|
No Censorship! |
||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||
خبری، تحليلی و انتقادی
با سلام خدمت دوست ارجمند جناب آقاي مير هزار اميد كه در كارهايتان هر روز موفقتر و كاميابتر باشيد سايت كابل پرس به راستي مي تواند تحولي در عرصه ژورناليزم افغانستان باشد كه تحقق اين امر نياز به پشتكار و دقت نظر جنابعالي و ديگر دوستان همكارتان دارد. چندي پيش مقاله اي با عنوان(كرزي بخواند) در صفحه نخست كابل پرس قرار گرفت كه ظاهرا از جانب دانشجويان و فرهنگيان افغانستان كه در ايران زندگي ميكنند خطاب به آقاي كرزي نوشته شده بود. بنده به عنوان يكي از خوانندگان هميشگي كابل پرس در اين مورد يك نكته را كه خوب است بعد از اين هم لحاظ گردد لازم ديدم به عرض برسانم. اگر متني به دست شما رسيد كه منصوب به فردي بود چه راهكاري را براي اطمينان از اين نصب داريد. آيا خوب نيست كه با اطمينان از اينكه اين متن را همان شخص فرستاده اقدام به انتشار آن بكنيد؟ معمولا مطالبي كه در سايت پربيننده كابل پرس منتشر مي شود بدون هيچ تغييري به نشر مي رسد و تمامي عواقب و مسئوليت مطلب هم بر عهده نويسنده خواهد بود. آيا امكان نمي توان داد كه مطلبي را كس ديگري با نام و نشان فرد ديگري برايتان بنويسد و ارسال نمايد، (البته شما مي توانيد دلايل زيادي را براي اين امر احتمالي بيابيد) و شما هم بدون تغيير و تحقيق در صحت و سقم مشخصات صاحب اثر اقدام به نشر آن كنيد. حداقل در مورد نامه به اصطلاح از طرف دانشجويان ساكن ايران اين امكان تحقق يافت و با توجه به عواقبي كه ممكن است انتشار اين نامه با آن محتواي برخواسته از نظرات و دغدغه هاي يك فرد تا حدودي تندرو(كه هم شما آشنايي داريد با عقايدش و هم ما !)، براي اين جماعت محجور داشته باشد به نظر مي آيد كه بهتر است هرچه زودترعنوان پاي نامه را تغيير داده و توضيحي هم در مورد اين كه مطلب مذكور مقاله اي شخصي بوده كه به اشتباه به اسم دانشجويان و فرهنگيان افغاني در ايران در كابل پرس به نشر رسيده است، در سايت خود بگنجانيد. اگر در ايران با مجامع دانشجويي آشنايي داشته باشيد حتما نام مجمع فرهنگي دانشجويان افغانستان (فدا) به گوشتان خورده است كه مدت يك دهه به مركزيت استان تهران فعاليتهاي دانشجويي انجام مي داده و ميدهد. اگر هم آشنايي نداريد كافي است از دوستاني كه در ايران تحصيلات دانشگاهي داشته اند كسب اطلاع نماييد. بنده سال گذشته به عنوان دبير اين مجموعه افتخار خدمت گذاري را داشتم و در اين دوره به حيث رييس هييت نظارت اين مجمع فعاليت دارم. در جلسه اخير هييت نظارت مجمع كه با حضور نمايندگان دانشجويان در دانشگاههاي مختلف صورت گرفت موضوع نامه مذكور بررسي گرديد و تصميم بر اين شد كه هم در مورد اين نامه از دوست دانشجويي كه اين كار را انجام داده بازخواست گردد و هم از شما خواهش گردد كه هر چه سريعتر براي اطلاع رساني در مورد شخصي بودن و برائت دانشجويان از مطالب اين نامه اقدام لازم را انجام دهيد. لذا بدينوسيله اين درخواست را از جانب هييت نظارت مجمع فرهنگي دانشجويان افغانستان (فدا) برايتان مطرح و خواهش مي كنم از اين امر كه مقاله شخصي يك فرد در مورد نواقص و ضعفهاي شخص كرزي و دولت ايشان به پاي همه دانشجويان مشغول به تحصيل در ايران حساب شود و احتمالا بدبيني هاي موجود را بيشتر كرده و به مشكلات حال حاضر دامن زده شود، جلوگيري نماييد.
با تشكر ابراهيم جعفري دانشجوي ماستري زمين شناسي دانشگاه تربيت مدرس تهران رييس فعلي شوراي نظارت مجمع فرهنگي دانشجويان افغانستان و دبير دوره گذشته اين مجمع
اشاره: آنچه در ادامه می آيد نامه ی سرگشاده دانشجويان و فرهنگيان افغان مقيم در ايران می باشد که برای نشر به کابل پرس فرستاده شده است. ما نمی دانيم که جناب رييس جمهور سايت کابل پرس را می خوانند و يا خير. اما طوری که اطلاع يافتيم زير دستان ايشان اين سايت را باز می کنند و گاهی گزارش آن را به عرض رييس جمهور می رسانند. حالا با غضب و يا غير غضب ما نمی دانيم. به هر حال همين جا از اين زير دستان رييس جمهور می خواهيم نامه ی جوانان افغان در ايران را به رييس جمهور برسانند. کابل پرس رياست محترم «دولت جمهوري اسلامي افغانستان» جناب مستطاب آقاي حامد كرزي سلام عليكم! افغانستان كشوري است كه تاريخ آن، به طور كمنظيري، با جنگ، خونريزي و آنارشيسم، ورق ميخورد. از دوران امير عبدالرحمن گرفته تا دوران طالبان، جنگ، كشتار، قتل عام و غارت آشكارا ترين پديدارهاي اجتماعي، سياسي و تاريخي بوده اند. اين وضعيت هرچند به تاريخ افغانستان سيماي كريهي بخشيده، در بطن آن اما واقعيتهاي نهفته اند كه تنها از طريق درك و شناخت آنها است كه ميتوان منطق و ماهيت اين وضعيت نامطلوب سياسي و اجتماعي را شناخت و از ادامه، تكرار و بازتوليد آن در توالي دورههاي تاريخي جلوگيري كرد. تشديد و فراگير شدن جنگ داخلي و چهره عوض كردن آن از نزاعهاي ايدئولوژيكي به نزاعهاي قومي در دهة هفتاد قرن جاري گوياي آن بود كه اين واقعيتها از استتار بيرون شده و به صورت آشكار و عريان در برابر ديدگان نخبگان و مردم افغانستان جلوه نموده اند. مدتها بود كه تاريخ افغانستان در انتظار ظهور چنين وضعيتي به سر ميبرد و جنگهاي داخلي با تمام ويرانگريهايي كه داشت، دست كم، اين فرصت را فراهم ساخت تا نخبگان و مردم افغانستان بالعيان با اين واقعيتهاي وحشتناك، ويرانگر، موجود و اما مستتر در تاريخ گذشتة افغانستان مواجه شوند. مواجهة مستقيم با اين واقعيتها در دوران جنگ داخلي، حداقل، اين امكان را فراهم ساخت، كه مردم افغانستان برمبناي درك و شناخت خويش از تجربة تلخ تاريخي و واقعيتهاي مضمر در دل آن، در صدد صورتبندي جديدي از تاريخ خويش بيرون آيند. سقوط طالبان، معاهدة بن و استقرار دولت موقت به رياست شما حاصل چنين وضعيتي بود و فرصت تاريخيي بود كه بر تاريخ ناانساني، دردناك و ظلماني مردم و كشور افغانستان نقطة پايان گذاشته شود. شما بسيار خوششانس بوديد، هر چند در وضعيت دشوار، سرشار از ناامني و ويرانگي، اما به لحاظ تاريخي بسيار استثنايي وارد تاريخ افغانستان شديد. تاريخ شما را در موقعيت فوق العاده استثنايي قرار داده بود، موقعيتي كه فراتر از حد يك رياست بود و ميتوان آن را با موقعيت تاريخي جواهر لعل و نهرو در هندوستان و لياقتعلي خان در تاريخ پاكستان مقايسه نمود. با اينهم، اما بعد از گذشت پنجسال از اين دورة تاريخي جديد پرسشها و نگرانيهاي زيادي مطرح اند كه اگر پاسخ مناسبي براي آن نداشته باشيد، بيگمان موقعيت شما را از رهبري تاريخ جديد افغانستان، تا حد يك دولتمرد ناكام تنزل ميدهد. گذشته از اينكه حضور شما در ايران چه دستاوردهاي معين سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي در پي خواهد داشت، براي دانشجوياني كه خارج از افغانستان در ايران مشغول به تحصيل اند فرصتي فراهم آورده كه برخي از مهمترين مسائل جاري در كشور، ولو بالاجمال، با شما در ميان گذاشته شود. پشتسر گذاشتن پنج سال از مهمترين دورة تاريخي كشور در ساية دولتمردي شما، به ما اجازه ميدهد تا شماري از مهمترين دغدغههاي خود را بيپرده وشفاف با شما مطرح كنيم، چه اين كه عقيده داريم، تنها بدين گونه است كه شايد بتوان به نحوي در بهتر شدن اوضاع كمك كرد: 1. تجربه جنگهاي داخلي تلخ اما بلحاظ تجربهپذيري تاريخي و سياسي بسيار مهم و حياتي بود. آنچه را كه جنگهاي ويرانگر داخلي به عنوان واقعيتهاي مستتر در دل تاريخ افغانستان برملا ساخت، ماهيت ظالمانة مناسبات قدرت و نسبت نابرابر شهروندان افغانستان در برابر آن بود. هرچند نابرابري در افغانستان چند چهره بود اما بنياديترين آنها را نابرابري مبتني بر «قوممحوري» و «جنسيت» تشكيل ميداد. «هويت قومي» براي برخيها جرم نابخشودني تلقي ميگشت و براي برخي ديگر زمينة برخورداري تمام عيار از همة امكانات و فرصتهاي قدرت را فراهم ميساخت. با اين وجود، در دورة جديد تاريخ افغانستان به رهبري شما، انتظار بر آن بود كه با درك از اين معضل بنيادين و بالقوه خطرناك تاريخي، زمينههاي تعادل در پايههاي ساختار سياسي، به منظور رفع و محو نابرابري مبتني بر قوميت، به مثابة كانونيترين پتانسيل بحران، از ميان برداشته شود. همانگونه كه در قانون اساسي زمينههاي رفع برخي از تبعيضات و نابرابريهاي ساختاري برداشته شد، اميد ميرفت در ساختار اجرايي حكومت و دولت نيز حركت معطوف به برابري و رفع محروميت از قوميتهاي محروم همانند هزارهها آغاز گردد. اما به نظر ميرسد در توزيع امكانات و فرصتها و عزل و نصب مقامات از سطح وزيران گرفته تا پايينترين ردههاي ساختاري از زمان دولت موقت تا كنون، تنها به مشاركت صوري جهت اقناع مغالطه آميز اذهان عامه، اكتفا شده است. غيبت هزارهها در وزارتخانههاي اساسي از رأس تا قاعده، عدم تعديل تقسيمات ناعادلانة اداري در گذشته به عنوان مادر ساير محروميتها و عدم توزيع برخي از ابتداييترين امكانات شهروندي همانند آب، برق و سركسازي در غرب كابل و صدها نمونههاي ديگر هيچ امكاني براي رد اين واقعيت باقي نميگذارد. عقيدة ما اين است كه ادامة چنين وضعيت به هيچ وجه به پيشرفت پروسة دموكراسي و شكلگيري هويت فراگير ملي كمكي نميكند، بلكه در عوض پتانسيل بحران را هميشه بالا نگهميدارد. 2. در وضعيت بحراني و گذار ناامني بدترين و خطرناكترين تهديد وضعيت موجود به شمار ميرود. ناامني، گذشته از پيامدهاي ويرانگر و خونبار انساني و ايجاد بدبيني و سرخوردگي فزايندة اجتماعي در ميان شهروندان نسبت به دستگاه حكومت، دستاوردهاي مثبت دولت را نيز كمرنگ جلوه ميدهد. حاصل اين وضعيت ياس و سردرگمي اجتماعي و بدنبال آن بحرانهاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي تا سرحد ناكامي پروسة جديد است. عدم قاطعيت در تامين امنيت جز تشديد ناامني هيچ كمكي به حل بحران نميكند. ترور و ناامني فزاينده در تمام نقاط كشور، غارتگري، چپاول و ترور شخصيتهاي ذينفوذ مردم توسط مقامات دولتي در شمال،اتفاقات خونبار هرات، كشتار و قتل عام شهروندان بيگناه كشور در جنوب و جنگ تمام عيار اخير همگي نشان ميدهد كه سياستهاي مماشات دولت با جزيرههاي اقتدار در شمال، جنوب و جنوب غرب دستاورد ملموسي نداشته و كشور را در يك بحران فراگير ناامني فرو برده است. با اين وصف، اكنون از منظر دلواپسي به تقويت فرايند دموكراتيزاسيون، تامين امنيت و ثبات پايدار ابقاي جنگسالاران شناختهشده در بدنة اجرايي دولت همانند عطا محمد نور والي بلخ و اسماعيل خان وزير آب و برق و انتصاب مجدد فهيم به عنوان مشاور ارشد در امور امنيتي چه توجيه ملي و دموكراتيك ميتواند داشته باشد؟ آيا با ناكامي آشكار سياست مماشات و امتيازدهي هنوز هم اين استراتژي مبناي تعامل دولت شما با جنگسالاران، گردانندگان جزيرههاي اقتدار و مافياي قدرت قرار دارد؟ تحليل ما اين است كه وضعيت بحراني كنوني از عوامل متعدد داخلي و خارجي برخوردار است كه مهمترين آنها را ميتوان ناكامي سياست مماشات و جذب گردانندگان جزيرههاي اقتدار و مافياي قدرت در ساختار اجرايي كشور، به حساب آورد و از اين روي، تازماني كه اين استراتژي كنارگذاشته نشده و پاليسي قاطعي در جهت ازبينبردن زمينههاي ساختاري وضعيت بحراني موجود اتخاذ نگردد، نميتوان به شكلگيري ثبات، آرامش، امنيت و نظم پايدار در جامعه اميدوار بود. 3. دغدغة ديگري كه جامعة دانشجويي ناگزير از طرح آن است، بحران فساد و ناكارآمدي در دولت و بدنة اجرايي تحت رياست شماست. برگشت بيش از پنجاه درصد بودجة تعريفشدة دولت در سال ۱۳۸۴ واقعيت «ناكارآمدي» و فقدان ظرفيتهاي ساختاري در دولت را به آشكارا ترين وجه برملا ساخت. از سوي ديگر ارتشا، پارتيبازي، انجويسم و تبديل شدن وزارتخانهها و بخشهاي اداري به مراكز قومي، طايفهاي و قبيلهاي واقعيتهايي اند كه چهرة ملي ادارات دولتي را در اذهان شهروندان افغانستان به شدت مخدوش نموده است. با اين هم، هنوز هيچ نشانة از عزم دولت در جهت مهار اين بحران و افزايش كارآمدي نهادهاي اجرايي ديده نميشود. شما به خوبي آگاهيد كه همبستگي بسيار بالايي ميان كارآمدي و مشروعيت نظام سياسي وجود دارد. بالا رفتن كارآمدي دولت همواره با مشروعيت فزايندة اجتماعي دولت همراه است و افزايش ناكارآمدي نيز ميتواند دولت را با بحران عدم مشروعيت اجتماعي روبرو سازد. بدينترتيب، از نگاه ما، ادامة اين وضعيت فوق العاده خطرناك است و به ميانجي كاهش مشروعيت اجتماعي دولت شما، ميتواند بحرانهاي زيادي را فرا روي دولت شما و روند جديد قرار دهد. 4. گذشته از همة آنچه كه در بالا بيان شد، يكي از مهمترين مسائل در تاريخ معاصر افغانستان تحصيلات است. شما به عنوان بالاترين مقام اجرايي به خوبي از تاخر تاريخي، فرهنگي و علمي افغانستان نسبت به ساير جوامع آگاهي داريد. چند دهه است كه هيچ فعاليت در خور توجهي براي ارتقاي وضعيت فرهنگي و علمي در كشور انجام نشده است. امروزه جايگاه افغانستان در ميان توسعه نيافتهترين كشورهاي جهان قرار دارد. اين امر، ارتقاي كمي و كيفي تحصيلات را به مهمترين اولويت تاريخي و ملي در افغانستان تبديل نموده است. در شرايطي كه دولت در داخل با محدوديت فضا و امكانات آموزشي رو به روست، راه اندازي بورسهاي تحصيلي و اعزام دانشجويان به خارج از كشور ميتواند تا حدودي به رفع اين مشكل و بهبود تحصيلات در افغانستان كمك نمايد. به رغم اين واقعيت، اما به ويژه در قبال بورسهاي تحصيلي در ايران نه تنها هيچ اقدام تسهيلكنندهاي صورت نگرفته، بلكه بيبرنامگي، سردرگمي، رفتارهاي سليقهاي و مانعتراشي در قبال بورسيههاي مرتبط با ايران، از سوي دولت افراد زيادي را از فرصت تحصيل و ادامة آن محروم نموده است. شما به خوبي از نقش بيبديل دانشجويان در معماري و مهندسي جامعة فردا آگاهي داريد، حال بايد از جنابعالي پرسيد، كه مانعتراشي در قبال بورسهاي تحصيلي در ايران و محروم كردن شهروندان افغاني از امكان ادامة تحصيلات از چه توجيه ملي و انساني برخوردار است؟ در شرايطي كه افغانستان، غرض جبران عقبماندگي و تاخر فرهنگي، علمي و تاريخي خويش بيش از هر زمان ديگري به دانش و تحصيلات مسلكي نياز دارد، از نگاه دانشجويان مبارزه با آگاهي و از بين بردن زمينههاي تحصيلات براي افغانيها يك فاجعه است. آيا در دولت شما تدابير معيني براي جلوگيري از چنين رفتارهاي ضد منافع ملي وجود دارد؟ از نظر ما تداوم و تكرار رفتارها و سياستهاي از اين قبيل، به شدت، جايگاه و وجهة ملي دولت شما را در ذهن مردم تا سطح يك دستگاه قومي و قبيلهاي تنزل ميدهد. آقاي رئيس جمهور! آنچه بيان شد تنها برخي از دغدغههاي جامعه دانشجويي است كه ميخواستيم طي يك جلسه عمومي، حضورا، با شما در ميان بگذاريم، اما از آنجا كه چنين فرصتي فراهم نشد، برآن شديم كه طي يك نامه رسمي خدمت شما تقديم گردد. دانشجويان، هرچند ممكن است خود قرباني برخي از اين سياستها و رفتارها گردند، اما دلواپسيها و نگرانيهاي اساسي آنها را منافع كلان ملي از قبيل شكست تجربة دموكراسي و هراس از بازگشت به وضعيت گذشته، تشكيل ميدهد. ما صميمانه براي شما توفيق در مهار بحران و عبور موفقيتآميز از دوران گذار را، از قادر مطلق و لايزال ياري طلب ميكنيم. با احترام انجمن دانشجويان و فرهنگيان افغانستان تهران 6/3/1385
نوشته شده در روز هفتم جوزای سال 1385 - ساعت 16:30 به وقت کابل |
آگهی و اعلان شما در اينجا
| ||||||||||||||||||||
Top Global Newspapers: Asia Latin America Africa Europe USA Canada Australiaفقط با ذکر ماخذ، نام نويسنده و تاريخ انتشار می توانيد از مطالب ، عکس ها و آثار ديگر در کابل پرس استفاده کنيد Members Login As the mind has no boundaries, the RAHA concept does not have frontiers and is opposed to information and cultural control by global communication entities whether media conglomerates, states or local governments, or religions Kamran Mir Hazar: Editor-in-Chief / Afghanistan/ Kabul/ Mobile: 0093 799390025/ Email: editor at kabulpress.org info at kabulpress.org reader at kabulpress.org Copyright© Kabul Press, World Media Home 2004 -2006 کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت محفوظ و متعلق به سايت کابل پرس می باشد |