پرویز زیر برفکوچ ناچار مرا مجبور به ضیاع وقت نمودی.چرا اینقدر از قهرمان مولی وشلغم تان دفاع میکنید و انرا هوشیار خطاب میکنید .سویه مسعود از نگاه نظامی برابر به یک قوماندان گروپ ۱۰۰ نفری ملیشا بود ولی شرایط روز گار و بیسوادی اکثریت مردم تحت امرش او را یک قوماندان جنگی چند هزار نفری ساخت که عملکرد وی باعث سقوط و فر و پاشی اردوی منظم و مسلکی و چور چپاول دارای های عامه وتخریب شهر کابل گردید و از همان اردوی منظم که باید در خدمت مجاهدین و افغانستان بعد از سقوط حکومت منحوس کمونیستی میشد ولی از همان اردوی مسلکی تا دندان مسلح فقط نصیب قهرمان مولی تان چند جنرال دست خالی کمونیست شد.وقهرمان مولی تان با شعله ور ساختن جنگ بین اتحاد ووحدت وبعدا مداخله مستقیم خودش در جنگ علیه وحدت به کمک و پول روسیه ایران وهند کابل را زیر سلاح ثقیل به ویرانه تبدیل نمود. وخلاف تعهد که با دوستم و مزاری بخاطر تصرف کامل قدرت و تقسیم و شریک ساختن این دو گروپ در قدرت که سپر اصلی وکلید فتح کابل توسط اینها بود وختم انحصار قدرت قبیله و زوال انحصار انها شمرده میشد خلاف عرف مردانگی و قول قرار در ارزوی کامل انحصار قدرت توسط گروپ کوچک خودش شمشیر ناجوانمردی را بر علیه ملیت های تحت ستم ومتحد خودش ازبک وهزاره از غلاف بی غیرتی بیرون کشید و در اخر دیدیم که خودش فدای ارمان انحصار طلبی ونا دور اندیشی و نا پختگی وسیاست طفلانه وبچگانه خویش گردید و امیدوارم بقایا وباز مانده گان اش اشتباه مرگبار قهرمان بی عقلی خود را تکرار نکند ورنه اهسته اهسته مدعیان قدرت سیاسی به جایگاه قبلی همان کاتبی و وکتابت دفتر و محرومیت از قدرت سیاسی باز خواهند گشت و از دود اتش اینها چشمان همه محرومان کور و قبیله گرایان فاشیست در صدر قدر بر خواهند گشت
پرویز زیر برفکوچ ناچار مرا مجبور به ضیاع وقت نمودی.چرا اینقدر از قهرمان مولی وشلغم تان دفاع میکنید و انرا هوشیار خطاب میکنید .سویه مسعود از نگاه نظامی برابر به یک قوماندان گروپ ۱۰۰ نفری ملیشا بود ولی شرایط روز گار و بیسوادی اکثریت مردم تحت امرش او را یک قوماندان جنگی چند هزار نفری ساخت که عملکرد وی باعث سقوط و فر و پاشی اردوی منظم و مسلکی و چور چپاول دارای های عامه وتخریب شهر کابل گردید و از همان اردوی منظم که باید در خدمت مجاهدین و افغانستان بعد از سقوط حکومت منحوس کمونیستی میشد ولی از همان اردوی مسلکی تا دندان مسلح فقط نصیب قهرمان مولی تان چند جنرال دست خالی کمونیست شد.وقهرمان مولی تان با شعله ور ساختن جنگ بین اتحاد ووحدت وبعدا مداخله مستقیم خودش در جنگ علیه وحدت به کمک و پول روسیه ایران وهند کابل را زیر سلاح ثقیل به ویرانه تبدیل نمود. وخلاف تعهد که با دوستم و مزاری بخاطر تصرف کامل قدرت و تقسیم و شریک ساختن این دو گروپ در قدرت که سپر اصلی وکلید فتح کابل توسط اینها بود وختم انحصار قدرت قبیله و زوال انحصار انها شمرده میشد خلاف عرف مردانگی و قول قرار در ارزوی کامل انحصار قدرت توسط گروپ کوچک خودش شمشیر ناجوانمردی را بر علیه ملیت های تحت ستم ومتحد خودش ازبک وهزاره از غلاف بی غیرتی بیرون کشید و در اخر دیدیم که خودش فدای ارمان انحصار طلبی ونا دور اندیشی و نا پختگی وسیاست طفلانه وبچگانه خویش گردید و امیدوارم بقایا وباز مانده گان اش اشتباه مرگبار قهرمان بی عقلی خود را تکرار نکند ورنه اهسته اهسته مدعیان قدرت سیاسی به جایگاه قبلی همان کاتبی و وکتابت دفتر و محرومیت از قدرت سیاسی باز خواهند گشت و از دود اتش اینها چشمان همه محرومان کور و قبیله گرایان فاشیست در صدر قدر بر خواهند گشت