آقای بینام! اینکه نوشته های تحقیقی وافشاگرانه ی مرا راجع به آقای سید منصور باادارات جدید التاسیس امامت اسماعیلیه در افغانستان ارتباط داده اید، باید صادقانه بگویم، این ارتباط دادن یا سوء ظن شما بکلی نادرست است. من نه هیچگونه ارتباط باادارات متذکره دارم، نه همکار دارم ونه از آنها مشوره والهام میگیرم ونه به حمایت شخصی از آنان تاحال کدام نوشته ی دارم، اگر داشته باشم لطفاً با نام وتاریخ ذکر فرمائید. هدف نوشته هایم صرفاً وصرفاً روشنی انداختن در اوضاع واحوال گذشته های نزدیک وفعلی مردم اسماعیلیه است و موضوع گفتگو نیز روشن است ،تا مردم اسماعیلیه و علی الخصوص نسل جوان به آگاهی برسند، وبس. اینکه اتهام خیانت درجه یک به این بنده ی عاجز بسته ای ، این اتهام شما نادرست وبدور از انصاف است، وکسی که دعوی مومنی دارد چنین اتهام بندی دروغ شایسته ی شان اونیست. وهمچنان من نه فرشته هستم ونه دعوی فرشته گی دارم، هرکه حدود وثغور وظایف انسانی خودرا بشناسد او هیچگاه دعوی فرشتگی یا تقدس نمی کند.
آقای بینام! باز هم همان مثال قبلی را بزبان ساده تکرار میکنم، وقتی یک ماموری از سوی دولت در یک منطقه ی تعیین میشود، او بامکتوب یا فرمان تقرری اش از جانب افراد موظف به مردم وادارات همان محل معرفی میگردد تا همه مردم تحت اداره ی او ومامورینش از تقرری او باخبر باشند. عین این پروسیجر یا تعامل در امور مذهبی نیز صدق میکند. اگر بتاریخ اسلام نظر افگنیم می بینیم که والی ها وعامل های که از طرف خلفا وبخصوص حضرت امام علی در یک بلاد مقرر میگردید، فرد تعیین شده اولآ در مسجد همان محل رفته ومتن فرمان ونیز حدود صلاحیت خودرا به مردم ابلاغ ومردم را بوظایف محوله اش آگاه می ساخت. چنانچه آقای سید ناصر در سال 1973که از سوی امام اسماعیلی برای مدت دوسال بحیث نماینده ی امام تعیین گردید، موصوف متن فرمان خودرا در جماعت خانه ی عمومی سابقه به اطلاع مردم رساند. حال عین سوال در مورد آقای سید منصور مطرح است که اگر او خود ادعای رهبری مردم اسماعیلیه ی افغانستان یا یک بخش از مردم را دارد ویا اینکه شما ادعای رهبری مذهبی بودن اورا دارید، آیا این رهبری تحت قانون اساسی اسماعیلیه صورت گرفته یا خیر؟ ونیز ایجاب میکند روشنی انداخته شود که کی اورا درین مقام انتخاب کرده است؟ وچه وقت وبر مبناء کدام فرمان امام حاضر اسماعیلیه این رهبری را حاصل کرده است؟ زیرا طبق احکام مصرح قانون اساسی اسماعیلیه کار گزاران ارشد جامعه ی اسماعیلیه ازسوی مردم بر گزیده نمیشوند بلکه امام اورا تعیین میکند. در صورت درست بودن این ادعا آیا مانند برادر بزرگ خود متن این فرمان را به اطلاع مردم خود رسانده است؟ وقتی این موضوع بروشنی کشیده شد بعداً در مورد وظایف ومسؤلیت های رهبری گفتگو خواهیم کرد.
مهمتر ازهمه باید این نکته را در نظر داشت که در طریقه ی اسماعیلیه بین سیاست ومذهب خط قرمز کشیده شده است، مذهب از سیاست بکلی جدا است، یعنی یک رهبر مذهبی به هیچ عذر وبهانه از قبیل اوضاع وشرایط مملکتی، اقلیت واکثریت بودن جامعه غیره وغیره نمیتواند در فعالیت های سیاسی حصه بگیرد یا واضحتر گفته شود نمیتواند حزب بسازد.
آقای بهرام خوش کلام! در مورد آن واعظی که عضو " حزب پیوند ملی " است وبه او اجازه ی وعظ در جماعت خانه داده نشد، خدمت محترم عرض شود که نظر به قانون اساسی اسماعیلیه امور وعظ مذهبی تحت صلاحیت طریقه بورد یعنی اداره ی معارف مذهبی قرار گرفته است، و واعظین که از سوی این اداره توظیف می گردند، نحوه ومضمون وعظ ایشان از سوی این اداره معیین ومشخص می گردد. حتا دانشمندان که از سوی موسسه ی تحقیقات اسماعیلی(IIS )که مدرک ماستری در اسلام شناسی دارند اگربرای کنفرانس یا سیمینار در کدام منطقه توظیف می گردند، و اگر خواست برای جماعت وعظ نماید باید به اجازه طریقه بورد همان محل وعظ او صورت بگیرد . امید است قناعت شمارا فراهم کرده باشم.با احترام گل احمد
آقای بینام! اینکه نوشته های تحقیقی وافشاگرانه ی مرا راجع به آقای سید منصور باادارات جدید التاسیس امامت اسماعیلیه در افغانستان ارتباط داده اید، باید صادقانه بگویم، این ارتباط دادن یا سوء ظن شما بکلی نادرست است. من نه هیچگونه ارتباط باادارات متذکره دارم، نه همکار دارم ونه از آنها مشوره والهام میگیرم ونه به حمایت شخصی از آنان تاحال کدام نوشته ی دارم، اگر داشته باشم لطفاً با نام وتاریخ ذکر فرمائید. هدف نوشته هایم صرفاً وصرفاً روشنی انداختن در اوضاع واحوال گذشته های نزدیک وفعلی مردم اسماعیلیه است و موضوع گفتگو نیز روشن است ،تا مردم اسماعیلیه و علی الخصوص نسل جوان به آگاهی برسند، وبس. اینکه اتهام خیانت درجه یک به این بنده ی عاجز بسته ای ، این اتهام شما نادرست وبدور از انصاف است، وکسی که دعوی مومنی دارد چنین اتهام بندی دروغ شایسته ی شان اونیست. وهمچنان من نه فرشته هستم ونه دعوی فرشته گی دارم، هرکه حدود وثغور وظایف انسانی خودرا بشناسد او هیچگاه دعوی فرشتگی یا تقدس نمی کند.
آقای بینام! باز هم همان مثال قبلی را بزبان ساده تکرار میکنم، وقتی یک ماموری از سوی دولت در یک منطقه ی تعیین میشود، او بامکتوب یا فرمان تقرری اش از جانب افراد موظف به مردم وادارات همان محل معرفی میگردد تا همه مردم تحت اداره ی او ومامورینش از تقرری او باخبر باشند. عین این پروسیجر یا تعامل در امور مذهبی نیز صدق میکند. اگر بتاریخ اسلام نظر افگنیم می بینیم که والی ها وعامل های که از طرف خلفا وبخصوص حضرت امام علی در یک بلاد مقرر میگردید، فرد تعیین شده اولآ در مسجد همان محل رفته ومتن فرمان ونیز حدود صلاحیت خودرا به مردم ابلاغ ومردم را بوظایف محوله اش آگاه می ساخت. چنانچه آقای سید ناصر در سال 1973که از سوی امام اسماعیلی برای مدت دوسال بحیث نماینده ی امام تعیین گردید، موصوف متن فرمان خودرا در جماعت خانه ی عمومی سابقه به اطلاع مردم رساند. حال عین سوال در مورد آقای سید منصور مطرح است که اگر او خود ادعای رهبری مردم اسماعیلیه ی افغانستان یا یک بخش از مردم را دارد ویا اینکه شما ادعای رهبری مذهبی بودن اورا دارید، آیا این رهبری تحت قانون اساسی اسماعیلیه صورت گرفته یا خیر؟ ونیز ایجاب میکند روشنی انداخته شود که کی اورا درین مقام انتخاب کرده است؟ وچه وقت وبر مبناء کدام فرمان امام حاضر اسماعیلیه این رهبری را حاصل کرده است؟ زیرا طبق احکام مصرح قانون اساسی اسماعیلیه کار گزاران ارشد جامعه ی اسماعیلیه ازسوی مردم بر گزیده نمیشوند بلکه امام اورا تعیین میکند. در صورت درست بودن این ادعا آیا مانند برادر بزرگ خود متن این فرمان را به اطلاع مردم خود رسانده است؟ وقتی این موضوع بروشنی کشیده شد بعداً در مورد وظایف ومسؤلیت های رهبری گفتگو خواهیم کرد.
مهمتر ازهمه باید این نکته را در نظر داشت که در طریقه ی اسماعیلیه بین سیاست ومذهب خط قرمز کشیده شده است، مذهب از سیاست بکلی جدا است، یعنی یک رهبر مذهبی به هیچ عذر وبهانه از قبیل اوضاع وشرایط مملکتی، اقلیت واکثریت بودن جامعه غیره وغیره نمیتواند در فعالیت های سیاسی حصه بگیرد یا واضحتر گفته شود نمیتواند حزب بسازد.
آقای بهرام خوش کلام! در مورد آن واعظی که عضو " حزب پیوند ملی " است وبه او اجازه ی وعظ در جماعت خانه داده نشد، خدمت محترم عرض شود که نظر به قانون اساسی اسماعیلیه امور وعظ مذهبی تحت صلاحیت طریقه بورد یعنی اداره ی معارف مذهبی قرار گرفته است، و واعظین که از سوی این اداره توظیف می گردند، نحوه ومضمون وعظ ایشان از سوی این اداره معیین ومشخص می گردد. حتا دانشمندان که از سوی موسسه ی تحقیقات اسماعیلی(IIS )که مدرک ماستری در اسلام شناسی دارند اگربرای کنفرانس یا سیمینار در کدام منطقه توظیف می گردند، و اگر خواست برای جماعت وعظ نماید باید به اجازه طریقه بورد همان محل وعظ او صورت بگیرد . امید است قناعت شمارا فراهم کرده باشم.با احترام گل احمد