|
No Censorship! |
||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||
خبری، تحليلی و انتقادی
هر گروه اجتماعي، در عين تعميم يافتگي، از هويت مستقلي بر خوردار مي باشد. بعضي از جمعيت ها، مطابق شرايط اقليمي و فرهنگي، داراي هويت هاي چندگانه اند. از اينرو در تقسيم بندي هويت ملي، جهت هاي مختلفي پيموده شده است. بر اساس اين فرايند، ابعاد هويت نيز در چنبرهء کلاني، دامن مي گستراند. "افسر رزازي فر"، هويت را در چهار نوع اصلي يعني هويت نژادي، ديني، فرهنگي و طبقه اي، خلاصه نموده، و در جاي ديگر، آن را به عنوان يک مفهوم ارزشي، به ارزش هاي ملي، ارزش هاي جامعه اي، ارزش هاي انساني و ارزش هاي ديني، دسته بندي کرده است. منظور از "ارزش هاي ملي"، ميزان التزام و تعهد به خاک، سرود ملي، سنت هاي رايج، استقلال کشور، تاريخ، پرچم، آثار ملي، رهبران سياسي و... را دانسته است. و در تعريف "ارزش هاي انساني"، از کمک به نياز مندان جهان، احساس همبستگي با مردم ديگر کشورها و... ياد آوري نموده است. احساس همبستگي با نيازمنديهاي جامعه، رعايت مقررات جامعه و... را از عناصري به حساب آورده است که در ساختار "ارزش هاي جامعه اي"، نقش اساسي دارد. همچنان عمل به فرايض ديني، اعتقاد به پيشوايان ديني و... را از مؤلفه هاي اصلي "ارزش هاي ديني" بر شمرده است. بعضي، جغرافيا، تاريخ، زبان، هنر، ميراث علمي، و ادبي مشترک، نهاد ها و مذهب مشترک را به عنوان عناصر ترکيبي هويت ملي ذکر کرده اند. "ابراهيم حاجياني"، هويت ملي را در ابعاد مختلفي چون بعد اجتماعي، تاريخي، جغرافيايي، سياسي،ديني، فرهنگي و زباني مورد تحليل و ارزيابي قرار داده است. ما نيز بحث را به همين ترتيب پي مي گيريم: 1. بعد اجتماعي چنانچه اشاره شد، انسان داراي دو "من" است؛ "من فردي" و " من اجتماعي". چگونگي عملکرد انسان نسبت به خودش، "من فردي" او را شکل مي بخشد. به او شخصيت مستقل از غير مي دهد. به اين صورت "هويت فردي" او را تصوير مي کند. "من اجتماعي" انسان، از رفتار او با غيرش پديد مي آيد. روابط عاطفي انسان با همنوعانش در شکل دهي "من اجتماعي" او نقش مؤثري دارد. زيرا تعاملات اجتماعي، احساس تعلق خاطر مشترک و احساس تعهد افراد، بر اساس علقه هاي عاطفي در يک نظام به وجود مي آيد. شخصيت واقعي جامعه وقتي تجلي مي يابد که ريشه در دلبستگي هاي دروني داشته باشد. تا هنگامي که اين دلبستگي ها در جامعه راه نيابد، هيچگونه کنش هاي جمعي نمي تواند، راهبرد اساسي براي نظم اجتماعي به حساب آيد. بنابراين، تنها روابط عاطفي که بر خاسته از احساس تعلق خاطر مشترک و تعهد ملي است مي تواند هويت اجتماعي را سامان بخشد و جامعه را از انبساط و بحران نجات دهد. 2. بعد فرهنگي اشتراک افراد در نظام اجتماعي، عوامل گوناگوني دارد. يکي از اين عوامل که باعث پيوند افراد مي گردد، عامل فرهنگي است. انسان ها در چارچوب الگوي واحدي، رفتار يکسان و هماهنگي دارند. شاخص هاي رفتار عمومي در هر جامعه، منطبق با بنيانهاي فکري آن، تفاوت هاي روشني مي يابد. زيرا نظام ارزشي در هر گروه اجتماعي، شمايل ويژهء خود را دارد. بناًء رويکرد به مصاديق اين مفهوم ارزشي، يک رويکرد نسبي و جانبي است. از اين جهت، امکان چند بعدي شدن فرهنگ، در هر ملتي، بعيد به نظر نمي رسد، ولي به هر صورت، سازه هاي فرهنگي در تمام جوامع يک چيز است. آنچه به عنوان تعريف از فرهنگ ارائه شده، بر کل جمعيت ها، قابل انطباق و تطبيق است. "ادوارد تيلور" مردم شناس انگليسي دربارهء تعريف فرهنگ مي نويسد: "فرهنگ، محيط و فضاي ذهني اجتماعي انسان است." يعني، شرايطي که انسان در آن زندگي مي کند. آب و هوايي که از آن استفاده مي کند، و هر آنچه باعث حيات گروهي انسان مي شود. يا رفتار متداولي که در فعاليت هاي اجتماعي انسان نقش دارد. مثل آداب و رسوم، ارزش هاي سنتي و ملي، اعتقادات مذهبي و... کار ويژه هاي فرهنگي اگر چند در کشور ما متفاوت است، ولي تقويت آن به عنوان ابزار همبستگي ملي، مي تواند در قرابت و نزديک سازي کتله هاي قومي نقش مؤثري ايفا نمايد. حل منازعات نژادي از طريق ارج گذاري به خورده فرهنگ هاي جامعه، از شيوه هاي ممکن براي بحران زدايي در کشور محسوب مي گردد. 3. بعد تاريخي رخدادها، وقايع و فراز و نشيب هاي تاريخ، در شکل دهي شخصيت افراد و اجتماع، رول اساسي دارد. دريافت رويداد هاي پيشين، روند ملت سازي را تقويه مي کند. آگاهي مشترک از گذشته، به افراد يک جامعه، احساس وابستگي و احساس هويت تاريخي مي بخشد. روابط آنها را تشديد مي نمايد و يک نوع احساس تعلق خاطر مشترک به وجود مي آورد. با توجه به آن مي توان گفت: هويت تاريخي يعني، علم به امور پيشينه، به گونه اي که از آن، احساس تعلق خاطر و دلبستگي به گذشته مشترک، پديد آيد. 4. بعد جغرافيايي وطن، جوهر هويت يک ملت به حساب مي آيد. بدون داشتن سر زمين معين، هيچگونه نظام سياسي، اقتصادي و اجتماعي امکان وجود ندارد. ايجاد محدوديت در حوزهء جغرافيايي، سطح ملي گرايي را بالا برده، منافع پراکنده را، در مرکز مشخصي تل انبار مي کند. زندگي در سر زميني که مرز جغرافيايي ندارد، هر آن در خطر مواجه است. جهاد، دفاع و مهاجرت زماني مفهوم دارد که مرز معين خاکي وجود داشته باشد. اهداف سياسي، اقتصادي و نظامي هنگامي قابل تأمين است که محدودهء زيست يک ملت، در نقشهء جهان تعيين شده باشد. اساساً دولت زماني مفهوم مي يابد که چار چوب فعاليت در حوزهء جغرافيايي، مشخص گرديده باشد. 5. بعد ديني دين به عنوان ارزش رفتاري، در معنا بخشي حيات فردي و اجتماعي انسان، نقش اساسي دارد. وفاداري به اعتقادات مذهبي، باعث دلگرمي به زندگي مي شود. به انسان نشاط و اميد مي بخشد. سستي و کاهلي را از او دور ساخته، به جاي آن حرکت و پويش را ارزاني مي دارد. ميان گروه هاي اجتماعي و افراد، روابط عاطفي بر قرار مي سازد. وحدت و همگرايي را به وجود مي آورد و در نتيجه موجب انهدام پايه هاي نزاع و نفاق مي گردد. همچنان دين، در شکل دهي هويت ملي، عامل مهمي به حساب مي آيد، چه اينکه فلسفهء وجودي مناسک ديني، غالباً مصالحي مي باشد که حيات جمعي در گرو آن، ابقاي وجود مي نمايد. نماز، حج، جهاد، روزه، زکات، خمس، امر به معروف و نهي از منکر، همه از اصولي اند که در نظام بخشي اجتماع بشري رول مهمي بازي مي کنند. بدينسان دين در يک نظام کلي تر، به بشر اين امکان را مي دهد که تحت يک سقف بنام دين، زندگي گروهي خويش را به طور مسالمت آميزي به پيش ببرد. در يک نگاه دقيق تر، دين تمام هويت افراد و گروه ها را تشکيل مي دهد. هر گونه رفتار فردي و جمعي، تنها در قالب دين مفهوم مي يابد. شخصيت هر فرد و جامعه در سلوک ديني آن نهادينه مي شود. 6. بعد زباني زبان، از ابزار مهمي است که در ايجاد تعاملات اجتماعي رول اساسي دارد. هر نوع تفهيم و تفاهم توسط آن صورت مي گيرد. تاريخ، هستي خود را مديون زبان مي داند و فرهنگ ريشه اش را به وسيله زبان توسعه مي بخشد و بدين طريق روح در کالبد جامعه دميده مي شود. رابطهء انسانها بهم توسط زبان تأمين مي گردد. پويايي، ترقي و شکوفايي جوامع، وابسته به همسان سازي گويش هاي آنها مي باشد. هر چه لهجه ها و گويش ها، قرابت بيشتري پيدا کنند تبادلات فکري و فرهنگي رونق زيادتري مي يابد اما در عين حال، همهء اين چندگونگي گويش ها، در هويت بخشي گروه هاي اجتماعي کمک شاياني مي نمايد. به اين اعتبار يک کشور مي تواند چندين هويت زباني داشته باشد به نحوي که هيچيک بر ديگري صدمه نرساند. ممالک مختلفي را مي توان سراغ گرفت که داراي يک هويت يا چندين هويت زباني اند. افغانستان نيز از جملهء اين ممالک است که از هويت هاي مختلف زباني برخوردار مي باشد. 7. بعد سياسي احساس تعلق جامعه به يک واحد سياسي وقتي شکل مي گيرد که دولت مشروعيتش را از مردم اتخاذ کرده باشد. مشارکت مردم در تصميم گيريهاي سياسي، توان و ظرفيت ملي دولت را بالا مي برد. رابطهء تنگاتنگ دولت و ملت، موجب التزام و تعهد جامعه به نظام اداري کشور مي گردد. به هر پيمانه علقه هاي دولت - ملت فراتر رود، همبستگي ملي نيز چند برابر مي شود. دانش سياسي مردم و مشارکت و نظارت آنان بر دولت، در فرايند همگرايي عمومي تاثير بسزايي دارد. اعتماد جامعه نسبت به دولت، ميزان وفا داري آنها را نسبت به امور کشوري افزايش مي دهد.
نوشته شده در روز نهم سرطان سال 1385 - ساعت 12 به وقت کابل |
آگهی و اعلان شما در اينجا
| ||||||||||||||||||||
Top Global Newspapers: Asia Latin America Africa Europe USA Canada Australiaفقط با ذکر ماخذ، نام نويسنده و تاريخ انتشار می توانيد از مطالب ، عکس ها و آثار ديگر در کابل پرس استفاده کنيد Members Login As the mind has no boundaries, the RAHA concept does not have frontiers and is opposed to information and cultural control by global communication entities whether media conglomerates, states or local governments, or religions Kamran Mir Hazar: Editor-in-Chief / Afghanistan/ Kabul/ Mobile: 0093 799390025/ Email: editor at kabulpress.org info at kabulpress.org reader at kabulpress.org Copyright© Kabul Press, World Media Home 2004 -2006 کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت محفوظ و متعلق به سايت کابل پرس می باشد |