تشکر از اقای امان معاشر
مولانا ترک و اوزبیک است
حضرت مولانا جلالالدین بلخی ثم رومی در بلخ یا مرکز (ترکستان جنوبی) که فعلا مربوط مملکت افغانستان میباشد تولد یافته و زبان مادریاش ترکی و زبان دومیاش دری بوده، طوریکه در ترکستان افغانستان همه ترکی زبانان به عین شکل زبان دومیشان دری میباشد. مولانا در سن 6 سالگی با پدرش سلطانالعلما از طریق ایران به قونیه ترکیه امروزی هجرت نموده است و در ا یران با شیخ فریدالدین عطار ملاقات نموده، تمام علاقه و ارتباط مولانا بجز از چند روز در خا ک ایران و مردم ایران همینقدر بوده و بس.
مولانا در خانۀ خود بزبان ترکی اوزبیکی صحبت مینمود و تاجیکی را طوریکه از اشعار او برمیآید بحد عالی میدانسته و وی اشعار ترکی بسیار دارد او گوید:
ترکی همه ترکی کند
تا جیک تا جیکی کند
من ساعتی ترکی کنم
یک لحظه تاجیکی کنم
گویا تنها لحظۀ تاجیکی گویهای او شعر سرودن وی است وبس. اگر او ایرانی میبود و یا به ایران تعلق میداشت چرا به ایران حیات بسر نبرد؟ و معلوم است که او ترک بوده و با ترکان ترکیه احساس آرامش و قومیت و همزبانی مینموده است. حضرت مولانا ترک بودن خود را اینطور ثابت مینماید و پاسخ این سوال را که مولانای رومی از کجا است از خود او بپرسیم.
گفتم ز کجایی تو، تسخیر زد و گفت ای جان
نیمیم ز ترکستان، نیمیم زفرغانه
و باز در بیت زیر تأکید مینماید که او یک ترک است و طوریکه ترکها گوشت را نیم خام میخورند و میفرماید که من ترک هستم و در تصوف، نیم خام میباشم
ترک جوشی کردهام من نیم خام
از حکیم غزنوی بشنو تمام
بیت بالا بصورت خاص حکم مینماید مولانا به ترک بودن خود هم اعتراف و هم افتخار مینماید. نوشتن و یا سرودن شعر بزبان تاجیکی این معنی را نمیدهد که باید نویسنده و یا شاعر فارسی زبان باشد. حکیم انوری ابیوردی، خاقانی شیروانی، نظامی گنجوی، الخارزمی، شمس تبریزی یا مرشد عالی مولانا، حضرت ابوالمعانی بیدل، ابوریحان بیرونی، شیخ محمود شبستری، ابوعلی سینا بخارایی، زیبالنسا مخفی، میرزا اسدالله غالب، حضرت امیر خسرو بلخی ثم دهلوی فرخی سیستانی و صدهای دیگر ترکی زبانان بودند که بزبان تاجکی آب حیات بشمار رفته و ستون فقرات ادبیات تاجکی را تشکیل دادهاند و تعداد زیاد اینها بشمول صایب تبریزی به هر دو زبان ترکی و تاجکی شعر سرودهاند و باید بدانید اشعار آبدار و ملکوتی صایب تبریزی هم به ترکی و هم بفارسی مقام ارجمند و عالی دارد.
جناب آقا. شما بجای اینکه اندرز و پند خداوندگار بلخ را بپذیرید، برعلیه آن اقدام کردهاید. جضرت مولانا میفرماید...
تو برای وصل کردن آمدی
نی برای فصل کردن آمدی
سلطان محمود کبیر، تیموریان عالیمقام ترکستان هرات و هند، سلجوقیان، ترکان عثمانی، وغیره همه ترکی زبانان بودند که ازخان نعمت آنها، زبان فارسی رونق یافته است، شهنامه فردوسی بد ربا ریک ترک معظم سروده شده است و آن ترک برای فرد وسی مستمری میداد تا شهنامه را تهیه کند.
مبرزا با یسنقر تیموری، نسخۀ مفقود شدۀ آنرا بد ربا رشاهرخ میرزای تیموری تکثیرکرد. و شما برای اینکه دوستی این دو ملت ترک و فارسی را با هم نزدیک بسازید برخلاف فرمودۀ مولانا جلالالدین بلخی رومی عمل مینمایید.
تشکر از اقای امان معاشر
مولانا ترک و اوزبیک است
حضرت مولانا جلالالدین بلخی ثم رومی در بلخ یا مرکز (ترکستان جنوبی) که فعلا مربوط مملکت افغانستان میباشد تولد یافته و زبان مادریاش ترکی و زبان دومیاش دری بوده، طوریکه در ترکستان افغانستان همه ترکی زبانان به عین شکل زبان دومیشان دری میباشد. مولانا در سن 6 سالگی با پدرش سلطانالعلما از طریق ایران به قونیه ترکیه امروزی هجرت نموده است و در ا یران با شیخ فریدالدین عطار ملاقات نموده، تمام علاقه و ارتباط مولانا بجز از چند روز در خا ک ایران و مردم ایران همینقدر بوده و بس.
مولانا در خانۀ خود بزبان ترکی اوزبیکی صحبت مینمود و تاجیکی را طوریکه از اشعار او برمیآید بحد عالی میدانسته و وی اشعار ترکی بسیار دارد او گوید:
ترکی همه ترکی کند
تا جیک تا جیکی کند
من ساعتی ترکی کنم
یک لحظه تاجیکی کنم
گویا تنها لحظۀ تاجیکی گویهای او شعر سرودن وی است وبس. اگر او ایرانی میبود و یا به ایران تعلق میداشت چرا به ایران حیات بسر نبرد؟ و معلوم است که او ترک بوده و با ترکان ترکیه احساس آرامش و قومیت و همزبانی مینموده است. حضرت مولانا ترک بودن خود را اینطور ثابت مینماید و پاسخ این سوال را که مولانای رومی از کجا است از خود او بپرسیم.
گفتم ز کجایی تو، تسخیر زد و گفت ای جان
نیمیم ز ترکستان، نیمیم زفرغانه
و باز در بیت زیر تأکید مینماید که او یک ترک است و طوریکه ترکها گوشت را نیم خام میخورند و میفرماید که من ترک هستم و در تصوف، نیم خام میباشم
ترک جوشی کردهام من نیم خام
از حکیم غزنوی بشنو تمام
بیت بالا بصورت خاص حکم مینماید مولانا به ترک بودن خود هم اعتراف و هم افتخار مینماید. نوشتن و یا سرودن شعر بزبان تاجیکی این معنی را نمیدهد که باید نویسنده و یا شاعر فارسی زبان باشد. حکیم انوری ابیوردی، خاقانی شیروانی، نظامی گنجوی، الخارزمی، شمس تبریزی یا مرشد عالی مولانا، حضرت ابوالمعانی بیدل، ابوریحان بیرونی، شیخ محمود شبستری، ابوعلی سینا بخارایی، زیبالنسا مخفی، میرزا اسدالله غالب، حضرت امیر خسرو بلخی ثم دهلوی فرخی سیستانی و صدهای دیگر ترکی زبانان بودند که بزبان تاجکی آب حیات بشمار رفته و ستون فقرات ادبیات تاجکی را تشکیل دادهاند و تعداد زیاد اینها بشمول صایب تبریزی به هر دو زبان ترکی و تاجکی شعر سرودهاند و باید بدانید اشعار آبدار و ملکوتی صایب تبریزی هم به ترکی و هم بفارسی مقام ارجمند و عالی دارد.
جناب آقا. شما بجای اینکه اندرز و پند خداوندگار بلخ را بپذیرید، برعلیه آن اقدام کردهاید. جضرت مولانا میفرماید...
تو برای وصل کردن آمدی
نی برای فصل کردن آمدی
سلطان محمود کبیر، تیموریان عالیمقام ترکستان هرات و هند، سلجوقیان، ترکان عثمانی، وغیره همه ترکی زبانان بودند که ازخان نعمت آنها، زبان فارسی رونق یافته است، شهنامه فردوسی بد ربا ریک ترک معظم سروده شده است و آن ترک برای فرد وسی مستمری میداد تا شهنامه را تهیه کند.
مبرزا با یسنقر تیموری، نسخۀ مفقود شدۀ آنرا بد ربا رشاهرخ میرزای تیموری تکثیرکرد. و شما برای اینکه دوستی این دو ملت ترک و فارسی را با هم نزدیک بسازید برخلاف فرمودۀ مولانا جلالالدین بلخی رومی عمل مینمایید.
آنلاین : http://ندارم