تمام ملت و مردم!

من پیش ملت یک مجاهد هستم و گروهی را رهبری کردم. تو در نزد ملت یک جنایتکار و قاتل هزاران انسان بی گناه هستی، تو یک جاسوس حلقه به گوش آی اس آی، عربستان سعودی و سی آی ای هستی. بلی تو همان گروهی را رهبری کردی که این ملت را به روز سیاه نشاند، همان گروهی که دختران افغان را پیش پای عرب های بی ناموس تر از خودت انداخت، همان گروهی که خون مردم مظلوم هزاره را مباح می دانست و هر هزاره را به نام حزب جنایتکار وحدت، سر می برید، همان حزبی که اکنون هم زمین های مردم پغمان را قبضه نموده است، همان حزبی که زیر رهبری اسامه بن لادن و جنایتکاران دیگر عرب بزرگ شد و رشد نمود.

وقتی از زندان برآمدم، یک عصا چوب در دستم نبود. به این می گویند اعتراف جانانه. اما این ملیون ها دالر، آرگاه و بارگاه، نوکر و چاکر و موتر و زمین را از کجا کرد؟  آیا خدا از آسمان بر سرت بارید؟ مردم می گویند: از کجا کرد این سیم و زرش/ یا که خود دزد بود یا پدرش.

وقتی از سیاف پرسیده شد که چرا در آن وقت مانع از جنگ نشدید، در جواب گفت: تنها خدا است که هر چیزی را بخواهد کرده می تواند. به تعبیر سیاف، پس این خدا بود که جنگ ها را در کابل شعله ور نمود، خانه های مردم را ویران کرد، زنان را بی سرپرست و کودکان را آواره نمود، بر فرق مردم میخ می کوبید، آنان را زنده زنده در کانتینرها کباب نمود، بر عفت زنان تجاوز نمود، نه تنظیم های خاین و دست پروردۀ بیگانگان؟!

پارلمان از قاطبۀ مردم نمایندگی می کند. کدام پارلمان؟ پارلمانی که اکثریت شان به زور تفنگ و پول به آن راه یافته اند؟ پارلمانی که اکثریت وکلای آن همین اکنون هم بر گرده ی مردم سوار اند و بر آنان تجاوز می کنند؟ پارلمانی که جنایتکارترین انسان های تاریخ بشر بر کرسی های آن لمیده اند؟ پارلمانی که نمایندگان آن در فکر پر کردن جیب های خود و دزدی دارایی های مردم اند؟

من تنها از خدا می ترسم. برای یک بار هم که شده، او باید راست بگوید،  از خدا زیاد می ترسد یا از بی 52 ؟!

 

اگر می خواهيد سايت اينترنتی مخصوص خود را داشته باشيد!

اگر بدنبال افزايش اعتبار می باشيد!

و اگر ارتباطات گسترده و ارزان می خواهيد

به روز شده  در روز  5 حوت سال  1385 - ساعت 22 به وقت کابل

آگهی و اعلان شما در اينجا

دريافت کتاب افغانستان الکترونيکی (ميزبانی وب)

مانور قدرت

 یا وحشت از دادگاه ؟

تابش فروغ

از آغاز ین روزهای بحث روی طرح مصالحه ملی در مجلس نماینده گان واکنش های گوناگونی در رسانه های گروهی بازتاب یافته که می توان به باور کامل آن را انعکاسی از دیدگاه های متفاوت مردم دانست .به هر حال تصویب این طرح تا ریخی ترین اشتباه قرن بیست در اروپا را به خاطر تداعی می کند که در آن هنگام اتریشی ها به اکثریت قاطع بیش از67 فیصد د رمورد پشتیبانی از فاشیزم هیتلری رای مثبت دادند اما اندکی بعد معلوم شد که اکثریت ها همیشه صاحبان درک حقیقت نیستند بل می شود تصویب هر طرح ساده لوحانه را نیز از همین اکثریت ها متصور شد .

در افغانستان امروز ما نیز که صاحبان کرسی های پارلمان را اکثرا مردمانی از قماش زر و زور صاحب اند حال بر همین منوال است .

تصویب طرح یازده فقره یی از سوی هردو مجلس شورا و به تعقیب آن گردهمایی جمعه روز می تواند پیام های متفاوتی به افراد متفاوت داشته باشد آنهای که مستقیما با این گروهک های ناقض حقوق بشر پیوند دارند و در تبانی با این قلدر های مافیایی مواد مخدر و قاچاق اسلحه هنوز زنده اند و حاکمان شهر ها و دهات خود اند این گردهمایی را به چشم یک مانور قدرت می نگرند اما به آنهایی که رنج و ستم این بیدادگران را با تمام وجود لمس کرده اند معنای دیگری دارد وآن اینکه افغانستان هنوزا ز فشار پنجه ها ی جنگ سالاران و پدران مافیا سخت خورد خمیرمی شود و استخوان هایش دارد می شکند .

مضحک ترین نکته یی که در این گرد همایی جلب نظر می کند نخست تمثیل نهایت دروغین از وحدت ملی و دودیگر تجارت بی نهایت شرم آور از تصاویر گذشتگان است که به راستی می شود ساعت ها بر این رای زنی های میان تهی و دور از منطق سیاسی این تنظیم ها ی غرق در عوام فریبی خندید . بیاید ببینیم اگرواقعا این تامین کننده گان وحدت ملی به آنچه می گویند باوردارند پس چرا هنوز سونوشت تعیین معاون دوم مجلس نماینده گان معلوم نیست و از آنجا که مطبوعات جو حاکم در شورا را باز گو می کند در می یابیم که عدم سازگاری میان فرکسیونی قومی ، زبانی ، سمتی و از همه بدتر قبیلوی باعث آن گردیده است که روند انتخاب معاون دوم تحت شعاع خودخواهی های به اصطلاح دعوتگران جهاد قرار بگیرد و دورهای بعدی کشانیده شود که این کشمکش های دورن مجلسی شورا جهت کسب لیدرشیپ تاجیک ، پشتون ، هزاره و یا ازبک خود نشان می دهد که آنچه را این آقایان تمثیل وحدت ملی می نامند در حقیقت فرار از نابودی منافع شخص خود شان است نه منافع مردم افغانستان و خوشبختانه این جنابان می دانند که مشروعیت ایدۀ لوژیک ، مشروعیت ساختاری و مشروعیت شخصی خود را باخته اند و دگر مجال آنرا ندارند که سد را تکامل فکری جامعه شوند واز نا آگاهی های سیاسی مردم بهره ببرند . از آنچه گفتیم می شود اینگونه نتیجه گرفت که واژگان نوین سیاسی افغانستان دگر هیچ نامی ازین آقایان را با خود نخواهد داشت و شطرنج سیاست در این کشور مهره ها ی نا کارآمد را شجاعانه در برابر هیج به معاوضه می گیرد و روشن می سازد که همچنین گرد همایی های ، مانور قدرت نه بل وحشت از دادگاه است ؛ دادگاه وجدان ، دادگاه مردم و دادگاه خدا .

 

صفحه ی نخست

Top Global Newspapers: Asia    Latin America    Africa   Europe   USA    Canada    Australia  

فقط با ذکر ماخذ، نام نويسنده و  تاريخ انتشار می توانيد از مطالب ، عکس ها و آثار ديگر در کابل پرس استفاده کنيد                Members Login

As the mind has no boundaries, the RAHA concept does not have frontiers and is opposed to information and cultural control by global communication entities whether media conglomerates, states or local governments, or religions


Kamran Mir Hazar: Editor-in-Chief / Afghanistan/ Kabul/ Mobile: 0093 799390025/ Email: editor at kabulpress.org

info at kabulpress.org   reader at kabulpress.org

Copyright© Kabul Press, World Media Home 2004 -2007

کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت  محفوظ و متعلق به سايت کابل پرس می باشد