Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 74494

چهار راهی شهید عبدالخالق هزاره در دل کابل

10 جولای 2013, 13:31, توسط ارمان

"عبدالخالق نوجوان محصل لیسه(دبیرستان) نجات او درکودکی ونوجوانی داستانهای دهشتناک در مورد تبعیض و نفرت افغان ها و فجایع عبدالرحمن را نسبت به شیعه ها و هزاره ها شنیده بود و به تاریخ ۸ نوامبر ۱۹۳۳ در محفلی که برای توزیع کارنامه فارغ التحصیلان با حضور شاه تشکیل شده بود. به ضرب ٢ گلوله يكى به بازو و ديگرى به دهان نادرشاه را در ميدان فوتبال تروركرد و در چادر سلطنتى (تجير) جان داد[۱]. ترور نادر شاه انتقام نابرابری و ظلم های دولت پشتون را تا حدی گرفت"

“عبدالخالق پس از ترور در حالی که می خواست سایر مستبدان را هم ترور کند گرفتار گردید و در جلسه محاکمه به تاریخ ۲۴ قوس بعلاوه خودش ، محمود و برادرش علی اکبر خان ، محمدایوب خان معاون لیسه نجات، غلام رسول خان معلم ورزش (سپورت) مدرسه ،میرسیدقاسم خان معین وزارت معارف ، پدر عبدالخالق، مولا دادخان عمویش ، پسران غلام جیلانی خان چرخی، و تعدادی افراد بیگناه هزاره در ملا عام قربانی کینه توزی شده به دار زده شدند به استثنایی عبدالخالق که به شیوه فیجع و حیوانی شهید شد .”

“در ابتدا قرار بود همه ی آن‌ها با چوبه دار اعدام بشوند ولی در حین اعدام تعدادی از خوانین پکتیا که از نزدیکان نادر شاه بودند درخواست کردند عبدالخالق را به آنها بسپارند و آنها ابتدا انگشتانش را بریده چشمانش را از کاسه در آوردند و سپس سایر اعضایش را تکه تکه نموده و در آخر سربازان با برچه به جان جنازه افتاده و آن را کامل دریدند پس از قتل نادر شاه پسر ۱۹ ساله او بنام ظاهرشاه به قدرت رسید که دوران ۴۰ ساله سلطنت او مهر پایانی بر حکومت پادشاهی در افغانستان بود”
گرفته شده از ويکىپيدا فارسى!!

از زمان گرفتن قدرت و کشتن وحشيانه امير حبيب اله کلکانى مشهور به بچه سقاب توسط نادرخان مشهور به نادرغدار ليسه عالى امانى) بود . خشم وى هم از اين سبب بود که نادر خان در قسمت سرنگونى رژيم نسبى خوشبين به آزادى هاى مردمان غير پشتون بود. ولى همين رژم امانى سنگ تهداب زبان پشتو را به عنوان يگانه زبان ملى ماند. باوجود ايکه خودش وخانواده اش ونياکانش فارسى گپ مى زدند. هنديه افغانستان, دخت امان اله خان , گفت که وى درى نمى داند وى تنها فارسى مى داند.

دوستان عزيز شما نبايد درموضوعات دو ستان بسازيد بدين سان که ستم ملى را در کشور نامنهاد افغان ستان ناديده گرفت وبا گفتارهاى زيبا وانساندوستى جنايت عليه بشريت خانداني هارا تبرهه ويا چپن حقوقى قانونى جلوه دهيد ويا اين که انگيزه هاى ستم ملى با پيشينه وجنبه هاى گوناگون آن رافراموش کنيم.

اولين پيش شرط درمان در ناخوشىهاى روانى و روحى پذيرفتن مريضى ازسوى خود مريض است . همان رنگ اولين پيش شرط راه هاى بيرون رفت (کاهش, رفع و نابودى ستمهاى ملى ويا زبانى, دينى, تبارى واجتماعى) وغيره پذيرش اين واقعيت است.

مبارزه عليه تبعيض و ستم ملى, زبانى ودينى وقومى را “قوم پرستى” خواندن جفا به مردمان که در زير همين پديده ها رنج برده ويا رنج مى برند مى باشد .

نشانگان استکهلم يا سندرم استکهلم که خود را با فعالين به گونه تروريستها آدم کشان واختتاف کنندگان پيوند عاطفى ايجاد مى کند که خوداش صدمه نخورد. سندرم حالتهاى انسانهاى ايست در اثر مريضىهاى جسمى وياعصبى وعقلى معيوب شده اند وباوجود که اکنون درجمله مريض ها بشمار نمى آيند ولى بدون مواد درمانى ( ابزار فزيکى, دارو و درمان وجلسات روانکاوى) زنده گى شان بسيار مشکل مى باشد.
اين سندرم را در زبان عاميانه پيوند با زاتان (شيطان) هم مى نامند. کسى تابه اکنون در کشور افغان ستان پيدا نشد که جنايت بشرى وقتل عام حاکمان افغان را عليه مردمان غير پشتون بررسى نموده و اين رويدادهاى دلخراش را سندوار محکوم نمايند وجزا براىشان تعين نمايند.

اکنون پرشش دو ستانى هاى ما برحق اند: محکوم و جزا مرده گان?
ولى براى دوستان حاجت بيان نيست:

1- تقبيع ومحکوم نمودن قبيله پرستى, مطلقگرايى و کشتن غيرپشتونها بويژه مردمان توران وازجمله هزارهها
2- محکوم وزندانى اشخاص که افرادهمين مليتها را قتل مى کند به گونه نمونه هزاره ها را. در هزاره ها تبار زبان دين ومذهب وچهره گره خورده است. ترور مردمان غير پشتون بويژه هزاره، وکشتار عام شان زير عنوان چادرپوشان کوچی , ويا طالبان وغيره ازسوى حاکمان پشتون شان تقبيع ومحکوم بدون قيد وشرط نشده ونه مى شود.

3- هر نظريه حاکم را که باعث رنج تحقير مردم غير پشتون شود:به گونه نمونه چاپ مقاله ازسه فاشيست پشتو ن در دایره المعارف آریانا اکادمی علوم افغانستان که تعداد مردمان غير افغان ويا غير پشتون را 37 % درصد وتعداد ڀشتونها را 62,73 فى صد نگاريده بودند.
علامه ها واڪادميسين هاى پشتون ويا افغان که اينقدر پررو و غير علمى باشند حاکمان شان چه گونه مىتوان باشند . آنها بى کفايتى خود را ثابت کرده اند.
4- گفتن نسل چنگيز به هزاره همانقدربى معنى ايست که پشتونها را نسل احمد شاه خان ابدالى. احمد شاه خان ابدالى ازنسل پشتون است ونه برعکس.
دانشمندان اسرايل تحقيقات ژنيتيک نسل پشتونها ازطرف براه انداخت وآب دهان شان را گرفت وپژوهشهاى خود را بيرون داد که باگمان اغلب يک قسمت

حاکمان پشتون قابليت بيرون رفت ومبارزه عليه جنایت و غارت , نسل کشی تبيعض, ستم ملى و زبانى وغيره ر ا ندارند. سرنگونى رژيم شان ضرورت تاريخى در دوسوى هندوکوه است. هندوکش مانند کوه هاى بزکش و فيل کش معنى هندو خوش وبزخوش وفيل خوش دارد. 260 سال پشتونها حکومت کردند در همين مدت غير پشتونهاو بويژه هزاره ها نتوانستند سرنوشت خود را خود بدست گيرند. ازپشتونها با اقوام گمشده هيود در پشته کوهاى سليمان فرارکرده باشند.
در همانجا سنگ نوشته به زبان سامى عبرى پيداشده است. نام قوم بارک با قبيله بارکزى آشنايى دارد يگان قواعد افغانيت ( جمعبندى شده ازسوى عبدالرحمان پژواک در سالنامه کابل - در سالنامه کابل، نوشته عبدالرحمن پژواک سال 1939 واژه پشتونوالی به کار نرفته است . عبدالرحمن پژواک از افغانيت و افغانى گفته است . واژه پشتونوالی در سالهاى 1960 درافغانستان مروج شد اين واژه دراروپا اختراع شده بود.) با هيود مطابقت دارد.

گذشته از آن پدر سلفيستهاى مصر سید جمال الدین اسد آبادى و يا افغانى ریشه و معنی کلمه "افغان" را در کتاب "تتمة البيان في تاريخ الأفغان" به زبان عربى اکنون در انترنت به گونه ديجتال قابل دريافت است, روشن ساخت:
فارسيان به پشتونها "افغان" و هنديان "پتان" مى ناميدند. و دلیل آن بود، زمانی که " بخت نصر" آنها را دستگیر مى کردند" فریاد و ناله مى کشيدند. فارسیوان معمولی آنها را "اوغان" مى ناميدند، ،برخی از قبایل پشتون که در قندهار زندگی می کنند وخود شان را "پشتون" و یا "پشتان" مى ناميدند، ... و افغان که در خوست کرم و باجور زندگی می کنند، خود را "پختو" و "پختان" مى ناميدند، ("تتمة البيان في تاريخ الأفغان چاپ مصر ,1901 , ص13.

"بُختُنَصّر نام چند تن از پادشاهان بابل است که هر یک شهرتی افسانه‌ای بر هم زده‌اند. از جمله اولین حمله به هیکل(همان معبد سلیمان) یهودیان در اورشلیم و نابودی آن و اسارت قوم یهود به یکی از آنان نسبت داده می‌شود. همچنین گفته می‌شود دانیال نبی هم‌دورهٔ یکی از این پادشاهان همنام بوده‌است. در نوشته‌های پهلوی، به صورت "بخت خسرو" (Baxt-xōsrō) آمده‌است [۱].“

هنوز” ادعا کنيد که عضو فراما سيون انگليس جمال الدين پشتون ويا افغان ا ست ;-).

"این کلمه به صورت بخت‌النّصر صحیح نیست؛ که بخت‌نصّر کلمه‌ای عربی نیست، و بخت(در اصل بُوخَت) در عبری به معنای فرزند یا بنده‌است، و نَصَّر نام بت و صنمی است؛ و طبق نظر برخی منابع اسلامی دلیل این نام‌گذاری آن است که او را در نوزادی نزد بتی یافتند و پدرش را نمی‌شناختند، از این رو او را به آن بت منسوب کردند.[۲] برخی هم معتقدند که این نام در اصلِ بابلی، با تلفظ «نبوکودوری اوصَّر Nabu - Kudurri - Ussur» متشکل از سه بخش «نبو: الهه حکمت بابلی»، «کودورو: جانشین یامرز» و «اوصّر: حمایت کن» است.[۳] این نام در زبان فارسی و عربی به صورت برگردان آوایی «نبوکدنزر» هم آمده‌است. نام او در منابع به شکل‌های زیر نیز آمده‌است: نبوکد نصّر، نبوکد ناصر، نبودکد نزر[و]، نبوکذ نصّر، نِبُوخَذنِصَّر، نبوخدنصر، نبوخدناصر، نبوخدراصر(Nebuchadrezzer)، بوخت نرسی و بخت‌نسر.“[۴]
گرفته شده از ويکىپيدا فارسى!!

کش ويا کوش پارسى باستان و همريشه سانسکريت است که به معنى خوشى وخوشبختى آمده است وجشن عروسى معنى گرفته شده است. در زبان فارسى دخترکش هنوز بکار برده مى شود. چيزيکه باعث خوشى دختر مى شود.

در فراز کوهاى بويژه دوهزارمتره هندوان مانند کوههاى شيردروازه, آسما يى , کوه شيواکى , کوه هندهکى, خم هندو سنگهاى بى بى ويا مادر بودند.
همين عبدالخالق نوجوان دانش آموز لیسه (دبیرستان) نجات وديگر شاگردان اين دبيرستان تاسالهاى هفتاد وهشتاد خورشيدى مى ديدند که همشهرى هان هندو شان به کوه آسمايى بالا مى شدند تاکه در ڀيش مادر را عبادت کنند. پرواتى - کوه- دختر خدايان هندو اند.

اى افغان اى فغان که حتى نام کوه آسمايى را مى خواستيد تغير دهيد. شما حاکمان تغيرناپذيرولى استاد دانشگاهى در تغير نامهاى غير پشتون .
نابود شود نام افغان ستان
زنده وجاويد باد ستان پشتون
زنده وجاويد ستان غير پشتونها

تجزيه راه حل است
تا که نام افغان است ملک درفغان است
تا که افغانستان است نام اش بطلان است

جستجو در کابل پرس