صفحه نخست > دیدگاه > توهين به شهيد محمد داؤود، توهين به ملت افغانستان است

توهين به شهيد محمد داؤود، توهين به ملت افغانستان است

عبدالعزيز "عازم"
شنبه 3 جنوری 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

در طول بیش از نیم قرن اخیر در افغانستان هیچ سیاستمدار و زمامدار چپی و راستی نمی تواند در تقوای فردی و اجتماعی و سیاسی و هم در داشتن ارزش‌های عالی انسانی و درک سالم از هویت و هستی ملی ملت افغانستان و هم از نظر عملکردهای شجاعانه به سود ملت و تحکیم دولت مرکزی با شهید محمد داوود فقید همسری نماید.

در خاندان سلطنتی محمد نادر، یگانه شخصیت با وجاهت و صاحب اراده و دارای تقوای فردی و اجتماعی و سیاسی و شخصیت اندیشمند، همانا شهید محمد داؤود نخستین رئیس جمهور و مؤسس دولت جمهوري افغانستان مي‌باشد.

قرار دادن محمد داؤود در قطار سرداران و وابستگان خاندان سلطنتی جفای بزرگ در برابر ملت افغانستان است.

گناه محمد داؤود این بود که در خانوادة نادرخان به دنیا آمد. در حالیکه راه او و راه دیگران که در حاکمیت سلاسلة نادر قرار داشتند، کاملاً و کاملاً از هم جدا بود.

محمد داؤود فقید برای بقای خود و همسر و فرزندانش نمی‌اندیشید، او به افغانستان، مردم افغانستان و رنجهای عظیم ملت می اندیشید. ملتی که توسط استعمار بریتانیا و دست اندازی‌های روسها، قرنها از کاروان مدنیت معاصر، عقب مانده بود و سه فیصد باسواد هم نداشت.

روشنفکران کشور در دهة پنجاه شمسی مقارن ظهور نظام جمهوری، به سه کته‌گوری تقسیم می‌شدند:

1- روشنفکران چپی، آگاه و سالم که تعداد آنها خیلی اندک بود و در دفاع و پشتیبانی از پروگرام‌های جمهوری افغانستان قرار داشتند.

2- روشنفکران اپورتونیست و استفاده‌جو که هم در داخل دولت و هم در جامعه، در پی منافع شخصی شان بودند و به درد ایجاد یک دولت ملی و مترقی نمی‌خورند.

3- روشنفکران فروخته شده به ارتجاع عرب و سازمان‌های استخباراتی کشور‌های منطقه و امپریالیزم سرخ و سیاه. این دسته از همان آغاز علیه رژیم جمهوری، در اپوزیسیون علنی و مخفی قرار داشتند.

متنفذین و کلان شونده‌گان اقوام مختلف کشور هم به کته‌گوری‌های ذیل تقسیم شده بودند:

1- یک عده متنفذین اقوام مختلف که به دربار شاه راه داشتند، یکسره سلطنت طلب باقی ماندند و با خلع شاه هم از دشمنی با نظام جمهوری دست نکشیدند. اینها از اصلاحات عمیق ارضی متضرر شده بودند. همین کته‌گوری مستقیماً به سازمان‌های استخباراتی پاکستان، ایران و عربستان سعودی ارتباط داشتند و در اثر داشتن امکانات اقتصادی شان حیثیت ولی نعمتان روشنفکران ماجراجوی ضد ترقی را عهده دار بودند.

2- گروه دیگری از متنفذین اقوام مختلف که در دستگاه دولت جمهوری جا نداشتند، و دیگر رئیس، وزیر و وکیل نبودند، از درک آرمان ملی جمهوریت عاجز مانده و ناخودآگاه در ضدیت با رژیم جمهوری شهيد محمد داؤود فقيد قرار داشتند.

3- عده‌ای معدودی از متنفذین وطندوست اقوام مختلف کشور بودند که به اساس احساس پاک عدالتخواهی و روح ترقی پسند، در پهلوی رهبر ملی کشور قرار داشتند.

نیروهای چپ نیز بنابر روابط خانواده‌گی و قبیلوی شان به یکی از این گروپ‌های متنفذین و روشنفکران یاد شده مربوط بودند.

ازینرو نیروی چپ مستقل و جدا از این اقشار و طبقات به صورت یکپارچه وجود نداشت و موضع‌گیری‌های آنها نیز قابل اطمینان نبود.

با وجهه‌ترین و شایسته‌ترین حزب در کشور، حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود که تا قبل از کودتای 7 ثور 1357 اكثريت اعضا و كدرها و يكي دو تن از رهبران اين حزب، شریف‌ترین و ملی‌ترین شخصيت ها بوده و نخبه‌های جامعه در آن جا داشت. اما بعد از کودتای ثور که حاکمیت در جامعه به کمک، هدايت و حمايت شوروي ها به دست حزب د.خ.ا. رسيد، اين حزب به یک حزب کودتایی و پر از فساد درونی تبدیل شد. چهره‌های وابسبته به فرهنگ قبیلوی، افشا شدند. گروه کودتاچی‌ در هردو جناح (خلق و پرچم) شریف‌ترین اعضای حزب را یا نابود ساختند و یا در فساد غرق ساختند و یا از متن حزب به حاشیه راندند. اکثریت کدرهای این حزب مبرا از تعصبات کور قومی و قبیلوی بودند که در دوران حاكميت کودتاچی‌ها نسبت به همه افراد جامعه زودتر و بیشتر آسیب دیدند.

تعداد آنانی که در نهاد خود تغییرات انقلابی به سود همه اقوام ساکن در افغانستان، ایجاد کرده بودند، خیلی اندک بود، يكتعداد اعضاي حزب كه به توده‌ای بودن و ملی بودن تظاهر می‌کردند و در نهاد خود پیوندهای قومی و قبیلوی داشتند. زمانیکه حوادث سریع شد، ماهیت همة آنها برملا گردید.

آنها اگر صد بار دیگر با ادبیات مردمی وارد صحنة سیاست شوند، مردم افغانستان آنها را از روی موضعگیری‌ها و عملکردهای شان مي‌شناسند.

اخیراً زیر عنوان "عدالت مال سرداران است" مقاله‌ای در روزنامة 8 صبح نشر شده و در آن نويسنده و ناشر جرأت می‌کنند، علیه شخصیت بزرگ ملی افغانستان و مؤسس جمهوریت افادات اهانت آمیز به کار برند.

کلمة سردار به حیث لقب دشمنان عدل و آزادی و عناصر مفتخوار و تنبل و عیاش و معتاد و بیکاره در وطن ما شناخته شده. البته يك فيصدي خيلي اندك، از اين تعريف مستثني اند. شهيد محمد داؤود علیه سرداری‌های سرداران بی‌مغز چهل سال در داخل دولت و در رأس دولت مبارزه کرد.

شهيد محمد داؤود فقيد ایجادگر دولت باوقار و آزاد افغانستان و از بنیادگذاران سیاست بی‌طرفی مثبت و فعال و غیر منسلک در پهنة جهان بود.

در طول بیش از نیم قرن اخیر در افغانستان هیچ سیاستمدار و زمامدار چپی و راستی نمی تواند در تقوای فردی و اجتماعی و سیاسی و هم در داشتن ارزش‌های عالی انسانی و درک سالم از هویت و هستی ملی ملت افغانستان و هم از نظر عملکردهای شجاعانه به سود ملت و تحکیم دولت مرکزی با شهید محمد داوود فقید همسری نماید.

آقای نویسندة مقالة متذکره شنیده است که هرقدر سخنان اهانت آمیز علیه زمامداران سابق افغانستان گفته شود، سبب به اصطلاح سرکلانی اش خواهد بود. حالانکه این آقا شهامت آنرا نداشت که مطلبی در مورد جنازه‌های سرداران مفتخوار و بي‌كفايت و ده‌ها تن دیگر ازین دست، کمترین حرفی به میان بیاورد و از عدالت اجتماعی دم بزند، ولی از کجا این جرأت را پیدا کرد که دربارة شهید محمد داؤود چنین خیز و جست نماید.

محمد داؤود در تمام دوران قدرتش، یک نفر روشنفکر تحصیل کرده را با وجود اشتباهات فراوان آنها نه زندانی ساخت و نه معدوم کرد. تمام آنانی را که رژیم‌های پیشین زندانی ساخته بودند، ايشان آنها را در دوران صدارت‌شان از زندان رها ساخت و در دورة رياست جمهوري شان يعني آناني را كه زمامداران در دوران دموكراسي تاجدار زنداني ساخته بودند، از بند رها ساخت.

هر انارشی را کسی دموکراسی گفته نمی‌تواند.

انارشی دوران دموکراسی تاجدار نتوانست ذره‌ای از فیوضات دوران صدارت محمد داؤود را داشته باشد.

جامعة افغانی تا رسیدن به سطح رشد لازم نیروهای مؤلده نمی‌تواند از داشتن چنین رهبری مانند فقید محمد داؤود بی‌نیاز باشد.

آقای نویسندة مقاله منتشره در 8 صبح می‌نویسد:

"سردار داوود خان و خانواده اش شانس این را داشتند که با تلاش دولت از زیر خاک بیرون آمده و به فرمان آقای کرزی مراسم آبرومند خاکسپاری را پس از سه دهه داشته باشد. ستالینیست‌های افغان در یک درگیری نظامی، داؤود خان و خانواده اش را هلاک ساخته و آنان را به صورت گمنام در جای نامعلوم به خاک سپردند، ولی هیچ کسی دیگر شانس این را ندارد که متعلق به خانوادة سرداران باشد تا رئیس جمهور با تلاش‌های متعدد به شناسایی اجساد شان پرداخته و با حرمت و در طی یک مراسم ویژه دوباره به خاک سپرده شود. تنها عدالت دربارة خانوادة سردارها تطبیق می‌شود و ... ."

آقای نویسنده و ناشر این نوشتار! سخت بی‌راهه رفته اید. دفاع از آنانیکه در اثر ظلم نیروهای حاکم در طول سی سال اخیر در گورهای دسته جمعی آرمیده اند، جایش اینجا نیست، که شما عنوان کرده اید.

بروید کمی زحمت به خود هموار کنید، لا اقل یک گور دسته جمعی را کشف کنید، که تا کنون کشف نشده، آنرا مورد تحقیق قرار دهید شاید سر نخی از گوشة از جنایات فراوان قرن را در کشور افغانها به دست آرید و مشخصاً در دفاع از آنها و بازمانده‌گان آنها برآئید تا بگویند که فلان آقا کار شایسته و انسانی به سود مظلومان انجام داده است.

اکنون نوشتة شما را که فوقاً در گیمه گرفته ام کمی می‌کاوم:

شما آقای نویسنده! اگر تاریخ کشور تان را نمی‌دانید اقلاً از آدم‌ ها، چیزهای واقعی شنیده باشید، نباید سبکسرانه شخصیت محترم شهید محمد داؤود را به سبکی به قلم آرید بدین ترتیب که: "سردار داؤود خان و خانواده‌اش را ستالینیست‌های افغان در یک درگیری نظامی هلاک ساختند."

فقید محمد داؤود به لقب سردار خود را هیچگاه معرفی نکرده و هیچگاهی خوش نداشت که به هیچ قومی و قبیله‌ای منسوب باشد، چه رسد به یک خاندان. ایشان به ملت افغانستان مربوط و منسوب بوده و مخاطب شان هم همیشه ملت افغانستان بود، به کدام جق و منطق شما یک شخصیت ملی و بين‌المللي را، سردار و منسوب به خانوادة سرداران می‌دانید.

دربارة قاتلان حرفه‌ای ملت افغانستان در داخل و خارج کتاب - کتاب لفاظی و توصیفها و مداحی‌ها بعمل آمده است که هیچ چنگی به دل نمی‌زند، ولی در برابر رهبر مسلم ملی افغانستان، انسانی که هرگونه استفاده مادی بی پایان برایش میسر بود، به همه پشت پا زد، جوانی، سالمندی و پیری و سرانجام قطرات پاک خون خود را فدای افغانستان ساخت، با این بی‌حرمتی و تنگ‌نظری متحجرانة مشتی بی‌هویت و نو به دوران رسیده قرار می‌گيرد.

به هوش باشيد که ملت افغانستان، روشنفکران اصیل و باوجاهت این وطن بیدارند و از خاک، وطن و منافع ملی و وحدت اقوام ملت واحد افغانستان و از میراث‌های گرانبهای ملی و شخصیت های بزرگ ملی خود دفاع میکند.

آقای نویسنده!

بدان که ستالینیست‌ها در افغانستان وجود نداشتند. در آن زمان که کودتای خاینانة ثور 57 علیه رژیم محمد داؤود صورت گرفت، در اتحاد شوروی آنوقت در زادگاه و وطن خود ستالین، ستالینیست وجود نداشت، زیرا هم خود ستالین و هم صدها طرفدار اندیشه‌ها و سیاست وی در همان سالهاي محکوم شدنش یعنی دوران زمامداری خروشچف از عرصة سیاست سنتی شورویها خارج شدند.

در افغانستان به جز چند تن مائوئیست وطنی که گاه گاهی دزدانه از ستالین توصیف می‌کردند و خود را ستالينيست مي‌ناميدند، دیگر هیچ یک از طرفداران شوروی در افغانستان از ستالین نام نمی‌برد.

کوردوویز بعد از یک سلسله تحقیقات در افغانستان حفیظ‌الله امین را مربوط CIA دانسته و کودتای ثور را از ابتکار او می‌داند و درعین حال می‌دانیم که شهيد محمد داؤود بعد از یک صفحه زدوخورد مسلحانه با کودتاچی‌ها در اطاق کار خود منتظر نماینده‌گان با صلاحیت حزب د.خ.ا بود تا از زدوخورد مسلحانه جلوگیری شود، اما به دستور امین، شخص معلوم‌الحال از افسران جوان آنوقت با چند تن سرباز خود در دفتر رئیس جمهور وارد شده و با فیرهای ماشیندار او را شهید ساخت و بعد بی‌رحمانه و مخالف تمام قوانين شرعي و حقوقي و موازین و قواعد انسانی ملي و بین‌المللی زن و مرد و طفل فقيد محمد داؤود و رفقایش را که با وی در دفتر کارش در قصر گلخانه و بعضاً در حرم‌سراي ارگ جمهوري بودند و هیچ کدام اسلحه‌ای نداشتند، شهید ساختند.

نويسندة مقالة متذكره در 8 صبح آنقدر عقده عليه زعيم ملي افغانستان (محمد داؤود شهيد) داشته كه كلمة شهيد را برايش روا نداشت و نوشته است: "ستالينيست هاي افغان او و خانواده‌اش را هلاك كردند."

بدين ترتيب نوعي كريدت به ظاهر انقلابي به كودتاچي‌هاي بي‌فرهنگ افغان دشمن و جواسيس كي گي بي و آي اس آي مي‌دهند و آنها را ملقب به افغان مي‌سازند. حالانكه فرمانده و مجري شهيد ساختن محمد داؤود فقيد، دشمنان ملت آزادة افغان محسوب مي‌شوند.

اين كودتاچي‌ها نه تنها كمترين خدمت به ملت عذاب‌ديدة ما نكردند بلكه با كثيف‌ترين سازمان‌هاي افراطي و دشمنان بيروني در زد و بند بودند و هستند. اينها به صورت دوامدار تيشه به ريشه‌هاي وحدت و ثبات و آرامش در كشور زده اند و مي‌زنند.

اين كودتاچي‌ها كه در طول 14 سال از 1357 تا 1377 كودتاهاي گوناگون را به راه انداختند و امروز هم به ساز ديگري مي‌رقصند، شايد فاجعة نوي را به راه بيندازند.

اينها نه ستالينيست بودند و نه به ايديولوژي سوسياليستي معتقد بودند و نه به اسلام مؤمن بودند. اينها صرفاً مجري دستورات بيگانه‌گان بوده اند و هستند.

این جا کدام سردار خونخوار و جاسوس اجنبی مورد چنین هجوم ناجوانمردانه قرار نگرفته است بلکه اصیل‌ترین فرزند ملت و عاشق اعتلا و ترقی افغانستان با معصومیت با خانوادة معصومش به دستور دشمنان بیرونی و عمال آن شهید شدند.

پيدا كردن جسد مطهر شهيد محمد داؤود خواست ملت افغانستان بود که دولت طی یک فرمان آقای کرزی آنرا برآورده ساخت.

جنازة مردی که به ملت تعلق داشته باشد، نابود نمی‌شود.

تخم سالم در مزرعة تاریخ ضایع نمی‌گردد. این تخم‌های ناسالم بودند و هستند که مرگ و زنده‌گی شان بی‌ارزش است. آدمک‌های غیر ملی و ضدملی آمدند و رفتند و با همه دهل و كرناي شركاي جرم شان، در وطن قبر پيدا نكردند.

در همه کشورهای جهان مرسوم و معمول همینست که شخصیت‌های ملی، علمی و فرهنگی از طرف ملت و روشنفکران و دولت‌های ملی تقدیر و تکریم می‌شوند تا هویت ملی آن کشور خدشه‌دار نگردد.

تاریخ معاصر وطن ما از زمامداران افغانستان سه شخصیت را بحیث رهبران ملی، غازيان و شهيدان راه آزادي و حريت شناخته است:

نخست غازی شاه امان‌الله محصل استقلال افغانستان از بریتانیای تجاوزگر.

ثانیاً شهید محمد داؤود بنیادگذار سیاست عدم انسلاک و مؤسس جمهوریت در افغانستان.

ثالثاً شهید داکتر نجیب‌الله بنیادگذار و رهبر سیاست مصالحة ملی که آخرین سرباز شوروی را چهار سال قبل از مارش تنظیم‌های جهادی به کابل، از وطن کشید و وطن را آزاد ساخت.

بزرگداشت از این سه شخصیت شجاع و زمامداران با وجاهت ملی کشور وجیبة هر فرد وطنخواه، وحدت طلب و ملی کشور است. فقط عناصر بی‌هویت و گماشته‌گان بیگانه با استفاده از تنور داغ بی‌عزتی، برای خود نان می‌پزند و لجن می‌پراگنند.

بس است، سالهاست که جهل بر سراسر حیات مادی و معنوی کشور پردة سیاه خود را پهن کرده است و منادیان بي‌خرد بر مبناي عقده‌های شوم قومی و قبیلوی به اشارة اربابان خارجی خود در تلاش اند، ملت افغانستان را از میراث‌هاي پر افتخار ملی شان بیگانه بسازند و آنگاه به ساده‌گی به تجاوزات وحشیانة شان به وطن افغان‌ها بپردازند. هرگونه تخفیف و بی‌احترامی به این سه زمامدار یاد شده گناه عظیم ملی هست که فقط از عناصر بی‌هویت، فروخته شده و متعهد به بیگانه‌گان ساخته است.

این سه زمامدار فداکار و ترقی خواه کشور به ملت افغانستان مربوط است و ملت افغانستان از آنها پشتیبانی می‌نمایند.

شهادت فقید محمد داؤود رهبر ملی جامعة افغانی فقط برژنف و ضیأالحق را خوش ساخت و در عوض، ملت را در آماج حوادث مصیبت بار قرار داد.

کودتای هفت ثور 1357 فاجعة عظیم و آتش جهنمی بود که شعله هاي آن در همان وهلة اول بهترین‌های ح.د.خ.ا. چه خلقی چه پرچمی را به کام مرگ فرو برد و زمینة پذیرش باداران شوروی شان را برای رهبران و کدرهای سازش کار و تسلیم طلب مساعد ساخت. سلسلة فجایع تا زمانی دوام کرد تا از میان یک حاکمیت بی‌بنیاد و فاسد شده ح.د.خ.ا.، حزب وطن ظهور كرد و شخصيت ملی کشور داکتر نجیب‌الله مردانه قدعلم كرد و در رأس قدرت جا گرفت و خار چشم کلیه مرتجعین و وطنفروشان درون حزب و بیرون حزب قرار گرفت. تا اينكه پیل‌تنان اردو علیه داکتر نجیب‌الله به كودتاي ننگين پرداختند و فاجعة وحشتناك‌تر از كودتاي امين را بار آوردند و زمینة وارد کردن ضربات مرگبار به پیکر ملت بی‌سر و بی‌پناه طبق پلان‌های شوم نواز شریفها و نظامي‌گران پاکستان مساعد شد.

به ناشر محترم 8 صبح یادآوری می‌شود که حیثیت باقی مانده روزنامة 8 صبح نباید فدای نشر همچو مطالب سخیف و ضد ملی شود و به بهانة آزادي بيان بر زخم‌های ملت افغانستان و فرزندان دردمند این وطن نمک پاشیده شود.

ملت افغانستان راه خود را می‌داند و نیروهای ملی و حقیقتاً پیشرو، سکان این کشتی شکسته را به دست خواهد گرفت و معامله‌گران، وحدت شکنان و جدایی طلبان و همه گروه‌های اجنت بیگانه‌گان به جهنم تاریخ پرتاب شدنی است. راه غازی شاه امان‌الله، راه شهید محمد داؤود راه شهید داکتر نجیب‌الله، راه حقیقی و پاک ملت افغان است. هرکسی و هر بی‌نفسی را یارای آن نیست که این سه شخصیت بزرگ ملی را نفی کند. ملت با همه رنجهای طولانی‌اش، آگاه و بیدار است.

شاد باد روان پاك شهيد فقيد محمد داؤود رهبر ملي و معمار افغانستان معاصر!


عدالت مال سرداران است

يكشنبه, 24 قوس 1387 22:04 نویسنده: سلیم آزاد

منبع روزنامه هشت صبح

سردار داوود خان و خانواده‌اش شانس این را داشتند که با تلاش دولت از زیر خاک بیرون آمده و به فرمان آقای کرزی مراسم آبرومند خاکسپاری را پس از سه دهه داشته باشند. استالینیست های افغان در یک درگیری نظامی داوودخان و خانواده‌اش را هلاک ساخته و آنان را به صورت گمنام در جای نامعلوم به خاک سپردند.
ولی، هیچ کسی دیگر شانس این را ندارد که متعلق به خانواده‌ی سرداران باشد تا رییس جمهور با تلاش‌های متعدد به شناسایی اجساد شان پرداخته و با حرمت و در طی یک مراسم ویژه دو باره به خاک سپرده شود.

تنها عدالت در باره‌ی خانواده‌ی سردارها تطبیق می‌شود و آنان که بی سر در زیر خاک افتاده‌اند و یادی از آنها نمی‌شود، در پلیگون‌ها و گورهای دسته جمعی خفته‌اند و کسی حتا زحمت یادآوری آنان را به خود نمی دهد، چه رسد به شناسایی و کفن و دفن شان.

وقتی دولت اعلام کرد که کمیسیونی را برای شناسایی اجساد خانواده‌ی داوود و شخص او تعیین می‌کند و برخلاف سایر کمیسیون‌ها این کمیسیون نتیجه‌ای نیز در برداشت و در نتیجه سردار داوود و خانواده‌اش شناخته شدند، این سوال در ذهن من خلق شد که چرا دولت سعی در شناسایی اجساد مردم عادی در پلیگون های پلچرخی و گور های دسته جمعی در نقاط مختلف افغانستان نمی نماید؟ مگر آنها لایق اکرام و حرمت نیستند؟ آیا اکرام و حرمت تنها شامل حال داوود خان و خانواده ی او می شود؟

علاقه ی آقای کرزی به سردار داوود برای من قابل درک نیست و حتا اگر مصلحت های سیاسی و ابراز ارادت در این کار دخیل باشد، دور از نظر نیست. اما، مهمتر از این مساله برخورد غیر انسانی دولت با موضوع عدالت و قربانیان جنگی در افغانستان است. آقای کرزی با تمایل و اراده ی قوی، به گرفتاری قاتلین داوود خان اقدام می نماید و اجساد او و خانواده اش پس از چند دهه از زیر خاک گمنام بیرون می آیند. ولی، هزاران انسان عادی که در گور های دسته جمعی خفته اند، از هرنوع توجه به سرنوشت شان محروم هستند. البته، من این توقع را از دولت ندارم که عاملین کشتارها و گورهای دسته جمعی دوران های مختلف را مورد بازخواست قرار دهد، بلکه توقع ما این است که همانند خانواده ی سردار داوود به کشف گورهای دسته جمعی و قربانیان آن پرداخته شود.

من این انتقاد را در روزنامه ی 8صبح خواندم که دولت، عدالت انتقالی را فراموش کرده است. توقع پرداختن به عدالت از سوی دولت، انتحار سیاسی آن است. مگر این دولت چه کسی است که ما از آن تقاضای توجه به عدالت انتقالی را داریم؟ این پروژه تنها یک وسیله ای برای دهان بستن اروپایی ها بود که پول های شان را بدهند و در افکارعامه توجیهی برای خود داشته باشند. غربی ها به ناگزیر باید به عدالت انتقالی به صورت رسمی توجه می کردند. آنان از کسانی حمایت می کردند که به صورت فاحش به نقض حقوق بشر پرداخته بودند. روی کار آمدن دو باره ی این افراد در افغانستان چنان برای همه سوال برانگیز بود که بدون پرداختن به گذشته ی سیاسی شان به معنای چشم پوشی جنایات و نقض حقوق بشر از طرف آنان بود. اما، از همان اوایل برای دولت و متحدان خارجی آن عدالت انتقالی تنها یک موضوع جنجال برانگیز و بدون سود بوده است. گرفتاری قاتلان داوود خان برای دولت لرزان و قمار باخته ی کرزی مفادی در بر دارد. اما، گورهای دسته جمعی چمتله و بدخشان و مفقود شده های دروه ی امین چه سودی برای دولت دارد؟ فرض کنیم که این گورها کشف شوند مسوولیت آن متوجه ی کدام دوره ی سیاسی و رژیمی بر سر اقتدار شود؟

گورهای دسته جمعی چمتله و بدخشان بدون کدام نتیجه ای به فراموشی سپرده شدند. آیا کسی برای آنها کدام فاتحه و یا مراسم دفن و کفن در سطح ملی گرفت. نه، چون آقای کرزی و دوستان اش مصروف ساختن کمیسیون ویژه برای پیداکردن و شناسایی اجساد داوود و خانواده اش بودند. برای دولت ساده است که به شناسایی اجساد داوود و خانواده اش بپردازد، اما، شناسایی کشته شدگان و گورهای دسته جمعی دارای هزینه ی بالای سیاسی است. زیرا، این گورهای دسته جمعی در زمان حاکمیت گروه هایی به وجود آمده اند که اکنون بر سر قدرت هستند. اگرچه این کشته شدگان شهادت می دهند که به وسیله ی رژیم های سیاسی گذشته فجیعانه به قتل رسیده اند، اما، دولت فعلی متشکل از مقام های همان رژیم های است که مسوول به وجود آمدن آن گور های دسته جمعی می باشند.
عدالت انتقالی، بحران اخلاقی دولت فعلی بوده و این زخمی است که بر چهره ی تمام سیاستمداران بر سر اقتدار هویدا می باشد.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • میگن ( کله پز برخاست جایش سگ نشست ) افغانستان مرکزیت دانشمند که مطابق ضروریات امروز بتواند افغانها را به دنیا منحیث تاریخی ترین و مدرنترین قوم ها معرفی نمایر . میخواهد . نه سردار و نه نوکر خارجی نه ملا و نه حاجی . کسی که اولاد یکی از همین مامور ها یا کاتب و سرکاتب ها یا دهقان و یا بچه دوکاندار سر کوچه خود ما باشد , میتاند قابل اعتبار باشد . امروز افغانها به خاطر که زنده گی خوده به دست های هر جاهل و هر خارجی اعتبار کرده بد بخت شده کشته داده فقیر مانده . داود خان مثل همان آش و همان کاسه , با تجربه که از قوم سفاک خود داشت هر کدام شما ها را به جای اسب نعل زده به سرک های کابل میداواند . هزاره و قذل باش و قطغنی اصلاء از تاریخ افغانستان صاف میشد . و پشتون که حالا باید منحیث تفنگ استفاده شود بر از میان بردن اقوام غیر پشتون در افغانستان , سوار بر پشت تانک های زنگ زده جنگ دوم جهانی , میتاختند سر تا سر کشور . داود خان از خود یک امیرا لمومنین درست میکرد که پنا به شیطان ا لرجیم , که ملا عمر بد بخت از تجسم چهره داود خان در اوج قدرت اصلاء بینی خوده به خاک میمالد و توبه میکرد از همچو غلطی که با مادر وطن خود کرده بود در ابتدا خواب دیدن .. القصه یکی از نواده های این خانواده جاهل و سفاک به نام مصطفی به دور بر افغانستان مچرد . اگر شما میخواهید زمینه را بر برگشت جاهلون , ویا افغانستان را میخواهید دوباره به قرن سنگ ببرید . کاملاء در اشتباه هستید . درین روز ها مصطفی پسر اعلیحضرت ظاهر خان جاهل نواسه ناد خان نوکر انگلیس در منطقه بامیان میخواهد بند امیر را ( نشنل پارک ) بسازد . مطلب این اراذل و اوباش های خانوادگی از کوچکترین شگاف ولو به اندازه شگاف سوزن هم باشد استفاده میکند بر داخل شدن به رگ و خون و شریان های مردم افغانستان . هوشیار باشید و گرنه باید سی سال دگر سر از نو خون بریزیم تا به جای که هستیم برسیم . مطمین باشید بعد از هر تاریکی یک روشنی هم است . و این شب دراز به پایان رسیدنی است . صنوبر . عزت زیاد .

    • سرداود در اثریک کودتا علیه محمدظاهرپادشاه عیاش ،ضدترقی وپیشرفت وتمدن به قدرت رسید وجمهوریت تاجدار را پایه گذاری نمود و بدون انتخابات وهمه پرسی مردمی بر اریکه قدرت تکیه زد . در آن زمان من در صنف دهم مکتب درس میخواندم و چند تا از هم صنفی هایم برایم میگفتند که جمهوریت تبعیض می پذیرد ، در اغاز من به مفهوم حرف آنهاباور نداشتم ولی متاءسفانه بعدا عملکرد های خائنینانهو ضدملی رژیم داود خان بر ملا گردید ومن به یقین دانستم که این رژیم صرف در خدمت قبیله گرا ها وقوم پشتون است به طور مثال در تنور انداختن یک نفر نانوا از قوم هزاره ،تک حزبی ساختن در افغانستان بنام غورزنگ ملی ، اجباری ساختن آموزش زبان پشتو ،وده ها عوامل دیگر که دال بر ضد ملی بودن داود ورژیم اورا ثابت میساخت . داود خان نه تنها یک شخصیت ملی نبود بلکه در اثر کودتا به صورت قانونی به قدرت رسید وبه خانواده نادر شاه غدار وظاهرشاه واخرین فرد خاندان آل یحی مربوط بود ،این خانواده نوکرو در خدمت انگلستان بود واز منافع اجنبی ها درافغانستان دفاع میکرد وبرای تعالی وترقی افغانستان هیچ کاری را انجان نه داده اند.
      در اینجا همه هموطنان ما در مورد داود دیوانه نظریات کاملا دقیق را ارائه کرده اند ومن نمی خواهم آنرا دوباره تکرار بنویسم آنچه در مقاله روزناه 8 صبح در موردداود خان نوشته شده است کاملا درست میباشد وداود خان شایسته نام زعیم ملی ورهبر ملی نه میباشد.
      جالب اینجاست که شخصیت های ضعیف مانند آقای <عازم> مانند ماش لول میخورند .در یک زمان یک انقلابی ویک کمونیست انترناسیونالیست تبارز میکند .بنا بر خاصیت ناسیونالیستی که دارد گاهی از اندیشه طالبانی دفاع نموده و طالب میگردد، زمانی هم بنا به براندیشه قبیله گرائی که دارد از داود فاشسیست که زمانی خود او علیه بر انداختن نظام فرتوت او( جمهوری داود )قیام کرده بود وآنرا به گورستان تاریخ فرستاده بود.، حالا برای جسد پوسیده آن به خاطریکه از قوم پشتون است اشک میریزد وشحصیت سازی میکند .نه مدانم شما از کدام جنس ادمیزاد این کره خاکی هستید؟

  • به همه سلام !
    عازم صاحب شما در مورد داکتر نجیب الله گفته اید که ملی بود.
    کجا ان ملی بود این قاتل مردم ما در قیام مردم هرات که سمت ریاست خاد را داشت ایا می دانید که در یک شب 300 جوان باسواد اعم از محصلان،معلمان، داکتران و افراد ملی را که در سازمان دهی قیام دست داشتند به قتل می رسانند و این قاتل بی رحم (نجیب گو)بالای مردم رحم نکرده حتی اینکه مشاور وقت روسی در ان ولایت مجبور می شود که موضوع را به مقامات بالای خود گزارش دهد ، محترم عازم این نمونه ای از کارکردگی ان قاتل ملت ماست که شما انر ملی نامیده اید.مشت نمونه خروار است برای حال همین قدر بس است
    شمایان در پیشگاه ملت قهرمان ما توبه کنید و خواستار عفو شوید برای شما توصیه می کنم
    جلال ابادی

    آنلاین : توصیه به پرچمها

  • دوست عزیز نویسنده مطلب

    من بر این نظر هستم که جناب عالی یااز نزدیکان داود خان هستید یا از کسانی که در دوران قدرت داود به نان و نوایی رسیده اید. یا عمدا حقایق را پنهان میکنید یا اینکه واقعا از دوران داود خان بیخبر هستید.
    برای اینکه داود خان را بشناسید و واقعیتهای دوران داود برای شما روشن شود بهتر است این مقالات و گزارشات را بخوانید. بخصوص مقالات آقای آستاد محمد آصف آهنگ , چون ایشان در دوران داود خان جرمهای واهی زندانی بودند.
    آستاد آصف آهنگ یکی از شخصیت علمی و فرهنگی کشور هستند که از اعتبار بسیار نزد مردم کشور برخوردار هستند.

    آنلاین : سردار داود خان = محمد آصف آهنگ

  • روزنامه هشت صبح هرچه گفته است ، بجا وراست گفته است واین اقای عازم نام خود یکی از قاتلان گورهای دسته جمعی بدخشان است واین فاشیست ، آدمخوار بایست که از تبار وحشی ودیوانه مانند داود سخیفانه دفاع نماید وهیچ دست آوردی در وجود قبیله سالاران دوران گذشته وامروز دیده نمیشود که با افتخار نیم بند یاد شود. داود در زمان صدارتش دست به کشتار وبی رحمی ظالمانه زد ویک دیکتاتور وحشی ودیوانه تبار گرا وعاشق پشتونستان وخانهای دو سره آندیاربود واصلآ با سرزمین امروزی افغانستان ومردم این سرزمین اندکی اعتنا نداشت وهمه هوش وگوشش بسوی برادران پشتونستانیش بود. این آدم از هتلر جانیتر واز گلبدین قاطع رحمتر بود. تمام مصیبتهای ملی ودرزهای جدا سازی ملی را تحت نام زبان پشتون این داود دامن زد وکورسهای جبری را این دیوانه بود که بر مردم این سرزمین تحمیل نمود ورشد فرهنگ ومعارف را این شهکاریهای قبیله پرورانه داود بود که به چنین سرنوشت طالبگرایی وبی فرهنگی مارا کشاند. این گفتار هرگز توهین نبوده ، بلکه واقعیت روشن هستند که تمام باشندگان این سرزمین، آگاهی دارند وتاریخ مستند وچشم دید شهروندان است که داود سرمنشه ی تمام بدبختی ها ومصیبتها بود که زهرش را توسط امین خون آشام به مردم چشاند. سد آزادی نیمبند دوره ظاهر خان گردید وبگیرو ببند دراین زمان اغاز شد وروشنفکران ملی اندیش ودانشمند مارا در زندان تنگ قبیله وی قرار داد وبرای کسی اجازه اندیشیدن داده نشد وجامعه را داشت به زندان قبیله تبدیل میکرد. چند دستآوردیکه سبب بهتر شدن آزادی واقتصادی شده باشد لطف نموده بازگو نماید تا کسانیکه نمیدانستند بدانند وقضاوت نمایند.

  • " تاریخ معاصر وطن ما از زمامداران افغانستان سه شخصیت را بحیث رهبران ملی، غازيان و شهيدان راه آزادي و حريت شناخته است:

    نخست غازی شاه امان‌الله محصل استقلال افغانستان از بریتانیای تجاوزگر.

    ثانیاً شهید محمد داؤود بنیادگذار سیاست عدم انسلاک و مؤسس جمهوریت در افغانستان.

    ثالثاً شهید داکتر نجیب‌الله بنیادگذار و رهبر سیاست مصالحة ملی که آخرین سرباز شوروی را چهار سال قبل از مارش تنظیم‌های جهادی به کابل، از وطن کشید و وطن را آزاد ساخت.

    بزرگداشت از این سه شخصیت شجاع و زمامداران با وجاهت ملی کشور وجیبة هر فرد وطنخواه، وحدت طلب و ملی کشور است. فقط عناصر بی‌هویت و گماشته‌گان بیگانه با استفاده از تنور داغ بی‌عزتی، برای خود نان می‌پزند و لجن می‌پراگنند."

    اگر صدای مردم را با گوش سوا از تعلق حزبیت ، قومیت و سیاست بشنویم به باور من آفای

    عازم د قیق نوشته اند

    آقای عازم نان تان گرم آب تان سرد

  • جناب عازم پير شدي وميرنشدي!##
    هم ميهنان اين نوشته را بخوانيد وبدانيد كه روشنفكر نماي وچپ نماي نميتواند مانع اشكار شدن جوشش غريزه قوم پرستي ادم شود.اين اقايان وطن پرست وانقلابي! چنان در اسارت تعصب قومي گير مانده اند كه رهاي از ان به سده ها كوشش نياز دارد.اين سخنان عازم ريشه در كدام گرايش او دارد؟1-داود خون پاك داشت واصيلترين فرزند كشوربود-فاشيستها باور به خون پاك ونژاد دارند/2-ديكتاتوري داود بهتر از دموكراسي ديگران-اين است تعهد يك مردم خواه به ازادي ومشاركت همگاني.3-شخصيت ملي خواندن داود را بايد از هزاره ها پرسيد( نه از قومگرايان پشتون) كه اين فرشته خو به شدت مراقب بود كه نشود انها وارد كدام عرصه تصميم گيري شوند!يابا قوم اين شخصيت ملي برابري كنند.4-اگر به داوود گفته شود كه بالاي چشمش ابرو بود اين به معناي اهانت به مردم است به خصوص به هزاره ها وديگر غير اوغانان!نميدانم اين كيش شخصيت پرستي تا كي در ميان اين جماعت پا برجا خواهد بود؟5-ايشان چنان از جمهوريت سخن ميگويند كه گويي به راستي رژيم داوود يك جمهوري بود.جناب محترم كه خودرادر مقام قضاوت ميپندارند ومانند داناي كل فتوا صادر ميفرمايند بايد كمو بيش از ويژگيهاي جمهوريت هم اگاه باشند.ايا داوود را مردم انتخاب كرده بودند؟مردم در تصميم گيري ها نقش داشتند.ايا داوود به تنهاي ودر غياب مردم سرنوشت انهارا در دست نداشت؟همه دستگاه دولت در خدمت داوود وبرادر شوونيستش بود يابر عكس.چرا داوود را شاه زاده سرخ ميگوند؟منطق را به بينيد موج ميزند!هرنوع نقدي پيرامون داود وسياستهايش توهين به ملت است! در تاريخ سياسي كدام ملت چنين قاعده اي سراغ داريد؟يگانه گناه داوود از نظر اين داناي كل اين است كه او در خانواده نادر به دنيا امده است!در غير ان او موسيچه بود!او انديشمند بود!يعني جه؟او تا صنف نهم درس خوانده بود ودر 18سالگي حكمران قندهار بود.اينكه ايشان انديشمند ودانشمندمادر زاد بودند حالا دانستيم.اوج نظريه در خشان جامعه شناسانه عازم صاحب اينجاست كه ميقرمايند.بيسوادي همگاني مردم ما ناشي از مداخله روس واينگليس است!داوود به فكر مردم بود ونه خودش.درست.اما اوبه مردم اجازه مشاركت در امور كشورداري را نميداد!ميداد؟به نويسنده نوشته روزنامه 8صبح به اين دليل كه چرا داوود را سردار خوانده است جنان خشم ميگيرد كه گويي روح عبدالرحمان در او حلول كرده است!مغنا كردن واژه سردار هم از سوي عازم صاحب بسيار رساست.نيست؟فكر ميكردم كه چناب عازم بعد از اين همه ولايت وچپ روي وقوم روي به مفهوم انارشيزم پي برده اند اما هنور هم ايشان انارشيزم را با پيروي از عوام هرجومرج ميپندارند.وبراي جامعه استبداد زده ما باز هم استبداد بيشتر ميخواهند.راستي يك پرسش ديگر چرا شما هر غير پشتون را بي هويت ميپنداريد؟هويت داشتن به معناي اوغان بودن است؟باز اين گپ را كه اين سرزمين اوغانان است از ايشان شنيديم وباور كرديم!چناب عازم چنان زير فشار عواطف قومي قرار داشته اند كه نوشته ايشان به يك لقلقه زبان ميماند نه ارايه كدام گپ درست ومبتني بر راستي.چيزهاي خوب هم كه در حكومت داود بود با اينگونه بد دفاع كردن بي ارزش ميشوند.

  • اقای عازم. برای من جای تعجب نیست که یک چپی پرچمی مانند شما امروز از داوود دفاع کند. شما در زمان حکمروایی تان مخالفین تانرا مرتجع خطاب میکردید ولی مرتجع ترین حزب شما کمونیست نماگکها بودید وهستید.

    امروز داد وفریاد شما درمورد سردار دیوانه (داوود) مانند اشک تمساح ریختن است. شما کسانی بودید که سردار دیوانه وفامیل وی را که اخرین بقایای ال یحی (این اصطلاح ال یحی هم زیادتر در زمان قدرت رفقای اقای عازم مروج شد) تا اخرین نفر به قتل رسانیدید.

    من از نوشته شما دوبرداشت کردم

    اول اینکه شما پیر شده اید ولی برعکس عقل تان دوباره قدکشک کرده وشما بر تاریخ گذشته وکمونیستی خود که نخستین عمل شما قتل خاندان داوود بود ابراز ندامت میکنید وبر اعمال خود لعنت میفرستید وبنابرین این ندامت نامه را نوشته کرده اید.

    دوم امکان ان میرود که از قاتلین محمد داوود پرس وپال صورت بگیرد وچون شما یکی از اعضای نظامی حزب دیموکراتیک بودید ودرقتل محمد داوود سهم فعال داشتید بنا از اینده خود ترسیده و جهت منحرف ساختن اذهان عامه این چرندیات را نوشته کرده اید.

    اقای عازم

    با این نوشته ها شما نمیتوانید از خود رد مسولیت کنید. اگر شما از اعمال گذشته تان نادم و پشیمان هستید پس مانند یک مرد در مقابل مطبوعات ایستاده شده وخود را ملامت کنید. امروز مردم ما انقدر فهم سیاسی دارند که سیر را از پیاز فرق کنند واشخاصی مانند شما که هم به میخ میزنند وهم به نعل را به اسانی تشخیص بدهند.

    وسلام

    • سلام خدمت کارمندان کابل پرس? و خواننده گان ارجمند !
      نویسنده محترم به نکات بسیار خوبی اشاره کرده اند و و اقعا برای اقای شادمان مشکل است که شخصیت اعلحضرت سردار محمد داود خان را قبول بکنند .جون داود خان اولین ریس جمهوری بود که از طریق لو یه جرگه به قدرت رسید و از پلان ها و استراتیژی های که برای مردم افغانستان داشت دشمنان افغانستان نتوانستند تحمل بکنند تا افغانستان به طرف تکامل و رشد قدم بگذارند .
      همین سردار دواد خان بود که اکثریت فابریکات و زیربناهای بنیادی این کشور را گذاشت ودر ارزوی این بود که حتی یک سوزن از خارج وارد شود.تمام تاسیسات را که شهید سردار داود خان گذاشته بود انرا هم تباران اقای شادمان در دوران زمامداری شان از بین بردند سردار داود خان اباد کرد دیگران سوختاندند . سردار داود همانطور مرگی را با فامیلش قبول کرد اما در برابر خاینین و ستمی ها به زانو در نیامد .
      و اقعا اگر اقای شادمان نگوید که بگوید .چون او درفکر زنده کردن خراسان است و شخصیت های ایرانی را از هم تباران خود می داند . و طاهر فوشنجی و ابو مسلم خراسانی رابرخ ما می کشد که گویا قهرمانان اقای شادمان اینها هستند .
      دیگر مو ضوع اینکه اقای شادمان در مقابل یک نویسنده عفت کلام را مراعات نه نموده و می گوید که شما پیرشده اید .
      اقای شادمان شما هم پیر می شوید و اگر کسی انرا برخ تان بکشد چی خواهید کرد . بنا تو حق داری که نپذیری شخصیت داودخان بخاطریکه شهید داود خان اباد کرد و هم تباران تو انها را از بین بردند پس تو حق داری که اور نپذیری !!!!!! راستی اقای شادمان یک مو ضوعی دیگری را متوجه شده ای که تا الحال از هم زبانان و هم تباران تو روز به روز به خاطر یک مشت پول به عیسویت پناه می برند . این رانیز در نظر داشته باش .
      سرود ملی شهید سردار محمد داودخان این بود
      تر حو چی داخمکه اسمان وی---------- تل به دافغانستان وی
      تل دوی افغان ملت --------------- تل دوی ملی و حدت

  • جالب است آقای عزیز عازم
    شما طوری گپ می زنید که انگار همه این مملکت خر اند وهیچ کس تاریخ نخوانده است و هیچ کس مغز ندارد که داوری کند در این مملکت عادت شده که هر کس بیاید به خود حق بدهد که یک جانی و خاین ملی را قهرمان بسازد یعنی قهرمان سازی عادت شده تهداب این کار مسخره را اسلاف همین داوودی که شما برایش سر می دهید گذاشتند و تا حالا سنت شده که هر کس بیاید به خاطر اینکه جنایکاری از قومش است او را برده قهرمان ملی بسازد. این داوودی که شما و امثال شما برایش سر می شکنید همان داوودی بود که پان پشتونیزم می خواست و اخلافش شاید بیست سال بعد درقیافه طالب ظهور کرد این همان داوودی است که به جز پشتون دیگر هیچ قومی را نمی شناخت و افغانستان را برای اوغان ها می خواست این همان داووی است که به زخم ناسور دیورند را که حاصل خنجر اسلاف خاینش بود نمک پاشید فکر می کنید که با این کار ها می توانید وجدان این مردم بد بخت را بخوابانید نه هرگز نه بیایید جرات این راداشته باشیم اگر خاین پدر مان هم باشد به مردم نشانش بدهیم داوود و اندیشه داوودی مسموم است جایش در گورستان تاریخ است نه صفحات کابل پرس? لطفا آقای بزرگوار این نوشته ها را پیش خودتان نگه دارید چون درد این مردم را دوا نمی کند

  • آقای عازم صاحب ! پیش از اینکه این مقالهء خود را جمعبندی مینمودید ، لازم بود یکبار به تاریخ مراجعه میکردید و جنایات و خیانت های قهرمانان ذهنی خود را مرور میکردید . شما از کدام ملت صحبت میکنید ؟ از همان ملتی که زیر قانون اصلاحات ارضی سردارامان الله همهء هستی و دارائی منقول و غیرمنقول شان به تاراج سردارن و ناقلین رفت ؟ از همان ملتی که زیر یوغ قانون مالیات بر عایدات سردار داود فرزندان خود را بفروختند ؟ از همان قهرمان فاشیست خود که در اخیر قدرت باد آورده خواست با اچک ها و منوکی ها سیستم فاشیستی ، سوسیالیستی را اداره نماید ؟ این قهرمانان خیالی شما را مردم اوغانستان و شخصیت های مردمی با هزاران امید و آرزو پرورش دادندو پشتیبانی کردند ، ولی عاقبت چی شد ؟ سردار امان الله را فاشیستان ارتجاعی قبیله شما از صحنهء سیاسی بیرون راندند ، سردار داود و فامیلش را فاشیستان سوسیالیستی قبیله شما چنواری کردند ، سردار نجیب را فاشیستان اسلامی شما بدار آویختند ! شما ها و قبایل تان دوصد و پنجاه سال است که بخاطر کسب قدرت یکدیگر را میکشید ، کور میکنید ، پنهانی حتی پدر خود را به گلوله میبندید ، با بالشت استاد خود را خفه نموده از بین میبرید ، به دار میآویزید . باز بیشرمانه یکدیگر خود رابابا و قهرمان میسازید !!

    شما لااحقل یکبار خاطرات زندان بزرگوار آصف آهنگ شخصیت ملی و مبارز را که در سایت کابل ناتهه نشر شده بخوانید ، بعدأ سردار داود را قهرمان بسازید ، ستایش نمائید و با زور توپک بدلها جاگزینش بدارید. یا اینکه مسلک قهرمان سازی را از آقای قهرمان ساز حبیبی به ارث برده اید ؟

    سردار داود با جنرال تیتو و انورالسادات و دیگران ، سازمان کشور های غیر منسلک را ایجاد نمودند ، ولی اولین کسیکه به خاطر منافع شخصی و تداوم قدرت قبیله عملأ با وعده های میان تهی سران ممالک عربی و شاه نوکرمنش ایران و پذیرفتن نوکری مستقیم آمریکا با شوروی قطع ارتباط نمود و به سازمان کشور های غیر منسلک که خود از جملهء بنیان گذاران این سازمان بود شاشید . اینست عملکرد قهرمان قبیله !پیآمد این جنایت سردار داود تا امروز گریبان گیر مردم بیچاره اوغانستان است ! این قهرمانان سه گانه و باباهای هفت گانهء شما صرف میتواند صفحات ننگین دیگری از پته خزانه باشد . این قهرمان شما هم فرآورد بستر همان قبیلهء دیره دونی است ، گر چه آنرا صد بار با آب زمزم بشوئید باز هم شود عاقبت چوچهء زاغ زاغ !!!!

    • آقای مزاری

      فرق شما و آنانیکه شاه امان الله غازی ، داود شهید و داکتر نجیب الله را شخصیت های تاریخی و وطنپرست میدانند در این است که بر خلاف آنها قهرمان های شما جنایتکار کبیر ملا مسعود، نکبتار ابدی ملا حکمتیار و ملا شیطان الدین ربانی و مبتکر کبیر رقص مرده ملا عبدالعلی مزاری است.

      شما به قضایای مربوط به کشور ما از دریچه یک فروخته شده ، خائین و جنایتکار میبینید نه از دریچه یک وطنپرست زیرا شما وطنی ندارید.

    • شیر موش صفت!

      این شماها هستید که کشور را بیست دست فروخته اید. داوود کل خون سلطان محمد طلایی که فرزندی از بیست ویک فرزند پاینده خان (لعنت الله عله وال واصحابی) بود که پیشاور را به رنجیت خان فروخت. بازهم داوود نواده یحی خان بود که امیر محمد یعقوب را مجبور ساخت تا معاهده دیورند را امضا کند وبخشی از خاکی را که امروز وحشی ترین قبایل پشتون در ان زندگی میکنند به انگلیس واگزارد. بازهم داوود کل نواسه اصف خان بود که جیره انگلیس را در دیره دون نوش جان میکرد. داوود بچه عزیز بیسواد بود که الف را تا با فرق نمیکرد ولی متصدی امور برسی محصلین افغانی در فرانسه بود.

      داوود کل در سن شانزده سالگی والی اعلی قندهار وفراه مقرر شد و به اندازه صلاحیت داشت که وزرای غیر محمد زایی را جریمه نقدی میکرد.

      من به شدت مخالف کمونیست ها هستم ولی انقلاب نظامی هفت ثور به این خاندان سفاک زهر از دست دادن اعضای فامیل را چوشاند وبرایشان نشان داد که بالای خانواده چرخی کدام حالت امده بود.

      معلوم میشود که شیر هم از جمله غلام زاده گان این خانواده سفاک بوده است زیرا هیچ دلیل منطقی برای وطنپرست بودن داوود ندارد.

      داوود کل را صرف چند نفر افغان ملتی وطنفروش وطنپرست میدانند زیرا وی ادعای احمقانه دیورند را کرده بود. این در حالی است که پاکستان نه تنها ماورای دیورند بلکه مناطق پشتون نشین افغانستان راهم زیر سیطره خود اورده است که مبادله پولی با کلدار پاکستانی و مروج شدن فرهنگ پاکستانی در این مناطق ثبوت این ادعا است.

    • آقای شیر ! ما وطنی داشتیم و داریم و خواهیم داشت . ما به وطن خویش و به افتخارات جاویدانی آن همیشه افتخار خواهیم کرد .ما پته خزانه نمی سازیم !! هرچه داریم مانند خورشید پیدا و نمایانست . کی بی وطن است و کی این جسم خون آلود را بار ها و بار ها معامله کرده ، مردمان آزاده و آزادی خواه آنرا در سیه چال هازجر وشکنجه نموده و بدار ها آویخته و در پلیگون ها زنده زیر خاک نموده؟ دانستن این واقعیت از نداشتن حس درک حقیقت شماست . زیرا حقیقت شما در پته خزانه پنهان شده . چسپ دادن مردم حقیقت جو گاهی بدامان مارکسیستان و گاهی به دامان ملا های دین فروش و معامله گر هم جز سیاست قبیله سالاران است که بطور میراث آبائی به شما نیز رسیده است . از نظر شما وطنپرست کسیست که پته خزانه قرآن و دویمه سقاوی قانون اساسی اش باشد . یا چطور ؟

    • Mazari Jon

      Sorry for not having the sweetness of Farsi language support in my computer

      Very well-said dear. I read through this debate and feel so satisfied to witness that our free-spirited Khorasanis finally have got the chance and a platform to express their opinion freely in a far superior and beautiful way. It is one of the reason that I admire Kabulpress which provides opportunities where the strengths, quality and humanity of opposing opinions can be tested to the limit. The fascist Pashtons/Afghans have no longer the monopoly of media to dictate to the nation what to believe and what no to challenge. The free press even in its current primitive state is a good start to challenge and crack Pashton/Afghan ethnic, ideological and political hegemony over vastly majority of our non-pashton and originally non-afghan population. It is a pleasure to witness the immense power of truth melting away the basis of ethnic tyrany

      Supporters of tyrant Daoud and Al-Yahya dynasty must realize that the originally-non-afghan people of this land will never forget and forgive those political masters’ suppressive rule of depriving them and their regions from: growth & development, land ownership, political participation, political identity inclusiveness, maintaining the histoical regional ethnic balance,undermining their superior and much finer language and culture, countless murders of their leaders and scholers etc etc. E.g. will we ever forgive Al-yahya for depriving our Balkh and Herat from a basic university and allocating it rather to Jalalabad? These two major central asian historial cultural centres didn’t seem to mean much for them neither their cultural weight and pride. Instead Al-yahya sole focus often was to allocate our scarce and much needed resources across the border to the people of Pashtonistan.

      The only way forward left to us is to accept these bitter political realities of the past and stop magnification and holifying one leader or another for ethnic motivations and appreciate the pain shared by originally non-afghan population of this land and the whole country as a whole from these so-called heroes of the past.

  • به جواب منو چهر دوزخی!

    شما که بهشتی هستید و گاهی دوزخ را ندیده اید فکر میکنم از میان آسمانخراش های نیویارک و یا سواحل بحیره سیاه و یا قصر های المان و ایطالیا نوشته میکنید. آری مثل شما بسیار شرفباختگانی اند که از همین سرزمین ها به تاریخ جنایتکارانی چون ترکی، امین، ببرک، نجیب، ربانی، ملا عمر و کرزی افتخار میفروشند و به چشم مردم بیچاره ما خاک میپاشند. شما که به صیهونیست ها، صلیبی ها و سرمایه داران غرب بیعت کرده اید میتوانید شهید راه آزادی استقلال، ترقی و مردم سالاری افغانستان داود خان را بد بگوید و به گرگس های بویناک و خفاشان شبگردی چون ربانی سیاف مسعود ملا عمر و دوستم بنازید. بلی فرزندان خلف مردم از ناخلافان فاصله دارند. داود خان کسی بود که مردانه وار در مقابل وطنفروشان خلقی و پرچمی جام شهادت نوشید و از آنانی نبود که چوکی ریاست جمهوری را به کونش بسته نموده و تا واخان و بدخشان ببرد. شما عات همه بدبختی، نقاق شقاق و تفرقه میان ملت اسلام هستید و بدانید که بزودی خداوند جزای شما را توسط خود شمامیدهد.

  • طالبان عمليات انتحاری را از اين ملعون به ارث برده اند.خدا لعنت کند اين فاشيست را.

  • سلام ودرودبه همه ای راهیان راه حقیقت وصداقت !
    آقای عزیزعازم سلام به شما !وآفرین به قضاوت وشجاعت اصیل افغانی تان !
    من به همه ای هموطنان حقپرست خویش پیشنهادمینمایم که دوراز لجنزارتعصبات نفاق افکنانه وحب وبغض کین توزانه ، برای آنکه درنزدنسل آینده ای خویش سرافکنده وشرمسارنشویم بایدبه حقایق وواقعیتهای موجودووقایع این مقطع حساس تاریخ باچشم باز، دل دورازکینه ووجدان انسانی نکاه کنیم وبه رادمردان بی نظیرتاریخ ، به قهرمانان سرسپرده وبه دلاوران بی همتای تاریخ که سربکف به جنک خصم وطن شتافته از منافع شخصی وفامیلی، کروهی وقومی کذشته تاج وتخت رافدای ننک وناموس وطن نموده (مانند فرندانی بی همتای میهن :امیرامان الله غازی ، محمد داود شهید وداکترنجیب الله شهید)دین ملی ، ورسم مردانه کی رابجاآوریم .

    بکذاریدشیادان ،دجالان وقطاع الطریقان تاریخ جفنک ولاطایلات بکویند و بنویسند ! باورکامل است که نوروجلای شخصیت فرزندان راستین میهن چشمان خصم وطن راکوروچشمان نسل آینده ی مان راپرنورخواهد ساخت. زمانی علیه شخصیت وشرافت امیرنامداروفرزند باشرف خلق افغانستان امیرامان الله غازی نیزبه دستورحکام امپراطوری بریتانیای کبیر تبلغات وجنک روانی آغازوادامه یافت ولی چهره برازنده شخصیت آن رادمردتاریخ چنان سچه ، منزه و برازنده بودوهست که به مرورزمان به اسطوره تابناک تاریخ ما مبدل شده ودشمنانش روزتاروزشرمنده ومحکوم تاریخ شده میروند .

    جاویدان باد نام وشادبادروح همه ای فرزندان میهنپرست وطن !

  • آقاي عازم
    توهين به قبيله توهين به من نيست
    تو مثلي كه چيزي ديگري ياد نداري . غير از اينكه هر چند روز باد يك فسيل قبيله خود را از خاك كشيده و انرا ملي استاد كني
    يك روز عبدالرحمن يك روز داود يك روز ان ديگري... ملا عمر كي خواهد مرد تا انرا هم ملي استاد كني
    آ قاي عازم تاريخ آينده است نه گذشته !!! شما آينده را خراب كرديد پس چطور از گذشته ياد مي كني؟ واقعا شرم اور است .اينده رابساز تا گذشته داشته باشي ومجبور به جعل كر دن نباشي

  • بعقیده من چیزی را که در مورد نوشته جناب عزیز جان عازم میتوان گفت اینکه :برداشت من از نوشته های شما اینست که : بقول شما هموطنان اقلیت پشتون ما مرده بدندارند و این 53 قوم دیگر مرده یا زنده خوب ندارندو نداشته اند!این سردار فاشیست که دردوران زمام داری یا صدارتش اگر گوز هم میزد پشتونگ میشنیدی اما دردنیای امروز شما با این کبکبه از وی و تقوای فردی ووجاهتش چنان سخن میرانید گویا تاریخ این وطن را فقط در طاق خانه شما میتوان یافت ودیگران ازین شهزادگان مزدورومعاملات شان اطلاعی ندارند!؟وقتی این جمله عزیزجان را میخوانیم که مینویسد:قرار دادن محمد داؤود در قطار سرداران و وابستگان خاندان سلطنتی جفای بزرگ در برابر ملت افغانستان است. دیگر متیقین میشویم که شما دچار تکلیف روانی هستید وباید به طبیب سرکوچه مراجعه نمایید.زیرا مردم این کشور(اگر ملتش بخوانیم)جزنکبتی و زوروتذویروتبعیض ازین سردار نگون بخت ندیده است واین چه ربطی به مردم زخمخورده این وطن دار؟اگر شیشه عینک دیروز بین تان نشکسته است از پشت آن یکبار تاریخ هرچند مسخ شده ی راکه درآن دوران نوشته شده است ،تورق نمایید عزیزجان میبینید که تعفن آن دماغ گذشتگان تانرا نیز میازارد.امیدوارم فراموش نکرده باشید که همین سردار باوجاهت شما مردم را درتنگنای فرسایشی قرار داده بود تاشعار (داپختونستان زمونگ)راورد نظام تک روخویش ساخته بود و اگر دفن خاک نمیگردید شاید مردم را قربانی قربانیان _دیورنت_ مینمود.جناب عازم در ادامه نوشته است که :محمد داؤود در تمام دوران قدرتش، یک نفر روشنفکر تحصیل کرده را با وجود اشتباهات فراوان آنها نه زندانی ساخت و نه معدوم کرد. تمام آنانی را که رژیم‌های پیشین زندانی ساخته بودند، ايشان آنها را در دوران صدارت‌شان از زندان رها ساخت و در دورة رياست جمهوري شان يعني آناني را كه زمامداران در دوران دموكراسي تاجدار زنداني ساخته بودند، از بند رها ساخت.درحالی پس از قتل سردارباوجاهت وخودساخته تان،صدها آزادی خواه را مردم از زندان هاآزاد کردند کدامسلول خالی از آزاد اندیشان این کشور بود؟ شیهدابراهیم گاوسواررا مردم بعد از 27سال از سیه چال ارگ بیرون نمودوصدها این گونه مثال که این جاجای بحثش نیست.شما از ملی بودن سران حزب خلق یاد کردید.خلاق کبیرخلق افغانستان!نورمحمد ترکی که میگفتند آیه اطیع الله بنام او نازل شده است درکشور 80%فارسی زبان آیا یک کلمه از پشتوگذشت؟شما اگر درکی از گفته های تان داشته باشید به این چه مینامید؟یاشاید باوجه وشایسته و صدیق درلغت نامه شما این معانی را دارند؟ شما نوشته یید : کلمة سردار به حیث لقب دشمنان عدل و آزادی و عناصر مفتخوار و تنبل و عیاش و معتاد و بیکاره در وطن ما شناخته شده. البته يك فيصدي خيلي اندك، از اين تعريف مستثني اند.درحالی داوودخان عمری را با همین لقب سرداری برگرده مردم سواری دید.عزیزجان اما این دفاع شماناشی از قومگرایی عریان شماست زیرا تا همین دم سردارپیشوند نامیست در این کشور که مردم را بیاد خفقان سیاه دوره های صدارت این سردار وریاستش میاندازد.سردار یعنی بترس از وی سردار یعنی پنهان شوید.سردار یعنی فرار کنید.سردار یعنی لبهارا بدوزید مبادا حرفی از آن درز کند!سردار یعنی بالای دار سردار یعنی زندان و سردار یعنی...ودر پایان نمیدانم سرداری که تا دیروز مایه فخرومباهات شمابود چرا به یکبارگی اینگونه جن شمارا تورانده است و ازین لقب حیات بخش وحشت کرده ید؟ امیدوارم تمام تاریخ را این گونه به حقیقت برگردید.امیدوارم روزی ناامیرالمومنینی ملاعمرنیز اقرار نمایید.امیدوارم روزی به گورعبدالرحمن فاشیست هم تف نفرت بیاندازید.امیدوارم روزی از تمدن سوزی احمدشاه درانی وطن فروشی شاه شجاع.عیاشی بابای ملت ووونیز اظهار بیزاری نمایید ..

    آنلاین : http://www.bacheazra.blogfa.com/

  • آقای عازم که بنام نوین در بالا نظر داده ید بیشک والله .خوب میکنی اگر دیگران نگفتند خوب کردی که دعای نان گرم و آب خنک را برخویش استدعا کردی بارک الله کلانتر شوی.

  • سردار شهیدان محمد داود خان را فقط کسانی بد میگویند که درمورد افغانستان معلومات سطحی دارند.

    پایه های اقتصادی، حقوق زنان، تعلیم و تربیه ، اردو ، شاهراه های کشور و بلاخره امنیت مردم کشور در زمان صدارت و یا ریاست جمهوری او گذاشته شده است.

    او یک شخصیت ملی بود که در کابینه و قوای مسلح او نمایندگان تمام ملیت های با هم برابر و برادر کشور موجود بود. وزیر دفاع او یک سید بود که هر چند من او را نظامی ضعیف میدانم ولی شخصی پاک نفس بود. وزرای دیگر او محتاط، فایق، نوین و دیگران تاجک، جلالر ازبک و صرابی هزاره بودند که اگر هر یک شانرا بپرسید به شما خواهند گفت که داود یگانه شخیصت غمخور مردم در تاریخ افغانستان بود .

    زمان صدارت و جمهوری او را با دوره های دیگر مقایسه کنید و ملاهای فروخته شده را که از سال 1978 تا حالا وطن را تکه تکه فروختند و برباد و ویران کردند با داود شهید مقایسه کنید و شما اطفال خون گرم خواهید دانست که شما در قضاوت خویش عادل نیستید.

    روح آن بزرگ مرد شاد

  • درود و سلامهای بی پایان به هموطنانم، میخواهم عرض کنم که انچه را که بیشتر دوستان در نقد و سرزنش نوشته جناب عازم نگاشته اند بیشتر متکی بر این اصل است که گویا امان الله خان، محمد داوود و نجیب الله متعلق به کدام یکی از اقوام افغانستان بوده اند. جای تاسف است که هر مبحث ما باید به جنگ قومی کشانیده شود. به بجای این که به قوم و یا زبان جناب عازم یا رهبران که از ایشان یاد نموده اهانت و یا حمله صورت گیرد، بهتر اینست که منطقی را که فرضاً داکتر نجیب الله ارایه میداشت زیر نقد قرار بدهیم. مثلاً ما چه دلیلی داریم که منطقی داکتر نجیب الله را رد و تقبیع نماییم. ایا تنها ترین دلیل ما اینست که اوشان به قوم خاص تعلق داشت و یا در کدام خانواده خاص بدنیا امده بود؟؟ یا اینکه به ح.د.خ.ا تعلق داشت؟؟؟ مگر این خود یک نوع از «فاشیزم» قومی و تعصب نیست؟؟ مگر حق و حق گفتن تنها به یک گروهی خاصی تعلق دارد و اگر کسی دیگر حق بگوید و باشد مجاز نیست؟؟ پس: «چون عیبش بگفتی صفتش نیز بگو»

    لطفاً ویدیو ذیل را ملاحظه فرمائید>>>

    آنلاین : http://uk.youtube.com/watch++cs_INTERRO++v=...

    • اقای نویسنده پرچمی خلقی افغانملتی

      این خر ملا نصرالدین را که این قدر کمال داشت چرا شما خلقی ها کشتید

      و چرا شخص شما بگفته خودت برضد او عضو پرچم شدید .....

  • Don’t keep going in the wrong way a very simple look on the five years of Crazy Daoud dictatorship in Afghanistan make clear that he was power thirsty person, not a national figure, he was against freedom of press, against freedom of speech and demonstration, against freedom of parliamentary free election, he was pro-Russian and pro Parcham dirty gang, in his five years of dictatorship the people of Afghanistan were under very strong pressure in all sides, no one had right to criticizes the the governement offices or authorities he was arrested and put in the jail any one like to loud his voice against him or his dictatorship most of his appointees were Parchami pro- Russians, the development in all feilds was not as much ad required, his foreign policy was failed, his domestic policy was wrong, so what kind of his policies was right, none.

    Ahmad Kabulistani former teacher of Kabul University ,

  • برای بردران قهرمان من
    نیزه های خونین و اسپ های سرکش را
    و قلعه های متروک و بی نفس را
    و مردگان روی کوچه و زیر آوار را
    نشان بدهید
    اگر چشم ندارند
    دست های زمخت شانرا
    بر روی گور های دستجمعی
    پل چرخی، افشار، چمتله، دشت لیلی
    و کوچه کوچۀ کابل بکشید
    نگذارید روی پوزه های شان
    ماسک های روسی و یا امریکای بکشند
    فریاد های مادران و پدران داغدیده را
    بگوش شان برسانید

    برای قهرمانان ما
    ملت را تعریف کنید...
    انسانرا... بشناسانید
    وجغرافیای وحشت را
    در قاموس های پست مدرن غرب
    چنین نوشته اند:
    وقتی قهرمان شدی
    فرقی نمیکند
    که سودانی باشی، یمنی یا عربستانی و یا هم پاکستانی
    خداوند ترا یاری میدهد
    بشتاب و با انتحار دین ات اداء کن
    بکش تا دیگران
    هالیوود بالیوود و نیوورک و لندن داشته باشند
    ستاره های سرخ کرملین
    و قوبه های طلایی وایت هاوس
    نامت را جاودانه در خود حفط خواهند کرد.

  • سلام خدمت آقای عازم ! این طبل را خیلی بی وقت و بی جا به صدا در آوردید . شما اول به فكرزنده ها باشید كه از گرسنگی، سرما ، بی درمانی ، بی سر پناهی ، بیسوادی ، بی عدالتی وهزاران مورد دیگر رنج میبرند . بعد از آن برای مرده ها وقت زیاد داری

  • شهيد داكتر نجيب الله واقعاً يك شخص ملي بود؛‌اما نه در تامين عدالت، بلكه در كشتن‌ها، بستن‌ها و زجردادن‌ها و در زندان‌ انداختن‌ها......

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس