Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 75804

زنان ناقص‎العقل اند...

26 آگوست 2013, 22:31, توسط باران

به آفتاب و بر آفاق بیکرانه سلام .
نگارنده حرف زیاد مهمی ندارم ، می خواستم در همین جا یک اعتراضی بکنم آنهم این که : زیر این فرنام ، پیام های بوده از خردستیزان و هم از خردباوران . دریغ همه گی حذف شده ؟! با استفاده از حق آزادی بیان ، کاپی یکی دوتای آنرا تکرار اینجا گذاشتم تا باب تبادل نظر گشوده برقرار ماند .
قرآن کتابی است با متنی درهم و برهم که ذره ای در آن تداوم مطلب و همسانی اندیشه و یکسانی مفهوم و یکنواختی و استحکام نثر و انشاء حتا در یک آیه نیز ملحوظ نشده است . سراسر این کتاب تضاد است و چند رنگی که گاه خواننده تصور می کند که گوینده و نویسنده اش آدمی مخبط بوده و از شعور و آگاهی بهره ای نبرده است . بطور مثال حتا اغلب در یک آیه دو موضوع متفاوت و گاه متضاد را نظاره می کنیم . بطور نمونه آیه 189 از سوره البقره :
« ... از تو پرسند سبب بدر و هلال ماه چیست . جواب بده که در آن تعیین اوقات عبادت و حج و معاملات مردم است و نیکوکاری بدان نیست که از پشت دیوار به خانه درآیید چه این کار ناشایست است . نیکوکاری آن است متقی باشید و از در به داخل خانه ها بیایید »
این باید سخن یک دیوانه باشد که از او علت بدر و هلال ماه را می پرسند ، به آن پاسخ می دهد و سپس این مهملات را که هیچ ربطی به آن جمله ندارد اضافه می کند ... در یک آن دو موضوع کاملاً متفاوت ...
همچنین از قرآن ترجمه آقای بختیاری نژاد آیه های 41 و 42 :
« یادآور از بندۀ ما ایوب موقعی که خداوندش را صدا زد که شیطان مرا به رنج و عذاب دچار کرده . به او گفتیم با پایت به زمین بزن ، این آب سردی برای شستشو ( غسل ) و نوشیدن است . »
مطلب را از تورات گرفته ولی نیمی از آن را قورت داده و با نیم دیگرش چنین درهم گویی و بی ربط نویسی ای را به نام کلام الله به مردم عرضه کرده است و عصبانی است که چرا مردم مکه چنین درهم گویی را نمی پذیرند !
همچنین دقت و توجهی به آیه 49 بفرمایید که می گوید :
« این قرآن تذکری است و افراد پرهیزگار جای خوبی دارند . »
آیا چنین انشایی مهمل نیست ؟ این آیه از نظر ادبی و جمله بندی یک یاوه گویی بیش نیست . دو موضوع مختلف در یک جمله کوچک . و باز هم آیات بعدی از 50 تا 53 از روی ترجمه آقای دکتر بختیاری نژاد :
« باغ بهشت هایی که درهایش بر روی آنها بازاست . در آن بهشت ها تکیه می دهند و میوه های بسیار با شراب می طلبند . و دختران باحیا و همسالی با آنها هستند . اینها وعده های ما است و پایان ندارد . »
می بینید که آیه 50 دنبال 49 است ولی هیچ ربطی بهم ندارند و گوینده گویا افیون زده است .
ترجمه آیات 71 تا 85 را از روی قرآن ترجمه آیت الله قمشه ای می نویسم تا معلوم شود این آیت الله نیز با تمام عربی دانی اش نتوانسته است جملات و عبارات درست و قابل فهمی بدست دهد :
« ای رسول یاد کن هنگامی را که خداوند به فرشته گان گفت ، من بشر را از گِل می آفرینم . پس آن گاه او را به خلقت کامل بیاراستم و از روح خود در او بدمیدم بر او به سجده درافتید . پس به فرمان خدا تمام فرشته گان بدون استثناء سجده کردند . مگر شیطان که غرور و تکبر ورزید و از زمره کافران گردید . خدا به شیطان گفت ای ابلیس تو را چه مانع شد که به موجودی که من به دودست خود آفریدم سجده کنی ؟ آیا تکبر و نخوت کردی یا از فرشته گان بلند مرتبۀ عالم قدس اعلی بودی ؟ شیطان در جواب گفت ، من از او بهترم که مرا از آتش و او را از گِل خلقت کرده ای . خدا گفت از این جایگاه بیرون برو ، تو رانده شده ای . و بر تو لعنت باد تا روز قیامت . شیطان گفت پس اکنون که مرا از بارگاه راندی تا روز قیامت زنده نگاهم دار . خدا گفت از مهلت یافته گان قرارت دادیم ، تا روز و موقع معین . شیطان گفت به عزتت سوگند که به فریب و گمراه کردن تمام مردم مشغول خواهم شد ، مگر بنده گان مخلص شما . »
لطفاً دوباره این بخش را بخوانید تا میزان مهمل گویی جناب الله مکه بر شما روشن شود .
خدا با دست خود از گِل ، آدم می آفریند عین یک دختربچه که با پارچه و نخ عرسک می سازد و یا در نهایت مانند یک مجسمه ساز ، و درین مجسمه روحی می دمد . ولی نمی گوید که دیگر استخوان داران خون سرخ مانند اسب و گاو و بز و گوسفند را چگونه پیش از آدمی آفرید ؟ این حیوانات نیز بدنی شبیه آدمی دارند با قلب و شش و رگها و دستگاه هاضمه . در ضمن توجه نمایید در جمله اول صیغه حال آورده است و می گوید می آفرینم ، ولی در جمله دوم صیغه ماضی است و گذشته را بیان می کند و می گوید : بیاراستم و از روح خود در او دمیدم . آیا چنین کلامی فصاحت دارد؟ این است آن فصاحت و بلاغت قرآن که دینداران مسلمان به آن می نازند !؟
خوب ! گیریم ما آدمیان با شعور بدرود گفته و در نابخردی این مهملات و موهومات را بپذیریم و الله به هیبت معمار و مجسمه ساز در حضور شیطان مجسمه ای به قواره ما ساخته است ، و ابلیس سخن پروردگارش را قبول نکرده و نافرمانی کرده است . چرا هنگامی که گفت : می روم و بنده گانت را گمراه می کنم ، او را نابود نکرد تا این اتفاق بد برای بنده گان الله نیافتد ؟؟ در ضمن آن زمان که شیطان این سخن را گفت ، غیر از آدم تک نفره ، مردم و بنده گانی « حتا حوا » هم وجود نداشت و نبودند ، پس شیطان چه کسانی را می خواست گمراه کند ؟ این هم از مفهوم فلسفی و خرداندیشی در قرآن کلام الله !!!
در بارۀ قانونهای زن ستیزانه اسلام درینجاتا حدی تبصره های شده است ولی در مورد یکی از نا انسانی ترین قانون های الله نسبت به زنان که قانون محلل است هیچ تبصرۀ نشده است. آیه 230 سورۀ بقره این موضوع را چنین گفته است:
" واگر (شوهر برای بار سوم) اورا طلاق گفت پس ازان آن دیگر ( آن زن ) برای او حلال نیست تا اینکه با شوهری غیر از او ازدواج کند ( با او همخوابگی کند) سپس اگر ( شوهر دوم ) وی را طلاق گفت اگر آن دو همسر ( همسر سابق) پندارند که حدود خدارا بر پا می دارند گناهی بر آن دو نیست که به یکدیگر باز گردند واینها حدود کلام الهی است که آنرا برای قومی بیان می کند."
محلل یکی از شرم آورترین، مسخره ترین و آبرو ریز ترین قانون های الله برای زنان است ؛ تاجائیکه حتا بسیاری از ماله کشان اسلامی تا کنون به هیچوجه نتوانسته اند این شرم ساری را ماست مالی کنند. نیز سعی می ورزند که اصلاً به این موضوع نپردازند و حتا بیشتر مواقع در بارۀ وجود چنین آیه ای در قرآن اظهار بی اطلاعی هم می کنند.
این قانون غیر انسانی هر انسان متفکر وخرد مندرا به تحیر وامی دارد که این چگونه مردی است واین چگونه علاقه ای بین زن ومرد می تواند باشد که مرد سه بار صیغۀ عقد را برای زنش بخواند!
به هر روی، بالآ خره مرد تصمیم میگیرد که زنش را برای بار سوم طلاق دهد و این کار را عملی میکند، مدتی می گذرد و مرد تصمیم میگیرد یا پشیمان می شود که زنش را دیگر باره به خانۀ خود بخواند!
اکنون دیگر مشکل حل شدنی نیست واز یک " مشکل حل کن " ( یعنی محلل ) با ید استفاده شود. (محلل بمعنای حلال کننده است زیرا او با نکاح کردن و انجام عمل سکسی زن اورا دوباره برای شوهر سابقش حلال می کند ) این محلل زن را به ازدواج خود در می آورد و برای حلال کردن با او عمل سکسی را انجام میدهد وبنا براین آن زن دو باره برای شوهرش حلال میشود. ولی اگر بنا به دلایلی محلل تصمیم بگیرد که زن را طلاق ندهد ودر اینجا از الله نیز کاری بر نمی آید. واه به حال زن بیچاره که جز تمکین در برابر این شرم ساری حق هیچگونه اعتراضی را ندارد و بر مشیت که الله بر او لازم دیده تسلیم باشدتا در جملۀ مومنات محسوب گردد.

جستجو در کابل پرس