Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 71823

از اینکه با برادران طالبم جنگ نمی کنید مفته خرم!

2 آپریل 2013, 17:12, توسط باب

قابل توجه محترم عتیق شاهد و دوستان عزیزیکه کارتون های او را می بینند و می خوانند:
تا وقتیکه در افغانستان فرهنگ پنهان کاری از بین نرود افغانستان و ساکنین افغانستان در کل و افغان ها بصورت اخص روی خوشی را نخواهند دید. حال سئوال ایجاد می گردد که فرهنگ پنهانکاری را با این مطلب چه و آیا مشکل کرزی این است که طالبان را برادر خطاب می کند یا اینکه کرزی خود طالب است و اکثریت قاطع مردم افغانستان بر اساس جهالت خویش طالبیزم را اسلام قبول دارند؟ این یک سئوال اساسی است و پیش از هر چیز دیگر باید باین سئوال اساسی پاسخ داده شود. پاسخ باین سئوال گفتگو بالای اصل بحث را کوتاهتر و آسان می سازد. من سعی بلیغ بخرچ می دهم تا باین سئوال بسیار کوتاه پاسخ دهم و امید است دوستان ما به گپ برسند. پاسخ باین سئوال را من با طرح یک سئوال دیگر شروع می کنم:
آیا حامد کرزی طالب خود یک طالب است، یا اینکه او طالبان را برادر خطاب می کند؟
تا حدیکه من موضوعات را عمیقتر تجزیه و تحلیل کرده ام باین نتیجه رسیده ام که جناب حامد کرزی خود یک طالب است و یک طالب چطور شده می تواند که خود را نفی کند؟ اینکه کرزی ظاهرا خود را بحیث طالب نفی می کند و طالبان را برادر خطاب می کند، او در حقیقت هم خود و هم جهان را فریب می دهد. بهمین علت است که از نگاه من پنهانکاری عقیدتی یک کار بسیار بد است. کرزی باید این جرات اخلاقی را داشته باشد که با استفاده از آزادی وجدان، بالای وجدان خویش تجارت سیاسی نکند.
در ظاهر امر، کش و فش کرزی چیزی دیگریست. مخصوصا که وی با کلاه قره قلی ترکمنی، چپن ازبکی، پیراهن تنبان انگریزی ظاهر می گردد او در حقیقت از خود یک دلقک ساخته و با دلقکی خویش در صحنه تیاتر افغانستان ظاهر می گردد. این هم یک حقیقت است که سناریوی یک تیاتر از طرف کسانی طرح و اجرا می گردد که در پشت صحنه قرار گرفته و اجرای نمایشات را کنترول می کنند. هر یک شما از دوستان ممکنست در تیاتری نمایشنامه ای را تماشا کرده باشید و در آن متوجه می شوید که بازی گران در صحنه تیاتر چیزی بجز خود ظاهر می گرند و هدف از بنیانگزاری تیاتر و نمایشنامه های تیاتر نیز همین است!
اگر کرزی یک آدم معقول و سیاستمدار راستی می بود او مثل سردار محمد ظاهر خان با کرتی چرمی و با شکل و شمائل دیگر ظاهر می شد، نه بشکلیکه وی ظاهر می گردد. اینکه کرزی باین شکل در آغاز و شروع صحنه ظاهر شد یک بحث تحقیقی است. باید معلومات گردد که در آغاز کار و به چه شکل به وی مشوره داد تا باین شکل و شمائل ظاهر گردد. امید است دوستان ما در این مورد خوانندگان این مبحث را در روشنی قرار دهند.
سابقه تاریخی این فرهنگ بی فرهنگی را در تاریخ معاصر افغانستان که و به چه شکل بوجود آورد؟
بصورت بسیار مختصر خدمت دوستان عرض می گردد که امان الله خان در پهلوی آنکه یک شخص مترقی و تجدد طلب بود، یک آدم بس احساساتی و جاهل بود. وی وقتی در یک توطئه در تبانی با مادرش علیه پدرش غالب می گردد و او را در کله گوش لغمان در محل تفریحگاه تجملی اش ترور می کند زمام امور را بدست گرفته و شروع به کارهائی می کند که بزعم او پیشرفت افغانستان را سبب می گردید. وی به اروپا سفر می کند و متوجه می شود که اروپائی ها با شپو، پتلون، یخن قاق و غیره مشغول کار و بار در محل کار شان است و امان الله خان این نظر غلط را می گیرد که اروپائی ها بخاطری ترقی کرده اند که کالای اروپائی می پوشند در حالیکه اروپائی ها چنین فکری در سر نداشتند. آنها خوراک و پوشاک خود را مطابق فرهنگ اروپائی خویش تهیه می کردند و آن ها با همان فرهنگ خویش در فکر و ذکر تجدد شدند ولی بزرگترین اشتباه امان الله خان این بود که مثلا در کابل اعلام کرد که بعد از این ملاهای مسجد بجای عبا و قبای ملائی بشکل تعاملی با شپوی فرانسوی در محراب و منبر ظاهر گردند، رخصتی جمعه به رخصتی یکشنبه انتقال یابد ..... و غیره.
وقتیکه نادر خان با توطئه و نیرنگی انگلیس بقدرت می رسد وی و اخلافش نیز همان راه غلط امان الله خان را دنبال می کنند. در واقعیت امر سیاست فرهنگی امان الله خان که بر اساس یک تهداب کج بنا شده بود توسط خاندان آل یحی دنبال شد. در زمان حکومت خاندانی نادر خان که از او مردم افغانستان بسیار بجای بحیث یک غدار یاد می کنند، این سیاست فرهنگی دنبال شد. مثلا در زمان حکومت این خاندان نا بکار امر شد که شاگردان پسر مکاتب باید با پطلون و یخن قاق اروپائی در صنف های درسی حاضر گردند و شاگردان دختر با جوراب بجای تنبان. در اینجا خوب دقت کنید که توجه اصلی و اساسی بالای تعمیم معارف بمفهوم معرفت و کسب علم و دانش نبود، بلکه مداخله بسیار رذیلانه در تغییر فرهنگ مردم بشکل سرکاری و از طریق فرامین حکومتی بود. در هیچ نقطه جهان و در هیچ فرهنگی، حکومت فرهنگ و شیوه زندگی مردم را با فرمان های حکومتی تغییر نمی دهد زیرا این کار ناشی از جهالت خواهد بود و در گذشته هم از روی جهالت چنین کارهائی صورت گرفته است.
هر عمل عکس العمل تولید می کند. این یک حقیقت است. این حقیقت هم در بخش علوم مثبته از قبیل فزیک صدق می کند (قانون نیوتن) و هم در بخش علوم اجتماعی. حرکت طالبان یک حرکتی بود که در عکس العمل با نا بخردی های سلف شان صورت گرفت. وکیل احمد متوکل که یکی از پسر کاکاهای کرزی می باشد، زمانی در یک مصاحبه با رادیو بی بی سی بسیار بجا و پوست کنده به سئوالات پاسخ داد. از او سئوال شد که چرا با جبر و قمچین شاگردان مکاتب را مجبور می سازند که با لنگی های سیاه و سفید در اتاق های درسی مکتب ها ظاهر گردند وی این سئوال را با طرح یک سئوال دیگر پاسخ داد: در دوران سلطنت اعلیحضرت محمد ظاهر شاه چرا شاگردان مکاتب مبجور شدند که با پطلون و یخن قاق اروپائی در صنف های درسی حاضر گردند؟
کرزی و باند نابکارش در آغاز با یک اشتباه بکار خویش آغاز کردند. از نگاه وی جنگ در افغانستان باین علت بود که پرچمی ها و خلقی ها رقص و ساز و آواز زنان را از چته ایکه برایش تعیین شده بود بیرون ساخت زیرا مردم افغانستان و فرهنگ افغانستان آن را قبول ندارد. پس سئوال در اینجاست که این فرهنگ در زمان سردار محمد ظاهر شاه چرا مشکل نشد؟ فرق بین سیاست های فرهنگی کمونیست ها در مورد دختران در دوران داود خان و خلقی ها و پرچمی تفاوت زیاد نداشت. در حقیقت امر، پرچمی ها و خلقی ها به تحریک باداران روسی شان علیه باداران انگلیسی خاندان نادر خان قیام کردند. مردم افغانستان قربانی سیاست و سیاست بازی های ابر قدرت ها از طریق چوکره های داخلی شان گردیدند. این کار هم از اثر نارسائی های مردم بود و بس.
خلاصه کلام: کرزی یک طالب است و وی باساس عقیده خویش طالبان را برادر خطاب می کند. برای اینکه کرزی طالبان را برادر خطاب نکند او باید فکر و ذکرش را از فرهنگ طالبی پاک کند که برای کرزی ممکن نیست و علل آن زیاد است. طالبان خوب یا بد، یک کار کرد و اسلام افغانستان را بشکل کون لوچش بمردم معرفی کرد و امروز اصل مطلب این است که مردم در حقیقت از فرهنگ طالبی در افغانستان رنج می برند و با آن مشکل دارند، نه با طالبان! در دوران سلطنت خاندانی آل یحی در یک وقتی برای مامورین دولتی دریشی از اروپا وارد شد و هر مامور عالیرتبه دولتی مجبور بود که حین شرکت در ضیافت های دولتی با دریشی ظاهر گردند. هدف از این کار این بود که برای جهان نشان داده شود که افغان ها نیز در ترقی و پیشرفت از اروپائی ها کمی ندارد. این بدین معنی می ماند که شغال را در خم رنگریزی رنگی ساختند و شکل ظاهری آن را تغییر دادند ولی ماهیت شغال همان چیزی باقی ماند که بود!
در پهلوی کرزی امروز هر سیاستمدار تردست مداری دیگر نیز در آغاز مفکوره طالبی را اساس سیاست حکومتی خویش قرار داده و بالای آن تاکید می کنند تا از جهالت اجتماعی بنفع خویش بهره برداری سیاسی کنند. مثلا جناب رمضان بشردوست طوقی را با سه رنگ سیاه و سفید و سرخ در گردن انداخته و شعار می دهد که او در نظر دارد که شیوه عدالب خلفای راشدین را در افغانستان پیاده سازد. مگر شیوه و سیاست خلفای راشدین چیزی جز سیاست طالبی بود؟ اگر طالبان مثلا زنان را در ملای عام شلاق می زنند مگر حضرت عمر این میراث را بحیث یک سنت اسلامی از خود بجای نگذاشت؟ اگر طالبان امروز آدم می کشند مگر حضرت علی در یک روز، قرار روایات خود شیعه ها،هزاران خوارج را که از پیروان سر و پا قرصش بود از دم شمشیر نکشید و اگر امروز از او بنام شیر خدا یاد می گردد آیا او کاری جز قتل عام انجام داد که این لقب را کمائی کند؟
وقتی ما حرف می زنیم و می نویسیم باید دقت کرد. کرزی طالبان را برادر خطاب نمی کند ... کرزی خود یک طالب است. هیچکس نباید به عبا و قبای کرزی فریب بخورد و سئوال اساسی تر این است که امریکا چطور شده می تواند که از یک دهن مبارزه علیه طالبان در افغانستان را شعار دهند ولی همزمان طالبان را بالای مردم بشکل کرزی تحمیل کند!؟

جستجو در کابل پرس