هزاره را به هیچ روی ترک نمیتوان شناخت.اولا زبانش ترکی نیست و ماهیچ گروهی را نمی شناسیم که ترک باشد و زبان ترکی را رها کند.ثانیا خوی خشن وتاخت و تاز به سرزمین های دیگر ندارد.ثالثا بوداهای بامیان در میان سرزمین هزاره مربوط به قرن های قبل از اسلام است و هزاره هم پیش از مسلمانی بودائی بوده است در صورتی که آمدن ترکان از سیحون به پائین مربوط به زمان سامانی و غزنوی است.جستجوی علمی را باید ادامه داد.بدون تعصب و طر ف گیری.سرانجام همه در این سرزمین ها در دراز مدت خواهند بود و در نتیجه ازدواج ها نژاد سه سویه یا چند سویه گسترش خواهد یافت
فردوسی از قول رستم فرخ زاد آورد:از ایران و از ترک و از تازیان=نژادی پیدی آید اندر میان= نه دهقان نه ترک ونه تازی بود= سخن ها به کردار بازی بود= و حافظ شیرازی گفت:خیز تا خاطر بدان ترک سمرفندی دهیم=کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی= سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل= شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی=
هزاره را به هیچ روی ترک نمیتوان شناخت.اولا زبانش ترکی نیست و ماهیچ گروهی را نمی شناسیم که ترک باشد و زبان ترکی را رها کند.ثانیا خوی خشن وتاخت و تاز به سرزمین های دیگر ندارد.ثالثا بوداهای بامیان در میان سرزمین هزاره مربوط به قرن های قبل از اسلام است و هزاره هم پیش از مسلمانی بودائی بوده است در صورتی که آمدن ترکان از سیحون به پائین مربوط به زمان سامانی و غزنوی است.جستجوی علمی را باید ادامه داد.بدون تعصب و طر ف گیری.سرانجام همه در این سرزمین ها در دراز مدت خواهند بود و در نتیجه ازدواج ها نژاد سه سویه یا چند سویه گسترش خواهد یافت
فردوسی از قول رستم فرخ زاد آورد:از ایران و از ترک و از تازیان=نژادی پیدی آید اندر میان= نه دهقان نه ترک ونه تازی بود= سخن ها به کردار بازی بود= و حافظ شیرازی گفت:خیز تا خاطر بدان ترک سمرفندی دهیم=کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی= سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل= شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی=