|
No Censorship! |
|||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||
خبری، تحليلی و انتقادی
منشور مصالحه و آشتی ملی این بار پارلمان افغانستان با تصویب طرح ۱۱ ماده ای مصالحه ملی به جنایات و تراژدی های انسانی که در طول سه دهه جنگ در افغانستان به وقوع پیوست را مشروعیت قانونی بخشید٬ تمام ۱۱ ماده این طرح بر محور یک هدف میچرخد آنهم تبرئه و مبرا نمودن جنایتکاران از هر گونه اتهامات است که بارها سازمان های مختلف بین المللی٬ مردم افغانستان و رسانه های همگانی مستقل٬ اشارات مستقیم به جنایات انجام شده با مدارک و شواهد تصویری٬ شفاهی و کتبی و همچنان گواهی زنده آن جنایات در حوادث خونبار کابل و کشته شدن نزدیک به صدهزار شهروندان این شهر و ویرانی بخش های زیادی از این شهر و صدها هزار بیوه یتیم و معیوب و مهاجر را با خود به همراه داشت از مدارک شواهد هستند انکار ناپذیر. حوادث ناگوار کابل به عنوان نمونه اشاره شد٬ این جنایات و تراژدی های دردناک انسانی ابعاد گسترده تری را با خود داشت که میتوان از هرات٬ مزار شریف و سایر ولایت دیگر آنان به گواهی طلبید. کودکانه خواهد بود که جنایات آن سالها را افتخارات ملی بر مردم بقبولانند آنچه که در بند اول این طرح از آن به عنوان افتخارات ملی تجلی میشود٬ جهاد و مبارزه ی که افتخارات ملی پنداشته شده است به روشنی و وضاحت در بند پنجم در همین مصوبه به صراحت رد شده و مفهوم اش راز دست داده است٬ ماده ی ۵ ( هیچ گروه و جریان سیاسی از این منشور مستثنی نمی گردد.) آیا حکومتهای کمونیستی که علیه شان جهاد اعلام گردیده بود یک جریان سیاسی نبودند؟! که ۱۳ سال جنگ و در نتیجه میلیونها کشته٬ معیوب٬ یتیم٬ بیوه و مهاجر و صدها میلیارد ها دالر خسارات مالی بر کشور و مردم تحمیل شد! و سرنوشت دو نسل از شهرواندن این کشور را برای اهداف شخصی و حزبی به بازی مرگبار گرفته شد! و معلوم نیست که تا چند نسل دیگر شهروندان این کشور از اثرات آن رنج خواهند برد٬ ماده پنجم این را آشکار میکند که گویا نه مبارزه بوده و نه حکومت کمونیستی٬ و جهاد هم شعار بیش نبوده است که با تصویب این طرح همه اختلافات و مشکلات جریان های سیاسی حل شده تلقی میگردد اگر حل اختلافات به این سادگی بود و است پس جنگ و جهاد و خونریزی های گذشته چه بود ؟! در مقدمه این طرح از صدر اسلام مثال آورده شده است که با ورود لشکر مسلمانان به منظور فتح مکه از سوی محمد پیامبر اسلام به ابوسفیان امان داده شد و در کنار رهبری اسلام آنروز جایگاهی و مقام برایش سپرده شد ٬ اما نکته جالب این است که از پیامت های این امان دادن و سازش حرف به میان نیامده است که وجود ابوسفیان در رهبری ٬ اسلام را با چه سرنوشت دچار ساخت. بعد از وفات پیامبراسلام ٬ معاویه فرزند ابوسفیان برای کسب مقام خلافت از هیچ نیرنگ و فریب وکشتار و ظلم دریغ نورزید آنچه که ازپدرش ابوسفیان آموخته بود٬ طبق قوانین آنروز خلیفه توسط شورا انتخاب میشد ٬ اما معاویه خلافت شورایی را به میراثی تبدیل کرد و سر انجام فرزند معاویه یزید میراث دار خلافت اسلامی و خلیفه مسلمین شد٬ و چه افتزاهای که در دوران خلافت خودش انجام نداد حادثه کربلا و سر بریدن نواسه پیامبر و یارانش توسط یزید (نواسه ی ابوسفیان) بر همه گان معلوم است و نتیجه آن سازش ها را امروز در میان فرقه ها و مذاهب اسلامی شاهد هستیم حوادث روزانه در عراق ناشی از همین اختلافات فرقه ای است که با امان دادن به ابوسفیان و نقش دادن در رهبری اسلام از اینجا سر چشمه میگرد. طرح و تصویب این منشور از سوی پارلمانی صورت میگرد که اکثرا با عقاید دینی وارد پارلمان شده اند و افتخار دارند که مسلمانند و مسایل را با اصولات اسلامی تطبق نموده و حل و تصویب میکنند٬ اما در مورد تصویب این طرح٬ مسئله فراتر رفته است٬ در متون دینی بحث حق الله و حق الناس مکررا آمده است و گفته شده است که خداوند با تمام عظمت و جلال و اختیارات مطلقه اش در بخشیدن حق مردم خودرای میکند و این حق را به خود نمیدهد٬ اما انگار نماینده گان محترم پارلمان پارا فراتر گذشته است و این حق را بر خود داده اند و بذل و بخشش پیشه کرده اند و حق مردم را بر دیگران میبخشند آنچه که خداوند کریم به خود این حق را نداده است. ماده های چهارم ٬ ششم ٬ نهم و دهم این مصوبه تنها مفهوم را که میرساند این است٬ تا با گنجانیدن این ماده ها بتوانند هدف اصلی این منشور منفور٬ (ماده دوم) که همانا مشروعیت بخشیدن به جنایات انجام شده است را تحت شعاع قرار دهد و زمینه خیانت آنعده از اعضای پارلمان که ممکن بود در رای دادن برای تصویب این طرح مردد بودند را فراهم کند٬ که فراهم هم ساخت و این عده از اعضای پارلمان خیانت بزرگ را نسبت به مردم و کشورشان با دادن رای مرتکب شدند٬ چون موقف طالبان در برابر این دولت واضح و روشن است و حکومت پاکستان هم سیاست های خودش را تعقیب خواهد کرد و مطرح کردن خط دیورند و پیوستن طالبان به پروسه صلح که در این ماده ها گنجانیده شده است عوام فریبی بیش نیست. در تمام بخشهای این منشور منفور از مقدمه تا آخرین بند آن برای یکبار و به صورت سمبولیک هم کلمه عدالت نیامده است٬ کلمه ای که لرزه بر اندام بعضی ها میاندازد و خواب را بر آنان حرام میسازد٬ ماده های سوم و هفتم این مصوبه صحت این گفته ها را تأیید میکند. آقای محقق و همقطارانش خواهان ضمانت روانی هستند اینان نباید نگران ضمانت روانی و امنیت روانی خویش باشند چون فرد فرد باشندگان این سرزمین با مشکل شما ها دچار و آشنا اند چه بسا بیشتر ٬ اما با یک تفاوت! اینکه درافغانستان اکثریت مردم زیر خط فقر زندگی میکنند و نگران این هستند که مبادا گرسنگی و سرمای سر زمستان جان خود یا فرزندانش را بگیرد آنچه که در کابل و بدخشان اتفاق افتاد و مسوولیت این حوادث و حوادث های بعدی به عهده کسانی است که کشور را در چنین وضعیت بدی کشاندند و فقر را حاکم نمودند٬ اما عدم امنیت و عدم ضمانت روانی این عده آنست که مبدا روزی عدالت از راه رسد و دامن گیر یشان شود. ماده یازدهم (رسانه های همگانی باید مفاد منشور و مصالحه ملی را در نظر داشته ...) این ماده چنانچه در کنار دیگر قوانین جاری در کشور نافذ شود تهدید مستقیم است برای رسانه های همگانی٬ و کلمه (باید)در این ماده این مفهوم را میرساند که رسانه ها مجبور میشوند تا مفاد این مصوبه را به تبلیغ بنشینند و با جنایتکاران جنگی و خیانت کاران پارلمانی همصدا شوند.
نوشته شده در روز 17دلو سال 1385 - ساعت 11 به وقت کابل |
آگهی و اعلان شما در اينجا
| |||||||||||||||||||||||||
Top Global Newspapers: Asia Latin America Africa Europe USA Canada Australiaسايت ها و وبلاگ ها تنها می توانند به کابل پرس لينک بدهند. هر نوع استفاده ديگر ممنوع می باشد Members Login As the mind has no boundaries, the RAHA concept does not have frontiers and is opposed to information and cultural control by global communication entities whether media conglomerates, states or local governments, or religions Kamran Mir Hazar: Editor-in-Chief / Afghanistan/ Kabul/ Mobile: 0093 799390025/ Email: editor at kabulpress.org info at kabulpress.org reader at kabulpress.org Copyright© Kabul Press, World Media Home 2004 -2006 کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت محفوظ و متعلق به سايت کابل پرس می باشد |