Kabul Press, World Media Home, Associated with RAHA in exile

 

 

No Censorship!

Letter to Editor

RAHA PEN CLUB, Afghanistan Centre

English

Portuguese

Spanish

Pashto

E- Afghanistan/Web Hosting

پر خواننده ترين سايت اينترنتی افغانستان

کابل پرس من!

برای مطالعه ی تازه ترين اخبار جهان اينجا را کليک کنيد

خبری، تحليلی و انتقادی

کابل پرس می خواهد تحولی در عرصه ی ژورناليزم افغانستان باشد

 

محمد صادق دهقان

کارشناسی ارشد حقوق بین­الملل

خشونت خانگی در افغانستان؛ همیشه و همه جا

پیش­گفتار

خبر کوتاه بود. «ناديا انجمن»، بانوی شاعر افغان یک­شنبه 15 عقرب 1384 خورشیدی، با لت و کوب شوهرش در خانه خود در شهر هرات کشته شد. ناديا انجمن، دانش­جوی ممتاز سال چهارم دانش­کده ادبیات دانش­گاه هرات، هنگام مرگ، بيست و پنج سال داشت و شش ماه از تولد تنها فرزندش می­گذشت.

مقام­های امنيتی هرات گفتند بر روی پیکر نادیا، «نشانه­های» درشت ناشی از «ضرب و جرح» به چشم می­خورد. آنان، مجیدی­نیا، شوهر انجمن را به اتهام قتل بازداشت کردند و او در بازجويی­های مقدماتی به لت و کوب همسرش «اعتراف» کرد.

«دکتر سيد مخدوم رهين»، وزير اطلاعات و فرهنگ افغانستان در گفت­وگو با خبرگزاری دولتی «باختر»، اين حادثه را «جنايتی هولناک و ضايعه­ای جان­گداز» خواند و از بانو انجمن به عنوان «شهيد» یاد کرد. وی گفت: «در حالی که ما خشونت در حق زنان را نکوهش می­کنيم، جنايتی چنين هولناک، بر زندگی يک زن جوان، نقطه پايان می­گذارد». او از مقام­های مسؤول خواست موضوع را با دقت پي­گيری کنند و «عامل جنايت ناجوان­مردانه» را  به سزای کردارش برسانند. دفتر هيأت نمايندگی سازمان ملل متحد در افغانستان (يوناما) نيز حادثه «قتل» ناديا انجمن را محکوم کرد و آن را «تراژدی» خواند.

اگر ناديا، نام همه آشنا نمی­بود، اين خبر برای مخاطبان افغان شايد خبری تکراری جلوه می­کرد. آمار تکان­دهنده خودسوزی زنان در هرات و خودکشی یا فرار دختران و زنان در دیگر نقاط افغانستان، روزانه به گوش می­رسد. بسيارند زنان و دختران جوانی که خودسوزی یا خودکشی را تنها راه نجات می­دانند، ولی ناديا خودسوزی نکرده بود، بلکه او را با خشونت کشتند. این­جاست که باید پرسید: چرا زنان افغان در دوره پساطالبان هنوز از حقوق نخستین خود محروم می­مانند و با بدترین شیوه­های خشونت­آمیز این­گونه خاموش می­شوند؟

برای بررسی فراگیر این موضوع، نخست باید بدانیم خشونت چیست؟ چرا خشونت در جامعه­هایی مثل افغانستان رواج دارد؟ چه کسانی به خشونت دامن می­زنند؟ راه­کار رویارویی با این آسیب اجتماعی چیست؟

پیشینه خشونت خانگی در جهان

مجمع عمومی سازمان ملل متحد روز 25 نوامبر را «روز جهانی ريشه­كني خشونت با زنان» ناميده است. سازمان ملل متحد از دولت­ها و سازمان­های جهاني و سازمان­هاي غيردولتی مي­خواهد تا هر ساله در اين روز، تلاش­هايی را برای افزايش آگاهی عمومي درباره خشونت خانگي به كار بندند.

خشونت با زنان مرز نمی­شناسد. محدود به جامعه­هاي در حال توسعه يا مسلمان نيست. عامل اصلی خشونت با زنان در تبعيضی است که مانع از برابری زن با مرد در همه سطوح زندگی می­شود. خشونت هم در تبعيض ريشه دارد و هم به آن دامن می­زند. سازمان عفو بين­الملل در جزوه­های خود آورده است: «خشونت با زن، طبيعی يا چاره ناپذير نيست، بلکه تظاهری است از ارزش­ها و معيارهای تاريخی و فرهنگی جامعه­هاي گوناگون. برخی نهادهای اجتماعی و سياسی، زمينه­ساز تضعيف زن و خشونت با او می­شوند. برخی آداب و رسوم فرهنگی و سنتی هم  به ويژه آن­ها که وسواس­آميزانه، بر پرهيزگاری جنسی تأکيد می­کنند، بهانه­ای هستند برای خشونت با زنان و دختران».

خانواده که پناه­گاه انسان شناخته می­شود، در آمارهای جهاني، بزرگ­ترين کانون خشونت با زنان و کودکان به شمار می­آيد. بسياري از دختران و زنان حاضر نيستند خشونت خانگي را به پليس گزارش دهند. در برخي كشورها نيز نهادهاي قضايي به شكايت در اين زمينه ترتيب اثر نمي­دهند و آن را موضوعي خصوصي مي­دانند. به اين دلايل، آمار خشونت خانگي، دقيق نيست. با اين حال، آمار گردآوري شده هم­چنان تكان­دهنده است.

به گفته سازمان عفو بين­الملل، خشونت در خانواده بيش از ابتلا به سرطان و تصادف­هاي جاده­ای، عامل مرگ يا معلول شدن زنان اروپايی در گروه سنی 16 تا 44 سال است.۳۰ تا ۳۵ درصد زنان امريکايی با آزار بدني شوهرشان روبه­رو مي­شوند. ۱۵ تا ۲۵ درصد آن­ها هنگام بارداری مورد ضرب و جرح قرار می­گيرند. از هر ۱۰ قربانی زن، سه نفر را شوهر يا دوست پسرش کشته است. در شيلی، ۶۳ درصد زنان مورد آزار بدني قرار می­گيرند. ۴۱ درصد زنان هند بر اثر آزار بدني همسران خود دست به خودکشی می­زنند. در بنگلادش، بيش از ۵۰ درصد قتل­ها در خشونت مردان ريشه دارد. بنابر تخمين دولت روسيه، در سال 1999،  14 هزار زن به دست خويشاوندان خود كشته شدند. اين كشور، برای مقابله با خشونت خانگی، هيچ قانوني ندارد. در آفريقاي جنوبي، شمار زناني كه در خانه به ضرب گلوله كشته مي­شوند، بيش از آن­هايي است كه بيرون خانه و به دست افراد غريبه به قتل مي­رسند.

در كشورهاي مسلمان­نشين كه تفسير انعطاف­ناپذير از قوانين شرعي را در پيش گرفته­اند، حقوق زنان با پيچيدگي­هاي ويژه­اي روبه­رو است. در اين موارد، زنان در ازدواج و طلاق، اختيار كم­تري دارند و اين موضوع، زمينه­ساز خشونت خانگي بيش­تري مي­شود. حاكم بودن ديدگاه­هاي سنتي در اين گونه كشورها سبب مي­شود آماري مستند از ميزان حوادث خشونت خانگي در دست نباشد. در چنين كشورهايي، سنت­هاي زندگي فئودالي بسيار ريشه­دار است و به زن به چشم دارايي خود مي­نگرند. پس تجاوز به حقوق آنان بدون مجازات مي­ماند.

برخی کشورها با کمک سازمان­های جهاني مدافع حقوق بشر، براي مهار اين روند، به ابتكارهاي تازه­اي دست زده­اند. دولت اسپانيا به تازگي براي مقابله با خشونت خانگي، براساس نظرهاي گردآوري شده از زنان آسيب­ديده، سياست­هايي را تدوين كرده است. قوانين جديد، قدرت بيش­تري براي سازمان­هاي بهزيستي و پليس درنظر گرفته است تا از رفتار خشونت­آميز مرد پيش از خطرآفريني پيش­گيري كنند. هم­چنين از قربانيان خشونت خانگي بيش­تر پشتيباني كنند تا احساس تنهايي به آن­ها دست ندهد.

سازمان­های مدافع حقوق زنان از قانون­گذاران كشورها می­خواهند در مورد پيش­گيری از خشونت، راهکارهاي دراز مدت، هدف­گذاری و اولويت­بندی­های روشن و قابل اندازه­گيری، تدبيرهای هماهنگ برای برخورد با بدرفتاري با زن، نظارت بر تأثير مداخله مستقيم در موارد جدی و گسترده­تر، متعهدانه­تر عمل کنند تا هم به سود زنان گام بردارند و هم به سود دولت­ها.

تعریف خشونت خانگی

مجمع عمومی سازمان ملل متحد، اعلاميه جهانی منع خشونت با زنان را در فوريه ۱۹۹۴ تصويب كرده است. اين اعلاميه به چند اصل از جمله نياز براي تعريف جامع خشونت با زنان و تعهد دولت­ها و جامعه جهاني به حذف خشونت با زنان اشاره دارد. اين اعلاميه، خشونت با زنان را چنين تعريف كرده است: «خشونت با زنان، هر كار خشونت­آميزي بر اساس جنس است که به آزار رساندن يا رنجاندن جسمی، جنسی يا روانی زنان بيانجامد يا بتواند بيانجامد، از جمله تهديدها يا رفتارهاي مشابه، اجبار يا محروم کردن مستبدانه زنان از آزادی که آشكارا يا در خلوت زندگی خصوصی انجام شود».

در اين اعلاميه آمده است: «با نگرانی از اين که خشونت با زنان، مانعی در راه دست­يابی به برابری، پيشرفت و صلح است و با تأکيد بر اين­که خشونت با زنان نشانه نقض حقوق بشر و آزادی­های اساسی زنان است و برخورداری زنان را از اين حقوق و آزادی­ها به طور ناقص يا کامل نفی می­کند؛ با آگاهی از اين­که خشونت با زنان، نمايشی از نابرابری تاريخی روابط قدرت ميان زنان و مردان است  که به زير سلطه کشيدن و تبعيض عليه زنان از سوي مردان و پيش­گيری از پيشرفت کامل زنان انجاميده و اين­که خشونت با زنان يکی از ساختارهای مهم اجتماعی است که زنان را به موقعيت­های فرودست در مقايسه با مردان مجبور می­کند، ضرورت جلوگيری از خشونت با زنان اعلام می­شود». ­

وقتی در چارچوب ارتباط نزديک ميان دو فرد، رفتار مرد با زن، خشونت­آميز و سلطه­گرانه باشد، به خشونت خانگی خواهد انجامید. خشونت خانگی ممکن است بدنی، جنسی، روانی، عاطفی یا اقتصادی باشد. خشونت شاید تنها به صورت تهدید باشد یا جنبه عملی هم به خود بگیرد. خشونت، گذرا یا هميشگی رخ می­دهد. خشونت در خانواده در ميان همه طبقه­های اجتماعی و گروه­های سنی، نژادی و جنسی با هرگونه شيوه زندگی يا با وجود ناتوانی جسمی روی می­دهد.

خشونت خانگی ممکن است  در هر زمان، چه در آغاز و چه پس از گذشت چند سال از ارتباط ميان دو نفر رخ نشان دهد. کودکان نيز از پی­آمد منفی خشونت خانگی در کوتاه یا درازمدت در امان نیستند. همه گونه­های  خشونت در قدرت­طلبی و سلطه­گری فرد آزاررسان ریشه دارد.

در گزارش­های مربوط به خشونت خانگی، زنان و کودکان، قربانيان اصلی و مردان، آزاررسان معرفی شده­اند. بنابر آمارهای جهانی، 90 درصد از قربانيان خشونت خانگی را زنان و 10 درصد را مردان تشکیل می­دهند. مردان نيز گاهی با بدرفتاری زنان روبه­رو می­شوند، ولی موارد مرگ­آور و خطرناک خشونت خانگی از سوی مردان با دختران و زنان خانواده صورت می­گیرد. افزون بر آن، مردانی که با خشونت زن رو به رو شوند، پس از ترک کردن زن، مورد تهديد جانی وی قرار نمی­گیرند. این در حالی است که دوره پس از ترک مرد، برای زن بسيار خطرناک است.

دسته­بندی خشونت خانگی

1.                  خشونت بدنی

هرگونه حمله فيزيکی به فرد، خشونت بدنی است، مانند: سيلی، لگد، مشت، نيشگون، کشيدن مو، گاز گرفتن، محکم کشيدن دست و پا، هل دادن، به زور کشيدن، اسيد پاشيدن، سوزاندن و پرتاب اشيا. همه اين رفتارها اثر بدنی از خود بر جای می­گذارند. گاه اثر ضربه­­­های وارد شده (مثلا به سر) به دليل پوشيده بودن آن ناحيه از بدن کم­تر آشکار است.

تجاوز جنسی نیز خشونت بدنی پنهانی است که شايد بدترين آثار روحی و بدنی را بر جای گذارد. تماس جنسی اجباری که مرد در مقام شوهر بر همسر خود تحميل می­کند، در بسياری از فرهنگ­ها، تجاوز جنسی به شمار می­رود. در اين فرهنگ­ها، تمکين زن به خواسته مرد تنها به دليل شوهر بودن او، پذيرفته نيست و پي­گرد قانونی دارد. زنای با محارم، گونه ديگری از خشونت خانگی است که به طور تقريبی در همه جای دنيا، رفتاری غيرقانونی بوده و سزاوار مجازات سنگين است.

2. خشونت گفتاری

از ديد روان­شناسان، سخن آزاردهنده، رفتار خشونت­آميز است. افراد جامعه هم بسته به جایگاه خود و شدت و ضعف پرخاش­گری، واکنش نشان می­دهند. گفتار ناخوشايند به صورت ناسزا، لحن خشونت­بار و تحقيرآمیز، فرد را می­آزارد. کوچک شمردن و مسخره کردن شخصيت زن در برابر فرزندان، دوستان و خویشاوندان، با به کار بردن چنین سخنانی، خشونت گفتاری به شمار می­آید : «نمی­فهمی، نمی­توانی، نمی­دانی، نظر نده، حرف احمقانه نزن، چرا مثل بقيه زن­ها (یا  مادرها) نيستی؟». مسخره کردن کارهای زن در خانه نیز ممکن است به صورت ايراد گرفتن از آش­پزی، خانه­داری، بچه­داری زن یا مقايسه مهارت­های وی با زنان ديگر (مادر شوهر، خواهر شوهر، مادر زن، زن همسايه و زن همکار) نمودار شود. هم برخی مردان برای تنبيه همسر يا دختر خود از سکوت آزاردهنده استفاده می­کنند یا با رفتاری قهرآلود، برای جبران ناکامی خود، انتقام می­گيرند. این کار همانند گفتار آزاردهنده، خشونت­بار خواهد بود.

3. خشونت پنهان

آثار خشونت را مي­توان ديد، مانند: کبودی بدن، زخم، شکستگی و سوختگی. در مقابل، برخي خشونت­ها را به چشم نمی­بينيم، ولي تحمل­شان بسيار دشوار است و پي­آمدهای آن­ها در خفا تحمل می­شود. دروغ گفتن، نفقه ندادن، درد دل درباره زندگی خصوصی با غريبه­ها و همکاران، بي­توجهي به خواسته­های مطلوب زن، دير بازگشتن به خانه، چشم­چرانی کردن، قدرناشناس بودن و بی­اعتنايی به قول و قرار، نمونه­هايي از خشونت پنهان هستند.

ناامنی عاطفی پس از تهديدهاي بدني،  بدترين شکل خشونت خانگی با زنان است که در کشورهای مسلمان­نشين به صورت چند همسری نمود پيدا می­کند. در اين حالت، چون مرد براي ازدواج دوباره، از همسر نخست خود اجازه نمي­گيرد، بگومگوي رفتاري در اين باره، در بسياري از موارد، به خشونت كشيده مي­شود. به جز آن، حتا اگر زنان چنين مردي در يك جا هم زندگي نكنند، فشار رواني چنين وضعيتي، آنان را آزار مي­دهد.

ريشه­هاي پذيرش خشونت خانگي

درک اين موضوع که چرا زنان، رابطه بد و خشونت­آميز را تحمل می­کنند، سخت است. عوامل گوناگوني وجود دارد که ترک چنين رابطه نامطلوبي را دشوار می­کند. اين عوامل را مي­توان چنين برشمرد:

1. ترس از خشونت­های پسين: آمار نشان می­دهد نيمی از موارد قتل زنان زمانی رخ داده است که آن­ها، مرد (شوهر، پسر، پدر و ...) را ترک کرده يا در حال ترک او بوده­اند.

2. ناآگاهی حقوقي: بسياری از زنان نمی­دانند چگونه از حقوق قانونی خود در جامعه بهره بگيرند.

3. وابستگی اقتصادی: نداشتن استقلال مالی، زندگی زن را پس از ترک كردن مردش طاقت­فرسا مي­کند.

4. حفظ سامان فرزندان: بسياری از زنان مي­پندارند حفظ رابطه نامناسب، بر ترک خانه و خطر نابه­سامانی فرزندان برتري دارد. اين در حالی است که در چنين شرايطی، فرزندان از جمله قربانيان خشونت خانگی هستند.

5. حفظ آبرو: بسياری از زنان از واکنش اجتماع نگران هستند و می ترسند انگشت­نما شوند.

6. وابستگی عاطفی: عاطفه­هاي ضد و نقيض، مانند: ترس، شرم، علاقه به مرد، اميد به بهبود معجزه­آسای شرايط و پاي­بندی به رابطه، سبب می­شود زن از ترک مرد چشم بپوشد.

7. اعتماد به نفس نداشتن: بدرفتاري مرد پس از چندي، از عزت نفس زن می­كاهد.

8. تربيت فرهنگی: بسياری از زنان گونه­اي پرورش يافته­اند که فکر می­کنند زندگی کامل را تنها در قالب يک همسر و مادر تجربه خواهند کرد يا اين که طلاق گرفتن غلط است. در برخی موارد، خانواده زن به همين دلايل، او را از ترک كردن مرد باز مي­دارند.

خشونت خانگي در افغانستان

پس از فروپاشي گروهك فاشيستي طالبان در افغانستان، نهادهاي جامعه مدني، تلاش­هايي را براي زدودن فرهنگ خشونت با زنان آغاز كردند. جامعه جهانی براي بهبود وضعيت اقتصادی، اجتماعی و آموزش و پرورش زنان، هزينه قابل ملاحظه­ای را اختصاص داد. برگزاري برنامه­هاي آموزشي، بزرگ­داشت روز جهاني ريشه­كني خشونت با زنان در شهرهاي افغانستان، تهيه و پخش فيلم­هايي درباره مشكلات اجتماعي زنان و مانند آن، تااندازه­اي اثربخش بوده است. با وجود اين، به نظر مي­رسد هر اندازه، آگاهي زنان از حقوق­شان بيش­تر شود، خشونت با آنان نيز افزايش مي­يابد. پس از به دست آوردن اين آگاهي­ها، ايستادگي زنان در برابر رفتارهايي كه نقض حقوق انساني­شان است، واكنش­هاي خشونت­بار مردان را در پي دارد. كشته شدن بانو «شيما رضايي»، گوينده تلويزيون خصوصي «طلوع» در كابل، ترور يك زن در بدخشان و اكنون كشته شدن ناديا انجمن به دست همسرش در هرات، نمونه­هايي از اين دست است.

در کنفرانس بزرگداشت پنجمين سالگرد صدور قطع­نامه شورای امنيت سازمان ملل متحد در مورد زن، صلح و امنيت كه در کابل برگزار شد، يک مسئول صندوق حمايت از زنان سازمان ملل متحد (يونيفم) اعلام كرد ثمره برنامه­ريزی­هاي جهاني و ملي برای بهبود وضعيت زنان افغانستان در چهار سال گذشته، کم­تر از حد انتظار بوده است. ازدواج­های اجباری و زودهنگام، لت و کوب زنان و جلو­گيری از فعاليت­های اجتماعی آنان هنوز هم به عنوان رسوم قبيله­ای در مناطق مختلف افغانستان ادامه دارد.

بانو «سجيه بهگام»، هماهنگ­کننده برنامه­های نهاد آلمانی «ميديکا مونديال» برای زنان نيز مي­گويد که موارد مهمی از قطع­نامه شورای امنيت سازمان ملل متحد در مورد زنان صلح و امنيت، در افغانستان اجرا نشده است. اين قطع­نامه پنج سال پيش براي بهبود زندگی زنان به ويژه در کشورهای در حال گذار از جنگ به صلح به تصويب رسيده بود. در اين قطع­نامه، شورای امنيت سازمان ملل متحد بر شرکت زنان در سطوح تصميم­گيری­ها تأکيد کرده و نقش آنان را به عنوان گروه­های ميانجی در حل منازعه­ها بااهميت خوانده است. رفع هرگونه تبعيض در برابر زنان و شرکت آنان در گسترش حقوق بشر از موارد مهم اين قطع­­نامه به شمار مي­رود كه افغانستان نيز آن را امضا كرده است.

به گفته سازمان عفو بين­الملل، زنان در سراسر افغانستان هم­چون گذشته و دوران طالبان به قتل می­رسند، مورد تجاوز قرار می­گيرند و زندانی می­شوند. بسياری از مردان افغان با تکيه بر سنت­هاي فئودالی، با زنان مانند اموال شخصی خانه رفتار می­کنند و بدون نگرانی از مجازات، آن­ها را آزار می­دهند.

خشونت و برخورد سنتي با زنان در افغانستان از ديرباز به چشم مي­خورد. همين موضوع، زمينه را براي حضور يك­سان زنان در جامعه به عنوان شهروندان هم­تراز با مردان محدود كرده و مانع بهره­مندي آنان از حقوق اساسي­شان شده است. برای نمونه, این موارد را با هم بخوانیم:

پنج سال پيش، جنگ­جويان زورمند محلي، (س)، دختر 19 ساله افغان را به زور از خانواده­اش گرفتند و تاكنون بارها لت و كوب و به او تجاوز كرده­اند. (ج)، دختري 15 ساله است كه مجبور به ازدواج با مرد 65 ساله­اي شد و از خانه فرار كرد. (و)، دختر 12 ساله­اي است كه پدرش، او را مجبور مي­كرد مواد مخدر را از يك­جا به جاي ديگر ببرد. او نيز براي رهايي از اين كار، از خانه گريخت.

اين­ها داستان­های خودساخته نيست و به يک دختر و يک زمان و مكان مشخص در افغانستان منحصر نمی­شود. دختران و زنان در افغانستان هر روز با گونه­هاي متفاوتي از خشونت در خانواده، محل کار و محيط زيست روبه­رو هستند. هماره پدران، برادران، شوهران و ديگر مردان، عاملان چنين خشونت­هايي بوده­اند. البته در بعضی موارد، خود زنان نيز عامل خشونت با ديگر زنان هستند. بايد دانست خشونت با زنان افغان در محيط كار نيز رايج است كه بر رشد توان­مندي آنان اثر منفي بر جاي مي­گذارد. به طور كلي، نوع برخورد با زنان در جامعه سنتي افغانستان، برخورد با انساني درجه دوم است.

در اين ميان، رفتار خنثاي دستگاه قضايی و پليس افغانستان، يكي از مهم­ترين مشكل­هاي فراروي بررسي موضوع خشونت خانگي است. بيش­تر زنان قرباني خشونت­ خانگي، هيچ­گونه امكاني براي دادخواهي و پيش­گيري از اين خشونت­ها ندارند. در دادگاه­ها، اداره­ها و به طور كلي، جامعه افغانستان، با پرونده­هاي خشونت با زنان، به شكل درست و قاطع برخورد نمي­شود. نهاد قضايي افغانستان، مشكلات ساختاري، سليقه­اي و فكري متعددي دارد. نبود قانون مشخص و فراگير درباره خشونت خانگي، پي­گيري نكردن چنين شكايت­هايي، كاغذبازي اداري، كمبود يا نبود كارشناسان حقوقي، نفوذ جنگ­سالاران در دستگاه قضايي و خصوصي پنداشتن خشونت خانگي، سبب شده است هيچ­گاه به چنين پرونده­هايي رسيدگي نشود.

اگر معاف بودن مردان خشونت­طلب از مجازات را به همه اين نابه­ساماني­ها بيافزاييم، درد دوچندان خواهد شد. زنان بسياري به دليل جرم اخلاقي، فرار از خانه و مانند آن در بازداشت­گاه­هاي پليس و زندان­­هاي افغانستان به سر مي­برند. با اين حال، هرگز مردي يافت نشده است كه به جرم بدرفتاري، خشونت و آزار زنان زنداني شود.  

بانو «شکريه بارکزی»، نماينده پارلمان افغانستان درباره وضعيت زنان مي­گويد: «وضع زن خانه­دار افغان بهتر نيست. از همان اولين ساعت زندگی مشترک، بسياری از آنان از شوهر خود کتک می­خورند و از همه بدتر، دست­مزدی را که با عرق جبين درمی­آورند، به شوهرشان می­دهند. از مهر، که قبل يا بعد از نکاح به زن بايد داده شود، اثری نيست. از مهر شوهر هم ثمری نيست. اگر زنی، فرزند پسر نداشته باشد، شوهر می­تواند زن ديگری اختيار کند و داشتن فرزند دختر، به ويژه اگر تعداد آن­ها زياد باشد، مصيبت است. قوانين درباره چندهمسری، طلاق، حضانت فرزندان و ارث کاملا در گرو مسايل شرعی است. مبنای تساوی حقوق که در قانون اساسی افغانستان آمده، از اين مسايل جداست. آن­چه زن را بسيار رنج می دهد، اين است که حتا قوانين اسلامی درباره حقوق زن اجرا نمی­شود. در موارد بسياري، زن در حکم موجودي بی­جان يا شیء تلقی مي­شود.

خشونت با زن در اسلام و قانون اساسی و ديگر قوانين منع شده است. با اين حال، اين پديده زشت به شکل­های مختلف ديده می­شود. دست قانون از سنت­های حاکم بر جامعه کوتاه است و تا حال هيچ قربانی خشونت نتوانسته است از مجرای قانون مشکلش را حل کند. بسياری از مردان با توسل به خشونت می­خواهند برتری خود را بر زنان ابراز کنند و اين در حقيقت، برای آن­ها يک نوع افتخار است».

بانو «دكتر مسعوده جلال»، وزير امور زنان افغانستان با تشريح وضعيت كنوني زنان، از ناكام ماندن تلاش­ها براي بهبود وضع اين قشر از جامعه بيم­ناك است. به گفته وي: «زنان افغان که آسيب­ديدگان اصلی بحران و جنگ در سال­های اخيرند، وضعيت بهتری نسبت به گذشته ندارند. در همين شهر کابل، هم اکنون در منطقه دهمزنگ (محله­ای نزديک به مرکز شهر) خانمی به سن ۳۳ تا ۳۵ سال با لباس ژوليده، سر و پای برهنه، چهره­ای به خاکستر آکنده که همه ديوانه مي­نامندش و او را از خود می­رانند، بر روی خيابان عمومی می­ايستد و از هر رهگذری درباره فرزندش، شوهرش و اعضای خانواده­اش می­پرسد و التماس می­کند که رهگذران، ازدست رفتگانش را به او نشان دهند. اين­گونه قربانی­ها کم نيستند. در هر شهر و روستای کشور ما، زنانی هستند که با وصف خاموش شدن غوغای جنگ هنوز هم در شعله­های باقی مانده آن می­سوزند و سمندروار خاکستر می­شوند».

راهكارهاي مبارزه با خشونت خانگي

فرار از خطر خشونت خانگی بسيار پيچيده است و تقريبا هميشه به دخالت عامل سومي نياز دارد. در برخی کشورها، قانون و پليس (به عنوان مجری قانون)، حامی قربانيان خشونت خانگی هستند و در اين باره، رهنمودهايي را در اختيار زنان و دختران قرار می­دهند. به شكايت­هاي مربوط به خشونت خانگی نيز رسيدگي مي­شود و خشونت خانگي، مجازات­هاي سنگين در پی دارد.

چنين وضعيتي در همه کشورها صدق نمی­کند. در برخي كشورها، خود پليس از جمله عاملان يا حاميان خشونت با زنان به شمار مي­رود و به همين دليل، زنان از مراجعه به پليس خودداري مي­کنند. در شمار ديگري از کشورها هم با اين که زنان از سوی نيروی پليس تهديد نمي­شوند، مورد حمايت هم نيستند؛ چون دادگاه و پليس، خشونت خانگی را موضوع خانوادگی و خصوصی مي­پندارند و برای جلوگيري از آن كاري نمي­کنند. گفتيم كه در افغانستان، خود پليس از جمله عاملان يا حاميان خشونت با زنان به شمار مي­رود يا آن­كه براي پيش­گيري از آن دست به كاري نمي­زند. بدين ترتيب، مي­بينيم كه بخش بزرگی از جمعيت زنان جهان، در برابر خشونت خانگی، بي پشتيبان رها شده­اند.

با توجه به همه اين مسايل، راهكارهاي زير براي مبارزه با خشونت خانگي در افغانستان پيشنهاد مي­شود:

1. اصلاح انديشه­هاي ناپسند زن­ستيز در فرهنگ­هاي اجتماعي منطقه­هاي شهري و روستايي با بهره­گيري از نفوذ روحانيان و افراد بانفوذ محلي.

2. آگاهي­بخشي رسانه­هاي گروهي، مانند: راديو و تلويزيون و مطبوعات درباره خشونت خانگي.

3. گنجاندن متن­هاي آموزشي درباره زدودن خشونت خانگي در كتاب­هاي درسي مدرسه و دانش­گاه.

4. افزايش هم­زمان آگاهي مردان و زنان از حقوق زن و نيز حق و تكليف­هاي دوجانبه.

5. افزايش آگاهي خانواده­ها در پيش­گيري از برخورد بغض­آلود و دوگانه با زنان و دختران.

6. خودداري اعضاي ارشد خانواده  از برخوردهاي خشونت­بار در برابر كودكان و نوجوانان.

7. آموزش احترام به يكديگر و ديگران به كودكان و نوجوانان.

8. توان­مند ساختن اقتصادي زنان و دختران با اجراي برنامه­هاي آموزشي داراي جنبه مالي، مانند: قالي­بافي، هنرهاي زيبا، صنعت­هاي بومي، كارهاي درماني، آموزش­هاي رايانه­اي.

9. فراگير ساختن جنبش سوادآموزي براي همه مردم به ويژه دختران و زنان.

10. بازنگري در قوانين جزايي و مدني با تأكيد بر پيش­گيری از چندهمسري (رسمی و غير رسمی) و ازدواج اجباري و زودهنگام.

11. ريشه­يابي عوامل خشونت خانگي و راهكارهاي مقابله با آن از طريق طرح لايحه­هاي قانوني در پارلمان با در نظر گرفتن واقعيت­هاي اجتماعي افغانستان.

12 نظارت بر اجراي قانون يادشده با همكاري نهادهاي دولتي و غيردولتي. 

13. اجراي تبعيض مثبت نسبت به زنان.

14. ايجاد خانه­های امن برای دفاع از زنان قربانی خشونت.

15. تشكيل ستاد ويژه براي پيش­گيري از قتل­ها و خشونت­های ناموسی و نيز خودسوزی زنان در منطقه­هاي آسيب­پذير (مانند هرات).

16. ايجاد بخش ويژه­اي در كميسيون مستقل حقوق بشر براي بررسي و رسیدگی به خشونت­هاي خانگي.

17. ايجاد دادگاه خانواده.

18.  آموزش پليس زن.

19. آموزش پليس مرد با روحيه احترام به حقوق زن.

20. بريدن دست جنگ­سالاران و زورمندان از نهادهاي قضايي و پليس.

منبع:

http://iftribune.com

http://www.whrnet.org

http://www.bbc.co.uk/persian/specials/162_violence/

برای نوشتن نظرات اينجا را کليک کنيد

نوشته شده در روز 23حمل 1385 - ساعت 11 به وقت کابل

اگر می خواهيد سايت اينترنتی مخصوص خود را داشته باشيد!

اگر بدنبال افزايش اعتبار می باشيد!

و اگر ارتباطات گسترده و ارزان می خواهيد

آگهی و اعلان شما در اينجا

دريافت کتاب افغانستان الکترونيکی (ميزبانی وب)

ثبت قلمرو اينترنتی

طراحی وب

ميزبانی حرفه ای وب

پنج هزار مگابايت فضا

دوهزار و پنجصد ايميل

دارای تمام امکانات امنيتی

پهنای باند صد و پنجاه گيگابايت

تماس:      0799390025

 صفحه ی نخست

Top Global Newspapers: Asia    Latin America    Africa   Europe   USA    Canada    Australia  

فقط با ذکر ماخذ، نام نويسنده و  تاريخ انتشار می توانيد از مطالب ، عکس ها و آثار ديگر در کابل پرس استفاده کنيد                Members Login

As the mind has no boundaries, the RAHA concept does not have frontiers and is opposed to information and cultural control by global communication entities whether media conglomerates, states or local governments, or religions


Kamran Mir Hazar: Editor-in-Chief / Afghanistan/ Kabul/ Mobile: 0093 799390025/ Email: editor at kabulpress.org

info at kabulpress.org   reader at kabulpress.org

Copyright© Kabul Press, World Media Home 2004 -2006

کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت  محفوظ و متعلق به سايت کابل پرس می باشد