Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 65271

سفر اروپایی داکتر رمضان بشردوست وکیل مردم در پارلمان بزودی آغاز می شود!

26 سپتامبر 2012, 09:35, توسط عبدالله مهاجر

استاد من همیشه میگوید: خوب آدمی با آدمگری فرق دارد. این حرف یک کتاب انسان شناسی را با خود دارد؛ یعنی ممکن است آدمهای خوبی زیاد باشند؟ اما اینکه این آدمها چقدر عاقلانه فکر میکنند، چقدر حکمت دارند، چقدر موقعیت خود را درک میکنند و کارها و اقدامات شان چقدر مؤثر است؟؟؟؟ امریست قابل بحث!
بسیاری ها هستند که تقوا دارند، خوب انتقاد میکنند، مخلص هم هستند و تحصیل هم دارند، اما اینکه حکمت ندارند و موقعیت و مؤثریت خود را درک نمیکنند، هیچگاه نمیتوانند کاری مفیدی برا ی خود و یا برای جامعهء خود انجام دهند. بعبارت دیگر نمیتوانند رهبر باشند.
در افغانستان بسیاری ها نسبت به ساده لوحی و عقب ماندگی ذهنی و سویهء پایان تحصیلی مردم، میتوانند چند صباحی نام نیک کسب کنند، ولی هیچگاه اینها در تاریخ حتی نتوانستند موقعیت مؤثر برای خود کسب کنند، چه رسد به جامعه؟
در این زمینه مثالهای زیادی وجود دارد، اما من بخاطر جلوگیری از اطالت کلام از آوردن مثالها خود داری میکنم، چون خود آقای بشر دوست میتواند یکی از بهترین مثالهای این ادعای من باشد!
من قبول دارم که آقای بشر دوست انسان خوش قلب، خوش بین و با احساس و نیت پاک است، ولی هیچگاه نمیتواند یک آدم مؤثر، سازنده و یا اقلا در جایگاه یک رهبر عادی قرار بگیرد.
به دلائل ذیل:
1ـ آقای بشر دوست قبل از همه یک انسان فطرتا احساساتی است و انسانهای احساساتی همیشه سخن حق دارند، ولی جای گفتن و مؤثر بودنش را درست درک نمیکنند.
2ـ شناخت آقای بشر دوست در رابطه با شناخت جامعهء افغانی بسیار عقب مانده است و من ایمان کامل دارم که؛ خصوصیات این جامعه و این مردم را نمیدانند، بویژه خصوصیات بعد از جنگ را که چه تحولی در جامعه آورده است؟
3ـ در وجود او حس خود خواهی نه به معنای قدرت طلبی، بلکه به معنای استبداد رای هم وجود دارد! او فکر میکند که همیشه در تحلیلهایش حق به جانب است، و حتی دوستان او هم اگر با او سر بحث داشته باشند، به زودترین فرصت عصبانی میشود و رشتهء بحث را به آشوب میکشد!
4 ـ او از تاریخ اسلام بخصوص جامعهء افغانی بخشهای تقوا و طهارت را مورد مداقه قرار داده است، ولی هیچگاه به موارد حکیمانه و مؤثر سردمداران خوب جامعه که بدون شک در تاریخ وجود داشته اند، توجه نکرده است.
5 ـ جهانی بینی او هم از جامعهء جهانی امروز به معنای انقلابی آن در زمان جنگ سرد است و در این قرن دپلماسی آرام و فریب دهنده جای شعار و انقلاب را گرفته است، ولی آقای بشر دوست برداشتی کاملا یک قرن قبل از جامعهء جهانی امروز دارد.
6ـ حکمت را چنین تعریف کرده اند یا درست بگویم مفهوم حکمت اینست: علاج هر مشکل در زمان خودش و با وسائل متاح زمان خود. اگر این برداشت از حکمت درست باشد، پس قضاوت با شماست که آقای بشر دوست چقدر حکیمانه کار میکنند؟!
7 ـ یک مثل حکیمانهء عربیست «عقل الحکیم غالب علی حماسه» عقل انسان حکیم بر احساسات او غالب است ـ ولی شما میدانید که؛ در عکس این مقوله قرار دارد. احساسات اگر نیک هم باشد، ره به جایی نمی برد!
در نهایت من به این نتیجه رسیده ام که؛ آقای بشر دوست یک انسان مخلص، با احساس پاک و نیت خوب است، ولی غیر مؤثر. تاریخ نیات و احساسات پاک ایشان را همیشه بخاطر خواهد داشت، ولی اثری از کارکردهای ایشان به جای نخواهد ماند، چون اصلا زمین و زمینه اش مهیا نیست.
خواهش من اینست که خود آقای دکتور رمضان بشر دوست، این چند پرپرهء ناقابل بنده را بخوانند و اگر پاسخی داشته باشند برایم بنگارند. تا اگر اشتباهی قضاوت کرده باشم حرف خود را پس بگیرم.
امیدوارم حرف حق به دلشان سخت نرسد.
والله اعلم بعاقبة عبده

جستجو در کابل پرس