عصر بی خردی نادری ها
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
باربارا تاکمن، تاریخنگار معروف امریکایی، در کتاب « تاریخ بیخردی» که جنبهی تفسیری آن داستان « اسپ چوبی»، معروفترین افسانهی سیاسی- تاریخی یونان باستان را به بحث گرفته است، واقعیت کنونی هزارههای اسماعیلی افغانستان و روابط آن با خاندان نادری را به خوبی نمایش میدهد. تاکمن در این کتاب، به نقل از یکی از شاهان خودکامه و بیخرد مینویسد: اگر پدرم بر گردن شما یوغ سنگین نهاد، من سنگین ترش خواهم نهاد و اگر پدرم با شلاق شما را تنبیه کرد، من با مار و عقرب تنبیه خواهم کرد. در نخستین فصل تاریخ بیخردی، افسانهی « اسپ چوبی» به بحث گرفته شده است. تصور و تفسیر از « بیخردی» در افسانهی اسپ چوبی این است که یونانیان شهر تروا را چندین سال به معاصره داشتند ولی هرگز موفق به تصرف این شهر نشدند تا اینکه مشاور جنگی یونانیان نیرنگی را مطرح کرد تا آنان اسپ بزرگ چوبی را ساخته و درون آنرا خالی بسازند. اسپ چوبی مطابق طرح آماده شده و جنگجویان ارشد یونانی داخل آن اسپ شدند و باقی گروه جنگی را واداشتند تا به بهانهی دست کشیدن از جنگ، اطراف شهر تروا را ترک گویند. ترواییها که بوی پیروزی به دماغ شان رسیده بود، اسپ چوبی را با هلهلههای شادی و پیروزی از دروازهی شهر داخل بردند. باوجودیکه پیشگویان و کاهنان تروا از موجودیت شر و پلیدی در وجود اسپ چوبی هشدار دادند اما سربازان احساساتی و خسته از معاصره، اعتنایی به هشدار نکردند و اسپ شبهنگام به شهر داخل شد. جنگجویان یونانی درون اسپ، با این روش وارد تروا شدند و با استفاده از تاریکی شب، دروازهی شهر را به روی دیگر سربازان یونانی نیز باز کردند و شهر تروا به این سادهگی به تصرف درآمد. اقدامی که نشانهی آشکار « بیخردی» ترواییها را نشان به تاریخ و به جهان نشان داد. اقدامهای اخیر سیدمنصور نادری، فرزندان و برادرانش در روزهای اخیر درست همان « اسپ چوبی» یونان باستان است. اسپی که بیخبر از درون و محتوای آن، توسط مریدان جان به کف و کمتر آگاه از واقعیت تاریخ و زمان حال، در شهرهای کشور مدرن، عقلپسند و متمدنی چون کانادا به گردش در میآیند. محتوای درونی این اسپ را با تکیه بر «خرد» و « حافظهی تاریخی» میتوان در سخنرانی اخیر آغای سعادت نادری، فرزند سیدمنصور نادری در شهر مونتریال کانادا به صراحت دریافت که بریدهای از این سخنان قرار زیر است:
« امام ما امام زمان است. مذهب ما مذهب اسماعیلیه است. ما ای مذهبه، سالهای سال در طول تاریخ، بزرگای ما خون خوده قربان ای مذهب کرده، ما نسل جوان خواهم کرد. ( وقفه نوشیدن آب و چک چک مریدان)
هرکسی که میخوایه که تفرقه در بین اسماعیلیه ایجاد کنه، او انشاالله ناکام است. اسماعیلیه قربانی داده، شهید داده، در سنگرهای داغ افغانستان از ننگ و ناموس اسماعیلیه دفاع کرده. قبلهگاه بزرگ، قبلهگاه بزرگ مه، قبلهگاه مه که قهرمان اسماعیلیه است در این تاریخ معاصر افغانستان. که بعد از سقوط رژیم شاهی؛ هفت مرتبه رژِیم در افغانستان تغییر کرده. ای کار سادهای نبوده که ده ای هفت مرتبه، جنگ های بسیار داغی سرتاسر افغانستان صورت گرفته ولی هدف قبلهگاه مه همی بوده که چطو از ناموس اسماعیلیه دفاع شوه از جان اسماعیلیه دفاع شوه و ای هم به اساس فرامین امام زمان به اساس دعای امام زمان، دعای روحانی امام زمان ای صورت گرفته.
امروز الحمدالله، از برکت امام زمان، اسماعیلیه در جهان، دارای بزرگترین نام است. یک هویت جهانی دارد. امروز از برکت جد بزرگوارما، کاکاهای بزرگوار ما، قهرمان اسماعیلیه، سید منصور نادری، دارای هویت افتخار آفرین در افغانستان است.»
ظاهرن این سخنرانی عقدهیی پسر سیدمنصور نادری، در ضدیت با واکنشهایی ابراز شده که توسط جوانان و روشنفکران اسماعیلی مخالف سیدمنصور نادری در روزهای اخیر تیتر شبکههای اجتماعی شده بودند. با استناد به اظهارات این مغروربچهی نادری میتوان به صراحت نوشت که این خانواده نه تنها که باور به مذهب و امام ندارد، بلکه از این آدرس میخواهد، تکهداری کند. تکهداری دین و سیاست. در سخنان آقای نادری چند پرسش جدی به میان میآید که برای هر جوان، روشنفکر و چیزفهم اسماعیلی پرداختن به آن ضروری است.
۱- اعتراف و اظهار او در اسماعیلی بودن و در امام زمان داشتن، انگار حرف جدیدی باشد. یعنی او و خانوادهاش پیش از این اسماعیلیه نبوده و پیرو امام نبوده است که اکنون با صدای لرزان و با لبهای خشکیده و به احتمال زیاد با دلی پر از بیم و هراس این حقیقت را بیان میکند؟ به طور مثال اگر جانسن ترودو در این جمع بیاید و در حالی که همه او را میشناسند و او عرض کند که من ترودو استم، نخست وزیر کانادا. به نظر تان این حرف همهرا نخواهد خندانید؟ پاسخ مثبت است. ولی اگر این اظهارات در یک جای دور دنیا مثلن در پامیر بدخشان و یا یک روستای پسماندهی دیگر نقاط جهان باشد، عیبی ندارد. چون کسی اورا نمیشناسد و او باید خودش و موقف سیاسیاش را معرفی کند بنابرین، معرفی کردن مذهب و امام زمان، از زبان سید سعادت نادری در جمعی که همه او را و امام زمان خود شان میشناسند، حرفیست کلاه گذاری روی یک حقیقت. انگار وی تا کنون به امام زمان و به مذهب اعتنا و اتکا نداشته است و اکنون که نیاز پیدا کرده، لازم است، خود را و هویت مذهبی خود را به معرفی بگیرد.
۲- بحث دوم وی نوید از ناکامی تفرقهاندازان درون جماعت اسماعیلیه است. باید پرسیده شود که آقا زاده! چه کسی بیشتر از شما در تفرقهاندازی میان جماعت، چه در بیست سال جمهوریت و چه حتی از زمان اقتدار پدرکلان تان، ید طویل دارد؟ و حقیقت اینکه ناکامتر از شما در این تفرقهاندازی چه کسی بوده است؟ شما سالهاست، بر خلاف فرمان امام زمان شمشیر میزنید، سالهاست که با جمله خانواده و دستههای مافیایی و ترور تان ، خواب برچیدن بساط ادارههای امامتی از کشور را در سر دارید و مردم را در هرکجایی علیه ادارههای امامتی تشویق میکنید. در این کار اما نه تنها که موفق نبوده اید، بلکه در برابر افکار عامه، وجدان و قضاوت مردم و تاریخ، مسئول، روسیاه و شرمسار شدهاید. چهرهی تفرقهافگن شما هرروز بیشتر از هر روز دیگر برای جماعت آفتابی میشود. همینکه چهرهی واقعی یک انسان بر خلاف توقع خودش آشکار شود، بزرگترین ناکامی نیست؟ تاسیس جماعتخانه را شما ممانعت میکنید، قطع همکاری جماعت با ادارههای امام زمان در دستور کار شما است، از آدرس مذهب و مردم بر خلاف سنت و مذهب اسماعیلی و بر خلاف اساسنامهی اسماعیلی شما دوکان تجارتی و سیاسی باز کرده و میکنید، به اعتبار نام مذهب و امام شما قاچاق میکنید و در اخیر صراحت هم میدهید که تفرقه اندازان ناکام است. مگر فکر کردهاید مردم مغز خر خورده است و چیزی را نمیفهمد؟
۳- سعادت منصور نادری، از قربانی و شهادت بزرگان اسماعیلیه و دفاع از ناموس اسماعیلیه سخن گفته و با پر رویی و تکرار مکرر بر قهرمانی « قبلهگاه» خودش تاکید کرده است. در این شکی نیست که نگهداری طریقه و مذهب اسماعیلی با نفوس اقلیتش در کشوری به شدت متعصب و افراطی مثل افغانستان، در طول تاریخ قربانی گرفته و اکنون نیز قربانی میگیرد، اما اینکه محور و مرکز این قربانیها چه کسی یا کسانی بوده اند، واضح است. اما آقای نادری چرا اینقدر پررو، بی اساس و تزویرانه سخن میزند و همهی امتیازهارا به نفع یک فرد و یک خانواده محاسبه میکند؟ بازهم همان پرسش؛ مگر این آقای باهمهچیز خود و خانواده را مالک حساب کرده و دیگران را برده و کنیز خوانده است؟ باید بپرسیم که در راه دفاع از ناموس و هویت مذهبی، چه کسی از خاندان شما شهید شده است؟ به جز سرداران و غریببچههای خود این مردم چه کسی از این خاندان در سنگرهای داغ نبرد بوده است؟ گیریم که در فرقهی ۸۰ چند تنی از خانوادهی نادری برای گرفتن قدرت و امتیاز سیاسی و مالی از دولت، چند صباحی را در سنگر بوده اند، اما پرسش اینجاست که آیا به جز فرزندان جماعت اسماعیلیه کسی از جمع آنان کشته یا زخمی شده بودند؟ پرسش جدیتر اینکه چه نیاز بود بر خلاف دستور امام زمان و آیین اسماعیلی، آتش جنگ را در درون جماعت و از آدرس مذهب شعلهور کنند؟ زمانیکه وزیر شفیق، وزیر دربار حاضر امام به شهر پلخمری مرکز بغلان به حضور پدرش آمده بود و از سیدمنصور نادری خواست تا جنگ از آدرس مذهب را خاتمه داده و بگذارند ماموران حاضر امام، انتقال مصون جماعت به کشورهای امن را روی دست بگیرند، به خاطر دارید سید منصور ناردی با وزیر امام زمان چه کرد؟
۴- با توجه به حرف آقای سعادت نادری در مورد دفاع از ناموس اسماعیلیه، فرض برآن که ناموس جماعت از تعرض دیگران مصوونیت یافت، اما مسئول تجاوز و بیحرمتی بر دختران و زنان اسماعیلی در روستاهای زیر فرمان نادریها کیها بودند؟ مگر برادران خودش نبودند که در حالت نشه و متعفن با بوی شراب، با محافظانش، به خانههای مردم هجوم میبردند و زنان و دخترانیرا که برادر و شوهران شان در سنگرها بودند، مورد تجاوز قرار میدادند؟ حافظهی مردم آن جنایتهارا این قدر زود فراموش نخواهد کرد. باید بپرسیم شما که از برکت خون شهدای این جماعت به شهرت رسیدید، صاحب قدرت و ثروت شدید و خانوادهگی به پارلمان رفتید، خانوادهگی مشاور و وزیر و اتشه و معین شدید، اما قهرمانان تان، همان قهرمانهای دوران نبرد و دفاع را فراموش کردید. آیا خبر دارید که جنرالان و افسران فرقهی 80 امروز در جادههای کابل سرگردان یک لقمه نان اند و سربازان جان به کف آن دورانِ شما، بیست سال است که از بیروزگاری و گرسنهگی هر روز میمیرند؟ پس خواهشن دیگر لاف از خدمت نزنید و ادای زشت قهرمانتراشی تان را درنیاورید. از یک قهرمان و یک پیرو راستین خط مش امام زمان توقع صلاح جامعه میرود نه ترس تجاوز و ترویج شر و فتنه. آیا ترویج شرابخواری در میان نسل جوان جماعت کار شما نیست و نبود؟ مگر پدرتان با چاکران درباریاش هرزمانی که احساس خستهگی میکرد، در عیاشخانهی فامیلی تان در قرغه، به شرابنوشی و موسیقی نمیپرداخت؟ آیا ترویج شرابخواری آبروی مذهب و حیثیت مذهبی را خدشهدار نمیکند؟ پس آبروی که پدرت- بر فرض خودت قهرمان اسماعیلیه- برای جماعت افغانستان خرید چه چیزی است؟ در کابل و افغانستان که قدرت مافیای و ترور تان بیخ و بن داشت، هرچه کردید و گفتید، کمتر کسی جرئت کردند دم روی شما بخیزند و بپرسند و اگر کسی چیزی پرسید و انتقادی کرد، یا ترور کردید، یا تهدید و یا هم مجبور به انزوای اجتماعی. اکنون اما در یک کشور فدرال و دموکرات هستید، دم از قهرمانی دروغین برای شما مایهی شرمساری است.
در کنار یافتن پاسخ به پرسشهای مطرح شده در این مبحث، مسئلهی مهم این است که نسل نو جماعت اسماعیلی ما در کانادا که اکنون محراق توجه این خانواده قرار گرفته است، دیگر آن جماعت « بی هویت» و « بی عنوان و سرگردانی» که تاکمن آنرا « بیخرد» عنوان کرده است، نیست. نسل نو کانادا نشین جماعت افغان، با استندرهای جهانی و به وِیژه با قوانین و آییننامههای اسماعیلی جهانی به دنیا آمده، با فرهنگ کانادا بزرگ شده و با اصول مدرن مذهبی اسماعیلی آشنا شده و دیگر به سادهگی فریب « اسپ چوبی» خانوادهی نادری را نخواهد خورد. برعکس، نماد اسپ چوبی تروا اکنون دامنگیر خود این خاندان خواهد شد. در عصری که هیچ جنایتی در جهان از چشم رسانههای همهگانی پنهان نمیماند، اقدامهای ملوث و آلوده به فساد این خاندان در هرکجایی که باشد، از چشم مردم و آزادیخواهان پنهان نخواهد ماند. اگر تنها به سخنرانیهای اخیر سعادت منصور نادری در دو شهر تورنتو و مونتریال کانادا دقت کنیم، محتوای اسپ چوبی این خانواده برملا میشود. خانوادهای که جنایت جنگی و قدرتگیری از راه تفنگ خانواده را منصوب به فرمان و دعای امام زمان میداند ولی تمامی افتخارات، دستآوردها، هویت با افتخار و سایر پیشرفت های جماعت در کشور را مدیون « قبلهگاه» « کاکاهای بزرگوار» و « قهرمان اسماعیلیه، پدرش سید منصور نادری» دانسته و نقش امام زمان و ادارههای امامتی را نادیده میگیرد، خودش نشان از بیخردی این آقا زاده است. تاکمن به ناحق نگفته است که: « بی خردی اصرار بر گژ اندیشی و یا پافشاری بیش از حد در راه غلط است.» و یا « بیخردی به معنای بیخبری از واقعیت های موجود جامعه است». با استناد به این سخنرانیهای مضحک، فریبنده، غرض آلود و میان تهی آنان در روزهای اخیر، به جرئت میتوان گفت که آغاز « عصر بیخردی نادریها» در کانادا در حال رقم خوردن است و این آغاز، آغازی مبارکی برای آزادی مردم از دام این خانواده خواهد بود. البته در صورتیکه تمامی جماعت اسماعیلی افغانستانی کانادا با اتکا به « خرد جمعی» با توصل به فرمان امام زمان و توجه به اساس بودن شرایط، از اقدامهای احساساتی خود داری کرده، دور اندیشانه، واقعبینانه و مدرن به قضایا برخورد کرده و یک صدا در مقابل نیتهای سوء این خانواده و دار و دستهی حیلهگر شان نه بگویند. در غیر آن جماعت اسماعیلی افغانستانی سرتاسر دنیا به وِیژه کانادا در آیندهی نه چندان دور شاهد یک بحران جدی اجتماعی خواهد بود. بحرانیکه ممکن است نسل نو جماعت را نیز قربانی بگیرد. به گفتهی باربارا تاکمن:« بیخردی زمان و مکان نمیشناسد. بی زمان و جهان شمول است.»
مطالب مرتبط
-
بخشی از جنایات مافیای نادری ها در سمنگان
-
اسناد تقلب و رشوه دهی سید منصور نادری بدست نهادهای امنیتی افتاد
-
سید منصور نادری، شراب و کباب و بزرگترین قرآن در جهان
-
باد از کدام سمت می وزد فرخنده زهرا نادری؟ پول و پیسه کجاست؟
-
مافیای خانوادگی نادری ها؛ زالویی که خون جامعه ی اسماعیلی را می مکد!
-
مشت نمونه خروار، 64 مورد از جنایات خاندان سید منصور نادری!
-
بخش دیگری از جنایات سید منصور نادری
-
جهانی سازی هویت جعلی خاندان نادری
-
جنایات و تحمیق از سید نادرشاه الحسینی تا سید منصور نادری و قلمبدستان موزه پاک
-
ادامه جنایات و دسایس مافیای خانوادگی نادری
-
هزاره های اسماعیلی و مافیای خاندان نادری: دیدار با بازماندگان قربانیان