Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 60066

مقایسه دو شخصیت در اتحاد شمال افغانستان: سید منصور نادری و احمد شاه مسعود

25 جون 2012, 20:38, توسط 25 .june .2012

 (قتل وغا رت و ترورهاهی سید منکر(سید منصور
ای سید منصوربود نا مت جلی --- بعضی اقوام تو است درشیخعلی
نام خود بنها ده است ما نند تو ---- منفعتها کرد با پیوند تو......
مرکزت برپا نمودی در کیان ---- نوکروچا کر فراوان از زنان
سا لها در عیش عشرت تیر شد ---- جیب تواز ما ل مردم سیر شد
جان فدایان که بود از کیش تو --- هریکی نا بود شد در پیش تو
(پیش مردم جلوه دادی (با یزید) --- رهبرمردم شدی مثل ( یزید)
مردم بیچا ره بود پیشت گدا ---- جان خویش در راه تو کردی فدا
فکرتوبا فکرآن( فرعون) یکی --- کارتو با( شمر بن جوشن) یکی
جان فدایان که بود پیشت غلام ---- از ره اخلاص می گفتی کلام
هرکدام شان کلان قوم خویش --- جان خود ایثا ر میکردی همیش
انتقا د ها کرد از کردار تو --- شکوه ها میکرد از رفتا ر تو
آن یکی بودی از قوم شیبر --- جان خود بربا د داد او بی خبر
او ندانست دشمن جانش تو یی --- فکر میکرد جمله دوستا نش تویی
(نور محمد) بود بر نا مش سلام --- روح پا کش شاد با شد صبح و شا م
آن یکی دیگر که او گشت نا مراد --- نا م پاک او بودی (سید مراد))
(ای سیدی نا سیدی نا د ری ) ----- فعل و اعما ل تو مثل (سا مری)
ای (سید منصور) تو پیر خود تراش --- قلب مردم شد زدستت آش آش
(شاه قدم) راکردی غا فل از پلان --- جان او بربا د رفت در آسمان
او ندانست هست روبا ه در کمین ---سربه نیستش کردی تو از راه کین
بود (ابراهیم آرزو) نا م دار --- مردم نیک پی نمودی افتخا ر
خد مت میکرد د ر اقوا م خو د ---- کرد شها دت را نصیب نام خود
گرچه تو پنها ن کردی از نظر ---- مردم کا بل نما ند ند بی خبر
قتل او پنها ن نمودی ما ه ها --- کا ر پنها نی تو شد بر ملا
نام نیک او بما ند در جها ن --- لعنت الله به ( منصور) کیان)
لعنت الله به کا ر جهل تو ---- برتوو آن (جاوید) نا اهل تو
ای (سید احمد) شهید نام دار --- نام تو بر جمله ملت افتخا ر
قا تل تو (با زک) بی دین بود --- خون پا کت افتخا ر دین بود
گربپرسی (بازک) بی دین کیست ---موزه پاک خا نه دان (نا دریست))
ازسیا سنگ بود (قیوم) نا م دار --- خد متش د ر راه دین بود استوا ر
ازبرای مردمش رفت د ر کیا ن ---- تا بگوید مشکل مرد م به آن
چون سید منصور قیوم خان را بدید --- مثل خا ربود که در چشمش خلید
چند نسل بود خلیفه جد او --- از زما ن (پیرمراد) تا عبد او
او بیا مد در سیا سنگ از کیا ن --- چند ماه بود میان قوم شا ن
از سید منصور شکا یت مینمود --- از ترورها یش حکا یت مینمود
یک قومندان بود(فیضی) نا م او --- از سید منصور گرفت انعا م او
او ترور بنمود (قیوم) را نا گها ن --- گفت ما هیم از جمیع دوستان
ای قیوم خا ن نا م تو شد جاویدا ن --- لعنت الله به منصور کیا ن
تو برفتی و سیا سنگ شد تبا ه ---- از ترور آن سید رو سیا ه
هر جما عت میکند بر تو دوعا --- میکند لعنت به (منصور) دغا
ای سید منصور بکن بس این ترور--- لحظه پا هین نشین از این غرور
تا بکی توقتل هم کیشت کنی --- مثل عقرب با ر با ر نیشت زنی
تو نگهبا ن حقیقی را شنا س ---- تا بکی (با زک) تو را گوید سپا س
هرزما نی نا ن او کمتر شود --- عوعوش ازجمله سگ بد تر شود
چند وقتی آن پلو خورا ن تو --- پشت با نت (مولوی افغا ن) تو
ناظرخا لدارو چند جاسوس تو ---- شمع میسوزند در فا نوس تو
چون تبا ه شد فرقه هشتا دُ لواه --- مرکز کیان که بود پشتُ پنا ه
قدرت و زیور نمیما ند همیش ---- دست بردا رشوزخون قومُ خویش
تو به درگا ه خدا سجده نما ---- روی خودرا جا نب قبله نما
گرنما یی توبه از صدقُ یقین --- کن تو کل با امیر المومنین
تا بکی خودرا فدای زر کنی --- مشورت با (الفت و جعفر) کنی
ما ل مردم فلج نمود فرزند تو ---- بی گناها ن که بود در بند تو
ای (سید منصور)چه گویم مرترا --- گوش تو کر گشته چشمت نا بینا

آنلاین : http://www.kabulpress.com

جستجو در کابل پرس