چند
گام به پيش
نگاهی
کوتاه به مکتب و دانشگاه در باميان
کانيشکا پيوند
در فاصله
چند ساعت از پايتخت که مسير ولايت ميدا ن وردک را می پيمايی، به باميان
باستان می رسی. صبح زود ساعت سه، چهار، تا هفت، هشت صبح، ايستگاه کوته
سنگی کابل، سوار يک موتر تونس يا فلانکوژ می شوی و با 350 تا 450 پنجاه
افغانی پا به چشمه اساطير، افسانه ها و نمادهای افغانستان می گذاری.
ممکن که تو جوانی باشی دانشجو، ممکن از خود باميان باشی و برای سودا
کردن کچالو به کابل آمده ای. يا کس ديگر باشی با کار و حرفه ديگر
؛.برای اولين بار به باميان آمده ای و می خواهی درباره باميان بيشتر
بدانی. باميان چگونه می تواند در پيکره بندی افغانستان نقش مثبتی داشته
و به صلح و پيشرفت ياری رساند؟ عملکرد مراکز و نهاد های رسمی دولتی و
غير دولتی در سامان دادن مفيد زندگی جمعی، چگونه بوده است و می باشد؟
مردم چگونه گذران می کنند و نيت و سعی آن ها در زندگی بهتر چيست؟ برای
رسيدن به پاسخ اين پرسش ها بايد درباره علت اصلی و پايدار ترقی
باميان باستان مطالعه کنی. درباره وضعيت آموزش به عنوان بستر مطمئنی
برای پيشرفت و ترقی. وضعيت آموزش از ابتدايی ترين اشکال آن تا مراحل
پيشرفته، منسجم و علمی. بايد به ميان مردم رفت، بايد با آن ها صحبت
کرد. کودکان، زنان و مردان هر يک به فراخور خود جهان شان را بر تو می
گشايند. بايد به مکاتب و دانشگاه باميان هم بروی تا از نزديک مشکلات
مراکز آموزشی را مشاهده کنی. بديهی ست که قوت و ضعف مراکز آموزشی بر
سرنوشت يک مملکت برای پيشرفت و ترقی در همه زمينه ها تاثير می گذارد.
باميان با اهميت تاريخی و طبيعت زيبا می تواند سرمشق توسعه دانش در
افغانستان باشد. مهم برنامه ريزی و مديريت صحيح امکانات و استعداد ها
می باشد که بتواند باميان را مانند گوهری در قلب افغانستان به تکاپو و
سعی برای زندگی مطمئن آينده وادارد؛ وگرنه همچنان باميان دروازه هايش
را بروی جهان بيرون بسته نگاه خواهد داشت و تنها کچالو و زمستانی می
ماند که مسير رفتن به باميان را مسدود می کند.
به يکی از
مکاتب می روم. براحتی می توان داخل شد. به چند اتاق کوچک خالی بر می
خورم. کسی نيست که بپرسم معلم ها و شاگردانشان کجايند. قفلی کوچک بر
دروازه اتاقی که به دفتر مديريت مکتب می ماند، اين را می گويد که گويا
رخصتی رسمی ست و بواقع نبود. مدتی می نشينم تا خستگی پياده روی در دل
دره کمتر شود. در اين هنگام کودکانی دوان دوان از زمين های کچالو خود
را به مکتب رسانده اند. می پرسم حالا وقت آمدن به مکتب است؟ يکی از آن
ها پاسخ می دهد که بيست روز است که مکتب بسته است. يکی ديگر می گويد که
معلم ها نمی آيند. بعد از چند دقيقه بر تعداد آن ها اضافه می شود. همه
ی آنها را به داخل يکی از اتاق ها هدايت می کنم و سوالاتی می کنم. نام
هايشان را می پرسم، شوخی می کنم و درباره درس، سخت است يا آسان و...می
پرسم. يکی می گويد کتاب هم نداريم. گاهی از طرف معلم لت و کوب می شويم
و...در اين بين مردی پيدا شد که بنده خدا از کچالی لاشی دست کشيده بود
و معلوم شد در اين مکتب معلمی هم می کند. معلم رسمی نيست و آن مکتب فقط
يک معلم مسلکی دارد و آن يکی هم وقتش را برای کار در يونيما گذاشته
است. به مکتبی ديگر می روم، معلم ها هستند، دانش آموزان هم. سوال کردم
. می خواستم سوال ها روش آموزشی که در کتاب های رسمی آ مده است را محکی
زده باشند. با مشکلی برخوردم که در همه جای افغانستان وجود دارد. در
کابل، قندهار، هرات، فراه، نيمروز و ... نيز هست. نبود سيستم آموزشی
به روز و تاثير گذار در کتاب ها؛ نياز به تغيير سيستم سنتی آموزش و
نگارش روشی که افراد را از نتايج آن با توجه به جهان جديد بهره مند
کند. کتب و مضامين درسی بايد آگاهی جمعی و فردی را منجر شود و پيوسته
و هدفمند مراحل صعود را طی کند. در شرايط حاضر وقت آن است که تحولی در
فضای آموزشی کشور ايجاد شود و سيستم سنتی تغيير کند. کافی نبودن افراد
آموزش ديده و مسلکی برای آموزش نيز سطح و کيفيت آموزشی را پايين آورده
است.
از مکتب
بيرون می آيم و در قسمتی از باميان گردی به رياست معارف می روم. رياست
معارف باميان نيز بر وجود مشکلات صحه گذاشت. ولی در عين حال وضعيت برخی
مکاتب در ولسوالی های باميان را خوب توصيف کرد.
به
دانشگاه باميان می روم. در فاصله ی چند متر تا بت کوچک بودا و پشت
بازار، محل موقت دانشگاه باميان قرار دارد. البته چند روز قبل وزير
تحصيلات عالی سنگ تهداب محل جديد اين دانشگاه را در باميان گذاشت.
اجازه گرفتم و داخل دانشگاه شدم. بتازگی رياست دانشگاه تبديل شده و
آقای يوسفی در اين سمت قرار دارند. از ايشان می پرسم چه برنامه ای برای
پيشرفت اين دانشگاه داريد و او اظهار داشت که تازه آمده است و در حال
انطباق وضعيت دانشگاه با دستورات وزارت تحصيلات عالی می باشد. می گويد
که بخشی از کم کاری های رييس پيش دانشگاه آقای سرور مولوی را جبران می
کنم. وی از نبود کادر علمی مجرب ياد کرد و در عين حال از باميان به
عنوان بهترين دانشگاه افغانستان نام برد. در دانشگاه باميان تنها دو
رشته تحصيلی وجود دارد که عبارتند از زراعت و تعليم و تربيت می باشد.
تمام دانشجويان از طريق کنکور وارد دانشگاه شده اند. تنها هفت دانشجوی
دختر دارد و وقتی از يکی از دانشجويان پرسيدم در باميان جای کچالو چه
می توان کاشت پاسخی نداشت. يکی از آن ها گفت که يک ميکروسکوپ ساده برای
آزمايش نداريم. به کتابخانه کوچک دانشگاه سری می زنم. تعداد کتاب ها و
منابع بسيار کم می باشد. در قسمتی از دانشگاه موسسه ای بنام سياره
مشغول راه اندازی يک راديو برای دانشگاه بود و مسئول خارجی آن گفت که
طرز استفاده از راديو را نيز آموزش می دهيم. به اتاق کمپيوتر هم رفتم.
بيست تا بيست و پنج پايه کمپيوتر که به شبکه ی جهانی وصل می باشند.
البته چون برق نيست، ژنراتور بايد روشن کرد. اين امکان خوبی می تواند
برای اين دانشگاه باشد که با آموزش کمپيوتر و اينترنت به دانشجويان،
راه را بر ارتباط علمی با دانشگاه های معتبر و شناخته شده جهان بگشايد.
البته سايت اينترنتی اين دانشگاه نيز بايد فعال شود تا به اين داد و
ستد علمی کمک کند. آرامش باميان مکان مناسبی برای مطالعه و تحقيق ايجاد
کرده که با مديريت مطلوب و بکارگيری کادر علمی ورزيده و داشتن امکانات
، دانشگاه باميان را به بهترين ها در جهان تبديل می شود. دو رشته
تعليم و تربيت و زراعت مفيد هستند اما در جريان آموزش بايد نتايج مثبت
مطالعات را عملی کرد. از کچالويی که سيری 35 تا 60 افغانی از کشاورز
خريده می شود و بيشتر راهی پاکستان می شود، سود زيادی برای کشاورز و
اقتصاد کشور نمی ماند. امکان کشت های جايگزين که با طبيعت باميان و
مناطق ديگر همخوانی دارد، بايد در دانشگاه مطالعه شود. روش های بهره
برداری بهتر از زمين در افغانستان، نياز به مطالعات دانشگاهی دارد و
اجرای طرح ها و برنامه ها ی دانشگاهی بايد از طرف دولت حمايت شود. با
توجه به اهميت فوق العاده تاريخی باميان، دانشگاه باميان از نبود رشته
ی تحصيلی باستان شناسی نيز رنج می برد. به سبب پيشه و تاريخ مهم
باميان، دست اندر کاران بايد اين رشته تحصيلی را بصورت جدی وارد جريان
آموزشی دانشگاه کنند. باميان مکان بکری برای مطالعات باستان شناسی،
انسان شناسی، اسطوره و افسانه شناسی می باشد. همچنين آموزش صنعت
جهانگردی يا توريزم نيز بايد وارد دستور کار شود. وقتی سفرای کشورها
برای تعطيلات و تفريح و گرفتن ماهی در بند امير به باميان می آيند، اين
يعنی آغاز خوبی برای صنعت جهان گردی و گسترش آن. خوشبختانه اکنون
باميان يکی از امن ترين مناطق کشور می باشد که با سرمايه گذاری های
کلان سود خوبی به اقتصاد مردم و دولت می رسد. آسان کردن ارتباطات از
طريق ساختن راه ها و ميدان هوايی امن بين المللی از جمله اين سرمايه
گذاری های مفيد می باشد. همچنين به زعم نگارنده اين سطور طرح باميان
الکترونيکی به عنوان اولين شهر زنده ديجيتالی در افغانستان داد و ستد
بين المللی را با کمترين امکانات، بصورت سريع و مطمئن بوجود می آورد که
در صورت تمايل افراد و سازمان های علاقمند بکار آن را می توانم ارايه
کنم. در تمام اين موارد برای تحول چشمگير در کشور، دانشگاه می تواند
نقشی ارزنده ايفا کند. در مجموع همچنان که ذکر شد، مديريت صحيح امکانات
و استعدادها، عدم تحول در برنامه آموزشی، نبود کادر ورزيده و سرمايه
گذاری های مطمئمن از مشکلات مکاتب و دانشگاه در باميان باستان می باشد.
هفته نامه چای
داغ |