Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 65511

دکتورنجیب الله؛ صعود و سقوط در حزب دموکراتیک خلق و حاکمیت حزب

30 سپتامبر 2012, 11:26, توسط اندیشمند

آقای یما سلام؛ حکومت حزب دموکراتیک خلق افغانستان و به تعبیر شما خلقی و پرچمی ، حکومت آیدئولوژیک بود. حکومت های اسلامی و دینی نیز توسط هر گروه و حزبی که ایجاد شود حکومت آیدئولوژیک است. حکومت های آیدئولوژیک حکومتی مبتنی بر سکولاریزم نیستند و نمیتوانند باشند. یکی از ویژگیهای سکولاریزم در عرصه ی سیاسی جدا سازی آیدئولوژی از حکومت و دولت است. در حالی که حکومت حزب دموکراتیک خلق بر پایه آیدئولوژی مارکسیزم – لنینیزم استوار بود که رهبران حاکم در حکومت آنرا آیدئولوژی طبقه کارگر میخواندند. در این آیدئولوژی پیش فرض هایی در مورد اداره ی جامعه و کشور و تحولات د رعرصه های مختلف حیات از قبل خط کشی و مشخص شده است. باورمندان به آن خود را مکلف به تحقق آن پیش فرض ها به عنوان قوانین مسلم تکامل تاریخی تلقی میکردند. این در حالی است که سکولاریزم به عنوان تفکر برآمده از مدرنیته غربی محصول عصر روشنگری در زمان شکل گیری انقلابات علمی و صنعتی تکوین یافت. ویژگی آن را آزادی فردی و اجتماعی، انسان محوری یا اومانیزم، تجربه گرایی و خردگرایی تشکیل میدهد. خودت میدانی که در نظام های آیدئولوژیک آزادی فردی و اجتماعی یا وجود ندارد و یا بسیار محدود می شود . در نظام های آیدئولویک جامعه و انسانهای کشور بدو گروه دوست و دشمن دسته بندی می شود. مخالفان و حتا منتقدان آیدئولوژی حاکم دشمن تلقی می یابد که بر مبنای آیدئولوژی باید نابود شوند. از همین سبب و با توجه به این باور و برداشت بود که حزب دموکراتیک خلق حکومت انحصاری ایجاد کردند و تا مارکسیست های بیرون از حزب را بدیده دشمن نگاه کردند. هزاران نفر اعم از مارکسیست، مسلمان شامل گروه های مختلف سیاسی شعله جاوید، اسلام گرا یا به قول معروف اخوانی، افغان ملت، مربوط جریان محفل انتظار که به ستم ملی مشهور بودند و غیره را در کشتار گاه پلچرخی و سایر زندانها کشتند. اما اگر نظام مبتنی بر سکولاریزم در یک جامعه و کشور شکل بگیرد چنین کشتار صورت نمی گیرد و از نگاه سکولاریزم توجیه ناپذیر نیز است.
و اما اینکه نجیب الله رفاه مردم و منافع ملی را مد نظر داشت و دیگران همه بر ضد آن عمل کردند، به بحث و تحقیق بیشتر نیاز دارد. آیا آنچی را که من به عنوان سیاست و عملکرد نجیب الله در این مقاله مرود بحث و بررسی قرار داده ام مبتنی بر منافع ملی و رفاه مردم بود؟ اگر این مباحث نادرست و غیر واقعی هستند درست آنرا بنویسید. و اگر درست و مبتنی بر حقایق اند، پس کدام یکی از این سیاست ها و عملکرد ها را همسو با منافع ملی و رفاه مردم تلقی می کنید؟ نفی کردن، نه گفتن، ناسزا گفتن بسیار آسان است، اما چنین طرز دید و بیان راه بجایی نمیبرد و حقیقتی را بیان نمی کند.
سلامت و کامگار باشید .

جستجو در کابل پرس