Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 72879

از دین پروری تا دین فروشی

15 می 2013, 09:53, توسط خليل پرياني

سلام و خسته نباشيد بر پرويز جان بهمن- چطوراست انشالله حالت بهتراست- آيا پس از اينهمه اسهالات و تهوعات كه اين بار جندين طشت پرشد احساس راحت مي كني- خير است تشويش نكن و اميدوارم بقيه خوانندگان كابل پرس نيز نگران نباشند- زيرا آنان نيز وقتا فوقتا از مكروبها وچرك هاي معنوي كه در درون اين مريض ماليخوليايي بيجاره تجمع و تخمر و تعفن كرده ملوث و متضرر گرديده اند- خدا بشرماند روس هاي ظالم و متجاوز را كه با آوردن غلامان و شاه شجاعان و ببركان -مكروب ها و جراثيم معنوي اعتقاد و اخلاقي را در وطن ما چنان تكثر بخشيدند كه امروز جوانان ما با اين همه قلمبدستي و دانش و مطالعه به اين بيماري هاي رواني معنوي وخيم تر از يك پودري مبتلا شده اند- زيرا شما خود مشاهده كرديد كه اين مريض بيچاره را چقدر پرستاري و دلجويي و نوازش مي كنيم و با سلام و احترام استقبال مي كنيم - مگراو از دشنام هاي ركيك و فحش هاي ناموسي بسيار متكرر كار مي گيرد و حالت يك مجنون زنجيري را بخود مي گيرد- گاهي آيات را غلط ترجمه مي كند- گاهي تهمت طرح مي كند- گاهي نشنلست شده و هموطنان مليت پشتون ما را بشدت اهانت مي كند- كه اين يك مرض ديگر يعني عصبيت است كه علاوه بر امراض قبلي در وي كشف شد و مردن در عصبيت را پيامبر اسلام مردن در جاهليت قبل از اسلام خوانده است: من مات في العصبيت مات في الجاهليه.. و گاهي هم با تكفير مفاخر بزرگ اسلامي كشور ما خود را هم كافر مي سازد- مثلا شخصيت علامه فيضاني كه در تاريخ نيم قرن قبل كشور ما از فيلسوفان و متفكران معروف اند - مورد توهين و تكفير اين بيمار ماسوخيست قرار مي گيرد حالانكه تاريخ نويسان گرانمايه مملكت ما در كتب معروف موسوم به افغانستان در پنج قرن اخير- و دسايس و جنايات روس در افغانستان و تاريخ سياسي معاصر افغانستان و تاريخ پشتو بنام درسونه او عبرتونه از علامه فيضاني به عنوان يكي از علماي بزرگ و مبارز ملي نام برده اند - كه خوانندگان گرامي مي توانند با مراجعه به كتب مزبور به اتهام و افتراي شاخدار و عمق بيماري اين مريض ماسوخيست پي ببرند. اين بود كلامم با خوانندگان محترم - پس اگر اجازه شان باشد در حضور ايشان اندكي به ادامه تداوي معنوي مريض مورد بحث خويش به ياري خداوند شروع كنيم- ادويه ما براي اين بيمار هم تلخ و هم شيرين است- شيريني اش در اول نامه با عرض سلام و احوالپرسي و اطمينان دهي از تاثير دوا كه تخليه كنندگي گندگي هاي درون وي بود كه به شكل ده ها دشنام و لچكي و لعنت گويي و كافر و جاسوس خواني ما به طشت ها بيرون ريخت- و هم خوشخبري ازينكه اگر ايشان ازين مرض ماليخولياي و ماسوخيستي برايند اگر به هر كيش و روش و گناه وملامتي ببرك پرستي و غيره جنايات ملوث باشند- حتما مورد عفو قرار مي گيرند و توبه صادقانه شان همه گناهان ماقبل را پاك مي كند- در غير آن اگر پافشاري به ادامه مرض نمايند و با داكتران خود را بزنند - شكل تداوي شان خشن تر و مشكل تر مي شود مثلا: به زنجير بسته شدن مجانين شديد و شوك هاي سخت الكتريكي و انستيزي هاي قوي وغيره- اما اميدوارم گپ را به آنجا نكشانند و فعلا بخاطر اينكه كثافات دروني زود تر برايد و زياد دوام نكند از يك شاف و اماله از دواهاي (( داستان روز مبادا))مثنوي شريف بروي تطبيق مي كنيم و بعد از يك كرتاج هم اگر وقت داشتيم كار مي گيريم- در مثنوي معنوي داستاني در مورد همچو بي ادب هاي ديده پاره كه آب چشم شان ريخته و هيچ چيز را حق وحرمت نمي شناسند و بنابر سرافگندگي از ‌آلودگي هاي دوران نوجواني- صاحب عقده حقارت شده و از ديدن خوبي ها و انسان هاي سليم و آلوده ناشده سخت رنج مي برند و تا آخرين حد سعي مي كنند كه همه را لكه ببينند يا لكه بسازند تا لكه گي خودشان برجسته نباشد- بلي همچو انسانها اگرچه داراي علم و دانش عالي خالي از تربيت و اخلاق باشند آن دانش هيچ بدرد شان نمي خورد بلكه فساد عالم فساد عالم مي گردد- قول عارف: بدگهر را علم و فن آموختن... دادن تيغي بدست راهزن..... بهرحال- اگر گويي كه تو علم و دانش و مطالعات داري و نبايد اين قدر پست شوي- و بايد ازين علم ودانش در جهت كنترول خود استفاده كني او بزبان حال و يا قال مي گويد كه - من اين دانش را به روز مبادا نگاه كرده ام كه مبادا روز ديگري بكارم آيد!!! و اين هم اماله معنوي از كتاب مثتوي به اين مريض ماسوخيست و ماليخوليايي: امردي را لوطي اي در خانه برد== سرنگون افگندش و در وي فشرد...... آمد و شد كرد و رنگش ساخت زرد== نزد بچه تيغ تيزي ديد مرد... وارخطا شد گفت تيغت بهر چيست== بهر قتل من بود يا بهر كيست؟..... گفت ني برمن اگر يك بدمنش=== بد بيانديشد بدرم اشكمش...... گفت لوطي شكرلله را كه من=== بد نيانديشيده ام با تو به فن اينجا بازهم مي بينيم كه آيا اين مريض از تيغ علم و دانش و كنترول زبان خود حال كار گرفته و مودب مي شود يا باز هم دشنام و فحش ناموسي مي دهد- درصورت اول تداوي را متوقف مي سازيم و در صورت دوم - ديگر تداوي هاي طولاني نكرده و صرف طي دوسه سطر يگان نوشادر مي گذاريم تا كرم هاي ناشي از معامله فوق الذكر ريخته بروند. فكر مي كنم با ذكر نوشادر كرتاج هم صورت گرفته باشد- خوب - خواننده محترم شما طرز گفتارمن و رعايت ادب را به چشم خود ديديد كه در ميان كپسول ولفافه صحبت كرده ام بعد متوجه او باشيد كه چه مي كند- يك حرف را در اخير به عنوان حسن اختتام كلام مي نگارم كه الله تعالي فرموده است: فمن يكفر بالطاغوت و يوءمن بالله فقداستمسك بالعروه الوثقي.... يعني كسيكه به طاغوت كافر شد و به الله ايمان آورد بيشك كه به ريسمان محكم و يا دست آويز محكم چنگ زد- اينجا به گواهي تاريخ هويداست كه علامه فيضاني و رهروانش و همه مسلمانان صادق كشور ما به طاغوت كافر اند و به الله مومن - لذا كسانيكه برعكس آن اند مانند مولوي زاده و پرويز جان بهمن -هرقدر كه كوشش كنيم - مارا كافر مي بينند زيرا ما به مومن به ايشان و امثال شان كافريم- و بايد ما را حتما كافر گويند وملعون و جاسوس و هزاران توهين ديگر- يا اينكه معبود حقيقي را بجاي طاغوت برگزينند تا مشكل شان با ما حل شود- همين كه ببرك كارمل و شوروي سابق و لينن را كبير و قهرمان و پاك ترين ريس جمهور مي گويند و همه بدبختي هاي جاري در كشور را به بهانه برادركشي هاي تنظيم ها تلويحا زاده اسلام مي دانند- معلوم است كه اينها مصداق يومن بالطاغوت و ..... اند. اقول قولي هذا و استغفرالله لي و لك و لساير المسلمين- بدرود... وعده ما همان: يا توقف تداوي و يا التفاتت كوتاه نوشادري

جستجو در کابل پرس