Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 72808

از دین پروری تا دین فروشی

12 می 2013, 11:03, توسط پرویز "بهمن"

سلام به خواننده گان کابل پرس? وسلام خاص به جناب حکیم پور وآقای مصلح!
دوستان عزیز!
درقاموس اصطلاحات سیاسی یک واژه است بنام (شارلتانیزم) حتما شما عالی جناب ها از معنای آن واقف استید واگر نستید من آنرا به شما معنی میکنم، انسان شارلتان کسی است که میخواهد خودرا همیشه عالم ودانشمند وحق بحانب جلوه دهد وبا تهدید وتلعین وتخویف وتوهین جانب مقابل خودش را بردیگران تحمیل نماید.
آنچه که جناب عالی ودوست عزیزتان مصلح پنجشیری درین صفحه مرقوم داشته اید نماد عینی یک شارلتان می باشید، جناب عالی هم بنده را وهم عتیق الله مولوی زاده را با بدترین الفاظ واتهامات واهی خواسته اید وادار به سکوت نمائید که کار خیلی بیهوده ای را انجام داده اید. ببنید که چقدر خودتان رارسوا ساخته اید:
"این مطلب درست زمانی به نشر میرسد که انتخابات ریاست جمهوری باز نزدیک است، قدرت طلبانی که از آدرس قومی و تنظیمی با این به اصطلاح مولویزاده رابطه دارند و در خواب و خیال تصاحب قدرت هستند، او را تحریک کرده تا به اصطلاح به افشای حقایق تاریخی بپردازد تا وجهۀ ملی و جایگاه محبوب مردمی شخصیتی را که هیچ داغی ندارد، مانند خودشان که از وفرت خیانت و جنایت، رو ندارند که به روی مردم ببینند ولی از بس که بی حیا و دیده درا هستند، خیال پلو رهبر شدن این ملت غیور را نوش جان میکنند. داغدار و مخدوش سازند، او و همتای دیگرش به نام پرویز بهمن، رشته یی از یک سازش نا بخردانه، ناجوانمردانه و نامؤفق اند که در بدل قرانی به قلمی دست یازیده اند و سخیف نامه نگاشته اند."
اول من با عتیق الله مولوی زاده برخلاف زعم باطل شما هیچگونه معرفت حضوری ندارم، وحتی اینکه هیچ ارتباط مکاتباتی هم میان ما برقرار نشده است، تنها چهار مقاله ای ویرا درسایتها خوانده ام ، کلمات و واژه هایش روح وروان مرا تسخیر کرده نه تنها روح وروان مرا تسخیر کرده بلکه همانهای را که جناب عالی کمونیست و وطنفروش لقب داده اید آنها را نیز زیر تاثیر قرار داده است وهمان کمونیستها اند که درسایتهای اینترنتی شان نوشتهء یک مخالف عقیدتی خویش را نشر نموده اند. من با خواندن چند مقاله ای که از آقای مولوی زاده خواندم ؛ دانستم که این ابرمرد حرفی برای گفتن دارد کسیکه پدر خویش را زیر نقد قرار میدهد واز ناهنجاریهای اجتماع آن زمان بدون هیچگونه مصلحت اندیشی ومحافظه کاری پرده برداشته است ، او شخصیت استثنایی است ، چنین شخصی را که جناب عالی وهمراهان تان کافر وکمونیست ومائوویست اش میخوانید درحالیکه او ازسنخ احزاب جهادی است که چهارده سال درمقابل رژیم به اصطلاح شما کمونیستی جنگیده اند ، من تاکنون درتمام سایتهای جهادی وچپی وراوایی وافغان ملتی درمیان اینقدر قلمبدست گلبدینی وجمعیتی وسیافی وخالصی وافغان ملتی چنین نویسندهء حقگو وحق نویس را ندیده ام .
اما دربارهء مزاعم باطل شما بخاطر رهبرشدن درشرایط شغالی امروز درافغانستان نیز بخطا رفته اید:
اول از دید اسلامی:
حدیث پیامبر بزرگوار اسلام این است که : (ظن المومنین خیرا مالم شره) دربارهء مومنان همیشه گمان خیر کنید تا وقتیکه شر او دیده نشده باشد.
این گمان شما درحق جناب مولوی زاده واین بندهء هیچمدان ناشی از دست پاچگی وحس غرور وخودخواهی ورسیدن به قدرت مطلقه می باشد که بدون داشتن یک مدرک وسند درست وموثق، ماهردو را متهم به جانبداری ازکاندیدهای ریاست جمهوری موهوم ازمجرای تنظیمی وحزبی وقومی ساخته اید ، اتهامی که فقط به یک خنده می ارزید.
بنده نه خودم کاندید ریاست جمهوری استم ونه هم جناب عتیق الله ازاسترالیا اعلان کرده که میخواهد خودش را کاندید ریاست جمهوری سازد ونه هم مقالات ومضامینی که تاکنون از من درکابل پرس نشرشده در دفاع ازکدام کاندید ریاست جمهوری نگاشته شده است، میتوانید که بالای نام پرویز بهمن کلیک کنید ومقالات بنده را مرور نموده آنگاه نظرتان را دربارهء افکار وعقاید سیاسی ام بنگارید، اتهامات بی سند انسان را خجالت می سازد. بهمین ترتیب آقای عتیق الله مولوی زاده نیز تاکنون درجهت دفاع ازکدام شخصیت معین قلمزنی نکرده است ، تاکنون چهارمقاله ایکه از او درسایتها نشر شده نشان از حمایت و پشتیبانی ازکدام شخصیت همولایتی اش درانتخابات ریاست جمهوری ندارد، آنچه که جناب عالی درحق وی بحیث یک منتقد نوشته اید زعم باطل جناب عالی بود که باهمین گمان باطل اگر ترسی ازخدا در وجود مبارک تان باشد باید هزار بار استغفار نمائید. این مقالهء اول مولوی زاده درسایت های انترنتی نیست، بلکه چهارمین مقاله اش می باشد، مقالهء اولی اش را که من خوانده ام ازکاخ تا کانتینر دربارهء زنده یاد ببرک کارمل بود که برخلاف تمام مزاعم باطل شما از آدرس یک مجاهد واقعی به نقد عملکرد های رهبران جهادی وپول اندوزان وزر اندوزان وچورگران وچپاولگران که باعث بدنامی مسلمانان شدند می باشد.
مقالهء دومی جناب عتیق الله مولوی زاده قصهء زنده گی شخصی اش وظلم وجفای مردسالارانهء پدرش درحق مادر مظلومش بود که بی رحمی وقساوت واستفادهء ابزاری از دین را توسط ملاهای آنزمان واین زمان به شکل واقعی آن به تصویر کشیده است که درآن خیلی مودبانه عملکردهای پدر بزرگوار خویش را که بدون شک زادهء همان محیط واجتماع بود نقد نموده است، اما از دیدگاه شما پیروان علامه فیضانی، این نوشته ها همه تبر کمونیستان را دسته کرده است، درحالیکه خودتان نیزخیلی ریاکارانه درهمین جا از چپاولگران ومفسدان که بنام جهاد ومجاهد تمام هستی مادی ومعنوی کشور مانرا غارت کرده اند به نحوی انتقاد کرده اید ولی راه حل را درین می بینید که بعدازین همه بدنامی وچور وچپال یکبار به جناب مذهبی صاحب هم موقع داده شود تا ایشان نیز امتحان خویش را در افغانستانی که حالا به لحاف ملانصرالدین شباهت کرده بدهند و اسلام ناب محمدی را تطبیق نمایند.
مگر این کشور تختهء مشق شاگردان نوآموزاست؟ آن حکومت اسلامی را که جناب عالی وآقای مذهبی برای مردم بیچاره وعمدتا بیسواد این کشور به ارمغان خواهید آورد شاید بمراتب نسبت به اسلام خمینی ورهبران جهادی افغانی وطالبان افغانی وجعفرنمیری وضیاء الحق ومحمود مرسی راشد غنوشی عقب مانده تر وخرافی تر خواهد بود.
روی همین علت است که حالا مردم کورکورانه نمیخواهند دنبال هر انسان چالاک وشارلتان که بنام اسلام ودین عمامه بسته میکند ونامهای عربی: باقی بالله ومعتصم بالله ومتوکل علی الله را بالای خویش گذاشته ومردم بیچاره را می فریبد روان باشند واز آنها بحیث رهبران مردمی تجلیل نمایند.
حدیث پیامبر گرامی اسلام این است:
لایلدغ المومن من جحر واحد مرتین
مومن واقعی را هرگز مار ازیک سوراخ نمی گزد، پس من نمیخواهم بار بارتوسط ماران رنگارنگ گزیده شوم، یکبار توسط رهبران جهادی به نام اسلام قصابی شدیم بار دوم توسط طالبان وحالا نیز توسط طالبان نکتایی پوش.
مقالهء سومی جناب مولوی زاده دربارهء کشتار هزاره های مظلوم درکویته بود که چنان مقالهء ارزشمند تاکنون ازخامهء هیچ ملا زادهء سنی مذهب پنجشیری آنهم با سابقهء حزبی جمعیتی بیرون نیامده است.
اما شما عالی جنابان برخلاف تمام اخلاق وآداب اسلامی وبرخلاف تمام موازین شرعی و وطنی وانسانی تنها همین مقالهء جناب عتیق الله مولوی زاده را که یک گوشهء تاریک تاریخ خونبار این کشوررا به تصویرکشیده است بخاطر مرشد فکری تان نه تنها اینکه زیر سوال برده اید بلکه میخواهید باهمین طریقه چهرهء سراپا مرموز وپوشیدهء تان را در اذهان پوشیده تر نگهدارید وازبیسوادی وخوشباوری وساده گی مردم بیچارهء افغانستان خصوصا فارسی زبانان استفاده کرده وبار دیگر زیر عبا وقبای دین به تجارت وتیکه داری اسلام عزیز ادامه دهید.
بی حیایی شما زمانی مشهود میگردد که علنا یک واقعیت تاریخی را عمدا وقصدا میخواهید چنین تحریف کنید ببینید که چه نوشته اید:
"هیچ احمقی نمیتواند قبول کند که این کشور مهد فرهنگ ها به این اندازه کودن مایه باشد که علمای دینی اش معنی یک واژه را ندانند."
اما من با احترام به کرامت انسانی تان میگویم که شاید چنین احمق شما بوده باشید که در درون این کشور که جناب عالی آنرا مهد فرهنگ خوانده اید تاکنون نمیدانید که ملاهایش معنی کمونیزم را نمی فهمند.
من همین حالا هم برای تان چلنینج میدهم که حتی امروز طلبه ها وملاهای کرام معنای کمونیزم را نمیدانند، همین مصلح پنجشیری که خودرا پسر مولوی عبدالرب معرفی کرده درپیام خودش از اشتراک زن وزر وزمین حرف رانده است، که عتیق الله مولوی زاده به اشتراکیت زر وزمین وزن معتقد بود. این است برداشت یک ملا زاده درقرن بیست ویک ازکمونیزم؟؟؟؟؟؟؟؟؟! که فقط میتوان بالای آن خندید.
دربارهء بغاوت قبایل وزیر در منطقهء وانه که آنرا جناب مصلح تائید کرده است ولی شما بخاطر انحراف اذهان مردم آن قضیه را به سالهای هشتاد میلادی برده اید که این جز شارلتانیزم شما دیگر چیزی را بخواننده القا نمیکند.
دربارهء فتوای بزرگترین علمای احزاب جهادی دربارهء مرتد بودن آقای مذهبی ودیگر پیروان علامه فیضانی، توسط بیش ازپنجاه نفر ازعلمای معروف احزاب جهادی بشمول مولوی عبدالرحیم خنجانی رئیس دارالافتاء حزب گلبدین ومولوی سرفراز ومولوی غلام دستگیرخان پراچی همه را دریک قلم فتوا فروش و دین فروش خوانده اید که گویا بخاطر پول حتی ازناموس شان هم میگذرند.
اما من چنین اتهامی را نمیخواهم بالای اشخاص مذکور وارد نمایم ، رسالهء مذکور چاپ شده است وتاکنون هم در دسترس بسیاریها قرار دارد وفتوا ها صادر گردیده است وتاکنون فتوای که آن فتوا را نقض کند توسط هیچ عالم دینی صادر نگردیده است. این دعوا را میتوانید با آنها خودتان صاف کنید. مطالب دیگر نیز برای نوشتن دارم ولی بخاطر ضیقی وقت آنرا به وقت دیگر موکول می نمایم.
با احترام
پرویز بهمن

جستجو در کابل پرس