|
No Censorship! |
|||||||
| ||||||||
خبری، تحليلی و انتقادی
اين نوشته ی آقای حکيم را با ذکر اين نکته منتشر می کنيم که آقای رازق مامون در صورت تمايل می توانند به اين نوشته پاسخ دهند و پاسخ ايشان را منتشر خواهيم کرد. کابل پرس همين جا هم از همکاران و نويسندگان می خواهد که فضای تشنج و متهم کردن را به گفتگو و بحث تبديل کنند. کابل پرس خوشحال خواهد شد که نويسندگان با بحث و گفتگو راهکارهای عملی را برای ساختن افغانستان ويران پيشنهاد کنند. کابل پرس بعد از مشاهده مصاحبه خانم ملالی جویا با تلویزون طلوع که که به تاریخ 9 می 2006, به گرداننده گی رازق مامون انجام یافته بود, نمیدانم برای چندمین بار برای ملت پر درد مان که در چنگ اهریمن های سیاه و سرخ چه بی نقاب و چه با نقاب, نفس میکشند, گریستم. اینبار نه سیافی بود که به نام خدا و دین به جویای عزیز بتازد و نه هم نابخردان سرخ دست و سیاه مغزی که در تالار پارلمان به خانم جویا دشنام میدادند. اینبار یکی از همفکران به ظاهر "دموکرات" شان مرد میدان گستاخی بود که زیر ماسک ژورنالیست و تحت نام مصاحبه کننده, عقده مندانه و بی حرمتانه, در تلاش استنطاق جویای گرامی بود. با پرسش اولین سوال هر بینینده آگاه میدانست که آقای مصاحبه کننده در جستجوی آنست که به باداران رنگارنگ خود بفهماند که یکی از نوکران به درد بخور شان است و صاحب جاه و مقامی گردد که هتاکی های بیشرمانه اش و قطع نمودن صحبت های خانم جویا در هر ده ثانیه شاهد ادعای ماست. خوشبختانه که خانم جویا با پاسخ های نهایت حرمتانه و منطقی مانع این آرزوی پلید آقای مصاحبه کننده شد که از حرکات غیر ارادی و حالت به هم خوردهءِ آقای مامون در اواخر مصاحبه به خوبی واضح و هویدا بود. ( 1 ) آقای مامون! نمیخواهم که از معیار های قبول شدهء ژورنالیستی یادآوری کنم. زیرا نمیخواهم شما را در ردیف یک ژورنالیست قرار دهم تا توهینی نباشد به ژورنالیستانِ واقعی دنیا. فقط میخواهم بگویم که به مانند هر جامعه دیگر, در جامعه افغانی ما هم انسانها پابندی به اصول وارزش های قبول شدهء انسانی را از یک انسان دیگر توقع دارند و متاسفانه که شما هم انسان هستید. شما میتوانید از خانم جویا نفرت داشته باشید, شما میتوانید افکار و اندیشه تماماً متضاد با خانم جویا داشته باشید, که دارید, فقط هیچگاهی نمیتوانید در مقابل یک انسان, یک زن و آن هم یکی از نماینده گان واقعی این ملت به آن شکلی که پای تان تقریباً به شانه تان بلند شده بود, بنیشنید. و آنهم در مقابل چشم هزاران بینینده تلویزون. آقای مامون! فراموش نکنید که ملالی جویا ها, رمضان بشر دوست ها از نماینده گان واقعی این ملت اند که نه به زور تفنگ, نه با پول قاچاق لاجورد و زمرد و "طلایی سفید" و نه هم به کمک مستقیم و غیر مستقیم کشور های بیگانه به پارلمان راه یافته اند. ملالی جویا ها, رمضان بشر دوست ها از اندک نماینده گان راستین مردم مظلوم و پر درد ما اند که بی حرمتی در مقابل شان توهین ایست نا بخشودنی به هزاران انسان این خطهِ باستان. آقای مامون ! هر چند مسایل زیادی را با هتاکی های عوام فریبانه در قالب سوال وبعضاً هم هم با "پندو اندرز" طراویده شده, از منطق خادی - جهادی و قبیله یی تان در جریان مصاحبه مطرع کردید, که خوشبختانه خانم جویا با خونسردی و با استدلال عالی برایتان پاسخ گفت. فقط نگارندهءِ این سطور بمثابهءِ یک جوان داغدیده از نسل خون ودرد, میخواهم نکاتی را که افشا گر چهره واقعی شماست در این مقال روشن سازم. زمانی که خانم جویا به پاسخ تان گفت " که هدف شان آن عده از مجاهدینی است که بخاطر قدرت جنگیدند و بخصوص سران شان که روشن کننده آتش جنگ های قدرت طلبانه بودند." شما خائینانه و بیشرمانه گفتید " که به خاطر قدرت همه می جنگنند و مبارزه میکنند, پس این یک جنائت است ؟" بسیار خوب, پس اگر شکم دریدن ها, ویرانی ها, قتل و قتالِ هزاران انسان بیگناه در جنگ های تباه کنندهءِ, به زعم شما " مبارزه به خاطر قدرت", در دهه 90 میلادی, جنائت نبود, پس جنائیت به نظر شما چیست؟ آیا زمانی که " قهرمان ملی" هر ررز با یک پهلوان خونخوار همفکرش در گیر میشد ودر نتیجه آن هزاران انسان بیگناه به خاک و خون میافتاد, "آخرین پهلوان خراسان" با یک" زبان سیاسی منطقی" به خاطر قدرت مبارزه میکرد یا جنائت میکرد؟ آقای مامون! فراموش نکنید که حتی کودکانی که در سرک های کابل از بام تا شام در بیچاره گی گدائی میکنند و مثل شما "شاعر", "نویسنده" و "محقق" هم نیستند, میتوانند برایتان روشن سازند که فرق بین جنائت و مبارزه بخاطر قدرت چیست. نگارنده خوب به خاطر دارم که یکی از رهبران سیاسی ترکیه آقای نجم الدین اربکان ( برادر خوانده گلبدین حکمتیار) زمانی در یکی از صحبت هایش در پارلمان ترکیه در سال 1994 میلادی که در آن وقت رهبر حزب رفاه ترکیه بود, گفته بود, " حزب رفاه به قدرت خواهد آمد, فقط نمیدانم مرحله انتقالی ایکه ما را به قدرت مطلق تک حزبی خواهد رساند توام با خشونت و خونریزی خواهد بود و یا با نرمش و مصالحه." فقط همین یک جمله یکی از عواملی بود که حزب رفاه از طرف محکمه عالی قانون اساسی ترکیه منحل شد, و خود آقای اربکان به مدت مدیدی از سیاست منع گردید.( 2 ) توجه کنید, که تنها به زبان آوردن خشونت و خون, حتی در کشور های نیمه دموکراتیک چی عواقب وخیمی را برای "مبارزین قدرت" در قبال دارد و شما که وحشیانه ترین جنائیات را زیر نام "مبارزه به خاطر قدرت" مشروعیت میبخشید به عوض سال ها زندان زیر ماسک "نویسنده"," شاعر" و "ژورنالیست" برای مردم مظلوم ما هنوز هم یاوه سرائی میکنید. شما هر چند گاهی با مراجعه به تاریخ میخواستید باداران سرخ و سبز تانرا برائت دهید. فراموش نکید که تاریخ تنها قضاوت میکند ولی هیچگاه عفو نمیکند. عاملین جنگ ها, بدبختی ها, و خیانت های قدرت طلبانهءِ خاندان محمدزائی در اوراق زرین تاریخ ما همیشه نفرین شدند و تا جاودانه گی این سرزمین باستان نفرین خواهند شد. فقط فراموش نکید, که عاملین جنائیات 25 سال اخیر, با نوکران قلم بدست و تفنگ بدست شان هنوز هم به گرده مردم ما سوار هستند. همچنان در یک قسمت مصاحبه با چشم پاره گی و مغرضانه ادعا کردید که گویا "هیچکسی در افغانستان از جرم و جنائیت مبراء نیست و این ملت است که با هم میجنگد, پس کابل را کی ویران کرد؟ مردم بود که جنگ کرد و کابل ویران شد." آقای مامون ! شما که اینطور خائینانه تلاش میکنید که پای ملت مظلوم مارا به جنائیات خود یا بادارن تان شریک سازید و "رهبران" تانرا برائت دهید, در مقابل چی امتیازی را بدست میاروید؟ صمیمانه از شما خواهش میکنم که لاقل برای یک بار هم اگر میشود, پاداش بیشرمی های زبونانه تانرا نوشته کنید که از نوشتن صد ها هرزه نامه هایی "ادبی" و تحقیقی" برای مردم ما جالبتر و مفیدتر خواهد بود. نوشته کنید که چند فیصد از پول های قاچاق مواد مخدر برایتان وعده داده شده است؟ ویا حق تان از ملیون ها دالری که سیا برای شورای نظار داد,چقدر بود. و آیا در درازای این همه چشم پاره گی, از پول های که سیاف از احمد بدیب و ترکی الفیصل گرفته بود, چیزکی نصیب تان شده است؟ یا خیر؟ یا مسله وزارت یا سفارت درپیشروست؟ فرق نمیکند میتوانید با فارسی ناب "آریائی" نوشته کنید. فقط نوشته کنید. |