|
No Censorship! |
||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||
خبری، تحليلی و انتقادی
خشونت خانگی در افغانستان؛ همیشه و همه جا پیشگفتار
خبر کوتاه بود. «ناديا انجمن»، بانوی شاعر افغان یکشنبه 15 عقرب 1384 خورشیدی، با لت و کوب شوهرش در خانه خود در شهر هرات کشته شد. ناديا انجمن، دانشجوی ممتاز سال چهارم دانشکده ادبیات دانشگاه هرات، هنگام مرگ، بيست و پنج سال داشت و شش ماه از تولد تنها فرزندش میگذشت. مقامهای امنيتی هرات گفتند بر روی پیکر نادیا، «نشانههای» درشت ناشی از «ضرب و جرح» به چشم میخورد. آنان، مجیدینیا، شوهر انجمن را به اتهام قتل بازداشت کردند و او در بازجويیهای مقدماتی به لت و کوب همسرش «اعتراف» کرد. «دکتر سيد مخدوم رهين»، وزير اطلاعات و فرهنگ افغانستان در گفتوگو با خبرگزاری دولتی «باختر»، اين حادثه را «جنايتی هولناک و ضايعهای جانگداز» خواند و از بانو انجمن به عنوان «شهيد» یاد کرد. وی گفت: «در حالی که ما خشونت در حق زنان را نکوهش میکنيم، جنايتی چنين هولناک، بر زندگی يک زن جوان، نقطه پايان میگذارد». او از مقامهای مسؤول خواست موضوع را با دقت پيگيری کنند و «عامل جنايت ناجوانمردانه» را به سزای کردارش برسانند. دفتر هيأت نمايندگی سازمان ملل متحد در افغانستان (يوناما) نيز حادثه «قتل» ناديا انجمن را محکوم کرد و آن را «تراژدی» خواند. اگر ناديا، نام همه آشنا نمیبود، اين خبر برای مخاطبان افغان شايد خبری تکراری جلوه میکرد. آمار تکاندهنده خودسوزی زنان در هرات و خودکشی یا فرار دختران و زنان در دیگر نقاط افغانستان، روزانه به گوش میرسد. بسيارند زنان و دختران جوانی که خودسوزی یا خودکشی را تنها راه نجات میدانند، ولی ناديا خودسوزی نکرده بود، بلکه او را با خشونت کشتند. اینجاست که باید پرسید: چرا زنان افغان در دوره پساطالبان هنوز از حقوق نخستین خود محروم میمانند و با بدترین شیوههای خشونتآمیز اینگونه خاموش میشوند؟ برای بررسی فراگیر این موضوع، نخست باید بدانیم خشونت چیست؟ چرا خشونت در جامعههایی مثل افغانستان رواج دارد؟ چه کسانی به خشونت دامن میزنند؟ راهکار رویارویی با این آسیب اجتماعی چیست؟ پیشینه خشونت خانگی در جهان مجمع عمومی سازمان ملل متحد روز 25 نوامبر را «روز جهانی ريشهكني خشونت با زنان» ناميده است. سازمان ملل متحد از دولتها و سازمانهای جهاني و سازمانهاي غيردولتی ميخواهد تا هر ساله در اين روز، تلاشهايی را برای افزايش آگاهی عمومي درباره خشونت خانگي به كار بندند. خشونت با زنان مرز نمیشناسد. محدود به جامعههاي در حال توسعه يا مسلمان نيست. عامل اصلی خشونت با زنان در تبعيضی است که مانع از برابری زن با مرد در همه سطوح زندگی میشود. خشونت هم در تبعيض ريشه دارد و هم به آن دامن میزند. سازمان عفو بينالملل در جزوههای خود آورده است: «خشونت با زن، طبيعی يا چاره ناپذير نيست، بلکه تظاهری است از ارزشها و معيارهای تاريخی و فرهنگی جامعههاي گوناگون. برخی نهادهای اجتماعی و سياسی، زمينهساز تضعيف زن و خشونت با او میشوند. برخی آداب و رسوم فرهنگی و سنتی هم به ويژه آنها که وسواسآميزانه، بر پرهيزگاری جنسی تأکيد میکنند، بهانهای هستند برای خشونت با زنان و دختران». خانواده که پناهگاه انسان شناخته میشود، در آمارهای جهاني، بزرگترين کانون خشونت با زنان و کودکان به شمار میآيد. بسياري از دختران و زنان حاضر نيستند خشونت خانگي را به پليس گزارش دهند. در برخي كشورها نيز نهادهاي قضايي به شكايت در اين زمينه ترتيب اثر نميدهند و آن را موضوعي خصوصي ميدانند. به اين دلايل، آمار خشونت خانگي، دقيق نيست. با اين حال، آمار گردآوري شده همچنان تكاندهنده است. به گفته سازمان عفو بينالملل، خشونت در خانواده بيش از ابتلا به سرطان و تصادفهاي جادهای، عامل مرگ يا معلول شدن زنان اروپايی در گروه سنی 16 تا 44 سال است.۳۰ تا ۳۵ درصد زنان امريکايی با آزار بدني شوهرشان روبهرو ميشوند. ۱۵ تا ۲۵ درصد آنها هنگام بارداری مورد ضرب و جرح قرار میگيرند. از هر ۱۰ قربانی زن، سه نفر را شوهر يا دوست پسرش کشته است. در شيلی، ۶۳ درصد زنان مورد آزار بدني قرار میگيرند. ۴۱ درصد زنان هند بر اثر آزار بدني همسران خود دست به خودکشی میزنند. در بنگلادش، بيش از ۵۰ درصد قتلها در خشونت مردان ريشه دارد. بنابر تخمين دولت روسيه، در سال 1999، 14 هزار زن به دست خويشاوندان خود كشته شدند. اين كشور، برای مقابله با خشونت خانگی، هيچ قانوني ندارد. در آفريقاي جنوبي، شمار زناني كه در خانه به ضرب گلوله كشته ميشوند، بيش از آنهايي است كه بيرون خانه و به دست افراد غريبه به قتل ميرسند. در كشورهاي مسلماننشين كه تفسير انعطافناپذير از قوانين شرعي را در پيش گرفتهاند، حقوق زنان با پيچيدگيهاي ويژهاي روبهرو است. در اين موارد، زنان در ازدواج و طلاق، اختيار كمتري دارند و اين موضوع، زمينهساز خشونت خانگي بيشتري ميشود. حاكم بودن ديدگاههاي سنتي در اين گونه كشورها سبب ميشود آماري مستند از ميزان حوادث خشونت خانگي در دست نباشد. در چنين كشورهايي، سنتهاي زندگي فئودالي بسيار ريشهدار است و به زن به چشم دارايي خود مينگرند. پس تجاوز به حقوق آنان بدون مجازات ميماند. برخی کشورها با کمک سازمانهای جهاني مدافع حقوق بشر، براي مهار اين روند، به ابتكارهاي تازهاي دست زدهاند. دولت اسپانيا به تازگي براي مقابله با خشونت خانگي، براساس نظرهاي گردآوري شده از زنان آسيبديده، سياستهايي را تدوين كرده است. قوانين جديد، قدرت بيشتري براي سازمانهاي بهزيستي و پليس درنظر گرفته است تا از رفتار خشونتآميز مرد پيش از خطرآفريني پيشگيري كنند. همچنين از قربانيان خشونت خانگي بيشتر پشتيباني كنند تا احساس تنهايي به آنها دست ندهد. سازمانهای مدافع حقوق زنان از قانونگذاران كشورها میخواهند در مورد پيشگيری از خشونت، راهکارهاي دراز مدت، هدفگذاری و اولويتبندیهای روشن و قابل اندازهگيری، تدبيرهای هماهنگ برای برخورد با بدرفتاري با زن، نظارت بر تأثير مداخله مستقيم در موارد جدی و گستردهتر، متعهدانهتر عمل کنند تا هم به سود زنان گام بردارند و هم به سود دولتها. تعریف خشونت خانگی مجمع عمومی سازمان ملل متحد، اعلاميه جهانی منع خشونت با زنان را در فوريه ۱۹۹۴ تصويب كرده است. اين اعلاميه به چند اصل از جمله نياز براي تعريف جامع خشونت با زنان و تعهد دولتها و جامعه جهاني به حذف خشونت با زنان اشاره دارد. اين اعلاميه، خشونت با زنان را چنين تعريف كرده است: «خشونت با زنان، هر كار خشونتآميزي بر اساس جنس است که به آزار رساندن يا رنجاندن جسمی، جنسی يا روانی زنان بيانجامد يا بتواند بيانجامد، از جمله تهديدها يا رفتارهاي مشابه، اجبار يا محروم کردن مستبدانه زنان از آزادی که آشكارا يا در خلوت زندگی خصوصی انجام شود». در اين اعلاميه آمده است: «با نگرانی از اين که خشونت با زنان، مانعی در راه دستيابی به برابری، پيشرفت و صلح است و با تأکيد بر اينکه خشونت با زنان نشانه نقض حقوق بشر و آزادیهای اساسی زنان است و برخورداری زنان را از اين حقوق و آزادیها به طور ناقص يا کامل نفی میکند؛ با آگاهی از اينکه خشونت با زنان، نمايشی از نابرابری تاريخی روابط قدرت ميان زنان و مردان است که به زير سلطه کشيدن و تبعيض عليه زنان از سوي مردان و پيشگيری از پيشرفت کامل زنان انجاميده و اينکه خشونت با زنان يکی از ساختارهای مهم اجتماعی است که زنان را به موقعيتهای فرودست در مقايسه با مردان مجبور میکند، ضرورت جلوگيری از خشونت با زنان اعلام میشود». وقتی در چارچوب ارتباط نزديک ميان دو فرد، رفتار مرد با زن، خشونتآميز و سلطهگرانه باشد، به خشونت خانگی خواهد انجامید. خشونت خانگی ممکن است بدنی، جنسی، روانی، عاطفی یا اقتصادی باشد. خشونت شاید تنها به صورت تهدید باشد یا جنبه عملی هم به خود بگیرد. خشونت، گذرا یا هميشگی رخ میدهد. خشونت در خانواده در ميان همه طبقههای اجتماعی و گروههای سنی، نژادی و جنسی با هرگونه شيوه زندگی يا با وجود ناتوانی جسمی روی میدهد. خشونت خانگی ممکن است در هر زمان، چه در آغاز و چه پس از گذشت چند سال از ارتباط ميان دو نفر رخ نشان دهد. کودکان نيز از پیآمد منفی خشونت خانگی در کوتاه یا درازمدت در امان نیستند. همه گونههای خشونت در قدرتطلبی و سلطهگری فرد آزاررسان ریشه دارد. در گزارشهای مربوط به خشونت خانگی، زنان و کودکان، قربانيان اصلی و مردان، آزاررسان معرفی شدهاند. بنابر آمارهای جهانی، 90 درصد از قربانيان خشونت خانگی را زنان و 10 درصد را مردان تشکیل میدهند. مردان نيز گاهی با بدرفتاری زنان روبهرو میشوند، ولی موارد مرگآور و خطرناک خشونت خانگی از سوی مردان با دختران و زنان خانواده صورت میگیرد. افزون بر آن، مردانی که با خشونت زن رو به رو شوند، پس از ترک کردن زن، مورد تهديد جانی وی قرار نمیگیرند. این در حالی است که دوره پس از ترک مرد، برای زن بسيار خطرناک است. دستهبندی خشونت خانگی 1. خشونت بدنی هرگونه حمله فيزيکی به فرد، خشونت بدنی است، مانند: سيلی، لگد، مشت، نيشگون، کشيدن مو، گاز گرفتن، محکم کشيدن دست و پا، هل دادن، به زور کشيدن، اسيد پاشيدن، سوزاندن و پرتاب اشيا. همه اين رفتارها اثر بدنی از خود بر جای میگذارند. گاه اثر ضربههای وارد شده (مثلا به سر) به دليل پوشيده بودن آن ناحيه از بدن کمتر آشکار است. تجاوز جنسی نیز خشونت بدنی پنهانی است که شايد بدترين آثار روحی و بدنی را بر جای گذارد. تماس جنسی اجباری که مرد در مقام شوهر بر همسر خود تحميل میکند، در بسياری از فرهنگها، تجاوز جنسی به شمار میرود. در اين فرهنگها، تمکين زن به خواسته مرد تنها به دليل شوهر بودن او، پذيرفته نيست و پيگرد قانونی دارد. زنای با محارم، گونه ديگری از خشونت خانگی است که به طور تقريبی در همه جای دنيا، رفتاری غيرقانونی بوده و سزاوار مجازات سنگين است. 2. خشونت گفتاری از ديد روانشناسان، سخن آزاردهنده، رفتار خشونتآميز است. افراد جامعه هم بسته به جایگاه خود و شدت و ضعف پرخاشگری، واکنش نشان میدهند. گفتار ناخوشايند به صورت ناسزا، لحن خشونتبار و تحقيرآمیز، فرد را میآزارد. کوچک شمردن و مسخره کردن شخصيت زن در برابر فرزندان، دوستان و خویشاوندان، با به کار بردن چنین سخنانی، خشونت گفتاری به شمار میآید : «نمیفهمی، نمیتوانی، نمیدانی، نظر نده، حرف احمقانه نزن، چرا مثل بقيه زنها (یا مادرها) نيستی؟». مسخره کردن کارهای زن در خانه نیز ممکن است به صورت ايراد گرفتن از آشپزی، خانهداری، بچهداری زن یا مقايسه مهارتهای وی با زنان ديگر (مادر شوهر، خواهر شوهر، مادر زن، زن همسايه و زن همکار) نمودار شود. هم برخی مردان برای تنبيه همسر يا دختر خود از سکوت آزاردهنده استفاده میکنند یا با رفتاری قهرآلود، برای جبران ناکامی خود، انتقام میگيرند. این کار همانند گفتار آزاردهنده، خشونتبار خواهد بود. 3. خشونت پنهان آثار خشونت را ميتوان ديد، مانند: کبودی بدن، زخم، شکستگی و سوختگی. در مقابل، برخي خشونتها را به چشم نمیبينيم، ولي تحملشان بسيار دشوار است و پيآمدهای آنها در خفا تحمل میشود. دروغ گفتن، نفقه ندادن، درد دل درباره زندگی خصوصی با غريبهها و همکاران، بيتوجهي به خواستههای مطلوب زن، دير بازگشتن به خانه، چشمچرانی کردن، قدرناشناس بودن و بیاعتنايی به قول و قرار، نمونههايي از خشونت پنهان هستند. ناامنی عاطفی پس از تهديدهاي بدني، بدترين شکل خشونت خانگی با زنان است که در کشورهای مسلماننشين به صورت چند همسری نمود پيدا میکند. در اين حالت، چون مرد براي ازدواج دوباره، از همسر نخست خود اجازه نميگيرد، بگومگوي رفتاري در اين باره، در بسياري از موارد، به خشونت كشيده ميشود. به جز آن، حتا اگر زنان چنين مردي در يك جا هم زندگي نكنند، فشار رواني چنين وضعيتي، آنان را آزار ميدهد. ريشههاي پذيرش خشونت خانگي درک اين موضوع که چرا زنان، رابطه بد و خشونتآميز را تحمل میکنند، سخت است. عوامل گوناگوني وجود دارد که ترک چنين رابطه نامطلوبي را دشوار میکند. اين عوامل را ميتوان چنين برشمرد: 1. ترس از خشونتهای پسين: آمار نشان میدهد نيمی از موارد قتل زنان زمانی رخ داده است که آنها، مرد (شوهر، پسر، پدر و ...) را ترک کرده يا در حال ترک او بودهاند. 2. ناآگاهی حقوقي: بسياری از زنان نمیدانند چگونه از حقوق قانونی خود در جامعه بهره بگيرند. 3. وابستگی اقتصادی: نداشتن استقلال مالی، زندگی زن را پس از ترک كردن مردش طاقتفرسا ميکند. 4. حفظ سامان فرزندان: بسياری از زنان ميپندارند حفظ رابطه نامناسب، بر ترک خانه و خطر نابهسامانی فرزندان برتري دارد. اين در حالی است که در چنين شرايطی، فرزندان از جمله قربانيان خشونت خانگی هستند. 5. حفظ آبرو: بسياری از زنان از واکنش اجتماع نگران هستند و می ترسند انگشتنما شوند. 6. وابستگی عاطفی: عاطفههاي ضد و نقيض، مانند: ترس، شرم، علاقه به مرد، اميد به بهبود معجزهآسای شرايط و پايبندی به رابطه، سبب میشود زن از ترک مرد چشم بپوشد. 7. اعتماد به نفس نداشتن: بدرفتاري مرد پس از چندي، از عزت نفس زن میكاهد. 8. تربيت فرهنگی: بسياری از زنان گونهاي پرورش يافتهاند که فکر میکنند زندگی کامل را تنها در قالب يک همسر و مادر تجربه خواهند کرد يا اين که طلاق گرفتن غلط است. در برخی موارد، خانواده زن به همين دلايل، او را از ترک كردن مرد باز ميدارند. خشونت خانگي در افغانستان پس از فروپاشي گروهك فاشيستي طالبان در افغانستان، نهادهاي جامعه مدني، تلاشهايي را براي زدودن فرهنگ خشونت با زنان آغاز كردند. جامعه جهانی براي بهبود وضعيت اقتصادی، اجتماعی و آموزش و پرورش زنان، هزينه قابل ملاحظهای را اختصاص داد. برگزاري برنامههاي آموزشي، بزرگداشت روز جهاني ريشهكني خشونت با زنان در شهرهاي افغانستان، تهيه و پخش فيلمهايي درباره مشكلات اجتماعي زنان و مانند آن، تااندازهاي اثربخش بوده است. با وجود اين، به نظر ميرسد هر اندازه، آگاهي زنان از حقوقشان بيشتر شود، خشونت با آنان نيز افزايش مييابد. پس از به دست آوردن اين آگاهيها، ايستادگي زنان در برابر رفتارهايي كه نقض حقوق انسانيشان است، واكنشهاي خشونتبار مردان را در پي دارد. كشته شدن بانو «شيما رضايي»، گوينده تلويزيون خصوصي «طلوع» در كابل، ترور يك زن در بدخشان و اكنون كشته شدن ناديا انجمن به دست همسرش در هرات، نمونههايي از اين دست است. در کنفرانس بزرگداشت پنجمين سالگرد صدور قطعنامه شورای امنيت سازمان ملل متحد در مورد زن، صلح و امنيت كه در کابل برگزار شد، يک مسئول صندوق حمايت از زنان سازمان ملل متحد (يونيفم) اعلام كرد ثمره برنامهريزیهاي جهاني و ملي برای بهبود وضعيت زنان افغانستان در چهار سال گذشته، کمتر از حد انتظار بوده است. ازدواجهای اجباری و زودهنگام، لت و کوب زنان و جلوگيری از فعاليتهای اجتماعی آنان هنوز هم به عنوان رسوم قبيلهای در مناطق مختلف افغانستان ادامه دارد. بانو «سجيه بهگام»، هماهنگکننده برنامههای نهاد آلمانی «ميديکا مونديال» برای زنان نيز ميگويد که موارد مهمی از قطعنامه شورای امنيت سازمان ملل متحد در مورد زنان صلح و امنيت، در افغانستان اجرا نشده است. اين قطعنامه پنج سال پيش براي بهبود زندگی زنان به ويژه در کشورهای در حال گذار از جنگ به صلح به تصويب رسيده بود. در اين قطعنامه، شورای امنيت سازمان ملل متحد بر شرکت زنان در سطوح تصميمگيریها تأکيد کرده و نقش آنان را به عنوان گروههای ميانجی در حل منازعهها بااهميت خوانده است. رفع هرگونه تبعيض در برابر زنان و شرکت آنان در گسترش حقوق بشر از موارد مهم اين قطعنامه به شمار ميرود كه افغانستان نيز آن را امضا كرده است. به گفته سازمان عفو بينالملل، زنان در سراسر افغانستان همچون گذشته و دوران طالبان به قتل میرسند، مورد تجاوز قرار میگيرند و زندانی میشوند. بسياری از مردان افغان با تکيه بر سنتهاي فئودالی، با زنان مانند اموال شخصی خانه رفتار میکنند و بدون نگرانی از مجازات، آنها را آزار میدهند. خشونت و برخورد سنتي با زنان در افغانستان از ديرباز به چشم ميخورد. همين موضوع، زمينه را براي حضور يكسان زنان در جامعه به عنوان شهروندان همتراز با مردان محدود كرده و مانع بهرهمندي آنان از حقوق اساسيشان شده است. برای نمونه, این موارد را با هم بخوانیم: پنج سال پيش، جنگجويان زورمند محلي، (س)، دختر 19 ساله افغان را به زور از خانوادهاش گرفتند و تاكنون بارها لت و كوب و به او تجاوز كردهاند. (ج)، دختري 15 ساله است كه مجبور به ازدواج با مرد 65 سالهاي شد و از خانه فرار كرد. (و)، دختر 12 سالهاي است كه پدرش، او را مجبور ميكرد مواد مخدر را از يكجا به جاي ديگر ببرد. او نيز براي رهايي از اين كار، از خانه گريخت. اينها داستانهای خودساخته نيست و به يک دختر و يک زمان و مكان مشخص در افغانستان منحصر نمیشود. دختران و زنان در افغانستان هر روز با گونههاي متفاوتي از خشونت در خانواده، محل کار و محيط زيست روبهرو هستند. هماره پدران، برادران، شوهران و ديگر مردان، عاملان چنين خشونتهايي بودهاند. البته در بعضی موارد، خود زنان نيز عامل خشونت با ديگر زنان هستند. بايد دانست خشونت با زنان افغان در محيط كار نيز رايج است كه بر رشد توانمندي آنان اثر منفي بر جاي ميگذارد. به طور كلي، نوع برخورد با زنان در جامعه سنتي افغانستان، برخورد با انساني درجه دوم است. در اين ميان، رفتار خنثاي دستگاه قضايی و پليس افغانستان، يكي از مهمترين مشكلهاي فراروي بررسي موضوع خشونت خانگي است. بيشتر زنان قرباني خشونت خانگي، هيچگونه امكاني براي دادخواهي و پيشگيري از اين خشونتها ندارند. در دادگاهها، ادارهها و به طور كلي، جامعه افغانستان، با پروندههاي خشونت با زنان، به شكل درست و قاطع برخورد نميشود. نهاد قضايي افغانستان، مشكلات ساختاري، سليقهاي و فكري متعددي دارد. نبود قانون مشخص و فراگير درباره خشونت خانگي، پيگيري نكردن چنين شكايتهايي، كاغذبازي اداري، كمبود يا نبود كارشناسان حقوقي، نفوذ جنگسالاران در دستگاه قضايي و خصوصي پنداشتن خشونت خانگي، سبب شده است هيچگاه به چنين پروندههايي رسيدگي نشود. اگر معاف بودن مردان خشونتطلب از مجازات را به همه اين نابهسامانيها بيافزاييم، درد دوچندان خواهد شد. زنان بسياري به دليل جرم اخلاقي، فرار از خانه و مانند آن در بازداشتگاههاي پليس و زندانهاي افغانستان به سر ميبرند. با اين حال، هرگز مردي يافت نشده است كه به جرم بدرفتاري، خشونت و آزار زنان زنداني شود. بانو «شکريه بارکزی»، نماينده پارلمان افغانستان درباره وضعيت زنان ميگويد: «وضع زن خانهدار افغان بهتر نيست. از همان اولين ساعت زندگی مشترک، بسياری از آنان از شوهر خود کتک میخورند و از همه بدتر، دستمزدی را که با عرق جبين درمیآورند، به شوهرشان میدهند. از مهر، که قبل يا بعد از نکاح به زن بايد داده شود، اثری نيست. از مهر شوهر هم ثمری نيست. اگر زنی، فرزند پسر نداشته باشد، شوهر میتواند زن ديگری اختيار کند و داشتن فرزند دختر، به ويژه اگر تعداد آنها زياد باشد، مصيبت است. قوانين درباره چندهمسری، طلاق، حضانت فرزندان و ارث کاملا در گرو مسايل شرعی است. مبنای تساوی حقوق که در قانون اساسی افغانستان آمده، از اين مسايل جداست. آنچه زن را بسيار رنج می دهد، اين است که حتا قوانين اسلامی درباره حقوق زن اجرا نمیشود. در موارد بسياري، زن در حکم موجودي بیجان يا شیء تلقی ميشود. خشونت با زن در اسلام و قانون اساسی و ديگر قوانين منع شده است. با اين حال، اين پديده زشت به شکلهای مختلف ديده میشود. دست قانون از سنتهای حاکم بر جامعه کوتاه است و تا حال هيچ قربانی خشونت نتوانسته است از مجرای قانون مشکلش را حل کند. بسياری از مردان با توسل به خشونت میخواهند برتری خود را بر زنان ابراز کنند و اين در حقيقت، برای آنها يک نوع افتخار است». بانو «دكتر مسعوده جلال»، وزير امور زنان افغانستان با تشريح وضعيت كنوني زنان، از ناكام ماندن تلاشها براي بهبود وضع اين قشر از جامعه بيمناك است. به گفته وي: «زنان افغان که آسيبديدگان اصلی بحران و جنگ در سالهای اخيرند، وضعيت بهتری نسبت به گذشته ندارند. در همين شهر کابل، هم اکنون در منطقه دهمزنگ (محلهای نزديک به مرکز شهر) خانمی به سن ۳۳ تا ۳۵ سال با لباس ژوليده، سر و پای برهنه، چهرهای به خاکستر آکنده که همه ديوانه مينامندش و او را از خود میرانند، بر روی خيابان عمومی میايستد و از هر رهگذری درباره فرزندش، شوهرش و اعضای خانوادهاش میپرسد و التماس میکند که رهگذران، ازدست رفتگانش را به او نشان دهند. اينگونه قربانیها کم نيستند. در هر شهر و روستای کشور ما، زنانی هستند که با وصف خاموش شدن غوغای جنگ هنوز هم در شعلههای باقی مانده آن میسوزند و سمندروار خاکستر میشوند». راهكارهاي مبارزه با خشونت خانگي فرار از خطر خشونت خانگی بسيار پيچيده است و تقريبا هميشه به دخالت عامل سومي نياز دارد. در برخی کشورها، قانون و پليس (به عنوان مجری قانون)، حامی قربانيان خشونت خانگی هستند و در اين باره، رهنمودهايي را در اختيار زنان و دختران قرار میدهند. به شكايتهاي مربوط به خشونت خانگی نيز رسيدگي ميشود و خشونت خانگي، مجازاتهاي سنگين در پی دارد. چنين وضعيتي در همه کشورها صدق نمیکند. در برخي كشورها، خود پليس از جمله عاملان يا حاميان خشونت با زنان به شمار ميرود و به همين دليل، زنان از مراجعه به پليس خودداري ميکنند. در شمار ديگري از کشورها هم با اين که زنان از سوی نيروی پليس تهديد نميشوند، مورد حمايت هم نيستند؛ چون دادگاه و پليس، خشونت خانگی را موضوع خانوادگی و خصوصی ميپندارند و برای جلوگيري از آن كاري نميکنند. گفتيم كه در افغانستان، خود پليس از جمله عاملان يا حاميان خشونت با زنان به شمار ميرود يا آنكه براي پيشگيري از آن دست به كاري نميزند. بدين ترتيب، ميبينيم كه بخش بزرگی از جمعيت زنان جهان، در برابر خشونت خانگی، بي پشتيبان رها شدهاند. با توجه به همه اين مسايل، راهكارهاي زير براي مبارزه با خشونت خانگي در افغانستان پيشنهاد ميشود: 1. اصلاح انديشههاي ناپسند زنستيز در فرهنگهاي اجتماعي منطقههاي شهري و روستايي با بهرهگيري از نفوذ روحانيان و افراد بانفوذ محلي. 2. آگاهيبخشي رسانههاي گروهي، مانند: راديو و تلويزيون و مطبوعات درباره خشونت خانگي. 3. گنجاندن متنهاي آموزشي درباره زدودن خشونت خانگي در كتابهاي درسي مدرسه و دانشگاه. 4. افزايش همزمان آگاهي مردان و زنان از حقوق زن و نيز حق و تكليفهاي دوجانبه. 5. افزايش آگاهي خانوادهها در پيشگيري از برخورد بغضآلود و دوگانه با زنان و دختران. 6. خودداري اعضاي ارشد خانواده از برخوردهاي خشونتبار در برابر كودكان و نوجوانان. 7. آموزش احترام به يكديگر و ديگران به كودكان و نوجوانان. 8. توانمند ساختن اقتصادي زنان و دختران با اجراي برنامههاي آموزشي داراي جنبه مالي، مانند: قاليبافي، هنرهاي زيبا، صنعتهاي بومي، كارهاي درماني، آموزشهاي رايانهاي. 9. فراگير ساختن جنبش سوادآموزي براي همه مردم به ويژه دختران و زنان. 10. بازنگري در قوانين جزايي و مدني با تأكيد بر پيشگيری از چندهمسري (رسمی و غير رسمی) و ازدواج اجباري و زودهنگام. 11. ريشهيابي عوامل خشونت خانگي و راهكارهاي مقابله با آن از طريق طرح لايحههاي قانوني در پارلمان با در نظر گرفتن واقعيتهاي اجتماعي افغانستان. 12 نظارت بر اجراي قانون يادشده با همكاري نهادهاي دولتي و غيردولتي. 13. اجراي تبعيض مثبت نسبت به زنان. 14. ايجاد خانههای امن برای دفاع از زنان قربانی خشونت. 15. تشكيل ستاد ويژه براي پيشگيري از قتلها و خشونتهای ناموسی و نيز خودسوزی زنان در منطقههاي آسيبپذير (مانند هرات). 16. ايجاد بخش ويژهاي در كميسيون مستقل حقوق بشر براي بررسي و رسیدگی به خشونتهاي خانگي. 17. ايجاد دادگاه خانواده. 18. آموزش پليس زن. 19. آموزش پليس مرد با روحيه احترام به حقوق زن. 20. بريدن دست جنگسالاران و زورمندان از نهادهاي قضايي و پليس. منبع: http://www.bbc.co.uk/persian/specials/162_violence/ نوشته شده در روز 23حمل 1385 - ساعت 11 به وقت کابل
|
آگهی و اعلان شما در اينجا
| ||||||||||||||||||||
Top Global Newspapers: Asia Latin America Africa Europe USA Canada Australiaفقط با ذکر ماخذ، نام نويسنده و تاريخ انتشار می توانيد از مطالب ، عکس ها و آثار ديگر در کابل پرس استفاده کنيد Members Login As the mind has no boundaries, the RAHA concept does not have frontiers and is opposed to information and cultural control by global communication entities whether media conglomerates, states or local governments, or religions Kamran Mir Hazar: Editor-in-Chief / Afghanistan/ Kabul/ Mobile: 0093 799390025/ Email: editor at kabulpress.org info at kabulpress.org reader at kabulpress.org Copyright© Kabul Press, World Media Home 2004 -2006 کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت محفوظ و متعلق به سايت کابل پرس می باشد |