بت پرستی خرافات نیست، پرستش " خدای خالق" خرافات است!
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
مطلب ذیل تلخیص و فشردۀ دیدگاه آرامش دوستدار در مورد عنوان بالا نمی باشد و بلکه بخشهای از ملاحظات اوست. برای خواندن کامل این مطلب و مطالب شبیه این لطفاً کتابهای آرامش دوستدار را بخوانید.
چون هدف فراهم نمودن زمینۀ آشنایی با اندیشه های آرامش دوستدار هست، من این مطلب را بدون هیچگونه دخل و تصرف از متن کتاب"درخششهای تیره" برگزیده و تایپ نموده ام. در نسخه ابتدایی این مطلب صفحات دقیق کتاب نیز تایپ شده بود. اما برای جلوگیری از سرقت آن، که حالا با کمک کمپیوتر فقط با فشردن یک دگمه انجام می گیرد، از نشر آن صرف نظر شد و در عوض فقط نام کتاب بعنوان نمایه درج شده است.
نشر چاپی و یا الکترنیکی این مطلب بدون درج لینک کامل این صفحه اجازه نیست و مبادرت به آن سرقت است.
جعفررضائی
بت پرستی خرافات نیست، پرستش خدای خالق خرافات است!
نوسنده: آرامش دوستدار
ما روشنفکران در "فردیتهای" خودمان بمنزلۀ نقاط متراکم شدۀ روان همگانی در یک تن، خود را حافظان فرهنگی منافع و مصالح همگان شناختهایم و عنان هدایت توده را به دست گرفتهایم، پیش از آن که حتا بو برده باشیم عنان فرهنگی خودمان به دست کیست و نکند این دست به نوبۀ خود از آستین باورهای توده بیرون آمده باشد!...
"روشنفکریهای" ما در سراسر تاریخ مان نه نافی و هادم خرافات توده بلکه مجلای تطهیر اعتقادات و مظهر تلطیف و تعالی خرافات او بوده است. کو تا ما بفهمیم که مثلاً پرستش چوب و درخت که ما طباخان مائده های آسمانی، ما روشنفکران دینی و دینداران روشنفکر، نامش را خرافات گذاشتهایم و به این مناسبت برای "بت پرستان" پشت چشم نازک می کنیم و به آنها فخر می فروشیم، طبیعی تر و اصیل تر است تا پرستش "آن" که گویا چوب و درخت را آفریده و خود از آفریده های پرستندهخویی آدمی در مراحل "تکامل یافتۀ" فرهنگیاش بوده است. اما در تحقیق تاریخی این اعجاز فرهنگی، یعنی تبدیل باورهای ابتدایی و همگانی به یقینات عَل̊وی و روحانی روشنفکرانه، امری که سرمایههای کلان ذهنی و روحی و قرنها تاب و پشتکار هدر داده، قدمای ما چنان احاطه و تسلطی از خود نشان داده اند که حتا شاگردان و وارثان میانمایه ای چون ما نیز قادر نبوده اند آن را ببینند و نیاموزند. هر بنجل و قراضۀ اعتقادی عوام را خواص پیراسته و از آن کمیای دینی و غیر دینی ساخته اند، پیوسته به سود هردو: عوام دیده اند چه گنجینهای در سینه دارند و خواص پی برده اند که چه قدرت و جلادتی در کشف و تعالی آن به خرج داده اند...
آدم دینی امروزی در ایران اسلامی برخلاف متدین و مؤمن که در سطح و ظاهر هم دینیاند فقط در ژرفا دینیست. و چون این ژرفا برای او ناشناخته میماند، خودش را دینی نمیپندارد. از اینرو جایی که رفتار و گفتارش با ارزشها و اعتقادات دینی مغایرت ظاهری پیدا کند، در نظر متدین و مؤمن نیز بیدین مینماید. یعنی امر هم بر خودش مشتبه میشود و هم برآنها...
هیچ جانوری نمی توان یافت که به اندازۀ آدمی خوپذیر باشد. آدمها، اقوام و فرهنگها، چنانکه تاریخشان نشان می دهد، همواره با خرافات و نیز اوهام روحانی شده، که در تجلیشان ادبیات ما هرگز از سخنسرایی بازنایستاده، مأنوس تر و یگانه تر زیسته اند تا با دانش و دانایی. اگر جز این بود این همه آخوند، واعظ، آیت الله، قطب، فقیه وامام، این همه کشیش، مطران، بطریق، اسقف و پاپ مفتخوار نمی توانستند مردم دنیا را همچنان افسار بزنند و از آنها مرکوبهای لایشعر بسازند...
مطالب مرتبط:
مطالب مرتبط
-
جدال شریعت و طریقت جنگ زرگری است؛ یادی از بنالحارث: آنکه با محمد "معارضۀ قرآن" میکرد و بر او پیروز میشد!
-
داغ یک کتاب (قرآن) بر پیشانی استعدادهای بالندۀ فرهنگ ما
-
چرا اسلام در برهوتِ زادگاهش نپوسید؟ چرا اسلام در غربت جوانمرگ نشد؟
-
فرهنگ ما دریای از تهوع تاریخی است؛ ما در حُمق دینی خود فروتر میرویم و چاه سقوط را برای نسل آینده فراختر، ژرفتر و لغزنده تر میسازیم
-
زرتشت، خطرناکترین پیامبر تاریخ
-
زرتشت، نابودی خدایان و ظهور خدای دیکتاتور
-
زرتشت اندیشیدن را در ایران ممتنع ساخت
-
آیا تشیع و تصوف واکنشی ایرانی بر ضد اسلام است؟
-
نقش زرتشت و اهورا مزدا در سقوط ایران در دامن محمد و الله
-
فردوسی نماد ماهیت مجعول ما
-
ناصر خسرو افکار طالبانی داشته است!
-
جنبش باطنی و نقش برجستۀ ناصر خسرو در مقلوب نمودن اندیشۀ ارسطو برای توجیه اسلام
-
با فلسفۀ رازی می توان کمر اسلام را شکست!
-
زکریای رازی و اثبات قدمای خمسه؛ و آن چهار چیز که همچون خدا همیشه بوده اند و خواهند بود!
-
زکریای رازی: تنها فیلسوف فرهنگ پرهیاهو و بیاندیشۀ ما؛ اندیشۀ رازی در سخنان دشمنانش
-
خدای خوب، خدای بد و خدای هولناک؛ یونان: فرهنگی که در آن مهربانی خدا است
-
بودیسم، نیروانا و بیگانگی هند باستان با علم
-
تأثیر پذیری از غرب "بی هویتی" نیست
-
"حریت عرفانی" ضد آزادیست؛ آزادی جسمی و آزادی روانی
-
استعدادهای بزرگی که برای دو واژۀ قرآنی تلف شدند
-
ذهن بازاری و "پرسش" عرفانی مولانا جلال الدین محمد بلخی
-
تجاوز ابن سینا به مفاهیم بنیادی فلسفۀ ارسطو
-
ابن سینا سردستۀ تحریف کنندگان فلسفه در فرهنگ اسلامی
-
غربی های بد، غربی های خوب و غربی های...
-
اسلام و فلسفه
-
عبدالکریم سروش و نوسازیِ نادانی
-
عبدالکریم سروش و نوسازیِ نادانی (قسمت دوم)
-
عبدالکریم سروش و نوسازیِ نادانی
-
عرفان ریشه در اسلام ندارد
-
دوآلیسم عرفانی منشأ اسلامی ندارد
-
عارفان و انحطاط فرهنگی ما
-
عرفان ارگاسم مشترک روحی جامعه ایست که اسلام حرمان و محرومیت جنسی را بر آن تحمیل نموده است
-
شعر حافظ قصه برای بزرگها است؛ حافظ: لسان الغیب، لسان الکید، لسان الکذب و یا هیچکدام
-
خیام پرسندۀ قاطع با جرأت محدود
-
روشنفکر یعنی ضد مطلق آدم قالبریزی شده و مرجع پرست
-
مغایرت دینخویی و روشنفکری
-
"آرامش دوستدار" فیلسوفی که حتماً باید او را شناخت
-
چه کسی می تواند روشنفکر باشد؟
پيامها
7 فبروری 2012, 20:59, توسط اهوراهی
الله تازیان هم ازبزرگترین بتهای کعبه ومربوط به قوم قریش بوده اما چون محمد میدانسته که این بزرگنمائی قوم قریش دیری نمیپایددست به این همه خونریزی وچوروچپاول زدتایکباروبرای همیشه این بت بزرگ را ویران وبزرگنمائی آنرادرتاق هفتم آسمان که در هنگام شترچرانی اشتران عمویش در تنهائیهای نوجوانی خیالپردازی مینمود به دیگر اقوام وحشی جزیرۀ تازیان بقبولاند.ازیندیدگاه چون گفته اند(سگ زردبرادرشغال)چه موجود خیالی رادرآسمانهاوچه سنگ تراشیده بدست آدمیزادراپرستش نمودن هردو همان حماقت انسانیست که به گفتۀ البیرت انشتاین اندارۀ ندارد*
*ازالبیرت آین ایشتاین پرسیدند[چه چیزی درجهان ماحول مابی انتهاست]پاسخ داد[یکی کائینات که من آنقدرمطمئین نیستم ودوم احماقت انسانها که من به آن صددرصد شکی ندارم].
آقای رضائی ازینکه مردمان نا آگاۀ مارا آگاهی میدهید به شماافتخار مینمائیم.تادروددیگرپدرود
7 فبروری 2012, 23:05, توسط بیخدا
تابقای آدمی گورفناست/تکیه گاۀجهل نادانان خداست
مارویم وزنده میماندخدا/زانکه جهل آدمی بی اینتهاست
دینی که سراپاسخنی غمزده بود/ازمعبدابلیس پلیدآمده بود
آن مسجداللۀ توازروزنخست/همواره برای این بتان بتکده بود
اسلام لجنزارتودرسایه بمیرد/قرآن توزین سوره واین آیه بمیرد
این مکتب واین فرقه و ادیان دروغی/ازریشه فناگرددوازپایه بمیرد
ازدین شما برتنتان تار تنیدست/جزمرگ وتباهی همه عالم چه شنیدست؟
گردن زدن وهرزگی وجهل وخرافات/اینهاهمه ازتابش قرآن مجیدست
اینراتوندانیکه ازین مردم وحشی/درمزرعۀ میهن ما گله چریدست
آن کعبۀ اعرابی وآن مسجدملعون/ازهیبت این کشورمان خون مکیدست
رسمی شدن غارت واعدام وجنایت/مجموعۀ این مکتب اسلام پلیدست
ازجرف حدیث وسخن دین مبینت/جزفتنه برین کشورویران نرسیدست
مغلوب خرد کن سخن یاوه پرستان/کاین حیلۀتاریخ زادوارمدیدست
8 فبروری 2012, 21:46, توسط ن.ب
تف لعنت خدابر شيطان.
كاشكى كر و كور به دنيا ميامديم!
نه توان خوندن اينش را داريم نه توان ديدن ان جاهلين انسان نما هاى شبشى را.
او نش هم غلط است اينش هم . من باور دارم كه اسلام نا ب انست كه در شعر مولاناى كبير امده.
مى خورو مزهب بسوزان اتش انر كعبه زن
ساكن بت خانه باش و مردم ازارى مكن
ببينيد برادران اكر در اسلام خدشه ميبود ايا اين مولاناى بزرك نميكفت؟مثنوى معنوى مولوى هست قران در زبان بهلوى.
اين جند سازمان استخباراتى اسلام را از عقب خنجر زدند.دارند اديان ديكر و يك عده با اسلام دشمنى,انها به اكاذيب ميبردازند.همانطوريكه طالب اولاده شيطان است.اين عده كه به توهين دين مقدس من ميبردازند نزد من اولاده هاى شيطان هستند.انش سك زرد و ديكرش شغال است,يعنى سك و سكر.
8 فبروری 2012, 22:33, توسط خ . نبیل مزاری
ن. جان بینا درود . احتیاط ، احتیاط که باز بی حوصله شدید . انسان خردمند اندیشمند است . یکی پنداشتن و خود پذیریست ودیگری تفکر و پویایی . دوستان ما فقط خود را بگونۀ قناعت داده اند و می پندارند که خدا نیست و گاهی هم خدا را موجود موهوم میدانند . دانشمندان بسیار بزرگ علم فزیک ، نجوم ، پزشکی و و و که عمری را در جستجو و پویایی سپری نموده اند هرقدر پیش رفته اند دانسته اند که هیچ نمی دانند . امروز دانشمندان علم انسان شناسی و بیولوژی به این باور شده اند که اجزای وجود انسان و زنده جانها که از "دی ان ای" ساخته می شود در مالیکولها و ذرات کیمیاوی کره خاکی زمین نیست ! پس از کجا شده ؟ همه مبهوت اند و پاسخی ندارند .
آیا خردمندانه است با وجود ندانستن و محکوم بودن به نداستن ، حکم قطعی نمائیم که خدا نیست . خدا شناسی بخش جداگانه از دین پذیری و دین شناسیست . انسان موجودیست با بُعد های مختلف تفکر و خود شناسی و هر انگیزه و پدیده را یکی بی درنگ می پذیرد و دیگری بی درنگ نفی می کند . این ارتباط به سطح آگاهی ، تفکر شخصی و مقدار و ظرفیت برداشت اشخاص است که در زمینه چگونه موقفی را اتخاذ می کند .
امید دوست ارجمند من ، زود کاسه صبر تان را نریزانید . بخوانید و بخوانید و نتیجه را از عقل و منطق خود تان بپرسید . باور کامل دارم پاسخ تانرا در خواهی یافت اگر دقیق باشید در انتخاب راه !! فقط همین دوست ارجمند .
8 فبروری 2012, 22:56, توسط بیخدایان
براه ورسم تباهی به باورشیطان-شدازتبارعربهاچوباورشیطان
بنام نورخدایش چه حیله هاآورد-شدازرسوم کثیفش پیامبرشیطان
تمام مکروفریبش درین کتاب پلید-زحکم حیله بگشته چودفترشیطان
به پیروان جفاوبه سایۀ تذویر-ببین تهاجم ابلیس وسنگرشیطان
به دین ظلمت اعدام ووحشت شمشیر-بریده جان وطن را زخنجرشیطان
زآتش همه تهدیدومعبدزنجیر-به قصه های دروغ وبه محشرشیطان
به لوح احمقی وروح فکرت تسخیر-زرودشهدوشراب وزکوثرشیطان
به وعده های کثیفی چوحوری تحقیر-وزان بهشت سراسر محقرشیطان
ازین همه صفحات کتاب اسلام است-که رفته زاهدابلیس به منبرشیطان
تو گوئی ظلم محمدنبوده اهریمن-بدان پیامبرجنگ بوده مظهرشیطان
ازینهمه تنی بر دار ومرده میبینم-ازینهمه ستم وظلم لشکرشیطان
زننگ دین عرب میهن شما گشته-چوموطن تن ابلیس وکشورشیطان
ببین تو کعبۀ بتخانۀ عربهارا-شکسته میهن ازین صحن پیکرشیطان
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
پیامبری که تو گوئی نماد اکرامست-جهان قتل وفریب ونماد اعدامست
پیامبری که تو گوئی جهان خوبی هاست-نشان وقتل وفریب ونشان هردامست
پیامبری همه ظلمت نماد ویرانی-که آیه های سیاۀ سکوت ایامست
نشان تیره گی وغصه های انسانی-جفای ماتم این خرقۀ سیه فام است
بخوان میان کتاب جنون ضدونقیص-دمی کرانۀ خشم ودمی چه آرامست
پیامبری همه حرص وغنیمت شهوت-شبیه فرعون جانی میان اهرامست
پیامبری همه جنگ وهجوم وهرکشتار-به حق که لایق دین کثیف اسلامست
9 فبروری 2012, 00:11, توسط بیخدا
شعر بالای که بنام بیخدا نوشته شده است از من (کسی که نخست بنام بیخدا در کابل پرس? پیام نوشته است) نیست، ولی شعر بسیار جالب و پر محتوای است، دلشادم از اینکه عزیزانی دیگری هم از خرافات دینی رهایی یافتهاند.
جناب ن. ب، اینکه مولوی در باره ای اسلام و قرآن چه گفته است، نگر گویی شخصی مولوی است نه دیدگاه اسلام و قرآن! برای شناخت اسلام باید به قرآن و سنت رسول(کارهای که محمد انجام داده است) مراجعه کرد.
9 فبروری 2012, 03:08
حداقل میرفتی راجع به مسیحیت یا ادیان دیگر تبلیغ میکردی که میگفتم چیزی می فهمی.
حیف وقتم که نشستم اراجیف تو را خواندم
فرعون هم ادعاهای واهی داشت اما توسط پشه ای هلاک شد.
11 فبروری 2012, 04:50, توسط بیخدا
دوست ارجمند بنام بیخدایان، گرچه اشعار زیبایی است، تکرار کردن چنین اشعار زیر هر پیامی فکر کنم بی مزه است و بیشتر شبیه به خالی کردن عقده میماند! برای چاشنی سخن، در رابطه به موضوع، بعضی اوقات چنین اشعار خوب است.
در ضمن یادتان نرود موقع نوشتن شعر برای امانت داری، نام شاعر را هم ذکر کنید!
9 فبروری 2012, 03:30
هرچه با خود فکر میکنم که از کجا شروع کنم یک قصه یادم آمد . سالها قبل که در شهر کراچی پاکستان بودیم روزی چند نفر مهمان که از جمله قبیله پرستان امروز است تشریف فرما شدند خلاصه بعد صرف غذا یکی از آنها که دستهای خودرا شسته بود نه با صابون که صرف باآب داخل اطاق شد و با روی پاک یکی از رفقای اطاق ما شروع کرد دستانش را پاک کرد . دوست ما که روی این طور مسایَل کمی حساس بود سرخ و سفید شد ولی چیزی نکفت . بعد از رفتن آنها شکایت کرد کفتم چرا چیزی نکفتی کفت خواستم اما با خود کفتم که بکذ ار که هم چنان احمق و نا فهم بماند . حال نیز که آقای رضایی و قبله ای آمال شان که با پرستش هیچ خوک و بوزینه ای مخالفت ندارند اما باور به پرستش خدا وند برایشان از سنک آسمان هم سخت تر هست باشد . لکم دینکم ولی الدین.خداوند که خداوندی اشرا ترک نخواهد کرد حاجت ندارد که از غصه بزخم معده دچار شوید این یکی از نشانه های دمکراسی در قوانین خداوندیست که به منکران خودش اجازه ای چریدن در زمین و استفاده از آب و هوای مخلوق خودش را میدهد الی وقت المعلوم . فاعتبرو یا اولی الابصار ...........
9 فبروری 2012, 08:04, توسط بیخدایان
چه دیدی توازمسلک تازیان-به جزازخرابی ومرگ وزیان
بدنیای ما آفرینش چه بود-خردگرنباشدجهانراچه سود
بدون خردمندودانش گرا-سرانجام دنیا رودبرفنا
هر آنجاکه این دین فرسوده است-نشسته بجانش خرافات پست
که این مسلک ورسوم تباه-نموده وطنرا غروبی سیاه
بزرگان مانرازمارانده اند-علی را چو شیر خدا خوانده اند
حسین وحسن را بدانی عظیم-همه تازیانرابخوانی کریم
نمادوطن گشته تازی پست-برین مردم خواروتازی پرست
ببین حاصل دین ملعون خویش-به جام پلیدان ببین خون خویش
گراینک به فتوای عقل وخرد-برون آوری مسلک دیوودد
ازین عالم خفت وشرم وننگ-سراپاشوی تشنۀرزم وجنگ
10 فبروری 2012, 18:14, توسط عبدالصمد شادان
یکی از عیوب بیخدایان این است که نظر مخالف را نمیتوانند تحمل کنند.
و من نیز مانند هر فرد دیگر نظر و مفکوره ی دارم که بطور مثال در مورد جعفر رضایی فکر میکنم که ایشان در عین حالیکه بیخدا هستند، بی عقل، بیسواد، ترسو و مجنون نیز تشریف دارند.
خوب، این هم یک نظر است و به صفت یک انسان حق دارم ابراز نظر کنم، همانطوریکه مجانین ادعا دارند، "خدا ویا آفریدگار" وجود ندارد و "اسلام دین باطل است".
اگر یک بیخدا میتواند اراجیف عبدالشیاطین را از سایت و کتب آنها "کاپی" و در سایت کامران میرهزار، "پِست" کنند، چرا من نتوانم تشخیصم را که "دیوانگئ" آقا یا خانم رضایی باشد، در این سایت نشر کنم؟
آیا انصاف مدعیان روشنفکری و بیخدایی مثل آقای کامران میرهزار و امثال وی همین است؟ آیا عدالتی که کامران میرهزار و هم فکران ایشان در هنگام "سخن پراگنیها" ادعا دارند، همین است؟
اگر عدالت و روشنفکری همین باشد، پس وای به حال انسان و انسانیت!
10 فبروری 2012, 21:34, توسط بیخدایان
بنویس که این حق توست وبپرست هرچیزی را که میپرستی.فقط این تازیان سوسمار خور بیخرد را نپرست که عذاب جان است وشاید شما شادان باشید ولی عبدالصمد نه وبندۀ بت بیجان تازیان بودن نام شایستۀ نیست.
بهرسجادۀدینم می فرسوده خریدم-که ازین دین ریاکارسخنی خیرندیدم
بروای عارف واینجاه تومگوحرف خدائی-که زعرفان خدایت به چنین کفررسیدم
درهمانروزکه دیدم سخن دین تباهت-چه سخنهای عجیبی زخدای توشنیدم
من همانروزکه دفتربگشودم به حدیثت-خط بطلان سیاهی به حدیث توکشیدم
قصۀ خندق وخیبربه چنین شورنخوانید-که به شمشیر تفکرسراین خرقه بریدم
دیگراین نوحه نگوئید که بسی بانی شرمست-که من این دلق ریاه را همچوسجاده دریدم
.الله مستور توبابتهای شیطانی یکیست-اعدام مردان رهابارسم قربانی یکیست
فرجام دنیای ستم چون گور نابودی شود-پروازارواح تو با آن چاۀ بیجانی یکیست
با دیدۀ دردوجفااین سرزمین رادیده ام-کاشانۀ جاویدمن باخاک ویرانی یکیست
بر دار ظالم دیده ئی سرهای محکومینیشان-منشور کشتاربشربا حکم قرآنی یکیست
ازمکروحرف فاسدان تاحکم دارشاهدان-میگوید آوار کفن با رنج زندانی یکیست
درمیهن زهدوریاپرگشته دردوکینه ها-این مرزیاران کهن باشهرظلمانی یکیست
جلادی چون رسم وهنرمحبوب آیات شما-نابودی عقل وشرفبااین مسلمانی یکیست
میگویم اینراتاابد ای مردمان بی خرد-ایمان ودین مسلمین با لوح نادانی یکیست
شادان باشید
11 فبروری 2012, 00:23, توسط عبدالصمد شادان
من که تا بحال بیخرد تر از اسلام ستیزان ندیده ام... اگر قرار باشد با زبان شعر بطلان اسلام را ثابت کرد، من میتوانم با اشعار بیشمار حقانیت دین اسلام را ثابت نمایم.
این هائ که شما به نام شعر تقدیم میکنید، شعر نه، بلکه (با عذر خواهی و طلب پوزش) "کُ + س شیر" میباشند.
باقی خود دانید!
11 فبروری 2012, 04:37, توسط بیخدا
فیرهای هوایی میکنی جناب! در کجا بیخدایان نتوانستهاند نظر مخالف را تحمل کنند؟ مگر بیخدایان صاحب چوکی و مقام اند و یا کشوری را اداره میکنند که نتوانند نظر مخالف را تحمل کنند؟ این شما هستید که بنام توهین به اسلام و قرآن و با برچسب زدن کافر و ملحد در کشور های اسلامی آدم میکشید نه بیخدایان! اگر هدف شما کابل پرس? است؛ من ندیدم که کامران میر هزار ادعای بیخدایی کرده باشد. شما بجای استدلال بخردانه این قدر آن جمله ای مزخرف را تکرار کردید که کامران میر هزار هم لابد خسته شد!
اینکه شما در باره رضایی چه فکر میکنید پشیزی ارزش ندارد، ممکن رضایی هم در باره شما مثلا فکر کند که، درست است که جناب شادان و امثال او اندام فیزیکی یک انسان را داراست ولی، افکار او کاملاً احمقانه و حیوانی است و از سبک مغزی و کوته فکری برای آرزوی جماع خرانه با حوری ننگین روی کره ای زمین راه میرود.
رضایی با در میان گذاشتن این نوشتهها ظاهر عقیده شما که همان اسلام فاشیستی باشد را نشانه گرفته است و شما بجایی فر نود و استدلال منطقی و یا شاید هم به دلیل چانته ای خالی، روی آوردهاید به مغلطه ای حمله به شخص! و از این طریق میخواهید جعفر رضایی را وادار به خاموشی کنید!!
19 جون 2012, 07:13, توسط محمود کرامتی
سلام برادران و خواهران عزیز
از شما میخواهم که به این چند سطر برادرتان از هرات نیز توجه کنید.
از سخنان این ارازل واوباش عصبی نشوید چون این ها مال اینجا نیستند متونی که اینها مینویسند کلاً یا از سایت های ایرانی کاپی شده است و یا هم از سایت های خارجی به زبان ما ترجمه گردیده اینها مشتی مزدورند که در مقابل پول از کشورهای نامعلوم دست به نشر همچین مقالاتی میزنند در ضمن برادر شادان و بقیه کسانی که با اینها به بحث میپردازید از قدیم گفتند جواب ابلهان خاموشی است و پیامبر اسلام نیز میفرمایند که شما معبودان غیر حق مشرکین را دشنام ندهید که آنها معبود برحق شما را دشنام میدهند و حال ما هم اگر با این ها به بحث بپردازیم جز اینکه دشنام های رکیک این نابخردان را بشنویم چیزی دیگر عاید مان نمیشود پس هیچ گاه به خر جر و بحث نکید که ارزش خود تان کم میشود بنده بخاطر اینکه حدیث فوق پیامبر بزرگوار اسلام را یاد آوری کنم کامنت کردم و وقتی از این سایت بیرون شدم هرگز بر نخواهم گشت که مشتی دجال که معلوم نیست از کجا پشتیبانی میشوند به بهترین شخصیت های اسلامی و آنانیکه بیشتر از جانم دوستشان دارم توهین بورزند از شما نیز خواهش میکنم دیگر وارد این سایت نشوید وبگذارید این نابخردان در خود بلولند.