Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 78483

با بستن تلویزیون ژوندون مخالفم!

10 دسامبر 2013, 15:18, توسط ارمان

"قوم گرايى"

شوربختانه در کشور نامنهاد افغانستان که نام بدبخت ومنحوس ا ش را ماند انگليس در قرن گذشته , واژه ها ى معيارى زبان فارسى را گدوود کردند.
گفتن درى براى اولين بار در دوران هخامنيشيان ?
هخامنيشيان اولين امپراطورى بزرگ گيتى بودند که توسط الکساندر (سکندر ويا اسنکدر - مثل فغان وافغان که يک معنى مى دهد) سرنگون شد. اين زبان را هخامنيشاهان دوران پارسى باستان ازسرودهاى دوران اويستايى به غرب آريانم و يا پارس آوردند. مر کز آن باکتريانا که به عربى بلخ شد و از آن بلخ بامى و يا شهر بغدى ياد شده است. باختر به کشور باکتريانا وباکتر به بلخ گفته مى شد.
هخامنيشيان با سنگنبشته هاى خود زمينه يک زبان معيارى يعنى درى و ديوانى را فراهم کرد. سنگنبشته هاى هخامنيشيان که در آن به گونه مثال سرودهاى ژنده اويستا کنده شده اند با خط ميخيانى زبان پارسى باستان نگاريده شده بودند.
اين سنگ نبشته ها که در آتشکده ها و تخت رستمهاى ايران زمين نگارش شده بودند زيادترين شان در کشور ايران هنوزوجود دارد. عربها عبادت را در آنجا ممنوع کردند. ولى بکلى نابود نکردند.
ولى حاکمان پشتون ويا افغان در پيشاپيش آن دوران ملنگى و گل محمد مهمند سنگنبشته هاى دورانهاى گذشته را نه تنها تخريب بلکه نابود ساختند و طالبان در دوران امارت خود ڀيروى از گل محمد مهمند کردند

گفتن درى براى دومين بار در دوران ساسانيان (پارتيان)

صفت درى که بهرام گور براى بار دوم به زبان پارسى و يا زبان ساسانيان (پارتيان) داده بود از زبان در و دربار ودرگاه گرفته شده بود. گفته هاى بزرگان ادبيات پارسى و يا بر پايه فرمان همين يزدگرد دوم يا بهرام شاه پنجم ويا بهرام گور شاهنشاه دودمان ساسانى صفت "درى" در ٢١ کشورهاى امپراتورى ساسانيان زبان رسمى شد. (توماس هايد زادهٔ ۲۹ ژوئن ۱۶۳۶- مرگ ۱۸ فوریه ۱۷۰۳ در سال ١٦٥٠ استنا به کتاب به زبان رومى ولاتينى نموده که اين شاه ٢١ کشورهاي ايرانزمين فرمان داد که در دربار و درگاه همه استانهاى شاهنشاهى بهرام گور به درى نگارش شود. در لاتين و رومى ويونانى زبان به آن زبان "حولى اى" Aula" , ويا دربار "پورتى لينگوکا"Lingua Cortigiana"کورت و لينگوکا", lingua della corte, porta Lingua, ويا زبان درگاه وديوان و دفتر. اين اثر بر پايه اسناد لاتينى دوران دانشگاهاى درون کليساها وبناگاهاى رومن کاتوليکها و اسنداد نوشته هاى پارسى زبانان ويا ايرانى وتورانى تباران عربى نگار استوار مى باشد
توجه شما را به کتاب لاتينى توماس هايد (Thomas Hyde) مى کنم.
هاید، توماس. تاریخ اديان باستانی پارسها , مادها(سکاها) ، و پارتها (ساسانيان) چاپ اول، 1700.
.
هاید، توماس. تاریخ اديان باستانی پارسها , مادها(سکاها) و پارتها (ساسانيان) چاپ دوم، 1760.

Thomas Hyde: Veterum Persarum et Parthorum et Medorum Religionis Historia. Editio Secunda, MDCCLX., Pgs. 107, 423, 429, 431
چاپ دوم اين اثر در سال 1760 Editio Secunda, MDCCLXشد. اين اثر در انترنت به گونه ديگيتال قابل دريافت است.
http://books.google.de/books?i...

رسم وخط زبان درى در تمام امپراطورى پارتها يکى نبود بلکه از الفباها و يا نشانه هاى ميخيانى, آرامى بهارتى ويا سانسکريت و ياالفباى "دیواناگری" (هندی: देवनागरी، Devanāgarī) استفاده مى شد. زبان يکى بود ولى الفبا فرق داشت. امپراطورى سه ميليون کيلومتر مربعه اى داراى صدها زبانهاى گوناگون بود. اين واژہ بهارتماهابايى (هند نام پارسى بهارت است ) که براى نخستين بار در عبادتگاه نوبهار بلخ مانده شد.

گفتن درى براى سومين بار در دوران زبان پارسى به رسم خط عربى
پس از آنکه نگارنامه عربى جانشين نگارنامه هاى هندوايرانى شد - مدت تقريبا دوصد ويا سه صد سال را دربر گرفت تا الفباى سامى عربى در فلات ايران زمين رواج ورسمى شد.
دولتمردان از همين هنگام زبان فارسى ويا درى مى گفتند ولى بزرگان ادبيات پارسى از گونه فردوسى تا حافظ و جامى زبان را پارسى و يا درى مى گفتند.

گفتن درى براى چارمين بار در دوران افغان ملتى ها به سرکرده شان ظاهرخان
کلمه درى فراموش شده بود. تا سال ١٩٦٥ ميلادى بجاى درى فارسى گفته مى شد. در کتابهاى پيش همين سالها قرائت فارسى براى صنف .... درج بود. در سال ١٩٦٤ ميلادى بود که يک مجلس قبيلوى بزرگ که افغانها=پشتون ها از چنگيز خان به ميراث گرفتند وبه مناسبت تدوين قانون اساسى برگزار شده بود واژه در ى را بجاى فارسى در قانون اساسى" زبان رسمى" کشور داد وفرياد ساخت. انگار که دفتر ودربار شاه اوغو زبان درى که صفت معيارى وديوانگرى پارسى است, را بکار مى برد . پيش وپس از سالهاى چل خورشيدى از يک زبان استفاده مى کردند که نه درى بود ونه فارسى!
بلکه يک زبان ترکيبى از واژه هاى فارسى عربى و اردو وانگليسى مثلا : لارى باربردار کاکاى پادچا افغانستان از رياست ثقافت وکلتور مواصلت کرد.
لارى = انگليسى
باربردار= فارسى
کاکا = چاچا هندى
پادچا = تورانى
ثقافت =عربى
وکلتور= لاتينى

لطفن به لغت ديواناگرى غور کنيد در آن واژه ديوان درج است. ديوان و دفتر جاى ايست که در آن نگارش مى شود.

واژه قوم امروز به مليت گفته مى شود که کاملن غلط مى باشد!

ادامه دارد

جستجو در کابل پرس