Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 68178

فانون؛ خرد خروشان و تند بادی جهان خفته سیاه پوست‌ها

2 دسامبر 2012, 00:38, توسط یاری

ادبیات این نوشته به درد قرن 19 و 20 می خورد. در ان زمان همه فکر می کردند که تمام مشکلات از استعمار است. اما تجربه ثابت کرد که این طور هم نبود. استعمار باید از میان می رفت اما مشکلات جهان سوم تنها استعمار نبود. مثلا همین افریقا را نگاه کنید. سالها است که ازاد هستند اما افریقا همچنان غرق در مشکلات است. اما از طرف دیگر دیدیم که هانکانگ تا 1990 در دست انگلیس بود اما میزان رشد اقتصادی، علمی و اجتماعی ان برابر با جاپان و کشورهای جهان اول بود. همچنان مکاو را نگاه کنید.
من فکر می کنم که مشکلات جهان سوم بسیار عمیق است و استعمار بر این مشکلات افزوده بود اما در بسیاری از موارد استعمار صرفا یک بهانه برای توجیه عقب ماندگی بود. مثلا سوالی که پیدا می شود این است که قبل از استعمار چرا افریقا توسعه نیافته ترین قاره ای جهان بود؟
چیزی دیگری که بسیار جالب است و فعلا تاریخ نگاران و پژوهشگران سیاه به ان پرداخته اند ، برده داری مسلمانها در افریقا بود. یکی از پژوهشگران سیاه پوست معتقد است که برده فروشی مسلمانان در افریقا و قبل از رسیدن اروپایی ها، بسیار گسترده تر و فاجعه امیز تر از برده فروشی سفید پوستان بود. ما همه می دانیم که اکثریت سیاه پوستان سودان و کشورهای شاخ افریقا توسط مسلمانان نابود شدند اما هیچ کسی مخصوصا در جوامع اسلامی به این واقعیت اشاره ای هم نمی کنند.
در عربستان سعودی برده داری در سالهای 1960 و ان هم زیر فشار غربی ها لغو شد. در اکثریت کشورهای اسلامی به شمول افغانستان خود ما، برده داری تا اواخر قرن نزده و اوایل قرن بیست قانونی و رسمی بود و زیر فشار کشورهای غربی از میان رفت.
من جنایات غرب را توجیه نمی کنم. اما اگر ادم به صورت منصفانه به تاریخ جهان نگاه کند، باید هر دوره را با معیارهای ان زمان بررسی کرد و جنایات قبل از استعمار غربی ها و بعد از ان که توسط خود کشورهای جهان سوم عملی شده اند را هم باید کاوش کرد. مثلا همین حالا در کشورهای عربی، مخصوصا قطر، بحرین، کویت، عربستان سعودی، تا حدودی لبنان و امارات متحد عربی برده داری به صورت جدی اما با چهره ای متفاوت وجود دارد. همه می دانیم که حتی هموطنان ما و شما برای گرفتن اجازه ای کار به کفیل نیاز دارند. کفیل یعنی کسی که از دست مزد این کارگران به صورت رایگان و استثماری تغزیه می کند.
شما یک بار داستانهای برده داری مدرن در کشورهای عربی را بخوانید تا بدانید که تمام گناهان را به دوش استعمار انداختن درد را دوا نمی کند. شما یک بار باندید لیبر یا کارگران در بند را در پاکستان و هند مورد توجه قرار بدهید تا بدانید که اکثر جوامع جهان سوم، با مشکلات جدی از درون رو برو است. فقط در پاکستان 24 ملیون روستایی بی زمین از جمله ای برده های زمین داران به حساب می روند که این زمین داران می توانند به زنان اینها تجاوز کنند و خود و اولاد و زنان شان را تنبیه بدنی بکنند.
همچنان ما با چشم سر در تلویزیون ها دیدیم که مهاجرین سیاه پوست را سیاه پوستان افریقای جنوبی در سرکها اتش زدند که چرا برای کار در کشور شان رفته اند اما در همین اروپا ما می دانیم که سالانه دهها هزار سیاه پوست وارد می شوند و از تمام امتیازات حقوقی و مالی برخوردار هستند. در همین اروپا تا به سیاه بگویی که مثلا چرا مست کرده اید و سرک را بند کرده اید داد و فغان شان بالا می شود که شما نژاد پرست هستید. اما در همان افریقا ، مردم لیبی سیاه پوستان کارگر را به بهانه ای طرفداری از قذافی تکه و پاره می کردند.
انچه من می خواهم بگویم این است که شعارها و ادبیات قرن نزده و بیست درد را دوا نمی کنند. مثلا همان شریعتی با افکار تندروانه اش در حقیقت بنیاد جمهوری اسلامی را گذاشت که مردمش را در سرکها در جلوی چشم دوربین ها لت و کوب می کرد و در زندانها به زنان تجاوز می کنند.
همچنان سیاه پوستان مبارز ضد استعماری مثل رابرد موگابی که یکی از همرزمان ماندلا هم بود با تندروی های بی خردانه اش تمام ملت را به فقر و فلاکت کشاند و امروز مردمش خاک می خورند در حالیکه در زمان تسلط انگلیس بر کشور، کشور او را سبد مواد غذایی افریقا می نامیدند.
همچنان افغانستان هم هیچ گاه مستقیما استعمار نشد و صرفا در مسایل خارجی باید با انگلیس مشورت می کرد. اما ما دیدیم که در طول بیش از 2 قرن حاکمان محلی ما با مردم چه کردند.
یا مثلا کره ای جنوبی و جاپان توسط امریکایی ها اشغال شد و تا امروز هم امریکا در این دو کشور حضور نظامی دارد. اما تفاوت جاپان و کره ای جنوبی را با کره ای شمالی و دیگر همسایگانش می دانیم. امروز کره ای جنوبی به یک غول اقتصادی و فرهنگی تبدیل شده است اما در کره ای شمالی مستقل مردم علف می خورند. یا مثلا جاپان به عنوان یکی از پیشرفته ترین کشورهای جهان خودش را تثبیت کرده است اما هنوز کارگر چینی بدبخت ساعت دو دالر حقوق می گیرد. پس به نظر من، به جای روی اوردن به روشهای انقلابی و تعریف و تمجید از ادمهای انقلابی که افکار شان در کشور سازی و بهبودی زندگی مردم به صورت عملی ازمایش نشده است، بهتر است ما به مشکلات مان به صورت چند بعدی نگاه کنیم و استعمار و اشغال را صرفا یک بعد از مشکلات بدانیم نه همه اش.

جستجو در کابل پرس