Kabul Press, World Media Home, Associated with RAHA in exile

 

 

No Censorship!

Letter to Editor

RAHA PEN CLUB, Afghanistan Centre

English

Portuguese

Spanish

Pashto

E- Afghanistan/Web Hosting

پر خواننده ترين سايت اينترنتی افغانستان

کابل پرس من!

برای مطالعه ی تازه ترين اخبار جهان اينجا را کليک کنيد

خبری، تحليلی و انتقادی

کابل پرس می خواهد تحولی در عرصه ی ژورناليزم افغانستان باشد

سايت ها و وبلاگ ها تنها می توانند به کابل پرس لينک بدهند. هر نوع استفاده ديگر ممنوع می باشد

اشاره: کابل پرس از خوانندگان خود به شمول نويسندگان و اهل فن می خواهد که خود را سانسور نکنند و هر نظری حتا مخالف با نظر ديگر را ضمن احترام به کرامت انسانی در وبلاگ گروهی برای افغانستان بنويسند . اگر چنانچه نوشته ای تحليلی و يا گزارشی از زاويه ی خاص داريد، با فرستادن برای سردبير، آن را در بخش مقالات اصلی و منبع منتشر کنيد. افراد ونهادهای دولتی داخلی و خارجی که خطاب و روی سخن نوشته ای، راست به او باشد، پاسخ هايشان در کابل پرس بدون کم و کاست نشر می شود. البته ناگفته نماند که کابل پرس برای هدف ديگر خود يعنی رشد روزنامه نگاری يا ژورناليزم در افغانستان، می تواند نوشته ای که ضعف های نوشتاری دارند را در بخش اصلی نشر نکند. برای همين وبلاگ گروهی برای افغانستان يک فرصت کوتاه و مناسب برای ابراز نظر است. با اين روش کابل پرس، طبيعی است که هر کس مسووليت نوشته ی خود را بر عهده دارد و الزاما نظر کابل پرس نمی باشد. نظرات کابل پرس با امضای کابل پرس منتشر می شود. اين رسانه ی آزاد اينترنتی مخالف هرگونه نگاه تبعيض آميز قومی ، زبانی و اعتقادی می باشد. به اين وسيله کابل پرس از مجموعه ای نگاه متفاوت تشکيل می شود.

شاد باشيد/ کابل پرس


کارگردان واقعی کابل اکسپرس؟


شکیب ساری


انتشار فیلم «کابل اکسپرس» نشان دیگری از فاشیسم قومی ونفاق ملی درافغانستان بود. شکی نیست که این فیلم به حیثیت فرهنگی و اجتماعی و ملی و حتی دینی مردم هزاره ضربه وارد کرده و خواهند کرد. این فیلم در واقع ادامه و یا شروع جنگی خصمانه تر از جنگ های نظامی برعلیه مردم هزاره به حساب آمده و نابودی هویت و حیثیت فرهنگی و ملی مردم هزاره را هدف قرار داده است. این فیلم در نوع خودش بسیار توطئه آمیز و خصمانه است زیرا که همزمان به زبان های انگلیسی, فارسی وهندی دوبلاژ شده و در سطح وسیع پخش گردید. مهمترین هدف دست اندرکاران پشت پرده این سناریوی حساب شده آن بود که در سطح ملی و بین المللی به بدنامی مردم قهرمان هزاره دامن زده و عقده های شکست سیاسی و نظامی خودشان را در مقابل مقاومت های عدالت خواهانه وفاشیسم شکن هزاره هاالتیام بخشند.
چند نکته در مورد این فیلم بسیار حساب شده و توطئه آمیزبه نظرمی رسد:
1. اولین مساله ایجاد نفاق ملی درافغانستان است که همواره با دامن زدن به تنش های قومی دنبال می شود و هدف اصلی آن چیزی به جز تضعیف وحدت ملی و قدرت ملی درافغانستان نیست. از این جهت عاملان اصلی این توطئه، خائنان ملی افغانستان محسوب می شوند.
2. مساله دیگر حلقه های سیاسی و قومی دست اندرکار این توطئه ملی است که در داخل کشور وجود دارد و ضروری است که در این مرحله افشا شده و برای نابودی ویا لااقل رسوایی ویا جلوگیری از چنین اقدام های نفاق افکنانه ملی، در آینده جدیت به عمل آید.
3. مساله مهم دیگر مربوط به مردم قهرمان هزاره است که باید مورد توجه قرار گرفته و در این مرحله به شناسایی نفاق افکنان ملی و دشمنان زخم خورد خود توجه داشته باشند و برای تنبیه عاملان مستقیم و غیر مستقیم این توطئه ملی و قومی بسیج شده و جدیت کاملی را به انجام رسانند. توجه داشته باشند که این مساله بسیار خطرناکتر ازهر اقدام سیاسی ونظامی دیگر شمرده می شود زیرا که منجر به فرهنگ سازی حساب شده ی برعلیه مردم هزاره در سطح ملی و بین المللی می شود آنهم نه تنها نسبت به یک گروه و یا جریان خاص که توطئه عمیق وحساب شده ی برعلیه تمام مردم هزاره افغانستان است.
4. این فیلم با همکاری حساب شده ی بخشی از نیروهای دولت کنونی افغانستان ( وزارت دفاع ، وزارت اطلاعات وکلتور، وزارت خارجه و...) وبا استفاده از امکانات ملی مردم دردولت افغانستان ساخته شده است.
5. ساخت این فیلم قطعا بدون اطلاع مقامات دست اندرکار دولت نبوده است زیرا منطقی به نظر نمی رسد زیرا که در ساخت این فیلم قطعا اطلاع ازسناریوی اصلی و حتی جزئیات فیلمنامه وجود داشته و با این وجود همکاری صورت گرفته باشد.
6. مساله دیگر همکاری دولت و نیروهای سازنده فیلم در کشور هند است. این مساله نیز بدون شک در ارتباط با برخی از حلقه های سیاسی همسو با سیاست های کشورهندوستان – و در مقابله با سیاست های پاکستان محور- صورت گرفته است که از این جهت هم نیروهای افغانی همسو وهم نیروهای هندی ودولت هندوستان، متهم اصلی مردم افغانستان وبخصوص مردم هزاره به حساب می آید.
محورهای مهم این توطئه
محور های مهم این توطئه ملی را می توان در چند جنبه مهم مورد پرسش قرار داد:
1. چه کسانی دست اندرکاران اصلی این سناریو محسوب می شوند؟
2. مهمترین اهداف آنها چیست؟
3. چرا به چنین نفاق و خیانت ملی روی آورده اند؟
4. مهمترین سئوال اصلی از دولت افغانستان، جامعه فرهنگی و مردم هزاره آن است که با چنین خیانت های نفاق افکنانه باید چکارکرد؟
دریک سیرمختصر نسبت به روند شکل گیری این توطئه پوچ وخائنانه بخوبی می توان ریشه های اصلی این نفاق ملی را شناسایی کرد.
ریشه های اصلی
هرچند توطئه ونفاق ملی در تاریخ افغانستان امری شناخته شده وروشن است، اما هزاره ها دراین مورد نه تنها یک استثنا جدید که قربانیان همیشگی نفاق ملی به حساب می آیند. مردم هزاره قربانیان دایمی استبداد قومی وسیاسی بوده ودر تاریخ این کشور 62% آنها نابود شده است. این نوع ستم برهزاره ها محدود یه یک دوره ویا یک حاکمیت خاص نبوده ونیست زیرا آن چه معلوم است تا زمان های ادامه می یابد.یکی از جنبه های مهم و بسیار تاثیر گذار ستم برهزاره ها جنبه های تحقیر و توهین اجتماعی و فرهنگی است که حیثیت و هویت آنها را هدف قرار داده و خواهد داد واین امر ریشه های اصلی توطئه برعلیه هزاره ها را تشکیل می دهد. با این وجود و باگذرازتاریخ تلخ نفاق و توطئه قومی ومذهبی برعلیه هزاره ها، در این برهه فقط می خواهیم ریشه های این توطئه را در دوران معاصر و خصوص سه دهه اخیر بررسی کنیم.
علی رغم ستم های بی نظیر قومی برعلیه مردم هزاره ، اینها صادق ترین مردم در دفاع از استقلال و تمامیت ارضی افغانستان به حساب می آیند زیرا زمانی که دیگران استقلال این کشور را بفروش برده اند مردم هزاره همراه با سایر مردم افغانستان با رشادت های خودش در دفع بیگانگان جدیت کاملی به خرج داده و صداقت ملی خویش را به اثبات رسانده اند. علاوه بر این مساله مردم هزاره صداقت ها وحماسه های بی نظیری را درتاریخ افغانستان آفریده اند که جای انکار نیست.
با این وجود چرا این مردم قهرمان مورد انواع بی مهری ها وتوطئه ها قرار می گیرد که هر بار دلی از این مردم را با خون وخاک آغشته می کنند؟ ما به فصلی از حماسه های مردم هزاره در دوران معاصر و صداقت ها و خدمت های این مردم به ملت وکشورافغانستان اشاره می کنیم:
هزاره ها و پیشتازی در جهاد
دوران جهاد یکی از دوره های طلایی تاریخ کشور وعصر مبارزه مکتبی مردم مسلمان افغانستان بود. در این دوره طلایی اولین جرقه های انقلاب و جهاد مردم افغانستان از مناطق هزاره نشین آغاز شد و قربانیان نخستین قیام ها را نیز هزاره های انکارشده و مظلوم تشکیل می داد. «قیام چنداول» کابل در23 حوت 57 اولین نمونه از انقلاب اسلامی هزاره های افغانستان است که برای تمام جهانیان شناخته شده است.
نمونه دیگر، درانقلاب پیشتازانه هزاره ها، قیام اسلامی و جهاد مردم هزاره درمنطقه« دره صوف » در مزار شریف است. پس از قیام این مناطق بود که سایر افغانستان دست به قیام زده و شعله های انقلاب اسلامی و جهاد مردم مسلمان افغانستان از هرقوم وزبانی گسترش یافت. «هزارجات افغانستان » اولین مناطقی بود که در کمترین زمان ممکن از لوس وجود کمونیست ها آزاد شده و در تداوم مبارزات اسلامی با سایر اقوام افغانستان همگام بود.
در دوران جهاد علی رغم تمام قهرمانی ها و رشادت ها، شکی نبود که مردم هزاره به مظلومیت ومهجوریت کم نظیری گرفتار بود. یکی از نمونه های این مهجوریت، مظلومیت در جهاد بود که هر گز مورد توجه جهانیان وکشور های همسایه قرار نگرفته ودر مواردی نیز مورد انکار و بی مهری برخی از سران بی خرد سیاسی افغانستان نیز قرار می گرفت. تمام کمک های بی حساب و کتاب مالی ، تسلیحاتی و سیاسی کشورهای جهان را گروه های خرد و بزرگ پیشاور نشین دریافت می کرد اما برای مردم هزاره از کمک بین المللی خبری نبود تنها چیزی که وجود داشت کمک های منت بار و اندکی بود که کشور ایران به عمل می آورد.
با این وجود و با تمام مشکلات و مظلومیت، جهاد مردم هزاره همراه با سایر اقوام افغانستان به پیروزی رسیده و کشور به استقلال رسید و مردم هزاره همانند سایر اقوام برادر افغانستان به امید تشکیل حکومت اسلامی و فراگیرمنتظر ماند که مسافران پیشاور چه می کنند؟! آیا این بار حکومت جهادی و اسلامی تشکیل خواهد شد که عدالت اسلامی در تمام ابعاد آن عملی گردیده و تمام اقوام افغانستان به حق شایسته ای خویش نایل آیند؟
اما متاسفانه آن چه در اولین مرحله دیده شد، نه عدالت اسلامی ، بلکه انحصار گرایی سیاسی و قومی بود که در مورد سیاست وحکومت افغانستان اعمال شد زیرا در اولین مرحله هم هزاره ها و هم برادران ازبک - که درنابودی دولت کمونیستی و پیروزی جهاد نقش مهم داشت- مورد انکار سیاسی قرار گرفت.
جنگ های کابل سرآغاز نفاق و خیانت ملی
باسرنگونی دولت نجیب زمینه ای فراهم شد که بسیاری از نیروهای جهادی وارد کابل شد و هرکدام بر موقعیت های اداری، نظامی وشهری دست یافت که در این زمینه همکاری نیروهای جهادی هزاره ها وازبک ها همراه با نیروهای شمالی یک نقطه عطف به حساب می آید.
اما نکته جالب توجه آن است که همکاری هزاره ها وازبک ها در امر سرنگونی دولت نجیب و تصرف شهر کابل نه تنها مورد ارج گذاری دیگران قرار نگرفت که سرآغازی برای توجه و توطئه برعلیه آنها شمرده شد.
دولت به نام مجاهدین وقتی در کابل استقرار یافت هیچ حقی برای هزاره ها و ازبک ها در دولت قایل نشده بود اما با این وجود از همکاری آنها در امنیت و سیاست شهر کابل و بلکه تمام کشور سود می برد. تنها پس از چندی بود که جناب مجددی واقعیت های سیاسی افغانستان را دریافته و واقعیت سیاسی هزاره ها وازبک ها را در دولت خودش مورد پذیرش قرار داد.
این دوره بسیار کوتا- سه ماه- می رفت که به زودی سپری شود اما وقتی که سنگرهای نظامی و موقعیت جنگی کوه های اطراف کابل استحکام و استقراریافت، کارشکنی های دولت جناب مجددی نیز آغاز شده و فعالیت های خیرخواهانه ای وی به شکست انجامید.
نیروهای فاشیست حاکم برکابل نه تنها به صرف انکار سیاسی ازبک ها وهزاره ها بسنده نکرد، که در یک اقدام جاهلانه بر علیه ازبک ها حکم جهاد داده و آنان را کافر خواند. این توطئه ها در شرایط کنونی نیز برعلیه این دو قوم و به نحوی ادامه می یابد. تحولات سیاسی مربوط به ولایات شمال – توطئه برعلیه جنبش اسلامی شمال و دوستم- و توطئه فیلم کابل اکسپرس نمونه های این گونه فاشیسم گرایی قومی است که هراز چند گاهی سر برمی آورد.
نیروهای نظامی و گروه های مستقر در کوه های اطراف کابل نه تنها به ناکامی دولت جناب مجددی فکر می کردند، که سناریوها وطرح های سیاسی ونظامی بلند و بالایی را برای نابودی مردم وملت افغانستان پیش رو داشتند.
عمده توطئه های سیاسی بر محورایجاد نفاق قومی وملی بین مردم و اقوام باهم برادر افغانستان شکل می گرفت زیرا آنها پیروزی و حاکمیت انحصاری خودشان را درایجاد نفاق اجتماعی بین اقوام و تضعیف سایر نیروهای سیاسی پی گیری می کردند. این سیاست همان سیاست کهنه « تفرقه بیانداز و حکومت کن» بود که سالها در سیاست جهان تجربه شده بود.
جنگ های کابل به هدف حذف سیاسی سایر نیروهای قدرت مند اقوام از کابل راه اندازی شد که در نوک این سیاست، حمله و جنگ برعلیه مردم قهرمان هزاره قرار داشت و این سرآغاز اصلی ایجاد نفاق ملی و توطئه برعلیه مردم هزاره بود.
نیروهای که به حاکمیت انحصاری و فاشیستی خودشان می اندیشید برای حزف هزاره ها از تمام توان خود استفاد کرد و جنگ های خونینی را به هدف نابودی آنان به راه انداخت و مردم هزاره را با سایر اقوام و نیروهای نظامی کابل- نیروهای سیاف- درگیر کرد که دراین هدف شوم خودش از زمینه های منفی ، روانی وتاریخی هزاره ها باسایر اقوام بنحو توطئه آمیزی استفاده کرده و نفاق ملی بین اقوام را دامن زد.
خود آنها مردم هزاره کابل را از موقعیت های کوه های اطراف در عوض یک نخ سیگار هدف گلوله قرار می داد و حتی مردم عادی هزاره را طعمه شیرهای باغ و حش کابل کرد اما در عین حال با تبلیغات خودش دامنه نفاق ملی را بین اقوام افغانستان و مخدوش کردن چهره مردم هزاره سامان می داد که توطئه میخ زدن هزاره ها برسر سایرین نیز یکی از این توطئه های نفاق افکنانه بود.
هیچ کس پیدا نشد که هزاره ها میخ برسر نظامیان آنها زده باشد اما با این وجود چنین تبلیغ کردند. چطور می توان جنازه نظامی را پیدا کرد که از مردم هزاره تحول گرفته باشند و میخی در سر او بوده باشد؟ و اگر هم کسی بوده که از خود نیروهای نظامی فاشیست تحویل گرفته اند براستی که خود آنها چنین کرده اند و به این طریق خواسته اند که نفاقی بین مردم واقوام افغانستان ایجاد کنند و بدین وسیله مردم هزاره را بدنام کنند.
برخی موقع تبلیغ کردند که هزاره ها میوه های کابل و آب آشامیدنی را آلوده کرده است اما وقتی تحقیق شد معلوم شد که خود نیروهای فاشیست وانحصار طلب حاکم به چنین اعمال ضد بشری و ضد اسلامی دست زده اند و حتی نیروهای حزب وحدت چند نفر زن را دستگیر کرد که در حال پیچکاری زهر درداخل میوه های کابل بود از آنان عکس گرفته شد و در اخبار کابل رسوا شد که براستی توطئه خائنانه نیروهای انحصار طلب کابل بود.
مهمترین دلیل ما در نقش نفاق افکنانه و مخرب نیروهای حاکمیت انحصار طلب کابل بیانیه پایانی جناب مجددی است که براستی و منصفانه گوشه های کمی از نفاق و خیانت ملی آنها را در ایجاد دشمنی بین اقوام افغانستان وعلی الخصوص مردم هزاره به خوبی افشا کرده است.(مراجعه کنید به بیانه پایانی مجددی درکتاب اردو و سیاست از نبی عظمیمی قسمت آخر کتاب ص 623).
خیانت های ملی گروه انحصار طلب کابل به این گونه مسایل هم محدود نمی شد بلکه غارت دارایی و طلاهای پشتوانه های ارضی و بانکی افغانستان یکی از این نمونه ها است.( اردو و سیاست ص 625) و سپس با همکاری مداوم و نزدیک با کشور روسیه – دشمن جهاد ومردم افغانستان- به چاپ پول های بدون پشتوانه روی آوردند و به این طریق تمام هستی مردم افغانستان را نابود کردند و حتی به جهاد افغانستان خیانت روا داشته و تمام سرمایه های این کشور را به کشورهای بیگانه فروختند که برخی از این جنبه ها معلوم وبرخی از جنبه های هنوزهم نا معلوم است و در آینده معلوم خواهد شد.
یکی از جنبه های خیانت ملی انحلال اردوی افغانستان بود که بقول نبی عظیمی به هدایت مستقیم کشورهای خارجی صورت گرفت. ( کتاب اردو و سیاست بخش سوم ص 608)
تمام این خیانت ها در یک طرف اما جنایت دیگر فاشیت های انحصار طلب حاکم برکابل قتل عام هزاران زن و کودک و تجاوز و جنایت های ناموسی برمردم کابل و هزاره ها درافشار بود. این جنایت ها امروز بعد بین المللی پیدا کرد که تمام سازمان های حقوق بشر از آن مطلع بوده و محکوم کرده اند. فاجعه قتل عام و جنایت افشار به « زخم خونین کابل» معروف شده است.( کتاب اردو و سیاست ص 630) از جنایت های قاتلان افشار امروز فیلم ها و سند های زنده بسیاری در دست است که در سینه تاریخ به یاد گار مانده و روزی افشا خواهد شد و این امر می تواند بسیار محکم تر از فیلم کابل اکسپرس بیانگر واقعیت های تلخ تاریخ معاصر افغانستان باشد.
این جنایت کاران ضد اسلامی و ملی حتی در شب شکست نظامی هزاره ها از کابل وقتی که به قتل عام کودکان و زنان، و تاراج خانه های مردم غرب کابل مشغول بودند دریک مصاحبه رادیویی با خبرنگار بی بی سی به صراحت گفتند که« ما به خون هزاره ها تشنه هستیم» .(رادیو بی بی سی شامگاه 22 حوت 1373) در شرایط کنونی هم کارگردانان اصلی توطئه در کابل اکسپرس همان تشنه به خونان هزاره ها هستند که اصل توطئه را طرح ریزی کرده و اکنون از آن بهره برداری می کنند.
لذا کارگردانان واقعی « فیلم کابل اکسپرس» گروه های سیاسی و قومی فاشیست و انحصار طلبی هستند که زخم خورده های مردم هزاره می باشند واز شکست خوردگان واقعی طرح و اندیشه عدالت خواهی و مشارکت اقوام در سیاست افغانستان به حساب می آیند.
اهداف اصلی توطئه گران در کابل اکسپرس
تمامی این توطئه ها به هدف نفاق ملی و حذف سیاسی هزاره ها از صحنه سیاسی افغانستان پی ریزی شد اما با این وجود هرگز موفق نشدند زیرا که در مرحله اول قادر به تشکیل حاکمیت انحصاری خویش صرفا در کابل نشد و سپس در چند روز و به زودی مضمحل شدند و پس از نا بودی« دزدان و سنگ فروشان کوهستانی» افغانستان به امنیت وآرامی رسید.
اهداف اصلی فاشیست های نفاق افکن (شخصیت های حقیقی وحقوقی )چند چیز است:
1. انتقام از هزاره ها به خاطر شکست طرح انحصار و فاشیست سیاست درافغانستان.
2. تداوم سیاست نفاق بیانداز و حکومت کن بین اقوام برادر در افغانستان که از این راه مردم هزاره را در محور این توطئه قرار می دهند و خود به فرصت طلبی سیاسی و اجتماعی برای سیطره انحصاری بر افغانستان فکر می کنند.
3. ایجاد بد نامی درسطح مردم افغانستان و عرصه های بین المللی نسبت به هزاره ها به هدف انحراف اذهان مردم دنیا از جنایت ها و نفاق افکنی های خودشان در طول دوره حاکمیت انحصاری وفاشیستی.
4. ارضای خوی نفاق افکنی و توطئه در این گونه گروه های فاشیست وانحصار طلب که ناشی از نوعی مرض و انحراف دینی واسلامی است.
این ها از این که نتوانستند به حکومت انحصاری خویش دست یابند و با ناکامی شکست خوردند، از تمام مردم افغانستان و خصوص هزاره ها که سنگرهای اصلی مقاومت و عدالت را شکل داده بودند ناراحت هستند و از این رو به توطئه برعلیه مردم هزاره و نفاق افکنی بین اقوام ادامه داده و خواهند داد. اما به کوری چشم آنها می خواهیم بگویم که آنقدر ناراحت باشند که از این ناراحتی بمیرند زیرا که مردم قهرمان هزاره درکنار سایر اقوام و مردم افغانستان با برادری و دوستی زندگی دوباره ای را آغاز کرده اند . زندگی که تمام گروه های فاشیست و انحصار طلبان تاریخ را به خوبی می شناسند و نفاق اندازی های شکست خورده آنان را هم به خوبی درک می کنند و مردم هزاره امروز بسیار قدرتمند تر از آن است که با این توطئه های خائنانه از صحنه بیرون رفته ویا از فریب و توطئه کسی ضرر ببیند.
این ها بخشی از جنایت های فاشیسم انحصار طلب درکابل بود. وبخش های زیاد دیگری نیز هست که در آینده و درسینه تاریخ محفوظ است و نسل های آینده افغانستان خواهند دانست. اما این نوشته صرفا به عنوان نقطه شروع این نفاق ملی و معرفی توطئه گران اصلی هزاره ها و مردم افغانستان شمرده می شود.
نقطه های دروغ فیلم کابل اکسپرس
در ارتباط با نکته های غیر واقعی و دروغ این فیلم چند نکته قابل تذکر است:
1. درفیلم کابل اکسپرس گفته شده که هزاره ها خبرنگاران را می کشد، این دروغ محض است زیرا در تمام تاریخ این کشور و خصوص دوران سی ساله گذشته هیچ خبرنگاری توسط این مردم توقیف ویا آزار و اذیت نشده است وکسی حتی گلایه ای را نیز در این زمینه از هزاره ها مطرح نکرده اند.
چرا نمی گویند که واقعا چه کسانی بودند که براستی قاتل خبر نگاران خارجی در افغانستان بود؟
2. در فیلم آمده است که مردم هزاره اجناس را غارت کرده و به پاکستان می فروشند. براستی چه کسانی دزدان واقعی سرمایه های فرهنگی, اقتصادی و نظامی ملت افغانستان است ؟ و چه کسانی بر سرمایه های افغانستان دست داشت؟ که بعد ها به پاکستان فروخت؟؟ آیا هزاره ها مرزی به سوی پاکستان دارند؟ آیا در حالی که امنیت جانی مسافران هزاره بسوی پاکستان تامین نبوده ونیست، منطقی است که بگوییم هزاره ها اجناس دزدی را به بازار های پاکستان می فروشند؟؟؟
3. چه کسانی بر منابع معدنی سنگ های قیمتی لعل و جواهر و... افغانستان دسترسی داشت که همه آنها را به کشور های بیگانه به مفت و به هدف خیانت به مردم افغانستان فروخت؟؟
4. یکی از نقطه های دروغ ساختگی فیلم پست های نظامی هزاره ها در مرز پاکستان است که این هم دروغی بیش نیست. اصلا هزاره ها پسته ای در مناطق جنوبی و خصوص مرز های پاکستان ندارند . هزاره ها کمک های کشورهای خارجی به جهاد افغانستان که از طریق پاکستان می رسید اصلا دسترسی نداشت چه رسد به این که مانند دیگران به غارت سرمایه های اصلی ملت افغانستان به سوی پاکستان توانمند باشند. آیا هزاره ها بودن که پیکر های پاره پاره بت ها و آثار باستانی افغانستان را به بازار های پاکستان فروخت یا کسانی دیگر بود که خود را فراموش کرده اند و به هزاره ها تهمت می زنند.؟؟؟
5. آیا هزاره ها بودند که همکاری مستقیم با روسها داشت وبا همکاری نیروهای نظامی روسی مانع پیروی جهاد مردم افغانستان شد؟ آیا هزاره ها بودند که پس از نابودی حکومت کمونیستی و بدون یک لحظه توقف تا حالا نیز از کمک های تسلیحاتی، مالی و سیاسی روس ها بهره مند است؟؟؟
حالا راه چاره چیست؟
شکی نیست که این توطئه امری بسیار خطر ناک و نابود کننده هویت و آبروی مردم هزاره است. در مرحله بعد به هدف نفاق افکنی بین مردم و اقوام افغانستان طراحی شده است لذا بسیار خطرناکتر از آن چیزی است که حالا می توانیم فکر کنیم.
این توطئه از ناحیه دست اندر کاران داخلی یک توطئه و یک خیانت ملی به حساب می آید زیرا که نابود کننده هویت قومی هزاره ها و تخریب کننده وحدت ملی مردم افغانستان است.
از ناحیه کشور هندوستان و دست اندرکاران خارجی نیز نابود کننده قدرت ملی- وحدت ملی – کشور افغانستان محسوب می شود زیر نفاق ملی و دشمنی بین اقوام را درافغانستان دامن می زند و این خود به تنش های قومی و تضعیف وحدت و همگرایی ملی دامن می زند.
از بعد دیگر این مساله یک دروغ آشکار و یک توطئه بسیار بسیار خطر ناک برعلیه یک کتله بسیار بزرگی از مردم افغانستان و هزاره ها است که از نظر اسلامی و دینی محکوم بوده و گناهی نا بخشودنی است و عاملان این توطئه با ید محاکمه شده و به جزای عمل خویش برسند.
از نظر اسلامی این مساله یک نوع خیانت و توطئه برعلیه بخشی از مسلمانان است علاوه بر این که نفاق اندازی بین مردم مسلمان افغانستان واقوام باهم برادر است از این نظر هم گناه و خیانت به اسلام و مردم مسلمان است و باید مورد پی گیری قرار گیرد و عاملان داخلی آن مجازات شود.
با توجه به این جنبه های دینی و سیاسی و ملی چند راه می تواند برای عمل دولت و فرهنگیان افغانی ومردم هزاره افغانستان ضروری باشد:
1. دولت هندوستان باید از مردم افغانستان و خاصه مردم هزاره رسما عذر خواهی کند و عاملان این جنایت تاریخی را مجازات کند ویا تحویل دولت افغانستان نماید.
2. این حقی مردم افغانستان وهزاره ها است که باید هیاتی از طرف دولت افغانستان تشکیل گردد تا عاملان اصلی مستقیم وغیر مستقیم دخیل در این سناریو را شناسایی و رسما محاکمه کند.
3. رسانه های ملی و خصوصی در افغانستان باید از طرف دولت ملزم باشد که این نفاق افکنی ملی و خیانت فرهنگی را برای مردم افغانستان ودر برنامه های متعدد روشن نماید تا میزان تاثیر گذاری این برنامه نفاق افکنانه فرهنگی را به حد صفر برساند و حقایق را برای مردم افغانستان بیان کند واز مردم هزاره اعاده حیثیت گردد و بر برادری اقوام تاکید صورت گیرد.
4. تنها ممنوعیت رسمی این فیلم از طرف دولت افغانستان کافی نیست زیرا انتشار این فیلم پس از این زمان بصورت غیر رسمی به شدت گسترش پیدا خواهند کرد. دولت باید در یک اقدام هماهنگ و حساب شده این فیلم را در سطح وسیع ملی و منطقه ای و حتی بین المللی ممنوع واز طرف دولت افغانستان بی اعتبار و نفاق افکنانه اعلام کند و حتی از پخش و نمایش آن در جنشواره ها و محافل عمومی و رسمی کشورهای منطقه و جهان ممانعت کند.
5. درصورتی که این مساله از طرف دولت افغانستان- که مقام رسمی و اصلی پی گیری این مسایل شناخته می شود- پی گیری نمی شود، حساسیت مساله و نیز عمق توطئه ایجاب می کند که مردم قهرمان وغیور هزاره خود به پی گیری جدی قضیه و اعاده حیثیت و محاکمه انقلابی دست اندرکاران این فیلم اقدام نمایند.
6. شکی نیست که این فیلم به حیثیت فرهنگی و اجتماعی و ملی و حتی دینی مردم هزاره ضربه وارد کرده و خواهند کرد. لذا پی گیری و اعاده حیثیت دینی، قومی و ملی مردم هزاره ایجاب می کند که این مساله بسیار جدی و حتمی تلقی گردد- همان گونه که تظاهرات کابل به خوبی نشان داد- از این رو مردم ونخبگان فرهنگی وسیاسی هزاره باید به محاکمه عاملان داخلی و خارجی این توطئه وخیانت ملی پافشاری جدی نمایند تا در آینده از تکرار چنین توطئه های جلو گیری به عمل آید.
درصورتی که این مراحل عملی نمی شود لازم است هنرمندان دلسوز وبا شهامت هزاره دست به کار شوند و ساخت فیلمی را در خنثی سازی و افشای دست اندرکاران این توطئه فرهنگی و ماندگار در برنامه داشته باشند. در این رابطه پیشنهاد می شود که نام فیلم خنثی سازنده « پشت پرده کابل اکسپرس» باشد و این فیلم همانند اصل آن همزمان به زبان های انگلیسی, پشتو, فارسی و عربی ترجمه شود و در سطح وسیع داخلی، منطقه ای و بین المللی پخش گردد.

 

 بازگشت به بالای صفحه

 

اگر می خواهيد سايت اينترنتی مخصوص خود را داشته باشيد!

اگر بدنبال افزايش اعتبار می باشيد!

و اگر ارتباطات گسترده و ارزان می خواهيد

نوشته شده در روز  15 جدی  سال  1385 - ساعت 17 به وقت کابل

آگهی و اعلان شما در اينجا

دريافت کتاب افغانستان الکترونيکی (ميزبانی وب)

ثبت قلمرو اينترنتی

طراحی وب

ميزبانی حرفه ای وب

پنج هزار مگابايت فضا

دوهزار و پنجصد ايميل

دارای تمام امکانات امنيتی

پهنای باند صد و پنجاه گيگابايت

تماس:      0799390025

در خط آتش؛

 جايگاه پاکستان در مبارزه با هراس افکنی

 

 

 

 

 

بخش هايی از کتاب جنجالی پرويز مشرف

برگردان از سيد هارون يونسی

صفحه ی نخست

کابل

 اکسپرس

توهینی

 آشکار

حسین پویا

 سینمای هندوستان « بالیوود » از مطرح ترین سینما ها در کشور های آسیائیست که تولیدات سرسام آور سالانه ای آن تا حدود زیادی با غول سینمائی « هالیوود » در حال رقابت است . تولید کنندگان بالیوود برای بازار یابی بیشتر در کشور های آسیائی ، از راهکار « فیلم ساختن در آن کشور ها و برای آن کشور ها » استفاده می کنند که تا به حال در کشور هائی مانند ، افغانستان ، دوبی ، مصر ، روسیه وشاید کشور های دیگر آسیائی نیز ، فیلم ساخته اند . ذوق سینمائی در کشور ما افغانستان ، مدت هاست که در قبضه ای سینماگران هند قرار داشته و بازار سینما در این کشور از فیلم های هندی همه ساله و بدون وقفه مشبوع میگردد . سیطره ای بی چون و چرای سینمای هند در افغانستان باعث شده تا تولید کنندگان بالیوود هر از گاهی برای قوام و دوام این سیطره دست به ساختن فیلم هائی در « افغانستان و برای افغانستان » بزنند .
از فیلم هائی که برای افغانستان و در افغانستان ساخته شدند ، میشود از دهرماتما ، خدا گواه و چند تای دیگر نام برد « فیلم کابلی والا بر اساس رمانی از رابندرات تاگهور در هند ساخته شد »
کابل اکسپرس نام فیلمی ست که به تازگی در افغانستان ساخته شده است . ساختار اصلی فیلم به شکل « نیمه هنری – نیمه مستند » بنا شده و افغانستان را در زمان سقوط طالبان به تصویر میکشد . سهیل خان « جان ابراهام » و جی کپور « ارشاد وارثی » دو خبر نگار هندی هستند که به قصد تهیه گزارش به افغانستان سفر میکنند ، آنان در طی سفر شان به دست طالب فراری که در حقیقت یک افسر پاکستانی ست ، اسیر میشوند . طالب فراری با به اسارت گرفتن و استفاده از هویت خبرنگاری آنان میخواهد خودش را به مرز پاکستان برساند .
خیبر « حنیف همگام » نقش راهنما ، راننده ، راوی و تقریبآ همه کاره ای فیلم را بازی میکند ، این اوست که تاکستان های شمالی ، مشهور بودن انگور و خرابی اش به دست طالبان راباز می گوید و داستان منطقه ائی را به یاد می آورد که اهالی ، خر هایشان را سر راه وسایل نقلیه قرار میدادند تا در صورت صدمه رسیدن به آن از رانندگان ، اخاذی کنند و جالب اینکه فیلم با تصویر سمبولیک همان « الاغ » پایان سمبولیک می یابد . هموست که با طالب پاکستانی در دفاع از افغانستان ، درگیر میشود و به شکل برهنه و عریان به هموطنان هزاره اش توهین می کند « اگر از دست امریکائی ها زنده بمانیم از دست هزاره ها زنده نخواهیم ماند » هزاره ها کیستند ؟ هزاره ها یکی از خطرناک ترین اقوام افغانستان اند که پیشه ای شان دزدی و غارتگری ست
شخصیت دیگر داستان عمران خان آفریدی یا همان طالب فراری « سلمان شاهد » است که برای جهاد به افغانستان آمده و اکنون پس از شکست طالبان ، تلاش دارد تا دوباره به وطن اصلی اش « پاکستان » بر گردد . او از سیاست های مداخله گرانه ای پاکستان دفاع میکند . با دوخبرنگار هندی و هم با راننده افغانی ، در گیرمیشود . معتقد است که تیم کرکت پاکستان و عمران خان از تیم هندوستان و کاپیتان دیو ، قویتر است . او نیز در توهین به هزاره ها هم صدا با خیبر و پس از کشتن دو نفر از افراد یک پوسته ای هزارگی ، میگوید : اینان هزاره ها بودند که اگر نمیکشتم شان ، با کوبیدن میخ بر فرق های تان ، شمارا کشته و موتر تان را نیز به پاکستان میفروختند . عمران خان آفریدی پس از تلاش های زیاد به مرز پاکستان میرسد و با گلوله های سربازان هموطن اش که مرز را بسته اند ، کشته میشود .
کس دیگری که بود و نبود اش درفیلم چندان تأثیری ندارد خانم لیندا ارسینو « جسیکا » ژورنالیست امریکائی ست که در فیلم کار خاصی را انجام نمیدهد جز اینکه کمبود نقش یک خانم را پر میکند و در صحنه ائی از محتویات اسناد های طالب فراری عکس میگیرد و در جای دیگر با نشان دادن بخشی از سینه هایش ، ذهن طالب را که در حال وضو گرفتن است مغشوش میسازد ، شاید به اینطریق میخواهد از تروریسم بین المللی انتقام بگیرد .
سازندگان فیلم در یک شگرد ظریفانه افغانستان را وجه المصالحه ای صلح هندوستان با پاکستان میسازند که آنهم خوب پرداخته نشده است ، طالب فراری نیرو های دولت افغانستان را تهدید می کند که اگر به نزدیک شوند او خبرنگاران هندی را میکشد و اندکی بعد یکی از خبرنگاران به او پیشنهاد میکند که اسلحه اش را به او تحویل داده و فرار کند ، چنین میشود ، خبرنگار سربازان دولتی را با تیر اندازی مصروف میسازد و افسر پاکستانی فرار میکند .
فیلم از نظر تطابق با واقعیت های اتفاق افتاده در افغانستان ، خیلی ضعیف پرداخته شده ، نه ارزش هنری دارد و نه با معیار های مستند سازی همگام است . نویسنده سناریو و کارگردان که اولی برای یک اثر مستند سناریو نوشته و دومی آنرا فیلم ساخته است ، افغانستان ، تاریخ و مردمان این سرزمین را اصلآ نمی شناخته اند . ادعای مستند بودن این فیلم هم مثل حرف های مطرح شده در فیلم ، باد هواست . کسی که در باره ای افغانستان مستند میسازد باید اینرا بداند که پاکستان هیچ گاهی مرز هایش را به روی طالبان نبسته است ، تمام درد مردم ما و شکایت های ممتد دولت افغانستان و جامعه ای بین المللی مبنی بر این است که پاکستان باید مرز هایش را به روی ترافیک طالبان ببندد . کسی که در باره افغانستان مستند میسازد اینرا باید به خوبی بداند که هزاره های افغانستان در مسیر کابل – جلال آباد - تورخم ساکن نیستند تا در آن مسیر قرارگاه نظامی داشته باشند . توهین عریان به هزاره های افغانستان به هیچ وجهی توجیه شدنی نیست . نویسنده و کارگردان این فیلم با استناد به کدام مستند قانونی تمام هزاره ها را مردمانی خطر ناک که کار شان دزدی و میخ کوبیدن بر فرق انسانهاست ، قلمداد میکند ؟ من فکر میکنم که نویسنده و کارگردان این فیلم ، باید اطلاعات غلط شان را از همکاران افغانی شان دریافت کرده باشند . آقای « حنیف همگام » باید این سوال را پاسخگو باشد که : چرا به آن شکل عریان به هموطنان اش توهین روا داشته است ؟ آنهم نه یکبار بلکه دوبار ! ایشان پس از دزد خطاب کردن هزاره ها ، در صحنه ای دیگر این فیلم خطاب به طالب فراری و با اشاره به هزاره های کشته شده میگوید که تو هم مثل اینها یک سگ هستی !
کسانی که در فیلم نقش هزاره ها را بازی میکنند ، هزاره نیستند . و این نشان میدهد که دست اندرکاران فیلم از قبل به توهینی بودن آن صحنه ها واقف بوده اند و میدانسته اند که هیچ انسان هزاره در یک چنین نقش پر از توهین ، ظاهر نمیشود . دولت افغانستان ، مسئولان وزارت فرهنگ که در ساخت فیلم با دادن مجوز و تأمین امنیت جانی عوامل فیلم همکار بوده اند باید پاسخگو باشند ! نمایندگان مردم در پارلمان باید وزیر فرهنگ را استیضاح نموده و از او در مورد توهین آشکار به مردم هزاره که یکی از اقوام با شرف و با عزت این سر زمین اند ، توضیح بخواهند . آیا وزیر محترم فرهنگ که قاعدتآ صدور مجوز فیلمبرداری از مسئولیت های ایشان است ، قبل از دادن اجازه از محتویات سناریو با خبر بوده اند ؟ اگر که بلی ! چرا اجازه دادند ؟ و اگر که نه ؟ عذری صد مرتبه بد تر از گناه !
به نظر من نویسنده و کارگردان این فیلم ، به خصوص « حنیف همگام » و « سلمان شاهد » که چرند نویسی نویسنده را عینیت بخشیده اند ، از تمام مردم افغانستان و به خصوص از هزاره های افغانستان معذرت خواهی کنند !
 




 

Top Global Newspapers: Asia    Latin America    Africa   Europe   USA    Canada    Australia  

سايت ها و وبلاگ ها تنها می توانند به کابل پرس لينک بدهند. هر نوع استفاده ديگر ممنوع می باشد                Members Login

As the mind has no boundaries, the RAHA concept does not have frontiers and is opposed to information and cultural control by global communication entities whether media conglomerates, states or local governments, or religions


Kamran Mir Hazar: Editor-in-Chief / Afghanistan/ Kabul/ Mobile: 0093 799390025/ Email: editor at kabulpress.org

info at kabulpress.org   reader at kabulpress.org

Copyright© Kabul Press, World Media Home 2004 -2006

کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت  محفوظ و متعلق به سايت کابل پرس می باشد