|
No Censorship! |
|||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||
خبری، تحليلی و انتقادی
راوا می گويد که جامعه نياز به آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی دارد و برای رسيدن به آن، دين بايد از سياست جدا باشد. راوا تاکيد دارد که افغانستان را در زمينه های گوناگون، مستقل و آزاد می خواهد و تلاش می کند تا بر گروه های بنيادگرای افغانستان بتازد. آنچه راوا در اين شعارها می گويد، در شرايط فعلی شايد لازم و منطقی به نظر می رسد . اما وقتی می خواهيم راوا يا جمعيت انقلابی زنان افغانستان را با دقت بيشتری بررسی کنيم، زوايا و کنج هايی نمايان می شود که راوا را به عنوان يک اپوزيسيون نه چندان نيرومند نشان می دهد. يک راوا با روحيه ای کلاسيک از مبارزه که جامعه ی افغانستان در مسير ساختن افغانستان نو از آن می گريزد و قصد ندارد تا با برخوردهای انقلابی زمان را به عقب براند و يا در گذشته نگاه کند. ممکن است که گفته شود که بافت جامعه، هنوز به شکل کاملا سنتی و کلاسيک آن نگاه داشته شده است و هنوز در کشاکش برای تغيير و تحول بنيادين، نياز به برخوردهای انقلابی داريم و اما اين خود منجر به اين می شود که جهان را در افغانستان گاه با همان نگره ی چپ کلاسيک محدود نگاه داريم. در حالی که در افغانستان شکل بهره کشی از زن و حتا کودکان و حتا مردان در حال تغيير است و راوا قصد ندارد که جبهه ی خود را در برابر شرايط جاری و دورنمايی که تصور می شود، با نگره های نو تر و خلاق پيوند دهد. رفرنس ها و مواردی که راوا به آن رجوع می کند، ناشی از همان تئوری های کلاسيک شده، وضعيت برابر و نابرابر را در هيات های مشخصی می بيند که تئوری ها را توجيه نمايد و نه اينکه تئوری چند گام پيش تر برای جامعه چراغ باشد. شرايط افغانستان بگونه ای نيست که بخواهيم آن را با شعارها ی کلاسيک شده به عقب بازگردانيم. تصور من اين است که راوا در جريان مبارزه نمی تواند دست به خلاقيت و نو آوری بزند و وقتی نتواند که از خود خلاقيتی نشان دهد، رفته رفته نيرو تحليل می رود و با همان تازيانه ی هميشگی رانده می شود. نداشتن خلاقيت در متد ها و روش های برخورد و نقد باعث لوث شدن می شود. باعث اين می شود که همچنان که رانده شده، با همان ترفندهای پيشين رانده شود و به کلی از بافت جامعه فاصله گيرد و راوايی شود که حالاست. اين راوا عملا در جامعه ی افغانستان نمی تواند نقش کارايی داشته باشد و برای جامعه ای که پس از سال ها جنگ و گرسنگی می خواهد که واژه های جنگ و گرسنگی را فراموش کند، فضای روانی آزاد نمی گذارد. اين به اين معنا نيست که از جامعه گرسنگی و خشونت رخت بسته است و اين به اين معناست که برای پاک کردن چهره ی افغانستان جنگ زده و گرسنه بايد مکانيزم ها ی نو تری از انديشيدن را بوجود آوريم. حال آنکه راوايی که من طی چند سال می شناسم، بی کوچکترين تغيير و خلاقيتی در مبارزه، گذشته ی تاريکی از جامعه را دوباره با همان متدهای فرسوده اش به نمايش می گذارد. در افغانستان با توجه به تغييرات اساسی که در حال شکل گرفتن است، نوع و شيوه ی بهره کشی از جامعه نيز در حال تغيير است و نمی توان با شعار های کلاسيک شده ی چپ با آن مقابله کرد. مردم در افغانستان تلاش می کنند که گذشته ی تاريک را ننگرند و از آن فاصله بگيرند. اين خواست، خواست کمی نيست و گروه های روشنفکری بايد پيشتر از مردم دورنمايی از راه و آينده ی بهتر را ترسيم کنند. جامعه اين خصلت را پيدا کرده است که جهش قابل توجهی داشته باشد. راوا اگر اينچنين بخواهد که بايستد، از جامعه عقب می ماند و چه بسا ديگر به جامعه نرسد. راوا اکنون شبيه بيشتر گروه های تزيين شده و بزک شده ی ايرانی ست که بيشتر از اينکه خلاق باشند، چپ های ورشکسته محسوب می شوند و يا راست هايی که از شکم سيری مرگ بر رژيم هم می گويند. اين قبيل گروه ها بيشتر برای همان تزيين استفاده می شوند و زمانی که نياز به جلوه ی ديگری باشد، آن ها به راحتی مانند همان تئوری های کلاسيک شده، کنار گذاشته می شوند. گاه جريان روشنفکری از مسير روشنفکری خارج می شود و مورد استفاده قرار می گيرد. نمونه ای که می توان آورد نوع و فرم انتقادهای منتقد آمريکايی سياست آمريکا، نوام چامسکی ست که فرم نقد او به بدنه ی سيستم و ماشين بهره کشی ياری می رساند. بيشتر از آنکه به سمت نيت خود حرکت کند، چرخ ها و نيات ماشين بهره کشی آمريکايی را حرکت می دهد. هردم مشکلات فنی آن را مثل يک مهندس مکانيک بررسی می کند و ماشين بهره کشی مجهز تر می شود. راوا در شکل ديگری همين کار را در محيط سياسی افغانستان انجام می دهد. يعنی در سطح و اندازه ی گروه ها ی خشونت - گرچه با آنها مقابله می کند – قرار دارد و جامعه می تواند در روند تغيير و تحول از راوا عبور کند و راوا از نقش روشنگری خود، غرق در انبوه مدال ها و افتخارات تبليغاتی و کاملا بهره کشانه، بازماند. ساختارها در جامعه ی افغانستان در حال تغيير است. افغانستان مانند نقطه ی بهم رسيدن چند رودخانه محسوب می شود که در هنگام يکجا شدن با توجه به تفاوت های فراوان بايد دقت و حساسيت خاصی به خرج داد. در هيچ دوره ی تاريخی افغانستان نمی توان يافت که اين کشور در موقعيت تاريخی واحد جريان های متفاوتی را اينچنين گذرانده باشد. در افغانستان جريان های گوناگونی به شکل متناوب آمده است که تنوع و اشکال خاص فرهنگی را آفريده. تنوعی که اکنون در بستر زمان رنگ تنوع را باخته و از خصوصيات پيکر واحد است. جامعه ای که در پی ساختن آنيم، نياز به کند و کاو های عميق و ژرف تری دارد. راوا اگر نتواند آن ها را دريابد و از خلاقيت همچنان دور باشد، از همين حالا با راوا خداحافظی می کنيم. برای خواندن پاسخ راوا اينجا را کليک کنيد برای نوشتن نظرات اينجا را کليک کنيد
نوشته شده در روز بيست ويکم ثور 1385 - ساعت 18 به وقت کابل |
آگهی و اعلان شما در اينجا
| |||||||||||||||||||||
Top Global Newspapers: Asia Latin America Africa Europe USA Canada Australiaفقط با ذکر ماخذ، نام نويسنده و تاريخ انتشار می توانيد از مطالب ، عکس ها و آثار ديگر در کابل پرس استفاده کنيد Members Login As the mind has no boundaries, the RAHA concept does not have frontiers and is opposed to information and cultural control by global communication entities whether media conglomerates, states or local governments, or religions Kamran Mir Hazar: Editor-in-Chief / Afghanistan/ Kabul/ Mobile: 0093 799390025/ Email: editor at kabulpress.org info at kabulpress.org reader at kabulpress.org Copyright© Kabul Press, World Media Home 2004 -2006 کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت محفوظ و متعلق به سايت کابل پرس می باشد |