Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 72798

از دین پروری تا دین فروشی

12 می 2013, 02:53, توسط حکیم پور

سلام بر همه خواننده گان گرامی
موضوعی که عتیق الله جدید یا عبدالله سابقه فرزند مولوی عبدالوهاب به نشر سپرده در نشریات گذشته کشور ما به نظر نرسید. تاریخ ها هم تفصیلی حسب این نوشته به این موضوعات نداشته اند. تمسخر این شخص به علمای کشور در نوشته اش کاملاً مشهود است. هیچ احمقی نمیتواند قبول کند که این کشور مهد فرهنگ ها به این اندازه کودن مایه باشد که علمای دینی اش معنی یک واژه را ندانند. من مطمین هستم که این جریان خیلی افرادی را در متن خود داشت که هم اکنون در قید حیات هستند و حقیقت حتماً مطرح خواهد شد. طرح گفتگو ها و سخنان خیلی سنجیده شده میان افراد مطرح درین سناریو بیشتر به یک جریان خیلی قوی از قبل تنظیم شده میماند که با مهارت جاسازی شده اند. عتیق الله هم به این موضوع اشاره یی نکرده که این گفتگو های خیلی مهم را از کی شنیده و این بخش بسیار مهم را چگونه مستند میسازد؟ آمدن جناب فیضانی به پلخمری دران شدت مظاهرات و ابراز گرفتن پول، خیلی سفیهانه و دور از معیارات عقلی تنظیم شده و اینکه پدرش با فرزندی که هنوز 16 سال ندارد، مطرح میکند که اینها از دین خدا استفاده میکنند. این خیلی احمقانه و تهمت واضح است. چگونه کسی که عملی ناروا را انجام میدهد آن را با دیگران درمیان میگذارد؟ لاجرم جانب مقابل هم از همین قماش است. یعنی او هم در دین فروشی و پول گرفتن علاقمند است و این فرزند نا خلف، نا دانسته یا دانسته ، پدر خود را هم درین سودا هم شکل میداند. جالب اینجاست که این آدم جالب، با تظاهر و تفاخر به فرزند مولوی بودن، همه جا (نفهمیده یا فهمیده) پله را به نفع کمونیست ها سنگین نشان داده و حتی شعری را که سالها قبل به نشر سپرده شده تا حال مانند چیز متبرکی با خود حفظ دارد و درست در همینجا به تجدید نشر آن و تجدید آن افتخار وطن فروشان کمونیست می پردازد!؟ نیتجۀ این تظاهرات را که اثری عمیق در بیداری عامۀ ملت و نشان دادن چهره زشت کمونیستها با خود داشت بکلی نفی کرده و آن را بی ارزش و به نفع کمونیست ها دانسته است، در حالیکه این برداشت کاملآ سفیهانه و نادرست است. اثر آن قیام هم در کوتاه مدت در عین زمان و هم در دراز مدت، بعدها که قیام های ملت در برابر خدا ناشناسان کمونیست شکل گرفت، به خوبی واضح میباشد. درین نوشته، زیانهای وارده به جامعۀ ما صرف از ناحیۀ علمای دینی و ملاها وانمود شده و حتی یک سطری هم به علت العلل تمام بدبختی های مردم مظلوم ما که کمونیست های فروخته شده و وطن فروش چه به روزگار مردم ما آوردند، اشاره یی هم نکرده است.
این مطلب درست زمانی به نشر میرسد که انتخابات ریاست جمهوری باز نزدیک است، قدرت طلبانی که از آدرس قومی و تنظیمی با این به اصطلاح مولویزاده رابطه دارند و در خواب و خیال تصاحب قدرت هستند، او را تحریک کرده تا به اصطلاح به افشای حقایق تاریخی بپردازد تا وجهۀ ملی و جایگاه محبوب مردمی شخصیتی را که هیچ داغی ندارد، مانند خودشان که از وفرت خیانت و جنایت، رو ندارند که به روی مردم ببینند ولی از بس که بی حیا و دیده درا هستند، خیال پلو رهبر شدن این ملت غیور را نوش جان میکنند. داغدار و مخدوش سازند، او و همتای دیگرش به نام پرویز بهمن، رشته یی از یک سازش نا بخردانه، ناجوانمردانه و نامؤفق اند که در بدل قرانی به قلمی دست یازیده اند و سخیف نامه نگاشته اند.
جای تردیدی نیست که در میان اینهمه سیاستمداران آلوده به خیانت و زراندوزی، افرادی چون استاد مذهبی و امثال شان شخصیت های ملی، خطر بالقوه به این افراد شمرده میشوند، بنابران دست به اینهمه پروپاگند و تبلیغات منفی و ناجوانمردانه سراپا جعل، دروغ، توهین و افترا میزنند.
شخصی که خود را بهمن معرفی کرده معلوم میشود که خود را در پارلمان یا محکمه فکر کرده و مکتب و شخصیت علامه فیضانی را مورد بازخواست خود میداند، اول خود را معرفی کن تا دیده شود که خودت کیستی، چه شخصیتی داری، در کدام سطح دانش و تقوی قرار داری، چه گذشته یی داری، چقدر خدمت و یا خیانت کرده یی، تا مردم در صدق گفتار تو و بیطرفی ات شک نکنند.
در ابتدای نامه نا بخردانه خود، آنچنان الفاظ را کسی از نظر عفت کلام، لازم است بکار برد که تو به کار برده یی؟ آنقدر دروغ و افترا، از خدا نمیترسی ای بی فطرت، ماجرایی را که در وانه میگویی، که خودت بعد از راکت پرانی های گلبدین به (وانه) بوده یی، آن ماجرا، همانگونه که آقای مصلح یاد کرده است، سالها فبل ازان، یعنی حوالی سالهای 87 و 88 میلادی به وقوع پیوسته بود، یعنی 6 یا 7 سال پیش ازان تاریخ راکت پراگنی ها، که به دروغ گفته یی درانجا بوده یی، و آن موضوع هم توسط یک شخص مجنون صفت به نام مجید اقامه گردیده بود، که استاد مذهبی دران هیچ نقشی نداشت و مخالف آن بود. و هیچ کسی بی حرمتی به ایشان روا نداشته و چون مانند من خیلی ها این جریان را میدانند، تو را منحیث یک کاذب و مفتری، حسب قرآن عظیم الشان، لعنت میفرستند: لعنت الله علی الکاذبین
در مورد فتوای علماء در پشاور، خودت میدانی که به پنجصد کلدار میتوانستی که از هرکدام یک فتوی بخری، و اینکار یک شخصی بود که مانند تو از یکی از تنظیم ها پول دریافت کرده بود تا این جریان فکری علامه فیضانی را که به شکل اسلام مکتبی در جامعه عرض اندام کرده و در قلبهای مردمان چیزفهم دردمند و آگاه جای باز کرده بود، بدنام سازد، همان کاری که تو حالا آن را به نام ژورنالیست...و محقق ...و افشاگر....و دیگر نامهای میان خالی، انجام میدهی.... و بعد ها اکثر این به اصطلاح علمای سرچوک پشاور، اقرار کردند که توسط این شخص فریفته شده بودند. در راس این علما گک ها، زندیق معروف آخند زاده سیفی معروف به پیر باره است که همه علمای محقق و معروف پاکستان، خود او را در زمانی که زنده بود، به فتوی های متعدد، زندیق و کافر قلمداد کرده، واجب القتل و مباح الدم اعلان کرده بودند.
میدانم که آن کار هم از روی حسادت و هم از روی عناد بود و اینکاری که حالا میکنی هم از حسادت وکینه ورزی است، چرا حسد بری ای سست نظم بر حافظ قبول خاطر و لطف سخن خداداد است. اینکه جوانان و روشنفکران و اکثریت مردم خسته شده از مسلمان نما ها، به این مکتب و جریان فکری علاقه میگیرند، اثر زحمت و فعالیت در راه رفع مسؤولیت و تنویر اذهان جامعه از پرتو حقایق روحانیت و معنویت اسلام است، شما هم زحمت بکشید، قرآن و ارشادات پیامبر(ص) با شما نیز هست، جامعه به کار فکری و فرهنگی و مکتبی اسلامی نیازمند است، به جای دروغ پراگنی و افترا به مردم صادق و مؤمن، چرا به روشنگری و شرح آیات بینات کلام الله و تداوی اینهمه امراض دزدی، چپاول، قتل و ریختن خون مسلمان غارت، بی ناموسی، فحشاء، خیانت، زراندوزی، شهرک سازی، بلدنگ سازی، خودفروشی، وطن فروشی و سایر رذایل که هر لحظه به آن آلوده هستند، نمی پردازی، شریفانه و صادقانه بگو، آیا میتوانی خیانت و یا جرم یکی ازین رهبرک های مرتبط با خود، حزب، قوم و دیگر تعلقات خود را افشاء کنی؟ نه، هرگز!
جای شک نیست که شخصیت علامه فیضانی مصون از هر گونه گزندی است که به آن متعرض میگردید، آثار او موجود است، افراد بیشماری در جامعه با او آشنایی دارند، هرگز کسی او را به نام مهدی موعود معرفی نکرده است و نه کسی از رهروان مکتب، به این عقیده هستند، فقط موضوع شهادت شان، در هیچ سندی رسمی، دریافت نگردید...بنا بران نزد بعضی ها این گمان ایجاد شده که گویا شاید زنده باشند. والله اعلم. و این موضوع به کسانی باید مشکل باشد که از علوم دینی بی بهره باشند، خودت که برای تظاهر به دین فهمی خیلی اقامه دلایل دینی کرده یی....میدانی که مهدی بودن، فقط به ادعا کردن تکمیل نمیشود، کسی که مهدی باشد، تصرف خلافت زمین با او خواهد بود، پس به تایید یا تکذیب من و تو چی نیاز دارد؟!
در مورد سوالت که چرا راه خدمت را استاد مذهبی تنها در ریاست جمهوری میداند، به نظر میرسد که خودت با مرتبطین ات خیلی به تشویش هستید، گویا این حق بابه و بابه کلان کسان دیگر است و استاد مذهبی نباید به این داعیه بیاید. سوال خیلی نابخردانه طرح شده است. این خواست ملت است، اگر جنایت کاران چپاول گر حق دارند که کاندید رهبری ملت شوند، ملت از افراد بی داغ و صادقی چون استاد مذهبی میخواهد که درین داعیه این کار را مسؤولیت خود بداند تا در برابر چپاول گران خیانت پیشه قد علم کند، آیا خالی کردن میدان به افراد بیمایه و غارتگر، عدم مسؤلیت پذیری تلقی نیمشود؟
قسمت اخیر و سوال نهایی ات به خودت بر میگردد، این سبک شما و مربوطین شماست، ببین که در آغاز نوشته ات، خودت همه این کار ها را کرده یی، دروغ گفته یی، الفاظ زشت و رکیک استعمال کرده یی، افترای به ناحق در قسمت انسانهای پاک و نیک سرشت روا داشته یی، تا با اقامه اتهامات و دروغ پردازی ها، طرف خود را از میدان بیرون کرده یا وادار به سکوت کنی....ولی اگر پاک هستی، و از بازپرس ملت هراس نداری، خود را معرفی کن، تا ملت در مورد تو و استاد مذهبی و علامه فیضانی مقایسه و قضاوت کنند. و من الله الاستعانت و التوفیق باالنصرت. و ما علینا الی البلاغ

جستجو در کابل پرس