Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 75484

گلبدین حکمتیار، هزاره ها را مستقیم به نسل کشی و کوچ اجباری تهدید کرد

12 آگوست 2013, 22:25, توسط داوود مهمند

شریعتی بر این باور است که نهضت صفوی بر دو اصل مذهب شیعی و ملیت ایرانی بنا شده که این مسئله باعث تجرید ایران از امت بزرگ اسلامی و امپراطوری عثمانی گردیده است. صفوی ها مسئله مذهب شیعی و ملیت ایرانی را چنان در هم جوش داده اند که بقول شریعتی تشیع ملی بوجود آمده و همه چیز را عوض کرده است. شریعتی در این زمینه میگوید: " و آن گاه خیلی چیز ها عوض شد و حتی تاریخ ! و این است که می بینیم شهر بانو دختر یزد گرد ، پادشاه ساسانی ، میشود همسر امام حسین؛ برای اینکه فرزندان امام حسین که نه امام شیعی هستند، با ذریه ی ساسانیان پیوند خورند ، آن گاه امامتی تازه تشکیل میشود؛ امامتی که در آن (نور محمدی) با (فره ایزدی) ترکیب میشوند و ذریه ی رسول با تبار ساسانی در صلب امامت شیعی پیوند میخورد و خاندان ساسانی که به دست عمر نابود شدند ، از طریق شهر بانو وارد " اهل بیت " پیغمبر اسلام میشوند و در نسل ائمه ادامه می یابند و موعود آخرالزمان اسلام نیز که از نوادگان ساسانی می شود با ملیت ایرانی خویشاوند می گردد و بدین گونه است که ملیت و مذهب این چنین هشیارانه جوش میخورند و تشیع بر پایه های قومی و نژادی سوار میشود و قدرت صفویه بر این دو بنیاد استوار مر گردد [6] " .

شریعتی در مورد رسم و رواج های که بنام مذهب شیعه از دوران صفوی ها آغاز گردیده چنین مینویسد: " یک مقام رسمی وزارتی به وجود آمد و شخصیتی به اسم وزیر امور روضه خوانی ، ماموریت یافت تا در این زمینه دست بکار شود. این وزیر امور روضه خوانی ، اولین تحفه های غرب را در قرن 16 و 17 به ایران سوغات آورد و این اولین تماس فرهنگی ایران است با غرب[7]" .

حرف های شریعتی در مورد تحفه های غرب به سفر وزیر روضه خوانی صفوی ها به اروپا اشاره دارد که وزیر مذکور با تقلید از مراسم عزا داری مسیحیان، رسم ورواج های ایشان را که عبارت از زنجیر زنی، قمه زنی ، نوحه خوانی، روضه خوانی، استفاده از تکه های سیاه برای عزا داری، و مسایل دیگری میباشد شامل مذهبی بنام تشیع صفوی نموده است که با تشیع علوی در تضاد قرار دارد. شریعتی در این باره چنین مینویسد: "وزیر امور روضه خوانی و تعزیه داری رفت به اروپای شرقی(که در آن هنگام صفویه روابط بسیار نزدیک و مرموز ویژه ای با آن ها داشتند) و درباره مراسم دینی و تشریفاتی مذهبی آن جا تحقیق کرد، مطالعه کرد و بسیاری از آن سنت ها و مراسم جمعی مذهبی و تظاهرات اجتماعی مسیحیت، و برگزاری و نقل مصیبت های مسیح و حواریون و شهدای تاریخ مسیحیت و نیز علائم و شعائر و ابزار ها و وسایل خاص این مراسم و دکور ها ی ویژه محافل دینی و کلیسا را اقتباس کرد و همه را به ایران آورد و در اینجا به کمک روحانیون وابسته به رژیم صفوی، آن فرم ها و رسوم را با تشیع و تاریخ تشیع و مصالح ملی و مذهبی ایران تطبیق دادند و به آن قالبهای مسیحی اروپایی، محتوای شیعی ایرانی بخشیدند بطوریکه ناگهان در ایران سمبل ها و مراسم و مظاهر کاملا ً تازه ای که هرگز نه در ملیت ایران سابقه داشت و نه در دین اسلام و نه در مذهب شیعی، بوجود آمد. مراسمی از نوع تعزیه گردانی،شبیه سازی، نعش و علم و کتل سازی و پرده داری و شمایل کشی و معرکه گیری و قفل بندی و زنجیر زنی و تیغ زنی و موزیک و سنج زنی و تعزیه خوانی و فرم خاص و جدید و تشریفاتی "مصیبت خوانی" و "نوحه سرائی جمعی" ... که همه شکلش اقتباس از مسیحیت است و هر کس با آن آشنا است، به سادگی تشخیص می دهد که تقلید است..............................قفل زنی و سینه زنی و زنجیرزنی و تیغ زنی حتی هم اکنون، به همین شکل در لورد”Lourdes” سالیانه در سالروز شهادت مسیح برگزارمی شود و این است که با اینکه از نظر اسلامی این اعمال محکوم است و علمای حقیقی اسلامی نه تنها آن را تایید نکرده اند که جداً مخا لفند و این نمایش ها را بر خلاف موازین علمی شرع می دانند ولی همواره و همه ساله در این دو سه قرن انجام می شده و این در عین حال که شگفت انگیز است روشن کننده این است که این مراسم ابتکار سیاست بوده است نه روحانیت واقعی و نشان می دهد که این تظاهرات پرشور و سازمان یافته و بسیار نیرومند، با اینکه صد در صد مذهبی و شیعی است و به نام امام و خاندان پیغمبر و ولایت علی و عشق مذهبی انجام می شود مورد تایید علمای شیعی نیست و حتی علما غالباً در برابر آن ناچار" تقیه " می کرده اند و از مخالفت علنی و جدی خودداری می نموده اند و این روشن می کند که مصالح سیاسی و قدرت حکومت بوده است که این مراسم و اعمال و شعائر را بر علما تحمیل کرده است و گردانندگان آن نیز خود به این امر بیش و کم واقفند که عالم و فقیه واقعی شیعی آن ها را تایید نمی کند ولی بنام اینکه: این، کار عشق است، کار شرع نیست، خود را از قید فتوای عالم رها میکرده اند ؛ چنان که در پاسخ عالمی که به یکی از همین سر حلقه ها گفته بود این اعمال با موازین شرع نمی خواند گفته بود: " آقا یازده ماه از سال را ما به حرف های شما گوش میدهیم و این یک ماه را شما به حرف ما گوش کنید. این کار مستحب و مکروه و حلال و حرام نیست. جنون محبت علی و عشق حسین است. عاشورا ما را دیوانه میکند ، خونمان را به جوش می آورد دلمان مان میخواهد خود مان را آتش بزنیم دستگاه امام حسین از دستگاه خدا سوا است، اگر خدا ما را به گناه عشق حسین به جهنم ببرد، با شوق و شکر خود ما رادر آتش می اندازیم ، بگذار ما را بسوزد..." این گونه استدلال و احساسات ، پیدا است که با منطق عقلی و عقلائی اسلام و تشیع علمی ارتباطی ندارد ................... این مراسم غالباً به روشنی با سنت ها و حتی احکام شرعی منافات دارد . حرمتی که مسلمان و شیعه برای ائمه و خاندان پیغمبر و امام قائل است ، پیدا است و در عین حال در شبیه ها ؛ یک نره مرد نتراشیده ، سکینه می شود یا زینب ، و در صحنه ظاهر میشود، یا موسیقی که علما آن همه با کراهت و حرمت تلقی می کنند، در شبیه و تعزیه حفظ شده است و پیدا است که از مسیحیت آمده است. شبیه و تعزیه و نعش تقلید کورکورانه از مراسم" میسترهای هفتگانه Sept Mysteres" و" میراکل Miracles" و نمایش نعش عیسی بر صلیب و فرود آوردن و دفن و صعود و دیگر قضایا است................... نوحه های دسته جمعی درست یادآور" کور "های کلیسا است و پرده های سیاه که به شکل خاصی بر سر در تکیه ها و پایه ها و کتیبه ها آویخته می شود و غالبا ً اشعار جودی و محتشم و غیره بر آن نقش شده بی کم و کاست از پرده های کلیسا در مراسم تقلید شده و شمایل گردانی و نقش صورت ائمه و دشمنان و حوادث کربلا و غیره که در میان مردم نمایش داده می شود،پرتره سازی های مسیحی است حتی اسلوب نقاشی ها همان است، در حالیکه صورت سازی در مذهب ما مکروه است، حتی نوری که به صورت یک هاله گرد سر ائمه و اهل بیت دیده می شود درست تقلیدی است و شاید با فره ایزدی و فروع یزدانی در ایران باستان توجیه شده است ..................این مراسم و تشریفات رسمی و مخصوص عزاداری اجتماعی و رسمی، همه فرم های تقلیدی از عزاداری و مصیبت خوانی و شبیه سازی مسیحیت اروپایی است، و حتی گاه بقدری ناشیانه این تقلید را کرده اند که شکل صلیب را هم که در مراسم مذهبی مسیحی ها جلو دسته ها می برند، صفویه بدون اینکه کمترین تغییری در آن بدهند آوردند به ایران و همین الان هم بدون توجه به شکل رمزی و مذهبی آن در مسیحیت، جلو دسته ها راه می برند و همه می بینند که شاخصه نمایان هر دسته سینه زنی همین صلیب یعنی جریده(عَلم) است. و در عین حال در نظر هیچکس معلوم نیست برای چیست؟ و هیچکس از آنهایی هم که آنرا می سازند و حمل می کنند نمی دانند برای چه چنین می کنند؟ اما، با اینکه این جریده در میان ما هیچ مفهومی ندارد و کاری نمی کند، همه شخصیت و عظمت و افتخار یک دسته به همان جریده اش وابسته است، دعواها سر جریده است، ارزش و اعتبار و شکوه و فداکاری، اندازه ایمان و شور دینی یک دسته به بزرگی و سنگینی و زیبایی و گرانی جریده اش بستگی دارد، جریده نه تنها از نظر شکل همان صلیب است، بلکه از نظر لفظ هم همان صلیب است که همراه مسمی از اروپای شرقی و از زبان لاتین به فارسی آمده چون کلمه"جریده" نه در فارسی و نه در عربی با این شکل هیچ مفهومی ندارد، دکور ها و پوشش ها و پرده هایی که در اروپای شرقی و ایتالیا و غالب کلیسا های کاتولیک وجود دارد و همه می بینند، با همان شکل به ایران آمد، و چون مسجد امکان پذیرش این مراسم و این تزئینات جدید را نداشت و برای چنین کارهایی ساخته نشده بود، ساختمان های خاص این امور بنا شد بنام تکیه

جستجو در کابل پرس