Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 76314

جهادی بچه ها خاطرات پدران شانرا تازه کردند

14 سپتامبر 2013, 12:25, توسط پرویز "بهمن"

این نوشته بجز در یک مورد، یعنی حمله برساختمان تلویزویون آقای اسعمیل یون که درحقیقت؛ همین مورد؛ علت وانگیزهء اصلی این چرندنامه است دیگر درهیچ موردی بصورت مستند نتوانسته است دلایلش را به کرسی بنشاند تصادم ترافیکی که نویسنده عکس آنرا ازصفحات فیس بوک برداشته است معلوم نیست که درکجا وچه وقت واقع شده است؛ وهویت راننده ومالک اصلی موتر معلوم نیست. آیا میشود هر راننده را که عکس مسعود قهرمان را بالای موترش نصب کند افراد وابسته به نهضت مسعود شهید بدانیم؟ این کمال حماقت است که با چنین صحنه سازی ها بتوانیم هرکی را که دل ما خواست برچسب بزنیم.
دوم اینکه اگر این فرزندان جهادیها از پدران شان تجلیل نکنند ازکی ها تجلیل کنند؟ از داکتر فیض شعله ایی جاسوس آی اس آی وچین؟ همان شخصی که درشهر کویته بنیانگذار سازمان راوا شد وازجهاد درکشمیر تحت اشغال هند داد سخن داد؟ ویا از خانم متوفایش خانم مینا کشور؟
اگر دختران وزنهای مردنمای راوایی حق دارند که درشهرهای کویته واسلام آباد وکراچی از مادر معنوی شان خانم مینا وپدر معنوی شان داکتر فیض تجلیل کنند چرا فرزندان جهادی ها درخاک وکشور خودشان حق نداشته باشند که از پدران حقیقی شان تجلیل ننمایند؟
واما چنانچه دربالا اشاره نمودم که خشم سلیم جان ودیگر راوایی ها بالای فرزندان جهادیها بخاطر همان حمله؛ بالای ساختمان تلویزون ژوندون است که من دروغ آن را درمقالهء قبلی ام درهمین صفحهء کابل پرس?؛ فقط دیروز افشا ساخته ام. اصلا چنین درگیری درآن ساختمان رخ نداده است.
زیرا بنده بعنوان کسیکه تمام اخبار آنروز را درمیدیای اوغانها تعقیب کردم درمرحلهء اول خبرگذاریهای تاند وبینوا ولر وبر اعلان کردند که:
درکابل وحشت ودهشت می بارد؛ پلنگی پوشان شمال به در ودیوار مردمان کابل ریخته اند وحالتی ازچور وچپاول درشهرکابل حکمفرماست، ساختمان تلویزیون ژوندون مورد حمله قرار گرفته تاکنون چندین کارمند محلی ومحافظان امنیتی این ساختمان زخمی گردیده وبه شفاخانه ها منتقل گردیده اند؛ ازحالت صحی شان تاکنون دکتران چیزی نمیگویند. اینگونه تبلیغات دروغ مانند جرقهء آتش در وجود پشتونها درخارج از افغانستان تاثیر انداخت. تاجاییکه درشهرهلسینگبوری سویدن دگروال محمدانور؛ یکی از بقایای جنرال نجیب الله احمدزی؛ احساساتی شد و یک ژورنالیست تقلبی را بنام وارث خان به خانه اش دعوت کرد وبوسیلهء آن باد وبخار خودرا خارج کرد که خواننده گان میتوانند لینک آنرا در ذیل همان مقاله ام ببینند. ولی بعدا همین اسعمیل یون در آخرین مصاحبه اش گفت که : به هیچ یک ازکارمندان تلویزیون او آسیبی نرسیده است.
حالا عقل سلیم حکم میکند که کدام خبر باید درست باشد؟ چه شد آنقدر تبلیغاتی که گویا تلویزیون ژوندون وکارمندان آنرا زیر شدیدترین حملات فزیکی وتسلیحاتی نشان میداد؟
درینجا نویسنده این چرندنامه نیز ازقول اسعمیل یون روایت کرده که به کارمندان تلویزیون آسیبی نرسیده ولی خسارات هنگفتی به ساختمان تلویزیون وارد گردیده است؛ یعنی اینکه ساختمانهای تلویزیون نسبت به بدن انسانها خیلی نازکتر بوده است. سنگها پرتاب شده جنگ وبرخورد فزیکی صورت گرفته ولی هیچ انسانی زخم نبرداشته فقط ساختمان آسیب دیده است؛ به این میگویند دروغ شاخدار.
درحالیکه هیچ چیز واقع نشده است؛ نه کسی به تلویزیون ژوندون رفته ونه هم کسی خواهان نصب عکس مسعود قهرمان بالای دروازهء تلویزیون ژوندون بوده است. همهء این صحنه سازیها کار خود فاشیستان پشتون است؛ خود کوزه وخود کوزه گر وخود گل کوزه.بودند وهستند
سال قبل چند تن ازهمین پشتونهای دو رگه، درحالیکه عکس های شهید مسعود را درموترهای خود نصب کرده بودند به منطقهء غرب کابل که عمدتا منطقهء هزاره نشین وشیعه نشین است، بغرض ایجاد فتنه وتحریک احساسات مردم، بدماش گونه نمایش قدرت دادند ویک هموطن هزاره را نیز زیر تایر کردند که بعدا این عمل ازطرف تمام شخصیتهای طراز اول سازمانهای طرفدار اندیشه وافکار مسعود قهرمان رد گردیده ومحکوم گردید. احمد ضیا مسعود؛ احمد ولی مسعود، داکتر عبدالله ؛ امرالله صالح همهء شان آن بدماشی را محکوم کردند.
ولی امسال فاشیستهای اوغان زمانی دیدند که دیگر ترفندهای جنگ اندازانهء شان میان شمالی والها وهموطنان شریف هزاره درسال پار کارگر نیفتاد؛ حالا شکل بازی را تغیر دادند.
تمام خبرگذاریهای اوغانی درهمان ساعات اولیهء روز نهم سیپتمبر؛ شروع به دروغ پراگنی؛ دشنامزنی؛ فحش گویی کردند وحالا توسط عناصر ستون پنجم شان درمیان فارسی زبانها یعنی راوایی های شرمندوک وخجالت زده مثل نویسندهء این چرندنامه میخواهند بزبان فارسی نیز زهر تبلیغات خویش را بریزند.
ولی آقای سلیم ودیگر راوایی های شرمندوک وعناصر ستون پنجم فاشیسم اوغانی باید این را بدانند که تاریخ به عقب برنمیگردد؛ تجلیل از احمدشاه مسعود؛ عبدالعلی مزاری؛ استاد برهان الدین ربانی؛ تجلیل ازهویت وتاریخ غصب شده ومسخ شدهء باشنده گان بومی غیر اوغان این سرزمین است که درطول دوصد وهفتاد سال حاکمیت ایل (خر) درین کشور به گروگان گرفته شده بود.
تجلیل از روز شهید ودر راس آن فرمانده بزرگ واسطوره ایی وخوشنام تاجیک تبار زنده یاد احمدشاه مسعود فهرمان تجلیل ازهویت وتاریخ باشنده گان بومی این سرزمین است که حالا حتی موجودیت فزیکی شان وبقای شان درسرزمین آبایی شان توسط اولاده های احمدشاه درانی؛ بچهء بیریش نادر افشار درمعرض تهدید قرار دارد.
دیگر شما عناصر ستون پنجم فاشیسم اوغانی؛ میتوانید این چرندنامه های تان را درهمان بیغوله های راوا وافغان جرمن که بصورت یکجانبه مطالب شما را نشر میکند وبه مخالفان اجازهء جواب دادن نمیدهند به نشر بسپارید. این جا کابل پرس است؛ هروقتیکه شما نوشتید منتظر جواب هم باشید. بروید شما به همان کار پدری تان که حراج نمودن دختران راوا به صاحبمنصبان عالی رتبهء پاکستانی است ادامه بدهید. اگر بالای باشنده گان بومی وغیر این سرزمین اشغال شده هرقدر حالت بد بیاید ؛ ولی بازهم به راوا وراوایی ها هیچ کسی روی خوش نشان نمیدهد. زیرا شما نوکران نوکر استید. یعنی اینکه : پاکستان نوکران امریکا، وشما وطالبان وگلبدین نوکران پاکستان. پس نوکر نوکر چه باشد که دیگران را نصیحت کند.

نوت: تصویر سخن میگوید:این فاشیست لعنتی حتی تاب دیدن پیروزی یک تیم ورزشی را بالای کشور بادارش یعنی پاکستان ندارد. روزی که تیم فوتبال افغانستان بر تیم فوتبال پاکستانی پیروز شد این شخص از استرس زیاد راهی بیمارستان گردید. من پوست شما فاشیستان را حتی درچرمگری هم می شناسم

جستجو در کابل پرس